أخٌفيالله
برنامه دوشب پیش پاناروما در شبکه المنار به نبرد اولی البأس پرداخت بخش موشکی ضد زره و توپخانه این نبرد در برنامه مورد بحث وبررسی قرار گرفت
اسم نبرد رو اشتباها به جای اولی البأس، بأس الشدید نوشتم
ببخشید
ببخشید
❤16🙏8👍3
شیخ نعیم قاسم
این عهدِ من با شماست؛ عهدِ ادامه دادن راه و بشارت آینده. و از سوی مقاومت، عهدِ پایداری و پیروزی؛ و از سوی خانوادهها و همه دوستداران، عهدِ ایستادگی، وفاداری و عزّت.
شمار شهدا از میان علما به ۱۵ نفر رسیده است؛ شهدا از میان طلاب علوم دینی ۴۱ نفر بودهاند، و شهدا از فرزندان علما ۳۹ نفر بودهاند.
این عهدِ من با شماست؛ عهدِ ادامه دادن راه و بشارت آینده. و از سوی مقاومت، عهدِ پایداری و پیروزی؛ و از سوی خانوادهها و همه دوستداران، عهدِ ایستادگی، وفاداری و عزّت.
شمار شهدا از میان علما به ۱۵ نفر رسیده است؛ شهدا از میان طلاب علوم دینی ۴۱ نفر بودهاند، و شهدا از فرزندان علما ۳۹ نفر بودهاند.
❤33🫡4😁1
شیخ نعیم قاسم
چیزی به نام «جنوب لیتانی به بعد» وجود ندارد، و همه امور دیگر مسائل داخلی بین خود لبنانیهاست.
آمریکا هیچ ربطی به سلاح، نه به راهبرد دفاعی، و نه به اختلافات لبنانیها ندارد.
آنها میخواهند سلاح را از بین ببرند، منابع مالی را خشک کنند، خدمات را متوقف سازند، مدارس و بیمارستانها را ببندند، سیاست جلوگیری از بازسازی و کمکها را اعمال کنند، و خانهها را ویران کنند.
آنها میخواهند وجود ما را بهطور کامل حذف کنند.
آیا میخواهید ما را قانع کنید که موضوع فقط خلع سلاح است، و با آن وضعیت در لبنان حل میشود؟
چیزی به نام «جنوب لیتانی به بعد» وجود ندارد، و همه امور دیگر مسائل داخلی بین خود لبنانیهاست.
آمریکا هیچ ربطی به سلاح، نه به راهبرد دفاعی، و نه به اختلافات لبنانیها ندارد.
آنها میخواهند سلاح را از بین ببرند، منابع مالی را خشک کنند، خدمات را متوقف سازند، مدارس و بیمارستانها را ببندند، سیاست جلوگیری از بازسازی و کمکها را اعمال کنند، و خانهها را ویران کنند.
آنها میخواهند وجود ما را بهطور کامل حذف کنند.
آیا میخواهید ما را قانع کنید که موضوع فقط خلع سلاح است، و با آن وضعیت در لبنان حل میشود؟
❤20🫡4😁1
أخٌفيالله
شیخ نعیم قاسم چیزی به نام «جنوب لیتانی به بعد» وجود ندارد، و همه امور دیگر مسائل داخلی بین خود لبنانیهاست. آمریکا هیچ ربطی به سلاح، نه به راهبرد دفاعی، و نه به اختلافات لبنانیها ندارد. آنها میخواهند سلاح را از بین ببرند، منابع مالی را خشک کنند، خدمات…
از خود، خانوادهها و کشورمان دفاع خواهیم کرد، و آمادهایم تا نهایت حدّ فداکاری پیش برویم، و هرگز تسلیم نخواهیم شد.
توان و شدّت ما سختتر و قویتر خواهد بود، و تسلیم نخواهیم شد.
در کنار مردم و مجروحانمان خواهیم بود
عهد را پاس میداریم، امانت شهدا را حفظ میکنیم، و عقبنشینی نخواهیم کرد.
به نوکران «اسقاطیل» هیچ اهمیتی نخواهیم داد. فقط به کسانی توجه خواهیم کرد که از میان شهروندان و نیروهای سیاسی میخواهند سخن ما را بشنوند، و در چارچوب یک کشور واحد و در چارچوب یک راهبرد دفاعی که بر سر آن توافق کنیم، با هم گفتوگو و همکاری میکنیم. و این تنها چارچوب باز است.
توان و شدّت ما سختتر و قویتر خواهد بود، و تسلیم نخواهیم شد.
در کنار مردم و مجروحانمان خواهیم بود
عهد را پاس میداریم، امانت شهدا را حفظ میکنیم، و عقبنشینی نخواهیم کرد.
به نوکران «اسقاطیل» هیچ اهمیتی نخواهیم داد. فقط به کسانی توجه خواهیم کرد که از میان شهروندان و نیروهای سیاسی میخواهند سخن ما را بشنوند، و در چارچوب یک کشور واحد و در چارچوب یک راهبرد دفاعی که بر سر آن توافق کنیم، با هم گفتوگو و همکاری میکنیم. و این تنها چارچوب باز است.
