Telegram Group & Telegram Channel
هفت نکته‌ی خیلی اشاره‌وار
در بابِ مرگِ روشنفکری ایرانی

محمدرضا تقی‌دخت
اول خرداد ۱۴۰۴

۱- زوال روشنفکریِ سنتی
اصطلاح «روشنفکرِ سنتی» واژه‌ای کژتاب است، اما منظور روشنفکری متداول در دویست سال اخیر است. روشنفکری متداول، «کتاب‌محور» و «ایدئولوژیک» بود و روشنفکران از طریق کتاب، مقاله و سخنرانی، بر افکار عمومی تأثیر می‌گذاشتند. دورترها، مثلا ملکم و طالبوف و آخوندزاده و کسروی و هدایت؛ و نزدیک‌ترها به ما، مثلا آل‌احمد و شریعتی و سروش و مانند آن‌ها.
امروزه کتاب به عنوان رسانهٔ اصلی اندیشه، در ایران مرجعیت و جایگاه خود را تقریبا به طور کامل از دست داده و اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های صوتی-تصویری جای آن را گرفته‌اند.

۲- اپیدمیِ مرگ و انزوا
بسیاری از چهره‌های اثرگذارِ روشنفکری متداول، یا مرده‌اند یا منزوی شده‌اند و درخششی ندارند و به همین دلیل، حوزه نفوذ خود را از دست داده‌اند و از سپهر فکری جامعه خارج شده‌اند. از معروف‌ترین روشنفکران ۵۰ سال اخیر مدت‌هاست خبری نیست یا از آن‌ها جز در حدّ برخی کارهای کوچک و گذرا و عادی اطلاعی نداریم. مهم‌تر از این، میراث گذشته‌ی این افراد نیز دیگر در افکار عمومی جامعه چندان مورد مراجعه و کنکاش نیست و جامعه به میراث فکری این افراد هم مراجعه جدی و گفتمانی ندارد.

۳- اینفلوئنسرهای فکری، موریانه‌های جدید
جای روشنفکران آکادمیک را «اینفلوئنسرها» گرفته‌اند و با تولید محتواهای عقیم، ناقص، بدون نظریه، گاه التقاطی و عمدتا بی‌حاصل، فضای فکری جامعه را اشغال، درگیر و خسته می‌کنند.
سلبریتی‌های فضای مجازی، یوتیوبرها، پادکسترها و فعالان رسانه‌ای، اکنون بیشتر از استادان دانشگاه و روشنفکران سنتی بر افکار عمومی تأثیر می‌گذارند.
این تغییر مهم نشان می‌دهد که «متد و قالبِ روشنفکری» از «نوشتارهای عمیق»به «پیام‌های کوتاه و تصویرمحور» تغییر کرده است.

۴- روشنفکری خُرد؛
مرگ گفتمان‌های کلان سیاسی و فکری
مباحثی مثل مشروطه‌خواهی، تطور دین، غرب‌زدگی، بازگشت به خویشتن، اسلام سیاسی، مدرنیته و سنت، انقلابی‌گری، جنبش‌های سیاسی خاص، امتناع تفکر در فرهنگ دینی، عقلانیت و معنویت و مواردی از این دست که به تفاریق بیش از ۱۵۰ سال، گُرده‌ی اصلی روشنفکری ایرانی را تشکیل می‌داد و به خصوص از اواخر دهه ۳۰ تا ۷۰ میدان‌داری می‌کرد، با تقلیلی شگفت، به مباحثِ نازلِ سایر طبقات جامعه رسیده. «روشنفکری خُرد»(کلمه‌ای که من ساخته‌ام) بیشتر درگیر مسائل معیشتی، اعتراضات خیابانی و بحران‌های روزمره است تا بحث‌های انتزاعی فلسفی. روشنفکران خُرد، بیشتر به «تحلیل سیاسی و اجتماعی مسایل روز» می‌پردازند تا طرح نظریه‌های و گفتمان‌های کلانِ جدید.

