group-telegram.com/ToseEghtesad/12349
Last Update:
🔺فرجام تهاجم اسرائیل به ایران - 2
حال نوبت ایران بود تا تاوان کارهای پیشین خود را بپردازد و تبدیل شود به "ایران کلنگی و ناتوان از هرگونه مقابله با اسرائیل". فراموش نکنید که قدرت گرفتن پهلویها نیز هیچگاه مطلوب هژمون وقت نبود؛ رضا شاه را انگلیسیها به تلافی گستاخیاش راهی موریس کردند و محمدرضا شاه نیز همواره نگران سقوط خود توسط غربیها بود و سرکشی او نیز از طرف غرب بیپاسخ نماند. ضعف ایران در اجرای وعدههای صادق ۱ و ۲ (که تصمیم گرفت برای کاهش تنش از موشکها با سریهای جنگی کم استفاده کند) تردید و نگرانی اسرائیل و آمریکا را برطرف کرد. بازدارندگی جمهوری اسلامی بر پایه روابط مکمل محور مقاومت و توان موشکی شکل گرفته بود؛ اکنون محور مقاومت از هم گسسته و افسانه قدرت موشکی ایران نیز برای اسرائیل به سراب تبدیل شده بود.
سقوط اسد و از بین رفتن قدرت هوایی و پدافندی سوریه و ناتوانی عراق از مقابله با اسرائیل نیز مزیت عجیبی به اسرائیل داده بود: آنها هم مرز هوایی ایران شده بودند در حالی که روی زمین مرز مشترکی نداشتند. با این وجود آمریکا شک داشت؛ زیرا از یک سو میدانست که با توجه به داشتن داراییهایی در نزدیکی ایران، از اسرائیل ضربهپذیرتر است و از سوی دیگر نگران قیمت نفت و تاثیرش بر سیاست داخلی خود بود. در نهایت اسرائیل توانست آنها را قانع کند که میتواند به تنهایی با ایران مقابله کرده و نقشه خاورمیانه جدید را از نو احیا کنند؛ بحثی که بارها نتانیاهو پس از سقوط اسد به کار برده بود.
با این مقدمه میتوان به سادگی فهمید که هدف اسرائیل نه از بین بردن توان هستهای، بلکه از بین بردن همیشگی توان نظامی کشور ایران است و به همین دلیل برنامه طولانی مدتی در ذهن دارد:
1. از بین بردن نظام پدافندی
2. از بین بردن زنجیره فرماندهی
3. از بین بردن توان موشکی
4. از بین بردن سایتهای هستهای
5. نابودی اقتصادی ایران (حمله به زیرساختهای اقتصادی همچون پالایشگاهها، نیروگاههای برق و تصفیهخانهها)
و گام تکمیلی؛ جلوگیری از بازسازی مجدد قدرت نظامی ایران.
پرسش اینجاست که روش محقق کردن آن چیست؟ سقوط حکومت و ایجاد حکومتی جدید و گوش به فرمان، نیازمند پیاده نظام است؛ بنابراین در مرحله آخر باید از پیادهنظامهای اجارهای استفاده کرد: گروههای تروریستی (همچون داعش و مجاهدین)، گروههای تجزیهطلب و در نهایت مردمی عادی که نارضایتی از ج.ا و خوشبینی به غرب، آنان را به همکاری با دو گروه مذکور ترغیب میکند. الگوی بمبارانهای اخیر نیز نشان از پیوستِ حمله زمینی است: بمباران زاغه نیروی زمینی زنجان و تلاش برای نابودی راهآهن تبریز. در این مرحله، دو نیروی متحد منطقهای مهم اسرائیل، یعنی آذربایجان (که رویای جدا کردن آذربایجان قهرمان از ایران را دارد) و کردها (که به دلیل بیسرزمین بودن خود را مشابه اسرائیل میدانند و طی سالهای اخیر از کمکهای آنان بهره بردهاند) نیز به یاری متحد خود خواهند شتافت؛ تا جاهطلبیهای سرزمینی خود را به نام "حمایت از قوم ترک یا کرد"، محقق کنند. امارات نیز، که در سالهای اخیر از کمکهای امنیتی- نظامی اسرائیل سیراب شده است؛ برای تسخیر جزایر سهگانه اقدام خواهد کرد.
پس چگونه این گربه ما میتواند از چنگ این شغالان و کفتاران رهایی یابد؟ تاکنون برنامه جمهوری اسلامی این بوده که در برابر حملات اسرائیل، جنگ را به داخل سرزمینهای اشغالی کشیده و از آنها تلفات انسانی بگیرد و این عملیات را دنباله وعده صادق 1و 2 میداند. هرچند که به نظر تاکنون این نقشه موفقیتآمیز بوده و تخریب آن بسیار بیشتر از حملات پیشین بوده است، ولی نمیتوان امید زیادی به نتیجه نهایی آن داشت، زیرا در وهله نخست، مطمئنا اسرائیل خود را برای چنین تلفاتی آماده کرده است. افزون بر این به زودی توان حملات ایران تحلیل خواهد رفت؛ زیرا اسرائیل با از بین بردن توان پدافندی ایران به تمرکز بیشتر بر قدرت آفندی ایران خواهد پرداخت و میتواند آن را تقریبا در مدت دو هفته بلااثر کند. در این بین چند مساله میتواند ورق را برگرداند؛ یکی اینکه ایران ضرباتی به اسرائیل بزند که انتظار آن را نداشته است (دانش من میگوید چنین امکانی وجود ندارد، مگر اینکه ج.ا چیز خاصی در چنته داشته باشد). دوم کاهش توان نیروهای نفوذی به واسطه کشف آنها؛ زیرا بار اصلی حملات اخیر برعهده آنان بوده است.
✍ علی آردم
📍 @toseeghtesad
BY توسعه و اقتصاد به روایت بستانچی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/ToseEghtesad/12349