جنگ برای صلح
نخستین گام عقلانی، در برخورد با اسرائیل، دست کشیدن از انتقام مستقیم است. چنین لغزشی به منزله بازی در زمین نتانیاهو و بلکه ولادیمیر پوتین خواهد بود. در این مورد متکی به موشک های خود نباشیم. گوش سپردن به توصیه های سرداران دهه ۶۰، که اتفاقا در همان دوره هم خوب نتوانستند بجنگندند، جز تباهی و شکست چیزی در بر ندارد. رویکرد و کارکرد این کاروانسالاران در کجا موجبات بهروزی ملت وکشور بوده است؟ فقط و فقط یکی را نام ببرید؟
سفارش درازمدت من پیوستن به رویکرد صلح جهانی و منطقه ای است. ولی در این شرایط که اسرائیل در اوج خودنمایی و باجگیری کلان است، تنها راه پبش روی، جنگیدن موثر در راه وادار کردن نتانیاهو به پذیرش آتش بس خواهد بود. به پیشنهادهای متعاقب بنگرید:
۱- نبرد زمینی
ارتش اسرائیل را ناگزیر به ورود به فاز جنگ زمینی کنید. نتانیاهو بیشینه تا ۶ هفته دیگر، یعنی تا ۵ نوامبر و انتخابات ایالات متحده، به هر قیمتی شده قصد وارد کردن ایران را به جنگ دارد. با توسل به هر ابزاری می خواهد به چنین کاری دست بزند.
در این شرایط و با بدیهی بودن چنین هدفی، بهترین کاری که می توان انجام داد، تحمیل کردن ورودش به جنگ زمینی است. این چشم اسفندیار ارتش اسراییل یابه گویش استراتژیست ها، ضربت قوی بر ضعیف است. چرا؟
نقطه آخ اسرائیل
حتی بر فرض محال، چنان چه ایران و محور مقاومت بتوانند با موشکباران بی سابقه، اسراییل را به ویرانه ای مانند غزه تبدیل کنند. در نهایت چه پیامدی در بر خواهد داشت؟
کک اسراییل هم نخواهد گزید. همه سکونتگاه های کوچک و متوسط و بزرگ اسراییل، دارای پناهگاه های ایمن، مجهز و فعال و بسیار تمیز و کارآمد است. دوم چه بلایی بر سر ارتش اسراییل خواهد آمد؟ با وجود عقبه استراتژیک ناتو و ایالات متحده و حتی کشورهای جنوب خلیج فارس، تقریبا هیچ. پس چه باید کرد؟
نقطه و محل آخ و حیاتی مردم و دولت اسرائیل، کوشش برای زنده ماندن و نمردن است.
در هر نبردی، تلفات ارتش اسراییل به ۱۰٪ تا ۱۵٪ رسید، تلاش های بین المللی برای آتش بس آغاز و بی وقفه پیگیری می شود. با کدام حربه و تاکتیک می توان بهچنین نتیجه ای دست یافت: تحمیل جنگ زمینی در شمال اسرائیل و جنوب لبنان.
آیا چنین تاکتیک ی موفق خواهد بود. آری. چرا؟:
الف- جغرافیای ممتاز دفاعی
تمرکز نتانیاهو در برابر حزب الله، کشاندن این سازمان بهپشت و شمال رود لیتانی است. چرا؟ چون از مزارع کفرشوبا تا این رودخانه، جغرافیای کوهستانی مرز و عقبه، برتری دفاعی طبیعی را در اختیار بقایای حزب الله قرار می دهد. هر کیلومتر پیشروی در. چنین محیطی معمولا منتج به تلفات خواهد بود. در عین حال شهرک های شمالی اسرائیل از شلیک مستقیم در امان خواهند ماند؛
ب- دفاع خوشه ای
گرچه سیستم ارتباطی حزب الله دچار نقص شده است، ولی سیستم دفاع خوشه انگوری تمرین شده بین یگان ها، تجویزگر دفاع متحرک و مستقل هر واحدی خواهد بود. هم چنین اتکای به سیستم بسیار قدیمی ارتباطی، آلترناتیو بدی برای پیوند و هماهنگی با فرماندهی نیست؛
پ- نیروی انسانی مناسب
با وجود بیش از ۴۰ هزار نیروی آموزش دیده لبنانی، همچنین پشتیبانان رزمنده عراقی، افغانی، پاکستانی و شاید و بلکه شعار دهندگان خیابانی ایرانی، عقبه مناسب تاکتیک ی برای حزب الله تا جایی که به نیروی انسانی بر می گردد، فراهم خواهد بود.
تحمیل نبرد روی زمین، گونه ای توسل به ژئوتاکتیک کارآمد است که پایه های آن بر جغرافیا است. تنها کار حساس، داشتن روحیه سالد۲۰۰۶، در دو روز نخست درگیری است. یادداشت مرور اگر جنگ فرسایشی شود بدک نیست.
در بخش های آتی به دیگر رویکردهای کارساز و متعدد خواهیم پرداخت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نخستین گام عقلانی، در برخورد با اسرائیل، دست کشیدن از انتقام مستقیم است. چنین لغزشی به منزله بازی در زمین نتانیاهو و بلکه ولادیمیر پوتین خواهد بود. در این مورد متکی به موشک های خود نباشیم. گوش سپردن به توصیه های سرداران دهه ۶۰، که اتفاقا در همان دوره هم خوب نتوانستند بجنگندند، جز تباهی و شکست چیزی در بر ندارد. رویکرد و کارکرد این کاروانسالاران در کجا موجبات بهروزی ملت وکشور بوده است؟ فقط و فقط یکی را نام ببرید؟
سفارش درازمدت من پیوستن به رویکرد صلح جهانی و منطقه ای است. ولی در این شرایط که اسرائیل در اوج خودنمایی و باجگیری کلان است، تنها راه پبش روی، جنگیدن موثر در راه وادار کردن نتانیاهو به پذیرش آتش بس خواهد بود. به پیشنهادهای متعاقب بنگرید:
۱- نبرد زمینی
ارتش اسرائیل را ناگزیر به ورود به فاز جنگ زمینی کنید. نتانیاهو بیشینه تا ۶ هفته دیگر، یعنی تا ۵ نوامبر و انتخابات ایالات متحده، به هر قیمتی شده قصد وارد کردن ایران را به جنگ دارد. با توسل به هر ابزاری می خواهد به چنین کاری دست بزند.
در این شرایط و با بدیهی بودن چنین هدفی، بهترین کاری که می توان انجام داد، تحمیل کردن ورودش به جنگ زمینی است. این چشم اسفندیار ارتش اسراییل یابه گویش استراتژیست ها، ضربت قوی بر ضعیف است. چرا؟
نقطه آخ اسرائیل
حتی بر فرض محال، چنان چه ایران و محور مقاومت بتوانند با موشکباران بی سابقه، اسراییل را به ویرانه ای مانند غزه تبدیل کنند. در نهایت چه پیامدی در بر خواهد داشت؟
کک اسراییل هم نخواهد گزید. همه سکونتگاه های کوچک و متوسط و بزرگ اسراییل، دارای پناهگاه های ایمن، مجهز و فعال و بسیار تمیز و کارآمد است. دوم چه بلایی بر سر ارتش اسراییل خواهد آمد؟ با وجود عقبه استراتژیک ناتو و ایالات متحده و حتی کشورهای جنوب خلیج فارس، تقریبا هیچ. پس چه باید کرد؟
نقطه و محل آخ و حیاتی مردم و دولت اسرائیل، کوشش برای زنده ماندن و نمردن است.
در هر نبردی، تلفات ارتش اسراییل به ۱۰٪ تا ۱۵٪ رسید، تلاش های بین المللی برای آتش بس آغاز و بی وقفه پیگیری می شود. با کدام حربه و تاکتیک می توان بهچنین نتیجه ای دست یافت: تحمیل جنگ زمینی در شمال اسرائیل و جنوب لبنان.
آیا چنین تاکتیک ی موفق خواهد بود. آری. چرا؟:
الف- جغرافیای ممتاز دفاعی
تمرکز نتانیاهو در برابر حزب الله، کشاندن این سازمان بهپشت و شمال رود لیتانی است. چرا؟ چون از مزارع کفرشوبا تا این رودخانه، جغرافیای کوهستانی مرز و عقبه، برتری دفاعی طبیعی را در اختیار بقایای حزب الله قرار می دهد. هر کیلومتر پیشروی در. چنین محیطی معمولا منتج به تلفات خواهد بود. در عین حال شهرک های شمالی اسرائیل از شلیک مستقیم در امان خواهند ماند؛
ب- دفاع خوشه ای
گرچه سیستم ارتباطی حزب الله دچار نقص شده است، ولی سیستم دفاع خوشه انگوری تمرین شده بین یگان ها، تجویزگر دفاع متحرک و مستقل هر واحدی خواهد بود. هم چنین اتکای به سیستم بسیار قدیمی ارتباطی، آلترناتیو بدی برای پیوند و هماهنگی با فرماندهی نیست؛
پ- نیروی انسانی مناسب
با وجود بیش از ۴۰ هزار نیروی آموزش دیده لبنانی، همچنین پشتیبانان رزمنده عراقی، افغانی، پاکستانی و شاید و بلکه شعار دهندگان خیابانی ایرانی، عقبه مناسب تاکتیک ی برای حزب الله تا جایی که به نیروی انسانی بر می گردد، فراهم خواهد بود.
تحمیل نبرد روی زمین، گونه ای توسل به ژئوتاکتیک کارآمد است که پایه های آن بر جغرافیا است. تنها کار حساس، داشتن روحیه سالد۲۰۰۶، در دو روز نخست درگیری است. یادداشت مرور اگر جنگ فرسایشی شود بدک نیست.
در بخش های آتی به دیگر رویکردهای کارساز و متعدد خواهیم پرداخت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
استالینگرادهای لبنان
حزب الله گرانبهاترین سازمانبرون مرزی تاریخ معاصر ایران، به ویژه در جهان اعراب است. اکنون با از دست دادن رهبرانش و در آستانه نبرد حتمی حیاتی زمینی در شمال مزارع کفرشوبا و نوار مرزی، این نیرومندترین سازمان، به مشتی نیروهای پراکنده و سرگردان تبدیل شده اند. بر پایه منطق جنگ، ارتش اسراییل به زودی زود، حملات زمینی خود را آغاز خواهد کرد. نتانیاهو این وضعیت را از دست نخواهد داد. این نبرد زمینی سرنوشت سازترین برهه در تاریخ ۱۸ ساله خاورمیانه از ۲۰۰۶ بدین سو است. آتشبارها، بالگردها، هویتزرها و ...نوار اول تا چهارم دفاعی و حتی عقبه حزب الله تا دره بقاع را به آتش خواهند کشید. تانک های مرکاوا و پشت سرش انواع نفربرها پا به میدان خواهند نهاد.
در این شرایط برای مدافعان حزب الله که از خانه و میهن خود دفاع می کنند، حفظ روحیه، حفظ همبستگی سازمانی و ایستادگی تا دم مرگ و به دست گرفتن ابتکار عمل، سه عنصر اولیه حیاتی برای استقلال لبنان خواهد بود.
حداکثر زمانی ایستادگی میدانی در برابر تهاجم مکانیزه و سخت اسرائیل تنها ۴۰ روزه خواهد بود. در این شرایط حتی چنان چه تلفات مدافعان به مهاجمان، ۴۰ به ۱ هم برسد، باز احتمال توقف ماشین جنگی اسرائیل اصلا کم نیست.
اساسی ترین مسئولیت در چنبن شرایطی دفاع نقطه ای و میلیمتری از نقطه به نقطه ناقوره، لیونه، عیتا الشعب، رمیش، مارون الراس، قلعه تبنین، حوشا، کفر کلا، قله هرمون، قلعه الشقیف، مرجعیون، جبل الحکومی، حولا، نبطیه و...است. این سکونتگاه ها باید طی چند روز آتی تبدیل به استالینگراد خاورمیانه و ایران شوند.
بهتر است نیروی قدس، در جایگاه پر هزینه ترین بخش نیروهای مسلح، دستکم کارایی خود را در دفاع از نوار مرزی لبنان در ابن روزهای آخر نشان دهد.
این ساده ترین و در عین حال حیاتی ترین مرحله برای دستیابی به صلح است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حزب الله گرانبهاترین سازمانبرون مرزی تاریخ معاصر ایران، به ویژه در جهان اعراب است. اکنون با از دست دادن رهبرانش و در آستانه نبرد حتمی حیاتی زمینی در شمال مزارع کفرشوبا و نوار مرزی، این نیرومندترین سازمان، به مشتی نیروهای پراکنده و سرگردان تبدیل شده اند. بر پایه منطق جنگ، ارتش اسراییل به زودی زود، حملات زمینی خود را آغاز خواهد کرد. نتانیاهو این وضعیت را از دست نخواهد داد. این نبرد زمینی سرنوشت سازترین برهه در تاریخ ۱۸ ساله خاورمیانه از ۲۰۰۶ بدین سو است. آتشبارها، بالگردها، هویتزرها و ...نوار اول تا چهارم دفاعی و حتی عقبه حزب الله تا دره بقاع را به آتش خواهند کشید. تانک های مرکاوا و پشت سرش انواع نفربرها پا به میدان خواهند نهاد.
در این شرایط برای مدافعان حزب الله که از خانه و میهن خود دفاع می کنند، حفظ روحیه، حفظ همبستگی سازمانی و ایستادگی تا دم مرگ و به دست گرفتن ابتکار عمل، سه عنصر اولیه حیاتی برای استقلال لبنان خواهد بود.
حداکثر زمانی ایستادگی میدانی در برابر تهاجم مکانیزه و سخت اسرائیل تنها ۴۰ روزه خواهد بود. در این شرایط حتی چنان چه تلفات مدافعان به مهاجمان، ۴۰ به ۱ هم برسد، باز احتمال توقف ماشین جنگی اسرائیل اصلا کم نیست.
اساسی ترین مسئولیت در چنبن شرایطی دفاع نقطه ای و میلیمتری از نقطه به نقطه ناقوره، لیونه، عیتا الشعب، رمیش، مارون الراس، قلعه تبنین، حوشا، کفر کلا، قله هرمون، قلعه الشقیف، مرجعیون، جبل الحکومی، حولا، نبطیه و...است. این سکونتگاه ها باید طی چند روز آتی تبدیل به استالینگراد خاورمیانه و ایران شوند.
بهتر است نیروی قدس، در جایگاه پر هزینه ترین بخش نیروهای مسلح، دستکم کارایی خود را در دفاع از نوار مرزی لبنان در ابن روزهای آخر نشان دهد.
این ساده ترین و در عین حال حیاتی ترین مرحله برای دستیابی به صلح است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ایران وارد جنگ خواهد شد یا نه؟
شاید بهتر است پرسش بدین گونه باشد که: آیا جمهوری اسلامی بالاخره ناچار به ورود به جنگ اسرائیل خواسته می شود؟
نتانیاهو و کابینه اش، در ۴۵ روز آتی بر مسائل زیر متمرکز خواهند بود:
۱- تداوم فشار بر حزب الله و وادار کردن این سازمان به عقب نشینی تا پشت رود لیتانی. نتانیاهو تا جایی که ممکن است از نیروی زمینی استفاده نخواهد کرد، ولی بس بعید است که ناگزیر به ورود سربازانش به لبنان نشود. مگر آن که حزب الله عقب نشینی را بپذیرد؛
۲- وارد کردن جمهوری اسلامی به جنگ، با بهره گیری همه جانبه از هر گونه ترفند و دامی. حتی در صورت تداوم صبوری استراتژیک کنونی، احتمال هدفگیری هوایی و پرتابی مستقیم به مراکز حساس کم نخواهد بود؛
۳- کشاندن محدود ایالات متحده به جنگ با فرض وارد شدن جمهوری اسلامی.
با این همه و با فرض بکارگیری دهها سناریو مشابه ترور حسن نصرالله و حتی حمله مستقیم هوایی-پرتابی به خاک ایران، چهار مساله بسیار ساده می تواند بر تصمیمات جمهوری اسلامی موثر قرار گیرد:
الف- ناترازی فاحش توان هوایی و پدافندی ایران-اسراییل(اشغالگر). تصور نمی کنم هیچ نهاد تصمیم سازی باشد که هنوز به فهم این ناترازی دست نیافته باشد؛
ب- چگونگی سرنوشت برخورد و درگیری اسرائیل-حزب الله(لبنان)؛
پ- فرایند و روند نبرد غزه؛
ت- دور بودن جغرافیایی ایران از اسرائیل و همسایه نبودن این دو.
اگر من به تنهایی در شرایط کنونی تصمیم گیر بودم. باز هم بر صبوری استراتژیک پای فشرده و تا سرحد ممکن، هیچ واکنش مستقیمی نشان نمی دادم. زیرا نمی خواهم ملت و کشورم وارد بازی از پیش طراحی شده بی بی- پوتین شوند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
شاید بهتر است پرسش بدین گونه باشد که: آیا جمهوری اسلامی بالاخره ناچار به ورود به جنگ اسرائیل خواسته می شود؟
نتانیاهو و کابینه اش، در ۴۵ روز آتی بر مسائل زیر متمرکز خواهند بود:
۱- تداوم فشار بر حزب الله و وادار کردن این سازمان به عقب نشینی تا پشت رود لیتانی. نتانیاهو تا جایی که ممکن است از نیروی زمینی استفاده نخواهد کرد، ولی بس بعید است که ناگزیر به ورود سربازانش به لبنان نشود. مگر آن که حزب الله عقب نشینی را بپذیرد؛
۲- وارد کردن جمهوری اسلامی به جنگ، با بهره گیری همه جانبه از هر گونه ترفند و دامی. حتی در صورت تداوم صبوری استراتژیک کنونی، احتمال هدفگیری هوایی و پرتابی مستقیم به مراکز حساس کم نخواهد بود؛
۳- کشاندن محدود ایالات متحده به جنگ با فرض وارد شدن جمهوری اسلامی.
با این همه و با فرض بکارگیری دهها سناریو مشابه ترور حسن نصرالله و حتی حمله مستقیم هوایی-پرتابی به خاک ایران، چهار مساله بسیار ساده می تواند بر تصمیمات جمهوری اسلامی موثر قرار گیرد:
الف- ناترازی فاحش توان هوایی و پدافندی ایران-اسراییل(اشغالگر). تصور نمی کنم هیچ نهاد تصمیم سازی باشد که هنوز به فهم این ناترازی دست نیافته باشد؛
ب- چگونگی سرنوشت برخورد و درگیری اسرائیل-حزب الله(لبنان)؛
پ- فرایند و روند نبرد غزه؛
ت- دور بودن جغرافیایی ایران از اسرائیل و همسایه نبودن این دو.
اگر من به تنهایی در شرایط کنونی تصمیم گیر بودم. باز هم بر صبوری استراتژیک پای فشرده و تا سرحد ممکن، هیچ واکنش مستقیمی نشان نمی دادم. زیرا نمی خواهم ملت و کشورم وارد بازی از پیش طراحی شده بی بی- پوتین شوند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حزب الله کنار می کشد؟
احتمال این که حزب الله لبنان به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت تن دهد، کم نیست. در این صورت دلیل تحمیل جنگ به لبنان زدوده می شود. مضافا این که شهید حسن نصرالله با وجود انتقاد از بخش هایی از این قطعنامه، در نهایت آن را پذیرفت.
بر پایه این قطعنامه که پس از نبرد ۳۳ روزه ۲۰۰۶ صادر شد، حزب الله باید به ساحل شمالی رود لیتانی عقب نشینی کند تا راه برای استقرار ارتش ملی لبنان و نیروهای پاسدار صلح ملل متحد هموار شود. این تقریبا همه خواسته نتانیاهو از لبنان است.
به اغلب احتمال، فرماندهی جدید حزب الله، در جهت بقا و بازسازی خود، عقب نشینی از مواضع پیشین را در توجه استراتژیک قرار خواهد داد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipoir_k
احتمال این که حزب الله لبنان به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت تن دهد، کم نیست. در این صورت دلیل تحمیل جنگ به لبنان زدوده می شود. مضافا این که شهید حسن نصرالله با وجود انتقاد از بخش هایی از این قطعنامه، در نهایت آن را پذیرفت.
بر پایه این قطعنامه که پس از نبرد ۳۳ روزه ۲۰۰۶ صادر شد، حزب الله باید به ساحل شمالی رود لیتانی عقب نشینی کند تا راه برای استقرار ارتش ملی لبنان و نیروهای پاسدار صلح ملل متحد هموار شود. این تقریبا همه خواسته نتانیاهو از لبنان است.
به اغلب احتمال، فرماندهی جدید حزب الله، در جهت بقا و بازسازی خود، عقب نشینی از مواضع پیشین را در توجه استراتژیک قرار خواهد داد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipoir_k
انتقام؟
برخی که کم هم نیستند، در خصوص پاسخ نظامی ایران به اسرائیل (اشغالگر ) بی تابند. غیر از هنیه و حسن نصرالله، دهها فرمانده و صدها رزمنده شهید شده اند. ولی انتقامی در کار نیست، چون نمی تواند در کار باشد.
واکنش جمهوری اسلامی، باید حاوی بازدارندگی باشد. به سخن دیگر هم منتهی به جنگ نشود و هم قانع کننده و برابر باشد؛ به علاوه ی دستکم ۱۰٪ خسارت بیشتر به کنشگر(قاعده بازداردگی و واکنش مناسب).
با این کوته نوشت، ذهن خود را گرفتار دغدغه انتقام نکنید. جمهوری اسلامی یک نهضت، جنبش، سازمان و تشکیلات چریکی نیست، کشوری است و حکومتی با دلمشغولی های خود. نمی تواند بی گدار به آب زده، خود را در جنگی نابرابر که نتیجه اش خیلی هم روشن است، درگیر و گرفتار کند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
برخی که کم هم نیستند، در خصوص پاسخ نظامی ایران به اسرائیل (اشغالگر ) بی تابند. غیر از هنیه و حسن نصرالله، دهها فرمانده و صدها رزمنده شهید شده اند. ولی انتقامی در کار نیست، چون نمی تواند در کار باشد.
واکنش جمهوری اسلامی، باید حاوی بازدارندگی باشد. به سخن دیگر هم منتهی به جنگ نشود و هم قانع کننده و برابر باشد؛ به علاوه ی دستکم ۱۰٪ خسارت بیشتر به کنشگر(قاعده بازداردگی و واکنش مناسب).
