group-telegram.com/MHMohaqeqMoein/3853
Last Update:
🔖 بودشِ دینی ی مردم ایران، موجبِ لنگشِ تمدنی ی آنان شده است!
✍️ محمدحسن محقق معین
🗓 دوشنبه ١١ شهریور ١٣٩٨
🔶 صفحه دو از دو
چهار.حاجي محمد حسن گفت: «خوب است ملاقاتي از حاکم بکنيم». (حاج سيّاح) قبول کردم. ... در بين صحبت (با حاکم، محمد خان) خودش از گرفتاري حاجي محمد حسن (مسئله عقد دخترش) صحبت کرده گفت:
«حاجي لابد (ناچار) است ضرري کشيده دخترش را از چنگال گرگ بربايد، لکن در نظر من اين ضرر براي حاجي نفعهاي ديگر دارد، زيرا بهمان اعتقاد که اين آخوند را به خانهاش راه داده بود، باز اگر وقفي ميکرد، ميبايست بيکي از اينها بسپارد! يا اگر وصيت ميکرد از اينها براي خود وصي ميگرفت! حالا متنبه شده ديگر از اين غلطها نميکند!» حاجي محمد حسن گفت: «قربان اينان را وصي کردن و متولي وقف قراردادن لازم نيست، اين قلم و اين شاهدي که اينها دارند، هر چه ميخواهند ميشوند! کسيکه با زور بخواهد حالا که من زنده هستم دخترم را ببرد، بعد از مردنم از بردن مالم او را چه باک است؟!»
📌 تحلیل قصه
در بند سه حاکم تفت (والی حاکم یزد در سال 1257 شمسی) می گوید: آيا ما مجبور نيستيم با اينان تقيه بکنيم؟
خب چرا حاکم مجبور به تقیه با ملایان است؟ برای اینکه مردم امورشان را به ملّایان سپرده اند که حاکم از این امور نام هم می برد! اما حاکم چگونه این تقیه را عملی می کند. حاکم تفت توضیح داده :
ما بايد يکي را در دست داشته باشيم و يا ديگري معارض کنيم. اگر حسد اينها با يکديگر و بغض و نفاق و خودپسندي اينها نبود، زندگاني براي يک نفر ممکن نبود. گمان ميکنيد ما ميتوانيم نوشتههاي اينها را اجرا نکنيم؟ خير! لابديم! (ناچاريم) تقيه ميکنيم. بلي بسياري از حکام، مخصوصا از ميان اينان چند نفر بيديانت را برگزيده، نوشتههاي او را اجرا ميکنند و آن آخوند هم هرچه ميل حاکم است مينويسد و شريک دخل و غارت مال مردم ميشوند
حاکم تفت تصور می کند که حاجی محمد حسن ها که چنین تجربه هایی می کنند حواسشان جمع می شود و خطاب به حاج سیّاح می گوید:
در نظر من اين ضرر براي حاجي نفعهاي ديگر دارد، زيرا بهمان اعتقاد که اين آخوند را به خانهاش راه داده بود، باز اگر وقفي ميکرد، ميبايست بيکي از اينها بسپارد! يا اگر وصيت ميکرد از اينها براي خود وصي ميگرفت! حالا متنبه شده ديگر از اين غلطها نميکند!
اما حاکم تفت در اشتباه بود چرا که ذهنیت دینی حاجی محمد حسن ها به این سادگی ها و با این خسارت ها تغییر نمی کند! و اگر در سال 1257 مردم ایران برخی امورات زندگی خویش را به ملّایان سپرده بودند ؛ حدود 30 سال بعد در انقلاب مشروطه در سال 1285 سهمی در تصویب قوانین را بر روی کاغذ در قانون اساسی به مجتهدین واگذار کردند؛ و صد سال بعد در سال 1357 یک فقیه را به رهبری مبارزاتشان برگزیدند و او نیز پیشنهاد کرد که مشروطه مشروعه شود و مردم هم پذیرفتند و به تدریج کل حکومت را به ولی فقیه سپردند و چهل سال است که به راه او که سر از مادّی گرایی شدید در آورد؛ می روند. حاکمان ایران در سه رژیم قاجار،پهلوی و جمهوری اسلامی امتدادِ ذهنیت دینی و فرهنگ مردم ایران هستند. این فرهنگ موجب "لنگش تمدنی " یا "کژ مدرنی " در سطح جامعه و "نایکپارچگی وجودی "در سطح فرد شده است.
با مقایسه مفاد سفرنامه جاج سیاّح با وضع امروز ایران متوجه می شویم که آنچه ما را از 150 سال پیش ایران متفاوت می کند صرفا وضعیت زیربنایی،عمرانی و فنّی است. بدین معنا که راه ها،مخابرات،لوله کشی،تسهیل ارتباطات،کیفیت معیشت مردم به نحوی نسبی،بهداشت و درمان،سطح تحصیلات و سواد مردم و از این قبیل و البته اینها کم نیست و قابل توجه است اما چند نکته باید ملحوظ گردد.
یکی اینکه ما چقدر زمان و پول هزینه کردیم تا به این سطح از توسعه برسیم و کشورهای دیگر چه کردند و الان کجا هستند در مقایسه با هزینه های ما!
اما تفاوت های ما با دوران ناصری در مقابل تشابهات ما با این دوران تقریبا هیچ است! چرا که به لحاظ فرهنگی و نیز ساختارهای مذهبی و سیاسی که بسیار تعیین کننده اند انگار فرقی نکردیم!
تجربه زیسته ما در ایران نشان داده است که با تغییر در رژیم های سیاسی و حتی گسترش شهرنشینی از 20 درصد به 80 درصد و افزایش باسوادی از کمتر از 20 درصد به بالای 95 درصد و افزایش شگرف سطح تحصیلات عالی در دو جنس، اکثریت ملت ایران در زیست جهانِ دینی باقی مانده اند. در این منطقه از جهان که ما زندگی می کنیم؛ دینداران چگونه انسان گرا شوند؟ پرسشی سهمگین از چگونگی ی"بودشِ ما"! نکته مهم این است که "دینداران را نمی توانیم انسان گرا بکنیم" بلکه " دینداران خودشان می توانند به انسان گرایی برسند" یعنی شیوه ی "بودنشان" در جهان را تغییر دهند. از "بودشی دینی" به " بودشی انسانی" برسند. این فرایندِ شُدن، تغییرِ "زیست جهان" است و به سادگی و صرفا با تغییرِ متغییر های سیاسی امکان پذیر نیست.
🌹🌹🌹
BY حسن معین - خودشناسی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/MHMohaqeqMoein/3853