This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علم از دست علمدار نیفتد هرگز یا علی
اینا یکعده بی نام نشان هستند میخواهند تنش روانی درست کنند حالا به این شیوه!، روش های تحریف سخنان امام جمعه ها و مردم رو با حرف های تقطیع شده عصبی کردن، نخ نما شده ،
حالا شیوه جدیدشون این هست!
که با نفرتانگیز ترین چهره ها و نکبت بار ترین کارنامه ها و ادعاهای الکی و بدون مدرک مردم رو عصبی کنند
اصلاحطلبان با داشتن آرا کمتر از آرا باطله هم خودشون فهمیدن و هم طرفدارهای انگشت شمارشون که دیگر پشیزی در نظر مردم ایران ارزش سیاسی ندارند
دلیل انتشار این پست ها فقط ایجاد تنش روانی هست و بس!
حالا شیوه جدیدشون این هست!
که با نفرتانگیز ترین چهره ها و نکبت بار ترین کارنامه ها و ادعاهای الکی و بدون مدرک مردم رو عصبی کنند
اصلاحطلبان با داشتن آرا کمتر از آرا باطله هم خودشون فهمیدن و هم طرفدارهای انگشت شمارشون که دیگر پشیزی در نظر مردم ایران ارزش سیاسی ندارند
دلیل انتشار این پست ها فقط ایجاد تنش روانی هست و بس!
🌺🍃🌺🎋🍃
شهید #مهدی_زینالدین در سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شد. پدر او کتابفروشی داشت و بیشتر اوقات فراغت خود را در دوران نوجوانی به فروش کتاب و کار در #کتابفروشی میگذراند.
وی در دوران دبیرستان گرایشهای سیاسی پیدا کرد و با سید اسدالله مدنی روابط نزدیکی داشت. در این دوره شهید زینالدین به همراه خانوادهاش در شهر خرمآباد ساکن بودند که به دلیل فعالیت سیاسی پدرش، به شهر #سقز تبعید شدند و در این شهر نیز فعالیتهای سیاسی او باعث شد که از دبیرستان اخراج شود. پس از اخراج از دبیرستان، با تغییر رشته از ریاضی به علوم تجربی موفق به دریافت مدرک دیپلم تجربی گردید.
#شهید زین الدین در سال ۱۳۵۶ در کنکور سراسری دانشگاهها شرکت کرد و موفق شد #رتبه_چهارم را در میان پذیرفتهشدگان در دانشگاه شیراز، بدست آورد، اما همزمان با قبولی وی در دانشگاه، پدرش بار دیگر از خرمآباد به سقز تبعید و این امر باعث شد، که زینالدین از ادامه تحصیل #انصراف دهد.
شهید #مهدی_زینالدین در سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شد. پدر او کتابفروشی داشت و بیشتر اوقات فراغت خود را در دوران نوجوانی به فروش کتاب و کار در #کتابفروشی میگذراند.
وی در دوران دبیرستان گرایشهای سیاسی پیدا کرد و با سید اسدالله مدنی روابط نزدیکی داشت. در این دوره شهید زینالدین به همراه خانوادهاش در شهر خرمآباد ساکن بودند که به دلیل فعالیت سیاسی پدرش، به شهر #سقز تبعید شدند و در این شهر نیز فعالیتهای سیاسی او باعث شد که از دبیرستان اخراج شود. پس از اخراج از دبیرستان، با تغییر رشته از ریاضی به علوم تجربی موفق به دریافت مدرک دیپلم تجربی گردید.
#شهید زین الدین در سال ۱۳۵۶ در کنکور سراسری دانشگاهها شرکت کرد و موفق شد #رتبه_چهارم را در میان پذیرفتهشدگان در دانشگاه شیراز، بدست آورد، اما همزمان با قبولی وی در دانشگاه، پدرش بار دیگر از خرمآباد به سقز تبعید و این امر باعث شد، که زینالدین از ادامه تحصیل #انصراف دهد.
🌺🍃🌺🍃🎋
پس از مدتی #پدرش این بار از سقز به اقلید تبعید شد و در این فرصت خانواده وی نیز از خرمآباد به #قم مهاجرت کردند و او نیز همراه با خانواده به قم نقل مکان کرد.
پس از #انقلاب، مهدی زینالدین به واحد اطلاعات #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی در شهرهای تبریز و قم نقش بسزایی داشت.