با این کوته نوشت، ذهن خود را گرفتار دغدغه انتقام نکنید. جمهوری اسلامی یک نهضت، جنبش، سازمان و تشکیلات چریکی نیست، کشوری است و حکومتی با دلمشغولی های خود. نمی تواند بی گدار به آب زده، خود را در جنگی نابرابر که نتیجه اش خیلی هم روشن است، درگیر و گرفتار کند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
در باره پیام نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، برای نخستین بار طی پیامی ویدیویی به زبان انگلیسی، مستقیم مردم ایران را خطاب قرار داده و ضمن گفتن این که "ایران زودتر از آن چه مردم فکر می کنند آزاد خواهد شد". افزوده است: اکثریت عظیمی از ایرانیان می دانند که رژیمشان اهمیتی به آن ها نمی دهد....اگر اهمیت می داد ... میلیاردها دلار برای جنگ های بی ثمر خاورمیانه هدر نمی داد، بلکه زندگی شما را بهبود می بخشید."
وی ادامه داده است: زمانی که ایران آزاد شود، ...همه چیز متفاوت خواهد شد...و ایران به شکلی بی سابقه شکوفا خواهد شد."
فرض می گیرم تلقی نتانیاهو و پیش بینی ایشان در باره آینده ایران درست باشد. مردم ایران در صلح زندگی زندگی کنند و ایران به شکلی بی سابقه شکوفا شود. که این خواسته دیرین هر ایرانی بوده است. ولی تا آن زمان چند پرسش حساس و شاید حیاتی در میدان باقی است :
۱- روند و فرایند آزادی نتانیاهو خواسته ایران، تا کی به درازا خواهد کشید؟
۲- چگونه و به چه شکلی قرار است جمهوری اسلامی ساقط شده و مردم آزاد شوند؟ با انقلاب؟ کودتا؟ از طریق روش های دمکراتیک؟ یا با تحمیل جنگ؟
۳- غیر از روش دمکراتیک، که درهای آن فعلا بسته است، می ماند توسل به جنگ، انقلاب، کودتا، جنگ داخلی. آیا با این شیوه ها شکوفایی ایران ممکن خواهد بود؟ و آیا تکوین جنگ و تنش داخلی امکان پذیر است؟ آیا همه این ها بدون پیامدهای دردناک ماندگار برای کشور و ملت، به پایان خواهد رسید؟
۴- یعنی مثلا لشگر جولانی و چند لشگر کمکی با استفاده از بمباران هوایی و عملیات کماندویی و خرابکاری و ورود به جنگ شهری، می توانند ورق را برگردانده و به تعویض رژیم دست یازند؟
۵- خب در این فاصله تا دستیابی به شکوفایی مدنظرتان(بی بی) و در طول دوره گذار جنگی، چه کسی و کدام دولت دستکم تامین ۱۱۷ خدمت حیاتی عمومی برای جمعیتی فرای۹۰ میلیونی مانند تامین آب، برق، گاز، جمع آوری زباله، تامین امنیت، پاسداری از سیستم بانکی. حفاظت بنادر، آمد و شد داخلی، فرودگاه ها، امنیت شهری، توزیع کالا و آذوقه و قس علیهذا را در اختیار خواهد گرفت؟ UN؟ کلاه سبزها؟ نیروهای شما(اسرائیلی)، نیروهای آمریکایی؟
۶- چه کسی تضمین دهنده ی پاسداری از پنج رکن بنیادی، استقلال، یکپارچگی مردمی، یکپارچگی سرزمینی، حفظ میراث فرهنگی و توسعه مستمر ایران خواهد شد؟
۷- با چه مکانیسمی و با توسل به کدام نیرو مثلا در برابر مطامع امارت اسلامی طالبان در یورش به ایران آشفته خواهد ایستاد؟ خب اگر قرار بر سد نفوذ و کنترل طالبان، داعش و القاعده بود، که ابرقدرت آمریکاپس از ۲۰ سال شکست خورده رهایش نمی کرد؟
۸- مطامع اعضای شورای همکاری در آب های خلیج فارس، حزایر سه گانه، میدان آرش، قلمرو بین جزایر فارسی- عربی، کریدور زنگزور، بورالان و....را چه کسی کنترل می کرد؟
۹- چه نیرویی در برابر دشمنان با حامیان بسیار توانمند پان تورکیست، پان عربی و،...عقده های جدایی طلبی می ایستد؟
به هر روی بدک نیست بر پرسش های ۱۰۰۰ گانه مشابه و مهیا سازی پاسخ های مناسب برای آنان تمرکز شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، برای نخستین بار طی پیامی ویدیویی به زبان انگلیسی، مستقیم مردم ایران را خطاب قرار داده و ضمن گفتن این که "ایران زودتر از آن چه مردم فکر می کنند آزاد خواهد شد". افزوده است: اکثریت عظیمی از ایرانیان می دانند که رژیمشان اهمیتی به آن ها نمی دهد....اگر اهمیت می داد ... میلیاردها دلار برای جنگ های بی ثمر خاورمیانه هدر نمی داد، بلکه زندگی شما را بهبود می بخشید."
وی ادامه داده است: زمانی که ایران آزاد شود، ...همه چیز متفاوت خواهد شد...و ایران به شکلی بی سابقه شکوفا خواهد شد."
فرض می گیرم تلقی نتانیاهو و پیش بینی ایشان در باره آینده ایران درست باشد. مردم ایران در صلح زندگی زندگی کنند و ایران به شکلی بی سابقه شکوفا شود. که این خواسته دیرین هر ایرانی بوده است. ولی تا آن زمان چند پرسش حساس و شاید حیاتی در میدان باقی است :
۱- روند و فرایند آزادی نتانیاهو خواسته ایران، تا کی به درازا خواهد کشید؟
۲- چگونه و به چه شکلی قرار است جمهوری اسلامی ساقط شده و مردم آزاد شوند؟ با انقلاب؟ کودتا؟ از طریق روش های دمکراتیک؟ یا با تحمیل جنگ؟
۳- غیر از روش دمکراتیک، که درهای آن فعلا بسته است، می ماند توسل به جنگ، انقلاب، کودتا، جنگ داخلی. آیا با این شیوه ها شکوفایی ایران ممکن خواهد بود؟ و آیا تکوین جنگ و تنش داخلی امکان پذیر است؟ آیا همه این ها بدون پیامدهای دردناک ماندگار برای کشور و ملت، به پایان خواهد رسید؟
۴- یعنی مثلا لشگر جولانی و چند لشگر کمکی با استفاده از بمباران هوایی و عملیات کماندویی و خرابکاری و ورود به جنگ شهری، می توانند ورق را برگردانده و به تعویض رژیم دست یازند؟
۵- خب در این فاصله تا دستیابی به شکوفایی مدنظرتان(بی بی) و در طول دوره گذار جنگی، چه کسی و کدام دولت دستکم تامین ۱۱۷ خدمت حیاتی عمومی برای جمعیتی فرای۹۰ میلیونی مانند تامین آب، برق، گاز، جمع آوری زباله، تامین امنیت، پاسداری از سیستم بانکی. حفاظت بنادر، آمد و شد داخلی، فرودگاه ها، امنیت شهری، توزیع کالا و آذوقه و قس علیهذا را در اختیار خواهد گرفت؟ UN؟ کلاه سبزها؟ نیروهای شما(اسرائیلی)، نیروهای آمریکایی؟
۶- چه کسی تضمین دهنده ی پاسداری از پنج رکن بنیادی، استقلال، یکپارچگی مردمی، یکپارچگی سرزمینی، حفظ میراث فرهنگی و توسعه مستمر ایران خواهد شد؟
۷- با چه مکانیسمی و با توسل به کدام نیرو مثلا در برابر مطامع امارت اسلامی طالبان در یورش به ایران آشفته خواهد ایستاد؟ خب اگر قرار بر سد نفوذ و کنترل طالبان، داعش و القاعده بود، که ابرقدرت آمریکاپس از ۲۰ سال شکست خورده رهایش نمی کرد؟
۸- مطامع اعضای شورای همکاری در آب های خلیج فارس، حزایر سه گانه، میدان آرش، قلمرو بین جزایر فارسی- عربی، کریدور زنگزور، بورالان و....را چه کسی کنترل می کرد؟
۹- چه نیرویی در برابر دشمنان با حامیان بسیار توانمند پان تورکیست، پان عربی و،...عقده های جدایی طلبی می ایستد؟
به هر روی بدک نیست بر پرسش های ۱۰۰۰ گانه مشابه و مهیا سازی پاسخ های مناسب برای آنان تمرکز شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
صبر استراتژیک چیست
امروز این اصطلاح را یا توجه به شرایط ایران می توان چنین تعریف کرد:
عدم مداخله مستقیم و یا آشکار جمهوری اسلامی، در جنگ های جاری (خاورمیانه-اکراین) جهت پاسداری از امنیت ملی ایران تا دستیابی به قدرت برابر و برتر ملی- دفاعی در برابر محور مشترک اسرائیل-ناتو.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
امروز این اصطلاح را یا توجه به شرایط ایران می توان چنین تعریف کرد:
عدم مداخله مستقیم و یا آشکار جمهوری اسلامی، در جنگ های جاری (خاورمیانه-اکراین) جهت پاسداری از امنیت ملی ایران تا دستیابی به قدرت برابر و برتر ملی- دفاعی در برابر محور مشترک اسرائیل-ناتو.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
متحد استراتژیک کجا است؟
در آستانه تکوین جنگ اسراییل-ایران، ایالات متحده برای پشتیبانی همه جانبه از همپمانش اسرائیل(اشغالگر) اعلام آمادگی کرده و همه گونه به تعهداتش عمل کرده است. با این که مخالف رویکرد نتانیاهو است.
این در حالی است که از متحد استراتژیک منسوب به جمهوری اسلامی، یعنی روسیه، هیچ واکنشی دیده نمی شود. حتی تهدید به حمایت از ایران.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
در آستانه تکوین جنگ اسراییل-ایران، ایالات متحده برای پشتیبانی همه جانبه از همپمانش اسرائیل(اشغالگر) اعلام آمادگی کرده و همه گونه به تعهداتش عمل کرده است. با این که مخالف رویکرد نتانیاهو است.
