سلامت روان در شرایط دشوار، ۳- بازداشت، برخورد قضایی و سلامت روان
آسیبهای مرتبط با بازداشت و زندان
چالشهای زمینهای
فشار و آسیب هنگام بازداشت
فشار و آسیب در دوره دادگاه
فشار و آسیب در دوره زندان
فشار و آسیب پس از آزادی (دوره بازگشت)
در ایران، دستکم ۳۰ درصد از مردم دچار نوعی اختلال روان هستند.
آمار اختلالات روانی در ایران در چند دهه گذشته همواره رو به افزایش بوده است.
حدود شصت درصد از مردم از آسیبهای ذهنی و روانی خود آگاهی ندارند.
https://tavaana.org/mental-health-for-prisoners-3/
#یاری_مدنی_توانا #روانشناسی #اینفوگرافیک #زندان #زندانی #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
آسیبهای مرتبط با بازداشت و زندان
چالشهای زمینهای
فشار و آسیب هنگام بازداشت
فشار و آسیب در دوره دادگاه
فشار و آسیب در دوره زندان
فشار و آسیب پس از آزادی (دوره بازگشت)
در ایران، دستکم ۳۰ درصد از مردم دچار نوعی اختلال روان هستند.
آمار اختلالات روانی در ایران در چند دهه گذشته همواره رو به افزایش بوده است.
حدود شصت درصد از مردم از آسیبهای ذهنی و روانی خود آگاهی ندارند.
https://tavaana.org/mental-health-for-prisoners-3/
#یاری_مدنی_توانا #روانشناسی #اینفوگرافیک #زندان #زندانی #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
👍3🕊2
شکستناپذیری جمهوری اسلامی، دروغی بزرگ است که هر ساله با میلیاردها دلار بودجه، سعی بر القای آن دارند و مصادیق آن را در ادعاهایش درباره نابودی اسرائیل مشاهده کردیم!
✍️ آبتین نیکمنش
تو هیچی نیستی!
تمام کوشش جمهوری اسلامی بر القای همین احساس بنا شده!
باید با دستکاری روانی، طوری احساس ضعف، ناتوانی و بیکفایتی را به مخالفین تزریق کرد که جامعه باورش را به فردایی بدون جمهوری اسلامی از دست بدهد، گویی این رژیم، یک حقیقت ابدی و لایزال است و حتی تصور رفتنش هم حماقت است.
این ایده در یک کلام، ترسیم تصویر شکستناپذیری نظام است.
خامنهای هم در سخنانش بارها به این جمله اشاره کرده: «النصر بالرعب!»
پیروزی با القای ترس حداکثری به دشمن است!
برای اجرایش باید هر گونه مخالفت و اعتراض سازماندهیشده را در نطفه خفه کرد!
خروجی اجرای این ایده، ملتی است که دچار درماندگی آموختهشده گشته!
یعنی باورش را به تأثیرگذاری خودش، در اثر سالها سرکوب و تحقیر، از دست داده، چرا که اساساً تصوری از ایران بدون جمهوری اسلامی نباید داشته باشد!
بخش مهمی از این پروژه دستکاری روانی، تحریف، سانسور و حذف حافظه تاریخی است؛ از کتب آموزشی تاریخ در مدارس گرفته تا ساخت هزاران برنامه تلویزیونی با بودجههای کلان، از «کلاه پهلوی» گرفته تا پاورقی...
برای مهندسی افکار باید حافظه تاریخی را پاک کرد و مثلاً حکومت پهلوی را کاملاً بیاراده، نوکرسفت و سرسپرده تعریف کرد و خمینی را مظهر استقلال، اراده و خودباوری!
اگر اپوزیسیون امروز میگویند که رژیم در ضعیفترین وضعیتش است، یک وجه آن این است که روایت شکستناپذیری و اقتدار رژیم شکست خورده، انحصار رسانه از دستش درآمده و ضعف و پوچیاش بر همگان آشکار شده!
نباید گذاشت رژیم از این منجلاب، زنده بیرون بیاید!
به قول عصمت وطنپرست، مادری که داغ ۱۱ نفر از جگرگوشههایش را دیده: «به نام ایران و جگر سوخته مادرانش، قد علم کنید.»
خود را باور کنید!
شکستناپذیری جمهوری اسلامی، دروغی بزرگ است که هر ساله با میلیاردها دلار بودجه، سعی بر القای آن دارند و مصادیق آن را در ادعاهایش درباره نابودی اسرائیل مشاهده کردیم!
#اقتدار_پوشالی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️ آبتین نیکمنش
تو هیچی نیستی!
تمام کوشش جمهوری اسلامی بر القای همین احساس بنا شده!
باید با دستکاری روانی، طوری احساس ضعف، ناتوانی و بیکفایتی را به مخالفین تزریق کرد که جامعه باورش را به فردایی بدون جمهوری اسلامی از دست بدهد، گویی این رژیم، یک حقیقت ابدی و لایزال است و حتی تصور رفتنش هم حماقت است.
این ایده در یک کلام، ترسیم تصویر شکستناپذیری نظام است.
خامنهای هم در سخنانش بارها به این جمله اشاره کرده: «النصر بالرعب!»
پیروزی با القای ترس حداکثری به دشمن است!
برای اجرایش باید هر گونه مخالفت و اعتراض سازماندهیشده را در نطفه خفه کرد!
خروجی اجرای این ایده، ملتی است که دچار درماندگی آموختهشده گشته!
یعنی باورش را به تأثیرگذاری خودش، در اثر سالها سرکوب و تحقیر، از دست داده، چرا که اساساً تصوری از ایران بدون جمهوری اسلامی نباید داشته باشد!
بخش مهمی از این پروژه دستکاری روانی، تحریف، سانسور و حذف حافظه تاریخی است؛ از کتب آموزشی تاریخ در مدارس گرفته تا ساخت هزاران برنامه تلویزیونی با بودجههای کلان، از «کلاه پهلوی» گرفته تا پاورقی...
برای مهندسی افکار باید حافظه تاریخی را پاک کرد و مثلاً حکومت پهلوی را کاملاً بیاراده، نوکرسفت و سرسپرده تعریف کرد و خمینی را مظهر استقلال، اراده و خودباوری!
اگر اپوزیسیون امروز میگویند که رژیم در ضعیفترین وضعیتش است، یک وجه آن این است که روایت شکستناپذیری و اقتدار رژیم شکست خورده، انحصار رسانه از دستش درآمده و ضعف و پوچیاش بر همگان آشکار شده!
نباید گذاشت رژیم از این منجلاب، زنده بیرون بیاید!
به قول عصمت وطنپرست، مادری که داغ ۱۱ نفر از جگرگوشههایش را دیده: «به نام ایران و جگر سوخته مادرانش، قد علم کنید.»
خود را باور کنید!
شکستناپذیری جمهوری اسلامی، دروغی بزرگ است که هر ساله با میلیاردها دلار بودجه، سعی بر القای آن دارند و مصادیق آن را در ادعاهایش درباره نابودی اسرائیل مشاهده کردیم!
#اقتدار_پوشالی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍27💯4
Forwarded from گفتوشنود
از جمهوریت تا عبودیت؛
حقیقت تلخ رابطه مردم و حاکمان در جمهوری اسلامی
اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، بزرگترین دروغ جمهوری اسلامی همان واژه «جمهوری» در نام آن است. در یک جمهوری واقعی، رابطه میان مردم و حاکمان بر اساس اصل وکیل و موکل شکل میگیرد. مردم، صاحبان قدرتاند و حاکمان تنها وکلای موقت آنان؛ و همانطور که هر موکلی حق دارد وکیل خود را عزل کند، مردم هم حق دارند حاکمانشان را برکنار کنند. این اصل، شالوده دموکراسی و اساس مسئولیتپذیری قدرت است.
اما در جمهوری اسلامی، رابطهای کاملاً متفاوت حاکم است؛ رابطهای که بیشتر از جنس عبد و مولا است تا موکل و وکیل. ولی فقیه در این نظام جایگاهی دارد که نه انتخاب مردم او را تعیین میکند و نه اراده مردم توان عزل او را دارد. او عملاً «مولا»یی است که بر سرنوشت «عباد» حکومت میکند. مردم در بهترین حالت، مجازند در انتخاباتهایی شرکت کنند که پیشاپیش فیلتر شورای نگهبان دایرهی انتخابشان را محدود کرده است. یعنی حق انتخاب واقعی وجود ندارد، بلکه فقط حق رأی دادن میان گزینههای گزینششده باقی میماند.
مصادیق این رابطه عمودی فراوان است:
اصل ۱۱۰ قانون اساسی اختیاراتی شبیه به یک سلطان مطلقه به ولی فقیه داده است.
شورای نگهبان، منصوب رهبر، هر صدایی را که خلاف میل قدرت باشد حذف میکند.
در اعتراضات مردمی، به جای پاسخگویی، حکومت مردم را «اغتشاشگر» و «فتنهگر» مینامد؛ همانند عبیدی که حق مطالبه از مولای خود ندارند.
حتی رسانه ملی، که قرار است صدای ملت باشد، عملاً «رسانه ولی فقیه» است و رئیس آن مستقیماً از سوی او منصوب میشود.
اینها همه نشان میدهد که در جمهوری اسلامی، مردم نه «شریک قدرت» بلکه «مطیع قدرت» هستند. ظواهر انتخاباتی تنها پوششی است برای مشروعیتبخشی به یک نظام ولایی که ماهیتاً غیردموکراتیک است.
نتیجه روشن است: رابطهای که بر اساس عبد و مولا تعریف شود، نه اصلاحپذیر است و نه با اصل جمهوریت سازگار. چنین رابطهای دیر یا زود شکاف میان مردم و حاکمان را عمیقتر میکند و جامعه را به سمت بیاعتمادی، اعتراض و حتی گسست سیاسی میبرد. اگر جمهوری اسلامی واقعاً به جمهوریت خود وفادار بود، باید نخستین گام را بر میداشت: پذیرش حق مردم برای عزل حاکمان، حتی در بالاترین سطح قدرت. چیزی که امروز در عمل محال است.