با آغاز #جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، به همراه یک گروه ۱۰۰ نفره با گذراندن آموزشهای کوتاه، به جبهه رفت و پس از مدتی مسئول واحد شناسایی و بعد از آن مسئول واحد #اطلاعات عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دزفول و سوسنگرد شد و پس از مدتی نیز به سمت #فرماندهی لشکر امام علی ابن ابی طالب (ع) منصوب گردید.
پس از مدتی #پدرش این بار از سقز به اقلید تبعید شد و در این فرصت خانواده وی نیز از خرمآباد به #قم مهاجرت کردند و او نیز همراه با خانواده به قم نقل مکان کرد.
پس از #انقلاب، مهدی زینالدین به واحد اطلاعات #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی در شهرهای تبریز و قم نقش بسزایی داشت.
با آغاز #جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، به همراه یک گروه ۱۰۰ نفره با گذراندن آموزشهای کوتاه، به جبهه رفت و پس از مدتی مسئول واحد شناسایی و بعد از آن مسئول واحد #اطلاعات عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دزفول و سوسنگرد شد و پس از مدتی نیز به سمت #فرماندهی لشکر امام علی ابن ابی طالب (ع) منصوب گردید.
🌺🍃🎋🌺🍃
🌟ابتکار آقا #مهدی در عملیات خیبر
شهید مهدی زینالدین با ابتکار عملش در نحوه #جنگ با تانکها و نیروهای تکاور دشمن، فرماندهان #نظامی را به تحسین و دشمن را به حیرت واداشت. چرا که #رزمندگان اسلام در این نبرد بسیار سنگین و نابرابر، حدود یک ماه، تا آخرین نفس جنگیدند و دشمن را به عقب راندند و براساس دستور #امام (ره)، جزایر #مجنون را حفظ کردند.
🌟شیوه مدیریتی که مختص شهید مهدی زینالدین بود
#سرداراحمدفتوحی، جانشین لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) درباره نخستین روزهای فرماندهی #شهید مهدی زینالدین در لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب میگوید: جلسه #معارفه مهدی زینالدین برای فرماندهی تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) در دوم مردادماه سال ۱۳۶۱ برگزار شد. او آن زمان گفت: من خجالت میکشم که الان به #قرارگاه بروم و از من سؤال کنند که چند گردان آماده نبرد دارید و من نتوانم با قاطعیت بگویم، هشت تا ۱۰ گردان دارم.
آقا مهدی در ابتدای #فرماندهیاش یک #فراخوان عمومی داد و چند تا کار را شروع کرد. یکی اینکه برای تمام نیروهایی که در یگان بودند، جلسات هفتگی #منظم و جلساتی مناسبتی گذاشت.
🌟ابتکار آقا #مهدی در عملیات خیبر
شهید مهدی زینالدین با ابتکار عملش در نحوه #جنگ با تانکها و نیروهای تکاور دشمن، فرماندهان #نظامی را به تحسین و دشمن را به حیرت واداشت. چرا که #رزمندگان اسلام در این نبرد بسیار سنگین و نابرابر، حدود یک ماه، تا آخرین نفس جنگیدند و دشمن را به عقب راندند و براساس دستور #امام (ره)، جزایر #مجنون را حفظ کردند.
🌟شیوه مدیریتی که مختص شهید مهدی زینالدین بود
#سرداراحمدفتوحی، جانشین لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) درباره نخستین روزهای فرماندهی #شهید مهدی زینالدین در لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب میگوید: جلسه #معارفه مهدی زینالدین برای فرماندهی تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) در دوم مردادماه سال ۱۳۶۱ برگزار شد. او آن زمان گفت: من خجالت میکشم که الان به #قرارگاه بروم و از من سؤال کنند که چند گردان آماده نبرد دارید و من نتوانم با قاطعیت بگویم، هشت تا ۱۰ گردان دارم.
آقا مهدی در ابتدای #فرماندهیاش یک #فراخوان عمومی داد و چند تا کار را شروع کرد. یکی اینکه برای تمام نیروهایی که در یگان بودند، جلسات هفتگی #منظم و جلساتی مناسبتی گذاشت.
🌺🍃🎋🌺🍃🎋
🌟قابی پُر از فرماندهان شهید سپاه👆
او بعد از ۲ هفته تا بیست روز، این #گردانها را جابجا میکرد و نمیگذاشت، خیلی در خط بمانند و #فرسوده شوند و بقیه هم در عقبه #بیکار بمانند.