❤32🫡3🔥1😁1
شیخ نعیم قاسم در سخنرانی خود بار دیگر مواضعی تند درباره خلع سلاح حزبالله بیان کرد و گفت که اسقاطیل و آمریکا هیچ ارتباطی با سلاح، بازسازی تواناییها و راهبرد دفاعی لبنان ندارند، و این موضوع فقط به خود لبنانیها مربوط است. او علیه کسانی موضع گرفت که میگویند خلع سلاح حزبالله موضوع کوچکی است و وقتی این اتفاق بیفتد همه چیز درست خواهد شد. به گفتهٔ او، «ما تسلیم نخواهیم شد و تا آخر آمادهٔ فدا کردن خود هستیم».
❤25👍2😁1
شیخ نعیم قاسم همچنان به حمله علیه دولت لبنان ادامه داد و به آنها طعنه زد: «بگذارید گزارشی از دستاوردهایشان درباره توقف تجاوز و آزادسازی زمینها ارائه دهند». او پرسید چه چیزی از نظر بازسازی کشور به دست آمده و چه چیزی در زمینه اقتصاد لبنان حاصل شده است؟ و با وجود همه اینها، حزبالله و اردوگاه آن همچنان بخشی از دولت هستند…
👍15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔞🔞🔞
تروریستهای شهرک نشین صهیونیست دیروز این جوون فلسطینی رو ربودند و او رو مورد آزار و شکنجه قرار دادند
قصدشون شهید کردنش بوده
تروریستهای شهرک نشین صهیونیست دیروز این جوون فلسطینی رو ربودند و او رو مورد آزار و شکنجه قرار دادند
قصدشون شهید کردنش بوده
🤬24😭2
أخٌفيالله
سرهنگ دوم ذخیره، گرمن گیلتمان، در گفتوگو با من و در واکنش نخست به لغو انتصابش گفت: «من هرگز عضو جنبش “برادران اسلحه” نبودم – بهنظر میرسد کسی وزیر را گمراه کرده. من در جنبش زرهیکاران برای دفاع از دموکراسی بودم. من هرگز به سرپیچی یا عدم داوطلبی فراخوان…
پس از آنکه کاتص از ترفیع او خودداری کرد به این ادعا که او به نافرمانی فراخوانده، سرهنگ ذخیره گرمن گیلتمن به رئیس ستاد کل اطلاع داد که از انتصاب چشمپوشی میکند.
سپاه پاسداران ایران امروز اعلام کرد که یک رزمایش نظامی انجام داده که شامل پرتاب موشکهای بالستیک و موشکهای کروز بهسوی اهدافی در خلیج عمان بوده است. همزمان، ایران یک رزمایش «مبارزه با ترور» را نیز میزبانی کرد. بنا بر گزارش رسانههای رسمی، هدف رزمایش «ارسال پیام صلح و دوستی» به همسایگان، و هشدار به دشمنان بود که «هر اشتباه در محاسبه با پاسخ قاطع روبهرو خواهد شد».
طبق گزارشها، در جریان رزمایش، موشکهای بالستیک و کروز از انواع قدر ۱۱۰، قدر ۳۸۰، قدر ۳۶۰ و ۳۰۳ شلیک شدند. اهداف در خلیج عمان قرار داشتند و «همگی با دقت بالا اصابت شدند». همزمان با شلیک موشکها، پهپادها پایگاههای ساختگی دشمن را هدف قرار دادند. رزمایش دریایی نیروی دریایی سپاه از روز گذشته در تنگه هرمز و خلیج عمان آغاز شده بود.
همزمان، ایران امروز رزمایش «جنگ علیه ترور» را در شمالغرب کشور، در استان آذربایجان شرقی، با مشارکت کشورهای سازمان شانگهای برگزار کرد. در تمرین، عربستان، عراق، عمان و جمهوری آذربایجان نیز حضور داشتند.
طبق اعلام رسانههای دولتی، رزمایش برای نمایش «آمادگی در حوزه هوش مصنوعی» و «روح ایستادگی بدون سازش» انجام شد. در جریان رزمایش، نیروهای دریایی همچنین بهکارگیری سامانههای پدافند هوایی و «مقابله با اهداف هوایی مهاجم» را تمرین کردند. «پایداری سامانههای جنگی و ارزیابی توان مقابله با جنگ الکترونیک دشمن» از محورهای اصلی رزمایش عنوان شد.
طبق گزارشها، در جریان رزمایش، موشکهای بالستیک و کروز از انواع قدر ۱۱۰، قدر ۳۸۰، قدر ۳۶۰ و ۳۰۳ شلیک شدند. اهداف در خلیج عمان قرار داشتند و «همگی با دقت بالا اصابت شدند». همزمان با شلیک موشکها، پهپادها پایگاههای ساختگی دشمن را هدف قرار دادند. رزمایش دریایی نیروی دریایی سپاه از روز گذشته در تنگه هرمز و خلیج عمان آغاز شده بود.
همزمان، ایران امروز رزمایش «جنگ علیه ترور» را در شمالغرب کشور، در استان آذربایجان شرقی، با مشارکت کشورهای سازمان شانگهای برگزار کرد. در تمرین، عربستان، عراق، عمان و جمهوری آذربایجان نیز حضور داشتند.
طبق اعلام رسانههای دولتی، رزمایش برای نمایش «آمادگی در حوزه هوش مصنوعی» و «روح ایستادگی بدون سازش» انجام شد. در جریان رزمایش، نیروهای دریایی همچنین بهکارگیری سامانههای پدافند هوایی و «مقابله با اهداف هوایی مهاجم» را تمرین کردند. «پایداری سامانههای جنگی و ارزیابی توان مقابله با جنگ الکترونیک دشمن» از محورهای اصلی رزمایش عنوان شد.