#جمهوری_اسلامی #ولایت_فقیه #دموکراسی #مردم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
از جمهوریت تا عبودیت؛
حقیقت تلخ رابطه مردم و حاکمان در جمهوری اسلامی
اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، بزرگترین دروغ جمهوری اسلامی همان واژه «جمهوری» در نام آن است. در یک جمهوری واقعی، رابطه میان مردم و حاکمان بر اساس اصل وکیل و موکل شکل میگیرد. مردم، صاحبان قدرتاند و حاکمان تنها وکلای موقت آنان؛ و همانطور که هر موکلی حق دارد وکیل خود را عزل کند، مردم هم حق دارند حاکمانشان را برکنار کنند. این اصل، شالوده دموکراسی و اساس مسئولیتپذیری قدرت است.
اما در جمهوری اسلامی، رابطهای کاملاً متفاوت حاکم است؛ رابطهای که بیشتر از جنس عبد و مولا است تا موکل و وکیل. ولی فقیه در این نظام جایگاهی دارد که نه انتخاب مردم او را تعیین میکند و نه اراده مردم توان عزل او را دارد. او عملاً «مولا»یی است که بر سرنوشت «عباد» حکومت میکند. مردم در بهترین حالت، مجازند در انتخاباتهایی شرکت کنند که پیشاپیش فیلتر شورای نگهبان دایرهی انتخابشان را محدود کرده است. یعنی حق انتخاب واقعی وجود ندارد، بلکه فقط حق رأی دادن میان گزینههای گزینششده باقی میماند.
مصادیق این رابطه عمودی فراوان است:
اصل ۱۱۰ قانون اساسی اختیاراتی شبیه به یک سلطان مطلقه به ولی فقیه داده است.
شورای نگهبان، منصوب رهبر، هر صدایی را که خلاف میل قدرت باشد حذف میکند.
در اعتراضات مردمی، به جای پاسخگویی، حکومت مردم را «اغتشاشگر» و «فتنهگر» مینامد؛ همانند عبیدی که حق مطالبه از مولای خود ندارند.
حتی رسانه ملی، که قرار است صدای ملت باشد، عملاً «رسانه ولی فقیه» است و رئیس آن مستقیماً از سوی او منصوب میشود.
اینها همه نشان میدهد که در جمهوری اسلامی، مردم نه «شریک قدرت» بلکه «مطیع قدرت» هستند. ظواهر انتخاباتی تنها پوششی است برای مشروعیتبخشی به یک نظام ولایی که ماهیتاً غیردموکراتیک است.
نتیجه روشن است: رابطهای که بر اساس عبد و مولا تعریف شود، نه اصلاحپذیر است و نه با اصل جمهوریت سازگار. چنین رابطهای دیر یا زود شکاف میان مردم و حاکمان را عمیقتر میکند و جامعه را به سمت بیاعتمادی، اعتراض و حتی گسست سیاسی میبرد. اگر جمهوری اسلامی واقعاً به جمهوریت خود وفادار بود، باید نخستین گام را بر میداشت: پذیرش حق مردم برای عزل حاکمان، حتی در بالاترین سطح قدرت. چیزی که امروز در عمل محال است.
#جمهوری_اسلامی #ولایت_فقیه #دموکراسی #مردم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💯17❤7👍1👌1
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خامنهای:
«اونایی که توییت میکنند، بفهمند دارند چه کار میکنند»
علی خامنهای در تازهترین سخنرانی خود، با هشدار به فعالان سیاسی و رسانهای درباره موضعگیری در شبکههای اجتماعی بهویژه توییتر (ایکس)، عملا اعتراف کرد که این فضا برای او و نظامش به کابوسی تمامعیار بدل شده است! او گفت اهل قلم باید «بفهمند چه کار میکنند»؛ جملهای که بیش از آنکه نشاندهنده قدرت حاکم باشد، بیانگر ترس عمیق او از شبکهای است که حتی با وجود فیلترینگ سنگین و سرکوب اینترنتی، همچنان مرکز افشاگری، اعتراض و همبستگی مخالفان است.
واقعیت این است که اگر توییتر بیاهمیت بود، سپاه سایبری جمهوری اسلامی میلیاردها تومان برای ارتش مزدوران آنلاین، نفرتپراکنی و عملیات روانی در این فضا هزینه نمیکرد. خامنهای و دستگاه امنیتیاش بهخوبی میدانند که توییتر فضایی است که نمیتوان مثل اینستاگرام پستها را بهسادگی حذف یا صدای مخالفان را خاموش کرد؛ جایی که ریپلایهای مردم مستقیم در برابر چشم همه باقی میماند و دروغپردازیهای حکومتی بهسرعت رسوا میشود.
کاربران شبکههای اجتماعی هم با طعنه و خشم به این اعتراف خامنهای واکنش نشان دادهاند:
یکی نوشته است:
کاربر دیگری هم نوشته:
💰 tavaanatech
«اونایی که توییت میکنند، بفهمند دارند چه کار میکنند»
علی خامنهای در تازهترین سخنرانی خود، با هشدار به فعالان سیاسی و رسانهای درباره موضعگیری در شبکههای اجتماعی بهویژه توییتر (ایکس)، عملا اعتراف کرد که این فضا برای او و نظامش به کابوسی تمامعیار بدل شده است! او گفت اهل قلم باید «بفهمند چه کار میکنند»؛ جملهای که بیش از آنکه نشاندهنده قدرت حاکم باشد، بیانگر ترس عمیق او از شبکهای است که حتی با وجود فیلترینگ سنگین و سرکوب اینترنتی، همچنان مرکز افشاگری، اعتراض و همبستگی مخالفان است.
واقعیت این است که اگر توییتر بیاهمیت بود، سپاه سایبری جمهوری اسلامی میلیاردها تومان برای ارتش مزدوران آنلاین، نفرتپراکنی و عملیات روانی در این فضا هزینه نمیکرد. خامنهای و دستگاه امنیتیاش بهخوبی میدانند که توییتر فضایی است که نمیتوان مثل اینستاگرام پستها را بهسادگی حذف یا صدای مخالفان را خاموش کرد؛ جایی که ریپلایهای مردم مستقیم در برابر چشم همه باقی میماند و دروغپردازیهای حکومتی بهسرعت رسوا میشود.
کاربران شبکههای اجتماعی هم با طعنه و خشم به این اعتراف خامنهای واکنش نشان دادهاند:
یکی نوشته است:
«فعالیت توییتر خیلی بهتر از اینستا است، چون نمیتونن ریپلایهای مخالف رو پاک کنن.»
کاربر دیگری هم نوشته:
«پس معلومه توییتهای ما داره درست عمل میکنه!»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤14👍10🕊3👎1
مطهره گونهای، فعال سیاسی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«او میتواند پوشش انتخابی و نافرمانی مدنی از حجاب اجباری را «حرام سیاسی»اعلام کند و دستور برخورد سختتر با زنان را بدهد،
یا ورود واکسن را ممنوع کند و هزاران شهروند ایرانی از کرونا کشته شوند،
و بر غنیسازی اورانیوم اصرار کند و حیات یک مملکت را به قیمت بقای خود بسوزاند و خاکستر کند.
او توان و اختیار انتخاب وقوع جنگ و حمله نظامی را داشت (و دارد)، اما همچنان بر سر موضع پیشین خویش پافشاری میکند.
اگر حمله محتمل و قریبالوقوع دوم رخ دهد، خون کشتهشدگان بر گردن او سنگینی خواهد کرد.
چونان که در حمله پیشین نیز چنین بود.»
ـ ضمیر «او» هم که مشخص است به چه کسی برمیگردد.
کسی که امروز بار دیگر با سخنرانیاش، ایران را در معرض خطر قرار داد.
#مطهره_گونه_ای #ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«او میتواند پوشش انتخابی و نافرمانی مدنی از حجاب اجباری را «حرام سیاسی»اعلام کند و دستور برخورد سختتر با زنان را بدهد،
یا ورود واکسن را ممنوع کند و هزاران شهروند ایرانی از کرونا کشته شوند،
و بر غنیسازی اورانیوم اصرار کند و حیات یک مملکت را به قیمت بقای خود بسوزاند و خاکستر کند.
او توان و اختیار انتخاب وقوع جنگ و حمله نظامی را داشت (و دارد)، اما همچنان بر سر موضع پیشین خویش پافشاری میکند.
اگر حمله محتمل و قریبالوقوع دوم رخ دهد، خون کشتهشدگان بر گردن او سنگینی خواهد کرد.
چونان که در حمله پیشین نیز چنین بود.»
ـ ضمیر «او» هم که مشخص است به چه کسی برمیگردد.
کسی که امروز بار دیگر با سخنرانیاش، ایران را در معرض خطر قرار داد.
#مطهره_گونه_ای #ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍27❤2
کهریزک؛ گورستانی که در آن، جوان و پیر با تحقیر، شکنجه و برهنگی به اسارت شرم و درد کشیده شدند. روایتی از برهنگی، تحقیر و فروپاشی انسانیت. فریادهای خفهشده و اشکهای بیپناه.
سالهاست که از من درباره تجاوز در کهریزک میپرسند. پس از جنایتهای آن بازداشتگاه، شایعات بسیاری منتشر شد؛ اما حقیقت تلختر از هر روایت است. آنچه بر ما گذشت، فقط بازداشت نبود؛ فروپاشی انسانیت بود.