۵- مهاجرت به خانه‌ی جدید
روشنفکری خُرد، چندان جایی در کتاب‌ها ندارد. مقاله و کتاب‌ِ اثر‌گذار نوشتن، سواد و پیشینه فکری بسیار قوی می‌خواهد. بنابراین روشنفکریِ کم‌سواد، از کتاب و دانشگاه به فضای مجازی که سواد چندانی نمی‌خواهد، مهاجرت کرده است. یادداشت‌نویسی به جای مقاله‌نویسی و سخنرانی به جای کتاب‌نویسی
نشانه‌ی این نوع روشنفکری است.
اوج‌گیری ساخت و راه‌اندازی پادکست‌ها، کانال‌های تلگرامی تحلیلی، توئیترِ اندیشمندان(حتا برخی روشنفکران متداول زنده) و اینستاگرامِ فعالان فکری خُرد، جایی روزانه، جاری و مسلط را در زندگی عمومی طبقه‌ی اهل فکر باز کرده است. شرح و بسط کم‌ شده، چون باید دانش کافی داشت و خلاصه و بسته‌بندی نوشتن، بی‌دردسرتر است. در واقع مدت‌هاست «اندیشه‌های عمیق و پایدار» تولید نمی‌شود، چون بضاعتش نیست.

۶- تغییر تعریف‌ها و مفاهیم
در گذشته نه‌چندان دور، روشنفکر کسی بود که با انبوهی از دانش‌های مختلف، کتاب‌های مهم و اثرگذار یا مقالات بحث‌برانگیزِ حاوی نظریه‌های فلسفی و فکری عمیق می‌نوشت و معمولا در دانشگاه به عنوان محل دانش و بحث تدریس می‌کرد.
امروز روشنفکران جامع‌الاطراف نیستند، سواد بسیار اندکی دارند، خوب کتاب نخوانده‌اند،حتا فلسفه و ادبیات را اصلا یا به درستی نمی‌دانند. گاهی حتا اهل نوشتن هم نیستند و مثلا فیلمساز، مبلّغ سیاسی یک جریان خاص مثل فمینیسم و یا نقاش و بازیگر و خواننده‌اند.
پس روشنفکر، دیگر الزاماً یک فیلسوف یا نظریه‌پرداز فکری نیست، بلکه هر کسی در هر حدی که انتقاد کند یا «آگاهیِ انتقادی» (آنهم عموما در حوزه سیاست و اجتماع) را گسترش دهد، می‌تواند روشنفکر باشد.

۷- رشد شگفت‌انگیز تعداد روشنفکران
به دلیل مسایل پیش‌گفته، تعداد روشنفکران رشد زیادی کرده است. در گذشته تعداد روشنفکران اثر‌گذار زیاد نبود و کمتر افرادی به این صفت یا عنوان خوانده می‌شدند، چون روشنفکری دانش بالایی می‌خواست. اما امروز تعداد زیادی از افراد وجود دارند که خود را به این عنوان نامبردار کرده‌اند، اما هیچ‌کدام «هژمونی فکری» ایجاد نکرده‌اند.
👍2👏1😁1



group-telegram.com/Taghidokht1/5
Create:
Last Update:

هفت نکته‌ی خیلی اشاره‌وار
در بابِ مرگِ روشنفکری ایرانی

محمدرضا تقی‌دخت
اول خرداد ۱۴۰۴

۱- زوال روشنفکریِ سنتی
اصطلاح «روشنفکرِ سنتی» واژه‌ای کژتاب است، اما منظور روشنفکری متداول در دویست سال اخیر است. روشنفکری متداول، «کتاب‌محور» و «ایدئولوژیک» بود و روشنفکران از طریق کتاب، مقاله و سخنرانی، بر افکار عمومی تأثیر می‌گذاشتند. دورترها، مثلا ملکم و طالبوف و آخوندزاده و کسروی و هدایت؛ و نزدیک‌ترها به ما، مثلا آل‌احمد و شریعتی و سروش و مانند آن‌ها.
امروزه کتاب به عنوان رسانهٔ اصلی اندیشه، در ایران مرجعیت و جایگاه خود را تقریبا به طور کامل از دست داده و اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های صوتی-تصویری جای آن را گرفته‌اند.