👍6🔥4❤3
کودکِ اشدودی که به «مرد رازها» تبدیل شد
او هیچ تجربه اطلاعاتی ندارد، احتمالاً با مخالفت بخشی از ارشدهای سازمان روبهرو خواهد شد، و ماجرای مسئلهدار بهکارگیری یک نوجوان ۱۷ ساله بدون مجوز را با خود حمل میکند. اما ژنرال رومن گوفمن، که در طول جنگ به یکی از نزدیکترین افراد به نتانیابو تبدیل شد، افسری است که همیشه نگرش تهاجمی قاطع را پیش برد، و در روز ۷ اکتبر از خانه به میدان جنگ پرید، تروریستها را کشت و زخمی شد. آیا او در نقش رئیس موساد میتواند به «مایر داگان» جدید تبدیل شود؟
انتصاب ژنرال رومن گوفمن (۴۹) به ریاست موساد، آنگونه که نخستوزیر اعلام کرد، در برابر رابطه حرفهای و صمیمی که در طول جنگ میان آن دو شکل گرفت، نباید غافلگیرکننده باشد. گوفمن به محرم اسرار نتانیابو تبدیل شد و بیش از هر فرد دیگری در عرصه امنیتی بر او اثر گذاشت. رابطه میان آن دو با بدگمانی آغاز شد اما پس از ورود هرتسی هالِوی به جنگ در شرایط ضعف پس از شکست ۷ اکتبر، به سرعت عمیقتر شد. در خلأ ایجادشده، گوفمن نزد نتانیابو جایگاه «رئیس ستاد جایگزین» را گرفت. او کسی بود که تصویر مستقیم و دست اول از وضعیت را به نتانیابو منتقل میکرد و شریک طراحی عملیاتهای نظامی کلیدی بود. به این ترتیب، به محور مرکزی نتانیابو در نظام امنیتی تبدیل شد.
هرتسی هالِوی بهتدریج فهمید که نفوذش در حال کوچک شدن است، و این برایش بهویژه دردناک بود زمانی که گوفمن شروع به برقراری ارتباط حرفهای با ارشدهای عرررررتش کرد تا اطلاعات را از مسیر دیگر به نخستوزیر منتقل کند. هالِوی تلاش کرد جلوی این روابط را بگیرد، اما هر کس که در عرررررتش میخواست به گوش نتانیابو برسد، میدانست چگونه این کار را انجام دهد و گوفمن نیز همین را میدانست. در وضعیت عادی، یا حتی در جنگی معمولی، چنین رفتاری پذیرفته نیست، اما بهدلیل بحران شدید فرماندهی و از دست رفتن اعتماد عمومی به رأس عرررررتش پس از ۷ اکتبر، این «راهحل» برای بسیاری اجتنابناپذیر به نظر میرسید.
برای فهم اندازه تکان در موساد، باید به داستان شخصی گوفمن برگشت. او در سال ۱۹۷۶ در بلاروس به دنیا آمد و در ۱۴ سالگی با خانوادهاش به اسقاطیل آمد و در اشدود ساکن شد. سالهای آغازین با حس بیگانگی یک مهاجر تازهوارد گذشت. به سمت بوکس رفت، رتبه دوم کشور را گرفت و جملهای را بهعنوان شعار زندگیاش پذیرفت: مربیاش همیشه میگفت «مقابل تهدید چشمها را نبند». این پیام تمام مسیر را همراهش شد.
نقطه عطف پس از پایان دوره افسری رسید. گوفمن گفت آن زمان فهمید که در زمینه صهیونیت و اسقاطیل عمق و ریشه ندارد. سربازانش میتوانستند سؤالات پایه بپرسند و او نمیتوانست پاسخ دهد. او لحظه اوج را زمانی توصیف کرد که فهمید حتی سرود «هتیقوا» را از حفظ بلد نیست. از آنجا یک سفر شخصی و فکری آغاز شد: تکمیل دیپلمها، تحصیلات کارشناسی در کالج اشکلون، و همزمان، یادگیری صهیونیت، اسقاطیلیّت و تاریخ در دوره مقدماتی. او گفت تنها آن زمان احساس کرد پایه و ریشه دارد و سرانجام توضیح درونی برای اینکه «چه کسی است و چه نمایندگی میکند» پیدا کرده است.
بعد فرمانده گردان شد، سپس فرمانده تیپ عتصیون در دوره حملات با چاقو. بعد، بهعنوان فرمانده تیپ ۷ زرهی، رأس عرررررتش را لرزاند وقتی علناً به رئیسیِ وقت، گادی آیزنکوفت، گفت که عرررررتش از بهکارگیری نیروهای زمینی خودداری میکند و الگوی خطرناکی در حال شکلگیری است که به فلج شدن میانجامد. ژنرالهایی که در سالن نشسته بودند به او خندیدند. بخشی از آنها در شکستهای ۷ اکتبر شریک بودند. گوفمن به ترویج نگرش تهاجمی ادامه داد و هشدار داد که رویارویی با حزبالله نیازمند «تصمیم» است. بهعنوان فرمانده لشکر جولان گفت که در صورت جنگ با این سازمان، اسقاطیل ناچار خواهد شد به جلو برود و مردانش را «تا آخرین نفر» بکشد.