کهریزک بازداشتگاهی غیرقانونی بود؛ جایی که نه کرامت بود، نه حرمت، و نه ابتداییترین حقوق انسانی. جایی که تحقیر، شکنجه و تجاوز، سایهی هر لحظهی ما را فراگرفته بود. آنجا حتی خدا هم سکوت کرده بود و فقط اشکها و آهها در هوا میچرخیدند.
روز ۱۹ تیر ۱۳۸۸، به محض ورود، افسر نگهبان محمدیان دستور داد همهی ما در برابر یکدیگر برهنه شویم. لباس زیرهایمان را در سطل ریختیم، شلوارمان را وارونه پوشیدیم تا بهانهای برای جلوگیری از شپش و گال باشد. همین تحقیر چندین دقیقه طول کشید. نگاههای شرمگین نوجوانانی که هنوز به بلوغ نرسیده بودند و صورت سرخ پیرمردی که میتوانست پدرمان باشد، از دردناکترین لحظات عمرم بود. آنجا انسان نه فقط از آزادی بلکه از شرافت و کرامت فرو میریخت.
ما حدود ۱۳۶ نفر بودیم در قرنطینهای ۶۰ متری؛ اتاقی تنگ، خفه، بیپنجره و بیهواکش، حتی بدون درِ دستشویی. گرما، عرق و بوی رطوبت، فضا را به جهنمی بدل کرده بود. ناگهان، به دستور سرهنگ کمیجانی، رئیس بازداشتگاه، ۳۰ تا ۴۰ نفر از مجرمان خطرناک حتی قاتلان را به میان ما انداختند. تصمیمی حسابشده برای تحقیر، شکستن روح و ساختن درس عبرت برای معترضان.
چهرههای عبوس، زخمهای عمیق بر بدنها و برهنگیشان که حتی شورت هم بر تن نداشتند هراسانگیز بود. اما کابوس واقعی نگاههایشان بود؛ نگاههای سنگین و هیز که بر نوجوانان میافتاد پناهی نبود. بعضی از آنها عمداً به نوجوانان نزدیک میشدند با آنها حرف میزدند، کنارشان دراز میکشیدند و دستمالیشان میکردند. یقین داشتم اگر تعداد ما کمتر بود بیتردید تجاوزی جمعی رخ میداد.
بدترین صحنهها در همان توالتهای بی در رخ میداد. پیرمردی به نام بابا علی و پسری لاغراندام معتاد، بارها طعمهی شهوت درندهخویان شدند. ما جرئت رفتن به دستشویی یا حتی نزدیک شدن به آبخوری را نداشتیم. دیدن آن صحنهها روح ما را بیشتر از شکنجههای جسمی میسوزاند.
هیچگاه نفهمیدم چگونه میتوان به پیرمردی به سن پدر خود تجاوز کرد، یا جوانی معتاد را آنقدر ترساند که تسلیم شود.
.
همانجا بود که فهمیدم افسران نگهبان راست میگفتند: کهریزک آخر دنیا بود؛ جایی که حتی خدا هم آنتن نمیداد.
هرگز فراموش نمیکنم روزی را که بر روح و قلبم نیز تجاوز شد؛ روزی که زیر شکنجههای افسران نگهبان و ممد طیفیل شلوارم پاره شد. از آنجا که شورتهایمان را همان ابتدای ورود دور انداخته بودند، در برابر بیش از ۱۷۰ نفر همبندان و مجرمان خطرناک لخت و عریان بر زمین افتادم. آن برهنگی در برابر چشم دیگران، برایم از هر شکنجهی جسمی که آن شب کشیدم جانکاهتر بود؛ حتی از درد لولههای پیویسی، از آویزان شدن با پا، از ضربههای قفل بر سر و صورتم، و از پاهایی که بر گردنم نشست تا خفهام کنند. در آن لحظه فقط آرزو میکردم پیش از آن برهنگی، زیر شکنجهها جان داده بودم.
شبی که تا سحر، نیمهجان و بیپناه، در برابر نگاه همبندان و مجرمان خطرناک گذشت. فردای همان روز، ناچار لباسم را به کمر بستم تا هم شلوار باشد و هم شرت. اما کابوس ادامه داشت؛ باز هم شاهد تجاوزهایی بودیم، به بابا علی و آن پسر نحیف و لاغراندامی که چیزی جز پوست و استخوان نبود.
کهریزک فقط زندان نبود؛ گورستان انسانیت بود. جایی که کرامت کشته شد و روح ما را با زنجیر شرم و تحقیر به اسارت گرفتند.
✍️مسعود علیزاده
MasoudAlizade20
#بازداشتگاه_کهریزک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالهاست که از من درباره تجاوز در کهریزک میپرسند. پس از جنایتهای آن بازداشتگاه، شایعات بسیاری منتشر شد؛ اما حقیقت تلختر از هر روایت است. آنچه بر ما گذشت، فقط بازداشت نبود؛ فروپاشی انسانیت بود.
کهریزک بازداشتگاهی غیرقانونی بود؛ جایی که نه کرامت بود، نه حرمت، و نه ابتداییترین حقوق انسانی. جایی که تحقیر، شکنجه و تجاوز، سایهی هر لحظهی ما را فراگرفته بود. آنجا حتی خدا هم سکوت کرده بود و فقط اشکها و آهها در هوا میچرخیدند.
روز ۱۹ تیر ۱۳۸۸، به محض ورود، افسر نگهبان محمدیان دستور داد همهی ما در برابر یکدیگر برهنه شویم. لباس زیرهایمان را در سطل ریختیم، شلوارمان را وارونه پوشیدیم تا بهانهای برای جلوگیری از شپش و گال باشد. همین تحقیر چندین دقیقه طول کشید. نگاههای شرمگین نوجوانانی که هنوز به بلوغ نرسیده بودند و صورت سرخ پیرمردی که میتوانست پدرمان باشد، از دردناکترین لحظات عمرم بود. آنجا انسان نه فقط از آزادی بلکه از شرافت و کرامت فرو میریخت.
ما حدود ۱۳۶ نفر بودیم در قرنطینهای ۶۰ متری؛ اتاقی تنگ، خفه، بیپنجره و بیهواکش، حتی بدون درِ دستشویی. گرما، عرق و بوی رطوبت، فضا را به جهنمی بدل کرده بود. ناگهان، به دستور سرهنگ کمیجانی، رئیس بازداشتگاه، ۳۰ تا ۴۰ نفر از مجرمان خطرناک حتی قاتلان را به میان ما انداختند. تصمیمی حسابشده برای تحقیر، شکستن روح و ساختن درس عبرت برای معترضان.
چهرههای عبوس، زخمهای عمیق بر بدنها و برهنگیشان که حتی شورت هم بر تن نداشتند هراسانگیز بود. اما کابوس واقعی نگاههایشان بود؛ نگاههای سنگین و هیز که بر نوجوانان میافتاد پناهی نبود. بعضی از آنها عمداً به نوجوانان نزدیک میشدند با آنها حرف میزدند، کنارشان دراز میکشیدند و دستمالیشان میکردند. یقین داشتم اگر تعداد ما کمتر بود بیتردید تجاوزی جمعی رخ میداد.
بدترین صحنهها در همان توالتهای بی در رخ میداد. پیرمردی به نام بابا علی و پسری لاغراندام معتاد، بارها طعمهی شهوت درندهخویان شدند. ما جرئت رفتن به دستشویی یا حتی نزدیک شدن به آبخوری را نداشتیم. دیدن آن صحنهها روح ما را بیشتر از شکنجههای جسمی میسوزاند.
هیچگاه نفهمیدم چگونه میتوان به پیرمردی به سن پدر خود تجاوز کرد، یا جوانی معتاد را آنقدر ترساند که تسلیم شود.
.
همانجا بود که فهمیدم افسران نگهبان راست میگفتند: کهریزک آخر دنیا بود؛ جایی که حتی خدا هم آنتن نمیداد.
هرگز فراموش نمیکنم روزی را که بر روح و قلبم نیز تجاوز شد؛ روزی که زیر شکنجههای افسران نگهبان و ممد طیفیل شلوارم پاره شد. از آنجا که شورتهایمان را همان ابتدای ورود دور انداخته بودند، در برابر بیش از ۱۷۰ نفر همبندان و مجرمان خطرناک لخت و عریان بر زمین افتادم. آن برهنگی در برابر چشم دیگران، برایم از هر شکنجهی جسمی که آن شب کشیدم جانکاهتر بود؛ حتی از درد لولههای پیویسی، از آویزان شدن با پا، از ضربههای قفل بر سر و صورتم، و از پاهایی که بر گردنم نشست تا خفهام کنند. در آن لحظه فقط آرزو میکردم پیش از آن برهنگی، زیر شکنجهها جان داده بودم.
شبی که تا سحر، نیمهجان و بیپناه، در برابر نگاه همبندان و مجرمان خطرناک گذشت. فردای همان روز، ناچار لباسم را به کمر بستم تا هم شلوار باشد و هم شرت. اما کابوس ادامه داشت؛ باز هم شاهد تجاوزهایی بودیم، به بابا علی و آن پسر نحیف و لاغراندامی که چیزی جز پوست و استخوان نبود.
کهریزک فقط زندان نبود؛ گورستان انسانیت بود. جایی که کرامت کشته شد و روح ما را با زنجیر شرم و تحقیر به اسارت گرفتند.
✍️مسعود علیزاده
MasoudAlizade20
#بازداشتگاه_کهریزک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔42❤16🕊4👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شریف باجوَر؛ شرافت مجسم در میان شعلههای آتش
آتشسوزی جنگلهای مریوان چند سال پیش، جان «شریف باجور» فعال خوشنام محیط زیست و سه نفر از همراهانش را گرفته بود.
شریف باجور به گفته برخی نزدیکانش اسنادی جمعآوری کرده بود که نشان میداد آتشسوزی جنگلهای مریوان عمدی و کار سپاه است.
