group-telegram.com/GHARIBEZAHRA110/532
Last Update:
غریب غائب
دوباره چک چک باران، صدای دلتنگی
قلم گریست دوباره برای دلتنگی
نوشت اشک شکایت به پای دلتنگی
تمام کی شود این ماجرای دلتنگی
شکسته است پر و بال من، گنهکارم
ولی هوای تو دارم، بیا به دیدارم
اگر که خاک، نشسته به روی پیروهنت
و آه می کشی از سینه ی پر از مِحَنت
سبب منم که بیابان شده چنین وطنت
و با گناه شدم سدّ راه آمدنت
تو و اقامت صحرا! چه عدل و انصافیست
برای مردن من، درک غربتت کافیست
کدام بادیه هستی؟ کسی کنار تو هست؟
کسی به فکر دل غرق اضطرار تو هست؟
زهیر و حُرّ و حبیبی، همیشه یار تو هست؟
و عاشقانه کسی، ابن مهزیار تو هست؟
دلیل غیبت کبرای توست غفلت من
تو حاضری، همه ی درد توست غیبت من
تو شهریاری و از شهر خود جدا شده ای
غریب و ساکن صحرای ذی طوی' شده ای
اگر به سختی ِاین بی کسی رضا شده ای
و بین وادی غم، همدم بلا شده ای
ببخش یوسف زهرا، کسی به فکر تو نیست
در این دو روزه ی دنیا کسی به فکر تو نیست
غریب غائبی و همنشین غم شده ای
اسیر ثانیه های پر از ستم شده ای
همین که منزلت و قدر توست نامعلوم
و مثل جدّ غریبت علی شدی مظلوم
همین که بوده ای از یار و هم نفس محروم
و بین خیمه ی تنهایی ات شدی مهموم
بس است تا که بگویم به تو جفا کردیم
تو را میان هزاران بلا رها کردیم
بیا و ختم کن این غربت بیابان را
برای دیدن تو می دهم سر و جان را
🖊 علی مهدوی نسب (عبدالمحسن)
#امام_زمان_علیه_السلام
🆔 @GHARIBEZAHRA110
BY یاری غریب؛ شعر
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/GHARIBEZAHRA110/532