group-telegram.com/anti_hypocrisy/566
Last Update:
مقایسه پهلوی اول و دوم از نگاه محافظهکاری
از میان پهلوی اول و دوم کدامیک را انتخاب میکنید؟ این یک تست خوب است برای این که بفهمید از لحاظ روحی چقدر محافظهکارید. خلاصتاً از بین این دو، اگر رضاشاه را میپسندید، از روحیه محافظهکاری خیلی فاصله دارید و یا اینکه به شدت شستشوی مغزی شدهاید.
بهترین توصیف از رضاخان واژه قلدر است. او از اراذل جامعه بود (منظور سطح پایین فرهنگی است نه الواط. الواط بعدا در جمهوری اسلامی قدرت گرفتند.). رضاخان عقدهای و حریص و زورگو و نفهم و بیسواد و بیحیا و بیمرام و بیفرهنگ و لامروت و کینهورز بود. تقریبا تمام کسانی که به قدرت رسیدن او کمک کردند، توسط او کشته یا مغضوب او شدند و تمامشان پشیمان بودند. رضاخان غاصب سلطنت بود و برای همین نباید او را شاه نامید. او از سلطنت و سنت متنفر و در معنا یک دیکتاتور مدرن یا یک رئیسجمهور دائمالعمر بود. او توسط روشنفکران و خائنین و متجددین و با توطئه و ترور و فریب سر کار آمد. طبق معمول سر قشر آگاه روحانیت هم کلاه رفت. حکومتش با بدگویی رذیلانه راجع به قاجار توجیه شد، در حالی که احمدشاه کارهای نبود. به لحاظ سیاسی، رضاخان تمرکزگرایی اداری و اقتصادی و فرهنگی شدیدی راه انداخت و پایهگذار هزار بنای کج (پهلویسم، دولتپرستی، هویتزدایی و اسلامستیزی) شد که تا امروز اسیرمان کرده. نه هنگام پادشاه شدن و نه هنگام تبعید، دل مردم با سلطنت او نبود، هرچند اوایل از وزارت او در پایتخت ابراز رضایت میشد.
البته رضاخان در خاتمه دادن به بینظمی و رخوت که حاصل بیلیاقتی مشروطهچیان بود شایستکی از خود نشان داد. خوششانس هم بود و شروع کارش با خاتمه بیماریهای واگیردار و گسترش تجارت جهانی همراه شد. در نسبت دادن و موفقیت پروژههای دولتی او اغراق فراوان شده، اما بالاخره پیگیر پیشرفت مادی کشور بود. با توجه به این که توانایی ذهنی او محدود بود، فقط میتوانست امور فیزیکی را با اطمینان و کارایی قضاوت کند و لذا مثبتترین جنبه حکومت وی سرعت گیری پروژههای راهسازی بود.
محمدرضا شاه قلدر نبود و ضد دین نبود و نقش شاهی را بهتر ایفا کرد. البته او نیز میراث و ذهن شاهی نداشت. آدمی عادی بود. نظیر طرفدارانش کمی بیریشه و هوازده و غربتی بود. روحیه ضعیف داشت و در عین حال مانند خیلی از هموطنانش مغرور و مستبد و خودبزرگبین بود. نیمهسوسیالیست بود و انقلاب سفیدش ضربه بزرگی به نهادهای سنتی و حق مالکیت زد. از لحاظ سیاست داخلی ضعیف بود. به خصوص تغییر تقویم به شاهنشاهی خبط بزرگی بود. اما خیرخواه بود، از تمام مخالفین خود (از جمله سوسیال دموکراتهای مصدقی) یک فرسخ جلوتر بود و در دوران او آزادیهای اقتصادی و اجتماعی و آسایش شیعه سنتی به حداکثر رسید. با تمام بلاهایی که بعد او سرمان آمده باید به محمدرضاشاه احترام گذاشت. هردو پهلویها از شاگردان دیوانه جمالالدین اسدآبادی ملعون (جمهوری اسلامی و غیره) خیلی جلوترند.
جالب است بدانید مسوولین جمهوری اسلامی، حتی تکنوکراتهایی که مدعی اقتصاد باز هستند، در محافل خصوصی طرفدار رضاخان هستند و از محمدرضا شاه زیاد خوب نمیگویند. دلیل آن هم باید مشخص باشد. ذات آدمها را نمیشود تغییر داد.
BY دغلکاری نخبگان، کانال اصغر حکمتیار
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/anti_hypocrisy/566