@dialogue1402
قابل ملاحظه است که در افسانههای ملی ما ایرانیان که عمدتا در قالب شاهنامه فردوسی و سنت شاهنامهنگاری (به طور کلی) آنها را میشناسیم، از پادشاهان بزرگ هخامنشی به ویژه کوروش و داریوش یادی نیست.
آنچه به ویژه امروز از مجرای تاریخ علمی، یا به تعبیر شادروان احسان یارشاطر، «تاریخ تحقیقی» میشناسیم بر اهتمام پادشاهان هخامنشی بر ثبت کتیبه و دیوارنگاره دلالت میکند. رمزگشایی از کتیبههای هخامنشی که نه منحصرا، اما خصوصا از زمان داریوش اول بجامانده، حکایت میکند از تلاش آن شاهنشاهان برای ابدی شدن در تاریخ. آنها در این معنا واقعا ابدی شدند که اکنون اطلاعات خوب و قابل اتکایی از آنها داریم. اما این پرسش هست که چرا بازتابی از آنان در افسانههای ملی نیست؟
در اسلاید زیر، چند بند از مقاله یارشاطر با همین عنوان و همین موضوع آمده است. به طور خلاصه، یارشاطر منابع شاهنامهنگاران و منابع نویسندگان دوران اسلامی را برمیشمارد که عموم آنها مستقیم یا غیرمستقیم به «خدانامه»های دوران ساسانی میرسد و برخی از طریق منابع سُریانی، ریشه در ادبیات یونانی و عبرانی باستان دارد. تنها در منابعی که به یونانیان و عبرانیان ختم میشود، نام پادشاهان هخامنشی و وقایع زمان آنها ذکر شده است. اما عقیده یارشاطر این است که ساسانیان، از سنت سیاسی پادشاهان پارس، نیم هزاره پیش از خود (هخامنشیان) اطلاع نداشتهاند و منبع آنها در ذکر تاریخ ایران، عموما از شرق ایران سرچشمه میگرفته است.
برای مطالعه تمام مقاله یارشاطر، به کتاب «حکمت تمدنی» مراجعه کنید.
#تاریخ #تاریخنگاری #هویت_ملی #ایران #ایرانیان #هخامنشیان #کوروش #داریوش #رواداری #گفتگو
@dialogue1402
قابل ملاحظه است که در افسانههای ملی ما ایرانیان که عمدتا در قالب شاهنامه فردوسی و سنت شاهنامهنگاری (به طور کلی) آنها را میشناسیم، از پادشاهان بزرگ هخامنشی به ویژه کوروش و داریوش یادی نیست.
آنچه به ویژه امروز از مجرای تاریخ علمی، یا به تعبیر شادروان احسان یارشاطر، «تاریخ تحقیقی» میشناسیم بر اهتمام پادشاهان هخامنشی بر ثبت کتیبه و دیوارنگاره دلالت میکند. رمزگشایی از کتیبههای هخامنشی که نه منحصرا، اما خصوصا از زمان داریوش اول بجامانده، حکایت میکند از تلاش آن شاهنشاهان برای ابدی شدن در تاریخ. آنها در این معنا واقعا ابدی شدند که اکنون اطلاعات خوب و قابل اتکایی از آنها داریم. اما این پرسش هست که چرا بازتابی از آنان در افسانههای ملی نیست؟
در اسلاید زیر، چند بند از مقاله یارشاطر با همین عنوان و همین موضوع آمده است. به طور خلاصه، یارشاطر منابع شاهنامهنگاران و منابع نویسندگان دوران اسلامی را برمیشمارد که عموم آنها مستقیم یا غیرمستقیم به «خدانامه»های دوران ساسانی میرسد و برخی از طریق منابع سُریانی، ریشه در ادبیات یونانی و عبرانی باستان دارد. تنها در منابعی که به یونانیان و عبرانیان ختم میشود، نام پادشاهان هخامنشی و وقایع زمان آنها ذکر شده است. اما عقیده یارشاطر این است که ساسانیان، از سنت سیاسی پادشاهان پارس، نیم هزاره پیش از خود (هخامنشیان) اطلاع نداشتهاند و منبع آنها در ذکر تاریخ ایران، عموما از شرق ایران سرچشمه میگرفته است.
برای مطالعه تمام مقاله یارشاطر، به کتاب «حکمت تمدنی» مراجعه کنید.