در عین حال فرماندهان گردانها را هم به طور مستمر محک میزد. کادر در خط را هم #محک میزد و رصد میکرد که چه کسی روحیه بهتری دارد. خیلی وقتها آخر شب میآمد در سنگر ما مینشست و با کادر گردان حرف میزد.
کار دیگر مهدی این بود که گفت: تمام #مسؤولانی که در سپاه استانهای مرکزی، زنجان و سمنان، مسؤولیتی شبیه مسؤولیت مسؤولان واحدهای تیپ دارند یا خودشان یا جانشینانشان یا نفر سومشان باید در ستاد #لشکر هم حضور داشته باشند؛ یعنی مسؤول پرسنلی سپاه قم یا خودش یا جانشینش یا نفر سومش باید میآمد، در #پرسنلی لشکر کار میکرد.
بقیه واحدها مثل تدارکات، عملیات، اطلاعات و ... هم همینطور. این یک فراخوان عمومی هدفمند برای کادرسازی بود. تا آن زمان، یگانهای دیگر این کار را نکرده بودند، ولی بعداً رواج پیدا کرد.
🌟قابی پُر از فرماندهان شهید سپاه👆
او بعد از ۲ هفته تا بیست روز، این #گردانها را جابجا میکرد و نمیگذاشت، خیلی در خط بمانند و #فرسوده شوند و بقیه هم در عقبه #بیکار بمانند.
در عین حال فرماندهان گردانها را هم به طور مستمر محک میزد. کادر در خط را هم #محک میزد و رصد میکرد که چه کسی روحیه بهتری دارد. خیلی وقتها آخر شب میآمد در سنگر ما مینشست و با کادر گردان حرف میزد.
کار دیگر مهدی این بود که گفت: تمام #مسؤولانی که در سپاه استانهای مرکزی، زنجان و سمنان، مسؤولیتی شبیه مسؤولیت مسؤولان واحدهای تیپ دارند یا خودشان یا جانشینانشان یا نفر سومشان باید در ستاد #لشکر هم حضور داشته باشند؛ یعنی مسؤول پرسنلی سپاه قم یا خودش یا جانشینش یا نفر سومش باید میآمد، در #پرسنلی لشکر کار میکرد.
بقیه واحدها مثل تدارکات، عملیات، اطلاعات و ... هم همینطور. این یک فراخوان عمومی هدفمند برای کادرسازی بود. تا آن زمان، یگانهای دیگر این کار را نکرده بودند، ولی بعداً رواج پیدا کرد.
🌺🍃🎋🌺🍃
🌟آقا مهدی شیوه مدیریتی خودش را داشت
آقا #مهدی نمیگذاشت، فرماندهان #گردانها بیشتر از پنج، شش ماه در خط پدافندی بمانند. البته کسانی که در معاونتها مسؤولیتی داشتند، میماندند.
به #فرماندهان گردانها میگفت: با کادر گروهانهایتان به شهر بروید و در واحدهای بسیج و ستادهای مقاومت و پایگاهها با #مردم جلسه بگذارید و صحبت کنید و با بسیجیها حشر و نشر داشته باشید.
بدین ترتیب مدیریتش پایدار شد.
آقای #زینالدین کاری کرد که در ۲۸ ماه عمر فرماندهیاش، به اندازه ۲ تا #لشکر، فرمانده #گردان و مسؤول واحد تربیت کرد.
🌟توجه ویژه زینالدین به رشد سازمانی فرماندهان لشکر
#زینالدین روحیهای داشت که افراد را پرورش میداد. طوری به طرف مقابلش میفهماند که تو میتوانی.
بعد از ماجرای #خیبر به #سردار احمد فتوحی گفت: خیلی تنها شدهام، اسم ۱۰ نفر از فرماندهان دستهها یا #گروهانها را هم بُرد که در #جزیره خیلی خوب جنگیده بودند. جایی که بقیه نیروها ترسیده، یا زمینگیر شده بودند، آنها ایستاده و رفته بودند روی خاکریز یا در کانال و بیرون آمده و آرپیجی زده بودند.
🌟آقا مهدی شیوه مدیریتی خودش را داشت
آقا #مهدی نمیگذاشت، فرماندهان #گردانها بیشتر از پنج، شش ماه در خط پدافندی بمانند. البته کسانی که در معاونتها مسؤولیتی داشتند، میماندند.
