#در_چنین_روزی ۱۰ فوریه ۱۹۲۰، دکتر شاعر آنارشیست، فعال ضد هستهای و رماننویسی که بیشتر به خاطر نوشتن کتاب «شادی سکس» شناخته میشود، آلکس کمفورت متولد شد. او از اعضای «کمیته صد نفره» بود و به طور منظم در رسانه خبری بیبیسی حضور یافته و سلاحهای کشتار جمعی، هستهای و خود نهاد ارتش را محکوم میکرد.
@TarTaKar
@TarTaKar
👍7
آلکس یکی از اعضای اصلی کمیته صد نفره بود که به دلیل برگزاری نشست سرپایی علیه سلاحهای هستهای، به یک ماه زندان محکوم شدند. صدای او به طور مکرر در ایستگاه رادیویی غیرقانونی «صدای آرامش هستهای» شنیده میشد. او به خاطر بلند کردن پوسترهای ضد بمب دستگیر شد و نویسنده مجموعهای از آهنگهای ضد بمب به نام «آیا راحت مینشینید؟» نیز است.
به گفته خودش، مهمترین چیز درباره این کمپین این بود که مردم را مجبور به پرسش کردن کرده است و آنها را به خیابانها آورده میکشاند. «مردم بهآهستگی و ناقص یاد میگیرند … آنها همچنان منفعل ماندهاند، اما فشار زمان آنها را میکوبد … وقتی کافی از مردم به دعوت مرگ، جنگ، نه با سلامتی بلکه با یک سیلی در دهان، پاسخ دهند و با اشاره به جنگ طبقاتی کارخانهها را خالی و خیابانها را پر کنند، آنگاه ما ممکن است بتوانیم درباره آزادی صحبت کنیم.»
@TarTaKar
به گفته خودش، مهمترین چیز درباره این کمپین این بود که مردم را مجبور به پرسش کردن کرده است و آنها را به خیابانها آورده میکشاند. «مردم بهآهستگی و ناقص یاد میگیرند … آنها همچنان منفعل ماندهاند، اما فشار زمان آنها را میکوبد … وقتی کافی از مردم به دعوت مرگ، جنگ، نه با سلامتی بلکه با یک سیلی در دهان، پاسخ دهند و با اشاره به جنگ طبقاتی کارخانهها را خالی و خیابانها را پر کنند، آنگاه ما ممکن است بتوانیم درباره آزادی صحبت کنیم.»
@TarTaKar
👍4
#در_چنین_روزی ۱۱ فوریه ۱۹۱۶ اما گلدمن به خاطر توزیع اطلاعاتی درباره جلوگیری از بارداری در نیویورک سیتی بازداشت شد.
درحالی که صاحبان صنایع به دنبال افزایش جمعیت برای پایین نگهداشتن دستمزد و پر کردن ارتششان هستند، تنظیم خانواده امری حیاتی برای طبقه کارگر است.
@TarTaKar
درحالی که صاحبان صنایع به دنبال افزایش جمعیت برای پایین نگهداشتن دستمزد و پر کردن ارتششان هستند، تنظیم خانواده امری حیاتی برای طبقه کارگر است.
@TarTaKar
👍7❤2
او را با استناد به قانون کامستاک* گناهکار دانستند. قانونی مصوب ۱۸۷۳ در آمریکا که وسایل جلوگیری از بارداری را موهن و جا به جا کردن و ارسالشان را ممنوع می کرد. گلدمن را زمانی دستگیر کردند که قرار بود یک سخنرانی عمومی درباره برنامههای خانواده که یکی از دغدغههای اصلی طبقه کارگر بود، ارائه دهد.
در آن زمان رادیکالها استدلال میکردند که تنظیم خانواده مسالهای اساسی برای طبقه کارگر است تا بتوانند استانداردهای قابل قبولی از رفاه داشته باشند و نیز باور داشتند که دلیل مخالفت صاحبان قدرت با کنترل موالید این بود که جمعیت زیادی از نیروی کار برای پایین نگه داشتن دستمزدها و پر کردن ارتش داشته باشند.
