Telegram Group Search
همت؛ معیاری برای سنجش عیار انسان‌ها

ایرج شهبازی

بک‌شنبه، سبزدهم مهرماه ۱۴۰۴
همت - مولانا.pdf
145.8 KB
همت؛ معیاری برای سنجش عیار انسان‌ها
فلانی آدم بدی است!

دکتر هادی صمدی

مهم‌ترین توصیه‌ی آلبرت الیس، بانی روان‌درمانی عقلانی _ هیجانی، این است که «رفتار یا باور نامعقول یک فرد را نقد کن، نه خودِ او را». این اصل، تفاوت بین «تو کار احمقانه‌ای کردی» و «تو احمق هستی» است. اولی راه را برای اصلاح باز می‌گذارد، دومی یک حکم قطعی و کلی است که فرد را در موضع دفاعی قرار می‌دهد و مسیر تغییر را مسدود می‌کند.

با این حال در عموم بحث‌هایی که در شبکه‌های مجازی انجام می‌شود، کلیت یک فرد نقد می‌شود و نه فلان نظر یا رفتار او. اما چرا به کار بستن این توصیه‌ی معقول این‌قدر سخت است و حتی تحصیل‌کردگان نیز  آن را به کار نمی‌گیرند؟! این دشواری ریشه در ساختار شناختی، تاریخ تکاملی، و بستر فرهنگی _ اجتماعی ما دارد و گذر کردن از آن ممارست زیادی می‌طلبد و تا وارد این فرایند تمرینی نشویم، نباید انتظار تغییرات بنیادی در شرایط را داشته باشیم.

دلایل شناختی
روان‌شناسان از اثر هاله‌ای سخن می‌گویند؛ به این معنی که وقتی یک ویژگی منفی، یا مثبت را در کسی می‌بینیم، تمایل داریم آن را به کل شخصیت او تعمیم دهیم؛ زیرا مغز ما برای صرفه‌جویی در انرژی، تمایل به استفاده از میان‌برهای ذهنی دارد. تحلیل دقیق و منصفانه انرژی زیادی می‌طلبد و برچسب زدن، یک راه سریع و کم‌هزینه برای طبقه‌بندی دنیا و آدم‌هایش است. مغز انسان ذاتاً به لحاظ شناختی خسیس است و ترجیح می‌دهد به جای تحلیل عمیق و چندوجهی، از ساده‌سازی‌های افراطی استفاده کند. گفتن این که «او آدم بدی است» بسیار ساده‌تر از تحلیل پیچیده‌ی رفتار او در یک موقعیت خاص است. به علاوه ما دچار خطای بنیادین اِسناد نیز هستیم؛ زیرا تمایل داریم رفتارهای منفی دیگران را به شخصیت و ذات آنها نسبت دهیم (اسناد درونی)، اما رفتارهای منفی خودمان را به شرایط و موقعیت ربط دهیم (اسناد بیرونی).

علت تکاملی
این تنبلیِ شناختیِ ما ریشه‌های تکاملی نیز دارد. مغز ما برای بقا در محیط‌های خطرناک اجدادی تکامل یافته است، نه برای مباحثه‌ی مؤدبانه در شبکه‌های اجتماعی. برای بقای اجداد ما، تشخیص سریع خودی از غیرخودی حیاتی بود. کسی که باور یا رفتاری متفاوت و تهدیدآمیز داشت، به سرعت به عنوان عضوی از برون‌گروه برچسب می‌خورد و یک تهدید بالقوه برای کل قبیله محسوب می‌شد.

زمینه‌های اجتماعی
اما زمینه‌های اجتماعی ما در ایران نیز کار را سخت‌تر می‌کند. هرچه یک جامعه ایدئولوژیک‌تر باشد و سطح تفکر انتقادی پایین باشد، هویت افراد بیشتر با باورهایشان گره می‌خورد. در چنین فضایی، یک باور صرفاً یک نظر نیست، بلکه یک نشانه‌ی وفاداری یا سند هویتی برای فرد است. در نتیجه، مخالفت با یک باور، صرفاً یک اختلاف فکری تلقی نمی‌شود، بلکه به عنوان حمله‌ای به هویت، وفاداری، و تمامیت وجودی فرد یا گروه در نظر گرفته می‌شود. باورهای نامعقول (بگذریم از این‌ که ممکن است آن باور واقعاً نامعقول نباشد و چون ما به آن باور نداریم آن را نامعقول می‌پنداریم!) به سرعت برچسب‌هایی مانند خیانت، کفر، ارتداد، یا دشمنی می‌خورند که همگی به کلیت شخصیت فرد اشاره دارند، نه به یک باور خاص.

