group-telegram.com/bahrami_eshragh/4000
Last Update:
🔻حکایتی از سید حسن تقی زاده درباره حکیم وفیلسوف بزرگ تهران میرزا ابوالحسن جلوه(ره)
سید حسن تقی زاده، درضمن یکی از سخنرانیهایش که در نشریه وزارت فرهنگ تهران به سال ۱۳۲۸ منتشر شد به بیان حکایتی جالب درباره فیلسوف وحکیم بزرگ تهران، مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه (ره) پرداخت بدین قرار:
مرحوم احتشام السلطنه به اینجانب حکایت کرد که وقتی شاهزاده ظل السلطان(مسعود میرزا_فرزند بزرگ ناصرالدین شاه) به آفتی در چشم مبتلی شد و از اصفهان به طهران آمد و قصد کرد برای معالجه به اروپا برود ناصرالدین شاه اجازه نداد و گفت بهترین کحال(چشم پزشک) فرنگستان را آنچه مخارج باشد میدهیم، و اینجا میآوریم پس با صرف مبالغ گزاف "گالزووسکی" مشهورترین طبیب چشم فرانسوی را راضی کردند برای مدت کوتاهی از پاریس به طهران بیاید و آمد و در قصر ظل السلطان که بعدها مقر وزارت معارف شد (واقع در میدان بهارستان تهران) و حالا هم هست جای گرفت و مشغول معالجه چشم شاهزاده شد. در این بین در اوقات فراغت خود دیگران را هم معاینه و معالجه میکرد البته بدون اُجرت پس مردم طهران خبر شدند که طبیب نامداری که کور را بینا میکند به طهران آمده و ریختند آنجا و برای نشان دادن چشم خود به او بر همدیگر سبقت میجستند و از آن جمله بودند اعیان و معاریف و شاهزادگان و رجال و اشراف به طوری که در آن چند ساعتی که او در اطاق پشت
تالار بزرگ مشرف بر باغ و در بیرونی مشغول پذیرایی مرضی بود نه تنها تالار از منتظرین پر بود بلکه دنباله صفوف تا در باغ و خیابان هم میرسید و لذا آن طبيب نامدار ترتیب نوبت مقرر کرده بود که هر کس به نوبت یکی بعد از دیگری پیش او برود.
🔖روزی مرحوم علاء الدوله برادر بزرگ احتشام السلطنه برای معاینه چشم نزد طبيب فرانسوی رفته بود و برادرش را که فرانسه میدانست نیز برای کمک همراه خود برد مشارالیه نقل کرد که پس از انتظار زیاد که نوبت علاءالدوله رسید و ما وارد اطاق گالزووسکی شدیم و پشت سر ما به ترتیب نوبت صفوفی از انبوه مردان محترم منتظر بودند در ورود نزد طبیب از پنجره مشاهده شد که آخوندی سید، کوتاه قد و پیر، عصا در دست با قد خمیده از در بیرونی از خیابان وارد باغ میشود.
به مجرد دیدن او علاء الدوله عقب کشیده و به کُحال(چشم پزشکان) فرانسوی گفت خواهش میکنم آن آقا را که دارد میآید مقدم بدارید و نوبت مرا به او بدهید و من باز منتظر میشوم. گالزووسکی با کمال تعجب و قدری تغیر گفت یعنی چه اگر شما از نوبت خود صرف نظر میکنید نوبت به نفر بعدی شما میرسد و شاید صدنفر پشت سرتات هستند، تا نوبت به آن آخوند حقیر برسد، علاءالدوله جواب داد به هر حال من نمیآیم و یقین هم دارم که تمام رجال و محترمین هم که بعد از من نوبت دارند صرف نظر خواهند کرد تا آن آخوند اول معالجه شود.
پس علاءالدوله از اطاق بیرون آمد و طبیب فرانسوی با کمال حیرت مشاهده کرد که هر کسی را به نوبت یکی بعد از دیگری نزد خود خواند. همان حرف را گفتند که اول باید آن سید معالجه شود و همه راه دادند تا آن دانشمند عصاکوبان و آهسته به اطاق کحال(چشم پزشکان) رفت آن آخوند سید مرحوم "میرزا ابوالحسن جلوه" بود که هر کس نظرش به او افتاد در مقام تکریم پا عقب گذاشت و این امر تأثیر غریبی در حکیم فرانسوی کرد که قدک پوشی به خاطر علمش بر خزپوشان در این مملکت تقدم دارد و جمله به حرمت او کرنش و تعظیم میکنند.
╰๛---๛---๛-------------------
@bahrami_eshragh
BY اشراق

Share with your friend now:
group-telegram.com/bahrami_eshragh/4000