Telegram Group Search
🌐آیا پرونده‌های قضایی نتانیاهو را از میدان خارج می‌کند؟

#تحلیل_کوتاه
#نتانیاهو
#اسرائیل

📝منصور براتی

🔹بنیامین نتانیاهو را باید تقریباً چیره دست‌ترین سیاستمدار اسرائیلی دانست. او در طول ‏سال‌های متمادی حضور در قدرت با چالش‌های متعددی روبه‌رو بوده است. یکی ‏از مهم‌ترین چالش‌های پیش‌روی نتانیاهو پرونده‌های قضایی گشایش یافته علیه اوست.‏

💢پیش‌زمینه و شروع تحقیقات

🔸از سال ۲۰۱۶، پلیس اسرائیل تحقیقاتی درباره فعالیت‌های مالی و روابط نتانیاهو با افراد و شرکت‌های مختلف آغاز کرد که به تشکیل چهار پرونده قضایی اصلی منجر شد که از آنها با عنوان، «پرونده‌های هزاران» یاد می‌شود. در ‏نوامبر ۲۰۱۹، آویخای مندلبلیت، دادستان کل وقت اسرائیل، رسماً علیه نتانیاهو کیفرخواست صادر کرد و او به اولین نخست‌وزیر اسرائیل تبدیل شد که در زمان تصدی پست خود با اتهامات جنایی روبرو می‌شود.‏

💢پرونده ۱۰۰۰: هدایای غیرقانونی

🔸اساس اتهامات نتانیاهو در این پرونده دریافت هدایای گران‌قیمت و غیرقانونی از‎‌‏ سرمایه‌دارانی همچون آرنون میلشان و جیمز ‏پکر است. دریافت این هدایا ظن رشوه گرفتن را علیه نتانیاهو و همسرش برانگیخته است؛‎ ‎این هدایا شامل سیگار برگ، شامپاین و ‏جواهرات بوده است. در کیفرخواست این پرونده آمده نتانیاهو از نفوذ خود برای منافع شخصی این ‏افراد بهره گرفته است.‏

🔸عامیت حداد، وکیل نتانیاهو در پاسخ به این اتهامات می‌گوید نخست وزیر هیچ اقدام ویژه‌ای به نفع این افراد انجام نداده است. به ‏نظر می‌رسد این پرونده در نهایت می‌تواند منجر به صدور احکام جریمه مالی شود و به تنهایی نمی‌تواند کارنامه سیاسی بی بی را باطل ‏کند. البته اثر منفی روی محبوبیت او گذاشته است.‏

💢پرونده ۲۰۰۰: ارتباط با رسانه‌ها

🔸در این پرونده نتانیاهو متهم به توافقی غیرقانونی با «آرنون موزس» صاحب پیشین روزنامه «یدیعوت آخرونوت» برای ارائه پوششی ‏مثبت‌تر از اقدامات کابینه در ازای وضع برخی قوانین به نفع این روزنامه مانند معافیت‌های مالیاتی است. این پرونده در حال ‏دادرسی است و نتانیاهو در آن به پرداخت رشوه، خیانت در امانت و سوء استفاده از قدرت متهم است. او با رد این اتهامات مدعی است پس از دیدار با موزس پیش از انتخابات ۲۰۱۵ هیچ تغییری در نوع پوشش انتقادی این رسانه درباره کابینه نتانیاهو ‏ایجاد نشد.‏

3️⃣ پرونده ۳۰۰۰: زیردریایی‌ها و کشتی‌های جنگی

🔸این پرونده به معامله خرید زیردریایی‌ها و کشتی‌های جنگی از شرکت آلمانی «تیسن‌کروپ» به ارزش ۲ میلیارد یورو مربوط است که ادعا ‏شده فساد مالی و رشوه در آن رخ داده و افراد نزدیک به نتانیاهو، از جمله وکیلش دیوید شیمرون، از آن سود برده‌اند. در این ‏پرونده اتهامی به صورت مستقیم متوجه نتانیاهو نشد ولی درباره او نیز تحقیق شد. دادگاه اسرائیل نتانیاهو را از داشتن نقش منفی در ‏این پرونده تبرئه کرده است.

4️⃣پرونده ۴۰۰۰: فساد در قراردادهای مخابراتی (مورد بزِک)‏

🔸در این پرونده همچون پرونده ۲۰۰۰ نتانیاهو به اتخاذ تصمیماتی به نفع شرکت مخابراتی و رسانه‌ای «بِزِک» در ازای کنار گذاشته ‏شدن مشی انتقادی این شبکه متهم است. شائول آلوویچ مالک وقت این شبکه در آستانه انتخابات ۲۰۱۵ با بی بی دیداری داشته است. ‏آلوویچ در این مقطع در وضعیت ورشکستگی قرار داشته ولی پس از آن از بخشودگی مالیاتی برخوردار شده است. این پرونده به دلیل ‏وجود شواهد زیادتر احتمالاً برای نتانیاهو دردسرسازتر است. آلوویچ به اینکه نتانیاهو خواسته به او رشوه دهد و حتی از او درخواست ‏هدایای گران‌قیمت کرده، اعتراف کرده است.‏

💢تأثیرات سیاسی و اجتماعی

🔸پرونده‌های قضایی نه تنها بر جایگاه شخصی نتانیاهو بلکه بر فضای سیاسی اسرائیل نیز تأثیر عمیقی گذاشته و باعث تشدید دوقطبی ‏در جامعه شده است. مخالفان این پرونده‌ها را نشانه‌ای از فساد گسترده درون دستگاه قضایی می‌دانند، در حالی که حامیانش آن‌ها را ‌‏«جادو و جمبل» توصیف می‌کنند.‏

🔸دادرسی به پرونده‌های قضایی شخصی نتانیاهو ادامه دارد و احتمالاً تا رسیدن سه مورد باقی مانده به حکم نهایی یکی دو سال فاصله ‏داریم. از سوی دیگر بعید به نظر می‌رسد این پرونده‌ها بتواند نتانیاهو را از میدان به‌در کند. اما نباید از این واقعیت غافل شویم که پس از ‏باز شدن این پرونده‌ها و رسانه‌ای شدن آنها بود که نتانیاهو در برابر اقدامات مشابه آسیب‌پذیرتر شد.‏

‏امروز نتانیاهو در آستانه دو پرونده بزرگ دیگر قرار گرفته که برای او دردسرهای بیشتری ایجاد خواهد کرد؛ پرونده اول به «قطر گیت» ‏مشهور شده و پرونده دوم نیز به شکست اسرائیل در روز هفتم اکتبر ۲۰۲۳ اختصاص دارد که هنوز به صورت ‏رسمی تشکیل نشده است. انتظار می‌رود دو موضوع اخیر بتواند کارنامه سیاسی نتانیاهو را با چالش جدی‌تری روبه‌رو سازد.‏

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/431
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐آرایش انتخاباتی در عراق، چالش اصلاح قانون و بازی تحریم

#مقاله_تحلیلی
#با_انتخابات
#عراق

📝سیدرضا قزوینی غرابی

🔹احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی عراق خود را برای برگزاری انتخابات پارلمانی ششم در ۱۱نوامبر ۲۰۲۵ آماده می‌کنند. جناح‌بندی پیش و پس از انتخابات درواقع ترسیم‌کننده نقشه سیاسی کشور برای یک دوره انتخاباتی است. در حال حاضر موضوع تعدیل قانون انتخابات و تحریم مشارکت انتخاباتی توسط سید مقتدی صدر را می‌توان از برجسته‌ترین مسائل متعلق به انتخابات پیش رو دانست.

💢آرایش انتخاباتی

🔸چندی پیش توافق شده بود که ارکان شکل‌دهنده چارچوب هماهنگی شیعیان، هر کدام جداگانه در انتخابات شرکت کنند و پس از آن بار دیگر به یکدیگر بپیوندند. لیکن اعلام خبر تشکیل یک ائتلاف جدید در ۳۰ اردیبهشت با عنوان الإعمار و التنمية (آبادانی و توسعه) نشان داد که تعدادی از شخصیت‌های چارچوب هماهنگی به ریاست السودانی، نخست‌وزیر و رئیس جریان فراتین، ذیل این ائتلاف وارد انتخابات خواهند شد.

🔸فالح الفیاض رئیس هیئت حشد الشعبی یکی از بارزترین ارکان این ائتلاف ۷گانه است. ایاد علاوی نخست وزیر اسبق عراق و شخصیت‌های شناخته شده‌ای مانند احمد الاسدی و محمد الصیهود نیز از دیگر رهبران این ائتلاف نوپا هستند. در غیاب صدر، السودانی را می‌توان بارزترین تهدید برای چارچوب هماهنگی دانست. مالکی با اطلاع از این موضوع تلاش می‌کند با موضوعاتی مانند اصلاح قانون انتخابات شانس وی را برای پیروزی قابل توجه کم رنگ کند.

🔸وضعیت آرایش سیاسی در خصوص احزاب سنی نیز محل گمانه‌زنی است. به نظر می‌رسد تقدم و عزم، همچنان بزرگ‌ترین تشکل‌های سیاسی بیت سنی باشند. حلبوسی، رهبر تقدم و رئیس برکنار شده پارلمان که اخیراً از اتهامات وارده تبرئه شده، مدتی است که پرقدرت وارد شده و اعلام کرده که از بغداد نامزد خواهد شد. موضوعی که می‌تواند به بسیج بخش‌های فراوانی از سنی‌ها در بغداد برای پشتیبانی از وی بینجامد. ائتلاف رهبری یکپارچه سنی در ژانویه ۲۰۲۵ از کنار هم قرار گرفتن تعدادی رهبر سنی مانند مشهدانی، سامرائی، خنجر و الجبوری شکل گرفت اما به نظر نمی‌رسد قرار باشد روندی انتخاباتی را طی کند.

🔸وضعیت کردها نیز به همین شکل است. حزب دمکرات کردستان (پارتی) و اتحادیه میهنی کردستان (یکیتی) همچنان ارکان اصلی انتخابات در اقلیم شمالی عراق هستند. «جنبش نسل جدید» که انتظار می‌رود مورد توجه بیشتر قرار بگیرد، احزاب اسلام‌گرا و «جنبش تغییر» از جمله گروه‌ها و احزاب حاضر در انتخابات خواهند بود.

💢چالش قانون انتخابات


🔸به طور معمول تقریباً در هر دوره پارلمانی، قوانین انتخاباتی عراق دستخوش تغییر شده‌اند. از سال ۲۰۰۴ تاکنون حداقل ۶ اصلاح اساسی متوجه قوانین انتخاباتی عراق شده است. برای انتخابات ۲۰۲۵ نیز بار دیگر موضوع تعدیل قانون انتخابی به طور جدی توسط برخی احزاب مورد حمایت قرار گرفته است. نوری مالکی رهبر حزب الدعوه و ائتلاف دولت قانون را می‌توان پرچم‌دار اصلی موافقان طرح دانست.

🔸منتقدان و مخالفان اصلاح قانون می‌گویند هدف از طرح موضوع، نگرانی چارچوب هماهنگی از صعود پرقدرت السودانی و قوای کوچک‌تر شیعی و مستقل‌هاست. برآیند کلی نشان می‌دهد با توجه به حجم اختلافات بر سر اصلاح قانون، فرصت اندک باقیمانده و همچنین عدم تشکیل جلسات پارلمان به دلیل نرسیدن به حد نصاب، افق چندان روشنی برای موافقان اصلاح به خصوص دولت قانون وجود ندارد.

💢صدری‌ها و بازی تحریم

🔸تلاش مالکی برای اصلاح قانون انتخابات در حالی صورت می‌گیرد که خصم سیاسی او یعنی مقتدی صدر همچنان بر موضع خود برای تحریم انتخابات اصرار دارد. مواضع صدر در خصوص مشارکت در فرایند سیاسی مواضعی زیگزاگی بوده است. اعلان تحریم انتخابات در ۲۷ مارس ۲۰۲۵ توسط صدر در حالی بود که وی پیشتر از هواداران خود خواسته بود تا با حضور در مراکز ثبت نام رأی‌دهندگان، کارت‌های انتخاباتی و رأی‌دهی خود را به‌روزرسانی کنند. با این حال صدر در تحریم انتخابات، بار دیگر مسائل مربوط به فساد و آمیختگی آن با روند سیاسی و انتخابات در عراق را بهانه خود برای تحریم قرار داد و انتخابات پارلمانی عراق را معیوب و رأی دادن و نامزدی را مشارکت با افراد فاسد در گناه توصیف کرد.

💢امکان تعویق

اخیراً و در بحبوحه اعلام تشکیل ائتلاف السودانی، خبرهایی مبنی بر تلاش برخی رهبران شیعی برای به تعویق انداختن برگزاری انتخابات تا بهار یا تابستان ۲۰۲۶ وجود داشته است. این موضوع زمانی حاصل خواهد شد که قانون انتخابات جدیدی مصوب شود و کمیساریا به ناچار برای برگزاری انتخابات با ساز و کار جدید، برگزاری آن را به عقب بیندازد.

🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗

🔄مطالب مرتبط
▫️قانون عفو عمومی؛ بستری برای رقابت‌های انتخاباتی در پارلمان عراق

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/432
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐سازوکارها، اساس روابط پایدار چین- آمریکا

◾️گلوبال تایمز (چین)
📝دینگ گنگ (Ding Gang)

#جهان_شرقی

🔸در میان همه گزارش‌هایی که پیرامون تازه‌ترین گفت‌وگوهای میان چین و آمریکا در ژنو منتشر شده‌اند، توافق دو کشور برای راه‌اندازی یک سازوکار مشورتی در حوزه اقتصاد و تجارت بیش از بقیه جلب توجه کرده است.

💢شکل‌گیری چارچوب‌ها

🔹در نگاه اول، این موضوع ممکن است عادی و تکراری به نظر برسد، اما در واقع بیانگر نوعی پذیرش واقع‌بینانه از سال‌هایی می‌باشد که با تنش و فاصله‌گیری میان دو کشور همراه بوده است. در طول تاریخ، چین و آمریکا چارچوب‌های گفت‌وگوی متعدد و گروه‌های کاری تخصصی در حوزه‌های گوناگونی از جمله اقتصاد، دیپلماسی، امنیت، اجرای قانون و فناوری و حفاظت از محیط‌ زیست ایجاد کرده‌اند. همچنین در بازخوانی گذشته، سال ۲۰۰۲ به‌عنوان یک نقطه عطف در روابط میان چین و آمریکا خودنمایی می‌کند؛ چرا که پس از حملات ۱۱ سپتامبر، آمریکا در رویکرد خود نسبت به چین تجدیدنظر کرد و به این جمع‌بندی رسید که تهدید اصلی و فوری، تروریسم بین‌المللی است، نه چین.