جدا کردن رفتار از فرد، یک مهارت تفکر انتزاعی است که با توجه به پایین بودن سطح مطالعه در ایران، تمرین چندانی در آن نداریم. بگذریم از این که به دلایل ذکر شده در بالا، تحصیل‌کردگان ما نیز به همین آفت دچار هستند. در جوامعی که سطح تفکر عموم مردم بیشتر انضمامی است، همه چیز در قالب‌های ساده و دوتایی یا سیاه و سفید دیده می‌شود: خوب/بد، دوست/دشمن. در این نوع تفکر، اگر کسی کار بدی انجام دهد، پس آدم بدی است. این یک نتیجه‌گیری خطی و ساده است. رشد تفکر انتزاعی به جامعه اجازه می‌دهد که بفهمد همه‌ی افراد جامعه، هم می‌توانند کارهای بد انجام دهند و هم کارهای خوب؛ بدون این که کل هویت آن‌ها زیر سؤال برود.

راهکار اصلاح
منصفانه و صادقانه بپذیریم که ما هم این کار را کرده‌ایم. چنین اعترافی جایگاه ما را بالاتر می‌برد و نه پایین‌تر. ما هم انسان هستیم و گرایش‌های شناختی که ریشه‌های تکاملی دارند، رفتارهای ما را نیز هدایت می‌کنند. این یک ویژگی انسانی است که توسط فرهنگ و محیطی که در آن زیسته‌ایم، تشدید شده است. هر زمان که متوجه شدیم در حال برچسب زدن به کل شخصیت یک فرد هستیم، مکث کنیم. خطاهای گذشته‌ی افراد را به کل شخصیت آن‌ها و به ویژه به رفتار و نظرات امروز آن‌ها تعمیم ندهیم.

این مهارتی است که نیازمند تمرین آگاهانه است، به خصوص در فرهنگی که دائماً ما را به سمت تفکر انضمامی و برچسب‌زنی هدایت می‌کند، کار سختی پیش رو داریم. با هر بار مکث و اصلاح مسیر فکری، در حال تقویت تفکر انتزاعی و عقلانی خود هستیم. بدون این تمرین در سطح فردی، به دنبال تغییراتی معجزه‌وار در سطح اجتماعی نباشیم. رمان خواندن بهترین تمرین برای تقویت این مهارت است.

@evophilosophy
@irajshahbazi
معرفی چند کتاب دربارۀ حافظ و اشعارِ او

بیستم مهرماه به نامِ نامی حافظ گره خورده است. حافظ یکی شگفت‌آورترین ایرانیان در تاریخ بلند سرزمین ماست. او عصارۀ فکر و فرهنگ ایران و اشعارش آینۀ روحِ ایرانی است. در این آینۀ غماز می‌توان به تماشای پنهانی‌ترین زوایای وجود ایرانیان نشست. حافظ سخن‌گوی ناخودآگاه تباری ایرانیان است. او به مدد شهود شگفت‌آور خود توانسته است به درون ناخودآگاه جمعیِ ایرانیان راه یابد و بر بسیاری از گوشه‌های تاریک آن روشنایی بیفکند. از این جهت است که برای ایرانیان، حافظ‌شناسی به معنای دقیق کلمه به معنی خودشناسی است. بر هر ایرانیِ وطن‌دوستی واجب است که با حافظ انس بگیرد، دیوان ارجمند او را بارها و بارها مطالعه کند و در سخنانِ شیرین‌تر از شهد و شکر او تأمل کند.

خوش‌بختانه کتاب‌ها، مقالات و سخنرانی‌های زیادی دربارۀ ابعاد گوناگون زندگی، زبان و اندیشۀ حافظ وجود دارد. در ادامه، فهرستی از چند منبع خوب دربارۀ حافظ را به شما دوستان عزیزم معرفی می‌کنم و امیدوارم که به تدریج آنها را مطالعه کنید و بر آگاهی‌های خودتان درمورد حافظ بزرگ بیفزایید.

ـــ آشوری، داریوش (۱۳۷۹). ع‍رف‍ان‌ و رن‍دی‌ در ش‍ع‍ر ح‍اف‍ظ(ب‍ازن‍گ‍ری‍س‍ت‍ه‌ی‌ ه‍س‍ت‍ی‌ش‍ن‍اس‍ی‌ ح‍اف‍ظ). ویراست ۲؛ با بازنگری اساسی و کاست و افزود بسیار. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر م‍رک‍ز.

ـــ اس‍لام‍ی‌ن‍دوش‍ن‌، م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی‌ (۱۳۷۴). م‍اج‍رای‌ پ‍ای‍ان‌ن‍اپ‍ذی‍ر ح‍اف‍ظ. [ت‍ه‍ران‌]: ی‍زدان‌‏ ، ۱۳۷۴.

ـــ برزگرِ خالقی‌، محمد رضا‌ (۱۳۸۲). شاخِ نباتِ حافظ. تهران : زوّار.