۲- اپیدمیِ مرگ و انزوا
بسیاری از چهره‌های اثرگذارِ روشنفکری متداول، یا مرده‌اند یا منزوی شده‌اند و درخششی ندارند و به همین دلیل، حوزه نفوذ خود را از دست داده‌اند و از سپهر فکری جامعه خارج شده‌اند. از معروف‌ترین روشنفکران ۵۰ سال اخیر مدت‌هاست خبری نیست یا از آن‌ها جز در حدّ برخی کارهای کوچک و گذرا و عادی اطلاعی نداریم. مهم‌تر از این، میراث گذشته‌ی این افراد نیز دیگر در افکار عمومی جامعه چندان مورد مراجعه و کنکاش نیست و جامعه به میراث فکری این افراد هم مراجعه جدی و گفتمانی ندارد.

۳- اینفلوئنسرهای فکری، موریانه‌های جدید
جای روشنفکران آکادمیک را «اینفلوئنسرها» گرفته‌اند و با تولید محتواهای عقیم، ناقص، بدون نظریه، گاه التقاطی و عمدتا بی‌حاصل، فضای فکری جامعه را اشغال، درگیر و خسته می‌کنند.
سلبریتی‌های فضای مجازی، یوتیوبرها، پادکسترها و فعالان رسانه‌ای، اکنون بیشتر از استادان دانشگاه و روشنفکران سنتی بر افکار عمومی تأثیر می‌گذارند.
این تغییر مهم نشان می‌دهد که «متد و قالبِ روشنفکری» از «نوشتارهای عمیق»به «پیام‌های کوتاه و تصویرمحور» تغییر کرده است.

۴- روشنفکری خُرد؛
مرگ گفتمان‌های کلان سیاسی و فکری
مباحثی مثل مشروطه‌خواهی، تطور دین، غرب‌زدگی، بازگشت به خویشتن، اسلام سیاسی، مدرنیته و سنت، انقلابی‌گری، جنبش‌های سیاسی خاص، امتناع تفکر در فرهنگ دینی، عقلانیت و معنویت و مواردی از این دست که به تفاریق بیش از ۱۵۰ سال، گُرده‌ی اصلی روشنفکری ایرانی را تشکیل می‌داد و به خصوص از اواخر دهه ۳۰ تا ۷۰ میدان‌داری می‌کرد، با تقلیلی شگفت، به مباحثِ نازلِ سایر طبقات جامعه رسیده. «روشنفکری خُرد»(کلمه‌ای که من ساخته‌ام) بیشتر درگیر مسائل معیشتی، اعتراضات خیابانی و بحران‌های روزمره است تا بحث‌های انتزاعی فلسفی. روشنفکران خُرد، بیشتر به «تحلیل سیاسی و اجتماعی مسایل روز» می‌پردازند تا طرح نظریه‌های و گفتمان‌های کلانِ جدید.