ملاقات بعدی من با او در بیمارستان پس از ۷ اکتبر بود. گوفمن، که آن زمان فرمانده مرکز آموزش زمینی در تسالیم بود، ارشدترین افسر عرررررتش بود که از آغاز جنگ زخمی شد. او از خانهاش در اشدود بیرون رفت تا تانکها را برای جنگ بیرون بیاورد و بعد به سدروت رفت تا در نبرد کمک کند. همراه پلیس و شهروندان جنگید، دستکم دو تروریست را کشت و از گلولهای که به رانش خورد زخمی شد. به بیمارستان منتقل شد. دیدن گوفمنِ جنگجوی آشنا که در اعمال ابتدایی مشکل داشت، سخت بود. پس از دوره طولانی توانبخشی، به میدان بازگشت.
در ادامه، نتانیابو او را برای سمت دبیر نظامی انتخاب کرد و درجه ژنرالی به او داد. او تبدیل به محرم اسرار و مشاور امنیتی نزدیک شد، و حتی مأموریتهای خارج از کشور انجام داد، مثل دیدار با مقامات ارشد در مسکو.
او هیچ تجربه اطلاعاتی ندارد، احتمالاً با مخالفت بخشی از ارشدهای سازمان روبهرو خواهد شد، و ماجرای مسئلهدار بهکارگیری یک نوجوان ۱۷ ساله بدون مجوز را با خود حمل میکند. اما ژنرال رومن گوفمن، که در طول جنگ به یکی از نزدیکترین افراد به نتانیابو تبدیل شد، افسری است که همیشه نگرش تهاجمی قاطع را پیش برد، و در روز ۷ اکتبر از خانه به میدان جنگ پرید، تروریستها را کشت و زخمی شد. آیا او در نقش رئیس موساد میتواند به «مایر داگان» جدید تبدیل شود؟
انتصاب ژنرال رومن گوفمن (۴۹) به ریاست موساد، آنگونه که نخستوزیر اعلام کرد، در برابر رابطه حرفهای و صمیمی که در طول جنگ میان آن دو شکل گرفت، نباید غافلگیرکننده باشد. گوفمن به محرم اسرار نتانیابو تبدیل شد و بیش از هر فرد دیگری در عرصه امنیتی بر او اثر گذاشت. رابطه میان آن دو با بدگمانی آغاز شد اما پس از ورود هرتسی هالِوی به جنگ در شرایط ضعف پس از شکست ۷ اکتبر، به سرعت عمیقتر شد. در خلأ ایجادشده، گوفمن نزد نتانیابو جایگاه «رئیس ستاد جایگزین» را گرفت. او کسی بود که تصویر مستقیم و دست اول از وضعیت را به نتانیابو منتقل میکرد و شریک طراحی عملیاتهای نظامی کلیدی بود. به این ترتیب، به محور مرکزی نتانیابو در نظام امنیتی تبدیل شد.
هرتسی هالِوی بهتدریج فهمید که نفوذش در حال کوچک شدن است، و این برایش بهویژه دردناک بود زمانی که گوفمن شروع به برقراری ارتباط حرفهای با ارشدهای عرررررتش کرد تا اطلاعات را از مسیر دیگر به نخستوزیر منتقل کند. هالِوی تلاش کرد جلوی این روابط را بگیرد، اما هر کس که در عرررررتش میخواست به گوش نتانیابو برسد، میدانست چگونه این کار را انجام دهد و گوفمن نیز همین را میدانست. در وضعیت عادی، یا حتی در جنگی معمولی، چنین رفتاری پذیرفته نیست، اما بهدلیل بحران شدید فرماندهی و از دست رفتن اعتماد عمومی به رأس عرررررتش پس از ۷ اکتبر، این «راهحل» برای بسیاری اجتنابناپذیر به نظر میرسید.
برای فهم اندازه تکان در موساد، باید به داستان شخصی گوفمن برگشت. او در سال ۱۹۷۶ در بلاروس به دنیا آمد و در ۱۴ سالگی با خانوادهاش به اسقاطیل آمد و در اشدود ساکن شد. سالهای آغازین با حس بیگانگی یک مهاجر تازهوارد گذشت. به سمت بوکس رفت، رتبه دوم کشور را گرفت و جملهای را بهعنوان شعار زندگیاش پذیرفت: مربیاش همیشه میگفت «مقابل تهدید چشمها را نبند». این پیام تمام مسیر را همراهش شد.
نقطه عطف پس از پایان دوره افسری رسید. گوفمن گفت آن زمان فهمید که در زمینه صهیونیت و اسقاطیل عمق و ریشه ندارد. سربازانش میتوانستند سؤالات پایه بپرسند و او نمیتوانست پاسخ دهد. او لحظه اوج را زمانی توصیف کرد که فهمید حتی سرود «هتیقوا» را از حفظ بلد نیست. از آنجا یک سفر شخصی و فکری آغاز شد: تکمیل دیپلمها، تحصیلات کارشناسی در کالج اشکلون، و همزمان، یادگیری صهیونیت، اسقاطیلیّت و تاریخ در دوره مقدماتی. او گفت تنها آن زمان احساس کرد پایه و ریشه دارد و سرانجام توضیح درونی برای اینکه «چه کسی است و چه نمایندگی میکند» پیدا کرده است.