گلدمن تصمیم گرفت که در دادگاه از خودش دفاع کند و از از جلسه محاکمه برای تبلیغات عمومی پیامش استفاده کرد. در نهایت او را محکوم کردند و خودش تصمیم گرفت به جای پرداخت صد دلار جریمه، پانزده روز حبس بکشد.
@TarTaKar
در آن زمان رادیکالها استدلال میکردند که تنظیم خانواده مسالهای اساسی برای طبقه کارگر است تا بتوانند استانداردهای قابل قبولی از رفاه داشته باشند و نیز باور داشتند که دلیل مخالفت صاحبان قدرت با کنترل موالید این بود که جمعیت زیادی از نیروی کار برای پایین نگه داشتن دستمزدها و پر کردن ارتش داشته باشند.
گلدمن تصمیم گرفت که در دادگاه از خودش دفاع کند و از از جلسه محاکمه برای تبلیغات عمومی پیامش استفاده کرد. در نهایت او را محکوم کردند و خودش تصمیم گرفت به جای پرداخت صد دلار جریمه، پانزده روز حبس بکشد.
@TarTaKar
👍4❤2
#در_چنین_روزی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، پس شنیدن خبر «پیروزی انقلاب بهمن» از رادیو، #شاهرخ_مسکوب در کتاب خاطراتش به نام «روزها در راه» فضای آن روز خیابانها را چنین توصیف کرد:
«دستبندهایم باز شده است گرچه هنوز بلد نیستم دستهایم را به کار ببرم.»
@TarTaKar
«دستبندهایم باز شده است گرچه هنوز بلد نیستم دستهایم را به کار ببرم.»
@TarTaKar
👍6👎1
«کی مردم خبرهای رادیو را باور می کردند تا چه رسد به اینکه از خبری اینطور جاکن شوند، جشن بگیرند و با شادی افسارگسیخته ای بر سر جانشان بازی کنند. آن هم این مردم! همین مردمِ «ولش کن»، به من چه «کشک خودتو بساب»، همین مردم که می گفتند «هر کی دره ما دالونیم، هر کی خره ما پالونیم»! راستی چه رستاخیزی شده است؟ نگاه می کردم و فکر می کردم. گرچه کلمه را خراب کرده اند، گرچه کلام را بدل به ناسزا کرده اند ولی باز فکر می کردم چه رستاخیزی شده است! انگار رادیو با یک خبر کوتاه مثل اسرافیل در صور دمید و مردگان هزار ساله را برانگیخت، اینک زمین گورستان را شکافته و هم دوباره یافته اند. تجربه پیشین را پشت سر دارند و نمی خواهند به آن برگردند. سنگینی لحد هنوز شانه هایشان را می فشارد. اگر بنا است بمیرند این بار می خواهند مرگشان را خود انتخاب کنند، به اراده بمیرند ــ نه آنکه در زندگی مرده باشند ــ اینست که با این شتاب به میدان می شتابند. «چگونه مردن» را یافته اند. موهبتی که نمی شناختندش! برای درست زندگی کردن اول باید «درست مردن» را دانست. وقتی بر مرگ غلبه کنی زندگی را به دست آورده ای. و انقلاب وقتی پیروز شد که هیبت مرگ فروریخت، که مرگ خلع سلاح شد.»
«نمیخواهم وقایع را یادداشت کنم. نه همه را دیده ام و نه احتیاجی هست که روزنامه ها را بازنویس کنم. فقط شمّه ای از حسیّات خودم را نقل می کنم. دیروز صبح از میدان ولیعصر پیاده راه افتادم. با «پ-ی» رفتیم به میدان ۲۵ شهریور و دروازه دولت تا میدان فوزیه. از دروازه دولت وضع دیگری بود. مثل اینکه بادی به جنگل وزیده باشد و برگ و بار درختان را ریخته باشد، اما نه باد خزان، باد بهار که از زیر پنجه هایش جوانه های تازهای دیوانه وار می شکافند و از پوسته بیرون می زنند. شهر شلوغ، پریشان، آشوب زده و درهم بود، مردم سیلاب گل آلودی بودند که موج بر میداشتند. پیدا بود که چیز تازه ای دارد پیدا می شود، در هوا است و انگار می شود بالهایش را در دست گرفت. نمیدانست آزادی بود که غلاف سختش را پاره می کرد و بیرون می آمد و فریاد می شد. همهمه ی شاد و فرخنده ای روی سر مردم موج می زد. آنها دسته دسته در پیاده روها بی هدف در رفت و آمد بودند، ترسیده، خمیده، و محتاط نبودند، قدم هاشان را نمی پائیدند. ظلمی که مثل بغض در گلویشان گیر کرده بود و راه نفسشان را بند آورده بود، داشت می ترکید.»