به #فرماندهان گردانها میگفت: با کادر گروهانهایتان به شهر بروید و در واحدهای بسیج و ستادهای مقاومت و پایگاهها با #مردم جلسه بگذارید و صحبت کنید و با بسیجیها حشر و نشر داشته باشید.
بدین ترتیب مدیریتش پایدار شد.
آقای #زینالدین کاری کرد که در ۲۸ ماه عمر فرماندهیاش، به اندازه ۲ تا #لشکر، فرمانده #گردان و مسؤول واحد تربیت کرد.
🌟توجه ویژه زینالدین به رشد سازمانی فرماندهان لشکر
#زینالدین روحیهای داشت که افراد را پرورش میداد. طوری به طرف مقابلش میفهماند که تو میتوانی.
بعد از ماجرای #خیبر به #سردار احمد فتوحی گفت: خیلی تنها شدهام، اسم ۱۰ نفر از فرماندهان دستهها یا #گروهانها را هم بُرد که در #جزیره خیلی خوب جنگیده بودند. جایی که بقیه نیروها ترسیده، یا زمینگیر شده بودند، آنها ایستاده و رفته بودند روی خاکریز یا در کانال و بیرون آمده و آرپیجی زده بودند.
🌺🍃🎋🌺🍃
🌟ماجرای نامه انتقادی شهید مهدی زینالدین بعد از عملیات خیبر
آقا #مهدی معتقد بود با این شیوه جنگ که سالی یک #عملیات انجام دهیم، بهجایی #نمیرسیم. چرا که اگر میخواهیم به نتیجهای برسیم، باید کاری #فراتر از این کارها صورت گیرد.
او بعد از #عملیات_خیبر، در نامهای به فرمانده کل سپاه نوشته بود: استراتژی ما در جنگ چیست و تا کجا میخواهیم پیش برویم؟ یک نامه ۲، سه صفحهای نوشته بود که احمد #فتوحی گفت: این نامه را به آقا محسن نوشتهام. آن زمان، همه نظرشان را صریح و #بیواهمه میگفتند و بحثها و استدلالها شفاهی بود. گفتوگو بین #فرماندهان خیلی شفاف بود که گاهی هم به بگومگوهای #طلبگی کشیده میشد.
🌟کشیدهای که آقا #مهدی از افسر عراقی خورد
#شهید مهدی زینالدین از آن دسته #فرماندهانی بود که شخصاً برای شناسایی وارد منطقه #دشمن میشد. حتی در زمانی که شرایط مساعد شد، به #زیارت نجف و کربلا رفت. در راه برگشت وارد #قرارگاه عراقیها شد و به اتاق فرماندهی رفت، دید اتاق خالی است. برای خودش #چای ریخت. در همین حین فرمانده #عراقی خسته به داخل سنگر آمد..
🌟ماجرای نامه انتقادی شهید مهدی زینالدین بعد از عملیات خیبر
آقا #مهدی معتقد بود با این شیوه جنگ که سالی یک #عملیات انجام دهیم، بهجایی #نمیرسیم. چرا که اگر میخواهیم به نتیجهای برسیم، باید کاری #فراتر از این کارها صورت گیرد.
او بعد از #عملیات_خیبر، در نامهای به فرمانده کل سپاه نوشته بود: استراتژی ما در جنگ چیست و تا کجا میخواهیم پیش برویم؟ یک نامه ۲، سه صفحهای نوشته بود که احمد #فتوحی گفت: این نامه را به آقا محسن نوشتهام. آن زمان، همه نظرشان را صریح و #بیواهمه میگفتند و بحثها و استدلالها شفاهی بود. گفتوگو بین #فرماندهان خیلی شفاف بود که گاهی هم به بگومگوهای #طلبگی کشیده میشد.
🌟کشیدهای که آقا #مهدی از افسر عراقی خورد
#شهید مهدی زینالدین از آن دسته #فرماندهانی بود که شخصاً برای شناسایی وارد منطقه #دشمن میشد. حتی در زمانی که شرایط مساعد شد، به #زیارت نجف و کربلا رفت. در راه برگشت وارد #قرارگاه عراقیها شد و به اتاق فرماندهی رفت، دید اتاق خالی است. برای خودش #چای ریخت. در همین حین فرمانده #عراقی خسته به داخل سنگر آمد..
