حسن معین - خودشناسی

📝 انسان موجودی دارای سه بُعد و پنج وجه

✍️ محمدحسن محقق معین

🗓 10 فروردین 1398

انسان مرکب از جسم،وجود و روان بوده که غالبا متعارض و در تخالف با هم به سر برده و در پنج وجهِ معنایی،احساسی،ارادی، گفتاری و رفتاری تجلّی دارد.

هست احوالم خلاف همدگر ‌ هر یکی با هم مخالف در اثر
موج لشکرهای احوالم ببین هر یکی با دیگری در جنگ و کین
از تناقضهای دل پشتم شکست بر سرم جانا بیا می‌مال دست
سایه‌ی خود از سر من برمدار بی‌قرارم بی‌قرارم بی‌قرار [مثنوی: دفترششم]

هریک از سه بُعد و پنج وجه انسان خواهش ها و تمنیاتی دارند که در صورت هماهنگ نشدن انسان را دچار تعارض می کند.تعارض های فردی هنگامی که انسان ها با هم ارتباط برقرار می کنند تبدیل به تعارض اجتماعی می شود.در سطح فردی، وجود و در سطح اجتماعی ،فرهنگ طبیعی ترین عامل هماهنگ کننده انسان و اجتماعات انسانی هستند.وجود و فرهنگ قادر به تقلیل تعارضات در سطح فردی و اجتماعی بوده اما قادر به از بین بردن آن نیستند.

جسمِ انسان، شناخته شده ترین بعُدِ انسان بوده و محملی برای جلوه کردن قسمت هایی از جان و روان است.بُعد جسمانی انسان که بیانگر انواع غرایز و کشش های طبیعی- مصنوعی و ضامن بقای گونه انسانی است؛ گفتار و رفتار را در سطح فردی و فرهنگ و تمدن را در سطح اجتماعی شکل می دهد.

وجود انسان همان بخشی از روح خدا و جانِ جانان است که در خلقت انسان به کار رفته و سرمایه لایزال و خالق معانی و معنای زندگی اصیل است.این وجود و معنا می توانند در سطح فردی و اجتماعی زندگی را انسانی و تعارضات را حداقلی نموده و تعادلِ جسم و روان را برقرار نمایند.

بُعد روانی انسان احساسات، خوشایندها و بد آیندها،ادراکات،فهم و نیز اراده،عزم،نیازها، تصمیم ها و آمادگی های رفتاری انسان را آفتابی می سازد. به احتمال زیاد "ذهن و ذهنیت و عقل و عقلانیت انسان" را هم بتوانیم در این رده جای دهیم.

هر چه قدر وجود بتواند جسم و روان را هماهنگ تر نموده و در نتیجه وجوهِ پنج گانه ی انسان را مهار و متعالی کرده و بخش اعظم معانی زندگی از وجود ناشی شود؛ انسانی متعادل تر و انسانها و اجتماعات آرام تری خواهیم داشت.بدیهی است هر چه قدر روان و جسم از تعادل درونی بیشتری برخوردار باشند - هماهنگی تن، هماهنگی روان- کار وجود در ایجاد هماهنگی میان سه بعُدِ انسان آسان تر است.

هر چقدر فرهنگ بتواند از تعارضاتِ تمدنی بکاهد،نهادها و جوامعِ کمتر متعارض و در نتیجه متعادل تری خواهیم داشت. در این نوشته ی کوتاه، به تعریف انسان بسنده نموده و فرهنگ را تعریف نکردم.در یادداشت منتشر شده ای در اردی بهشت 1393 تحت عنوان "تحلیل روانی اجتماعی شخصیت و فرهنگ انسانی" تعریفی از فرهنگ و نیز انسان ارائه کرده بودم.
"Social psychological analysis of personality and human culture"

به همین سادگی،شیرینی و خوشمزگی

🌹🌹🌹

Telegram

حسن معین

تسهیل‌گرِ مشتاقِ زندگی در راستی! لینکِ معرفی: www.group-telegram.com/us/MHMohaqeqMoein.com/3023

www.group-telegram.com/us/MHMohaqeqMoein.com/3301

722 viewsedited  Mar 30, 2019 at 18:33

📝 انسان موجودی دارای سه بُعد و پنج وجه

✍️ محمدحسن محقق معین

🗓 10 فروردین 1398

انسان مرکب از جسم،وجود و روان بوده که غالبا متعارض و در تخالف با هم به سر برده و در پنج وجهِ معنایی،احساسی،ارادی، گفتاری و رفتاری تجلّی دارد.