@TarTaKar
«نمیخواهم وقایع را یادداشت کنم. نه همه را دیده ام و نه احتیاجی هست که روزنامه ها را بازنویس کنم. فقط شمّه ای از حسیّات خودم را نقل می کنم. دیروز صبح از میدان ولیعصر پیاده راه افتادم. با «پ-ی» رفتیم به میدان ۲۵ شهریور و دروازه دولت تا میدان فوزیه. از دروازه دولت وضع دیگری بود. مثل اینکه بادی به جنگل وزیده باشد و برگ و بار درختان را ریخته باشد، اما نه باد خزان، باد بهار که از زیر پنجه هایش جوانه های تازهای دیوانه وار می شکافند و از پوسته بیرون می زنند. شهر شلوغ، پریشان، آشوب زده و درهم بود، مردم سیلاب گل آلودی بودند که موج بر میداشتند. پیدا بود که چیز تازه ای دارد پیدا می شود، در هوا است و انگار می شود بالهایش را در دست گرفت. نمیدانست آزادی بود که غلاف سختش را پاره می کرد و بیرون می آمد و فریاد می شد. همهمه ی شاد و فرخنده ای روی سر مردم موج می زد. آنها دسته دسته در پیاده روها بی هدف در رفت و آمد بودند، ترسیده، خمیده، و محتاط نبودند، قدم هاشان را نمی پائیدند. ظلمی که مثل بغض در گلویشان گیر کرده بود و راه نفسشان را بند آورده بود، داشت می ترکید.»
@TarTaKar
👍6
#در_چنین_روزی ۱۲ فوریه ۱۹۲۰، اولین اعتصاب زنان در کلمبیا در کارخانه نساجی شهر آنتیوکیا* آغاز شد. آنها توانستند به خواستشان یعنی دستمزد برابر با مردان و پرداخت مستقیم به خودشان و نه شوهر یا پدرشان و پایان دادن به آزار و اذیت جنسی مدیران، برسند.
@TarTaKar
@TarTaKar
👍10❤1
صبح ۱۲ فوریه، ۴۰۰ نفر از زنان کارخانه نساجی دست از کار کشیدند و تولید کل کارخانه را مختل کردند. نام اصلی ترین سازماندهان شامل بود از ترزا تامایو، آدلینا گونزالس، کارمن آگودلو، ترزا پیدراهیتا، ماتیلدا مونتویو و بتسابل اسپینوزا که او را در عکس مشاهده میکنید.
آنها خواستار برابری دستمزد با مردان، پایان آزار و پایان گرفتن آزار و اذیت جنسی مدیران بالادستی، جریمه مرخصی استعلاجی و پرداخت حقوق به «والد» آنها یعنی همسران یا پدرشان، کاهش نظارتی مراقبتی بودند. آنها با خشونت پلیس و حتی سنگ اندازی بسیاری از مردان برای شکستن اعتصاب مواجه شدند. اما کارگران زن که حمایت مالی و معنوی شهر را پشتشان داشتند توانستند در ۴ مارس به اکثر خواستههای خود برسند.
*Antioquia
@TarTaKar
آنها خواستار برابری دستمزد با مردان، پایان آزار و پایان گرفتن آزار و اذیت جنسی مدیران بالادستی، جریمه مرخصی استعلاجی و پرداخت حقوق به «والد» آنها یعنی همسران یا پدرشان، کاهش نظارتی مراقبتی بودند. آنها با خشونت پلیس و حتی سنگ اندازی بسیاری از مردان برای شکستن اعتصاب مواجه شدند. اما کارگران زن که حمایت مالی و معنوی شهر را پشتشان داشتند توانستند در ۴ مارس به اکثر خواستههای خود برسند.