بعد فرمانده گردان شد، سپس فرمانده تیپ عتصیون در دوره حملات با چاقو. بعد، بهعنوان فرمانده تیپ ۷ زرهی، رأس عرررررتش را لرزاند وقتی علناً به رئیسیِ وقت، گادی آیزنکوفت، گفت که عرررررتش از بهکارگیری نیروهای زمینی خودداری میکند و الگوی خطرناکی در حال شکلگیری است که به فلج شدن میانجامد. ژنرالهایی که در سالن نشسته بودند به او خندیدند. بخشی از آنها در شکستهای ۷ اکتبر شریک بودند. گوفمن به ترویج نگرش تهاجمی ادامه داد و هشدار داد که رویارویی با حزبالله نیازمند «تصمیم» است. بهعنوان فرمانده لشکر جولان گفت که در صورت جنگ با این سازمان، اسقاطیل ناچار خواهد شد به جلو برود و مردانش را «تا آخرین نفر» بکشد.
ملاقات بعدی من با او در بیمارستان پس از ۷ اکتبر بود. گوفمن، که آن زمان فرمانده مرکز آموزش زمینی در تسالیم بود، ارشدترین افسر عرررررتش بود که از آغاز جنگ زخمی شد. او از خانهاش در اشدود بیرون رفت تا تانکها را برای جنگ بیرون بیاورد و بعد به سدروت رفت تا در نبرد کمک کند. همراه پلیس و شهروندان جنگید، دستکم دو تروریست را کشت و از گلولهای که به رانش خورد زخمی شد. به بیمارستان منتقل شد. دیدن گوفمنِ جنگجوی آشنا که در اعمال ابتدایی مشکل داشت، سخت بود. پس از دوره طولانی توانبخشی، به میدان بازگشت.
در ادامه، نتانیابو او را برای سمت دبیر نظامی انتخاب کرد و درجه ژنرالی به او داد. او تبدیل به محرم اسرار و مشاور امنیتی نزدیک شد، و حتی مأموریتهای خارج از کشور انجام داد، مثل دیدار با مقامات ارشد در مسکو.
أخٌفيالله
کودکِ اشدودی که به «مرد رازها» تبدیل شد او هیچ تجربه اطلاعاتی ندارد، احتمالاً با مخالفت بخشی از ارشدهای سازمان روبهرو خواهد شد، و ماجرای مسئلهدار بهکارگیری یک نوجوان ۱۷ ساله بدون مجوز را با خود حمل میکند. اما ژنرال رومن گوفمن، که در طول جنگ به یکی از نزدیکترین…
در کنار این، یک پرونده مسئلهدار نیز وجود دارد: در دو سال اخیر فاش شد که وقتی فرمانده لشکر در مرز شمالی بود، بدون اختیار یک نوجوان ۱۷ ساله را در یک عملیات اثرگذاری بهکار گرفت. نوجوان اطلاعات محرمانه منتشر کرد، توسط شاباک بازجویی و یکسالونیم بازداشت شد، تا مشخص شد که با اجازه گوفمن عمل کرده. کیفرخواست لغو شد و گوفمن تذکر فرماندهی گرفت.
اکنون باید دید آیا گوفمن میتواند این موفقیت را تکرار کند یا اینکه این انتصاب بیشتر محصول واقعیت سیاسی است تا نیاز حرفهای.
باید گفت گوفمن هیچ تجربه اطلاعاتی ندارد و هیچ سمتی که او را برای کار پیچیده موساد آماده کند، نداشته است. او احتمالاً با مخالفت در داخل سازمان روبهرو میشود از سوی کسانی که پرونده را به یاد دارند و با انتصاب فرد بیرونی مخالفاند. برخلاف وضعیت شاباک، که برخلاف ادعاها بسیاری از کارکنان از دیوید زینی حمایت میکردند و نقش بیشتر با کار عرررررتشی همخوان بود.
در موارد موساد، نتانیابو تصمیم گرفت دوره خدمت ددی بارنع را تمدید نکند، برخلاف کاری که با یوسی کوهن و مایر دگان انجام داد. دستاوردهای موساد در دوره با نع کمتر چشمگیر بود از آنچه نمایش داده شد. بارنع کارزار پیجرها را به خود نسبت میدهد، گویی این اوج کار سازمان بود، در حالی که پروژه در دوره یوسی کوهن متولد شد. یک مقام ارشد پیشین گفت که بارنع پروژه را دوست نداشت و هنگام درخواست بودجه روی ترش میکرد چون پروژه متعلق به قبلی بود و نمیخواست اقدامی را که به نام دیگری ثبت شود، بپذیرد. اما باید به او اعتبار داد که پروژه را متوقف نکرد و در اجرای آن حمایت کرد حتی وقتی رئیس ستاد هالِوی مخالف بود.
همچنین روشن شد که بخش عمده نبرد با ایران در سالهای اخیر را در واقع عرررررتش، نیروی هوایی و اطلاعات نظامی هدایت کردهاند: از ترور دانشمندان تا نابودی تأسیسات هستهای، شکار موشکها و عملیاتهای عمقی پیچیده. اما تصویر عمومی به سمت موساد منحرف شد، تا حدی بهخاطر فعالیت رسانهای شدید سازمان.
