انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد
برنامه گپوگفت صمیمی با حضور
سرکار خانم «مریم ابراهیمی»
• مشاور و پژوهشگر حوزه ازدواج
🔴 در آمفیتئاتر دانشکده کشاورزی درحال برگزاری است.
🔎 #فرهنگی
🔎 #عقیدتی
🔎 #انجمن_اسلامی
📎 @Anjoman_Eslami_Shahed
سرکار خانم «مریم ابراهیمی»
• مشاور و پژوهشگر حوزه ازدواج
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه به سن ازدواج رسیده بود. خواستگارهایش مال و منال داشتند و اسم و رسم. ابوبکر دخترش عایشه را تازه به عقد پیامبر درآورده بود. انتظار شنیدن جواب رد نداشت؛ اما شنید، همچنین عمر و عبدالرحمنبنعوف. وضع مالی عبدالرحمن عثمانبنعفان، نسبت به بقیه بهتر بود. چنان مهریه را بالا گرفته بودند که همه میگفتند: پیامبر فاطمه را به یکی از آن دو میدهند.
من در مقایسه با آنها وضعیت مالی خوبی نداشتم. از روزی که به مدینه آمده بودیم در مزرعه مردی یهودی کار میکردم تا دستم جلوی انصار دراز نباشد. روزها با تنها شترم برای نخلستانها آب میبردم، دستمهایم تاول میزد و پینه میبست؛ اما میارزید.
مصمم شدم پا پیش بگذارم. کهنه عبایم را تن کردم و رفتم خواستگاری. آن روزها تنها داراییام از مال دنیا شمشیر و زره و همان یک شتر بود.
کسی از درونم مدام فریاد میزند، برو سر اصل مطلب.
- راستش را بخواهید، من دوست دارم با کسی که مایه آرامشم باشد، ازدواج کنم. امروز آمدهام فاطمه را از شما خواستگاری کنم.
دندانهای پیامبر مثل دانههای تگرگ نمایان شد.
- همانطور که میدانی فاطمه قبل از تو خواستگارهای دیگری هم داشت؛ اما به همه آنان جواب رد داد.
منتظر باش تا بروم نظرش را بپرسم و بیایم.
در آن روزگار، پدر و مادرها همهکاره بودند. تقریبا دخترها هیچ اختیاری از خودشان نداشتند. گاه پیش میآمد دختری مجبور میشد، علیرغم میلش تن به ازدواجی دهد که هیچ خوش ندارد؛ اما پیامبر، نظر فاطمه را درباره خواستگارهایش میپرسیدند.
ساکت و دلنگران به حصیر چسبیده بودم. قلبم محکم میکوبید که لبهای خندان پیامبر نگاهم را پر کرد.
- از خواستگاری شما که گفتم، سکوت کرد. رویش را برنگرداند. سکوت علامت رضاست. علی! من همیشه دغدغه ازدواجت را داشتم. الحمدلله خدا خودش این قضیه را به عهده گرفت قبل از آمدنت، فرشتهای نازل شد و فاطمه را برایت خواستگاری کرد...
بیستچهارم ماه رمضان بود، پیامبر در حضور اقوام و دوستان خطبه عقدمان را در مسجد خواندند.
- خداوند به من امر فرمود، فاطمه را به ازدواج علی دربیاورم. شما را گواه میگیرم و طبق سنت قائمه و فریضه واجبِ... .
به لطف خدا فاطمه بله را گفت و همه صلوات فرستادند.
پیامبر آنقدر خوشحال بودند که صورتشان مثل ماه شب چهارده میدرخشید.
خبر عقدمان که همهجا پیچید، خیلیها به پیامبر گله کردند.
- ما از علی کمتر بودیم که او را ترجیح دادی؟
- من با اجازه و خواست خدا فاطمه را به نکاح علی درآوردم، فقط علی همکفو فاطمه است...
سالروز ازدواج آسمانی مولای موحدین
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جلسهی پرسش و پاسخ با دکتر چلداوی
و مسئولین دانشگاه
به میزبانی کمیسیون صنفی انجمن اسلامی
•با هم، برای هم؛ تا حل مشکلات صنفی•
کمیسیون صنفی انجمن اسلامی دانشگاه شاهد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محفلی صمیمی برای گپوگفت
با حضور سرکار خانم «مریم ابراهیمی»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM