group-telegram.com/RADIO_GATSBY/12984
Last Update:
آبراهامیان و تاریخنگاری مارکسیستی- شورویستی
از زندهیاد سید جواد طباطبایی
اینکه ایران، مانند هر کشور دیگری، دشمنانی دارد، امری بدیهی است اما این که همه دشمنان خارجی-یا مقیم خارج- نمایندگانی نیز در داخل دارند که شمار اینان از عدد آنان نیز بیشتر است، جای شگفتی دارد. در نخستین نگاه، احتمال دارد این ادعا، مانند برخی دیگر از ادعاهای نگارنده این سطور، سخن گزافی به نظر آید. در این یادداشت کوتاه به یک نمونه جالب توجه و سخت اسفناک اشاره میکنم و میخواهم بگویم در مواردی برخی از دشمنان این کشور نمایندگانی دارند که آمیبوار تکثیر و پخش میشوند و آگاهانه یا ناآگاهانه، تیشه به ریشه انسجام و وحدت ملّی میزنند.
... این آبراهامیان، هم وطن سابق ارمنیتبار، تودهای آمریکایی و استاد ممتاز کالجی در نیویورک آیتی در سفاهت بازمانده چپ وطنی است و با اینکه بیش از شصت سال را در انگلستان و آمریکا گذرانده، حتی یک ذره هم از این سفاهت کاسته نشده و به نوعی مصداق آن آسیبشناسی عامیانه از خلق تودهای است که آنان «بر این زادهاند، بر این هم بگذرند»! تاریخنویسی ایدئولوژیکی یکی از رایجترین شیوههای تاریخنویسی معاصر ایران است که با تولیدات نویسندگان شوروی و حزب توده آغاز شده و مرده ریگ آن نیز از طریق نویسندگانی مانند «احسان طبری» به فعالان سازمانهای تروریستی مانند «بیژن جزنی» رسیده و با مهاجرت فعالان سیاسی به اروپا و آمریکا نیز تولّد دوبارهای در غرب پیدا کرده است. آن چه میان همه این جریانها مشترک است، همانا بیخبری آنان از ایران و تقدّم [بخشیدن] ایدئولوژی بر امر واقع تاریخی است که به صورتهای گوناگون در همه این نوشتهها آمده است. نیازی به گفتن نیست که نه از شوروی اثری باقی مانده، نه از حزب توده اما عقبماندگی، آن هم در کشورهای عقبمانده، چنان فاجعه ای است که مشکل بتوان به اعماق آن رسید. شیوه تاریخنویسی ایدئولوژیکی نوعی از تاریخ سیاسی است که بیشتر فعالان سیاسی برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیکی خود نوشتهاند. بدیهی است که این نوشتهها را نمیتوان تاریخ در معنای دقیق آن دانست. این شیوه تاریخنویسی، در دهههای اخیر که گروههای بیشتری از ایرانیان فعال سیاسی جایی در دانشگاههای آمریکایی پیدا کردهاند، بیش از پیش رواج پیدا کرده و اگرچه ظاهری علمی دارد اما روایتی خاص- بهتر بگویم: یک روایت یگانه- را در تحلیل تاریخی دنبال میکند. از نمونههای جالب توجه این نوع تاریخنویسی نوشتههای همین یرواند آبراهامیان است که با تهماندههایی از تاریخنویسی شورویستی-توده ای، در ادامه تاریخنویسان چپ اروپایی، کوشش کرده است روایت سیاسی چپی از تاریخ معاصر ایران عرضه کند. البته، ادعای نویسنده مبنی بر این که روش تحلیل جامعهشناسان چپ جدید را دنبال کرده، گزافی بیش نیست، زیرا او نتوانسته است با میراث تودهای خود تصفیه حساب کند. این اثر، مانند بسیاری از تاریخهای سیاسی با گرایش جامعهشناسی سیاسی، از زمانی آغاز میشود که روایت تاریخی قصد توضیح تاریخ با تکیه بر آن را دارد. از اینرو، تاریخ دو انقلاب ایران ناچار باید با ظهور طبقه کارگر و آرایش جدید در مناسبات طبقاتی آغاز شود.
... این شیوه تاریخنویسی، در کشوری مانند ایران که تاریخی طولانی دارد، روشی یک سره اَبتَر است. در پیش گفتار نویسنده بر کتاب به تصریح آمده است:«نگارش این اثر... به منظور بررسی پایگاه حزب توده، مهمترین سازمان کمونیستی در ایران، آغاز شد.» آن گاه، نویسنده، با اشارهای به شکست حزب توده و این که انقلاب [سال] ۵۷، انقلابی اسلامی بود و حزب توده توان آن را نداشت که قدرت را به دست گیرد، میافزاید:«کتاب حاضر، در واقع، بنیادهای اجتماعی سیاست در ایران را تحلیل و این موضوع را بررسی می کند که چگونه توسعه اقتصادی-سیاسی، به تدریج، ویژگیهای زندگی سیاسی در ایران را از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی شکل داده است.» در واقع، این تاریخ، در اصل، ایرانِ تاریخِ حزبِ توده بوده اما با شکست آن حزب به «تاریخ ایران میان دو انقلاب» تبدیل شده است.
به تلخیص از: سید جواد طباطبایی (۱۴۰۰)، «ملیتسازی جعلی، سرمقاله شماره شانزدهم سیاستنامه»، فصلنامۀ سیاستنامه، شمارۀ شانزدهم ویژۀ نوروز ۱۴۰۰، صص ۴-۸.
@nimruz_ir
BY RADIO GATSBY
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/RADIO_GATSBY/12984