هست احوالم خلاف همدگر ‌ هر یکی با هم مخالف در اثر
موج لشکرهای احوالم ببین هر یکی با دیگری در جنگ و کین
از تناقضهای دل پشتم شکست بر سرم جانا بیا می‌مال دست
سایه‌ی خود از سر من برمدار بی‌قرارم بی‌قرارم بی‌قرار [مثنوی: دفترششم]

هریک از سه بُعد و پنج وجه انسان خواهش ها و تمنیاتی دارند که در صورت هماهنگ نشدن انسان را دچار تعارض می کند.تعارض های فردی هنگامی که انسان ها با هم ارتباط برقرار می کنند تبدیل به تعارض اجتماعی می شود.در سطح فردی، وجود و در سطح اجتماعی ،فرهنگ طبیعی ترین عامل هماهنگ کننده انسان و اجتماعات انسانی هستند.وجود و فرهنگ قادر به تقلیل تعارضات در سطح فردی و اجتماعی بوده اما قادر به از بین بردن آن نیستند.

جسمِ انسان، شناخته شده ترین بعُدِ انسان بوده و محملی برای جلوه کردن قسمت هایی از جان و روان است.بُعد جسمانی انسان که بیانگر انواع غرایز و کشش های طبیعی- مصنوعی و ضامن بقای گونه انسانی است؛ گفتار و رفتار را در سطح فردی و فرهنگ و تمدن را در سطح اجتماعی شکل می دهد.

وجود انسان همان بخشی از روح خدا و جانِ جانان است که در خلقت انسان به کار رفته و سرمایه لایزال و خالق معانی و معنای زندگی اصیل است.این وجود و معنا می توانند در سطح فردی و اجتماعی زندگی را انسانی و تعارضات را حداقلی نموده و تعادلِ جسم و روان را برقرار نمایند.

بُعد روانی انسان احساسات، خوشایندها و بد آیندها،ادراکات،فهم و نیز اراده،عزم،نیازها، تصمیم ها و آمادگی های رفتاری انسان را آفتابی می سازد. به احتمال زیاد "ذهن و ذهنیت و عقل و عقلانیت انسان" را هم بتوانیم در این رده جای دهیم.

هر چه قدر وجود بتواند جسم و روان را هماهنگ تر نموده و در نتیجه وجوهِ پنج گانه ی انسان را مهار و متعالی کرده و بخش اعظم معانی زندگی از وجود ناشی شود؛ انسانی متعادل تر و انسانها و اجتماعات آرام تری خواهیم داشت.بدیهی است هر چه قدر روان و جسم از تعادل درونی بیشتری برخوردار باشند - هماهنگی تن، هماهنگی روان- کار وجود در ایجاد هماهنگی میان سه بعُدِ انسان آسان تر است.

هر چقدر فرهنگ بتواند از تعارضاتِ تمدنی بکاهد،نهادها و جوامعِ کمتر متعارض و در نتیجه متعادل تری خواهیم داشت. در این نوشته ی کوتاه، به تعریف انسان بسنده نموده و فرهنگ را تعریف نکردم.در یادداشت منتشر شده ای در اردی بهشت 1393 تحت عنوان "تحلیل روانی اجتماعی شخصیت و فرهنگ انسانی" تعریفی از فرهنگ و نیز انسان ارائه کرده بودم.
"Social psychological analysis of personality and human culture"

به همین سادگی،شیرینی و خوشمزگی

🌹🌹🌹

BY حسن معین - خودشناسی