این در حالی است که از متحد استراتژیک منسوب به جمهوری اسلامی، یعنی روسیه، هیچ واکنشی دیده نمی شود. حتی تهدید به حمایت از ایران.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
هفت نکته
۱- امکان تکوین جنگ همه جانبه بین جمهوری اسلامی و اسراییل(اشغالگر) وجود ندارد. یعنی جنگی که افزون بر هوا و دریا، در خشکی نیز گسترش یابد. زیرا دو کشور همسایه نبوده و ۲۲۰۰ کیلومتر فاصله دارند؛
۲- طی درگیری های دو طرف، اسرائیل (اشغالگر) حمایت گسترده آمریکا را با خود دارد. بنابراین ایران در واقع و دستکم با جبهه متحد تل آویو- واشنگتن در جنگ خواهد بود ؛
۳- حتما استراتژیست های جمهوری اسلامی مراقبند که جنگ به کشورهای همسایه، به ویژه دولت های عرب جنوب خلیج فارس کشیده نشود؛
۴- پرسش استراتژیک آن است که توانایی متحدان منطقه ای جمهوریاسلامی، مانند حماس، حزب الله و حوثی ها، برای پشتیبانی از ایران، تعیین کننده و موثر خواهد بود؟
۵- بس بعید است با توجه به درگیری فدراتیو روسیه با اکراین و نیز مناسباتش دیرینه اش با تلآویو، به نفع ایران به این درگیری ورود کند؛
۶-به هر روی آسمان، تعیین کننده برنده نهایی است. میزان تاب اوری پرتابه ها(مانند موشک ها) و جنگنده ها با فرض استمرار نبردهای پرتابی-هوایی، در تعیین برنده نقش اصلی را دارا است؛
۷- در عین حال نقش "قدرت اخلاقی ملی" در تعیین نتیجه جنگ موثر است. منظور از قدرت اخلاقی، میزان وفاداری مردم، احزاب و نهادها از هریک از طرفین است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
۱- امکان تکوین جنگ همه جانبه بین جمهوری اسلامی و اسراییل(اشغالگر) وجود ندارد. یعنی جنگی که افزون بر هوا و دریا، در خشکی نیز گسترش یابد. زیرا دو کشور همسایه نبوده و ۲۲۰۰ کیلومتر فاصله دارند؛
۲- طی درگیری های دو طرف، اسرائیل (اشغالگر) حمایت گسترده آمریکا را با خود دارد. بنابراین ایران در واقع و دستکم با جبهه متحد تل آویو- واشنگتن در جنگ خواهد بود ؛
۳- حتما استراتژیست های جمهوری اسلامی مراقبند که جنگ به کشورهای همسایه، به ویژه دولت های عرب جنوب خلیج فارس کشیده نشود؛
۴- پرسش استراتژیک آن است که توانایی متحدان منطقه ای جمهوریاسلامی، مانند حماس، حزب الله و حوثی ها، برای پشتیبانی از ایران، تعیین کننده و موثر خواهد بود؟
۵- بس بعید است با توجه به درگیری فدراتیو روسیه با اکراین و نیز مناسباتش دیرینه اش با تلآویو، به نفع ایران به این درگیری ورود کند؛
۶-به هر روی آسمان، تعیین کننده برنده نهایی است. میزان تاب اوری پرتابه ها(مانند موشک ها) و جنگنده ها با فرض استمرار نبردهای پرتابی-هوایی، در تعیین برنده نقش اصلی را دارا است؛
۷- در عین حال نقش "قدرت اخلاقی ملی" در تعیین نتیجه جنگ موثر است. منظور از قدرت اخلاقی، میزان وفاداری مردم، احزاب و نهادها از هریک از طرفین است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
در باره درگیری ایران-اسراییل. یکم
در بخش نخست اصل ۵۱ منشور ملل متحد چنین آمده است: "در صورتی که یک عضو ملل متحد مورد تجاوز مسلحانه واقع شود، هیچیک از مقررات این منشور به حق طبیعی دفاع مشروع انفرادی یا اجتماعی، تا موقعیکه شورای امنیت اقدام لازم برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی بعمل آورد، لطمه وارد نخواهد آورد و ..."
بنابراین از دیدگاه حقوق بین الملل حمله موشکی دیشب ایران موجه است. زیرا اسرائیل(اشغالگر) با ترور هنیه به قلمرو ایران تجاوز کرده است. به ویژه این که مناطق مسکونی، هدف حمله موشکی دیشب نبود.
در حالی که این حمله موجبات خشنودی پشتیبانان داخلی و خارجی محور مقاومت شده و با ابن که آمریکا و بریتانیا، به رغم کمک به اسرائیل در رهگیری و انهدام برخی پرتابه ها از نتانیاهو خواهان خویشتنداری و پاسخ ندادن به ایران شده اند، چنین به نظر می رسد که اسرائیل این بار در صدد دادن پاسخ علنی به ایران است.
البته تنش و درگیری جاری بین دو طرف، هنوز از کنترل خارج نشده و هر سه طرف معرکه، یعنی ایران-اسراییل و آمریکا، به این درگیری شکل جنگ همه جانبه نداده اند. زیرا دستکم ایالات متحده، خواهان تبدیل این درگیری به جنگی منطقه ای نیست. ولی بعید است کابینه زیر ریاست نتانیاهو به رویکرد واشنگتن پاسخ مساعد دهد. به اغلب احتمال اسرائیل طی چند روز آتی به گونه ای به قلمرو ایران تجاوز خواهد کرد. در این صورت احتمال واکنش ایران نیز کم نیست.
ولی این درگیری پینگ پنگی تا کی ادامه خواهد یافت؟ نیز در شرایطی که جغرافیا مانع تکوین جنگ همه جانبه بین این دو است، تا کی این درگیری متقابل به پایان خواهد رسید؟ سرانجامش چه خواهد شد؟
تشریح دقیق استراتژیک، نظری و فرضی توان ملی دو طرف، شاید پاسخ های به نسبت قابل قبولی را برای پرسش های نامبرده در بالا، در خود داشته باشد.
ادامه دارد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
در بخش نخست اصل ۵۱ منشور ملل متحد چنین آمده است: "در صورتی که یک عضو ملل متحد مورد تجاوز مسلحانه واقع شود، هیچیک از مقررات این منشور به حق طبیعی دفاع مشروع انفرادی یا اجتماعی، تا موقعیکه شورای امنیت اقدام لازم برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی بعمل آورد، لطمه وارد نخواهد آورد و ..."
بنابراین از دیدگاه حقوق بین الملل حمله موشکی دیشب ایران موجه است. زیرا اسرائیل(اشغالگر) با ترور هنیه به قلمرو ایران تجاوز کرده است. به ویژه این که مناطق مسکونی، هدف حمله موشکی دیشب نبود.
در حالی که این حمله موجبات خشنودی پشتیبانان داخلی و خارجی محور مقاومت شده و با ابن که آمریکا و بریتانیا، به رغم کمک به اسرائیل در رهگیری و انهدام برخی پرتابه ها از نتانیاهو خواهان خویشتنداری و پاسخ ندادن به ایران شده اند، چنین به نظر می رسد که اسرائیل این بار در صدد دادن پاسخ علنی به ایران است.
البته تنش و درگیری جاری بین دو طرف، هنوز از کنترل خارج نشده و هر سه طرف معرکه، یعنی ایران-اسراییل و آمریکا، به این درگیری شکل جنگ همه جانبه نداده اند. زیرا دستکم ایالات متحده، خواهان تبدیل این درگیری به جنگی منطقه ای نیست. ولی بعید است کابینه زیر ریاست نتانیاهو به رویکرد واشنگتن پاسخ مساعد دهد. به اغلب احتمال اسرائیل طی چند روز آتی به گونه ای به قلمرو ایران تجاوز خواهد کرد. در این صورت احتمال واکنش ایران نیز کم نیست.
ولی این درگیری پینگ پنگی تا کی ادامه خواهد یافت؟ نیز در شرایطی که جغرافیا مانع تکوین جنگ همه جانبه بین این دو است، تا کی این درگیری متقابل به پایان خواهد رسید؟ سرانجامش چه خواهد شد؟
تشریح دقیق استراتژیک، نظری و فرضی توان ملی دو طرف، شاید پاسخ های به نسبت قابل قبولی را برای پرسش های نامبرده در بالا، در خود داشته باشد.
ادامه دارد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
تنهاترین.دوم
جمهوری اسلامی در درگیری با اسرائیل (اشغالگر) تنها است، بلکه در تاریخ همه نبردها با اسرائیل، رکورددار و تنهاترین بوده است. این در حالی است که فقط دیشب، افزون بر آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و...به یاری اسرائیل شتافتند.
وزارت خارجه فرانسه طی بیانیه ای ضمن محکومکردن این حمله موشکی آورده است: "پاریس در رهگیری موشک های ایران مشارکت داشته است." هم چنین جنگندههای بریتانیا در وعده صادق ۲، همچون صادق ۱، پس از آمریکا، بیشترین نقش را در رهگیری ایفا کردند. اولاف شولتس صدراعظم آلمان هم ضمن دفاع از مواضع اسرائیل، با شدیدترین وضع به مخالفت با ایران پرداخت. در واقع ایران طی درگیری با اسرائیل، نابرابرترین نبرد تاریخش را تجربه می کند.
حتی حرمت و وجوب عرفی دفاع از مواضع اسرائیل در مقیاس بین المللی به جایی رسیده که وزارت خارجه اسرائیل، انروز دبیرکل ملل متحد را به خاطر این که حمله موشکی ایران را به صراحت محکوم نکرده، عنصر نامطلوب خواند و ورودش به این کشور را ممنوع اعلام کرد.
آن چه در این ارتباط حائز اهمیت است, حمله موشکی گسترده کشوری غیر اتمی، به یکی از ۹ کشور دارنده سلاح اتمی است. هم چنین حمله به کشوری است که تقریبا همه کشورهای غربی و یا همکار غرب از او پشتیبانی می کنند.
با چنین چشم اندازی دو موضوع استراتژیک برایم پیش می اید: نخست آن که جمهوری اسلامی هر چه زودتر باید طی رایزنی فشرده با مسکو، سامانه های دفاعی مورمانسک و یا دستکم اس-۴۰۰ را در مقیاس کشوری برای گستره ایران مطالبه کند. دوم آن که از دو قدرت بزرگ عضو دائم شورای امنیت، در خواست ورود جدیتر برای حمایت از ایران الزام آور است.
البته نکته پر اهمیت آن است که به گمانم بس بعید می نماید تصمیم سازان دفاعی ایران، بدون داشتن پشتوانه در دسترس، خطر حمله موشکی به کشوری اتمی را در دستور کار قرار داده باشند.
به هر روی نخستین فکت ی که جمهوری اسلامی در نقشه راه خود ناگزیر است مدنظر قرار دهد، نداشتن متحدان استراتژیک در مقیاس ۸ قدرت بزرگ است. شکستن این انزوای استراتزیک، باید نخستین برنامه ایران باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جمهوری اسلامی در درگیری با اسرائیل (اشغالگر) تنها است، بلکه در تاریخ همه نبردها با اسرائیل، رکورددار و تنهاترین بوده است. این در حالی است که فقط دیشب، افزون بر آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و...به یاری اسرائیل شتافتند.
وزارت خارجه فرانسه طی بیانیه ای ضمن محکومکردن این حمله موشکی آورده است: "پاریس در رهگیری موشک های ایران مشارکت داشته است." هم چنین جنگندههای بریتانیا در وعده صادق ۲، همچون صادق ۱، پس از آمریکا، بیشترین نقش را در رهگیری ایفا کردند. اولاف شولتس صدراعظم آلمان هم ضمن دفاع از مواضع اسرائیل، با شدیدترین وضع به مخالفت با ایران پرداخت. در واقع ایران طی درگیری با اسرائیل، نابرابرترین نبرد تاریخش را تجربه می کند.
حتی حرمت و وجوب عرفی دفاع از مواضع اسرائیل در مقیاس بین المللی به جایی رسیده که وزارت خارجه اسرائیل، انروز دبیرکل ملل متحد را به خاطر این که حمله موشکی ایران را به صراحت محکوم نکرده، عنصر نامطلوب خواند و ورودش به این کشور را ممنوع اعلام کرد.
آن چه در این ارتباط حائز اهمیت است, حمله موشکی گسترده کشوری غیر اتمی، به یکی از ۹ کشور دارنده سلاح اتمی است. هم چنین حمله به کشوری است که تقریبا همه کشورهای غربی و یا همکار غرب از او پشتیبانی می کنند.
با چنین چشم اندازی دو موضوع استراتژیک برایم پیش می اید: نخست آن که جمهوری اسلامی هر چه زودتر باید طی رایزنی فشرده با مسکو، سامانه های دفاعی مورمانسک و یا دستکم اس-۴۰۰ را در مقیاس کشوری برای گستره ایران مطالبه کند. دوم آن که از دو قدرت بزرگ عضو دائم شورای امنیت، در خواست ورود جدیتر برای حمایت از ایران الزام آور است.