‏ـــ پ‍ورن‍ام‍داری‍ان‌، ت‍ق‍ی (۱۳۸۲). گ‍م‍ش‍دۀ‌ ل‍ب‌ دری‍ا: ت‍ام‍ل‍ی‌ در م‍ع‍ن‍ی‌ و ص‍ورت‌ ش‍ع‍ر ح‍اف‍ظ. ت‍ه‍ران‌: س‍خ‍ن‌.‏ ‏

ـــ خ‍رم‍ش‍اهی‌، ب‍ه‍اءال‍دین‌ (۱۳۷۲). حافظ‌نامه. تهران : علمی فرهنگی و سروش.

ـــ خ‍رم‍ش‍اه‍ی‌، ب‍ه‍اءال‍دی‍ن (۱۳۷۳). ح‍اف‍ظ‌ن‍ام‍ه‌: ش‍رح‌ ال‍ف‍اظ، اع‍لام‌، م‍ف‍اه‍ی‍م‌ ک‍ل‍ی‍دی‌ و اب‍ی‍ات‌ دش‍وار ح‍اف‍ظ. وی‍راس‍ت‌ ۲. ‏ ت‍ه‍ران‌ ‏ : ش‍رک‍ت‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۷۴). حافظ. تهران: بنیانگذاران فرهنگ امروز.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۸۴). ذهن و زبان حافظ. چاپ هشتم/ ویراست سوم. تهران: ناهید.

ـــ درگاهی‌، محمود ‌(۱۳۹۶). در خلاف‌آمد عادت؛ مقالاتی در چالش با حافظ‌شناسی رسمی و رایج. تهران: کویر.

ـــ دش‍ت‍ی‌، ع‍ل‍ی ‌(۱۳۸۱). ن‍ق‍ش‍ی‌ از ح‍اف‍ظ. ت‍ه‍ران‌: ام‍ی‍رک‍ب‍ی‍ر.

ـــ رج‍ائ‍ی‌، اح‍م‍دع‍ل‍ی (۱۳۸۹). ف‍ره‍ن‍گ‌ اش‍ع‍ار ح‍اف‍ظ. ت‍ه‍ران‌: علمی. چاپ نهم.

ـــ ری‍اح‍ی‌، م‍ح‍م‍دام‍ی‍ن‌ (۱۳۷۴). گ‍ل‍گ‍ش‍ت‌: در ش‍ع‍ر و ان‍دی‍ش‍ه‌ ح‍اف‍ظ. ت‍ه‍ران‌: ع‍ل‍م‍ی.

ـــ زری‍ن‌ک‍وب‌، ع‍ب‍دال‍ح‍س‍ی‍ن (۱۳۷۳). از ک‍وچۀ‌ رن‍دان‌: درب‍اره‌ زن‍دگ‍ی‌ و ان‍دی‍ش‍ه‌ ح‍اف‍ظ. ت‍ه‍ران‌: س‍خ‍ن.

ـــ ش‍ف‍ی‍ع‍ی‌ ک‍دک‍ن‍ی‌، م‍ح‍م‍درض‍ا (۱۳۹۶). ای‍ن‌ ک‍ی‍م‍ی‍ای‌ ه‍س‍ت‍ی‌ درب‍اره‌ ح‍اف‍ظ؛ جمال‌شناسی و جهان شعری. تهران: سخن‌.‏

ـــ غ‍لام‍ی‌، زه‍را (۱۳۸۲). ح‍اف‍ظ‌ش‍ن‍اس‍ی‌ م‍وض‍وع‍ی؛‌ ب‍ررس‍ی‌ م‍وض‍وع‍ی‌ دی‍وان‌ ح‍اف‍ظ. اص‍ف‍ه‍ان‌: ف‍ره‍ن‍گ‌ م‍ردم‌.

ـــ غنی قاسم (۱۳۸۰). تاریخ عصر حافظ. تهران: زوّار. چاپ هشتم.

ـــ مرتضوی. منوچهر (۱۳۸۴). مکتب حافظ. تهران: ابن سینا. ویرایش چهارم

ـــ معین، محمد (۱۳۶۹). حافظ شیرین‌سخن. تهران: معین.

ـــ م‍لاح‌، ح‍س‍ی‍ن‍ع‍ل‍ی (۱۳۶۷). ح‍اف‍ظ و م‍وس‍ی‍ق‍ی. وی‍رای‍ش ۲. ت‍ه‍ران‌: ه‍ی‍رم‍ن‍د.

ـــ نیاز کرمانی. سعید (۱۳۹۵). حافظ‌شناسی. تهران: پاژنگ.

* نرم‌افزار «حافظ»، اثر مؤسسۀ تحقيقات كامپيوتری نور، يكی از بهترين آثار در زمينۀ حافظ‌شناسی است. در اين لوح فشرده متن كامل دیوان حافظ، امكان جستجو در متن دیوان و يك كتابخانۀ باارزش دربارۀ حافظ و اشعارش وجود دارد و همۀ دیوانِ حافظ با صدايي دلنشين و آرام خوانده می‌‌شود. براي همۀ كسانی كه به تحقیق دربارۀ حافظ علاقه دارند، تهيۀ اين اثر لازم است.