شعر زیر را برهان منصورنیا، از جانباختگان آبان ۹۸ برای شریف باجور سروده بود:
«خوشا به سربلندی زاگرس،
خوشا به سرسبزی بلوطها،
خوشا به پرواز پرندگان،
که جانشان دادی
و
روحت در آنها به پرواز درآمد...
و
خوشا به عشق،
که به معنای دیرینهاش روح بخشیدی»
به راستی عامل مرگ باجور و سه تن دیگر از فعالان محیط زیست چه بوده است؟
https://tavaana.org/sharif_bajour/
#اسلایدشو
لینک یوتیوب:
bit.ly/2x9Zrek
#شریف_باجور #مریوان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آتشسوزی جنگلهای مریوان چند سال پیش، جان «شریف باجور» فعال خوشنام محیط زیست و سه نفر از همراهانش را گرفته بود.
شریف باجور به گفته برخی نزدیکانش اسنادی جمعآوری کرده بود که نشان میداد آتشسوزی جنگلهای مریوان عمدی و کار سپاه است.
شعر زیر را برهان منصورنیا، از جانباختگان آبان ۹۸ برای شریف باجور سروده بود:
«خوشا به سربلندی زاگرس،
خوشا به سرسبزی بلوطها،
خوشا به پرواز پرندگان،
که جانشان دادی
و
روحت در آنها به پرواز درآمد...
و
خوشا به عشق،
که به معنای دیرینهاش روح بخشیدی»
به راستی عامل مرگ باجور و سه تن دیگر از فعالان محیط زیست چه بوده است؟
https://tavaana.org/sharif_bajour/
#اسلایدشو
لینک یوتیوب:
bit.ly/2x9Zrek
#شریف_باجور #مریوان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊23❤10💔8
محکومیت شهاب دارابی، راننده کامیون و فعال فضای مجازی، به سه سال و یک روز حبس
به گزارش خبرگزاری هرانا، شهاب دارابی، راننده کامیون اهل اسلامآباد غرب، که پیشتر در پی حمایت از اعتصابهای صنفی رانندگان بازداشت شده بود، با حکم دادگاه انقلاب به سه سال و یک روز حبس تعزیری محکوم شد.
بر اساس این گزارش، حکم یادشده به تازگی به آقای دارابی ابلاغ شده است. مستندات پرونده شامل همراهی او با اعتصابات کامیونداران و انتشار مطالب حمایتی در شبکههای اجتماعی عنوان شده؛ اقداماتی که در ماهیت خود صنفی و مدنی به شمار میروند.
مرکز آموزش و مشاوره حقوقی دادبان در واکنش به این حکم یادآور شده است که بر اساس اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اعتراضات صنفی و طرح مطالبات معیشتی شهروندان جرم محسوب نمیشود و پیگرد قضایی در این زمینه فاقد وجاهت قانونی است.
این حکم نمونهای دیگر از برخورد امنیتی با فعالیتهای صنفی در ایران است؛ رویکردی که نه تنها با اصول حقوقی در تضاد است بلکه نشان میدهد حاکمیت به جای پاسخگویی به بحرانهای اقتصادی و معیشتی، همچنان بر سرکوب اعتراضات مدنی تکیه دارد. چنین سیاستی جز افزایش بیاعتمادی عمومی و تعمیق شکاف میان مردم و حکومت نتیجهای در پی نخواهد داشت.
#شهاب_دارابی #اعتصاب_کامیونداران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش خبرگزاری هرانا، شهاب دارابی، راننده کامیون اهل اسلامآباد غرب، که پیشتر در پی حمایت از اعتصابهای صنفی رانندگان بازداشت شده بود، با حکم دادگاه انقلاب به سه سال و یک روز حبس تعزیری محکوم شد.
بر اساس این گزارش، حکم یادشده به تازگی به آقای دارابی ابلاغ شده است. مستندات پرونده شامل همراهی او با اعتصابات کامیونداران و انتشار مطالب حمایتی در شبکههای اجتماعی عنوان شده؛ اقداماتی که در ماهیت خود صنفی و مدنی به شمار میروند.
مرکز آموزش و مشاوره حقوقی دادبان در واکنش به این حکم یادآور شده است که بر اساس اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اعتراضات صنفی و طرح مطالبات معیشتی شهروندان جرم محسوب نمیشود و پیگرد قضایی در این زمینه فاقد وجاهت قانونی است.
این حکم نمونهای دیگر از برخورد امنیتی با فعالیتهای صنفی در ایران است؛ رویکردی که نه تنها با اصول حقوقی در تضاد است بلکه نشان میدهد حاکمیت به جای پاسخگویی به بحرانهای اقتصادی و معیشتی، همچنان بر سرکوب اعتراضات مدنی تکیه دارد. چنین سیاستی جز افزایش بیاعتمادی عمومی و تعمیق شکاف میان مردم و حکومت نتیجهای در پی نخواهد داشت.
#شهاب_دارابی #اعتصاب_کامیونداران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25🕊3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام صالح میرهاشمی، روبانهای قرمز را به نهال کنار مزار فرزندش گره میزند...
او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«قلبم زخمی است
برایت صالح مادر...
صالح بیگناهم»
صالح از متهمان پرونده خانه اصفهان بود که اعدام شد. او ورزشکاری خوشنام و جوانمرد از اصفهان بود. در جریان انقلاب مهسا، ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در میدان نگهبانی محله خانه اصفهان، سه عضو نیروی بسیج کشته شدند.
نیروهای امنیتی مدعی شدند که کشتهشدن این نیروها، یک «اقدام تروریستی» بوده و ۶ نفر را در ارتباط با این پرونده بازداشت کردند، که مجید کاظمی، سعید یعقوبی و صالح میرهاشمی در جریان این پرونده محکوم به اعدام شدند.
در این پرونده، هیچ شواهد و مدارکی در پرونده به جز اعترافات اجباری متهمان علیه خود و یکدیگر وجود ندارد. حتی تصویر محل حادثه نیز هیچ چیزی را نشان نمیدهد. متهمان صرفا افرادی هستند که در صحنه اعتراضات آن شب حضور داشتهاند. هیچکدام نپذیرفتند که به سوی ماموران تیراندازی کردهاند. تنها مستند تیراندازی متهمان به سوی ماموران اعترافات اجباری آنها علیه یکدیگر است. حتی علیه خود نیز اعتراف اجباری نکردند که در تیراندازی نقش داشتهاند.
صبحگاه تلخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، سه پیکر بیجان به خاک سپرده شد، بیحضور خانواده، بیآخرین وداع. مزار آنها بارها تخریب شد، خانوادهها بارها تهدید و بازداشت. اما نام این دلیران، امروز از سنگها گذشته، در دلها مانده است؛ نماد مظلومیت، جوانمردی و ایستادگی در برابر بیداد.
#صالح_میرهاشمی #خانه_اصفهان #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«قلبم زخمی است
برایت صالح مادر...
صالح بیگناهم»
صالح از متهمان پرونده خانه اصفهان بود که اعدام شد. او ورزشکاری خوشنام و جوانمرد از اصفهان بود. در جریان انقلاب مهسا، ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در میدان نگهبانی محله خانه اصفهان، سه عضو نیروی بسیج کشته شدند.
نیروهای امنیتی مدعی شدند که کشتهشدن این نیروها، یک «اقدام تروریستی» بوده و ۶ نفر را در ارتباط با این پرونده بازداشت کردند، که مجید کاظمی، سعید یعقوبی و صالح میرهاشمی در جریان این پرونده محکوم به اعدام شدند.
در این پرونده، هیچ شواهد و مدارکی در پرونده به جز اعترافات اجباری متهمان علیه خود و یکدیگر وجود ندارد. حتی تصویر محل حادثه نیز هیچ چیزی را نشان نمیدهد. متهمان صرفا افرادی هستند که در صحنه اعتراضات آن شب حضور داشتهاند. هیچکدام نپذیرفتند که به سوی ماموران تیراندازی کردهاند. تنها مستند تیراندازی متهمان به سوی ماموران اعترافات اجباری آنها علیه یکدیگر است. حتی علیه خود نیز اعتراف اجباری نکردند که در تیراندازی نقش داشتهاند.
صبحگاه تلخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، سه پیکر بیجان به خاک سپرده شد، بیحضور خانواده، بیآخرین وداع. مزار آنها بارها تخریب شد، خانوادهها بارها تهدید و بازداشت. اما نام این دلیران، امروز از سنگها گذشته، در دلها مانده است؛ نماد مظلومیت، جوانمردی و ایستادگی در برابر بیداد.
#صالح_میرهاشمی #خانه_اصفهان #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
1💔38❤2
سعید مدنی، جامعهشناس محبوس در زندان دماوند، در نامهای از سیاست هستهای جمهوری اسلامی انتقاد کرد و گفت پروژه حدودا ۳۰ ساله غنیسازی اورانیوم در خاک ایران «اساسا موضوعیت نداشته و ندارد».
مدنی در این نامه که با عنوان «خشت کج غنیسازی و مساله ایران فردا» یکشنبه دوم شهریور منتشر شد، نوشت:
«غنیسازی اورانیوم پیش از ساخت نیروگاه اتمی، ظاهراً شیپور زدن از دهانه گشاد است؛ بنابراین مثل معروف «چاه را نکنده، منار را دزدیدهاند» است. اگرچه هیچ گزارش رسمی از هزینههای پروژه غنیسازی ایران از گذشته تا امروز منتشر نشده و به سختی میتوان در این مورد اظهار نظر کرد، اما برخی برآوردها هزینه پروژه غنیسازی ایران را از گذشته تا امروز با دست کم معادل یک سال فروش نفت و بیشتر برآورد کردهاند.»