یک مقام ارشد پیشین موساد گفت که شکست بزرگ بارنع این بود که نتوانست جانشینی شایسته پرورش دهد. دو نامزد داخلی انتخاب نشدند و در نهایت نخستوزیر فردی بیرونی و بدون تجربه اطلاعاتی را منصوب کرد. به گفتهٔ او، این ضربه سختی به برنيع است. انتظار میرود دو نفر — معاون رئیس سازمان و رئیس یک بخش — استعفا دهند.
اکنون پرسش بزرگ این است که آیا گوفمن میتواند به «مایر دگان جدید» تبدیل شود. دگان نیز از بیرون دنیای جاسوسی و عملیات ویژه آمد و در آغاز به او باور نداشتند. اما دگان موفق شد سازمان را بازسازی کند، تیز کند و به بهترین چیزی که میشناخت تبدیل کند. بسیاری از پیشینها بر این توافق دارند. تنها ماههای آینده نشان خواهد داد که آیا گوفمن قادر است این موفقیت را تکرار کند یا این حرکت بیشتر زاییده واقعیت سیاسی است تا نیاز حرفهای.
اکنون باید دید آیا گوفمن میتواند این موفقیت را تکرار کند یا اینکه این انتصاب بیشتر محصول واقعیت سیاسی است تا نیاز حرفهای.
باید گفت گوفمن هیچ تجربه اطلاعاتی ندارد و هیچ سمتی که او را برای کار پیچیده موساد آماده کند، نداشته است. او احتمالاً با مخالفت در داخل سازمان روبهرو میشود از سوی کسانی که پرونده را به یاد دارند و با انتصاب فرد بیرونی مخالفاند. برخلاف وضعیت شاباک، که برخلاف ادعاها بسیاری از کارکنان از دیوید زینی حمایت میکردند و نقش بیشتر با کار عرررررتشی همخوان بود.
در موارد موساد، نتانیابو تصمیم گرفت دوره خدمت ددی بارنع را تمدید نکند، برخلاف کاری که با یوسی کوهن و مایر دگان انجام داد. دستاوردهای موساد در دوره با نع کمتر چشمگیر بود از آنچه نمایش داده شد. بارنع کارزار پیجرها را به خود نسبت میدهد، گویی این اوج کار سازمان بود، در حالی که پروژه در دوره یوسی کوهن متولد شد. یک مقام ارشد پیشین گفت که بارنع پروژه را دوست نداشت و هنگام درخواست بودجه روی ترش میکرد چون پروژه متعلق به قبلی بود و نمیخواست اقدامی را که به نام دیگری ثبت شود، بپذیرد. اما باید به او اعتبار داد که پروژه را متوقف نکرد و در اجرای آن حمایت کرد حتی وقتی رئیس ستاد هالِوی مخالف بود.
همچنین روشن شد که بخش عمده نبرد با ایران در سالهای اخیر را در واقع عرررررتش، نیروی هوایی و اطلاعات نظامی هدایت کردهاند: از ترور دانشمندان تا نابودی تأسیسات هستهای، شکار موشکها و عملیاتهای عمقی پیچیده. اما تصویر عمومی به سمت موساد منحرف شد، تا حدی بهخاطر فعالیت رسانهای شدید سازمان.
یک مقام ارشد پیشین موساد گفت که شکست بزرگ بارنع این بود که نتوانست جانشینی شایسته پرورش دهد. دو نامزد داخلی انتخاب نشدند و در نهایت نخستوزیر فردی بیرونی و بدون تجربه اطلاعاتی را منصوب کرد. به گفتهٔ او، این ضربه سختی به برنيع است. انتظار میرود دو نفر — معاون رئیس سازمان و رئیس یک بخش — استعفا دهند.
اکنون پرسش بزرگ این است که آیا گوفمن میتواند به «مایر دگان جدید» تبدیل شود. دگان نیز از بیرون دنیای جاسوسی و عملیات ویژه آمد و در آغاز به او باور نداشتند. اما دگان موفق شد سازمان را بازسازی کند، تیز کند و به بهترین چیزی که میشناخت تبدیل کند. بسیاری از پیشینها بر این توافق دارند. تنها ماههای آینده نشان خواهد داد که آیا گوفمن قادر است این موفقیت را تکرار کند یا این حرکت بیشتر زاییده واقعیت سیاسی است تا نیاز حرفهای.
این داستان درباره یک تصمیم بسیار مهم دولتی با پیامدهای بزرگ اقتصادی، امنیتی و راهبردی است. تصمیمی که یک سال پیش گرفته شد، اما به خاطر یک وزارتخانه، اجرای آن متوقف مانده و به کشور زیانهای کلان وارد کرده است: زیان ناشی از از دست رفتن صدها میلیون شکل درآمد در سال، و حتی مهمتر از آن – آسیب واقعی به امنیت کشور 🤮 و توانایی آن برای تأمین نیازهای انرژی کشور و ارتش در وضعیت اضطراری، در زمان جنگ.
در روزهای بحرانی جنگ، یک مقام عالیرتبه که در موضوع مسلط بود، اینطور توصیف کرد: «از عرررررتش، که در اوج جنگ غزه بود، درخواست فوری مقدار مشخصی گازوئیل برای تانکها و نفربرها و سوخت هواپیما آمد، با پیشبینی سه هفته آینده. دادههای مصرف غیرنظامی را هم اضافه کردیم، و وقتی دادههای موجودی انبار و برنامه ورود نفت خام و فرآوردههای نفتی رسید، رنگ چهره حاضران پرید. کسی زیر لب گفت: “oh shit”، و مرحله بعد، آغاز اقدامات فوری در سطح بینالمللی بود تا کشور و ماشین جنگیاش ادامه بدهند. نباید، نباید دوباره به چنین وضعی برسیم. این یک تهدید واقعی برای کشور بود.»