🌺🍃🎋🌺🍃
به آقا مهدی گفت برایش #چای بریزد. بعد از او پرسید: سرباز جدیدی؟ آقا مهدی هم جواب داد: بله! بعد هم #فرمانده عراقی یک #کشیده به آقا مهدی زد....
آقا #مهدی بعد از شناسایی برگشت. در عملیاتی که شب بعد صورت گرفت، وارد #قرارگاه عراقیها شد و آن #فرمانده را اسیر کرد. بعد به نیروهایش گفت: فردا که هوا روشن شد، او را پیش من بیاورید. ماشین، جلوی #سنگر فرماندهی ایستاد.
آقا مهدی در ماشین را باز کرد. عقب آیفا آن #افسر عراقی نشسته بود. پیادهاش کردند. ترسیده بود. از ترس #سرش را با دستانش میگرفت. آقا مهدی دست او را گرفت و رها نکرد. پنج متر آن طرفتر او را بُرد و گفت: برای این #افسر عراقی #کمپوت بیاورید. مدتی را چهارزانو روی زمین نشسته بودند و #عربی صحبت میکردند. آن فرمانده عراقی باورش نمیشد که آقا مهدی، #فرمانده لشکر باشد. او تا #آیفا از مقر بیرون برود، یکسره به مهدی نگاه میکرد.
#مرد_میدان_بود
به آقا مهدی گفت برایش #چای بریزد. بعد از او پرسید: سرباز جدیدی؟ آقا مهدی هم جواب داد: بله! بعد هم #فرمانده عراقی یک #کشیده به آقا مهدی زد....
آقا #مهدی بعد از شناسایی برگشت. در عملیاتی که شب بعد صورت گرفت، وارد #قرارگاه عراقیها شد و آن #فرمانده را اسیر کرد. بعد به نیروهایش گفت: فردا که هوا روشن شد، او را پیش من بیاورید. ماشین، جلوی #سنگر فرماندهی ایستاد.
آقا مهدی در ماشین را باز کرد. عقب آیفا آن #افسر عراقی نشسته بود. پیادهاش کردند. ترسیده بود. از ترس #سرش را با دستانش میگرفت. آقا مهدی دست او را گرفت و رها نکرد. پنج متر آن طرفتر او را بُرد و گفت: برای این #افسر عراقی #کمپوت بیاورید. مدتی را چهارزانو روی زمین نشسته بودند و #عربی صحبت میکردند. آن فرمانده عراقی باورش نمیشد که آقا مهدی، #فرمانده لشکر باشد. او تا #آیفا از مقر بیرون برود، یکسره به مهدی نگاه میکرد.
#مرد_میدان_بود
🌺🍃🎋🍃
#خاطراتی_شنیدنی_ازشهیدزین_الدین
❣نزدیك #عملیات بود. می دانستم دختردار شده. یك روز دیدم سر پاكت نامه از جیبش زده بیرون. گفتم «این چیه؟» گفت«عكس دخترمه.» گفتم «بده ببینمش» گفت «خودم هنوز ندیده مش.» گفتم «چرا؟» گفت «الآن موقع عملیاته. می ترسم #مهر پدر و فرزندی كار دستم بده. باشه بعد».💔💔
☆☆☆☆☆☆
❣وقتی رسیدیم دزفول و وسایلمان را جابه جا كردیم، گفت «می روم سوسنگرد.» «گفتم مادر منو نمی بری اون جلو رو ببینم؟» گفت:«اگه دلتون خواست، با ماشین های راه بیایید. این ماشین مال بیت الماله»
☆☆☆☆☆☆
یك روز #زین الدین، با هفت هشت نفر از بچه ها، می آمدند خط. صدای #هلیكوپتر می آید. بعد هم صدای سوت #راكتش.بچه ها، به جای این كه #خیز بروند، #ایستاده بودند جلوی زین الدین. اكثرشان #تركش خورده بودند
#ادامه👇
#خاطراتی_شنیدنی_ازشهیدزین_الدین
❣نزدیك #عملیات بود. می دانستم دختردار شده. یك روز دیدم سر پاكت نامه از جیبش زده بیرون. گفتم «این چیه؟» گفت«عكس دخترمه.» گفتم «بده ببینمش» گفت «خودم هنوز ندیده مش.» گفتم «چرا؟» گفت «الآن موقع عملیاته. می ترسم #مهر پدر و فرزندی كار دستم بده. باشه بعد».💔💔
☆☆☆☆☆☆
❣وقتی رسیدیم دزفول و وسایلمان را جابه جا كردیم، گفت «می روم سوسنگرد.» «گفتم مادر منو نمی بری اون جلو رو ببینم؟» گفت:«اگه دلتون خواست، با ماشین های راه بیایید. این ماشین مال بیت الماله»
☆☆☆☆☆☆
یك روز #زین الدین، با هفت هشت نفر از بچه ها، می آمدند خط. صدای #هلیكوپتر می آید. بعد هم صدای سوت #راكتش.بچه ها، به جای این كه #خیز بروند، #ایستاده بودند جلوی زین الدین. اكثرشان #تركش خورده بودند
#ادامه👇
🌟مهدی و مجید زین الدین 👆
چند روز قبل از #شهادتش، از سردشت می رفتیم باختران. بین حرف هایش گفت«بچه ها! من #دویست روز روزه بدهكارم»❗️
تعجب كردیم.