آقای مدنی همچنین نوشت:
«اینکه سه دهه پیش یا حتی قبل از آن بر چه مبنا و اساس تصمیم به چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی شده؟ چه کسی یا کسانی آن را کارشناسی کردهاند؟ و چه مرجعی آن را تصویب کرده؟ سوالاتی ملی است که بعید است به این زودی به آنها پاسخ داده شود، اما بعید است در آن زمان ارزیابی دقیقی از هزینه-فایده این پروژه به عمل آمده باشد یا اساساً نسبت آن با توسعه کشور تبیین شده باشد.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اینکه «با هیچ فهمی از توسعه (لااقل در طیف دیدگاههایی که طی سه دهه گذشته و پس از جنگ در نظام حکمرانی مطرح بودهاند) نمیتوان جایگاه روشنی برای پروژه غنیسازی تعریف کرد، گویی مسئولان و تصمیمگیرندگان پروژه اساساً یا درکی از توسعه نداشتهاند یا الزامی به برقراری پیوند بین این پروژه عظیم و برنامه توسعه نمیدیدهاند.» تاکید کرد «این حق ملت ایران بوده و است تا علل و توجیهات چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی را بدانند، به ویژه آنکه این پروژه نه تنها نفعی عاید ملت نکرده بلکه روز به روز زیان حاصل از آن انباشته شدهاست.»
این زندانی سیاسی افزود: «در حالی که ایران فعلاً جز نیروگاه بوشهر پروژه جدی دیگری برای ساخت نیروگاه ندارد و لذا سهم انرژی هستهای در سبد انرژی ایران ۷/۱ درصد و بسیار پایینتر از میانگین جهانی است و اساساً منابع محدود کنونی امکان چنین سرمایهگذاری را منتفی میسازد، بنابرین پروژه حدود سی ساله غنیسازی برای استفاده صلحآمیز در آینده نامعلوم اساساً موضوعیت نداشته و ندارد.
گویی در کشوری فرضی در حالی که اساساً تولید دام ممکن نیست یا در دستور کار قرار ندارد، دستور ساخت کشتارگاههای بزرگ دام دهند، با این استدلال که روزی بلاخره دام پرورش خواهند داد.»
مدنی در ادامه به هزینههای پروژه هستهای اشاره کرد و نوشت: «هزینههای غیرمستقیم پروژه غنیسازی بسیار بیشتر از هزینه مستقیم آن بوده؛ یعنی هزینه نزدیک به سی سال تحریم ناشی از پروژه غنیسازی که در نزدیک به دو دهه خیر بسیار افزایش یافته و تقریباً اجماع اقتصاددانان، آن را یکی از عوامل اصلی عقب ماندن ایران از مسیر توسعه و حتی بخش بزرگی از نابسامانیها در اقتصاد امروز میدانند.
علاوه بر خسارات حاصل از جنگ اخیر، ضربات پی در پی اسرائیل پیش از جنگ برای به تعویق انداختن پروژه را نیز باید به فهرست هزینههای غیر مستقیم افزود. در برابر این هزینههای سرسام آور و هدر رفت منابع ملی در ستون فایده پروژه غنیسازی چه چیز را میتوان فهرست کرد؟»
سعید مدنی، در این یادداشت با طرح سوالاتی ناکارآمدی پروژه هستهای و دستاوردهای ناچیز آن را به چالش کشید:
«نزدیک به ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد و صدها کیلو اورانیوم با غنای کمتر. این منابع کدامیک از زخمهای عمیق اقتصاد و اجتماع رنجور ایران را درمان خواهد کرد؟ آیا با همه این ذخایر میتوان یک لامپ را روشن کرد و به خانهای نعمت برق داد؟ آیا با دهها برابر افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده میتوان منابعی برای قدری کاهش فقر نزدیک به نیمی از جمعیت کشور فراهم کرد؟ آیا به اتکای این ذخایر میتوان یک درصد از تورم ۴۰ درصدی را کاست؟
در تبلیغات رسمی عموماً به ساخت رادیو داروها و همینطور بهرهبرداری از انرژی اتمی در اصلاح نباتات اشاره میشود. سوال مهم آن است که آیا بدون هزینه کرد کلان میلیاردی پروژه غنیسازی و حجم عظیم خسارات ناشی از پروژه امکان دستیابی به چنین محصولاتی نبود؟ اساساً فرض کنید مثل گذشته بنابر آن میشد که همه محصولات مورد اشاره از خارج کشور خریداری شود، در این صورت آیا هزینه سالیانه خریداری آنها بیشتر از چند میلیون دلار میشد؟ در این صورت چگونه میتوان آن هزینه سرسام آور و میلیاردی پروژه غنیسازی را با حداکثر چند میلیون دلار محصول کنونی توضیح داد. واقعیت آن است که هیچ توجیه اقتصادی برای هزینه های پروژه غنیسازی نه در گذشته وجود داشته و نه در حال حاضر وجود دارد.»
متن کامل:
https://shorturl.at/djghd
#سعید_مدنی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مدنی در این نامه که با عنوان «خشت کج غنیسازی و مساله ایران فردا» یکشنبه دوم شهریور منتشر شد، نوشت:
«غنیسازی اورانیوم پیش از ساخت نیروگاه اتمی، ظاهراً شیپور زدن از دهانه گشاد است؛ بنابراین مثل معروف «چاه را نکنده، منار را دزدیدهاند» است. اگرچه هیچ گزارش رسمی از هزینههای پروژه غنیسازی ایران از گذشته تا امروز منتشر نشده و به سختی میتوان در این مورد اظهار نظر کرد، اما برخی برآوردها هزینه پروژه غنیسازی ایران را از گذشته تا امروز با دست کم معادل یک سال فروش نفت و بیشتر برآورد کردهاند.»
آقای مدنی همچنین نوشت:
«اینکه سه دهه پیش یا حتی قبل از آن بر چه مبنا و اساس تصمیم به چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی شده؟ چه کسی یا کسانی آن را کارشناسی کردهاند؟ و چه مرجعی آن را تصویب کرده؟ سوالاتی ملی است که بعید است به این زودی به آنها پاسخ داده شود، اما بعید است در آن زمان ارزیابی دقیقی از هزینه-فایده این پروژه به عمل آمده باشد یا اساساً نسبت آن با توسعه کشور تبیین شده باشد.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اینکه «با هیچ فهمی از توسعه (لااقل در طیف دیدگاههایی که طی سه دهه گذشته و پس از جنگ در نظام حکمرانی مطرح بودهاند) نمیتوان جایگاه روشنی برای پروژه غنیسازی تعریف کرد، گویی مسئولان و تصمیمگیرندگان پروژه اساساً یا درکی از توسعه نداشتهاند یا الزامی به برقراری پیوند بین این پروژه عظیم و برنامه توسعه نمیدیدهاند.» تاکید کرد «این حق ملت ایران بوده و است تا علل و توجیهات چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی را بدانند، به ویژه آنکه این پروژه نه تنها نفعی عاید ملت نکرده بلکه روز به روز زیان حاصل از آن انباشته شدهاست.»
این زندانی سیاسی افزود: «در حالی که ایران فعلاً جز نیروگاه بوشهر پروژه جدی دیگری برای ساخت نیروگاه ندارد و لذا سهم انرژی هستهای در سبد انرژی ایران ۷/۱ درصد و بسیار پایینتر از میانگین جهانی است و اساساً منابع محدود کنونی امکان چنین سرمایهگذاری را منتفی میسازد، بنابرین پروژه حدود سی ساله غنیسازی برای استفاده صلحآمیز در آینده نامعلوم اساساً موضوعیت نداشته و ندارد.
گویی در کشوری فرضی در حالی که اساساً تولید دام ممکن نیست یا در دستور کار قرار ندارد، دستور ساخت کشتارگاههای بزرگ دام دهند، با این استدلال که روزی بلاخره دام پرورش خواهند داد.»
مدنی در ادامه به هزینههای پروژه هستهای اشاره کرد و نوشت: «هزینههای غیرمستقیم پروژه غنیسازی بسیار بیشتر از هزینه مستقیم آن بوده؛ یعنی هزینه نزدیک به سی سال تحریم ناشی از پروژه غنیسازی که در نزدیک به دو دهه خیر بسیار افزایش یافته و تقریباً اجماع اقتصاددانان، آن را یکی از عوامل اصلی عقب ماندن ایران از مسیر توسعه و حتی بخش بزرگی از نابسامانیها در اقتصاد امروز میدانند.
علاوه بر خسارات حاصل از جنگ اخیر، ضربات پی در پی اسرائیل پیش از جنگ برای به تعویق انداختن پروژه را نیز باید به فهرست هزینههای غیر مستقیم افزود. در برابر این هزینههای سرسام آور و هدر رفت منابع ملی در ستون فایده پروژه غنیسازی چه چیز را میتوان فهرست کرد؟»
سعید مدنی، در این یادداشت با طرح سوالاتی ناکارآمدی پروژه هستهای و دستاوردهای ناچیز آن را به چالش کشید:
«نزدیک به ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد و صدها کیلو اورانیوم با غنای کمتر. این منابع کدامیک از زخمهای عمیق اقتصاد و اجتماع رنجور ایران را درمان خواهد کرد؟ آیا با همه این ذخایر میتوان یک لامپ را روشن کرد و به خانهای نعمت برق داد؟ آیا با دهها برابر افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده میتوان منابعی برای قدری کاهش فقر نزدیک به نیمی از جمعیت کشور فراهم کرد؟ آیا به اتکای این ذخایر میتوان یک درصد از تورم ۴۰ درصدی را کاست؟
در تبلیغات رسمی عموماً به ساخت رادیو داروها و همینطور بهرهبرداری از انرژی اتمی در اصلاح نباتات اشاره میشود. سوال مهم آن است که آیا بدون هزینه کرد کلان میلیاردی پروژه غنیسازی و حجم عظیم خسارات ناشی از پروژه امکان دستیابی به چنین محصولاتی نبود؟ اساساً فرض کنید مثل گذشته بنابر آن میشد که همه محصولات مورد اشاره از خارج کشور خریداری شود، در این صورت آیا هزینه سالیانه خریداری آنها بیشتر از چند میلیون دلار میشد؟ در این صورت چگونه میتوان آن هزینه سرسام آور و میلیاردی پروژه غنیسازی را با حداکثر چند میلیون دلار محصول کنونی توضیح داد. واقعیت آن است که هیچ توجیه اقتصادی برای هزینه های پروژه غنیسازی نه در گذشته وجود داشته و نه در حال حاضر وجود دارد.»