#تاریخ #تاریخنگاری #هویت_ملی #ایران #ایرانیان #هخامنشیان #کوروش #داریوش #رواداری #گفتگو
@dialogue1402
🤔6👍1
group-telegram.com/Dialogue1402/4586
Create:
Last Update:
Last Update:
@dialogue1402
قابل ملاحظه است که در افسانههای ملی ما ایرانیان که عمدتا در قالب شاهنامه فردوسی و سنت شاهنامهنگاری (به طور کلی) آنها را میشناسیم، از پادشاهان بزرگ هخامنشی به ویژه کوروش و داریوش یادی نیست.
آنچه به ویژه امروز از مجرای تاریخ علمی، یا به تعبیر شادروان احسان یارشاطر، «تاریخ تحقیقی» میشناسیم بر اهتمام پادشاهان هخامنشی بر ثبت کتیبه و دیوارنگاره دلالت میکند. رمزگشایی از کتیبههای هخامنشی که نه منحصرا، اما خصوصا از زمان داریوش اول بجامانده، حکایت میکند از تلاش آن شاهنشاهان برای ابدی شدن در تاریخ. آنها در این معنا واقعا ابدی شدند که اکنون اطلاعات خوب و قابل اتکایی از آنها داریم. اما این پرسش هست که چرا بازتابی از آنان در افسانههای ملی نیست؟
در اسلاید زیر، چند بند از مقاله یارشاطر با همین عنوان و همین موضوع آمده است. به طور خلاصه، یارشاطر منابع شاهنامهنگاران و منابع نویسندگان دوران اسلامی را برمیشمارد که عموم آنها مستقیم یا غیرمستقیم به «خدانامه»های دوران ساسانی میرسد و برخی از طریق منابع سُریانی، ریشه در ادبیات یونانی و عبرانی باستان دارد. تنها در منابعی که به یونانیان و عبرانیان ختم میشود، نام پادشاهان هخامنشی و وقایع زمان آنها ذکر شده است. اما عقیده یارشاطر این است که ساسانیان، از سنت سیاسی پادشاهان پارس، نیم هزاره پیش از خود (هخامنشیان) اطلاع نداشتهاند و منبع آنها در ذکر تاریخ ایران، عموما از شرق ایران سرچشمه میگرفته است.
برای مطالعه تمام مقاله یارشاطر، به کتاب «حکمت تمدنی» مراجعه کنید.
#تاریخ #تاریخنگاری #هویت_ملی #ایران #ایرانیان #هخامنشیان #کوروش #داریوش #رواداری #گفتگو
@dialogue1402
قابل ملاحظه است که در افسانههای ملی ما ایرانیان که عمدتا در قالب شاهنامه فردوسی و سنت شاهنامهنگاری (به طور کلی) آنها را میشناسیم، از پادشاهان بزرگ هخامنشی به ویژه کوروش و داریوش یادی نیست.
آنچه به ویژه امروز از مجرای تاریخ علمی، یا به تعبیر شادروان احسان یارشاطر، «تاریخ تحقیقی» میشناسیم بر اهتمام پادشاهان هخامنشی بر ثبت کتیبه و دیوارنگاره دلالت میکند. رمزگشایی از کتیبههای هخامنشی که نه منحصرا، اما خصوصا از زمان داریوش اول بجامانده، حکایت میکند از تلاش آن شاهنشاهان برای ابدی شدن در تاریخ. آنها در این معنا واقعا ابدی شدند که اکنون اطلاعات خوب و قابل اتکایی از آنها داریم. اما این پرسش هست که چرا بازتابی از آنان در افسانههای ملی نیست؟
در اسلاید زیر، چند بند از مقاله یارشاطر با همین عنوان و همین موضوع آمده است. به طور خلاصه، یارشاطر منابع شاهنامهنگاران و منابع نویسندگان دوران اسلامی را برمیشمارد که عموم آنها مستقیم یا غیرمستقیم به «خدانامه»های دوران ساسانی میرسد و برخی از طریق منابع سُریانی، ریشه در ادبیات یونانی و عبرانی باستان دارد. تنها در منابعی که به یونانیان و عبرانیان ختم میشود، نام پادشاهان هخامنشی و وقایع زمان آنها ذکر شده است. اما عقیده یارشاطر این است که ساسانیان، از سنت سیاسی پادشاهان پارس، نیم هزاره پیش از خود (هخامنشیان) اطلاع نداشتهاند و منبع آنها در ذکر تاریخ ایران، عموما از شرق ایران سرچشمه میگرفته است.
برای مطالعه تمام مقاله یارشاطر، به کتاب «حکمت تمدنی» مراجعه کنید.
#تاریخ #تاریخنگاری #هویت_ملی #ایران #ایرانیان #هخامنشیان #کوروش #داریوش #رواداری #گفتگو
@dialogue1402
BY گفتوشنود






Share with your friend now:
group-telegram.com/Dialogue1402/4586