۵- مهاجرت به خانه‌ی جدید
روشنفکری خُرد، چندان جایی در کتاب‌ها ندارد. مقاله و کتاب‌ِ اثر‌گذار نوشتن، سواد و پیشینه فکری بسیار قوی می‌خواهد. بنابراین روشنفکریِ کم‌سواد، از کتاب و دانشگاه به فضای مجازی که سواد چندانی نمی‌خواهد، مهاجرت کرده است. یادداشت‌نویسی به جای مقاله‌نویسی و سخنرانی به جای کتاب‌نویسی
نشانه‌ی این نوع روشنفکری است.
اوج‌گیری ساخت و راه‌اندازی پادکست‌ها، کانال‌های تلگرامی تحلیلی، توئیترِ اندیشمندان(حتا برخی روشنفکران متداول زنده) و اینستاگرامِ فعالان فکری خُرد، جایی روزانه، جاری و مسلط را در زندگی عمومی طبقه‌ی اهل فکر باز کرده است. شرح و بسط کم‌ شده، چون باید دانش کافی داشت و خلاصه و بسته‌بندی نوشتن، بی‌دردسرتر است. در واقع مدت‌هاست «اندیشه‌های عمیق و پایدار» تولید نمی‌شود، چون بضاعتش نیست.

۶- تغییر تعریف‌ها و مفاهیم
در گذشته نه‌چندان دور، روشنفکر کسی بود که با انبوهی از دانش‌های مختلف، کتاب‌های مهم و اثرگذار یا مقالات بحث‌برانگیزِ حاوی نظریه‌های فلسفی و فکری عمیق می‌نوشت و معمولا در دانشگاه به عنوان محل دانش و بحث تدریس می‌کرد.
امروز روشنفکران جامع‌الاطراف نیستند، سواد بسیار اندکی دارند، خوب کتاب نخوانده‌اند،حتا فلسفه و ادبیات را اصلا یا به درستی نمی‌دانند. گاهی حتا اهل نوشتن هم نیستند و مثلا فیلمساز، مبلّغ سیاسی یک جریان خاص مثل فمینیسم و یا نقاش و بازیگر و خواننده‌اند.
پس روشنفکر، دیگر الزاماً یک فیلسوف یا نظریه‌پرداز فکری نیست، بلکه هر کسی در هر حدی که انتقاد کند یا «آگاهیِ انتقادی» (آنهم عموما در حوزه سیاست و اجتماع) را گسترش دهد، می‌تواند روشنفکر باشد.

۷- رشد شگفت‌انگیز تعداد روشنفکران
به دلیل مسایل پیش‌گفته، تعداد روشنفکران رشد زیادی کرده است. در گذشته تعداد روشنفکران اثر‌گذار زیاد نبود و کمتر افرادی به این صفت یا عنوان خوانده می‌شدند، چون روشنفکری دانش بالایی می‌خواست. اما امروز تعداد زیادی از افراد وجود دارند که خود را به این عنوان نامبردار کرده‌اند، اما هیچ‌کدام «هژمونی فکری» ایجاد نکرده‌اند.

BY نُوْرَهان (محمدرضا تقی‌دخت)


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/Taghidokht1/5

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

On Telegram’s website, it says that Pavel Durov “supports Telegram financially and ideologically while Nikolai (Duvov)’s input is technological.” Currently, the Telegram team is based in Dubai, having moved around from Berlin, London and Singapore after departing Russia. Meanwhile, the company which owns Telegram is registered in the British Virgin Islands. Official government accounts have also spread fake fact checks. An official Twitter account for the Russia diplomatic mission in Geneva shared a fake debunking video claiming without evidence that "Western and Ukrainian media are creating thousands of fake news on Russia every day." The video, which has amassed almost 30,000 views, offered a "how-to" spot misinformation. So, uh, whenever I hear about Telegram, it’s always in relation to something bad. What gives? What distinguishes the app from competitors is its use of what's known as channels: Public or private feeds of photos and videos that can be set up by one person or an organization. The channels have become popular with on-the-ground journalists, aid workers and Ukrainian President Volodymyr Zelenskyy, who broadcasts on a Telegram channel. The channels can be followed by an unlimited number of people. Unlike Facebook, Twitter and other popular social networks, there is no advertising on Telegram and the flow of information is not driven by an algorithm. The fake Zelenskiy account reached 20,000 followers on Telegram before it was shut down, a remedial action that experts say is all too rare.
from us


Telegram نُوْرَهان (محمدرضا تقی‌دخت)
FROM American