متن کامل:
https://shorturl.at/djghd
#سعید_مدنی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍21❤4
Forwarded from گفتوشنود
ظهور نزدیک است!
مهدویت به مثابه ابزار قدرت؛ جمهوری اسلامی و یوتوپیای مؤجل
«برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان دعا کنید!» عبارتی است که در منابر رسمی جمهوری اسلامی بارها شنیده میشود. این جمله ساده مذهبی، در واقع به یکی از ابزارهای اصلی تداوم سلطه سیاسی بدل شده است: وعدهی «یوتوپیای مؤجل»، یعنی آیندهای آرمانی که مدام نوید داده میشود اما هیچگاه تحقق نمییابد.
حاکمیت با بهرهگیری از اندیشه مهدویت، مشکلات امروز جامعه ــ از بحران اقتصادی و فساد تا سرکوب سیاسی ــ را نه محصول ناکارآمدی خود، بلکه ویژگی «دوران غیبت» معرفی میکند. در این روایت، مردم باید صبور باشند، اطاعت کنند و دعا بخوانند تا زمینه ظهور فراهم گردد. وعاظ نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، همچون علیرضا پناهیان و کاظم صدیقی، بارها در منابر گفتهاند «ظهور بسیار نزدیک است». این وعدههای همیشگی به ظاهر امید میبخشند، اما در عمل جامعه را در انتظار و انفعال نگه میدارند: امروز تحمل کنید، چون فردا همه چیز دگرگون خواهد شد.
این سازوکار بهخوبی با الگوی «مثلث کارپمن» توضیح داده میشود. جامعه در نقش قربانی باقی میماند، حکومت خود را نایب امام و «منجی موقت» معرفی میکند، و دشمنان داخلی و خارجی در جایگاه آزارگر دائماً بازتولید میشوند. نتیجه، چرخهای است که شهروندان را از مسئولیتپذیری دور و در وابستگی نگه میدارد. اگر این نقش منجی با الگوی «معلم و مربی» جایگزین شود، جامعه توانمند خواهد شد و قدرت سیاسی ناچار به پاسخگویی. اما چنین تحولی با منافع جمهوری اسلامی در تضاد است.
با تصویرسازی از آیندهای بهشتی پس از ظهور، که همیشه «خیلی نزدیک» است اما هرگز نمیرسد، حاکمیت بزرگترین فریب را بازتولید میکند. این وعده دائماً به تعویقافتاده همچون سرابی عمل میکند: مردم را امیدوار نگه میدارد، اما واقعیت تلخ فقر، تبعیض و سرکوب را به حاشیه میراند. در عین حال، کلید این آینده نیز در انحصار ولایت فقیه معرفی میشود؛ گویی بدون این ساختار، حتی ظهور نیز رخ نخواهد داد.
با این حال، تجربه نشان داده است که این وعدهها در بلندمدت فرسایشزا هستند. هر بار که «ظهور نزدیک» اعلام شده و خبری نشده است، بخشی از جامعه به ماهیت ابزاری این روایت پی برده و اعتمادش به دستگاه تبلیغاتی نظام کمتر شده است. یوتوپیای مؤجل شاید برای مدتی ابزار فریب باشد، اما در نهایت مشروعیت جمهوری اسلامی را از درون تهی میکند.
#آخرالزمان #مهدویت #امام_زمان #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ظهور نزدیک است!
مهدویت به مثابه ابزار قدرت؛ جمهوری اسلامی و یوتوپیای مؤجل
«برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان دعا کنید!» عبارتی است که در منابر رسمی جمهوری اسلامی بارها شنیده میشود. این جمله ساده مذهبی، در واقع به یکی از ابزارهای اصلی تداوم سلطه سیاسی بدل شده است: وعدهی «یوتوپیای مؤجل»، یعنی آیندهای آرمانی که مدام نوید داده میشود اما هیچگاه تحقق نمییابد.
حاکمیت با بهرهگیری از اندیشه مهدویت، مشکلات امروز جامعه ــ از بحران اقتصادی و فساد تا سرکوب سیاسی ــ را نه محصول ناکارآمدی خود، بلکه ویژگی «دوران غیبت» معرفی میکند. در این روایت، مردم باید صبور باشند، اطاعت کنند و دعا بخوانند تا زمینه ظهور فراهم گردد. وعاظ نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، همچون علیرضا پناهیان و کاظم صدیقی، بارها در منابر گفتهاند «ظهور بسیار نزدیک است». این وعدههای همیشگی به ظاهر امید میبخشند، اما در عمل جامعه را در انتظار و انفعال نگه میدارند: امروز تحمل کنید، چون فردا همه چیز دگرگون خواهد شد.
این سازوکار بهخوبی با الگوی «مثلث کارپمن» توضیح داده میشود. جامعه در نقش قربانی باقی میماند، حکومت خود را نایب امام و «منجی موقت» معرفی میکند، و دشمنان داخلی و خارجی در جایگاه آزارگر دائماً بازتولید میشوند. نتیجه، چرخهای است که شهروندان را از مسئولیتپذیری دور و در وابستگی نگه میدارد. اگر این نقش منجی با الگوی «معلم و مربی» جایگزین شود، جامعه توانمند خواهد شد و قدرت سیاسی ناچار به پاسخگویی. اما چنین تحولی با منافع جمهوری اسلامی در تضاد است.
با تصویرسازی از آیندهای بهشتی پس از ظهور، که همیشه «خیلی نزدیک» است اما هرگز نمیرسد، حاکمیت بزرگترین فریب را بازتولید میکند. این وعده دائماً به تعویقافتاده همچون سرابی عمل میکند: مردم را امیدوار نگه میدارد، اما واقعیت تلخ فقر، تبعیض و سرکوب را به حاشیه میراند. در عین حال، کلید این آینده نیز در انحصار ولایت فقیه معرفی میشود؛ گویی بدون این ساختار، حتی ظهور نیز رخ نخواهد داد.
با این حال، تجربه نشان داده است که این وعدهها در بلندمدت فرسایشزا هستند. هر بار که «ظهور نزدیک» اعلام شده و خبری نشده است، بخشی از جامعه به ماهیت ابزاری این روایت پی برده و اعتمادش به دستگاه تبلیغاتی نظام کمتر شده است. یوتوپیای مؤجل شاید برای مدتی ابزار فریب باشد، اما در نهایت مشروعیت جمهوری اسلامی را از درون تهی میکند.
#آخرالزمان #مهدویت #امام_زمان #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍18💯4❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویری که سامان قربانی، برادر دادخواه ساسان قربانی از جانباختگان انقلاب ۱۴۰۱، در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است.
اینستاگرام این خانواده دادخواه:
saman_qorbani.pv
پیشتر سامان، برادر دادخواه ساسان، نوشته بود:
ساسان بسیار پسر زحمتکشی بود، قوی بود، ورزشکار بود و روحیه شادی داشت. در کارگاه آهنگری سخت کار میکرد و همیشه دست افراد نیازمند را میگرفت و در غم و شادی، کمک حال دیگران بود.تازه توانسته بودند با برادرش یک خانه بسازند و قرار بوده با اتمام خانه برای ساسان بروند خواستگاری. سامان میگوید که آرزوی خانهاش و حنابندانش به دل همه ماند.
سیام شهریور، همزمان با اعتراضات مردمی در رضوانشهر، سامان و ساسان با هم بودند و ساسان تلاش میکرده بچههای دبیرستانی را از میان شلیک گاز اشکآور و گلوله دور کند. نیروهای بسیج از بالای کلانتری به مردم شلیک میکردند. ساسان متوجه میشود یک نفر تیر خورده و میرود که به او کمک کند که با تیر جنگی به ران سمت راستش شلیک میکنند و او روی زمین میافتد.
سامان میخواهد برادرش را به بیمارستان برساند
اما مأموران آنها را به کلانتری منتقل میکنند. سامان میگوید برادرم خونریزی دارد و باید به بیمارستان منتقل شود که بسیجیها با باتوم به جان او میافتند و او را کتک میزنند و همزمان ساسان روی زمین افتاده بوده و از او خون میرفته. بعد از مدتی سامان بالاخره موفق میشود ساسان را به بیمارستان شهدای رضوانشهر برساند. او نیاز به خون داشته و بسیاری با گروه خونی مناسب داوطلب اهدای خون به او بودند. اما بیمارستان قبول نمیکند و ساسان با آمبولانس بدون کنترل خونریزی به بیمارستان پورسینای رشت منتقل میشود و در آنجا به آنها اعلام میکنند ساسان فوت شده است. در گواهی فوت نوشته شده که علت مرگ، برخورد جسم پرتابی شتابدار است.
سامان مینویسد با عدم رسیدگی به ساسان به عمد برادرم را کشتند.
فردای آنروز با هزار منت و تعهد جنازه را تحویل میگیرند در حالی دفن میشود که تمام بدن شکافته شده بوده و بخیه داشته. به آنها میگویند ساسان نیاز به کالبد شکافی داشته است. درحالی زخم تنها در ران سمت راست او بوده.
سامان نوشته است که که خانهام خراب شد با قتل تنها برادرم.