گفت «شش ساله هیچ جا ده روز نمونده ام كه قصد روزه كنم.» وقتی خبر رسید #شهید شده، توی #حسینیه انگار زلزله شد.كسی نمی توانست جلوی بچه ها را بگیرد. توی سر و سینه شان می زدند. چند نفر بی حال شدند و روی دست بردنشان.
آخر مراسم #عزاداری، آقای صادقی گفت«شهید، به من سپرده بود كه دویست روز روزه ی #قضا داره. كی حاضره براش این #روزه ها رو بگیره؟» همه بلند شدند. نفری یك روز هم روزه می گرفتند، می شد #ده_هزار روز.
در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ شهید زینالدین همراه با برادرش، به منظور شناسایی منطقه از کرمانشاه به سوی سردشت در حال حرکت بودند که با دشمن بعثی درگیر شدند و در نهایت به مقام رفیع شهادت نائل آمدند.
#روحش_شاد
#شهدا
چند روز قبل از #شهادتش، از سردشت می رفتیم باختران. بین حرف هایش گفت«بچه ها! من #دویست روز روزه بدهكارم»❗️
تعجب كردیم.
گفت «شش ساله هیچ جا ده روز نمونده ام كه قصد روزه كنم.» وقتی خبر رسید #شهید شده، توی #حسینیه انگار زلزله شد.كسی نمی توانست جلوی بچه ها را بگیرد. توی سر و سینه شان می زدند. چند نفر بی حال شدند و روی دست بردنشان.
آخر مراسم #عزاداری، آقای صادقی گفت«شهید، به من سپرده بود كه دویست روز روزه ی #قضا داره. كی حاضره براش این #روزه ها رو بگیره؟» همه بلند شدند. نفری یك روز هم روزه می گرفتند، می شد #ده_هزار روز.
در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ شهید زینالدین همراه با برادرش، به منظور شناسایی منطقه از کرمانشاه به سوی سردشت در حال حرکت بودند که با دشمن بعثی درگیر شدند و در نهایت به مقام رفیع شهادت نائل آمدند.
#روحش_شاد
#شهدا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌺🍃🎋🌺🍃
امروز هم ما با نیروهایی که داشتیم در جزیره ما به شدت مقابله کردیم، وقتی که دیگر نه مهماتی در دسترس بود و نه نیرویی؛ از بعضی جاها هم نیروهای ما در محاصره دشمن قرار گرفته بودند و کلاً یک خط توی دست ما مانده بود که تقریباً شصت ، هفتاد نفر نیرو داخلش بود که سه، چهار کیلومتر چپ و راستش باز بود، ولی ما مشاهده کردیم که آن چنان خداوند رعب در دل دشمن انداخته است و شاید ملائکه الله در آن فضاهای خالی زیاد با دشمن میجنگیدند که ما شصت نفر در مقابل سیل انبوه تانکهای دشمن و نفرهای دشمن میتوانستیم مقاومت بکنیم و دشمن فقط متوجه ما شصت نفر بود و هر چه میخواست تصرق بکند، نتوانست. در صورتی که خیلی راحت میتوانست از راست یا از چپ نیروها را دور بزند و همه ما را به اسارت بگیرد.
