Divane nevesht

ای روزهای خوب که درراهید✨️

۳.لطفا اگه سک دارید و برای پیاده روی می‌برید میچرخونید قلاده ببندید ، یکی مثل من هست با اینکه حیوونا رو دوست داره ، اما وحشت داره از اینکه بیان سمتش ، الان تنها علتی که صبح نمیرم پیاده روی تو پارک نزدیک خونه اینه که همیشه صبحا و غروبا بعد خنکی آدما حیوناشون…

دیشب تا حالا میخواستم در مورد این بنویسم ولی حال روحیم مساعد نبود.
ببینید من کاملا به همه کسانی که حیوان خونگی دارن احترام میذارم.
ولی من یک بیماری روحی دارم به اسم فوبیا حیوانات(!) تعریف فوبیا طبق رفرنس روانپزشکی چیه؟ ترس بدون دلیل منطقی.
من میدونم و مطمئنم اون پاپی بامزه شما، یا اون بچه گربه کیوت شما، یا اون پرنده خونگی شما هیچ آسیبی نمیتونه به من برسونه ولی من فوبیا دارم! یعنی ترس غیر منطقی. یعنی من میترسم. به محض دیدن هر حیوانی تپش قلب شدید میگیرم بدنم میره رو حالت فرار و گریز، حالت تهوع میگیرم، رنگم میپره و غیر ارادی شروع میکنم به جیغ زدن و فرار کردن.
امیدوارم این حجم از ترس و این حالت فیزیکی و روحی رو هیچگاه تجربه نکنید.
این حالت قاعدتا و در آدم های سالم معمولا تو ترس های واقعی خیلی شدید رخ میده( مثلا وقتی میبینن هواپیماشون داره سقوط میکنه، کشتیشون داره غرق میشه، یه تریلی ترمز بریده داره میاد رو ماشینشون، یا یه حیوان درنده مثل شیر داره بهشون حمله میکنه و نزدیکشونه) این حالت فیزیکی میتونه باعث سکته قلبی بشه( تو موارد خیلی شدیدش) میتونه باعث سقط جنین بشه و هر چیزی که استرس خیلی شدید به بدن وارد میکنه.
من دست خودم نیست. چند ساله دارم تراپی میرم و منشا این بیماری هنوز مشخص نشده.
من چه توقعی از بقیه آدم ها دارم؟ که درک کنند این موضوع لوس بازی نیست.
من نمیخوام نظم رستوران و کافه و مهمونی های فضای باز رو بهم بریزم، من نمیخوام جلب توجه کنم، من نمیخوام خودم رو بندازم جلو ماشین تو خیابون( ولی وقتی یه گربه تو پیاده رو هست من ناخوداگاه میپرم تو خیابون)، من نمیخوام به حیوون خونگی شما و شما حس بد بدم.ولی دست خودم نیست.
من به شخصه حتما حواسم هست که خونه کسایی که حیوون خونگی دارن نرم و قرارهامو باهاشون تو کافه و رستوران ست کنم، یه وقتی که بتونن بدون حیوون خونگیشون بیان بیرون.
من حواسم هست آخر شبا یا صبح های زود که میرم تو پارک ها چون خیلی ها حیووناشون رو نمیبندن از یه جایی برم که حیوون ها رد نمیشن که من ببینمشون و جیغ بزنم.
ولی توقع دارم شما هم وقتی میبینید من اینقدر میترسم حیوون خونگیتون رو بغل کنید و رد بشید یا اجازه بدید من زود رد بشم.
اینطوری هممون از اینکه شهروند این جامعه هستیم لذت میبریم.

❤35👍5

www.group-telegram.com/us/divanenevesht.com/19983

645 viewsSep 3 at 12:46

دیشب تا حالا میخواستم در مورد این بنویسم ولی حال روحیم مساعد نبود.
ببینید من کاملا به همه کسانی که حیوان خونگی دارن احترام میذارم.
ولی من یک بیماری روحی دارم به اسم فوبیا حیوانات(!) تعریف فوبیا طبق رفرنس روانپزشکی چیه؟ ترس بدون دلیل منطقی.
من میدونم و مطمئنم اون پاپی بامزه شما، یا اون بچه گربه کیوت شما، یا اون پرنده خونگی شما هیچ آسیبی نمیتونه به من برسونه ولی من فوبیا دارم! یعنی ترس غیر منطقی. یعنی من میترسم. به محض دیدن هر حیوانی تپش قلب شدید میگیرم بدنم میره رو حالت فرار و گریز، حالت تهوع میگیرم، رنگم میپره و غیر ارادی شروع میکنم به جیغ زدن و فرار کردن.
امیدوارم این حجم از ترس و این حالت فیزیکی و روحی رو هیچگاه تجربه نکنید.
این حالت قاعدتا و در آدم های سالم معمولا تو ترس های واقعی خیلی شدید رخ میده( مثلا وقتی میبینن هواپیماشون داره سقوط میکنه، کشتیشون داره غرق میشه، یه تریلی ترمز بریده داره میاد رو ماشینشون، یا یه حیوان درنده مثل شیر داره بهشون حمله میکنه و نزدیکشونه) این حالت فیزیکی میتونه باعث سکته قلبی بشه( تو موارد خیلی شدیدش) میتونه باعث سقط جنین بشه و هر چیزی که استرس خیلی شدید به بدن وارد میکنه.
من دست خودم نیست. چند ساله دارم تراپی میرم و منشا این بیماری هنوز مشخص نشده.
من چه توقعی از بقیه آدم ها دارم؟ که درک کنند این موضوع لوس بازی نیست.
من نمیخوام نظم رستوران و کافه و مهمونی های فضای باز رو بهم بریزم، من نمیخوام جلب توجه کنم، من نمیخوام خودم رو بندازم جلو ماشین تو خیابون( ولی وقتی یه گربه تو پیاده رو هست من ناخوداگاه میپرم تو خیابون)، من نمیخوام به حیوون خونگی شما و شما حس بد بدم.ولی دست خودم نیست.
من به شخصه حتما حواسم هست که خونه کسایی که حیوون خونگی دارن نرم و قرارهامو باهاشون تو کافه و رستوران ست کنم، یه وقتی که بتونن بدون حیوون خونگیشون بیان بیرون.
من حواسم هست آخر شبا یا صبح های زود که میرم تو پارک ها چون خیلی ها حیووناشون رو نمیبندن از یه جایی برم که حیوون ها رد نمیشن که من ببینمشون و جیغ بزنم.
ولی توقع دارم شما هم وقتی میبینید من اینقدر میترسم حیوون خونگیتون رو بغل کنید و رد بشید یا اجازه بدید من زود رد بشم.
اینطوری هممون از اینکه شهروند این جامعه هستیم لذت میبریم.

BY Divane nevesht