* لوح فشردۀ «نیستانِ جم» نیز یکی از بهترین منابع برای شناخت حافظ است. این لوح فشرده شامل بیش از صد ساعت سخنرانیِ از دکتر عبدالکریم سروش دربارۀ اندیشه‌های حافظ است و اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیارِ علاقمندانِ حافظ قرار می‌دهد.

ایرج شهبازی
نوزدهم مهرماه ۱۴۰۴

@irajshahbazi
درنگی در آستانه‌نشینی حافظ

حافظ شخصی آستانه‌نشین است. آستانۀ یعنی درگاهِ یک ساختمان، یعنی دَمِ در. آستانه در برابر صدر قرار دارد. صدر مجلس یعنی بالاترین جای جلسه که شاه و بزرگان درجه اول در آنجا می‌نشینند. آستانه جای افراد معمولی است و صدر به بزرگان اختصاص دارد. شاعران و عارفان را به هم می‌توان به دو گروه تقسیم کرد:

صدرنشینان و آستانه‌نشینان. شاعران و عارفان صدرنشین کسانی هستند که از نظر مالی، یا از حیث موقعیت اجتماعی و یا از جهتِ معنوی در اوج هستند و فاصلۀ زیادی با مردمِ معمولی دارند. برای نمونه عنصری یک شاعر صدرنشین است. او دارای موقعیت مالی و اجتماعی بسیار بالایی است و فاصلۀ زیادی با مردم معمولی دارد. طبیعی است که نمی‌توان از او انتظار داشت فقر و درد مردم معمولی را بفهمد و آنها را در دیوان خود منعکس کند.

مولانا هم عارفی صدرنشین است. او از حیث روحی و معنوی چنان اوج گرفته است که تا حد زیادی از دوگانه‌های فکری و احساسی فراتر رفته و در جهانی زندگی می‌کند که در فراسوی غم و شادی، جور و احسان، رنج و راحت و نظایر آنها قرار دارد. مولانا به فنا رسیده و به عدم پیوسته و در بسیاری از اوقات در جهان صلحِ یک‌رنگ زندگی می‌کند. در زندگی او خبری از تردید و اضطراب و اندوه نیست. او در شادی غوطه‌ور است و در نور به سر می‌برد. با وجود این که در اشعار مولانا فراوان به مسائل معمولی زندگی انسان‌ها اشاره می‌شود، اما او مجموعاً شاعری صدرنشین است و آن گاه که درمورد خودش سخن می‌گوید، چنان اوج‌هایی را ترسیم می‌کند که جز نوادری را توان اندیشیدن به آنها نیست، تا چه رسد به رسیدن به آنها.

اما حافظ چنین نیست. او شاعر یا عارف یا اندیشمند صدرنشینی نیست. او از حیث مالی در وضعیتی معمولی به سر می‌برده و فراوان با فقر و تنگ‌دستی دست و پنجه نرم کرده است و از سوی دیگر از حیث ایمانی و معنوی نیز تا حد زیادی آستانه‌نشین است. او دردها و رنج‌ها و تردیدها و شادی‌های انسان‌های معمولی را به خوبی تجربه کرده است. کلمۀ آستانه یکی از کلمات پرتکرار در دیوان حافظ است. بیایید پیش از ادامۀ بحث چند نمونه از اشعار او را با هم بخوانیم:

ــ جز آستان توام در جهان پناهی نيست
سر مرا به‌جز اين در حواله‌گاهی نيست

ــ بر آستان تو مشکل توان رسيد آری
عروج بر فلک سروری به دشواري است

ــ از آن زمان که بر اين آستان نهادم روی
فراز مسند خورشيد تکيه گاه من است

ــ چو کُحْلِ بينشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رويم، بفرما، از اين جناب؟ کجا؟

ــ بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

برای این که بحث بهتر روشن شود، لازم است به موقعیت دقیق آستانه توجه کنیم. آستانه در میانۀ درون سرای و فضای بیرونی آن قرار دارد. بیرون نمادِ دوری و فراق و محرومیت است و درون نماد قُرب و وصال و برخورداری به شمار می‌آید. درون نماد ایمان و عرفان و بیرون نماد کفر و الحاد است. وقتی می‌گوییم کسی آستانه‌نشین است، منظورمان این است که او در مفصل میان کفر و ایمان، در برزخ میان وصال و فراق و در نقطۀ تلاقی شک و تردید قرار دارد. آستانه نماد تعارض و تناقض است. شخص آستانه‌نشین در میانۀ افکار متناقض و احساسات متعارض گیر افتاده است. او زمانی از دل خویش نور به آفاق می‌دهد و زمانی هم مانند بید بر سر ایمان خویش می‌لرزد.