💢برچیدن سازوکارهای همکاری

🔹با این حال، واشنگتن زمانی که جنگ تجاری را آغاز کرد و چین را «رقیب راهبردی» خود معرفی کرد، شبکه‌ گسترده سازوکارهای همکاری را به‌سرعت برچید. براین اساس، آشکار است که واشنگتن، تحت تأثیر ترس و نگرانی‌هایی که خود پیرامون ظهور چین ساخته است، رویکردی ساده‌انگارانه، تند و هژمون‌محور اتخاذ می‌کند. این همان روشی است که در آن، آمریکا به‌جای گفت‌وگو، با اتکا به قدرت خود تلاش می‌کند موضوعاتی همچون تجارت و مسائل دیگر را به چین تحمیل کند. در این مسیر، تعامل کنار گذاشته شده و جای خود را به رویکردهای سخت‌گیرانه، یک‌جانبه و طردکننده داده است؛ به‌گونه‌ای که کانال‌های گفت‌وگو یکی پس از دیگری متوقف یا حذف شده‌اند.

🔹از همین رو، این آغاز دوباره و شکننده گفتگوها در ژنو با وجود مخاطرات فراوان، حرکتی پراهمیت در مسیر بازسازی روابط میان دو اقتصاد برتر جهان محسوب می‌شود. سیاست‌های جداسازی و فشار یک‌جانبه نه‌تنها نگرانی‌های آمریکا را کاهش نداد، بلکه بی‌اعتمادی و تنش را بیشتر کرد، زنجیره‌های تأمین جهانی را بر هم زد، بازارها را دچار نوسان کرد و اعتماد جهانی به نظم بین‌المللی را تضعیف ساخت.

💢اهمیت سازوکارها در روابط چین و آمریکا

🔹سازوکارها اهمیت دارند چون آنچه امروز با آن روبه‌رو هستیم، شکلی کاملاً نو از تعامل میان قدرت‌های بزرگ است و نه یک رقابت با حاصل جمع صفر شبیه به جنگ سرد و نه صرفاً جابه‌جایی قدرت در رأس نظم جهانی. چین و آمریکا هر کدام با سطحی گسترده از نفوذ و وابستگی متقابل عمیق برای ثبات جهانی نقشی حیاتی دارند. از بحران اقلیمی و امنیت مالی گرفته تا فناوری‌های نو و بهداشت عمومی، هیچ‌یک از چالش‌های بزرگ امروز جهان بدون حضور فعال هر دو کشور پای میز مذاکره و بدون وجود سازوکارهایی برای تسهیل ارتباط و هماهنگی، قابل حل نیست.

🔹ارزش سازوکارها در این است که رویارویی را به مشارکتی سازنده، مبتنی بر قواعد و در عین حال انعطاف‌پذیر تبدیل کنند. گفت‌وگوهای منظم هرچند در ظاهر صرفاً تشریفاتی باشند اما مانع از آن می‌شوند که اختلافات جزئی به بحران‌های بزرگ بدل شوند. چرا که تنش‌ها را در چارچوبی قابل مدیریت نگه می‌دارند و مسیرهایی نو برای همکاری می‌گشایند. سازوکارها تنها راه عملی، برای پیاده‌سازی اصولی چون، احترام متقابل و مشورت در وضعیت برابر هستند. بدون چنین چارچوبی، برقراری روابطی نرمال و قابل پیش‌بینی میان دو کشور، دست‌نیافتنی باقی خواهد ماند.

💢تاثیر توافق ژنو

🔹گفت‌وگوهای ژنو صرفاً آغازی محتاطانه‌ هستند. چراکه بستری که این تغییر بر آن شکل گرفته، همچنان سست هستند و ممکن است با کوچک‌ترین تندباد تنش، بلرزد. اما شایان توجه است که این تحول پس از شکست رویکرد فشار یک‌جانبه و تلاش برای جایگزینی سازوکارهای قبلی به وقوع پیوسته است.

بنابراین از سرگیری گفت‌وگوها را تنها بازگشت به وضعیت قبلی نمی‌توان در نظر گرفت؛ بلکه گامی به سمت آینده‌ای نوین است که با درکی تازه و تعهدی قوی به مسئولیت‌های مشترک همراهمی‌باشد. آینده بلندمدت روابط چین و آمریکا نیازمند سیستمی راهبری و سازوکارهایی قدرتمند است که مانع از برخورد و تنش دوکشور شود و آنها را به سمت افق‌های گسترده‌تر و فهم‌ عمیق‌تر هدایت کند.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/433
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐هانتینگتون در حال انتقام گیری است؛ ایده برخورد تمدن‌‌ها اشتباه نبود-فقط نابهنگام بود!

◾️فارن پالیسی
📝نیلز گیلمن

#روندهای_استراتژیک

🔸جهان امروز در حال ورود به دوره‌ای تاریخی و پرتحول است که می‌توان آن را در کنار نقاط عطفی مانند سال‌های ۱۹۱۹، ۱۹۴۵ و ۱۹۸۹ قرار داد. این دوره، بازآرایی نظم بین‌المللی را در پی دارد؛ نظمی که پس از پایان جنگ سرد بر پایه اصول لیبرال طراحی شد اما اکنون در برابر چالش‌های نوظهور به‌ویژه از سوی قدرت‌های تمدنی چون چین، روسیه و هند در حال فروپاشی است.

💢نظم لیبرال بین‌المللی پس از جنگ سرد


🔸در دهه ۱۹۹۰، نظم جهانی جدید بر پایه چند اصل کلیدی بنا شد:

1️⃣عدم استفاده از زور برای تغییر مرزهای بین‌المللی
2️⃣احترام به حاکمیت دولت‌ها، به‌جز در موارد نقض جدی حقوق بشر
3️⃣حمایت از تجارت آزاد
4️⃣حل و فصل اختلافات از طریق نهادهای بین‌المللی

🔸این نظم، گرچه در ابتدا با حمایت غرب و برخی کشورهای در حال توسعه همراه بود، اما همواره با مقاومت‌هایی روبه‌رو شد. در سال‌های اخیر، این مقاومت‌ها با اقدامات آشکار روسیه و چین به چالشی جدی تبدیل شده‌اند. پرسش مهم آن است که آیا می‌توان نظمی چندقطبی و حقوق‌محور را طراحی کرد که تمدن‌های گوناگون را در بر گیرد، یا اینکه به سوی بازتعریف نظم جهانی بر پایه مناطق نفوذ تمدنی حرکت خواهیم کرد؟

💢دو نظریه رقیب: فوکویاما و هانتینگتون

🔸فرانسیس فوکویاما در نظریه «پایان تاریخ» ادعا کرد که با پیروزی لیبرال‌دموکراسی، تاریخ به پایان می‌رسد و جهان در مسیر صلح، رفاه و دموکراسی پیش خواهد رفت. در مقابل، ساموئل هانتینگتون هشدار داد که با پایان جنگ سرد، شکاف‌های تمدنی و فرهنگی به محور اصلی رقابت‌ها و منازعات تبدیل خواهند شد. او معتقد بود که تمدن‌ها، نه دولت‌ها یا ایدئولوژی‌ها، در آینده نقش اصلی را ایفا خواهند کرد.

🔸در گذر زمان، تحلیل خوش‌بینانه فوکویاما بیش از حد ساده‌انگارانه به نظر می‌رسد در حالی که پیش‌بینی بدبینانه اما واقع‌گرایانه هانتینگتون بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. نشانه‌های برخورد تمدن‌ها اکنون در عرصه‌های گوناگون، از خاورمیانه و شرق آسیا تا شرق اروپا و حتی آفریقا دیده می‌شود.

💢اهمیت هویت تمدنی در نظم نوین جهانی

🔸هانتینگتون هشدار داده بود که اگر تفاوت‌های تمدنی به رسمیت شناخته نشوند، می‌توانند منجر به درگیری‌های خطرناک شوند. او اما تأکید می‌کرد که مدیریت درست این تفاوت‌ها می‌تواند از وقوع جنگ جهانی سوم جلوگیری کند. امروز، دیپلماسی تمدنی به یکی از محورهای اصلی سیاست‌گذاری جهانی تبدیل شده است. قدرت‌هایی چون چین، روسیه، ایران و هند بر اساس هویت تمدنی خود سیاست خارجی و منطقه‌ای‌شان را بازتعریف کرده‌اند.

🔸این کشورها با تأکید بر فرهنگ، تاریخ و ارزش‌های خاص خود از نظم لیبرال فاصله گرفته و خواستار ساختارهایی هستند که بازتاب‌دهنده تنوع تمدنی جهان باشد. این تغییر رویکرد می‌تواند در نهایت به شکل‌گیری ترتیبات منطقه‌ای و بلوک‌های تمدنی منجر شود که هر کدام دارای نهادهای اقتصادی، امنیتی و فرهنگی خاص خود باشند.

💢 تحولات عملی نظم جهانی و چالش‌های جدید


🔸از دهه ۲۰۱۰ به بعد، چالش‌های جدی علیه نظم لیبرال شکل گرفتند. الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ یکی از نشانه‌های برجسته این روند بود. روسیه با این اقدام نشان داد که دیگر به قواعد نظم سابق پایبند نیست. در شرق آسیا نیز چین به‌تدریج با نادیده‌گرفتن برخی قواعد بین‌المللی و تاکید بر تاریخ و تمدن چینی به دنبال ایجاد توازن جدیدی در نظم جهانی است. هند نیز با احیای عناصر تمدنی خود، به‌ویژه در سیاست خارجی جنوب آسیا، به دنبال نقش‌آفرینی گسترده‌تری است.

🔸این قدرت‌ها تلاش می‌کنند نظم جایگزینی ارائه دهند که مبتنی بر چندگانگی فرهنگی، منطقه‌گرایی و احترام به حاکمیت تمدنی باشد. در این میان، غرب نیز در حال بازاندیشی در خصوص نقش و جایگاه خود در جهان چندقطبی آینده است.

💢جمع‌بندی

🔸با مرور روندهای دو دهه گذشته می‌توان گفت که پیش‌بینی هانتینگتون درباره برخورد تمدن‌ها نه تنها نادرست نبود، بلکه پیش از موعد بیان شده بود. جهان در حال عبور از نظم لیبرال پساجنگ سرد به سوی نظمی جدید است که در آن فرهنگ، تمدن و هویت نقشی بنیادین خواهند داشت. این تغییر به‌جای یک جهان یکپارچه یا کاملاً فروپاشیده، ما را به‌سمت جهانی پیش می‌برد که باید در آن تعارضات تمدنی با گفت‌وگو و سازوکارهای چندجانبه مدیریت شوند.

آینده نظم جهانی به جای تحمیل یک هژمونی، نیازمند سازوکاری گفت‌وگومحور است که بتواند رقابت‌ها را قانون‌مند، تفاوت‌ها را محترم، و تعامل تمدن‌ها را سازنده کند. این مسیر، نه ساده خواهد بود و نه بدون تنش؛ اما می‌تواند به ثباتی نسبی و قابل‌دوام بین تمدن‌های رقیب منتهی شود.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/434
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐شکل‌گیری ائتلاف‌های جدید نظامی در بالکان؛ نشانه‌ای از زوال ناتو

#تحلیل_کوتاه
#بالکان
#اروپا

🔹اخیراً کوزوو، آلبانی و کرواسی یک ائتلاف نظامی را شکل داده‌اند. هدف از این اقدام، ایجاد ائتلافی ‏در برابر همکاری‌های نظامی صربستان با مجارستان بود که موجب شد کوزوو به دنبال متحدین جدیدی برای ‏تأمین امنیت خود باشد. این موضوع پرسش‌هایی را به وجود می‌آورد که چرا ناتو و اتحادیه اروپا نتوانسته‌اند به ‏عنوان تأمین‌کننده امنیت در حوزه بالکان عمل کنند و چرا کشورهای منطقه به سمت ائتلاف‌سازی و ‏همکاری‌های دوجانبه روی آورده‌اند.‏

💢شرایط فعلی تنش‌ها در منطقه بالکان

🔸کوزوو در سال ۲۰۰۸ به‌صورت یک‌جانبه و با حمایت کشورهای غربی از صربستان اعلام استقلال کرد. این ‏مسئله منجر به منازعه‌ای مداوم میان صربستان و کوزوو شد که تا به امروز ادامه دارد. در حال حاضر، کوزوو ‏توسط بسیاری از کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشده و برای عضویت در برخی سازمان‌های بین‌المللی با ‏مشکلاتی مواجه است؛ به همین دلیل به دنبال عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا بود تا بتواند با نزدیکی به ‏قدرت‌های بزرگ از انزوای سیاسی خارج شود. تقابل‌های ژئوپلیتیک میان روسیه و اتحادیه اروپا از جمله ‏عواملی است که موجب تشدید و پیچیدگی بیشتر این بحران شده است. روابط میان کوزوو و صربستان نه تنها ‏به سمت عادی‌سازی پیش نرفته بلکه تنش بیشتری پیدا کرده است.‏

💢هدف از ائتلاف سه‌گانه

🔸هدفی که پس از انعقاد این ائتلاف در ۱۸ مارس ۲۰۲۵ توسط مقامات رسمی اعلام شد شامل «تقویت صنعت دفاعی و امنیتی، ‏افزایش قابلیت همکاری نظامی از طریق آموزش و رزمایش‌های مشترک، مقابله با تهدیدات هیبریدی و تقویت ‏امنیت استراتژیک و حمایت از ادغام یورو-آتلانتیک» بود. اما در واقعیت، این ائتلاف به این دلیل تأسیس شده ‏است که کوزوو از حل بحران روابط با صربستان توسط اتحادیه اروپا و همچنین عضویت در اتحادیه ناامید شده ‏است. در نتیجه، کوزوو تلاش کرده تا با نزدیکی به همسایگان هم‌کیش خود، متحدین جدیدی پیدا کند و ‏جایگاه و مشروعیت خود را در منطقه افزایش دهد.‏

🔸اتحادیه اروپا در سال‌های مختلف به هدف عادی‌سازی روابط میان کوزوو و صربستان میانجی‌گری کرده و ‏توافق‌های «اوهرید» را بین دو طرف منعقد کرده است اما این توافق‌ها نتوانسته‌اند به عادی‌سازی واقعی منجر ‏شوند و هر دو طرف همچنان به تعهدات خود عمل نمی‌کنند. بنابراین کوزوو تلاش کرده است تا با این ائتلاف ‏محور قدرتمندی علیه صربستان تشکیل دهد و به بازدارندگی نسبی در برابر آن برسد. همچنین این اقدام ‏کوزوو در واقع تلاشی برای تقویت مشروعیت منطقه‌ای و بین‌المللی خود است تا بتواند راه خود را برای به ‏رسمیت شناخته شدن کامل توسط سازمان‌های بین‌المللی و دیگر کشورهای جهان هموار کند. علاوه بر این، ‏کوزوو با این اقدام به دنبال تقویت توان دفاعی خود، به‌ویژه در عرصه پهپادی است تا بتواند در جنگ احتمالی ‏با صربستان به ناتو و دیگر کشورها وابسته نباشد و خود به صورت مستقل توان عملیات پهپادی داشته باشد.‏

💢آینده ناتو و اتحادیه اروپا در منطقه بالکان

🔸حضور ناتو در منطقه بالکان از ابتدا موجب تنش و درگیری بیشتر و گسترش نزاع از حوزه زیرمنطقه‌ای به ‏بین‌المللی شده است.‏ شکل گیری ائتلاف سه گانه جدید در برابر ائتلاف صربستان-مجارستان در زمان کنونی نیز نشان‌دهنده ناامیدی کوزوو از حمایت و پشتیبانی مؤثر ناتو به واسطه کاهش ‏حمایت آمریکا از این سازمان است. با وقوع تنش بین آمریکا و اتحادیه اروپا و اعلام کاهش حمایت آمریکا از ‏آنها، همچنین تجربه بیش از یک دهه میانجی‌گری ناموفق اتحادیه اروپا، کوزوو رویکرد خود را از تلاش برای ‏پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا به اتحاد با کشورهای همسایه تغییر داده است که نتیجه آن این ائتلاف سه‌گانه ‏بود.