موضوع مطرح، بازار انرژی اسقاطیل و نقش شرکت دولتی KATZA در این بازار است، هم در زمان عادی و هم بهخصوص در زمان اضطراری. این شرکت مالک بنادر نفتی اسقاطیل و یکی از داراییهای راهبردی بزرگ کشور است: خط لولهای که بین ایلات و اشکلون کشیده شده و مسیر انتقال نفت را از شبهجزیره عرب (غنی از نفت و گاز) به اروپا کوتاه میکند. اروپا تشنه منابع انرژی است، بهویژه پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین. موقعیت اسقاطیل در میان آسیا و اروپا، یکی از پایههای توافقهای ابراهیم بود. در نهایت – «مسأله اقتصاد است، احمق!»
کشتیهای بزرگ که نفت خام را از خلیج به اروپا حمل میکنند، ۴۲ روز دور آفریقا میچرخند. کشتیهای کوچکتر، که از کانال سوئز میگذرند، این مسیر را در ۱۹ روز طی میکنند، از بندر ینبع در غرب عربستان تا دریای سرخ و از آنجا به اروپا. اگر نفت از ینبع به ایلات و اشکلون منتقل شود، زمان مشابه است ولی هزینه بسیار کمتر. همچنین، این مسیر نیاز به عبور از تنگه هرمز، تحت کنترل ایران، یا بابالمندب، که در آن حوثیها تهدید واقعی هستند، را حذف میکند. یعنی مسیر نفتی کارآمد، ارزان، سریع و بسیار امنتر. اما حالا، پنج سال پس از توافقهای ابراهیم، این دارایی تقریباً استفاده نمیشود به دلیل ناتوانی دولتهای اسقاطیل.
بخشی بعد:
ماجرا از پنج سال پیش شروع شد، پس از امضای توافقهای ابراهیم. قراردادی بین KATZA و شرکت «MED-RED» بسته شد؛ شرکتی که مالکیت مشترک یک شرکت خصوصی اسقاطیلی و یک شرکت از امارات است. طبق این قرارداد، KATZA باید خدمات ذخیرهسازی نفت خام در اشکلون و ایلات ارائه میداد و انتقال نفت در خط لوله بین دو بندر انجام میشد و سپس به کشورهای مدیترانه میرفت. معنای این توافق، افزایش چشمگیر حجم نفت و فرآوردههای نفتی در این خط لوله و افزایش ورود نفتکشها به ایلات بود: حدود ۷۰ نفتکش در سال، در مقایسه با ۵ تا ۸ نفتکش در گذشته.
پس از اعلام یادداشت تفاهم، یک کمپین عمومی علیه افزایش تعداد نفتکشها در ایلات آغاز شد: دادخواست به دادگاه عالی، طومارها و اعتراضهای سازمانهای محیط زیست. نگرانی اصلی، خطر نشت نفت به دریای ایلات در صورت وقوع حادثه و آسیب به صخرههای مرجانی منحصربهفرد آن بود. با تغییر دولت نتانیابو به دولت بنت–لاپید در سال ۲۰۲۱، این مبارزه تقویت شد. چند روز پس از دادخواست علیه قرارداد KATZA–MED-RED، وزیر محیط زیست جدید، تمر زندبرگ، دستور داد اجرای توافق متوقف شود تا تصمیم دولت گرفته شود.
واکنش KATZA انجام «مطالعه ریسک» بود، طبق قانون و با هماهنگی وزارت محیط زیست. نتیجه: احتمال وقوع حادثه نشت کامل نفت از یک نفتکش یا آسیب جدی بسیار ناچیز است. در گزارش آمده بود که امکان وقوع نشت کوچک در بازوهای اتصال نفتکشها وجود دارد (اتفاقی که در جهان هر ۲۴ سال یکبار رخ میدهد)، و حتی اگر این نشت رخ دهد، حجم آن در حوضچههای موجود جمع میشود و وارد دریا نمیشود. با این حال، توصیه شد که حفاظت پیرامونی تقویت شود.
اما وزارت محیط زیست و زندبرگ گزارش ریسک را رد کردند، و حتی نسخه اصلاحشده در اوت ۲۰۲۱ را هم نپذیرفتند. نتیجه: ممنوعیت گسترش فعالیت KATZA در انتقال و ذخیرهسازی نفت در ایلات. بهطور عملی: لغو قرارداد با امارات.
در نوامبر ۲۰۲۱، مدیرکل وزارت محیط زیست، گالیت کوهن، نامهای به مدیرعامل KATZA ارسال کرد و نوشت که سیاست وزارت، پذیرش روش «صفر افزایش ریسک» است. یعنی حتی احتمال اندک نشت نفت، قابل قبول نیست. نتیجه: KATZA نمیتواند فعالیتش را گسترش دهد.