همین آستانه‌نشینی حافظ او را به موجودی دوست‌داشتنی و دسترس‌پذیر تبدیل می‌کند. هر چه سخن او شاهانه و آسمانی و دست‌نیافتنی است، منش و شخصیت و اندیشه و احساس او خودمانی و صمیمی و دسترس‌پذیر است. انسان‌های معمولی حافظ را انسانی از جنس خودشان می‌یابند؛ انسانی با همان ترس و لرزها، درد و رنج‌ها، غم و شادی‌ها و شک و تردیدهای خوشان. حافظ صادقانه می‌گوید حالا که به کنگرۀ کاخ وصل راه ندارد، بهتر است که بر خاک آستانۀ معشوق بنشیند و همانجا مقیم شود:

حافظ چو ره به کنگرۀ کاخ وصل نيست
با خاک آستانۀ اين در به سر بريم

و فروتنانه از صدرنشینان می‌خواهد که به یاد او باشند و دست او را بگیرند:
به وجه مرحمت ای ساکنان صدر جلال
ز روی حافظ و اين آستانه ياد آريد

آستانه‌نشینی حافظ باعث می‌شود که ما خود را با او هم‌سرشت و هم‌سرنوشت بیابیم. او گاهی به درون راه می‌یابد و غرق نور می‌شود و زمانی هم به بیرون پرتاب می‌شود و احساس ناامیدی و اندوه و رهاشدگی می‌کند و در بیشتر اوقات در آستانه می‌نشیند و همزمان نگاهی به درون می‌افکند و گوشۀ چشمی به بیرون دارد.

این ویژگی حافظ باعث می‌شود که او شخصی کاملاً زمینی و خودمانی به نظر برسد؛ زیراکه بسیاری از انسان‌ها آستانه‌نشین هستند؛ آنها نه به طور کامل ملحدند و نه کاملاً به ایمان رسیده‌اند. آنها در میانۀ تردید و ایمان جای گرفته‌اند. مادامی که عموم انسان‌ها آستانه‌نشین هستند، دیوان حافظ پرخواننده‌ترین دیوان شعر فارسی خواهد بود.

ایرج شهبازی
بیستم مهرماه ۱۴۰۴

@irajshahbazi
✳️ گزارش نیکوکاری‌های شما در سه ماه گذشته

دوستان عزیز و مهربانم

در مرداد، شهریور و مهر ۱۴۰۴، مجموعا مبلغ یک میلیارد و دویست و سی و نه میلیون و سیصد هزار تومان از شما دریافت کردم و با کمک همراهان عزیزم، این مبلغ را به شرح زیر هزینه کردم:

✔️ مبلغ صد و سی هشت میلیون تومان به هشتاد و پنج شخص نیازمند، بانوی سرپرست خانوار و خانوادۀ بی‌سرپرست تقدیم شد.

✔️ مبلغ شصت و دو میلیون و پانصد هزار تومان به هجده بیمار نیازمند، برای تهیۀ دارو و دیگر هزینه‌های درمان، تقدیم شد.

✔️ مبلغ هشتصد و سی و پنج میلیون و هشتصد هزار تومان جهت هزینۀ تحصیل و تهیۀ لوازم التحریر، برای دانش‌آموزان و دانشجویان نیازمند، در زنجان، نهاوند، تهران، سیستان و بلوچستان، هزینه شد.

✔️ مبلغ نود و نه میلیون تومان به عنوان کمک‌هزینه‌ی مسکن، برای بیسا و دو خانواده‌ی نیازمند هزینه شد.

✔️ مبلغ صد و چهار میلیون تومان برای حمایت از هنرمندان نیازمند و برنامه‌های فرهنگی هزینه شد.

در شهریور و مهرماه، با کمک دوستان عزیزم در خیریه‌ی ترنم مهر باران در زنجان، موسسه‌ی مردم‌نهاد مهرآونگ دارا در سیستان و بلوچستان، گروه عیاران بلوچستان، مهر ماندگار موسوی در نهاوند و گروه دیگری که مایل نیستند نامی از آنها برده شود، مجموعاً برای بیش از هفده هزار دانش‌آموز و دانشجوی نیازمند، لوازم التحریر و کیف و کفش تهیه شد.

♦️از خواهران و برادران ارجمندم، خانم دکتر طاهری و همکارانشان در مؤسسه‌ی ترنم مهر باران، خانم دکتر زهرا امیری و گروه عیاران بلوچستان، آقای محمدحسین تدین و موسسه‌ی مردم‌نهاد مهرآونگ دارا، خانم مریم منش و همراهان عزیزشان، خانم هانیه‌ی جهان‌تیغ، آقای امیرحسین جلالوند، خانم رقیه سپهری، خانم پروین حامدی، خانم صغری عابدی، آقای محمداسماعیل شهبازی، آقای علی‌رضا حافظی‌نژاد، آقای علی‌اصغر ارجی، دکتر امیرعباس علی‌زمانی، خانم زهرا محمدی، خانم طاهره قیطاسی، خانم زینب موسوی، خانم زهره رستم‌آبادی، آقای دکتر ناصر رضایی، آقای محمد سوری و خانم پروانه فرخی که هر کدام در مرحله‌ای از کار کمک‌رسانی به نیازمندان، مشفقانه و خالصانه مرا یاری و همراهی کردند، صمیمانه سپاسگزارم.