💢جمع‌بندی

🔸منازعه کوزوو و صربستان یکی از نقاط محل اختلاف در منطقه بالکان بوده است و به واسطه تغییر و تحولات ‏در نظم بین‌المللی، تنش‌های مرتبط با این منطقه در حال افزایش است. میانجی‌گری‌های ائتلاف‌های فراملی ‏همچون ناتو و اتحادیه اروپا برای کاهش تنش دیگر کافی نیست و کشورهای این منطقه به سمت ایجاد ‏ائتلاف‌های نظامی با همسایگان خود برای تأمین امنیت حرکت کرده‌اند.

این ائتلاف‌ها به هدف ایجاد ‏بازدارندگی نسبی در برابر طرف مقابل منعقد شده‌اند، اما تنها باعث افزایش احساس تهدید از دیگری شده‌اند. ‏در نهایت در صورتی که دو طرف به مداخله طرف‌های خارجی مخصوصا ناتو با یکدیگر به توافق نرسند، ‏چشم‌انداز صلح و کاهش تنش در این منطقه به چشم نخواهد خورد.‏

🔄مطالب مرتبط
▫️تحول در سیاست‌ورزی اروپای شرقی: تقابل با روسیه و واگرایی از اتحادیه

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/435
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐هدیه لوکس و داستان پیچیده روابط ترامپ با قطر

#تحلیل_کوتاه
#آمریکا #قطر

🔹سفر هفته گذشته ترامپ به قطر، با امضای قرارداد اقتصادی به ارزش ۱.۲ تریلیون دلار، خرید ۲۱۰ هواپیمای بوئینگ مجموعاً به ارزش ۲۴۳ میلیارد دلار و همچنین هدیه ویژه قطر به ترامپ، یک فروند بوئینگ ۷۴۷، به پایان رسید. در دوره نخست نیز قراردادهای مشابهی میان دو کشور امضا شده بود، البته نه به این میزان. این موارد نشان از جایگاه برجسته قطر در سیاست خارجه ترامپ دارند؛ نقشی که برخی در واشنگتن با آن مخالف هستند.

💢قطر: یک میانجی و منبع مالی

🔸بخشی از نقش قطر در دولت ترامپ، تداوم گذشته است. قطر کانال غرب و اسرائیل با حماس محسوب می‌شود و در عین حال که روابط خوبی با این گروه دارد، سیاست خارجه‌اش به نحوی نبوده است که نگرانی آمریکا و اسرائیل را برانگیزد. همچنین آمریکا می‌خواهد فرآيند عادی‌سازی را با قطر و عربستان یک گام دیگر جلو ببرد. در این میان نمی‌توان رابطه نزدیک ویتکاف، با این کشور را لحاظ نکرد که می‌تواند نقش قطر را پررنگ‌تر کند. همچنین به عنوان یک تولیدکننده مهم نفت و گاز در منطقه، آمریکا نمی‌تواند از جایگاه قطر چشم بپوشد. به این دلایل آمریکا با قطر غالباً روابط مثبتی داشته است. با این حال، از زمان به قدرت‌رسیدن ترامپ، قطر تلاش کرده حضور پررنگ‌تری در سیاست خارجه آمریکا داشته باشد.

🔸از ۲۰۱۶ تاکنون، محوریت روابط ترامپ با قطر، درآمدهای نفتی این کشور و قراردادهای هنگفت بوده است. قطر در همان سال سرمایه‌گذاری بالایی روی کمپین انتخاباتی ترامپ انجام داد که موفقیت‌آمیز بود. از آنجا که ترامپ غالباً از دوستانش مشورت می‌گیرد، به غیر از ویتکاف، قطر با سایر اطرافیان ترامپ همچون جوئی آلاهام، نیک موزین، رودی جولیانی، آبه گلداشمیت و سایرین ارتباط برقرار کرد. شاید نفوذ لابی قطر در اطرافیان ترامپ، یکی از عوامل انحراف او از سیاست‌های حزب جمهوری‌خواه در قبال اسرائیل باشد. مخالفین و بدبینان به قطر در میان جمهوری‌خواهان کم نیستند که علت آن را باید در فعالیت‌های لابی‌های رقیب جست.

💢دشمنان قطر در واشنگتن

🔸از آنجا که منافع و اهداف منطقه‌ای قطر گاهی اوقات با عربستان، امارات و اسرائیل تضاد پیدا می‌کند، لابی این سه بازیگر و سیاستمداران آمریکایی مورد حمایتشان تبدیل به دشمنان اصلی قطر در واشنگتن می‌شوند. هنگامی که بحران دیپلماتیک قطر با عربستان و دیگر کشورهای عرب شکل گرفت، لابی عربستان با موفقیت در واشنگتن علیه قطر فعالیت کرد؛ تا حدی که ترامپ این کشور را حامی تروریسم خواند. در سال ۲۰۲۰ نیز وزارت دادگستری، شبکه الجزیره در آمریکا را به عنوان کارگزار خارجی معرفی کرد. به طور کل جایگاه قطر در دولت ترامپ متأثر از لابی اسرائیل و عربستان در حزب جمهوری‌خواه بوده است.

🔸جمهوری‌خواهان متعددی حتی پیش از ریاست جمهوری دوم ترامپ با قطر مشکل داشتند که به اسرائیل و لابی آن مربوط می‌شد. سال گذشته سه سناتور جمهوری‌خواه طرحی را ارائه کردند که قطر را به دلیل حمایتش از حماس از وضعیت متحد بزرگ غیرناتوی آمریکا (MNNA) خارج می‎کرد. جمهوری‌خواهان دیگر نیز دید منفی نسبت به قطر دارند. می‌‎توان حدس زد در صورتی که روابط اسرائیل با قطر متشنج شود، فشار جمهوری‌خواهان بر قطر افزایش می‌یابد. ترامپ همیشه در میان دشمنی جمهوری‌خواهان با قطر و ثروت نفتی این کشور قرار داشته است.

💢دوستان قطر در واشنگتن

🔸البته قطر نیز نفوذش را در دهه دوم قرن ۲۱ (به خصوص پس از ۲۰۱۶) تقویت کرده است. این شامل ارتباط با اعضای کنگره از هر دو حزب نظیر باب مندز دموکرات (که بخاطر همکاری با دولت قطر به وسیله رشوه و سوءاستفاده از قدرت به ۱۱ سال حبس محکوم شد) یا تام دیویس جمهوری‌خواه می‌شود. البته هر دو اکنون دیگر در کنگره نیستند.

🔸شبکه لابی قطر برای تأثیرگذاری بر تصمیم‌سازی در آمریکا به کنگره محدود نمی‌شود. در سال ۲۰۱۷، اف بی آی تحقیقاتی را در مورد ارتباط جان آلن، مدیر پیشین اندیکشده بروکینگز با قطر آغاز کرد که در نهایت به استعفای او انجامید. همچنین در سال ۲۰۱۳، اندیشکده رند (نزدیک به پنتاگون) و بنیاد قطر (Qatar Foundation) برای تأسیس مؤسسه سیاستی رند در قطر (RQPI) به توافق رسیدند که نشان از ارتباط نزدیک این دو با یکدیگر دارد.

💢جمع‌بندی

براساس تجربه می‌توان گفت رابطه قطر با ترامپ در وهله اول به روابط آن با دیگر کشورهای عربی نزدیک به آمریکا و همچنین اسرائیل و سپس رقابت لابی‌ها در واشنگتن وابسته است. آن چیزی که امروز وزن قطر را در دولت ترامپ سنگین کرده است، نخست ریشه در علاقه شدید ترامپ به پول‌های این کشور و دوم روابط عمیق قطر با نزدیکان ترامپ نظیر ویتکاف دارد.

🔄مطالب مرتبط
▫️ترامپ و شیخ‌نشین‌ها؛ تغییر آونگ خلیج فارس

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/436
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐شرق آسیا و شتاب برای هسته‌ای شدن

#مقاله_تحلیلی
#انرژی_هسته‌ای
#شرق_آسیا #آسه‌آن

🔹اشتیاق به انرژی هسته‌ای در جنوب شرق آسیا از دهه ۱۹۷۰ آغاز شد و کشورهای عضو آسه‌آن از طریق اسناد و نهادهایی چون پیمان بانکوک، طرح اقدام انرژی آسه‌آن و شبکه تنظیم مقررات هسته‌ای به دنبال بهره‌برداری صلح‌آمیز از این فناوری برآمدند. با این حال با وجود همکاری‌های چندجانبه در زمینه دستیابی به انرژی هسته‌ای، هر یک از کشورهای جنوب شرقی آسیا نیز مسیر متفاوتی را دنبال می‌کنند که در این مقاله مورد بررسی قرار می‌گیرد.

💢اندونزی

🔸اندونزی، پیشتاز توسعه انرژی هسته‌ای در جنوب‌شرق آسیا، از دهه ۱۹۵۰ به‌طور فعال در این حوزه فعالیت داشته است. این کشور با شرکای مختلفی چون آمریکا، روسیه، آلمان، ژاپن و چین همکاری‌های گسترده‌ای در زمینه طراحی، ساخت و ایمنی راکتورها داشته است. اندونزی ۲۹ مکان برای تأسیسات هسته‌ای شناسایی کرده و هدف‌گذاری کرده تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۲۰ نیروگاه با ظرفیت ۴۵ تا ۵۴ گیگاوات احداث کند.

💢فیلیپین

🔸فیلیپین از پیشگامان انرژی هسته‌ای در منطقه است و نیروگاه باتان آن با ظرفیت ۶۲۱ مگاوات در سال ۱۹۸۴ تکمیل شد، اما به‌دلیل نگرانی‌های مالی و ایمنی، پس از حادثه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶، تعطیل شد. در دهه اخیر، فیلیپین با کشورهایی نظیر روسیه، آمریکا، کره جنوبی و فرانسه برای توسعه فناوری هسته‌ای، به‌ویژه راکتورهای کوچک ماژولار، همکاری‌هایی را آغاز کرده است. پیشنهاد سرمایه‌گذاری ۷.۵ میلیارد دلاری شرکت آمریکایی نواسکایل پاور و بررسی نوسازی نیروگاه باتان نیز از مهم‌ترین تحولات اخیر بوده‌اند.

💢ویتنام

🔸ویتنام از دهه ۲۰۱۰ برنامه‌ریزی برای ساخت دو نیروگاه هسته‌ای با ظرفیت مجموع ۴ گیگاوات با مشارکت پیمانکارانی از ژاپن و روسیه در استان نین توان را آغاز کرده است. در آوریل ۲۰۲۵، دولت ویتنام برنامه ملی برق را بازنگری و تصویب کرد که در آن انرژی هسته‌ای به‌عنوان یک منبع کلیدی برای جایگزینی سوخت‌های فسیلی در نظر گرفته می‌شود و سرمایه‌گذاری ۱۳۶.۳ میلیارد دلاری برای امنیت انرژی تا سال ۲۰۳۰ پیش‌بینی شده است.

💢میانمار

🔸میانمار از سال ۲۰۰۲ با همکاری روسیه تلاش برای دستیابی به انرژی هسته‌ای را آغاز کرد. به دلیل ارتباطات مشکوک با کره شمالی و احتمال قاچاق مواد هسته‌ای به ایران، کشورهای غربی نگرانی‌هایی درباره برنامه هسته‌ای میانمار دارند. در مارس ۲۰۲۵ توافق‌نامه‌ای برای ساخت یک نیروگاه هسته‌ای کوچک ماژولار با ظرفیت اولیه ۱۱۰ مگاوات با روسیه امضا گردید که امکان افزایش ظرفیت آن تا ۳۳۰ مگاوات نیز پیش‌بینی شده است.

💢سنگاپور

🔸سنگاپور در حال ارزیابی امکان استفاده از انرژی هسته‌ای به‌عنوان گزینه‌ای کم‌کربن است و در این راستا توافق‌نامه‌ای با آمریکا امضا کرده، اما هنوز اقدام اجرایی مهمی انجام نداده است.

💢مالزی

🔸مالزی از دهه ۱۹۷۰ توسعه فناوری هسته‌ای را آغاز کرد و در دهه‌های بعد با ایجاد نهادهای مختلف و همکاری‌های بین‌المللی، به‌ویژه با کره، ژاپن، فرانسه و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، زیرساخت‌های فنی و انسانی خود را گسترش داد. هرچند این روند در سال ۲۰۱۸ متوقف شد، اما در سال ۲۰۲۴ دولت بار دیگر انرژی هسته‌ای را به‌عنوان گزینه‌ای برای تولید برق پس از ۲۰۳۵ مطرح کرده و اقدامات قانونی و فنی لازم را آغاز کرده است.

💢تایلند

🔸تایلند که پیش‌تر دو بار تلاش نافرجام برای توسعه انرژی هسته‌ای داشته، اکنون در سومین تلاش خود رویکردی فعال و چندجانبه را در پیش گرفته و با تمرکز بر فناوری‌های نوینی چون رآکتورهای کوچک ماژولار، در حال تقویت زیرساخت‌ها، ارتقاء همکاری‌های بین‌المللی با کشورهایی چون روسیه، چین، آمریکا و کره جنوبی و توسعه چارچوب‌های ایمنی و نظارتی است.

💢جمع‌بندی

در یک چشم‌انداز کلان روند هسته‌ای شدن در جنوب شرق آسیا با الگویی محتاطانه و واقع‌گرایانه دنبال می‌شود که با نیازهای انرژی، تعهدات اقلیمی و اهداف امنیت انرژی کشورهای منطقه مانند اندونزی، فیلیپین و ویتنام هم‌راستا است. این کشورها با تقویت نهادهای تنظیم‌گر، تربیت نیروی متخصص و مدیریت حساسیت‌های سیاسی-اجتماعی، مدلی بومی و موفق‌تر از بسیاری کشورهای غرب آسیا در توسعه انرژی هسته‌ای ارائه داده‌اند.

🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗

🔁مطالب مرتبط
▫️تاثیرات جنگ تعرفه‌ای آمریکا بر کشورهای آسه‌آن

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/437
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️کنسرسیوم هسته‌ای ایران، آمریکا و کشورهای عربی چقدر محتمل است؟
📝آندریاس کلات
◾️
بلومبرگ

#تهران_ریویو
#مذاکرات_هسته‌ای
#آمریکا

🔹ترامپ در سفر خاورمیانه‌ای خود مدام بیان می‌کرد اگر به توافقی با ایران برسد خیلی خوشحال خواهد شد. در همین حال، ایران نیز به توافقی نیاز دارد تا جلوی بمباران‌شدن توسط اسرائیل را بگیرد و اقتصادش تحت فشار تحریم‌های شورای امنیت قرار نگیرد. اگر گزارش‌هایی که از تهران بیرون می‌آیند صحیح باشند، این فشارها ایران را به سمت این ایده غیرمعمول، اما قابل توجه سوق داده است: آن‌ها می‌خواهند با دشمنانش کار کنند نه بر علیه‌شان، تا برنامه هسته‌ای ایران را بسازند.