البته نکته پر اهمیت آن است که به گمانم بس بعید می نماید تصمیم سازان دفاعی ایران، بدون داشتن پشتوانه در دسترس، خطر حمله موشکی به کشوری اتمی را در دستور کار قرار داده باشند.
به هر روی نخستین فکت ی که جمهوری اسلامی در نقشه راه خود ناگزیر است مدنظر قرار دهد، نداشتن متحدان استراتژیک در مقیاس ۸ قدرت بزرگ است. شکستن این انزوای استراتزیک، باید نخستین برنامه ایران باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چه باید بشود؟
عالیجنابان و مدیران تصمیم ساز، دوست و دشمن، خودی و غیر خودی، گزارههای زیر را قبول دارند:
۱- بیشتر دنیای غرب و هم پیمانانش و در راس آن آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چک، آرژانتین و...تقریبا یکپارچه همراه و بلکه همیار و متحد اسرائیل بوده و به هر روی مدافع مواضع و رویکرد و کارکردش. هر چند ستمگرانه و تجاوزکارانه؛
۲- از ۱۵ همسایه جمهوری اسلامی ایران، ۷ کشور دارای مناسبات رسمی دیپلماتیک با این دولت اشغالگر بوده و بین ۴ تا ۵ کشور دیگر نیز مترصد آماده شدن فضا و شرایط برای به رسمیت شناختن این دولت غاصبند؛
۳- کشورهایی مانند اردن، عربستان، امارات، بحرین و...در همکاری اطلاعاتی و بلکه لجستیک وحتی نظامی با این اشغالگر کمترین تعللی نورزیده اند؛
۴- جمهوری اسلامی بین ۸ تا ۱۰ قدرت بزرگ کنونی، فاقد هر متحد اسراتژیکی است. من حتی کشورهای کوچک را همراه جمهوری اسلامی نمی بینم. بلکه لبنان، عراق و سوریه؛
۵- وارد کردن ایران به جنگ، دقیقا و ۱۰۰٪ خواست مشترک و در راستای استراتژی دولت اشغالگر، دانالد ترامپ و ولادیمیر پوتین است؛
۶- ایران در کمتر از ۴۳ سال، طاقت ورود به جنگ دوم را ندارد. هنوز پیامدهای ویرانگر جنگ ۸ ساله بر پشتمان سنگینی می کند؛
۷- حتی چنان چه دستاورد این جنگ، بر فرض محال، نابودی دولت اشغالگر باشد، باز هم ایران تا دهه ها از زیر پیامدهای مخرب جنگ دوم، کمر راست نخواهد کرد؛
۸- ایران همسایه اسرائیل نیست و توانایی جنگ در زمین را با این اشغالگر ندارد، پرتابه ها و نیروهای هوایی و دریایی تعیین کننده اند. خسارت های سنگین جبهه متحد غرب علیه ایران و ایرانیان، از این مناظر سنگین خواهد بود؛
۸- کمترین نتایج چنین جنگی در سیاست بین الملل، پیروزی حتمی ترامپ در انتخابات ۵ نوامبر، به محاق فراموشی رفتن غزه و لبنان، قدرت یابی مجدد داعش، توانمند شدن امارت طالبان، بالا رفتن قدرت مانور باکو و آنکارا در قفقاز و شمال باختری، تضعیف عملی مواضع ایران در خلیج فارس و...می باشد؛
۹- توانایی اقتصادی-اعتباری ایران برای تکوین جنگی پینگ پنگی و در عین حال حفظ سطح زندگی و معیشت بیش از ۹۰ میلیون تن، محدود است. به ویژه آن که احتمال کاهش صادرات ایران نیز کم نیست؛
۱۰- مقابله به مثل ایران در هدف قرار دادن زیرساخت های اشغالگر هر چقدر هم زیاد باشد، به دلیل حمایت های کلان مالی غرب، به حدی نیست که این رژیم را بدین شکل، ساقط کند؛
۱۱- امروزه روز پروپاگاندای هولناک رسانه ای غرب، جنگطلبی نتانیاهو را تبدیل به خواسته ای اسراییلی-ملی کرده و موجبات افزایش قدرت ملی-مردمی اشعالگر شده است، آیا جمهوری اسلامی توانسته است پشتیبانی قاطبه و آحاد مردم را نسبت به نیات و رویکردش در ورود به جنگ به دست آورد؟
عالیجنابان، لطفا در انتخاب و تداوم رویکرد نبرد و جنگ، گزاره های بالا را مدنظر قرار دهید.
به سرنوشت و ته نوشت ایران بیندیشیم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipourk_k
عالیجنابان و مدیران تصمیم ساز، دوست و دشمن، خودی و غیر خودی، گزارههای زیر را قبول دارند:
۱- بیشتر دنیای غرب و هم پیمانانش و در راس آن آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چک، آرژانتین و...تقریبا یکپارچه همراه و بلکه همیار و متحد اسرائیل بوده و به هر روی مدافع مواضع و رویکرد و کارکردش. هر چند ستمگرانه و تجاوزکارانه؛
۲- از ۱۵ همسایه جمهوری اسلامی ایران، ۷ کشور دارای مناسبات رسمی دیپلماتیک با این دولت اشغالگر بوده و بین ۴ تا ۵ کشور دیگر نیز مترصد آماده شدن فضا و شرایط برای به رسمیت شناختن این دولت غاصبند؛
۳- کشورهایی مانند اردن، عربستان، امارات، بحرین و...در همکاری اطلاعاتی و بلکه لجستیک وحتی نظامی با این اشغالگر کمترین تعللی نورزیده اند؛
۴- جمهوری اسلامی بین ۸ تا ۱۰ قدرت بزرگ کنونی، فاقد هر متحد اسراتژیکی است. من حتی کشورهای کوچک را همراه جمهوری اسلامی نمی بینم. بلکه لبنان، عراق و سوریه؛
۵- وارد کردن ایران به جنگ، دقیقا و ۱۰۰٪ خواست مشترک و در راستای استراتژی دولت اشغالگر، دانالد ترامپ و ولادیمیر پوتین است؛
۶- ایران در کمتر از ۴۳ سال، طاقت ورود به جنگ دوم را ندارد. هنوز پیامدهای ویرانگر جنگ ۸ ساله بر پشتمان سنگینی می کند؛
۷- حتی چنان چه دستاورد این جنگ، بر فرض محال، نابودی دولت اشغالگر باشد، باز هم ایران تا دهه ها از زیر پیامدهای مخرب جنگ دوم، کمر راست نخواهد کرد؛
۸- ایران همسایه اسرائیل نیست و توانایی جنگ در زمین را با این اشغالگر ندارد، پرتابه ها و نیروهای هوایی و دریایی تعیین کننده اند. خسارت های سنگین جبهه متحد غرب علیه ایران و ایرانیان، از این مناظر سنگین خواهد بود؛
۸- کمترین نتایج چنین جنگی در سیاست بین الملل، پیروزی حتمی ترامپ در انتخابات ۵ نوامبر، به محاق فراموشی رفتن غزه و لبنان، قدرت یابی مجدد داعش، توانمند شدن امارت طالبان، بالا رفتن قدرت مانور باکو و آنکارا در قفقاز و شمال باختری، تضعیف عملی مواضع ایران در خلیج فارس و...می باشد؛
۹- توانایی اقتصادی-اعتباری ایران برای تکوین جنگی پینگ پنگی و در عین حال حفظ سطح زندگی و معیشت بیش از ۹۰ میلیون تن، محدود است. به ویژه آن که احتمال کاهش صادرات ایران نیز کم نیست؛
۱۰- مقابله به مثل ایران در هدف قرار دادن زیرساخت های اشغالگر هر چقدر هم زیاد باشد، به دلیل حمایت های کلان مالی غرب، به حدی نیست که این رژیم را بدین شکل، ساقط کند؛
۱۱- امروزه روز پروپاگاندای هولناک رسانه ای غرب، جنگطلبی نتانیاهو را تبدیل به خواسته ای اسراییلی-ملی کرده و موجبات افزایش قدرت ملی-مردمی اشعالگر شده است، آیا جمهوری اسلامی توانسته است پشتیبانی قاطبه و آحاد مردم را نسبت به نیات و رویکردش در ورود به جنگ به دست آورد؟
عالیجنابان، لطفا در انتخاب و تداوم رویکرد نبرد و جنگ، گزاره های بالا را مدنظر قرار دهید.
به سرنوشت و ته نوشت ایران بیندیشیم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipourk_k
بشار اسد چه در سر دارد
چرا سوریه در قبال تحولات غزه و لبنان موضعی نمی گیرد؟ چرا نسبت به سرنوشت حزب الله بی تفاوت است؟ همین پرسش هم چندماه پیش در باره چرایی شرکت نکردن بشار در تشییع حجتالاسلام رئیسی مطرح شد و پاسخ مناسبی دریافت نگردید. به ویژه در جریان اخیر تشدید تنش و درگیری بین ایران-اسراییل-لبنان، بشار خود و کشورش را کنار کشیده و تحولاتشان در کانون توجه دمشق نبوده است. چرا؟
بعید نیست، سوریه زیر ریاست بشار اسد، کم کم با حمایت و آینده نگری استراتژیک مسکو و ترغیب ها و وعده های واشنگتن، آنکارا و ریاض، در حال فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی و محور مقاومت بر آمده باشد. من که در چنین صورتی شگفت زده نمی شوم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چرا سوریه در قبال تحولات غزه و لبنان موضعی نمی گیرد؟ چرا نسبت به سرنوشت حزب الله بی تفاوت است؟ همین پرسش هم چندماه پیش در باره چرایی شرکت نکردن بشار در تشییع حجتالاسلام رئیسی مطرح شد و پاسخ مناسبی دریافت نگردید. به ویژه در جریان اخیر تشدید تنش و درگیری بین ایران-اسراییل-لبنان، بشار خود و کشورش را کنار کشیده و تحولاتشان در کانون توجه دمشق نبوده است. چرا؟
بعید نیست، سوریه زیر ریاست بشار اسد، کم کم با حمایت و آینده نگری استراتژیک مسکو و ترغیب ها و وعده های واشنگتن، آنکارا و ریاض، در حال فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی و محور مقاومت بر آمده باشد. من که در چنین صورتی شگفت زده نمی شوم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کدام جنگ؟
این دومین بار بود که اسرائیل(اشغالگر) از سوی جمهوری اسلامی موشکباران می شد، ولی به رغم تهدید مقابله به مثل و بلکه انهدام هست و نیست ایران، واکنش ها پیچیده، کمتر مرئی بوده و به هر روی، بستری برای تداوم جنگ بین دو دولت فراهم نیاورده است؛ به سخن دیگر واکنش اسرائیل، یا به قول موشه دایان، سگ هار خاورمیانه، جنگزا نبوده است. چرا؟
دیروز فایننشال تایمز تیتر زد: پاسخ احتمالی اسرائیل به حملات موشکی ایران، به نسبت متعادل خواهد بود. به گونه ای که دور جدیدی از تشدید تنش در خاورمیانه را تحریک نخواهد کرد. جو بایدن هم در همین ارتباط گفت: "من باور ندارم که یک جنگ فراگیر در خاورمیانه آغاز شود." وی حتی به روشنی گفت: "اگر اسرائیل تصمیم به حمله بر تاسیسات هسته ای ایران بگیرد، ایالاتمتحده از آن پشتیبانی نخواهد کرد. اگرچه توانایی واشنگتن برای تاثیرگذاری بر اقدامات اسرائیل ممکن است محدود باشد."