*Antioquia
@TarTaKar
👍9❤2
#در_چنین_روزی ۱۳ فوریه ۱۹۵۱، بزرگترین مناقشه صنعتی آئوتئاورا نیوزیلند* آغاز شد و کارگران بارانداز از هر گونه اضافه کاری سرباز زدند و خواستار همان افزایش ۱۵ درصدی دستمزد شدند که به تازگی به همه کارگران صنعتی اعطا شده بود.
@TarTaKar
@TarTaKar
👍4
به کارگران کنار دریا فقط ۹ درصد افزایش دستمزد توسط شرکتهای کشتیرانی که عمدتاً متعلق به بریتانیا بودند، پیشنهاد شده بود. در مقابل کارفرمایان از ورود کارگران به محل کارشان جلوگیری کردند. دولت هم در حمایت از کارفرمایان، قوانین اضطراری وضع کرد و نیروهای ارتش و نیروی دریایی را به جای کارگران اعتصابی به کار گماشت و همچنین اتحادیه کارگران کناردریا را منحل کرد.
گروه اتحادیه های ملی فدراسیون کار، از دولت حمایت کرد و حزب کارگر اپوزیسیون نیز نتوانست از کارگران کنار دریا حمایت کند. با وجود اینکه تمام نیروها علیه آنها بود، بیش از بیست هزار کارگر دیگر در حمایت از باراندازها دست به اعتصاب همبستگی زدند و هزاران نفر دیگر از انجام کارهای مرتبط با کالاهای مربوط به این اعتصاب امتناع کردند. اما پس از ۱۵۱ روز، کارگران مجبور به قبول شکست شدند. در پی این مناقشه، بسیاری از مبارزان در لیست سیاه قرار گرفتند و برای سال ها پس از آن از کار بر روی اسکله منع شدند.
* Aotearoa/New Zealand
@TarTaKar
گروه اتحادیه های ملی فدراسیون کار، از دولت حمایت کرد و حزب کارگر اپوزیسیون نیز نتوانست از کارگران کنار دریا حمایت کند. با وجود اینکه تمام نیروها علیه آنها بود، بیش از بیست هزار کارگر دیگر در حمایت از باراندازها دست به اعتصاب همبستگی زدند و هزاران نفر دیگر از انجام کارهای مرتبط با کالاهای مربوط به این اعتصاب امتناع کردند. اما پس از ۱۵۱ روز، کارگران مجبور به قبول شکست شدند. در پی این مناقشه، بسیاری از مبارزان در لیست سیاه قرار گرفتند و برای سال ها پس از آن از کار بر روی اسکله منع شدند.
* Aotearoa/New Zealand
@TarTaKar
👍5
#در_چنین_روزی ۱۴ فوریه ۲۰۱۱، خیزش مردم بحرین در بستر موجی که دنیای عرب را در نوردید، آغاز شد و مجموعهای از تظاهرات مستمر و به خشونت کشیده شده را دربرداشت که در آنها مردم به خیابانها آمده و خواستار سقوط نظام شدند.
@TarTaKar
@TarTaKar
👍4
عواملی از جمله وضعیت اقتصادی، تورم، بیکاری و دستگیری گسترده فعالین، دلایل اصلی شروع این خیزش بودند که با ورود نیروهای سپر جزیره* به بحرین در ۱۵ مارس پایان یافت.
چندین میدان که به مرکز تظاهرات بدل شده بودند بسته شدند اما با این وجود تجمع در محلههای مسکونی ادامه یافت، حتی بعد از سرکوب نیروهای حکومتی و سپر جزیره به پشتیبانی عربستان سعودی و امارات.
* دِرْعُ الجَزيرَة : بازوی نظامی شورای همکاری خلیج (Gulf Cooperation Council- GCC)
@TarTaKar
چندین میدان که به مرکز تظاهرات بدل شده بودند بسته شدند اما با این وجود تجمع در محلههای مسکونی ادامه یافت، حتی بعد از سرکوب نیروهای حکومتی و سپر جزیره به پشتیبانی عربستان سعودی و امارات.