🔸در یک هم‌فکری جدید، نوعی فعالیت مشترک میان ایران، عربستان و امارات در کنار سرمایه‌گذاران بخش خصوصی شامل شرکت‌های آمریکایی پیشنهاد شده است. این کنسرسیوم جدید اورانیوم (ماده شکاف‌ پذیر دارای کاربرد در تولید برق، ایزوتوپ‌های پزشکی و ساخت بمب) غنی خواهد کرد. از آنجا که ایران، اعراب و آمریکایی‌ها و دیگران با یکدیگر کار می‌کنند، راستی‌آزمایی برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، آسان خواهد شد.

💢ایده‌ای مشابه جامعه فولاد و زغال‌سنگ اروپا

🔸در نگاه نخست این ایده عجیب به نظر می‌رسد. چگونه دشمنان خونی می‌توانند در مورد ماده‌ای که یکدیگر را تا آستانه جنگ کشانده است همکاری کنند؟ در نگاه دوم، چنین رویکرد جسورانه‌ای شاید دقیقاً همان‌چیزی باشد که نگذارد مذاکرات به بن‌بست برسد. پیشنهاد ایران یادآور جامعه زغال‌سنگ و فولاد اروپا است که شش کشور در ۱۹۵۱ آن را بنیان نهادند و توسط فرانسه و آلمان رهبری می‌شد. این دو کشور به سختی می‌توانستند یکدیگر را چیزی غیر از دشمن ببینند. سیاستمداران فرانسوی وقت برای جلوگیری از چهارمین جنگ پیشنهاد حفاظت و نگهداری مشترک مواد مورد استفاده در جنگ‌افزارها یعنی فولاد و زغال سنگ را مطرح کردند. رهبران آلمان که مشتاق آشتی با همسایگان خود بودند، این پیشنهاد را پذیرفتند. این جامعه در نهایت به اتحادیه اروپای امروز منتهی شد.

🔸اورانیوم و پلوتونیوم امروز همان جایگاهی را دارند که فولاد و زغال سنگ در آن زمان داشتند. البته این عناصر بسیار خطرناک‌تر از فولاد و زغال‌سنگ هستند و هیچ کسی پیشنهاد نمی‌کند که خاورمیانه می‌تواند به اتحادیه اروپای جدید تبدیل شود. در دهه ۱۹۵۰، آلمان، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی اساساً صلح می‌خواستند. همانطور که کریم سجادپور در اندیشکده کارنگی هشدار داد، حکومت دینی ایران ممکن است باور داشته باشد که بقای نظام به دشمنی همیشگی با آمریکا و متحدانش وابسته باشد.

💢انگیزه‌های طرفین

🔸با این حال، این ایده از ظرافتی برخوردار است. برای مثال، این ترتیبات می‌تواند به طور نامحدود ادامه یابد. در مقابل، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که یک دهه پیش امضا شد، قرار بود محدودیت‌های اعمال‌شده بر ایران را تا سال ۲۰۳۰ به تدریج حذف کند. همچنین این ایده می‌تواند بزرگ‌ترین موانع مذاکرات بر سر برنامه هسته‌ای ایران را بردارد. ایران مدت‌ها است طبق معاهده منع اشاعه و برجابر حق‌ خود در غنی‌سازی صلح‌آمیز هسته‌ای تأکید دارد. در یک کنسرسیوم، ایران می‌تواند همچنان به غنی‌سازی ادامه دهد، با این تفاوت که شرکای ایران در این کنسرسیوم می‌توانند این را راستی‌آزمایی کنند و اورانیوم در سطوح پایین غنی‌ می‌شود که برای کلاهک جنگی مناسب نیست.

🔸عربستان و امارات نیز این کنسرسیوم را خواهند پسندید. آن‌ها می‌خواهند وارد بازار انرژی هسته‌ای شوند و برای اینکار به اورانیوم نیاز دارند. آن‌ها می‌توانند غنی‌سازی مستقل خودشان را همچون ژاپن و برزیل آغاز کنند و قادرند هر زمان که توسط ایران یا کشور دیگری تهدید شدند، سلاح هسته‌ای را بسازد. در این صورت اشاعه هسته‌ای در جهان سرعت خواهد گرفت. در سناریوی پیشنهادی، آن‌ها به‌جای این کار، سهام خود را از کنسرسیوم دریافت خواهند کرد.

🔸و ترامپ؟ او می‌خواهد اثبات کند (مخصوصاً به کمیته‌ای در اسلو که جایزه صلح نوبل را اعطا می‌کند) که صلح‌آور و البته یک معامله‌گر عالی است. با این توافق جدید و مهم او می‌تواند ادعا کند به توافقی بهتر از برجام که در دوره نخست از آن خارج شد رسیده است. همچنین با ورود کسب‌وکارهای آمریکایی به کنسرسیوم، او می‌تواند بگوید که پول زیادی از این طریق به دست خواهد آورد.

البته به آسانی می‌توان افق چنین کنسرسیومی را نامحتمل دید و خاورمیانه را با نفرت‌ها و سلاح‌های کشنده‌اش مشاهده کرد که به سمت یک جنگ بزرگ حرکت می‌کند. اروپای ۱۹۵۱ نیز چنین چشم‌اندازی داشت. ترامپ باید آماده باشد تا در صورت لزوم از زور استفاده کند؛ اما نخست باید این پیشنهاد ایران را بررسی کند.

🔄مطالب مرتبط
▫️چرا مذاکرات هسته‌ای به تعویق افتاد؟

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/438
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️موقعیت نیروهای سیاسی متضاد و پیچیدگی صحنه لیبی
◼️الجزیره -قطر

#رویة_العربیة
#شمال_آفریقا
#لیبی

🔹لیبی از زمان سقوط قذافی در سال ۲۰۱۱ تاکنون نتوانسته به ثبات سیاسی برسد و همچنان صحنه‌ نبرد قدرت میان جناح‌های داخلی و نفوذهای خارجی است. در ماه مه سال جاری، پایتخت لیبی، طرابلس، شاهد صحنه درگیری‌های شدید بود؛ این درگیری‌ها در چارچوب تلاش برای انحلال ساختارهای امنیتی موازی با دولت وحدت ملی رخ داد. این درگیری‌ها میان نیروهای تیپ ۴۴۴ رزمی به رهبری محمود حمزة وابسته به این دولت و نیروهای «جهاز الردع» تحت فرماندهی عبدالرؤوف کاره وابسته به شورای ریاستی، که از نیروهایی از شهر الزاویه نیز حمایت گرفتند، صورت گرفت.

💢آشوب امنیتی

🔹جرقه این درگیری‌ها پس از کشته شدن عبدالغنی الککلی ملقب به «غنویه»، رئیس دستگاه موسوم به «حمایت از ثبات»، در جریان نشستی رسمی با حضور فرماندهان نظامی دولت وحدت ملی زده شد. این درگیری‌ها منجر به کشته شدن تعدادی از غیرنظامیان و تخریب اموال آنان گردید. تحلیل‌گران علت این وضعیت را تسلط گروه‌های مسلح برنهادهای دولتی و نبود یک ساختار امنیتی واحد و منسجم میان دولت و شورای ریاستی می‌دانند که موجب هرج‌ومرج و نزاع بر سر نفوذ سیاسی و اقتصادی شده است.

🔹این بحران باعث افزایش درخواست‌ها برای برکناری دولت وحدت ملی به ریاست عبدالحمید الدبیبه شده است. خالد المشری، رئیس شورای عالی دولت، الدبیبه را «نرون زمانه» خواند و در همین حال، عقيله صالح، رئیس مجلس نمایندگان، اقداماتی را برای تشکیل دولتی جایگزین و واحد آغاز کرده است و شاهد شکل‌گیری ائتلاف موقت میان برخی رهبران سیاسی برای تشکیل دولت جایگزین هستیم؛ اما تحلیل‌گران معتقدند این اتحاد سست است و بازیگران سیاسی فعلی به دوره انتقالی چنگ زده‌اند تا از حذف احتمالی در انتخابات جلوگیری کنند.

💢نقشه‌ای پراکنده


🔹امروزه مراکز نفوذ در لیبی به چهار بلوک اصلی تقسیم می‌شوند:

1️⃣دولت وحدت ملی در غرب؛
2️⃣فرماندهی کل ارتش به رهبری ژنرال بازنشسته خلیفه حفتر در شرق؛
3️⃣شورای عالی دولت؛
4️⃣مجلس نمایندگان.

🔹قدرت در شرق لیبی در دست ارتش و گروه‌های تحت حمایت منطقه‌ای است، درحالی‌که در غرب لیبی به گروه‌هایی تعلق دارد که توسط نهادهای بین‌المللی به رسمیت شناخته‌شده و کنترل نهادهای مالی را در اختیار دارند. منابع قدرت فراتر از مشروعیت قانونی شامل سلاح، کنترل میدانی و فشار طرف‌های بین‌المللی است.

🔹ریاست شورای ریاستی لیبی (متشکل از سه نماینده از سه منطقه غربی، شرقی و جنوبی) بر عهده محمد المنفی است؛ لیکن نقش عملی وی بیش از یک موقعیت نمادین نیست، زیرا این شورا فاقد ابزارهای اجرایی و توانمندی‌های امنیتی مؤثر است. ضعف این شورا ناشی از ناکارآمدی در مدیریت امور داخلی و وجود اختلافات میان سه عضو آن است، به‌گونه‌ای که این نهاد به موجودیتی کم‌توان و ناتوان از تأثیرگذاری در عرصه سیاسی لیبی تبدیل‌شده است. بااین‌حال، شورا اخیراً تلاش کرده است با بهره‌گیری از برخی اصلاحات در توافق سیاسی، فشارهای سیاسی خود را افزایش دهد، اما برای ایفای نقش مؤثر همچنان به حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نیازمند است.

💢میانجی‌گری سازمان ملل

🔹هفته گذشته، هیئت حمایت سازمان ملل در لیبی توصیه‌های برای رفع نقاط اختلافی در قوانین انتخاباتی منتشر کرد که ازجمله پیشنهاد برگزاری هم‌زمان انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی بود. تحلیل‌گران این پیشنهادات را تکرار شکست‌های گذشته دانسته‌اند؛ زیرا بازیگران اصلی مانند احزاب و جامعه مدنی کنار گذاشته شده‌اند.

🔹آنان بر این باورند که دوگانگی در درون سازمان ملل متحد و شکاف موجود در جامعه بین‌المللی، همراه با فقدان یک طرح ملی فراگیر، موجب ناکامی تمامی ابتکارات پیشین شده است. همچنین، اتکای هیئت سازمان ملل به نیروهایی فاقد مشروعیت مردمی، این نهاد را در چرخه‌ای باطل گرفتار کرده است. گرچه تشکیل کمیته مشورتی ۲۰ نفره اندکی امید ایجاد کرده، اما احتمال برگزاری انتخاباتی آزاد و شفاف بسیار اندک است، چراکه شرایط امنیتی و سیاسی پیچیده، مانعی جدی در این مسیر به شمار می‌رود. شکاف‌های کنونی، گسترش سلاح و نبود سازوکارهای تضمین‌شده، عواملی هستند که تحقق انتخابات را به رؤیایی دور از دسترس تبدیل کرده‌اند.

🔹ازاین‌رو، لیبی همچنان نیازمند دستیابی به توافقی ملی و واقعی است؛ توافقی که فراتر از صف‌بندی‌های محدود جناحی باشد و منافع ملی را بر منافع گروهی ترجیح دهد، به این امید که مراحل آتی فرصتی برای بازپس‌گیری ابتکار عمل باشد، نه صرفاً ایستگاهی دیگر در مسیر سرگردانی بی‌پایان.

🔄مطالب مرتبط
▫️درس‌های لیبی ۲۰۱۱ برای امروز سوریه
▫️عضویت در افرکسیم بانک؛ نشانه‌های ثبات در لیبی؟!

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/439
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐درنگی در روابط میان دولت جدید سوریه و اقلیت‌ها

#تحلیل‌_کوتاه
#تحولات_منطقه
#سوریه

📝علیرضا مجیدی

🔹یکی از نکات بارز تاریخ سوریه جدید، «نزاع اقلیت‌ و اکثریت» است. اگر مبدأ تاریخی شکل‌گیری کشور ‏فعلی سوریه را «ابتدای دوره قیمومیت فرانسه» (بعد از نبرد میسلون) بدانیم، باید گفت از همان ابتدا سوریه به چند ‏اقلیم تقسیم شد که پایه نیمی از آن‌ها «طوائف اقلیت» بودند.‏

🔸در سال ۱۹۴۶ فرانسه از سوریه خارج شد و نخستین کودتای نظامی در سوریه تنها سه سال بعد در مارس ‌‏۱۹۴۹ صورت گرفت. فرمانده ارتش در این کودتا، «حسنی الزعیم» از اقلیت کردی بود که علیه «شکری القوتلی» ‏حاکم عربی-سنی وقت دست به کودتا زد. تنها ۵ ماه بعد کودتای دوم صورت گرفت و این بار «سامی الحناوی» ‏و «محمد اسعد طلس» که عرب سنی بودند علیه حسنی الزعیم کودتا کردند. جالب این‌که یک ماه بعد باز هم ‏کودتا صورت گرفت! در کودتای سوم «فوزی السلو» که کرد بود با «ادیب الشیشکلی» هم‌پیمان شد و سامی ‏الحناوی را به زیر کشیدند.‏

🔸اولین خیزش‌های مردمی در سوریه نیز رنگ و بوی شکاف اقلیت-اکثریت داشت‎.‌‏ بعد از خروج فرانسه، ‏جدی‌ترین جنبش اعتراضی در ۱۹۵۳ صورت گرفت. این جنبش در سویدا و میان دروزی‌ها به اوج خود رسید و ‏سرکوب آن نیز از همین منطقه شروع شد.‏

🔸در جریان جنگ داخلی سوریه نیز این قاعده صادق ماند. گرچه در اعتراضات اولیه ۲۰۱۱ اقلیت‌ها وزن بالایی ‏داشتند اما در جنگ داخلی عموم گروه‌های مسلح معارض سنی‌های عرب بودند و در مقابل نظام وقت سوریه ‏خود را «حافظ اقلیت‌ها» می‌خواند.‏

🔸با تصرف دمشق توسط معارضین مسلح این نگرانی مجدداً به ‏صورت طبیعی در میان اقلیت‌ها به وجود آمده است. نگرانی اقلیت‌ها در این مرحله ناشی از آن بوده که بی‌تردید ‏خارجی‌های هم‌پیمان تحریر الشام، بر پایه ایدئولوژی «سلفی جهادی» به سوریه آمده‌اند و تبعاً به «برابری حقوق ‏شهروندان صرف نظر از طائفه‌شان» باور ندارند.‏

🔸در چنین وضعیتی، باید موقعیت اقلیت‌ها را نیز تفکیک کرد. در میان اقلیت‌های رنگارنگ سوریه، ترکمن‌ها ‏قرابت زیادی با ترکیه دارند و روابطشان با دمشق نیز در این چارچوب تنظیم شد. فرماندهی ارتش در استان‌های ‏حلب و حماه، بخشی از امتیازاتی است که ترکمن‌ها بدان دست یافتند. برخی اقلیت‌ها مانند ارامنه، سریانی‌ها و ‏آشوری‌ها نیز شاخه‌های نظامی خود را در «قسد» تشکیل داده و عملا از ایفای نقش مستقل خودداری کرده‌اند.‏