امیدوارم خداوند مهربان به شما و عزیزان‌تان نور و نشاط و نیکی عطا کند و ترس و نگرانی و افسردگی و پژمردگی و درد و رنج را از وجودتان دور کند و جان‌های زیباتون بیش از پیش غرق روشنایی و مهر باشه.

بانک ملی، به نام ایرج شهبازی

۶۰۳۷،۹۹۱۷،۳۴۲۹،۲۹۹۲

@irajshahbazi
طرحی برای مطالعۀ شاهنامۀ فردوسی

دوستان زیادی از من می‌خواهند که برنامه‌ای برای مطالعۀ شاهنامۀ حکیم توس به آنها پیشنهاد کنم. در فایل زیر طرحی برای مطالعۀ شاهنامه به شما معرفی می‌کنم و امیدوارم که بتونید با استفاده از اون وارد اقیانوس شاهنامه بشید و دامن‌دامن مروارید صید کنید.

ایرج شهبازی
سوم آبان‌ماه ۱۴۰۴
دوستان عزیزم
سلام، وقتتون به خیر و شادی

در فایل کوتاه زیر، به اختصار درمورد پدیدۀ مهم حسرت در زندگی انسان صحبت کرده‌ام و چند بیت از حافظ، سعدی و مولانا را هم خوانده‌ام. امیدوارم که این بحث رو بپسندید و براتون سودمند باشه.

ایرج شهبازی
هفتم آبان‌ماه ۱۴۰۴
حسرت.pdf
111.8 KB
حسرت - ایرج شهبازی
✳️ تور فرهنگی و معنوی قونیه (به مناسبت عُرس مولانا)

زمان: یک‌شنبه، بیست و سوم آذرماه، تا جمعه، بیست و هشتم آذرماه ۱۴۰۴

همراه با دکتر ایرج شهبازی و استاد صابر سوری

راهنمای تور: جناب آقای سیامک تاره

خدمات سفر:
🔺پرواز ماهان
🔺پنج شب اقامت در هتل چهارستارۀ سلجوق با صبحانه
🔺ترنسفر آنکارا - قونیه - آنکارا، با اتوبوس توریستی
🔺گشت شهری کامل قونیه
🔺بیمه مسافرتی
🔺یک وعده شام

بازدیدها:
🔸 بارگاه مولانا
🔸مسجد شمس
🔸 مسجد ایپلیکچی
🔸آرامگاه صدرالدین قونوی
🔸موزۀ پانوراما
🔸تپۀ علاءالدین
🔸مدرسه قراطای

بازدیدهای اختیاری: (هزینه به عهدۀ همسفر است)
🔸کاپادوکیا (در صورت مناسب بودن هوا)
🔸دهکدۀ زیبای سیله و باغ پروانه ها
🔸آرامگاه طاوس بابا
🔸آرامگاه آتش باز ولی
🔸شرکت در مراسم رقص سماع

هزینۀ سفر:
اتاق دوتخته: 745 دلار + هزینۀ پرواز
اتاق سه‌تخته: 700 دلار + هزینۀ پرواز

مدارک مورد نیاز:
گذرنامه با حداقل هفت ماه اعتبار از زمان حرکت
پرداخت 50 درصد مبلغ تور و هزینۀ پرواز جهت ثبت نام

تلفن و آیدی تلگرام جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:

09966480756

@Sepehr_mehro2

@sepehr_mehr
سخنرانی ایرج شهبازی

موضوع: حافظ و مسألۀ گناه

مکان: مؤسسۀ آستانه؛ خانۀ هنر و علوم انسانی

تاریخ: جمعه، هجدهم مهرماه ۱۴۰۴

مدت سخنرانی: هفتاد و سه دقیقه

طرح بحث

مقدمه

۱) انتظار عصمت از انسان

۲) گناه و دین

۳) گناه و رحمت و مغفرت الهی

۴)‌ انواع گناهان
۴-۱) گناهان فقهی
۴-۲) گناهان عرفانی
۴-۳) گناهان حقوقی
۴-۴) گناهان اخلاقی

۵) گناه و اختیار

۶) تعادل میان ریاکاری و ملامتی‌گری

این سخنرانی بخشی از دورۀ حافظ و مسائل وجودی انسان است که به همت خانم دکتر طاهره اشراقی، مدیر مؤسسۀ آستانه، در مهرماه ۱۴۰۴، به مناسبت روز حافظ برگزار شد. از ایشان و همکاران عزیزانشان سپاس‌گزارم و امیدوارم که در راه روشنی که در پیش گرفته‌اند، همواره پیروز و کامیاب باشند. برای این که بحث به طور کامل‌تر ارائه شود، من آن را در حین سفر به بخارا، ضبط کردم. امیدوارم که برای علاقه‌مندان سودمند باشد.