امروز هم ما با نیروهایی که داشتیم در جزیره ما به شدت مقابله کردیم، وقتی که دیگر نه مهماتی در دسترس بود و نه نیرویی؛ از بعضی جاها هم نیروهای ما در محاصره دشمن قرار گرفته بودند و کلاً یک خط توی دست ما مانده بود که تقریباً شصت ، هفتاد نفر نیرو داخلش بود که سه، چهار کیلومتر چپ و راستش باز بود، ولی ما مشاهده کردیم که آن چنان خداوند رعب در دل دشمن انداخته است و شاید ملائکه الله در آن فضاهای خالی زیاد با دشمن میجنگیدند که ما شصت نفر در مقابل سیل انبوه تانکهای دشمن و نفرهای دشمن میتوانستیم مقاومت بکنیم و دشمن فقط متوجه ما شصت نفر بود و هر چه میخواست تصرق بکند، نتوانست. در صورتی که خیلی راحت میتوانست از راست یا از چپ نیروها را دور بزند و همه ما را به اسارت بگیرد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره شهید بزرگوار مهدی زین الدین❤️🌺
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
معامله و مبادله = آزادی و زندگی ، در حالی که ... فشار نظامی = شکست و مرگ
صفقة تبادل حرية وحياة ... ضغط عسكري موت و فشل
עסקת חילופי שבויים חירות וחיים.. לחץ צבאי מוות וכישלון
Exchange Deal = Freedom and Life, while..Military Pressure = Failure and Death
#الوقت_ينفد
#הזמן_אוזל
#حكومتكم_تكذب
#ממשלתים_שקרנית
صفقة تبادل حرية وحياة ... ضغط عسكري موت و فشل
עסקת חילופי שבויים חירות וחיים.. לחץ צבאי מוות וכישלון
Exchange Deal = Freedom and Life, while..Military Pressure = Failure and Death
#الوقت_ينفد
#הזמן_אוזל
#حكومتكم_تكذب
#ממשלתים_שקרנית
Forwarded from شبنامه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚨 آقای تحلیلگر / مقاومت لبنان برق همه شهرکهای شمال را قطع کرد / مقاومت غزه: سرهایتان را برای تک تیراندازهایمان آماده کنید
#شبنامه / تحولات فلسطین/ مقاومت لبنان برق تمامی شهرکهای شمالی را قطع کرد / مقاومت فلسطین: سرهای نظامیانتان را برای تک تیراندازهای ما آماده کنید / شکایت آفریقا از رژیم صهیونیستی / بازداشت ۲۴۰۰ دانشجو و ۵۰ استاد در دانشگاه / روزنامه صهیون: وارد رفح بشویم، وارد رفح نشویم، مقاومت بر غزه حاکم خواهد ماند. / قسمت ۱۵۶۸
@shabnameh110
#شبنامه / تحولات فلسطین/ مقاومت لبنان برق تمامی شهرکهای شمالی را قطع کرد / مقاومت فلسطین: سرهای نظامیانتان را برای تک تیراندازهای ما آماده کنید / شکایت آفریقا از رژیم صهیونیستی / بازداشت ۲۴۰۰ دانشجو و ۵۰ استاد در دانشگاه / روزنامه صهیون: وارد رفح بشویم، وارد رفح نشویم، مقاومت بر غزه حاکم خواهد ماند. / قسمت ۱۵۶۸
✅ لینک تمام صفحات ما در شبکه های اجتماعی ✌️🇮🇷
@shabnameh110
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 ویدیوئی که به اندازه صد ساعت جهاد تبیین ارزش داره!
🔹 دور تا دور ایران میخواستن ایران رو دور بزنن اما این آقا نمیذاره...
🔹 خلاصه ای از اقدامات هوشمندانه و حیاتی سید علی خامنه ای که هیچوقت به چشم مردم نیامد.
🔹 دور تا دور ایران میخواستن ایران رو دور بزنن اما این آقا نمیذاره...
🔹 خلاصه ای از اقدامات هوشمندانه و حیاتی سید علی خامنه ای که هیچوقت به چشم مردم نیامد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 استاد شهید مرتضی مطهری: والله و بالله قسم...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سس تپلی: حاضرم باز به اسرائیل سفر کنم برای منافع مردم ایران
مجری bbc: تو نماینده مردم ایران نیستی
مجری bbc: تو نماینده مردم ایران نیستی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ماجرای استادی از تگزاس که از یک دانشجوی ایرانی ترجمه نهجالبلاغه امیرالمؤمنین را دریافت کرد !