* دِرْعُ الجَزيرَة : بازوی نظامی شورای همکاری خلیج (Gulf Cooperation Council- GCC)
@TarTaKar
👍3
#در_چنین_روزی ۲۵ بهمن ۱۳۳۰، فدائیان اسلام سعی در ترور دکتر حسین فاطمی از جناح چپ جبهه ملی مصدق و مبتکر طرح ملی شدن نفت داشتند که نافرجام ماند اما بعد کودتا ۲۸ مرداد دستگیر و حکومت پهلوی او را اعدام کرد.
@TarTaKar
@TarTaKar
🤬6👍4
حسین فاطمی در سال ۱۲۹۶ در نایین به دنیا آمد. او در ۱۳۲۱ در روزنامه «باختر»، ۱۳۲۲ در «آزادی» و ۱۳۲۳ در «استقلال» فعالیت میکرد. در ۱۳۲۴ برای تدریس در روزنامه نگاری به پاریس رفت و ۳ سال بعد بازگشت و روزنامه رادیکال «باختر امروز» راه انداخت که همین روزنامه ارگان جبهه ملی شد. که نقش کلیدی در تصویب لایحه ملی کردن نفت بازی کرد.
فاطمی بعد از ترور خود نوشت:«برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، اینطور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد.»
پس از کودتای ۲۸ مرداد فاطمی توانست با مخفی شدن در یکی از خانههای حزب توده تا ۶ ماه از دستگیری بگریزد اما نهایتاً به اتهام اقدام علیه امنیت سلطنت در آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. به گفته محمدرضا پهلوی:«او [فاطمی] بود که تودهایها را واداشت مجسمههای من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد.»
@TarTaKar
فاطمی بعد از ترور خود نوشت:«برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، اینطور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد.»
پس از کودتای ۲۸ مرداد فاطمی توانست با مخفی شدن در یکی از خانههای حزب توده تا ۶ ماه از دستگیری بگریزد اما نهایتاً به اتهام اقدام علیه امنیت سلطنت در آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. به گفته محمدرضا پهلوی:«او [فاطمی] بود که تودهایها را واداشت مجسمههای من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد.»
@TarTaKar
👍9
#در_چنین_روزی ۱۵ فوریه ۲۰۰۳، بین ۶ تا ۱۰ میلیون انسان در سراسر جهان علیه حمله آمریکا و بریتانیا به عراق راهپیمایی کردند. با این همه اما جنگ ادامه یافت و نشان داد بسیاری از اعتراضاتِ منفعلْ به تنهایی بیفایده است.
@TarTaKar
@TarTaKar
👍4❤2
گروه «ائتلاف جنگ را متوقف کنید» فراخوان تظاهرات ۱۵ فوریه را صادر کرده بود که مورد استقبال میلیونها نفر در سراسر جهان واقع شد. بیش از ۳ میلیون نفر در رم، حدود ۱ میلیون نفر در مادرید، بیش از نیم میلیون نفر در برلین تظاهرات کردند. به علاوه تظاهرات ۱.۵ میلیون نفری لندن پر جمعیت ترین راهپیمایی تاریخ بریتانیا بود.
معترضین مخالف ادعای بیاساس سلاحهای هستهای و کشتار جمعی عراق و ارتباطش با حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر بودند. آنها همچنین علیه دخالت خارجی در امور کشورها و منطق «جنگ پیشگیرانه» شعار دادند.
@TarTaKar
معترضین مخالف ادعای بیاساس سلاحهای هستهای و کشتار جمعی عراق و ارتباطش با حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر بودند. آنها همچنین علیه دخالت خارجی در امور کشورها و منطق «جنگ پیشگیرانه» شعار دادند.
@TarTaKar
👍7
#در_چنین_روزی ۱۶ فوریه ۱۹۳۷، گروهی از زنان کارخانه سیگار در دیترویت برای افزایش ۱۰٪ حقوق تحصن کردند که به سرعت گسترش یافت. با وجود سرکوب زنان اتحادیه خود را شکل دادند و به خواستههای خود رسیدند.