🔸اقلیت‌های شیعه (اثنی عشری)، مسیحی و اسماعیلی در مناطق تحت سیطره دولت جدید، هر کدام خط خاصی ‏را دنبال کرده و در مجموع می‌توان گفت «برای کسب ضمانت‌های امنیتی و حفظ حقوق خود، راه تعامل را ‏برگزیده‌اند.» در این میان سه اقلیت بزرگ‌تر وجود دارند که مسیر مجزای خود را طی می‌کنند: کرد، دروزی و علوی. باید وضعیت این سه اقلیت را به صورت مجزا تشریح کرد.‏

🔸کردها، ابتدا به سمت ائتلاف سراسری با یکدیگر رفتند و عملاً دو ضلع اصلی با یکدیگر متحد شدند تا «مظلوم ‏عبدی» به نمایندگی کل کردها با دولت جدید وارد مذاکره شود. با کمی تسامح می‌توان گفت کردها تخم ‏مرغ‌های خود را در سبد «قسد» چیده‌اند.‏ قسد گرچه در کلیات با دمشق توافق کرده؛ اما هم‌چنان قلمرو اختصاصی خود را حفظ کرده و به دنبال تحقق ‏مطالبات خود و تصریح آن در قانون اساسی آینده است. در همین راستا، اخیراً تغییرات میدانی معناداری نیز در ‌‏«عفرین» رخ داده است.‏

🔸دروزی‌ها با فراز و نشیب‌هایی که طی ۵ ماه اخیر رخ داده، به سطحی از خودگردانی در استان سویدا دست ‏پیدا کرده‌اند. امروزه می‌توان دروزی‌ها را به سه دسته کلی تقسیم کرد. دسته اول به محوریت جربوع، حناوی و ‏وحید البلعوس سطحی از خودمختاری (در حوزه امنیتی و قضائی) را برای سویدا کسب کرده و در این راه به ‏تعامل با دمشق روی آورده‌اند. دسته دوم به محوریت «حکمت الهجری» با حکومت جدید کنار نیامده و راه ‏مبارزه با دنبال می‌کنند؛ اما بر تمامیت ارضی سوریه و عدم مداخله بیگانگان نیز تأکید دارند. دسته سوم به ‏محوریت «شورای نظامی سویدا» رسماً خواستار حمایت بین‌المللی در برابر حکومت جدید سوریه است.‏

وضعیت علوی‌ها پیچیده‌تر است. بخش مهمی از جامعه علوی سوریه، متهمین امنیتی هستند که بیم آن دارند ‏که فراتر از کینه‌های تاریخی، به واسطه نقشی که در نظام پیشین داشتند سرکوب شوند. توده‌های علوی نیز نگران ‏انتقام‌گیری تاریخی اهل سنت هستند؛ این دو عامل ‏باعث شده تا جامعه علوی تا حدی میلیتاریزه شود و این بر شدت تنش میان طرفین می‌افزاید.‏

🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗


🔄مطالب مرتبط
▫️شتاب و ابهام در توافق کردی- عربی در سوریه
▫️درگیری ها در ساحل غربی سوریه؛ دلایل و پیامدها

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/440
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐ابعاد جنگ داخلی میانمار و بازیگری چین

#تحلیل_کوتاه
#شرق_آسیا
#میانمار

🔹میانمار کشوری چندقومیتی است که اقوامی چون برمه‌ای، کارن، کاچین، شان، راخین، آراکان، مون، چین و روهینگیا در آن زندگی می‌کنند. پس از کودتای نظامی ۱۹۶۲، بسیاری از این اقوام با تشکیل گروه‌های سیاسی و نظامی در پی استقلال یا خودمختاری برآمدند. برمه‌ای‌ها، بزرگ‌ترین قوم کشور، در هر دو جناح حاکم و معارض فعال‌اند. اقوامی مانند کارن و کاچین نیز ارتش‌های قومی خود را ایجاد کرده‌اند. روهینگیاها، اقلیتی مسلمان در غرب کشور، با تبعیض گسترده مواجه‌اند؛ به‌رغم روی کار آمدن حزب آنگ‌سان سوچی در ۲۰۱۶، وضعیت آن‌ها بهبود نیافت و در پی حمله شبه‌نظامیان روهینگیا به نیروهای امنیتی در ۲۰۱۷، ارتش واکنش خشونت‌آمیزی نشان داد.

💢تحولات اخیر تنش ها در میانمار

🔸بعدتر و در سال ۲۰۱۹ تنش‌ها میان تاتماداو و اقلیت‌های قومی به تشکیل «ائتلاف سه برادری» با حضور گروه‌های مسلح سه‌گانه ارتش تانگ ملی، ارتش اتحادیه دموکراتیک ملی میانمار و ارتش آراکان انجامید. پس از کودتای ارتش در ۲۰۲۱ و کنار زدن آنگ‌سان سوچی، این ائتلاف نقشی کلیدی در مقابله با حکومت نظامی ایفا کرده و با نیروهای مقاومت دموکراتیک مانند نیروهای دفاع مردمی و دولت وحدت ملی به عنوان دو جریان مورد حمایت آمریکا همراه شده است. این ائتلاف در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۳ موفق شد بخش‌های مهمی از ایالت شان را از کنترل تاتماداو خارج کند.

🔸پس از کودتای ۲۰۲۱ و گسترش جنگ داخلی، تاتماداو مناطق وسیعی از قلمروی خود، از جمله نواحی مرزی با چین و بنگلادش را از دست داده است. ده‌ها شهر، ۲۰۰ پایگاه نظامی و حتی دو فرماندهی منطقه‌ای به کنترل مخالفان درآمد و طبق گزارش ناظر صلح میانمار، تا ۹ ژانویه ۲۰۲۵، ۹۵ شهر به دست گروه‌های مخالف سقوط کرده بود. برآوردها حاکی از آن است که ارتش تنها ۲۱ درصد از قلمرو میانمار را کنترل می‌کند و در واقع، تحولات اخیر را باید سنگین‌ترین شکست ارتش میانمار در تاریخ دانست.

🔸در این میان، عملیات تصرف شهر «فالم» در ایالت «چین» میانمار از اواسط نوامبر ۲۰۲۴ آغاز شده و یکی از مهم‌ترین تحولات نظامی از درگیری‌های جاری محسوب می‌شود. این عملیات توسط نیروهای دفاع ملی چین(Chin)، ارتش آراکان و ائتلاف برادری چین(CB) متشکل از «شورای ملی چین» و «اتحادیه فدرال زومی» به منظور تصرف این شهر مهم و راهبردی انجام پذیرفت و در نهایت، پس از پنج ماه درگیری و تلفات سنگین، این منطقه در آوریل ۲۰۲۵ به تصرف آن‌ها درآمد و مسیر لجستیکی مهمی به‌سوی هند در اختیار شورشیان قرار گرفت.

💢 جایگاه چین در تنش های میانمار

🔸دراین میان کشور چین به عنوان یکی از همسایگان میانمار، روابط پیچیده‌ای با گروه های سیاسی درجهت حفظ ثبات مرزها دارد. به عبارتی دیگر ثبات مرز میانمار نه‌تنها یک دغدغه منطقه‌ای است، بلکه یکی از ارکان راهبردی اقتصادی و امنیتی چین محسوب می‌شود. بنابراین چین علی‌رغم روابط تجاری و تسلیحاتی غیررسمی با ائتلاف سه برادر و دیگر گروه‌های مسلح قومی این منطقه، از حامیان تاتماداو نیز محسوب می شود.

🔸به‌طوری که در ۹ مه ۲۰۲۵، شی جین‌پینگ در حاشیه جشن‌های «روز پیروزی» در مسکو با مین آنگ هلینگ، رئیس تاتماداو، دیدار کرد و در این دیدار، شی جین‌پینگ حمایت چین از بازسازی میانمار پس از زلزله و تضمین امنیت پروژه‌ها و پرسنل چینی در میانمار و مقابله با جرایم فرامرزی تأکید نمود. بنابراین، چین تلاش داشته تا به منظور برطرف ساختن ملاحظات امنیتی خود، شبکه ارتباطی پیچیده ای با اکثریت بازیگران برقرار سازد.

🔸علاوه براین کریدور اقتصادی چین-میانمار (CMEC) یکی از مسیرهای حیاتی ابتکار کمربند و جاده به‌شمار می‌رود. این کریدور شامل خطوط لوله نفت و گاز از خلیج بنگال به استان یون‌نان چین است و می‌تواند وابستگی پکن به تنگه راهبردی مالاکا برای واردات انرژی را کاهش دهد. بنابراین اختلالات ناشی از درگیری‌ها منجر به خطر افتادن امنیت انرژی در استان‌های جنوب غربی چین می شود و تاکنون، پروژه‌هایی با ارزش تخمینی ۲۸ میلیارد دلار بر اثر این درگیری‌ها با چالش مواجه شده‌اند.

همچنین بی‌ثباتی ناشی از افزایش جرایم فرامرزی از جمله قاچاق انسان، کلاهبرداری‌های اینترنتی و ورود پناهجویان، ثبات استان یون‌نان چین را تهدید کرده است. از همین روست که چین گذرگاه‌های مرزی مانند دیان تان را بسته و میانجی‌گری‌هایی را برای آتش‌بس مانند توافق کونمینگ در ژانویه ۲۰۲۴ انجام داده است. با این وجود، درگیری‌ها ادامه دارد و ممکن است امنیت منطقه و کشورهای همسایه مانند هند و چین را تحت تأثیر قرار دهد.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/441
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️آیا توافق خوب با ایران امکانپذیر است؟
▪️فارن افرز
📝 ریچارد نفیو

#تهران_ریویو

🔸با خروج ترامپ از برجام و ناکامی مذاکرات ایران با دولت بایدن، آینده مذاکرات به نظر ضعیف می‌رسد. با این حال، علی‌رغم تاریخچه خصومت‌ها به دلیل نیاز تهران به رفع تحریم‌ها و تمایل ترامپ به ایجاد ثبات در خاورمیانه و تقویت تصویر «معامله‌گر» از خود، هردو از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید به‌طور مشترک و مداوم علاقه‌مند به دستیابی به توافق بوده‌اند.

🔻در همین راستا راهکارهای پیشنهادی زیر برای توافق جدید وجود دارد:

💢بازگشت و تقویت بازرسی‌های آژانس

🔹ابزارهای شفاف‌سازی برجام، از جمله عناصری است که می‌توانند احیا شوند. اگرچه تمرکز دیپلماتیک مذاکرات فعلی بر آینده برنامه غنی‌سازی ایران است، اما بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به عنوان یک عنصر اساسی در هر توافق آتی مطرح خواهد بود. بدون بازرسی‌های جامع و شفاف، هیچ توافقی نمی‌تواند پایدار بماند. بنابراین، ایالات متحده باید اولویت خود را بر متقاعد کردن ایران برای پذیرش سخت‌ترین رژیم نظارتی ممکن در هر دو نوع سایت‌های اعلامی و مخفی قرار دهد. در غیر این صورت، ایالات متحده باید از توافق عقب‌نشینی کند.

💢بازرسی از اماکن نظامی

🔹بدون تردید، در مفاد بازرسی برجام، حوزه‌هایی وجود دارند که توافق جدید باید آن‌ها را تقویت کند. به عنوان مثال، این توافق باید به طور مستقیم‌تر به چالش ساخت سلاح پرداخته و تهران را جهت صدور اجازه بررسی نحوه بکارگیری تجهیزات و مواد هسته‌ای متقاعد کند. این امر باید شفاف باشد که اگر بازرسان آژانس با مانع مواجه شوند، واشنگتن حق دارد توافق را لغو کند. این موضوع باید به وضوح شامل دسترسی به سایت‌های نظامی نیز باشد.

💢پذیرش غنی‌سازی ایران تحت نظارت و محدودیت‌های سختگیرانه

🔹ایالات متحده همچنین باید از ایران بخواهد که مکانیزم‌های شفافیت مربوط به سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم را بپذیرد. بدون این شفافیت، ایران می‌تواند به راحتی برنامه هسته‌ای پنهانی خود را توسعه دهد. ایران اکنون قادر است کارخانه‌های غنی‌سازی پنهانی را در فضاهای زیرزمینی کوچکتر احداث کند که شناسایی و نابودی آن‌ها دشوارتر خواهد بود. حتی اگر توافقی بین ایران و ایالات متحده منجر به حذف تأسیسات غنی‌سازی اعلام‌شده ایران شود، بدون بازرسی‌های دقیق بر خط تولید سانتریفیوژها، تهران همچنان می‌تواند به طور پنهانی به سمت هسته‌ای شدن پیش برود. بازگرداندن حقوق بازرسی توافق هسته‌ای جامع گامی بزرگ در اصلاح این مشکل خواهد بود.

💢رفع تحریم‌ها به صورت مرحله‌ای

🔹ایالات متحده باید چارچوب تسهیل تحریم‌ها را بر اساس مقیاس متغیر (sliding scale) تنظیم کند و این تسهیلات را مشروط به محدودیت‌های داخلی غنی‌سازی نماید. برای مثال، اگر ایالات متحده خواستار توقف بلندمدت یا دائمی غنی‌سازی اورانیوم در ایران باشد، می‌تواند به تهران وعده دهد که نه تنها تحریم‌های ثانویه را لغو می‌کند، بلکه برخی از بخش‌های تحریم‌های آمریکا را نیز پایان می‌دهد. این توافق ممکن است شامل حذف تحریم‌های مرتبط با تجارت در پروژه‌های تولیدی و انرژی باشد، در حالی که تحریم‌ها در زمینه فناوری نظامی یا دو منظوره، فعالیت‌های سپاه پاسداران و گروه‌های نیابتی ایران همچنان باقی بماند.

🔹حتی کاهش محدود تحریم‌ها نیز می‌تواند به قیمت از دست رفتن سایر تلاش‌های آمریکا برای مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه تمام شود، زیرا ایران از این فرصت بهره‌برداری زیادی خواهد کرد. برای جلوگیری از این نتیجه، ایالات متحده باید اصرار کند که هر توافق با ایران شامل محدودیت‌هایی برای صادرات یا استقرار موشک‌ها، پهپادها و دیگر وسایل تهاجمی خارج از مرزهای ایران و نیز ممنوعیت دخالت در امور منطقه‌ای باشد. اگرچه ایران قطعاً به چنین تعهداتی پایبند نخواهد بود، اما تخلفات آینده می‌تواند بهانه‌ای برای پاسخ‌های آتی باشد.