در روزهای بحرانی جنگ، یک مقام عالیرتبه که در موضوع مسلط بود، اینطور توصیف کرد: «از عرررررتش، که در اوج جنگ غزه بود، درخواست فوری مقدار مشخصی گازوئیل برای تانکها و نفربرها و سوخت هواپیما آمد، با پیشبینی سه هفته آینده. دادههای مصرف غیرنظامی را هم اضافه کردیم، و وقتی دادههای موجودی انبار و برنامه ورود نفت خام و فرآوردههای نفتی رسید، رنگ چهره حاضران پرید. کسی زیر لب گفت: “oh shit”، و مرحله بعد، آغاز اقدامات فوری در سطح بینالمللی بود تا کشور و ماشین جنگیاش ادامه بدهند. نباید، نباید دوباره به چنین وضعی برسیم. این یک تهدید واقعی برای کشور بود.»
موضوع مطرح، بازار انرژی اسقاطیل و نقش شرکت دولتی KATZA در این بازار است، هم در زمان عادی و هم بهخصوص در زمان اضطراری. این شرکت مالک بنادر نفتی اسقاطیل و یکی از داراییهای راهبردی بزرگ کشور است: خط لولهای که بین ایلات و اشکلون کشیده شده و مسیر انتقال نفت را از شبهجزیره عرب (غنی از نفت و گاز) به اروپا کوتاه میکند. اروپا تشنه منابع انرژی است، بهویژه پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین. موقعیت اسقاطیل در میان آسیا و اروپا، یکی از پایههای توافقهای ابراهیم بود. در نهایت – «مسأله اقتصاد است، احمق!»
کشتیهای بزرگ که نفت خام را از خلیج به اروپا حمل میکنند، ۴۲ روز دور آفریقا میچرخند. کشتیهای کوچکتر، که از کانال سوئز میگذرند، این مسیر را در ۱۹ روز طی میکنند، از بندر ینبع در غرب عربستان تا دریای سرخ و از آنجا به اروپا. اگر نفت از ینبع به ایلات و اشکلون منتقل شود، زمان مشابه است ولی هزینه بسیار کمتر. همچنین، این مسیر نیاز به عبور از تنگه هرمز، تحت کنترل ایران، یا بابالمندب، که در آن حوثیها تهدید واقعی هستند، را حذف میکند. یعنی مسیر نفتی کارآمد، ارزان، سریع و بسیار امنتر. اما حالا، پنج سال پس از توافقهای ابراهیم، این دارایی تقریباً استفاده نمیشود به دلیل ناتوانی دولتهای اسقاطیل.
بخشی بعد:
ماجرا از پنج سال پیش شروع شد، پس از امضای توافقهای ابراهیم. قراردادی بین KATZA و شرکت «MED-RED» بسته شد؛ شرکتی که مالکیت مشترک یک شرکت خصوصی اسقاطیلی و یک شرکت از امارات است. طبق این قرارداد، KATZA باید خدمات ذخیرهسازی نفت خام در اشکلون و ایلات ارائه میداد و انتقال نفت در خط لوله بین دو بندر انجام میشد و سپس به کشورهای مدیترانه میرفت. معنای این توافق، افزایش چشمگیر حجم نفت و فرآوردههای نفتی در این خط لوله و افزایش ورود نفتکشها به ایلات بود: حدود ۷۰ نفتکش در سال، در مقایسه با ۵ تا ۸ نفتکش در گذشته.
پس از اعلام یادداشت تفاهم، یک کمپین عمومی علیه افزایش تعداد نفتکشها در ایلات آغاز شد: دادخواست به دادگاه عالی، طومارها و اعتراضهای سازمانهای محیط زیست. نگرانی اصلی، خطر نشت نفت به دریای ایلات در صورت وقوع حادثه و آسیب به صخرههای مرجانی منحصربهفرد آن بود. با تغییر دولت نتانیابو به دولت بنت–لاپید در سال ۲۰۲۱، این مبارزه تقویت شد. چند روز پس از دادخواست علیه قرارداد KATZA–MED-RED، وزیر محیط زیست جدید، تمر زندبرگ، دستور داد اجرای توافق متوقف شود تا تصمیم دولت گرفته شود.
واکنش KATZA انجام «مطالعه ریسک» بود، طبق قانون و با هماهنگی وزارت محیط زیست. نتیجه: احتمال وقوع حادثه نشت کامل نفت از یک نفتکش یا آسیب جدی بسیار ناچیز است. در گزارش آمده بود که امکان وقوع نشت کوچک در بازوهای اتصال نفتکشها وجود دارد (اتفاقی که در جهان هر ۲۴ سال یکبار رخ میدهد)، و حتی اگر این نشت رخ دهد، حجم آن در حوضچههای موجود جمع میشود و وارد دریا نمیشود. با این حال، توصیه شد که حفاظت پیرامونی تقویت شود.
اما وزارت محیط زیست و زندبرگ گزارش ریسک را رد کردند، و حتی نسخه اصلاحشده در اوت ۲۰۲۱ را هم نپذیرفتند. نتیجه: ممنوعیت گسترش فعالیت KATZA در انتقال و ذخیرهسازی نفت در ایلات. بهطور عملی: لغو قرارداد با امارات.
در نوامبر ۲۰۲۱، مدیرکل وزارت محیط زیست، گالیت کوهن، نامهای به مدیرعامل KATZA ارسال کرد و نوشت که سیاست وزارت، پذیرش روش «صفر افزایش ریسک» است. یعنی حتی احتمال اندک نشت نفت، قابل قبول نیست. نتیجه: KATZA نمیتواند فعالیتش را گسترش دهد.