@TarTaKar
@TarTaKar
👍7❤2
این کنش چند روز بعد از پیروزی تاریخی دو کارگر کارخانهی خودرو که ابزار خود را تسخیر کردند و موجب شناخت اتحادیه کارگران متحد خودروسازی* شدند. زنانی که در شرایط ناخوشایند و ناایمن برای دستمزدی که بعد از رکود بزرگ اقتصادی ۱۹۳۰ به شدت کاهش یافته بود و خشونت جنسی رایج توسط سرکارگران کار میکردند. آنها از مدیریت تقاضای افزایش دستمزد داشتند ولی پاسخی دریافت نکردند. زنان همچنین مکرراً از بخش مربوط به دخانیات فدراسیون آمریکایی کار درخواست کمک کردند ولی فدراسیون آنها را نادیده گرفت.
پس در مقابل، در ۱۶ فوریه، زنان خودشان کار را ترک کردند و به قرارگاه یواِیدبلیو رفتند و بست نشستند تا یک سازماندهنده لهستانی، استنلی نواک**، پذیرفت در سازماندهی کارگران کارخانههای سیگار در بین صنایع شهر کمک کند. ظرف چند ساعت اعتصابکنندگان خودشان را سازمان دادند و کمیتههایی برای مفصلبندی مطالبات، تأمین غذا و مراقبت از کودکان شکل دادند. در طول چند روز بعد زنان در ۵ کارخانه سیگار دیگر محل کارشان را تسخیر کردند و گردهمایی و تظاهرات گسترده شکل دادند. یکی از کارگران گذر زنان را این گونه توصیف کرد: «بعضی اینجا نشسته در حال بافتن چیزهای زیبا، دیگران در حال کارتبازی، بعضی در آشپزخانه مشغول پخت نودل. موسیقی نواخته میشود و دختران جوانتر با ربانهای رنگارنگ در موهایشان میرقصند».
در ماه مارس، در حالی که برخی کارمندان سرکار برگشتند اما دیگران امتناع کردند. در ۲۰ مارس در جریان تلاشی برای پایان اعتصاب، پلیسها وحشیانه به کارخانهها هجوم بردند، به زنان حمله کردند، موهایشان را کشیدند، لباسهایشان را پاره کردند و ناظران را از جمله یک زن باردار بیرون خانهاش، مورد ضرب و شتم قرار دادند. کارگران خودروسازی تهدید به اعتصاب عمومی کردند تا خشونت پلیس متوقف شد. نهایتا در ۲۲ آوریل زنان به مطالباتشان دست یافتند و اتحادیه خود را شکل دادند.
* United Auto Workers (UAW)
** Stanley Nowak
@TarTaKar
پس در مقابل، در ۱۶ فوریه، زنان خودشان کار را ترک کردند و به قرارگاه یواِیدبلیو رفتند و بست نشستند تا یک سازماندهنده لهستانی، استنلی نواک**، پذیرفت در سازماندهی کارگران کارخانههای سیگار در بین صنایع شهر کمک کند. ظرف چند ساعت اعتصابکنندگان خودشان را سازمان دادند و کمیتههایی برای مفصلبندی مطالبات، تأمین غذا و مراقبت از کودکان شکل دادند. در طول چند روز بعد زنان در ۵ کارخانه سیگار دیگر محل کارشان را تسخیر کردند و گردهمایی و تظاهرات گسترده شکل دادند. یکی از کارگران گذر زنان را این گونه توصیف کرد: «بعضی اینجا نشسته در حال بافتن چیزهای زیبا، دیگران در حال کارتبازی، بعضی در آشپزخانه مشغول پخت نودل. موسیقی نواخته میشود و دختران جوانتر با ربانهای رنگارنگ در موهایشان میرقصند».
در ماه مارس، در حالی که برخی کارمندان سرکار برگشتند اما دیگران امتناع کردند. در ۲۰ مارس در جریان تلاشی برای پایان اعتصاب، پلیسها وحشیانه به کارخانهها هجوم بردند، به زنان حمله کردند، موهایشان را کشیدند، لباسهایشان را پاره کردند و ناظران را از جمله یک زن باردار بیرون خانهاش، مورد ضرب و شتم قرار دادند. کارگران خودروسازی تهدید به اعتصاب عمومی کردند تا خشونت پلیس متوقف شد. نهایتا در ۲۲ آوریل زنان به مطالباتشان دست یافتند و اتحادیه خود را شکل دادند.