💢تهدید به جنگ اما اجتناب از آن

اینکه واشنگتن باید آماده استفاده از زور باشد، به این معنا نیست که اقدام نظامی بهترین نتیجه را به دنبال خواهد داشت. حمله‌ به برنامه هسته‌ای ایران احتمالاً منجر به یک درگیری بسیار گسترده‌تر خواهد شد که تهران نیز در خاورمیانه و فراتر از آن دست به تلافی خواهد زد. در عوض، ایالات متحده باید از فرصت توافق پیش‌آمده بهره‌برداری کند و از اهرم فشار فعلی خود و سلطه بلامنازع ترامپ بر حزب جمهوری‌خواه استفاده نماید تا توافقی حتی ناقص حاصل شود.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/442
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 منابع معدنی حیاتی چگونه تبدیل به عرصه‌ای از رقابت راهبردی شده است؟

#اکوتهران
#معادن #تجارت
#چین #آمریکا

🔹در سال ۲۰۱۰، توقیف یک کشتی ماهیگیری ترالی چینی در آب‌‌های مورد اختلاف با ژاپن باعث شد توجه غرب به تسلط چین بر بازار منابع معدنی کمیاب جلب شود. منابع غربی گزارش دادند که چین صادرات این عناصر به ژاپن را متوقف کرده و همین موضوع باعث شد نگرانی‌هایی درباره وابستگی زنجیره‌های تأمین به چین شکل گیرد. از آن زمان، بحث‌هایی درباره سهمیه‌بندی، کاهش عامدانه صادرات یا تسلیحاتی کردن تجارت این مواد توسط چین مطرح شده است و دومینویی از اقدامات متقابل در این عرصه کلید خورده است.

💢منابع معدنی حیاتی چه هستند؟

🔹منابع معدنی حیاتی مجموعه‌ای از عناصرند که نقشی کلیدی در اقتصاد مدرن دارند و همزمان، عرضه آن‌ها با ریسک بالایی مواجه است. چین مهم‌ترین بازیگر جهانی در بازار این مواد است و حدود ۶۰ درصد از استخراج و ۸۵ درصد از فرآوری این محصولات در چین انجام می‌شود. وزارت انرژی آمریکا لیتیوم، نیکل، کبالت، گالیوم، منیزیم و عناصر معدنی کمیاب را در زمره این منابع قرار داده است.

▪️لیتیوم: تا سال ۲۰۳۰، استرالیا با ۳۳ درصد، چین با ۲۳ درصد و شیلی با ۱۲ درصد، سه کشور مسلط بر تولید لیتیوم خواهند بود. در حوزه فرآوری، چین با ۵۷ درصد و شیلی با ۱۵ درصد در صدر قرار دارند.

▪️نیکل: اندونزی تا سال ۲۰۳۰ با ۶۲ درصد، سهم اصلی در استخراج نیکل خواهد داشت. در حوزه فرآوری، ۴۴ درصد در اندونزی و ۲۱ درصد در چین انجام می‌شود. اندونزی محدودیت‌هایی بر صادرات نیکل خام وضع کرده و آمریکا این موضوع را یک گلوگاه جدی می‌داند.

▪️کبالت: در سال ۲۰۳۰، جمهوری دموکراتیک کنگو با ۶۶ درصد استخراج کبالت در صدر است و اندونزی با ۱۰ درصد در رتبه دوم قرار دارد. در حوزه فرآوری، چین با سهم ۷۴ درصدی برتری دارد.

▪️گالیوم: حدود ۸۰ درصد تولید جهانی گالیوم در چین انجام می‌شود. تنها چند شرکت در اروپا، چین و ژاپن امکان تولید آن با خلوص مطلوب را دارند.

▪️منیزیم: تولید منیزیم در خاک آمریکا بسیار ناچیز است و تنها تولیدکننده‌های محدود آن با کاهش تولید مواجه بوده‌اند. در حالی که ۸۸.۶ درصد منیزیم جهان توسط چین تولید می‌شود.

▪️عناصر معدنی کمیاب: این‌ها شامل هفده عنصر فلزی مشابه هستند. تا سال ۲۰۳۰، ۵۴ درصد استخراج و ۷۷ درصد فرآوری این عناصر در اختیار چین خواهد بود.

💢رقابت راهبردی چین و آمریکا


🔹این رقابت ابعاد متعددی دارد. دو جنبه شاخص آن عبارتند از: «وضع مقررات و کنترل‌گرایی» و «گسترش دسترسی از طریق شراکت». در خصوص کنترل گرایی، آمریکا در سال ۲۰۱۷ تسلط چین بر بازار منابع را به‌عنوان یک تهدید امنیت ملی تلقی کرد. در سال ۲۰۱۸ فهرستی از ۳۵ ماده حیاتی منتشر شد و جنگ تجاری با چین آغاز شد. با افزایش تنش‌ها، چین آمریکا را به قطع صادرات عناصر کمیاب تهدید کرد و پنتاگون نسبت به اثر آن بر صنایع دفاعی هشدار داد.

🔹همه‌گیری کرونا آسیب‌پذیری زنجیره‌ها را نشان داد و ترامپ وضعیت اضطراری اعلام کرد. دولت بایدن نیز با سرمایه‌گذاری در زنجیره داخلی و ایجاد ائتلاف‌هایی مانند MSP این مسیر را ادامه داد. قوانین جدیدی مانند قانون تراشه‌ها و IRA تصویب شد که ضمن محدود کردن صادرات به چین، از تولید داخلی حمایت می‌کرد. در واکنش، چین صادرات گالیوم، ژرمانیوم و گرافیت را محدود کرد. آمریکا نیز سرمایه‌گذاری در بخش‌های اقتصادی چین را محدود و مجوز استخراج از کف دریاها را صادر کرد.

🔹چین و آمریکا برای تضمین دسترسی به منابع حیاتی، مشارکت با سایر کشورها را دنبال می‌کنند. این رقابت در آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا جریان دارد. چین سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در معادن آفریقا انجام داده است. کنگو، زامبیا، زیمبابوه و آفریقای جنوبی از مهم‌ترین مناطق تمرکز چین هستند. کبالت، مس و لیتیوم از عناصر کلیدی در این سرمایه‌گذاری‌ها هستند. آمریکا با تأخیر و سرعت کمتر وارد این حوزه شده اما تلاش‌هایی برای نفوذ سیاسی و انعقاد توافق‌های معدنی در حال انجام دارد.

💢جمع‌بندی

در مدت ۱۳ سال، یک تنش کوچک به رقابتی راهبردی در سطح جهانی تبدیل شده است. صنایع به شدت به منابع معدنی وابسته‌اند و رشد اقتصادها به این مواد گره خورده است. آمریکا برای حفظ رقابت‌پذیری، نیازمند منابع خارجی است، در حالی که سلطه معدنی چین به‌راحتی کاهش نمی‌یابد. با این حال، آمریکا با استفاده از همه ابزارهای سیاسی و اقتصادی در تلاش است تا این سلطه را به چالش بکشد، حتی به قیمت اقدامات بحث‌برانگیزی چون فشار بر گرینلند یا تحمیل توافقات به اوکراین.

🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗

🔄مطالب مرتبط
▫️
محتوای توافق معدنی آمریکا و اوکراین چیست؟
▫️
چین در حال گسترش نفوذ خود منابع معدنی است

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/443
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥نگاه اعراب به توافق هسته‌ای ایران تغییر کرده است!

#تهران_مدیا
#مذاکرات_هسته‌ای

🔸ولی نصر در مصاحبه با الجزیره انگلیسی بیان می‌کند که رویکرد اعراب خلیج فارس به توافق هسته‌ای نسبت به گذشته کاملا تغییر کرده است چرا که آنها فهمیدند هرگونه جنگ و تنش تنها باعث بدتر شدن اوضاع می‌شود و تنها راه برای برقراری صلح، ادغام ایران در منطقه و کاهش تنش بین آمریکا و ایران است. در نتیجه آنها اکنون به دنبال برقراری یک توافق بین ایران و آمریکا هستند تا صلح و ثبات در منطقه برقرار شود.

«حالا آن‌ها مسیر درست را می‌بینند؛ بهترین راه مدیریت ایران، جنگ با آن نیست، بلکه ادغام آن در منطقه است. این بار نه‌تنها با توافق مخالف نیستند، بلکه فعالانه از آن حمایت می‌کنند و در واقع برای تسهیل آن تلاش می‌کنند. این امارات بود که نامه ترامپ را برای رهبر ایران برد. وزیر دفاع عربستان، برادر ولیعهد، قبل از سفر ترامپ به عربستان با نامه‌ای خاص به تهران رفت و به دیدار رهبر ایران شتافت.»


اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐سناریوهای شکست مذاکرات هسته‌ای

#مقاله_تحلیلی
#مذاکرات_هسته‌ای
#آمریکا

🔹دونالد ترامپ مکرراً بیان می‌کند که اگر به توافق هسته‌ای نرسد، ایران بمباران خواهد شد. همچنین کشورهای اروپایی چندین بار تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه کرده‎‌اند و ایران نیز در پاسخ، گزینه خروج از پیمان منع اشاعه سلاح هسته‌ای (یا همان NPT) را روی میز گذاشته است که می‌تواند روابط ایران و غرب را وارد چرخه تصاعد تنش بکند. چنین اظهارنظرهایی این تصویر را در اذهان ایجاد کرده است که شکست گفتگوها به معنای جنگ خواهد بود. با این حال می‌توان به سناریوهای جایگزین فکر کرد، سناریوهایی که در آن‌ها به جای وقوع جنگ، فقط سطوح پایینی از تنش همچون گذشته میان ایران و غرب (تروئیکای اروپایی و آمریکا) تداوم می‌یابد.

💢ماشه و ان پی تی

🔸اولین خطر شکست مذاکرات، استفاده اروپا از مکانیسم ماشه و خروج ایران از ان پی تی در واکنش به آن است. خروج از ان پی تی مسیر ایران را برای ساخت سلاح هموارتر می‌کند؛ اما این به معنای ناممکن‌شدن مصالحه یا قطعی‌شدن ساخت سلاح هسته‌ای نیست. نخست، اگر چه ایران با خروج از ان پی تی، می‌تواند اجرای موافقتنامه پادمان را لغو کند و بازرسی‌های آژانس را به صفر برساند، اما چنین کاری اختیاری خواهد بود. با وجود اینکه لزوم امضای موافقتنامه پادمان در ماده ۳ ان پی تی آمده است؛ اما به لحاظ حقوقی این دو از یکدیگر جدا هستند، همچون هند که هم دارای سلاح هسته‌ای است و هم موافقتنامه پادمان را با آژانس امضا کرده است. افزون بر این، خروج از ان پی تی یک فرآیند سه ماهه خواهد بود. تمام این موارد نشان می‌دهد با خروج ایران از ان پی تی همچنان مسیر برای کاهش تنش و چانه‌زنی میان طرفین باز خواهد بود.

💢اقدام نظامی گسترده آمریکا احتمال پایینی دارد

🔸یک عملیات نظامی برای اینکه برنامه هسته‌ای را در کوتاه مدت متوقف کند نیازمند شدت بالا، گستردگی زیاد و تداوم است. چنین حرکتی با اقدامات نظامی پیشین که آمریکا علیه ایران انجام داد تفاوت بسیاری خواهد داشت و ایران ناچار به واکنش شدید خواهد شد. در نتیجه منطقه و آمریکا وارد یک جنگ فراگیر می‌شود. ترامپ به عنوان رئیس‌ جمهوری که قصد اولویت‌دادن به مهار چین و خروج آمریکا از درگیری‌های منطقه‌ای را دارد، بعید است چنین خطری را بپذیرد. علاوه بر این، چنین جنگی می‌تواند وضعیت داخلی ترامپ را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

💢اقدام نظامی محدود و دقیق

🔸آن چیزی که احتمال بیشتری دارد، این است که آمریکا بخواهد با یک ضربه نظامی دقیق و محدود، ضمن عدم تحریک ایران به پاسخ (شدید) مذاکرات را از بن‌بست خارج و خواسته‌های خود را به ایران تحمیل کند. همچنین این اقدام می‌تواند به جای آنکه نظامی و علنی باشد، به صورت خرابکاری نیز رخ دهد تا ایران پیام آمریکا و اسرائیل را دریافت کند. از نظر آنها این نوع از حمله یا خرابکاری می‎تواند هم باعث افزایش تنش نشود، هم ایران را وا دارد که در مذاکرات به خواسته آمریکا تن دهد.

💢آنچه ایران می‎‌تواند انجام دهد

🔸ایران باید نشان دهد نه تنها آماده پاسخ به هرگونه اتخاذ گزینه نظامی است؛ بلکه این پاسخ می‌تواند منطقه را درگیر جنگ یا منازعه گسترده بکند که متحدین آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. چت‌های افشاشده از تیم امنیت ملی ترامپ نشان داد که مسئله قیمت نفت و اثر آن بر اقتصاد آمریکا چقدر می‌تواند برای برخی اعضای کابینه جدی باشد. مواضع، تهدیدها و رفتارهای ایران باید نگرانی‌های این قشر میانه‌رو از کابینه و اطرافیان ترامپ را برجسته کند تا ترامپ نتواند تصمیم به استفاده از زور بگیرد.

💢جمع‌بندی

🔸رئیس‌جمهور آمریکا محدودیت‌های کمی برای استفاده از گزینه نظامی ندارد و ایران نیز ضمن بهره‌برداری از این فرصت، باید با به کارگیری درست از تهدید و مواضع دقیق، دست ترامپ را برای استفاده از این گزینه‌ها ببندد. با این وجود، در سمت اروپا، احتمال بالایی وجود دارد که اروپایی‌ها به دلیل شکست مذاکرات هسته‌ای مکانیسم ماشه را فعال کنند. البته این سناریو نیز لزوماٌ به افزایش حاد تنش منجر نمی‌شود؛ چرا که حتی با فرض عملی شدن تهدید ایران به ‏خروج از ان پی تی، ایران لزوماٌ به سرعت به سمت ساخت سلاح هسته‌ای نخواهد رفت.

در این صورت روابط میان ایران و غرب به پیش از ۲۰۱۵ باز خواهد گشت. از سوی دیگر وضعیت ابهام‌آمیز ‏جدید در این سناریو به جای تداوم تنش ممکن است انگیزه دو طرف را برای رسیدن به یک توافق هسته‌ای ‏جدید افزایش ‌دهد.‏

🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗

🔄مطالب مرتبط
▫️سلاح هسته‌ای روابط ایران و آمریکا را به کدام سو می‌برد؟

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/444
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐 تهدیدات اروپایی‌ها علیه اسرائیل؛ تنشی جدی یا اظهارات رسانه‌ای؟

#تحلیل_کوتاه
#اروپا
#اسرائیل

🔹بریتانیا، فرانسه و کانادا در بیانیه‌ای مشترک در ۲۹ اردیبهشت اقدامات اسرائیل در غزه و کرانه باختری را محکوم کرده و تهدید به تحریم و اقدام ملموس کردند. همچنین بریتانیا دو سازمان افراطی صهیونیست در کرانه باختری را تحریم و اقدامات اسرائیل در این منطقه را غیرقانونی خواند. برخی دیگر از کشورهای اروپایی نیز مواضع مشابهی اتخاذ کردند. این مسائل باعث ایجاد سوالاتی درباره ابعاد و ماهیت اصلی این اقدامات و مواضع شده است.