#ساسان_قربانی #رضوانشهر #گیلان #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
اینستاگرام این خانواده دادخواه:
saman_qorbani.pv
پیشتر سامان، برادر دادخواه ساسان، نوشته بود:
ساسان بسیار پسر زحمتکشی بود، قوی بود، ورزشکار بود و روحیه شادی داشت. در کارگاه آهنگری سخت کار میکرد و همیشه دست افراد نیازمند را میگرفت و در غم و شادی، کمک حال دیگران بود.تازه توانسته بودند با برادرش یک خانه بسازند و قرار بوده با اتمام خانه برای ساسان بروند خواستگاری. سامان میگوید که آرزوی خانهاش و حنابندانش به دل همه ماند.
سیام شهریور، همزمان با اعتراضات مردمی در رضوانشهر، سامان و ساسان با هم بودند و ساسان تلاش میکرده بچههای دبیرستانی را از میان شلیک گاز اشکآور و گلوله دور کند. نیروهای بسیج از بالای کلانتری به مردم شلیک میکردند. ساسان متوجه میشود یک نفر تیر خورده و میرود که به او کمک کند که با تیر جنگی به ران سمت راستش شلیک میکنند و او روی زمین میافتد.
سامان میخواهد برادرش را به بیمارستان برساند
اما مأموران آنها را به کلانتری منتقل میکنند. سامان میگوید برادرم خونریزی دارد و باید به بیمارستان منتقل شود که بسیجیها با باتوم به جان او میافتند و او را کتک میزنند و همزمان ساسان روی زمین افتاده بوده و از او خون میرفته. بعد از مدتی سامان بالاخره موفق میشود ساسان را به بیمارستان شهدای رضوانشهر برساند. او نیاز به خون داشته و بسیاری با گروه خونی مناسب داوطلب اهدای خون به او بودند. اما بیمارستان قبول نمیکند و ساسان با آمبولانس بدون کنترل خونریزی به بیمارستان پورسینای رشت منتقل میشود و در آنجا به آنها اعلام میکنند ساسان فوت شده است. در گواهی فوت نوشته شده که علت مرگ، برخورد جسم پرتابی شتابدار است.
سامان مینویسد با عدم رسیدگی به ساسان به عمد برادرم را کشتند.
فردای آنروز با هزار منت و تعهد جنازه را تحویل میگیرند در حالی دفن میشود که تمام بدن شکافته شده بوده و بخیه داشته. به آنها میگویند ساسان نیاز به کالبد شکافی داشته است. درحالی زخم تنها در ران سمت راست او بوده.
سامان نوشته است که که خانهام خراب شد با قتل تنها برادرم.
#ساسان_قربانی #رضوانشهر #گیلان #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
💔24❤5
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
سرنوشت تلخ دو نخبه المپیادی
تیم المپیاد نجوم و اخترفیزیک ایران در سالهای اخیر توانسته چندین مدال طلا و نقره در رقابتهای جهانی کسب کند. یکی از این مدالآوران، علی یونسی، در سال ۱۳۹۶ در دوازدهمین دوره المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک در چین مدال طلا گرفت.
اما تنها سه سال بعد، او همراه با امیرحسین مرادی، دیگر دانشجوی نخبه دانشگاه شریف و دارنده مدال نقره المپیاد نجوم کشوری سال ۱۳۹۶، بازداشت شد.
علی یونسی دانشجوی مهندسی کامپیوتر و برنده مدال نقره المپیاد سال ۹۵ و طلای سال ۹۶، و امیرحسین مرادی دانشجوی فیزیک و دارنده مدال نقره المپیاد سال ۹۶، هر دو از استعدادهای برجسته کشور بودند.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی این دو دانشجو را به «ارتباط با گروههای ضد انقلاب» و بهویژه سازمان مجاهدین خلق متهم کرد. به گفته وکلایشان، اتهاماتی همچون «عملیات و انفجار در سطح شهر» نیز به آنها نسبت داده شد و دادگاه هر دو را به ۱۰ سال زندان محکوم کرد.
با این حال، وکیل این دو دانشجو، مصطفی نیلی، بارها تأکید کرده که هیچ مستنداتی در پرونده وجود ندارد و رأی صادره صرفاً بر اساس «اقرارهای اجباری» شکل گرفته است.
علی یونسی و امیرحسین مرادی از سال ۱۳۹۹ تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر میبرند؛ نمونهای تلخ از سرنوشت نخبگانی که به جای حمایت و فرصت، با سرکوب و زندان روبهرو شدهاند.
#علی_یونسی #امیرحسین_مرادی
💰 tavaanatech
تیم المپیاد نجوم و اخترفیزیک ایران در سالهای اخیر توانسته چندین مدال طلا و نقره در رقابتهای جهانی کسب کند. یکی از این مدالآوران، علی یونسی، در سال ۱۳۹۶ در دوازدهمین دوره المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک در چین مدال طلا گرفت.
اما تنها سه سال بعد، او همراه با امیرحسین مرادی، دیگر دانشجوی نخبه دانشگاه شریف و دارنده مدال نقره المپیاد نجوم کشوری سال ۱۳۹۶، بازداشت شد.
علی یونسی دانشجوی مهندسی کامپیوتر و برنده مدال نقره المپیاد سال ۹۵ و طلای سال ۹۶، و امیرحسین مرادی دانشجوی فیزیک و دارنده مدال نقره المپیاد سال ۹۶، هر دو از استعدادهای برجسته کشور بودند.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی این دو دانشجو را به «ارتباط با گروههای ضد انقلاب» و بهویژه سازمان مجاهدین خلق متهم کرد. به گفته وکلایشان، اتهاماتی همچون «عملیات و انفجار در سطح شهر» نیز به آنها نسبت داده شد و دادگاه هر دو را به ۱۰ سال زندان محکوم کرد.
با این حال، وکیل این دو دانشجو، مصطفی نیلی، بارها تأکید کرده که هیچ مستنداتی در پرونده وجود ندارد و رأی صادره صرفاً بر اساس «اقرارهای اجباری» شکل گرفته است.
علی یونسی و امیرحسین مرادی از سال ۱۳۹۹ تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر میبرند؛ نمونهای تلخ از سرنوشت نخبگانی که به جای حمایت و فرصت، با سرکوب و زندان روبهرو شدهاند.
#علی_یونسی #امیرحسین_مرادی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💔40🕊6👍4
بیش از هزار فعال مدنی بیانیه لغو حکم اعدام شریفه محمدی، فعال حقوق زنان و کارگران، را امضا کردهاند.
در این بیانیه با اشاره به بازداشت خودسرانه شریفه محمدی در ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ذکر شده، او پس از انتقال به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در سنندج برای اخذ اعتراف اجباری، تحت شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته است و ضربات مکرری به سر و صورت او در حالیکه چشم بند داشت، وارد شد که آسیبهای آشکاری را بر جای گذاشت.
شریفه محمدی متولد تیرماه ۱۳۵۸ در یکی از روستاهای شهرستان میانه، استان آذربایجان شرقی، متاهل و مادر یک پسر ۱۳ ساله به نام آیدین است.
شعبه اول دادگاه انقلاب رشت پیشتر با صدور حکمی شریفه محمدی فعال کارگری و اجتماعی را به اتهام «تشکیل جمعیت با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق عضویت در گروه باغی کومله» به اعدام محکوم کرده بود. این حکم به دلیل ایرادات فراوان نقض و پرونده به شعبه همعرض ارسال شد.
شعبه همعرض اما متاسفانه با تایید نظر ضابط پرونده (وزارت اطلاعات)، حکم اعدام را مجددا صادر کرد و این حکم در دیوان عالی کشور هم مورد تایید قرار گرفته است.
انتساب اتهام بغی به این فعال کارگری و اجتماعی و در نتیجه صدور حکم اعدام علیه او در حالی است که اساسا هیچیک از فعالیتهای وی چه در گذشته و چه در سال منتهی به بازداشت، مشمول تعریف عنوان مجرمانه «بغی» نبوده است.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #شریفه_محمدی
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه با اشاره به بازداشت خودسرانه شریفه محمدی در ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ذکر شده، او پس از انتقال به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در سنندج برای اخذ اعتراف اجباری، تحت شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته است و ضربات مکرری به سر و صورت او در حالیکه چشم بند داشت، وارد شد که آسیبهای آشکاری را بر جای گذاشت.
شریفه محمدی متولد تیرماه ۱۳۵۸ در یکی از روستاهای شهرستان میانه، استان آذربایجان شرقی، متاهل و مادر یک پسر ۱۳ ساله به نام آیدین است.
شعبه اول دادگاه انقلاب رشت پیشتر با صدور حکمی شریفه محمدی فعال کارگری و اجتماعی را به اتهام «تشکیل جمعیت با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق عضویت در گروه باغی کومله» به اعدام محکوم کرده بود. این حکم به دلیل ایرادات فراوان نقض و پرونده به شعبه همعرض ارسال شد.
شعبه همعرض اما متاسفانه با تایید نظر ضابط پرونده (وزارت اطلاعات)، حکم اعدام را مجددا صادر کرد و این حکم در دیوان عالی کشور هم مورد تایید قرار گرفته است.
انتساب اتهام بغی به این فعال کارگری و اجتماعی و در نتیجه صدور حکم اعدام علیه او در حالی است که اساسا هیچیک از فعالیتهای وی چه در گذشته و چه در سال منتهی به بازداشت، مشمول تعریف عنوان مجرمانه «بغی» نبوده است.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #شریفه_محمدی
@Tavaana_TavaanaTech
👍17💔10🕊5❤3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تصاویری از تجمع اعتراضی بازنشستگان در شهرستان شوش در استان خوزستان منتشر شده است.
امروز دوشنبه سوم شهریورماه ۱۴۰۴ بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در اعتراض به فقر و حقوق زیر خط فقر، ستم و تبعیض، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
آنها در حمایت از کارگران زندانی و بازنشستگان زندانی شعار دادند و به بیکفایتی مدیران جمهوری اسلامی اعتراض کردند.