به راستی چرا واشنگتن، دهه ها است، نه تنها از حمله به ایران خودداری می ورزد، سهل است که تا جای ممکن مانع تحمیل جنگ تمام عیار از سوی دیگران به این کشور شده است(غیر از دکترین باخت-باخت ریگان)؟
۱- صفحه ثبات آسیای غربی
هر گونه بی ثباتی فراگیر ایران، کووید گونه، سرتاسر آسیای غربی را در خواهد نوردید. چگونه ممکن است با تضعیف دولت مرکزی در تهران, طالب هوس خراسان بزرگ نکند؟ آنکارا و باکو در صدد تکوین رویای آذربایجان واحد بر نیایند؟ بلوچ ها تشویق به تشکیل بلوچستان نشوند و قس علیهذا. تضعیف ایران، موجبات شکل گیری دور جدیدی از تنش و درگیری را از آسیای مرکزی تا هلال خضیب و از سند تا فرات در پی خواهد داشت. این چشم اندازی نیست که استراتژیست های واشنگتن از فهم آن غافل باشند؛
۲- جهان بی نفت
اگرچه امروزه روز جایگاه ایران در بازار نفت کم مقدار و قاچاقگونه شده، ولی با وجود اشراف جغرافیایی بر دو تنگه هرمز و باب المندب و نیز ۲۵٪ حوزه های استان نفتی جهان(حواشی خلیج فارس)، ماهیتا توانایی بی ثبات سازی در این زمینه را دارا است؛
۳- ایران اتمی
برای واشنگتن و ایضا تل آویو روشن شده که تا پیوستن جمهوری اسلامی به باشگاه هسته ای، کیلومتری بیش نمانده است. تهران با بررسی همه جوانب، فعلا پا روی ترمز نهاده است؛ ولی معلوم است که با انهدام زیربناهایش، پا را از ترمز برداشته و پُرگاز پیش خواهد راند؛
۴- تنها تک جداره
به موقعیت نسبی جغرافیای ایران در جهان و جنوب آسیا بنگرید. مگر نه این که بین همسایگان روسیه در جنوب باختری اش، ایران تنها کشوری است که محور مستقیم و بی واسطه پیوند و نبرد قدرت های دریایی با روسیه اند؟ مگر نه این که تنها کشوری است که مستقیما و بی واسطه دریای آزاد را بر ۵ کشور آسیای مرکزی خواهد گشود؟ از منظر آمریکا و غرب، این صحفه ثبات آسیای غربی و در عین حال گذرگاه بی رقیب برای آزاد سازی آسیای مرکزی از زندان روسیه، باید طی سال های آینده یکپارچه و متحد باقی بماند؛
۵- تعادلگر
تا کنون تجربه واشنگتن آن بوده که حتی جمهوریاسلامی سدی در برابر بنیادگرایان تندرو سنی بوده است. بنگرید به رویارویی جدی ایران در برابر داعش، القاعده، طالبان نخست. به گمانم ایران از سوی غرب نیرویی متوازن کننده در این جهت به شمار می آید. افول و زوال این سد، درهای دوزخ را بر روی اروپا باز خواهد کرد.
در این باره بی مبالغه صفحه ها می توان نگاشت و استدلال ها توان آورد. ولی باز هم مانند ۲۲ یادداشت پیشین همین درگاه و با همین نتیجه گیری، برآنم که ایالاتمتحده بر پایه نیازهای ژئوپولیتیک، تا کنون نه تنها در مسیر پاسداری کلان از یکپارچگی ایران گام برداشته، که سدی در برابر تعدیل ایلغار تهاجم ها بوده است. البته این چک تضمینی دائمی نخواهد بود و ممکن است با تغییر شرایط، دگرگونی در ان راه یابد.
واشنگتن تا امروز بر پایه علائق امپریالیستی و طرح و برنامه های درازمدت ژئوپولیتیک ی خود، مانعی در دست اندازی به ایران شده است. برای من سخت است که آمریکا را در قالب مهاجم یا ناظر هجوم به ایران و حتی به جمهوری اسلامی ببینم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این دومین بار بود که اسرائیل(اشغالگر) از سوی جمهوری اسلامی موشکباران می شد، ولی به رغم تهدید مقابله به مثل و بلکه انهدام هست و نیست ایران، واکنش ها پیچیده، کمتر مرئی بوده و به هر روی، بستری برای تداوم جنگ بین دو دولت فراهم نیاورده است؛ به سخن دیگر واکنش اسرائیل، یا به قول موشه دایان، سگ هار خاورمیانه، جنگزا نبوده است. چرا؟
دیروز فایننشال تایمز تیتر زد: پاسخ احتمالی اسرائیل به حملات موشکی ایران، به نسبت متعادل خواهد بود. به گونه ای که دور جدیدی از تشدید تنش در خاورمیانه را تحریک نخواهد کرد. جو بایدن هم در همین ارتباط گفت: "من باور ندارم که یک جنگ فراگیر در خاورمیانه آغاز شود." وی حتی به روشنی گفت: "اگر اسرائیل تصمیم به حمله بر تاسیسات هسته ای ایران بگیرد، ایالاتمتحده از آن پشتیبانی نخواهد کرد. اگرچه توانایی واشنگتن برای تاثیرگذاری بر اقدامات اسرائیل ممکن است محدود باشد."
به راستی چرا واشنگتن، دهه ها است، نه تنها از حمله به ایران خودداری می ورزد، سهل است که تا جای ممکن مانع تحمیل جنگ تمام عیار از سوی دیگران به این کشور شده است(غیر از دکترین باخت-باخت ریگان)؟
۱- صفحه ثبات آسیای غربی
هر گونه بی ثباتی فراگیر ایران، کووید گونه، سرتاسر آسیای غربی را در خواهد نوردید. چگونه ممکن است با تضعیف دولت مرکزی در تهران, طالب هوس خراسان بزرگ نکند؟ آنکارا و باکو در صدد تکوین رویای آذربایجان واحد بر نیایند؟ بلوچ ها تشویق به تشکیل بلوچستان نشوند و قس علیهذا. تضعیف ایران، موجبات شکل گیری دور جدیدی از تنش و درگیری را از آسیای مرکزی تا هلال خضیب و از سند تا فرات در پی خواهد داشت. این چشم اندازی نیست که استراتژیست های واشنگتن از فهم آن غافل باشند؛
۲- جهان بی نفت
اگرچه امروزه روز جایگاه ایران در بازار نفت کم مقدار و قاچاقگونه شده، ولی با وجود اشراف جغرافیایی بر دو تنگه هرمز و باب المندب و نیز ۲۵٪ حوزه های استان نفتی جهان(حواشی خلیج فارس)، ماهیتا توانایی بی ثبات سازی در این زمینه را دارا است؛
۳- ایران اتمی
برای واشنگتن و ایضا تل آویو روشن شده که تا پیوستن جمهوری اسلامی به باشگاه هسته ای، کیلومتری بیش نمانده است. تهران با بررسی همه جوانب، فعلا پا روی ترمز نهاده است؛ ولی معلوم است که با انهدام زیربناهایش، پا را از ترمز برداشته و پُرگاز پیش خواهد راند؛
۴- تنها تک جداره
به موقعیت نسبی جغرافیای ایران در جهان و جنوب آسیا بنگرید. مگر نه این که بین همسایگان روسیه در جنوب باختری اش، ایران تنها کشوری است که محور مستقیم و بی واسطه پیوند و نبرد قدرت های دریایی با روسیه اند؟ مگر نه این که تنها کشوری است که مستقیما و بی واسطه دریای آزاد را بر ۵ کشور آسیای مرکزی خواهد گشود؟ از منظر آمریکا و غرب، این صحفه ثبات آسیای غربی و در عین حال گذرگاه بی رقیب برای آزاد سازی آسیای مرکزی از زندان روسیه، باید طی سال های آینده یکپارچه و متحد باقی بماند؛
۵- تعادلگر
تا کنون تجربه واشنگتن آن بوده که حتی جمهوریاسلامی سدی در برابر بنیادگرایان تندرو سنی بوده است. بنگرید به رویارویی جدی ایران در برابر داعش، القاعده، طالبان نخست. به گمانم ایران از سوی غرب نیرویی متوازن کننده در این جهت به شمار می آید. افول و زوال این سد، درهای دوزخ را بر روی اروپا باز خواهد کرد.
در این باره بی مبالغه صفحه ها می توان نگاشت و استدلال ها توان آورد. ولی باز هم مانند ۲۲ یادداشت پیشین همین درگاه و با همین نتیجه گیری، برآنم که ایالاتمتحده بر پایه نیازهای ژئوپولیتیک، تا کنون نه تنها در مسیر پاسداری کلان از یکپارچگی ایران گام برداشته، که سدی در برابر تعدیل ایلغار تهاجم ها بوده است. البته این چک تضمینی دائمی نخواهد بود و ممکن است با تغییر شرایط، دگرگونی در ان راه یابد.
واشنگتن تا امروز بر پایه علائق امپریالیستی و طرح و برنامه های درازمدت ژئوپولیتیک ی خود، مانعی در دست اندازی به ایران شده است. برای من سخت است که آمریکا را در قالب مهاجم یا ناظر هجوم به ایران و حتی به جمهوری اسلامی ببینم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
توپ کجا خواهد نشست؟
حال که نوبت اسرائیل است، به رغم درخواست ترامپ، بعید است توپش را بیهوده هدر دهد(در مقیاس تاکتیک). به همین دلیل کمتر محتمل می نماید سراغ پناهگاه های هسته ای ایران برود. به صد دلیل. نخست آن که احتمال موفقیتش ناچیز است. دوم؛ بعید نیست موجبات دلبستگی و تمرکز جمهوری اسلامی در پیوستن به باشگاه هسته ای شود، سوم بهانه ای برای خروج از NPT است و...
هم چنین احتمال هدف قراردادن پایانه های صادراتی-وارداتی ایران هم زیاد نیست. چون هم برخلاف روح پیام نتانیاهو به مردم است و هم در برآوردهایش حتما تلافی سنگین جمهوری اسلامی را محاسبه می کند. هر نظامی تازه واردی هم می داند، تسلیحات اولیه بکارگرفته شده در میدان، ساده ترین ها است. معلوم است که ساخلوها برای روز مبادا، آشکار نمی شوند. هم چنین است هدف قراردادن زیرساخت های خدماتی ایران.
کوتاه آن که احتمال دارد در وهله نخست، حربه اسرائیل در واکنش انتقامی اش، بهره برداری از تسلیحات دیجیتالی وسایبرنتیک باشد. دوم نیروهای نظامی حتما بر دفاع از خود و سیستم های راداری-پدافندی-موشکی و نیز فرماندهی کشور متمرکزند.
به هر روی حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران، با وجود سفارش اکید اخیر ترامپ، پشیمان کننده خواهد بود. به گمانم دور از انتظار است، بی بی و کابینه اش، به چنین اشتباه مهلکی دست بزنند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حال که نوبت اسرائیل است، به رغم درخواست ترامپ، بعید است توپش را بیهوده هدر دهد(در مقیاس تاکتیک). به همین دلیل کمتر محتمل می نماید سراغ پناهگاه های هسته ای ایران برود. به صد دلیل. نخست آن که احتمال موفقیتش ناچیز است. دوم؛ بعید نیست موجبات دلبستگی و تمرکز جمهوری اسلامی در پیوستن به باشگاه هسته ای شود، سوم بهانه ای برای خروج از NPT است و...