💢ابعاد تهدیدات اخیر

🔸اگرچه اتحادیه اروپا و برخی اعضا سابقه زیادی در تحریم‌های بی‌اثر علیه چند شهرک‌نشین داشتند و اقدام دوباره آن‌ها جدید و جدی نیست، اما تهدید به تحریم مقامات بلندپایه اسرائیل نظیر اسموتریچ و کاتس، توقف مذاکرات تجارت آزاد میان اسرائیل و بریتانیا، و پیشنهاد فرانسه برای بازنگری در روابط تجاری اتحادیه اروپا با اسرائیل، نشان‌دهنده شدت تهدیداتی است که در تاریخ روابط آنها بی‌سابقه بوده است.

💢ماهیت تهدیدات اخیر مقامات اروپایی

🔸با وجود اظهارات و تهدیدهای بی‌سابقه اروپایی‌ها، اما با نگاهی دقیق‌تر می‌توان دریافت که ماهیت آنها متأثر از نارضایتی افکار عمومی از حمایت دولت‌های اروپایی از اسرائیل و بدرفتاری اسرائیل با اروپا است. اقدام بریتانیا در توقف مذاکرات تجارت آزاد در واقع تهدیدی توخالی است، چرا که مذاکرات رو به پیشرفت نبود. علاوه بر این، تهدید فرانسه و کمیسیون اروپا درباره بازنگری در قرارداد تجارت با اسرائیل در واقع تلاشی برای ترساندن اسرائیل است چرا که اگر تهدید جدی بود، جزئیات سازوکارها و زمان‌بندی برای چنین بررسی‌هایی مشخص می‌شد. در نتیجه این اقدامات تهدیدات پوچ و بی‌تأثیری برای فرونشاندن افکار عمومی و تغییر رفتار خصمانه اسرائیل با اروپا است که تأثیری نیز بر آنها نداشته است.

🔸در واقع موثرترین راه برای تأثیرگذاری بر رفتار اسرائیل نه تهدید به عدم بهبود تجارت یا محدودیت بر چند شهرک‌نشین، بلکه تحریم تجارت با اسرائیل است؛ چرا که اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری اسرائیل است. اقدامی که تاکنون حتی تهدید لفظی هم به استفاده از آن نشده است.

💢نگرانی از موج نارضایتی داخلی

🔸وزیر خارجه بریتانیا یکی از اقداماتی که باید توسط اسرائیل متوقف شود را «نادیده گرفتن نگرانی‌های دوستان و متحدین اسرائیل» و «تخریب شهرت اسرائیل در نزد جهانیان» دانست. این اظهارات بیشتر از آنکه اقدامی برای تعهد اسرائیل به هنجارهای بین‌المللی و انسانی باشد، تلاشی برای خاموش کردن موج نارضایتی افکار عمومی از سیاست خارجی این کشورها است. این نارضایتی به ویژه پس از مسدود کردن کمک‌های بشردوستانه به اسرائیل تشدید یافته است و آن‌ها را وا داشته تا تلاشی ظاهری انجام دهند تا موج انتقاد و نارضایتی داخلی علیه خود را کاهش دهند.

🔸مقاله اخیر باراک روید نیز نشان می‌دهد اروپایی‌ها بیشتر از آنکه نسبت به راهبرد جنایت‌کارانه اسرائیل مشکل داشته باشند، نسبت به بی‌توجهی دولت نتانیاهو به نگرانی‌هایشان معترضند. جنایات جنگی اسرائیل و اظهارات افراد رادیکالی مانند اسموتریچ باعث افزایش خشم افکار عمومی اروپا علیه اسرائیل و حامیان اروپایی آن شده است. این وضعیت باعث کاهش محبوبیت بیشتر دولت‌های حاکم بر اروپا و نزدیکی بیشتر به سقوط این دولت‌ها شده است.

💢بدرفتاری و توهین به اروپایی‌ها

🔸تیراندازی به نمایندگان کشورهای اروپایی در کرانه باختری و رویکرد گستاخانه اسرائیلی‌ها نسبت به مقامات اروپایی، از جمله اقداماتی است که موجب خشم اروپایی‌ها شده است. دولت کنونی اسرائیل حتی با اتحادیه اروپا نیز خصمانه رفتار می‌کند که باعث شده تا اروپایی‌ها رویکرد خود نسبت به اسرائیل را حداقل در ظاهر تقابل‌جویانه‌تر کنند تا جلوی تداوم بدرفتاری با اروپایی‌ها را بگیرند و اسرائیل را وادار به رعایت نگرانی‌های خود کنند. دلیل اعمال تحریم اخیر در کرانه باختری، علی‌رغم یکسان بودن شرایط، به تیراندازی اخیر اسرائیلی‌ها به نمایندگان اروپایی برمی‌گردد که موجب تنش جدیدی بین اسرائیل و دولت‌های اروپایی شد.

💢جمع‌بندی

اتحادیه اروپا با اسرائیل تنش جدی‌تری پیدا کرده است که نه ناشی از جنایت‌های اسرائیل در غزه و کرانه باختری، بلکه ناشی از توهین و بدرفتاری آنها با مقامات اروپایی و بی‌توجهی به نگرانی‌های آنها درباره تصویر اسرائیل در کشورهای خود است. اگرچه اروپایی‌ها وارد مرحله جدیدی از تنش شده‌اند، اما بعید است که تحریم‌های جدی و مؤثری اعمال کنند و همچنان به حمایت از اسرائیل ادامه خواهند داد.

🔁 مطالب مرتبط
▫️رویاهای تحقق نیافته نتانیاهو در غزه
▫️طوفان الاقصی و شکاف در رویکرد اروپایی به مسئله فلسطین

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/445
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐 تغییر شکل روابط چین و آمریکای لاتین با خودروهای برقی
◾️ مؤسسه مطالعات بین‌الملل و استراتژیک (دانشگاه پکن)
📝ایلاریا مازوکو

#جهان_شرقی
#خودروهای_برقی
#آمریکای_لاتین #چین

🔸در شرایط گذار جهانی به فناوری‌های سبز، ذخایر غنی مواد معدنی حیاتی آمریکای لاتین و حوزه کارائیب این منطقه را به کانون توجه سرمایه‌گذاران، به‌ویژه چین، تبدیل کرده است. چین از طریق خرید معادن، سهام شرکت‌ها و همکاری با دولت‌ها، نفوذ قابل‌توجهی در استخراج لیتیوم، مس و سایر مواد مورد نیاز برای باتری خودروهای برقی پیدا کرده است.

💢صنعت استخراج

🔹مثلث لیتیوم (آرژانتین، بولیوی، شیلی) حدود ۵۸٪ ذخایر جهان را در اختیار دارد. بولیوی با وجود ذخایر بالا، به دلیل بی‌ثباتی سیاسی و کنترل شدید دولتی پیشرفت کندی داشته است اما در سال ۲۰۲۳ قراردادی با کنسرسیومی چینی به ارزش ۱.۴ میلیارد دلار امضا کرد.

🔹آرژانتین نیز به دلیل سیاست‌های تجاری باز، چهارمین تولیدکننده بزرگ لیتیوم است و چین در چندین پروژه فعال در این کشور نقش دارد. شیلی نیز با تولید یک‌سوم لیتیوم جهان، شریک مهم چین است، اما برنامه‌های اخیر دولت بوریچ برای افزایش کنترل دولتی ممکن است فضای سرمایه‌گذاری را تحت تأثیر قرار دهد.

🔹در حوزه مس، آمریکای لاتین حدود ۴۰٪ تولید جهانی را تأمین می‌کند و چین با سرمایه‌گذاری در کشورهای شیلی، پرو و مکزیک، جایگاه خود را در زنجیره تأمین تقویت کرده است. با این حال، عواملی مانند ملی‌سازی، بی‌ثباتی سیاسی و بحران منابع طبیعی، چالش‌هایی برای تداوم و گسترش این سرمایه‌گذاری‌ها ایجاد کرده‌اند.

💢صنعت تولید باتری

🔹صنعت باتری لیتیومی در آمریکای لاتین هنوز به‌طور گسترده فعال نیست، هرچند نشانه‌هایی از علاقه شرکت‌های چینی و کشورهای منطقه به توسعه این صنعت وجود دارد. تنها سرمایه‌گذاری قابل‌توجه در این حوزه، راه‌اندازی کارخانه باتری توسط شرکت چینی BYD در مانائوس برزیل است که به‌احتمال زیاد برای پاسخ به تقاضای داخلی و پشتیبانی از تولید خودروی این شرکت در برزیل انجام شده است.

🔹«قانون کاهش تورم» ایالات متحده مشوق‌های قابل‌توجهی برای سرمایه‌گذاری در خود آمریکا ایجاد کرده که بسیاری از شرکت‌های بزرگ باتری را به این کشور کشانده است. این قانون به کشورهایی مثل شیلی و مکزیک کمک کرده تا سرمایه‌گذاری بیشتری جذب کنند. بنابراین با توجه به مشوق‌های دولتی و اندازه بازار، ایالات متحده در آینده‌ای نزدیک همچنان بزرگ‌ترین بازار خودروهای برقی در قاره آمریکا باقی خواهد ماند.

💢تولید و مونتاژ خودروهای برقی

🔹برزیل و مکزیک پیشتازان تولید خودروهای برقی و قطعات آن در آمریکای لاتین هستند و هر دو کشور زیرساخت‌های صنعتی قوی‌ای دارند، اما راهبردهای سرمایه‌گذاری چین در این دو کشور متفاوت است.

🔹مکزیک به دلیل عضویت در توافق‌نامه USMCA و نزدیکی به آمریکا، تحت نظارت بیشتری از سوی این کشور قرار دارد. همچنین «قانون کاهش تورم» آمریکا مشوق‌هایی برای تولید در مکزیک فراهم کرده و این موضوع باعث شده است مکزیک در پذیرش سرمایه‌گذاری‌های چینی محتاط‌تر عمل کند تا جلوی ورود غیرمستقیم محصولات چینی به آمریکا گرفته شود. براین اساس تاکنون سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی از سوی خودروسازان چینی در مکزیک انجام نشده است.

🔹در مقابل، سرمایه‌گذاری چین در صنایع کمتر حساس در مکزیک مانند قطعات خودرو با سرعت در حال گسترش است. احتمال محدودیت‌های امنیتی برای خودروهای متصل به شبکه با فناوری چینی نیز وجود دارد که می‌تواند صادرات این خودروها از مکزیک به آمریکا را ممنوع کند. بنابراین، هر سرمایه‌گذاری چینی در مکزیک احتمالاً فقط برای بازار داخلی و منطقه‌ای خواهد بود.


🔹با توجه به جمعیت زیاد و رشد طبقه متوسط، برزیل بازاری بزرگ برای خودروهای برقی چینی محسوب می‌شود. شرکت‌هایی مانند BYD و گریت‌وال موتورز در این کشور کارخانه‌هایی راه‌اندازی کرده‌اند. اگرچه برزیل می‌تواند در آینده مرکز صادرات خودروهای برقی به سایر کشورهای آمریکای لاتین شود، اما در حال حاضر، احتمال صادرات گسترده این خودروها به آمریکا کم است.

💢نتیجه‌گیری

این روند نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری چین می‌تواند به متنوع‌سازی اقتصادی و جذب سرمایه مستقیم خارجی در بخش‌های کلیدی کمک کند، اما دولت‌ها باید تعادل دقیقی بین منافع ملی و روابط با ایالات متحده برقرار کنند و با توجه به تنش‌های ژئوپلیتیکی فزاینده بین چین و آمریکا، کشورهای منطقه باید سیاست‌هایی اتخاذ کنند که هم رشد اقتصادی را تضمین کند و هم با هدف‌های آمریکا در تنوع‌سازی زنجیره تأمین سازگار باشد. این امر می‌تواند از طریق سرمایه‌گذاری‌های مشترک، ترغیب اشتراک فناوری با شرکت‌های چینی و حمایت از دانشگاه‌ها و شرکت‌های محلی صورت گیرد.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/446
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐دست‌کم‌گرفتن چین: نیاز آمریکا به خنثی‌سازی مزیت‌های پایدار پکن
◾️فارن افرز
📝 کورت کمپبل و راش دوشی

#روندهای_استراتژیک

🔸آمریکایی‌ها، قدرت و عمق مزیت‌های استراتژیک چین را دست‌کم گرفته‌اند. ادامه برداشت فعلی نمی‌تواند به طور مؤثری مانع پیشرفت چین شود. لذا اتخاذ راهبردی جدید بر پایه زنجیره متحدان، توسط امریکا ضروری است. علی‌رغم برخی مشکلات اقتصادی و تغییرات جمعیتی، چین همچنان مزیت‌های کلان و پایدار قابل توجهی دارد که آن را در سطح قدرت‌های جهانی منحصر به فرد کرده است.

💢مزیت‌های پایدار چین

1️⃣بازار داخلی وسیع: چین با بیش از یک میلیارد جمعیت، یکی از بزرگ‌ترین بازارهای مصرف و تولید در جهان است که به آن اجازه می‌دهد در صنایع کلیدی و زنجیره‌های تولید جهانی نقش محوری ایفا کند.

2️⃣توانمندی‌های تولیدی و صنعتی: چین پیشرفته‌ترین تولیدکننده در حوزه‌های فولاد، سیمان، خودرو و الکترونیک است و سرمایه‌گذاری‌های گسترده در بخش فناوری باعث شده در زمینه‌هایی مانند ۵G، هوش مصنوعی و فناوری‌های پیشرفته به سرعت رشد کند.

3️⃣دیپلماسی اقتصادی فعال: ابتکاراتی مانند «کمربند و جاده» چین را قادر ساخته تا نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در آسیا، آفریقا و حتی اروپا افزایش دهد و این امر قدرت نرم چین را تقویت می‌کند.

4️⃣سرمایه‌گذاری گسترده در نظامی‌گری: توسعه نیروهای مسلح و افزایش بودجه دفاعی چین از دیگر عوامل قدرت آن به شمار می‌رود که امکان رقابت با آمریکا را در حوزه نظامی افزایش داده است.

🔹با این حال، چین با چالش‌هایی از جمله مشکلات ساختاری اقتصادی، افزایش هزینه‌های نیروی کار، بحران جمعیتی و فشارهای زیست‌محیطی نیز روبه رو است. اما در مجموع این موارد باعث کاهش قابل توجه قدرت چین نخواهند شد.

💢ضعف‌ها و کاستی‌های آمریکا در مواجهه با چین

🔹آمریکا در مواجهه با چین دچار نوعی غفلت و اشتباهات استراتژیک شده است که در این رابطه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1️⃣تمرکز بیش از حد بر رقابت مستقیم نظامی: آمریکا معمولاً تمرکز زیادی بر افزایش توان نظامی برای مقابله با چین دارد. این رویکرد نمی‌تواند تمامی ابعاد رقابت با چین را پوشش دهد.

2️⃣کم‌توجهی به همکاری‌های بین‌المللی: علی‌رغم تأکیدهای مکرر بر اهمیت ائتلاف‌ها، در عمل آمریکا در سال‌های اخیر از بسیاری از متحدان خود فاصله گرفته است.

3️⃣عدم بهره‌برداری از قدرت اقتصادی متحدان: اقتصاد آمریکا به تنهایی دیگر قدرتی مثل گذشته ندارد و بدون همکاری نزدیک با متحدان اروپایی، آسیایی و دیگر مناطق جهان نمی‌تواند به شکل مؤثر در مقابل چین بایستد.