* United Auto Workers (UAW)
** Stanley Nowak
@TarTaKar
👍8❤2
در طول اشغال دانشگاه لاساپینزا در روم، لوچیانو لاما، دبیرکل اتحادیه «سژیل» و عضو حزب کمونیست ایتالیا، به دانشگاه رفته تا کمی دانشجویان را «سرعقل» بیاورد. حدود دویست نفر از نیروهای امنیتی از او حمایت میکردند و با او توانستند به داخل دانشگاه وارد شوند. او حتی چندین تن از کارگران صنعتی را با خود آورد تا مقبول تر به نظر آید. کارگرانی که با وعده تجمع علیه فاشیسم راضی شده بودند که به دانشگاه بیایند و البته وقتی که فهمیدند این یک دروغ بوده آنجا را ترک گفتند.
در زمان سخنرانی، لاما متوجه یک پلتفرم دیگر در همان محل شد که از قبل توسط گروه سرخپوستان شهری آماده شده بود، با یک کاریکاتور از خودش که بر روی آن که یک قلب ولنتاین تیر خورده بود و نوشته شده بود که «هیشکی حاضر نیست با لاما باشه» و دانشجویان برای مسخره کردن سیاستهای اقتصادی مصوبه پارلمان شعار میدادند که «ما کلیسا میخواهیم نه خانه!»، «با میخواهیم بیشتر کار کنیم و کمتر حقوق بگیریم!». طولی نکشید که درگیری میان نیروهای امنیتی و دانشجویان بالا گرفت که در نتیجه آن یکی از اسپیکرهای سنخرانی لاما شکسته و تنی چند از داشنجویان مصدوم شدند. ولی نهایتاً لاما و تیمش از دانشگاه بیرون شدند.
«سرخپوستان شهری» یک گروه از رادیکالهای ایتالیایی بودند که از طنز به عنوان یک ابزار در جنگ طبقاتی استفاده میکردند. اطلاعات بیشتری درباره این گروه و این رویداد در اینجا موجود است: https://libcom.org/history/laughter-will-bury-you-all-irony-protest-language-struggle-italian-1977-movement-1
@TarTaKar
در زمان سخنرانی، لاما متوجه یک پلتفرم دیگر در همان محل شد که از قبل توسط گروه سرخپوستان شهری آماده شده بود، با یک کاریکاتور از خودش که بر روی آن که یک قلب ولنتاین تیر خورده بود و نوشته شده بود که «هیشکی حاضر نیست با لاما باشه» و دانشجویان برای مسخره کردن سیاستهای اقتصادی مصوبه پارلمان شعار میدادند که «ما کلیسا میخواهیم نه خانه!»، «با میخواهیم بیشتر کار کنیم و کمتر حقوق بگیریم!». طولی نکشید که درگیری میان نیروهای امنیتی و دانشجویان بالا گرفت که در نتیجه آن یکی از اسپیکرهای سنخرانی لاما شکسته و تنی چند از داشنجویان مصدوم شدند. ولی نهایتاً لاما و تیمش از دانشگاه بیرون شدند.
«سرخپوستان شهری» یک گروه از رادیکالهای ایتالیایی بودند که از طنز به عنوان یک ابزار در جنگ طبقاتی استفاده میکردند. اطلاعات بیشتری درباره این گروه و این رویداد در اینجا موجود است: https://libcom.org/history/laughter-will-bury-you-all-irony-protest-language-struggle-italian-1977-movement-1
@TarTaKar
libcom.org
‘‘A laughter that will bury you all’’: Irony as protest and language as struggle in the Italian 1977 movement
A paper by Patrick Cuninghame reassessing the Italian "1977 movement" and its use of irony to ridicule the institutional old and vanguardist new lefts, particularly by the ‘‘Metropolitan Indians’’, the transversalists and other ‘‘creatives’’.
👍4❤1