هم چنین احتمال هدف قراردادن پایانه های صادراتی-وارداتی ایران هم زیاد نیست. چون هم برخلاف روح پیام نتانیاهو به مردم است و هم در برآوردهایش حتما تلافی سنگین جمهوری اسلامی را محاسبه می کند. هر نظامی تازه واردی هم می داند، تسلیحات اولیه بکارگرفته شده در میدان، ساده ترین ها است. معلوم است که ساخلوها برای روز مبادا، آشکار نمی شوند. هم چنین است هدف قراردادن زیرساخت های خدماتی ایران.
کوتاه آن که احتمال دارد در وهله نخست، حربه اسرائیل در واکنش انتقامی اش، بهره برداری از تسلیحات دیجیتالی وسایبرنتیک باشد. دوم نیروهای نظامی حتما بر دفاع از خود و سیستم های راداری-پدافندی-موشکی و نیز فرماندهی کشور متمرکزند.
به هر روی حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران، با وجود سفارش اکید اخیر ترامپ، پشیمان کننده خواهد بود. به گمانم دور از انتظار است، بی بی و کابینه اش، به چنین اشتباه مهلکی دست بزنند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
تاملی و نتیجه ای بر دغدغه امروز مردم
اینروزها دغدغه مشترک و بیشترین پرسش های کانونی ایرانیان متمرکز بر یک نکته است: واکنش اسرائیل(اشغالگر) به ایران کی و چگونه است؟
این چشم دوختن ایرانیان به تصمیمات بیگانگان که بی پرده پوشی تاثیری کلان بر چگونگی زندگی آنها دارد، در کلیتش ناشی از چیست؟ چرا مردم بیشتر به چگونگی تصمیمات غیر و بیگانه دل بسته و در این زمینه پرسشگرند؟ چرا آنان را تا حدودی فعال مایشا می پندارند؟
طی سالیان دراز و درک و لمس توان و رویکرد جمهوری اسلامی، برای بخش بزرگی از ملت روشن شده است که خواه و ناحواه، تا حدود زیادی سرنوشت ایران به بیرون گره خورده و گریزی از ان نیست. یعنی به هر روی طی این مدت، نقش و توانایی بیگانگان در ترسیم چشم اندازهای حال و آینده ایران، سیری صعودی یافته است.
این در حالی است که در همین دوران معاصر، دیگران چشمبراه تصمیمات و رویکرد ملت-دولت ایران در قبال سرنوشت منطقه و بلکه جهان بودند. بنگرید به تعیین کنندگی قاطع و سرنوشت ساز مداخلات ایران در نفت و اوپک، ظفار و سلطنت عمان، اردن، بلوچستان پاکستان، ویتنام وقس علیهذا.
منظورم این است که دغدغه امروزه روز بیشتر ایرانیان به چگونگی تصمیم سازی های دولت های دیگر وابسته است: از چگونگی و ابعاد واکنش اسرائیل گرفته، تا زدایش تحریم ها و مناسبات با ایالات متحده؛ به گمانتان این خود نشانی از افول قدرت ملی نیست؟
نمی دانم پاسخ چیست، ولی دیدگاه استراتژیست ها در چنین موردی سرجمع این است:
با افول قدرت ملی و نبود و کمبود پشتیبانان بزرگ، مسلم است که سیر از فاعلیت به انفعال گرایی ملت_دولت، محتوم و رو به رشد خواهد بود. در چنین شرایطی، نقش و کارکرد دولت در رقم زدن مقدرات کشور و ملت کاسته شده و چشم ها به تحولات بیرون از مرزها دوخته خواهد شد.
لطفا به این سازو کار بنگرید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
اینروزها دغدغه مشترک و بیشترین پرسش های کانونی ایرانیان متمرکز بر یک نکته است: واکنش اسرائیل(اشغالگر) به ایران کی و چگونه است؟
این چشم دوختن ایرانیان به تصمیمات بیگانگان که بی پرده پوشی تاثیری کلان بر چگونگی زندگی آنها دارد، در کلیتش ناشی از چیست؟ چرا مردم بیشتر به چگونگی تصمیمات غیر و بیگانه دل بسته و در این زمینه پرسشگرند؟ چرا آنان را تا حدودی فعال مایشا می پندارند؟
طی سالیان دراز و درک و لمس توان و رویکرد جمهوری اسلامی، برای بخش بزرگی از ملت روشن شده است که خواه و ناحواه، تا حدود زیادی سرنوشت ایران به بیرون گره خورده و گریزی از ان نیست. یعنی به هر روی طی این مدت، نقش و توانایی بیگانگان در ترسیم چشم اندازهای حال و آینده ایران، سیری صعودی یافته است.
این در حالی است که در همین دوران معاصر، دیگران چشمبراه تصمیمات و رویکرد ملت-دولت ایران در قبال سرنوشت منطقه و بلکه جهان بودند. بنگرید به تعیین کنندگی قاطع و سرنوشت ساز مداخلات ایران در نفت و اوپک، ظفار و سلطنت عمان، اردن، بلوچستان پاکستان، ویتنام وقس علیهذا.
منظورم این است که دغدغه امروزه روز بیشتر ایرانیان به چگونگی تصمیم سازی های دولت های دیگر وابسته است: از چگونگی و ابعاد واکنش اسرائیل گرفته، تا زدایش تحریم ها و مناسبات با ایالات متحده؛ به گمانتان این خود نشانی از افول قدرت ملی نیست؟
نمی دانم پاسخ چیست، ولی دیدگاه استراتژیست ها در چنین موردی سرجمع این است:
با افول قدرت ملی و نبود و کمبود پشتیبانان بزرگ، مسلم است که سیر از فاعلیت به انفعال گرایی ملت_دولت، محتوم و رو به رشد خواهد بود. در چنین شرایطی، نقش و کارکرد دولت در رقم زدن مقدرات کشور و ملت کاسته شده و چشم ها به تحولات بیرون از مرزها دوخته خواهد شد.
لطفا به این سازو کار بنگرید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
واکنش اسرائیل کی است؟
واکنش اسراییل(اشغالگر) در موشکباران ایران حتمی است. زمان آن نیز به زمان تضعیف توان تهاجمی حزب الله بر می گردد. همان گونه که هجوم تمام عیار و پیچیده اسراییل به حزب الله، پس ازتضعیف نسبی حماس صورت گرفت. هم چنین زمان واکنش اسرائیل، در گرو دستیابی به گونه ای توافق محتوم با ایالات متحده است. تصور نمی کنم زمان واکنش تا نوامبر به درازا کشد.
به اغلب احتمال تا دو هفته دیگر می تواند انجام شود؛ آغاز این واکنش بی گمان، می تواند نشانگر برآورد ارتش اسراییل از تضعیف توان تهاجمی حزب الله باشد. در غیر این صورت واکنش به تأخیر خواهد افتاد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
واکنش اسراییل(اشغالگر) در موشکباران ایران حتمی است. زمان آن نیز به زمان تضعیف توان تهاجمی حزب الله بر می گردد. همان گونه که هجوم تمام عیار و پیچیده اسراییل به حزب الله، پس ازتضعیف نسبی حماس صورت گرفت. هم چنین زمان واکنش اسرائیل، در گرو دستیابی به گونه ای توافق محتوم با ایالات متحده است. تصور نمی کنم زمان واکنش تا نوامبر به درازا کشد.
به اغلب احتمال تا دو هفته دیگر می تواند انجام شود؛ آغاز این واکنش بی گمان، می تواند نشانگر برآورد ارتش اسراییل از تضعیف توان تهاجمی حزب الله باشد. در غیر این صورت واکنش به تأخیر خواهد افتاد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
حمله به تاسیسات اتمی؟
به اغلب احتمال این بلوفی بیش نیست. اسرائیل توانایی محو تاسیسات هسته ای ایران را ندارد. به چند دلیل تاکتیک ی.
نخست آن که اسرائیل برای چنین ماموریتی نیازمند دریافت بمب های ۴-۵ تنی از پنتاگوناست. دوم برای تحقق چنین ماموریتی نیازمند دستکم ۱۲۰ بمب افکن طراز B.2 و یا بمب افکن های کارآمد مشابه است. سوم آن که این تاسیسات باید در چندین نوبت هدف قرار گیرند. با این همه احتمال نابودی آنها با این شیوه بعید است. چهارم و کوتاه این که برای محو آنها باید سال ها در ایران ماند و از زمین و نزدیک و به مرور آنها را محو کرد.
در عین حال از منظر استراتژیک حملات چنین گسترده فرضی، یعنی مهیا شدن جمهوری اسلامی برای تعجیل در پیوستن به باشگاه هسته ای.
می خواهم همانند تفسیرهای پیش تر این کانال نتیجه بگیرم که اسرائیل به چنین کاری دست نخواهد زد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به اغلب احتمال این بلوفی بیش نیست. اسرائیل توانایی محو تاسیسات هسته ای ایران را ندارد. به چند دلیل تاکتیک ی.
نخست آن که اسرائیل برای چنین ماموریتی نیازمند دریافت بمب های ۴-۵ تنی از پنتاگوناست. دوم برای تحقق چنین ماموریتی نیازمند دستکم ۱۲۰ بمب افکن طراز B.2 و یا بمب افکن های کارآمد مشابه است. سوم آن که این تاسیسات باید در چندین نوبت هدف قرار گیرند. با این همه احتمال نابودی آنها با این شیوه بعید است. چهارم و کوتاه این که برای محو آنها باید سال ها در ایران ماند و از زمین و نزدیک و به مرور آنها را محو کرد.
در عین حال از منظر استراتژیک حملات چنین گسترده فرضی، یعنی مهیا شدن جمهوری اسلامی برای تعجیل در پیوستن به باشگاه هسته ای.
می خواهم همانند تفسیرهای پیش تر این کانال نتیجه بگیرم که اسرائیل به چنین کاری دست نخواهد زد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جنگ کی تمام می شود؟
بیش از یکسال است بی وقفه ادامه دارد. دامنه هایش به یمن، ایران، کرانه باختری و لبنان هم رسیده است. همین محور اخیر هم تعیین کننده استمرار و یا نقطه پایان جنگ خواهد بود؛ جنوب لبنان را می گویم. غزه، یمن، کرانه باختری و...،شاخه و برگ اند.
نخستین نشانه از استراتژیک بودن سرنوشت سازی حزب الله، روشن شدن اخیر موتور دستگاه دیپلماتیک ایران در قالب ارسال نامه ها و سفرهای متعدد بوده است. تلاش اسرائیل برای ساماندهی و تجهیز مارونی ها و فالانژیست های لبنان، در جهت بهره برداری از آنها به عنوان نیروی نیابتی اسرائیل برای نبرد از پشت جبهه حزب الله، نشانه ی دیگری بر تمرکز اسرائیل برای پایان دادن به کار حزب الله است.
تمهیدات جنگی چند ساله اسرائیل در قالب برنامه انفجار پیجو ها و نیز بمباران ها و ترورهای هدفمند، که منجر به جان باختن صدها تن شد، نشانه میدانی دیگر این تمرکز استراتژیک است. نشانه چهارم به میدان فرستادن ۴ لشگر مکانیزه به مرز ۱۰۰ کیلومتری لبنان می باشد. آن هم ظاهرا برای عقب نشاندن ۱۰-۲۰ کیلومتری حزب الله.
به هر روی اسراییل بیشتر تمرکزش را بر خاموش کردن حزب الله و وادار کردنش به اطاعت کرده است. حاصل آن نیز تا کنون پذیرش آتش بس از سوی شیخ نعیم قاسم بوده است. بی ذکر از غزه.