@irajshahbazi
Audio
حافظ و مسألۀ گناه - ایرج شهبازی
گناه - حافظ - شهبازی.pdf
195.2 KB
نقل قولها - حافظ و مسألۀ گناه
Forwarded from خانه‌ آشنا
📌 کارگاه 《چشم‌ها را باید شست》
موانعِ واقع‌بینی از نگاه مولانا

استاد ایرج شهبازی


📌شیوه برگزاری: حضوری و مجازی

جمعه ۲۳ آبان‌ماه
ساعت ۹ تا ۱۳
مکان برگزاری: موسسه خانه آشنا


📌بهای حضوری: ۵۰۰ هزار تومان
📌بهای مجازی: ۴۰۰ هزار تومان

👈لینک ثبت‌نام حضوری
https://khanehashena.com/myevents/10611-2/

👈لینک ثبت‌نام مجازی
https://khanehashena.com/myevents/10614-2/



☎️ ۲۲۲۲۲۳۰۰
📞 ۰۹۲۱۳۰۱۹۰۱۹

@khanehashena
www.khanehashena.com

اینستاگرام خانه آشنا
مدیریت زندگی خود را به قضاوت‌ها و انتظارات دیگران نسپاریم

بسیاری از ما چنان به دیگران وابسته‌ایم که حتی خوب یا بد شدن خود را نیز به داوری‌ها و واکنش‌های آنها گره می‌زنیم. اگر دیگران از ما تعریف و تمجید نکنند، کارهای نیکو را انجام نمی‌دهیم و چنان‌چه ما را سرزنش و نکوهش کنند، کارهای نیکو را ترک می‌کنیم. اگر به دیگران اعتماد کنیم و چند نفر از اعتماد ما سوء استفاده کنند، به این نتیجه می‌رسیم که اساساً اعتماد کردن به دیگران کار نادرستی است و آن را برای همیشه کنار می‌گذاریم. اگر خطاهای دیگران را ببخشیم و در این میان، چند نفر به خاطر بخشایش ما، گستاخ و پررو شوند، برای همیشه دست از عفو و بخشایش برمی‌داریم. اگر به دیگران کمک کنیم و کسانی از سخاوت ما سوء استفاده کنند، به طور کامل بخشش را ترک می‌کنیم. اگر کسی که دوستش داریم، به ما خیانت کند، حتی نسبت به سلامت جسم و جان خود نیز بی‌توجه می‌شویم و دست از همۀ کارهایی که برای بهبود کیفیت زندگی ما لازم‌اند، برمی‌داریم.

همۀ این کارها بدآن معنا هستند که ما در درون خود نقطۀ قابل اتکای نیرومندی نداریم که ما را در درجۀ اول به خاطر نیک‌بختی خودمان، و در وهلۀ بعد برای تقرّب به حقیقت و خدمت به انسانیت، به کارهای نیکو برانگیزد. عموم انسان‌ها خوب بودنِ خود را به تأیید و تکذیب دیگران گره می‌زنند و با این کار تیشه به ریشۀ نیک‌بختی خود می‌کوبند. انسان والا اصول بنیادین زندگی و قانون‌های ثابت اخلاقی را مبنای زندگی خود قرار می‌دهد و بی اعتنا به نظرات و عواطف دیگران، با گام‌هایی استوار راه خود را طی می‌کند.

نقل قول زیبای زیر از بانوی فرزانه، مادرترزا، به خوبی این موضوع مهم را تبیین می‌کند:

بیشتر انسان‌ها غیرمنطقی و خودخواه‌اند، اما تو در هر صورت از خطاهای آنها چشم‌پوشی کن.

اگر مهربان باشی، ممکن است کسانی تو را ریاکار و فریب‌کار بخوانند، با این حال تو مهربان باش.

اگر موفق شوی، حتماً دوستان دروغین و دوستانِ راستین پیرامون تو جمع می‌شوند، اما تو موفق بمان.

اگر صادق باشی، ممکن است دیگران تو را فریب دهند، اما تو در هر حال صادق باش.

ممکن است کسانی آنچه را که در طول سال‌ها، با زحمت و کوشش فراوان، ساخته‌ای، یک‌شبه خراب کنند، با این حال تو سازنده باقی بمان.

اگر خوش‌بخت شوی، ممکن است دیگران به تو حسودی کنند و تو را بیازارند، اما تو خوش‌بخت باقی بمان.

ممکن است کارهای خوبِ امروز تو را فردا فراموش کنند، با این حال تو به کارهای خوب خود ادامه بده.

با تمام وجود به دنیا خدمت کن و بدان که در نهایت همه چیز میان تو و خداست، نه میان تو و مردم.

(عادت هشتم، از استفان کاوی، ترجمۀ مهدی قراچه داغی، چاپ انتشارات پیکان، سال ۱۳۹۷، با تصرف فراوان در متن ترجمه).