از شعارهای مهم این تجمع اعتراضی «رمز ما / اتحاد اتحاد» بود.
شما برای ایجاد اتحاد میان گروههای مختلف جامعه چه راهکارهایی پیشنهاد میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بازنشستگان
@Tavaana_TavaanaTech
امروز دوشنبه سوم شهریورماه ۱۴۰۴ بازنشستگان تامین اجتماعی شوش در اعتراض به فقر و حقوق زیر خط فقر، ستم و تبعیض، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
آنها در حمایت از کارگران زندانی و بازنشستگان زندانی شعار دادند و به بیکفایتی مدیران جمهوری اسلامی اعتراض کردند.
از شعارهای مهم این تجمع اعتراضی «رمز ما / اتحاد اتحاد» بود.
شما برای ایجاد اتحاد میان گروههای مختلف جامعه چه راهکارهایی پیشنهاد میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بازنشستگان
@Tavaana_TavaanaTech
❤17
مطهره گونهای، فعال سیاسی، توسط شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به ۲۱ ماه حبس محکوم شد.
این فعال دانشجویی با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی اکس، توییتر سابق، نوشت:
«به حکم دادگاه انقلاب، بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به تحمل ۱۵ ماه حبس تعزیری و به اتهام «اهانت به خامنهای» به تحمل شش ماه حبس تعزیری و ضبط تلفن همراه حاوی «مطالب مجرمانه» محکوم شدم.
این حکم در کمتر از یک هفته توسط شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران صادر شده است.»
او پیش از این هم با انتشار تصاویر پوکه گلولهها و تصاویر محل اصابت آنها در خانهشان هنگام بازداشت خود نوشته بود:
«این گلولهها واقعی اند!
جایشان در دیوار خانهمان هم واقعی است!
نه اسرائیل، که وزارت اطلاعات به سمت ما شلیک کرد!
باز نکردن درهای سلولها هنگام بمباران هم واقعی است!
اطلاع شما و هشدار ما در مورد حمله هم واقعی بود!
عدم رسیدگی مناسب درمانی به پانزده زن زندانی تروماتیزه از جنگ که به سلولهای جهنمی خانه امن منتقل شدند هم واقعی است!
خون بالا آوردن من در قرنطینه قرچک، ناشی از اضطراب، نرسیدن دارو و اعتصاب غذای خشک هم واقعی بود!
درحالیکه یکی از پاسیارها میخندید و من نیمهجان کنار چاه توالت افتاده بودم.
اینها واقعیت چهره پلید و خبیث شماست.
هرچند که انکارش کنید...»
#مطهره_گونه_ای #ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این فعال دانشجویی با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی اکس، توییتر سابق، نوشت:
«به حکم دادگاه انقلاب، بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به تحمل ۱۵ ماه حبس تعزیری و به اتهام «اهانت به خامنهای» به تحمل شش ماه حبس تعزیری و ضبط تلفن همراه حاوی «مطالب مجرمانه» محکوم شدم.
این حکم در کمتر از یک هفته توسط شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران صادر شده است.»
او پیش از این هم با انتشار تصاویر پوکه گلولهها و تصاویر محل اصابت آنها در خانهشان هنگام بازداشت خود نوشته بود:
«این گلولهها واقعی اند!
جایشان در دیوار خانهمان هم واقعی است!
نه اسرائیل، که وزارت اطلاعات به سمت ما شلیک کرد!
باز نکردن درهای سلولها هنگام بمباران هم واقعی است!
اطلاع شما و هشدار ما در مورد حمله هم واقعی بود!
عدم رسیدگی مناسب درمانی به پانزده زن زندانی تروماتیزه از جنگ که به سلولهای جهنمی خانه امن منتقل شدند هم واقعی است!
خون بالا آوردن من در قرنطینه قرچک، ناشی از اضطراب، نرسیدن دارو و اعتصاب غذای خشک هم واقعی بود!
درحالیکه یکی از پاسیارها میخندید و من نیمهجان کنار چاه توالت افتاده بودم.
اینها واقعیت چهره پلید و خبیث شماست.
هرچند که انکارش کنید...»
#مطهره_گونه_ای #ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤22👍5💯2🕊1
پاسخ پدر دادخواه آیلار حقی به رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی
اژهای رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ادعا کرده بود:
«سیاست قطعی نظام، دفاع از مظلومان عالم است.»
در واکنش به این سخنان، پدر دادخواه آیلار حقی در استوری اینستاگرام خود نوشت:
«من یکی از مظلومان عالم هستم که در حق من به جای دفاع، ظلم کردید.»
او در ادامه با توجه آزار و اذیت تحمیل شده از سوی جمهوری اسلامی نوشت:
«من ۳۰ سال کار کردم مالیات دادم تا شما حقوق بگیرید. دو سال در نقطه صفر مرزی در منطقه جنگی خدمت کردم تا شما و فرزندانتان در امنیت باشید
چرا نزدیک به سال است که به جای دفاع از من تمام مدارک دخترم را تحویل ندادید یا از بین بردید یا تحقیقات لازم و کافی انجام ندادید و حتی یک جلسه دادگاه برگزار نکردید
چرا به جای اینکه روانشناس بفرستید برای تحمل این درد بزرگ، برای تشییع جنازه و چهلم دخترم لشکرکشی کردید و هر شب و روز در روزهایی که باید سوگواری میکردم مرا به اطلاعات و نیروی انتظامی و شورای تامین استان بردید؟»
شبکههای اجتماعی تنها تریبون خانوادههای داغدار برای انعکاس فریاد دادخواهیشان است. در این راه آنها را حمایت کنیم.
صفحه این پدر دادخواه در اینستاگرام
haghi_maleki
#آیلار_حقی #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
اژهای رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ادعا کرده بود:
«سیاست قطعی نظام، دفاع از مظلومان عالم است.»
در واکنش به این سخنان، پدر دادخواه آیلار حقی در استوری اینستاگرام خود نوشت:
«من یکی از مظلومان عالم هستم که در حق من به جای دفاع، ظلم کردید.»
او در ادامه با توجه آزار و اذیت تحمیل شده از سوی جمهوری اسلامی نوشت:
«من ۳۰ سال کار کردم مالیات دادم تا شما حقوق بگیرید. دو سال در نقطه صفر مرزی در منطقه جنگی خدمت کردم تا شما و فرزندانتان در امنیت باشید
چرا نزدیک به سال است که به جای دفاع از من تمام مدارک دخترم را تحویل ندادید یا از بین بردید یا تحقیقات لازم و کافی انجام ندادید و حتی یک جلسه دادگاه برگزار نکردید
چرا به جای اینکه روانشناس بفرستید برای تحمل این درد بزرگ، برای تشییع جنازه و چهلم دخترم لشکرکشی کردید و هر شب و روز در روزهایی که باید سوگواری میکردم مرا به اطلاعات و نیروی انتظامی و شورای تامین استان بردید؟»
شبکههای اجتماعی تنها تریبون خانوادههای داغدار برای انعکاس فریاد دادخواهیشان است. در این راه آنها را حمایت کنیم.
صفحه این پدر دادخواه در اینستاگرام
haghi_maleki
#آیلار_حقی #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
🕊35👍11💔7❤5
صفحه فارسی وزارت امورخارجه آمریکا در شبکههای اجتماعی نوشت:
«مردم ایران شایسته دولتی هستند که به نفع آنها کار کند، نه علیه آنها. درخشانترین مغزها و نابغههای ایران در حالی کشور را ترک میکنند که فساد و سوءمدیریت رژیم، اقتصاد این کشور را ویران کرده است. حتی شرکتهای نوپا یا استارتاپهای پیشرو که زمانی متعهد به ساختن آیندهای در ایران بودند، هیچ راهی برای پیشرفت نمیبینند. این رژیم باید نیازهای مردم خود را بر دامنزدن به هرجومرج منطقهای اولویت دهد.»
ـ سالهاست در شعارهای مردم میشنویم که میگویند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» یا «فلسطبن رو رها کن فکری به حال ما کن» اما جمهوری اسلامی با ایجاد و پشتیبانی گروههای تروریستی در منطقه، نه تنها مانع برقراری صلح میشود، بلکه مردم ایران را نیز تحت فشار تحریم قرار میدهد. حکومتی که از تأمین حداقل نیازهای مردم جامعه ایران ناتوان است، برای گسترش ایدئولوژی ستیزهجویانهاش، ایران را ویران کرده است.
#خاورمیانه #صلح #لبنان #نه_به_جمهورى_اسلامى
#تروریسم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مردم ایران شایسته دولتی هستند که به نفع آنها کار کند، نه علیه آنها. درخشانترین مغزها و نابغههای ایران در حالی کشور را ترک میکنند که فساد و سوءمدیریت رژیم، اقتصاد این کشور را ویران کرده است. حتی شرکتهای نوپا یا استارتاپهای پیشرو که زمانی متعهد به ساختن آیندهای در ایران بودند، هیچ راهی برای پیشرفت نمیبینند. این رژیم باید نیازهای مردم خود را بر دامنزدن به هرجومرج منطقهای اولویت دهد.»
ـ سالهاست در شعارهای مردم میشنویم که میگویند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» یا «فلسطبن رو رها کن فکری به حال ما کن» اما جمهوری اسلامی با ایجاد و پشتیبانی گروههای تروریستی در منطقه، نه تنها مانع برقراری صلح میشود، بلکه مردم ایران را نیز تحت فشار تحریم قرار میدهد. حکومتی که از تأمین حداقل نیازهای مردم جامعه ایران ناتوان است، برای گسترش ایدئولوژی ستیزهجویانهاش، ایران را ویران کرده است.
#خاورمیانه #صلح #لبنان #نه_به_جمهورى_اسلامى
#تروریسم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍23🕊4💯1