چنان چه حزب الله به هر دلیل از گردونه مبارزه با اسرائیل خارج شود، سه پیامد کلان در بر خواهد داشت:
نخست آن که فکریه و استراتژی نبردهای نامتقارن، دستکم در خاورمیانه تضعیف خواهد شد؛ دوم آن که بازوی اصلی محور مقاومت پیرامون اسرائیل، یعنی حزب الله از کار انداخته شده و جمهوری اسلامی بعید است دیگر قادر به گزینش جایگزین باشد. سوم آنکه اندیشه پیوستن ملت های منطقه و ایضا ایران، به اردوگاه جهانی در جهت رویارویی با اسراییل برجسته خواهد گردید.
به هر روی تا جایی که به سرنوشت حزب الله بر می گردد، دو اراده در برابر هم صف آرایی کرده اند: اراده اسرائیل(اشغالگر) با هدف تعطیل کردن تهدید حزب الله و اراده جمهوری اسلامی برای حفط توانمندترین بازوی محور مقاومت.
برآنم که تا ۲۴ روز دیگر(انتخابات آمریکا)، تا حدود زیادی نتیجه تقابل دو استراتژی جنگ نامتقارن و جنگ کلاسیک و نیز جهتگیری کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی روشن تر خواهد شد. به اغلب احتمال، نتیجه این تقابل تعیین کننده رویکرد کلان متعاقب جمهوری اسلامی است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
بیش از یکسال است بی وقفه ادامه دارد. دامنه هایش به یمن، ایران، کرانه باختری و لبنان هم رسیده است. همین محور اخیر هم تعیین کننده استمرار و یا نقطه پایان جنگ خواهد بود؛ جنوب لبنان را می گویم. غزه، یمن، کرانه باختری و...،شاخه و برگ اند.
نخستین نشانه از استراتژیک بودن سرنوشت سازی حزب الله، روشن شدن اخیر موتور دستگاه دیپلماتیک ایران در قالب ارسال نامه ها و سفرهای متعدد بوده است. تلاش اسرائیل برای ساماندهی و تجهیز مارونی ها و فالانژیست های لبنان، در جهت بهره برداری از آنها به عنوان نیروی نیابتی اسرائیل برای نبرد از پشت جبهه حزب الله، نشانه ی دیگری بر تمرکز اسرائیل برای پایان دادن به کار حزب الله است.
تمهیدات جنگی چند ساله اسرائیل در قالب برنامه انفجار پیجو ها و نیز بمباران ها و ترورهای هدفمند، که منجر به جان باختن صدها تن شد، نشانه میدانی دیگر این تمرکز استراتژیک است. نشانه چهارم به میدان فرستادن ۴ لشگر مکانیزه به مرز ۱۰۰ کیلومتری لبنان می باشد. آن هم ظاهرا برای عقب نشاندن ۱۰-۲۰ کیلومتری حزب الله.
به هر روی اسراییل بیشتر تمرکزش را بر خاموش کردن حزب الله و وادار کردنش به اطاعت کرده است. حاصل آن نیز تا کنون پذیرش آتش بس از سوی شیخ نعیم قاسم بوده است. بی ذکر از غزه.
چنان چه حزب الله به هر دلیل از گردونه مبارزه با اسرائیل خارج شود، سه پیامد کلان در بر خواهد داشت:
نخست آن که فکریه و استراتژی نبردهای نامتقارن، دستکم در خاورمیانه تضعیف خواهد شد؛ دوم آن که بازوی اصلی محور مقاومت پیرامون اسرائیل، یعنی حزب الله از کار انداخته شده و جمهوری اسلامی بعید است دیگر قادر به گزینش جایگزین باشد. سوم آنکه اندیشه پیوستن ملت های منطقه و ایضا ایران، به اردوگاه جهانی در جهت رویارویی با اسراییل برجسته خواهد گردید.
به هر روی تا جایی که به سرنوشت حزب الله بر می گردد، دو اراده در برابر هم صف آرایی کرده اند: اراده اسرائیل(اشغالگر) با هدف تعطیل کردن تهدید حزب الله و اراده جمهوری اسلامی برای حفط توانمندترین بازوی محور مقاومت.
برآنم که تا ۲۴ روز دیگر(انتخابات آمریکا)، تا حدود زیادی نتیجه تقابل دو استراتژی جنگ نامتقارن و جنگ کلاسیک و نیز جهتگیری کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی روشن تر خواهد شد. به اغلب احتمال، نتیجه این تقابل تعیین کننده رویکرد کلان متعاقب جمهوری اسلامی است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سه ارتش، سه رویکرد
از شکل گیری ارتش نوین ایران در بهار ۱۳۰۰ تا کنون، با دگرگون شدن ساختارش، لاجرم رویکرد و کارکردش نیز به کلی متفاوت شده است. بر این بنیاد طی ۱۰۳ سال اخیر، بر اساس روح چیره بر قوای مسلح(اعم از ارتش، سپاه، ژاندارمری، شهربانی، نیروی انتظامی، بسیج و...) می توان سه ارتش با سه رویکرد متفاوت تمیز داد:
۱- ارتش پهلوی اول
ساختار سازمان ارتش پهلوی نخست، در جهت سرکوب داخلی تکوین یافت. با همین ارتش بود که ۲۶ نقطه آشوب و واگرای داخلی به نظم درآمده، امنیت حاصل شده و همگرایی ملی جایگزین شد. ولی همین ارتش متشکل از ۱۰ لشگر(برای ۱۰ استان) در برابر هجوم تمام عیار خارجی تاب نیاورد و سریع در هم شکست. به اغلب احتمال دلیل بنیادین پیروزی ممتاز در ماموریت داخلی و شکست در برابر بیگانه را می بایست در ساختار سازمان، ماهیت و بالطبع رویکرد این ارتش محسوب نمود؛
۲- ارتش پهلوی دوم
سازمان ارتش پهلوی دوم، به ویژه از 1960میلادی، با تمرکز بر رویارویی در برابر بیگانگان شکل گرفت. انهدام کلی و همه جانبه دشمن، در ساختار سازمان ارتش پهلوی دوم کاملا مشهود بود. چه تربیت کادر، آموزش، استراتژی، تجهیزات، متحدان بیرونی و... بر این بنیاد تکوین یافت.
چنان که این ارتش به راحتی در ظفار، اردن، ایالت بلوچستان و به ویژه در برابر عراق بعث عالی عمل کرد؛ و نیز طی ۹ ماهه منتهی به خرداد ۱۳۶۱، با کمتر از ۴۰٪ باقیمانده توانش، ارتش مجهز عراق را با یاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و داوطلبان مردمی، ناگزیر به عقب نشینی کرد.
ولی ارتش پهلوی دوم، بر خلاف ارتش پهلوی نخست، هیچ تخصص و تبحری در سرکوب اعتراضات داخلی نداشت و نتوانست به دست آورد. به همین دلیل به سادگی مغلوب انقلابی آرام و عاری از جنگ مسلحانه شد؛
۳- ارتش جمهوری اسلامی
بین بنیاد و ساختار سازمان قوای مسلح جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب و حکومت مغایرتی شگفت آور وجود دارد. شکافی کمتر قابل وصف. در حالی که بر اساس نص صریح قانون اساسی، همراهی و همکاری با جنبش های اسلامی و بلکه ضد امپریالیستی می بایست بخش جدایی ناپذیر حکومت و قوای مسلح را تشکیل دهد، به دلیل انزوای استراتژیک جهانی و به رغم برخی تلاش های تاکتیک ی در جهت شکل دادن و توانمند سازی محور مقاومت، قوای مسلح از دیدگاه جلب همکاری استراتژیک قدرت های جهانی(۸ قدرت فرامنطقه ای)، تسلیح، مدرن سازی و ...در تطبیق خود با الزامات و ماموریت های کلان موفق نبوده است. کوتاه آن که به گمانم در برآوردی کلی و در مقیاس بزرگ، رویکرد قوای مسلح جمهوری اسلامی، بی شباهت به ارتش پهلوی اول نبوده و بر امنیت و ثبات سازی داخلی متمرکز است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
از شکل گیری ارتش نوین ایران در بهار ۱۳۰۰ تا کنون، با دگرگون شدن ساختارش، لاجرم رویکرد و کارکردش نیز به کلی متفاوت شده است. بر این بنیاد طی ۱۰۳ سال اخیر، بر اساس روح چیره بر قوای مسلح(اعم از ارتش، سپاه، ژاندارمری، شهربانی، نیروی انتظامی، بسیج و...) می توان سه ارتش با سه رویکرد متفاوت تمیز داد:
۱- ارتش پهلوی اول
ساختار سازمان ارتش پهلوی نخست، در جهت سرکوب داخلی تکوین یافت. با همین ارتش بود که ۲۶ نقطه آشوب و واگرای داخلی به نظم درآمده، امنیت حاصل شده و همگرایی ملی جایگزین شد. ولی همین ارتش متشکل از ۱۰ لشگر(برای ۱۰ استان) در برابر هجوم تمام عیار خارجی تاب نیاورد و سریع در هم شکست. به اغلب احتمال دلیل بنیادین پیروزی ممتاز در ماموریت داخلی و شکست در برابر بیگانه را می بایست در ساختار سازمان، ماهیت و بالطبع رویکرد این ارتش محسوب نمود؛
۲- ارتش پهلوی دوم
سازمان ارتش پهلوی دوم، به ویژه از 1960میلادی، با تمرکز بر رویارویی در برابر بیگانگان شکل گرفت. انهدام کلی و همه جانبه دشمن، در ساختار سازمان ارتش پهلوی دوم کاملا مشهود بود. چه تربیت کادر، آموزش، استراتژی، تجهیزات، متحدان بیرونی و... بر این بنیاد تکوین یافت.
چنان که این ارتش به راحتی در ظفار، اردن، ایالت بلوچستان و به ویژه در برابر عراق بعث عالی عمل کرد؛ و نیز طی ۹ ماهه منتهی به خرداد ۱۳۶۱، با کمتر از ۴۰٪ باقیمانده توانش، ارتش مجهز عراق را با یاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و داوطلبان مردمی، ناگزیر به عقب نشینی کرد.
ولی ارتش پهلوی دوم، بر خلاف ارتش پهلوی نخست، هیچ تخصص و تبحری در سرکوب اعتراضات داخلی نداشت و نتوانست به دست آورد. به همین دلیل به سادگی مغلوب انقلابی آرام و عاری از جنگ مسلحانه شد؛
۳- ارتش جمهوری اسلامی
بین بنیاد و ساختار سازمان قوای مسلح جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب و حکومت مغایرتی شگفت آور وجود دارد. شکافی کمتر قابل وصف. در حالی که بر اساس نص صریح قانون اساسی، همراهی و همکاری با جنبش های اسلامی و بلکه ضد امپریالیستی می بایست بخش جدایی ناپذیر حکومت و قوای مسلح را تشکیل دهد، به دلیل انزوای استراتژیک جهانی و به رغم برخی تلاش های تاکتیک ی در جهت شکل دادن و توانمند سازی محور مقاومت، قوای مسلح از دیدگاه جلب همکاری استراتژیک قدرت های جهانی(۸ قدرت فرامنطقه ای)، تسلیح، مدرن سازی و ...در تطبیق خود با الزامات و ماموریت های کلان موفق نبوده است. کوتاه آن که به گمانم در برآوردی کلی و در مقیاس بزرگ، رویکرد قوای مسلح جمهوری اسلامی، بی شباهت به ارتش پهلوی اول نبوده و بر امنیت و ثبات سازی داخلی متمرکز است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k