کافی است که ما در نهایت آگاهی و صداقت، در مسیر درست گام برداریم و با اصول درست زندگی کنیم. در این صورت می‌توانیم بی اعتنا به رد و قبول دیگران، با گام‌هایی استوار در راه خود به پیش برویم. به تعبیر زیبای مولانا، گلی که شکفته شده است، از رد و قبول دیگران بیمی به خود راه نمی‌دهد:

چون گل بشکفت و روی خود دید
زآن پس ز قبول و رد نترسد
(کلیات شمس، غزل ۷۰۳)

ایرج شهبازی
چهارشنبه، چهاردهم آبان‌ماه ۱۴۰۴، ساعت ۹ صبح
پلنگ‌چال

@irajshahbazi
خودخواهی در نقاب خیرخواهی و عشق

یکی از وجوه خودخواهی ما انسان‌ها این است که بیش از آن که خواهان خوش‌بختی عزیزانمان باشیم، عاشق آنیم که آنها آن گونه که ما می‌خواهیم خوش‌بخت باشند. فرزندی را در نظر بگیرید که برخلاف میل/ نظر والدینش، با کسی ازدواج کرده و حقیقتاً خوش‌بخت و شادمان است. اگر والدین او از خوش‌بختی فرزندشان شادمان نباشند، معلوم می‌شود که آنها عاشق فرزندشان نیستند، بلکه خودخواهی‌شان را در زیر نقاب فرزنددوستی پنهان کرده‌اند. بدتر از این آن است که این پدر و مادر آرزو کنند ازدواج فرزندشان با شکست مواجه شود تا آنها بتوانند پیروزمندانه سر خود را بالا بگیرند و به فرزند غمگینشان بگویند: "دیدی ما چیزی را می‌دانستیم که تو نمی‌دانستی"؟

آری، انسان واقعاً موجود عجیبی است. برای این که ثابت کند حق با او بوده است، حاضر است فرزندش به خاک سیاه بنشیند. از این‌جا معلوم می‌شود که بیش از آن که خواهان شادکامی عزیزانمان هستیم، در پی آنیم که آنها به شیوه‌ای که ما دوست داریم، شادمان باشند. این تراژدی را همه جا می‌توان دید: والدینی که فرزندشان را وادار می‌کنند در رشته‌ای درس بخواند که هیچ علاقه‌ای به آن ندارد، حکومتی که شیوه‌ی خاصی از زندگی را بر شهروندانش تحمیل می‌کند، دینی که پیروان دیگر ادیان را کافر و دوزخی می‌داند و صدها مورد دیگر، همه و همه خودخواهی خود را در زیر نقاب دلسوزی و خیرخواهی و مهرورزی پنهان کرده‌اند. گویا همه‌ی آنها با زبان بی‌زبانی می‌گویند: دیگی که برای من نمی‌جوشد، می‌خواهم که سر سگ در آن بجوشد، حتی اگر آن دیگ برای فرزند من، همسر من، دوست من، وطن من یا بشریت بجوشد.

انسان والا به دیگران کمک می‌کند، بی آن که خودش در این میانه دیده شود و به حساب بیاید. برای درک این ماجرا می‌توانیم صادقانه وضعیت روانی خود را در مواجهه با این موقعیت در نظر بگیریم: فرض کنید شما مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنید. اگر کسی دیگر همین کار را بهتر از شما انجام بدهد، چه احساسی در شما پدید می‌آید؟ اگر شمل واقعاً در نیت خودتان صادق باشید، باید از این اتفاق شادمان شوید، ولی اگر موفقیت آن شخص دیگر باعث ناراحتی شما شد، معلوم می‌شود که شما مردم را به سوی خودتان دعوت می‌کرده‌اید، نه به سوی حق و حقیقت. این نکته به زیبایی در سخنی از خرقانی بیان شده است:

«نقل است كه شخصى برِ شيخ [ابوالحسن خرقانی] آمد و گفت: «دستورى ده تا خلق را به خدا دعوت كنم». گفت: «زنهار تا به خويشتن دعوت نكنى». گفت: «شيخا خلق را به خويشتن دعوت توان كرد؟». گفت: «آرى كه كسى ديگر دعوت كند و تو را ناخوش آيد نشان آن باشد كه دعوت به خويشتن كرده باشى» (تذكرة الأولياء، چاپ زوار، ص ۵۸۴).

اگر فضیلتمندی و کامیابی و شادکامی پیروان دیگر ادیان بر ما گران می‌آید و ما را می‌رنجاند، باید بدانیم که ما به معنای دقیق کلمه در گرداب خودخوبینی فرورفته‌ایم. ما باید بی آن که کمترین نشانه‌ای از خودمان در میان باشد، در خدمت دیگران باشیم و برای نیک‌بختی آنها بکوشیم. مولانا هم در این باره چنین می‌گوید:
تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم
(کلیات شمس، چاپ استاد فروزانفر، غزل ۱۵۱۸)

ایرج شهبازی
شانزدهم آبان‌ماه ۱۴۰۴
میدان نقش جهان اصفهان

@irajshahbazi
2025/11/08 01:01:12
Back to Top
HTML Embed Code: