group-telegram.com/MostafaTajzadeh/60768
Last Update:
♦️صدایی که شنیده نمیشود
✍️ محمد خونچمن
در هیاهوی پر تنش سیاست و نزاع بیپایان پایان قدرت صدایی آرام اما پیگیر سال هاست که در حاشیه مانده و کمتر شنیده شده است، صدای خانوادههای زندانیان سیاسی نه آنان که مرتکب جرمهای عمومی شدهاند، بلکه کسانی که تنها بهخاطر دغدغهمندی برای آینده ایران، نقد قدرت، و ایستادگی بر سر اصول و آرمانهای خود، آزادیشان را از دست دادهاند.
این رنج، تنها پشت میلههای زندان نیست؛ بلکه در سکوت پر درد خانههاییست که پدر یا مادرِ خانواده در بند است.
همسران و فرزندانی که هیچ جرمی مرتکب نشدهاند، اما درگیر رنجهایی مکرر، بیپناه و بیصدا، بارِ سنگین تبعیض، محرومیت و نگرانی را به دوش میکشند.
نامهایی چون مصطفی تاجزاده، ابوالفضل قدیانی، سعید مدنی و دیگر دلسوزان ایران، نهتنها برای کنشگری مدنی شناخته میشوند، بلکه هر یک، خانوادههایی دارند که سالهاست در سکوتی پراضطراب، منتظر و نگران ماندهاند.
این زندانیان، با افزایش سن و مشکلات جسمی، نیازمند مراقبتهای ویژه هستند؛ اما در فضایی که حتی دسترسی به درمان ابتدایی نیز سخت و گاه ناممکن است، نگرانی خانوادهها دوچندان شده است.
همسرانی که سالها در تنهایی، بهدور از حمایتهای روانی و اجتماعی، جای خالی شریک زندگی را تاب آوردهاند؛ فرزندانی که بیحضور والدین بزرگ شدهاند، با سؤالهایی بیپاسخ، و آیندهای مبهم در برابرشان.
برای این خانوادهها، هر تماس ناشناس، ضربانی از ترس به دل میاندازد، و هر ملاقات، تقویمی غمگین از ثانیههایی کوتاه با عزیزی پشت شیشه.
اما شاید از خود این دردها تلختر، تظاهر به بیتفاوتی و خاموشیِ آمیخته با ظلم از سوی صاحبان قدرت است؛ سکوتی که نه از درک، که از بیاعتنایی به کرامت انسانی برمیآید.
بیعدالتی نهادینه شده در ساختارهای سیاسی و امنیتی، حتی ابتداییترین حقوق شهروندی را نیز از این خانوادهها دریغ کرده است.
برای آنانی که خود سالها از دلسوزان راستین این کشور بودهاند، این سکوت و این ظلم، زخمی مضاعف است.
دردناکتر آنجاست که هر بار صدایی به نشانهی هشدار یا اصلاح بلند میشود، بهجای گفتوگو، با احضار و محکومیت پاسخ میگیرد.
اینگونه است که جامعه، فرزندان شجاع خود را به جای شنیدن و بهره بردن، طرد میکند؛ و بدینترتیب، نهتنها زخم میزند، که آیندهی خود را نیز تهی از خرد و درایت میسازد.
ای کاش گوشها برای شنیدن گشوده بود، نه برای توبیخ؛ و دلها بیکینه بود، تا نقد مشفقانه را تهدید نپندارد.
جامعهی سالم، جامعهایست که منتقدان دلسوزش را به آغوش میکشد، نه آنکه به زندان بسپارد.
اکنون و در شرایطی که در جنگ دوازدهروزه اخیر، تمامی ایرانیان با هر سلیقه و گرایش سیاسی، یکصدا در دفاع از مام میهن ایستادند، فرصت بینظیری پیشروی حکومت قرار دارد. همراهی و همدلی بیسابقهی مردم با منافع ملی، میتواند نقطهی آغاز آشتی ملی و بازسازی اعتماد از دسترفته میان مردم و حکومت باشد.
در چنین بزنگاهی، اولین گام معنادار از سوی حاکمیت میتواند آزادسازی زندانیان سیاسی باشد؛ آنان که دل در گرو این خاک دارند و تنها بهخاطر آزادی اندیشه و دغدغهی وطن در بندند.
همچنین، برای دیگر زندانیان نیز میتوان شرایطی انسانیتر، عادلانهتر و شرافتمندانهتر فراهم کرد.
چنین اقدامی نهتنها التیامبخش رنجهای خانوادههای زندانیان است، بلکه میتواند آغازی بر ترمیم شکاف عمیق میان دولت و ملت باشد.
شکافی که سالهاست در جان جامعه رسوخ کرده و سرمایه اجتماعی را تحلیل برده است. بدون تردید، این اقدام با استقبال گستردهی افکار عمومی و حمایت اکثریت مردم مواجه خواهد شد.
باشد که گوش شنوایی در این روزگار خطیر، پژواک این صداها را بشنود؛ و این فرصت های تاریخی همچون گوهر قدر دانسته شوند.
@khunchamansabokbal
@MostafaTajzadeh
BY فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/MostafaTajzadeh/60768