4️⃣نبود استراتژی جامع: تلاش‌های پراکنده که بیشتر واکنشی و مقطعی هستند، باعث شده تا چین بتواند از ضعف‌های آمریکا بهره ببرد و زمینه‌های پیشرفت خود را تقویت کند.

💢ضرورت ایجاد «استراتژی زنجیره متحدان»

با توجه به مزیت‌های چین و ضعف‌های آمریکا، ضرورت دارد تا آمریکا به جای اتکا به قدرت سخت‌افزاری و اقدامات تک‌جانبه، یک استراتژی جدید مبتنی بر همکاری عمیق و گسترده با متحدان را اتخاذ کند. این استراتژی شامل موارد زیر است:

1️⃣تقویت همکاری نظامی بین متحدان: ساختارهای نظامی مشترک و توسعه فناوری‌های دفاعی هماهنگ می‌تواند توان مقابله با چین را به شکل قابل توجه افزایش دهد.

2️⃣ایجاد شبکه‌های اقتصادی و فناوری متحد: آمریکا باید با متحدانش در زمینه‌های تولید نیمه‌رساناها، فناوری‌های پیشرفته و زنجیره‌های تامین همکاری کند تا وابستگی به چین کاهش یابد.

3️⃣همگرایی دیپلماتیک: متحدان آمریکا باید در سطح جهانی یک صدای واحد در مقابل سیاست‌های چین داشته باشند تا فشارهای سیاسی و اقتصادی بر پکن افزایش یابد.

4️⃣سیاست‌های همگرا در برابر نفوذ اقتصادی چین: مقابله با پروژه‌های اقتصادی چین مانند «کمربند و جاده» نیازمند هماهنگی متحدان در ارائه جایگزین‌های توسعه‌ای به کشورهای در حال توسعه است.

🔹 استراتژی زنجیره متحدان به آمریکا این امکان را می‌دهد که از طریق استفاده از ظرفیت جمعی اقتصاد و قدرت نرم متحدان، مزیت‌های پکن را کاهش دهد و زمینه رقابت پایدار و برد-برد را فراهم کند.

🔹در نهایت، آمریکا نباید چین را صرفاً از دیدگاه رقابت مستقیم یا جنگ سرد جدید نگاه کند بلکه باید عمق و گستردگی مزیت‌های چین را به درستی درک کرده و برای مقابله با آن استراتژی جامع و مبتنی بر همکاری متحدان را در پیش بگیرد. ادامه رویکردهای پراکنده، منفرد و واکنشی ممکن است نه تنها مانع رشد چین نشود، بلکه موجب تضعیف جایگاه آمریکا در نظم جهانی گردد.

💢جمع‌بندی

آمریکا در صورت عدم تغییر رویکرد، در معرض خطر از دست دادن جایگاه خود قرار خواهد گرفت و تنها با درک واقعی قدرت چین و استفاده از ظرفیت‌های متحدان است که می‌تواند موقعیت استراتژیک خود را حفظ کند.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/447
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵فراتر از ژئوپلیتیک: همکاری ایران و چین در چارچوب ابتکار کمربند و جاده
◾️دیپلمات
📝علی اسکورچی و زنل گارسیا

#اکوتهران
#کریدور #BRI
#ایران #چین #اوراسیا

🔸با گذشت بیش از یک دهه از اعلام ابتکار کمربند و جاده، تحول ناشی از این ابتکار در زنجیره‌های تامین و جریان‌های تجاری توجه بسیاری را برانگیخته است. با این حال، جایگاه ایران در این ابتکار تنها از نظرگاه ژئوپلیتیک دیده شده و به پیشران‌های داخلی کمتر توجه شده است.

🔹برای مقامات چینی، ایران همواره دروازه‌ای به سوی انرژی، زنجیره‌های تامین و بازارهایی بوده که می‌توانند محرکی برای توسعه داخلی پایدار در چین باشند. مقامات چینی توسعه را در نسبت مستقیم با ثبات اجتماعی درک می‌کنند. برای مقامات ایرانی، چین شریکی کلیدی برای تبدیل شدن به هاب مرکزی در کریدورهای اقتصادی اوراسیا، منبع تامین مالی و فناوری و بازاری برای محصولات صادراتی است. این همسویی منافع اقتصادی-اجتماعی یکی از اصلی‌ترین دلایل تداوم همکاری دو کشور علیرغم چالش‌های ساختاری همچون تحریم‌های آمریکا است.

🔹چین همواره توسعه نامتوازن در قلمروی خود را به مثابه ریشه اصلی بی‌ثباتی اجتماعی و ناامنی تلقی نموده است. از همین رو، مقامات محلی در استان‌های توسعه نیافته، در پیگیری پروژه‌های فرامرزی برای حل این مسئله مصمم بوده‌اند و این تلاش‌هاست که به تاسیس کریدورهای اقتصادی درون چارچوب کمربند و جاده انجامیده است.

🔹کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی-غرب آسیا (CCAWAEC) نمونه‌ای از این روند است که خاستگاه آن راهبرد گشایش دوگانه سین‌کیانگ (به سمت داخل چین و به سمت بازارهای فرامرزی) است. در این کریدور، ایران می‌تواند زنجیره‌های تأمین جدیدی را از غرب چین به خاورمیانه، آفریقا و اروپا متصل کند.

🔹از سوی دیگر، سیاست‌گذاران ایرانی نیز با نگاه به موقعیت جغرافیایی ممتاز کشور – میان قفقاز، آسیای مرکزی، غرب آسیا، و جنوب آسیا – به دنبال احیای جایگاه تاریخی ایران به‌عنوان چهارراه تجاری اوراسیا هستند. این نگاه از سال ۲۰۰۵ با اعلام سیاست نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران نهادینه شد. در این راستا، ایران نه‌تنها از کمربند و جاده حمایت کرده، بلکه در مسیرهای مشابه مانند کریدور ترانس کاسپین و کریدور شمال-جنوب نیز مشارکت فعال دارد. این مسیرها با کاهش زمان و هزینه ترانزیت، جذابیت ایران را برای کشورهای محصور در خشکی و چین افزایش می‌دهند.

🔹علاوه بر این، نقش ایران به‌عنوان تأمین‌کننده انرژی برای چین اهمیت فزاینده‌ای یافته است. چین در حال بررسی چشم انداز جدیدی موسوم به پل انرژی جهانی پان-آسیایی است که در آن، ایران از طریق امتداد خط لوله گاز آسیای مرکزی به شبکه غرب-شرق چین متصل می‌شود. این امر می‌تواند توزیع انرژی به مناطق داخلی چین را تقویت کند و در عین حال، وابستگی چین به مسیرهای دریایی آسیب‌پذیر را کاهش دهد.

🔹قرارداد مشارکت راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین در سال ۲۰۱۶ چارچوبی برای همکاری‌های عمیق‌تر اقتصادی و زیرساختی ایجاد کرد. کمربند و جاده نه‌تنها ابزار تحقق این همکاری‌هاست، بلکه به ابزاری برای نهادینه‌سازی اتصال‌پذیری ایران در سازمان‌های منطقه‌ای همسو با چین، مانند بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیا، سازمان همکاری شانگهای و بریکس تبدیل شده است.

🔹با وجود این هم‌گرایی، اجرای کمربند و جاده در ایران با موانعی روبه‌رو بوده است. اگرچه تجارت دوجانبه بین چین و ایران در سال‌های اخیر افزایش یافته و تجارت غیرنفتی نیز رشد کرده، تحریم‌های ثانویه آمریکا مانعی جدی برای سرمایه‌گذاری مستقیم شرکت‌های بزرگ چینی در ایران ایجاد کرده‌اند.

🔹در نتیجه، سرمایه‌گذاری‌ها عمدتاً از طریق مبادله کالا به‌جای پول (تهاتر) یا پرداخت با یوان چین صورت می‌گیرند تا نیاز به استفاده از سیستم مالی غربی و دلار کاهش یابد. با این وجود، چین مسیر تمام ریلی چین (ییوو)–ایران–اروپا را در سال ۲۰۲۴ راه‌اندازی نموده است تا امکان اتصال ریلی مؤثر بین شرق و غرب را از طریق ایران فراهم کند. اگر این مسیر پایدار بماند، نقشه جدیدی از زنجیره‌های تأمین در منطقه رقم می‌خورد.

در مجموع، تحلیل مقاله نشان می‌دهد که همکاری ایران و چین در چارچوب کمربند و جاده، بیش از آن‌که صرفاً یک پروژه ژئوپلیتیکی باشد، بازتابی از منافع توسعه‌ای داخلی طرفین است. چین به دنبال ثبات اجتماعی از طریق توسعه مناطق غربی خود است و ایران به دنبال جذب سرمایه، فناوری، و احیای نقش خود در تجارت اوراسیاست. به باور نگارنده این هم‌سویی منافع داخلی ایران و چین است که باعث تداوم و تعمیق این همکاری‌ها شده است و برای فهم نقش ایران در ابتکار کمربند و جاده، باید فراتر از چارچوب ژئوپلیتیک اندیشید و به پیشران‌های اقتصادی و اجتماعی داخلی در دو کشور توجه کرد.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/448
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐نشست وزرای چین–سلاک؛ بازتابی از سیاست‌های تهاجمی آمریکا

#تحلیل_کوتاه
#آمریکای_لاتین
#چین #آمریکا

🔹در ۱۳ مه ۲۰۲۵، چهارمین نشست وزرای چین–سلاک (CELAC) با حضور وزرای امور خارجه ۳۳ کشور آمریکای لاتین و کارائیب در پکن برگزار شد. در این نشست نه تنها وزرای امور خارجه و نمایندگان کشورهای عضو سلاک حضور داشتند، بلکه همانند سال ۲۰۱۵ هیئت‌های بزرگی به رهبری گوستاوو پترو رئیس جمهور کلمبیا، لولا دا سیلوا رئیس جمهور برزیل و گابریل بوریک رئیس جمهور شیلی نیز حضور پیدا کردند که نشان دهنده اهمیت این نشست در سطح عالی برای کشورهای سلاک در جهت تعمیق روابط راهبردی با چین است.

🔸افزون براین در این نشست دو سند مهم، اعلامیه پکن و برنامه اقدام مشترک برای همکاری در زمینه‌های کلیدی (۲۰۲۷-۲۰۲۵) با حمایت تمام ۳۳ کشور حاضر به‌جز آرژانتین تصویب شد. همچنین بیش از ۱۰۰ پروژه همکاری سه ساله به تصویب رسید و چین ۲۰ اقدام در حمایت از توسعه کشورهای حوزه کارائیب ارائه داده است که نشان دهنده تمایل راسخ چین و آمریکای لاتین به توسعه همکاری دو و چندجانبه است.

💢برنامه‌ پنج‌گانه شی جین‌پینگ

🔸پنج برنامه‌ای که شی جین‌پینگ در این نشست در ذیل جامعه‌ای با آینده مشترک مطرح کرد شامل همبستگی، توسعه، تمدن‌ها، صلح و گسترش روابط مردم‌ با ‌مردم است که شبکه‌ای جامع در چهار بعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و اجتماعی را ایجاد کرده است و این امر چین را به یک شریک راهبردی برای کشورهای آمریکا لاتین تبدیل کرده است. به‌طوری که از منظر اجتماعی پکن سیاست لغو ویزا برای ورود بدون ویزا تا ۳۰ روز برای پنج کشور آمریکای لاتین را به صورت آزمایشی تا ۳۱ مه ۲۰۲۶ در دستور کار قرارداد.

🔸همچنین از بعد اقتصادی، شی جین‌پینگ یک خط اعتباری ۶۶ میلیارد یوانی معادل ۹.۱۸ میلیارد دلار برای حمایت از توسعه منطقه‌ای در آمریکای لاتین اختصاص داد. لازم به ذکر است که در سال ۲۰۲۴، تجارت چین و آمریکای لاتین از ۵۰۰ میلیارد دلار فراتر رفت که ۲ برابر ۲۵۰ میلیارد دلار روابط تجاری، در ابتدای تاسیس این نشست در سال ۲۰۱۵ است.

💢روند رژیم‌ سازی چین در آمریکای لاتین

🔸نشست چین-سلاک را می‌توان نقطه عطفی در تداوم روند رژیم سازی چین دانست به‌طوری که نخستین نشست ۲۰۱۵ در پکن پایه‌های همکاری بین‌دولتی و داوطلبانه را گذاشت، دومین نشست ۲۰۱۸ در شیلی اولویت‌های همکاری و پیوند با طرح کمربند و جاده را تثبیت کرد، سومین نشست ۲۰۲۱ به‌صورت مجازی دستورکارهای نوینی مانند سلامت و دیجیتال‌سازی را افزود و در چهارمین نشست، شی جین‌پینگ با شعار «جامعه‌ای با آینده مشترک» عمق استراتژیک روابط را برجسته کرد.

💢واکنش آمریکا به نفوذ چین در آمریکا جنوبی

🔸چین در سال‌های اخیر با حضور پررنگ‌تر در آمریکای لاتین، عملاً وارد منطقه‌ای شده است که مدت‌ها به‌عنوان زمین بازی ایالات متحده شناخته می‌شد. این اقدام راهبردی، حساسیت‌ها و واکنش‌هایی را در سطح کلان در ایالات متحده برانگیخته است. در دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، این نگرانی‌ها به شکل صریح‌تری بروز یافت.

🔸وی با ادعای تسلط چین بر کانال پاناما، تهدید به بازپس‌گیری آن کرد و اقدامات تهاجمی همچون تهدید به حمله نظامی به مکزیک، اعمال تعرفه بر واردات از کلمبیا و مکزیک و وضع تعرفه پایه ۱۰ درصدی بر صادرات کشورهای منطقه را در پیش گرفت که همگی بیانگر تلاش واشنگتن برای مهار چین در آمریکای لاتین است. با این حال با وجود اهمیت راهبردی نشست وزرای چین–سلاک، آمریکا واکنش مستقیمی به آن نشان نداده و ترجیح داده در سطحی کلان با نفوذ چین در آمریکای لاتین مقابله کند.

💢اهمیت این نشست

🔸با تمام این اوصاف نشست وزرای خارجه چین–سلاک را می‌توان واکنش کشورهای آمریکای لاتین به سیاست‌های تهاجمی ایالات متحده دانست، چرا که با وجود اینکه این نشست در سطح وزرای خارجه بود، ولی رؤسای جمهور برزیل، کلمبیا و شیلی شخصاً در اقدامی دور از انتظار در نشست حضور یافتند و با شی جین‌پینگ دیدار کردند.

همچنین پیوستن رسمی کشوری مانند کلمبیا به BRI که سال‌ها متحد نزدیک واشنگتن بود و اعلام تمایل هائیتی و سنت‌لوسیا به همکاری با چین با وجود اینکه از متحدین باقی مانده تایوان محسوب می‌شدند گویای نفوذ دیپلماتیک رو به گسترش چین و تمایل کشورهای منطقه به خنثی سازی سیاست‌های تهاجمی آمریکا است.

🔄مطالب مرتبط
▫️موافقت‌نامه شراکت راهبردی و چشم‌انداز روابط روسیه_ونزوئلا
▫️آینده سیاسی مبهم مورالس و سوسیالیست‎ها در بولیوی

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/449
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/05/31 15:38:40
Back to Top
HTML Embed Code: