Forwarded from حرف حساب | دانشگاه شریف
#حرف_حساب_بخونید
☑️ مدت مطالعه۳ دقیقه:
باز بگذار روایتی دیگر بگویم از کارآفرین ایرانی، خان ایلیاتی سال هاست که مرده است. خان ایلیاتی را در اصلاحات اراضی و انقلاب سفید، قبلی ها چنان کله اش کرده بودند که دیگر مرده ریگی از وی به مسئول سهلتی نرسد. دختر خان ، که عاقله زنی است مرد صفت، سال ها پیش چند تکه ای زمین فروخته است و رفته است ینگه دنیا.
بعد از عمری؛ سر پیری هوس دوغ و سرشیر چوپانهایش را کرده و برگشته است به اصل.
حالا در همان شهری که شده است مرکز استان خانهی زمستانی خان را احیا کرده است فرض کن شهرکرد فیالمثل. دختر خان هر بار که بار سفر را به زمین میزند در فرودگاه تهران, باید پژو بگیرد به کرایه و برود تا شهر به ده ساعت مشقت که اضاف میشود به مشقت سفر بیست ساعته از ینگه دنیا.
سال دوم میفهمد که در شهرش, فرودگاهی ساختهاند بزرگ, که هواپیمای پهنپیکر نیز در آن قابلیت نشست و برخاست دارد. پرس و جو میکند و جلسه میگذارد و در مییابد که شرکتهای هواپیمایی که بزرگترینشان نیز دولتی باشند تشخیص دادهاند که صرفهی اقتصادی ندارد پرواز از پایتخت به شهرکرد فیالمثل. هر چه میکند راضی نمیشوند به امتحان تاسیس خط پروازی.
دختر خان, فیالفور دست به کار میشود و از طریق فرزندان و شرکتِ ینگه دنیا مظنهی اجارهی هواپیما را به دست میاورد. میرود سراغ کوچکترین شرکتِ خصوصی و کوچکترین هواپیمای روسی را "چارت" میکند برای هفتهای دو پرواز به شهرکرد و برگشت.
تا یکی دو ماه دختر خان؛ ضرر میدهد از جیب, اما به قاعدهای مجرب هست که بداند فصل رد نشده سودآور میشود طرح پروازی او. در شش ماه دختر خان که حالا با خیال راحت برگشته است به ینگه دنیا از این راه سود میکند و سود را شادی ارواح خاک خان سرریز میکند در شهر برای ایتام و بیوهگان و...
ماه هفتم که خبر این پرواز چارتری به گوش سنگین باقي شرکتها میرسد. مقام منبع رياست بزرگترین خط هوايي سهلتی, رگ گردنی میشود و تشر میزند به معاونتِ بازرگانی که تشر بزند به مدیریت کل توسعه که تشر بزند به دفتر استانها که تشر بزند به...
نتیجه این میشود که مسئول سهلتی بلافاصله خط پروازی راه میاندازد به شهرکرد. به جای هفتهای دو پرواز که دختر خان با کلی آزمون به آن رسیده بود. هر روز
یک پرواز میگذارد و به عوض هواپیمای روسی بهترین فوکر ۱۰۰ را میگذارد در خط. بلیتِ آبدررفتهای دختر خان را نیز مظنه میکند و زير نرخ آن قیمتگذاری میکند برای بلیت...
نتیجه؟ مدیران و تجار و سایر مشاهیر شهر آرامآرام بنکن میشوند به سمتِ پرواز خط هوایی سهلتی که هم هواپیمای بهتری دارد. هم پرواز روزانه و هم بليتِ ارزانتر. هواپیمای دختر خان؛ ضرر میدهد. بهش خبر میدهند. دختر خان؛ میگوید شادی روح پدرم خط راه انداخته بودم برای مردم شهرم کس دیگری زحمتش را بکشد بهتر... ِ
نتیجه؟ پرواز دختر خان در رقابت با منبع لایزال پول دولتی کم میآورد و بالش قیچی میخورد.
اما... دختر خان. حالا در ينگه دنیا با تجربهی مدیریتِ پرواز چارتری چند پرواز از دلتا و نورثوست اجاره کرده است برای مراسم عزاداری محرم ایرانیانِ نیویورک و هفتسین عید کالیفرنیا و...
دختر خان سال بعد دوباره میآید ایران و دوباره مجبور میشود پژو کرایه کند و برود سمتِ شهرکرد... چرا؟!
خط هوايي سهلتی, بعد از سه ماه کار, بیلان میآورند که اصلا این خط سودده نیست قبلتر هم گفته بودیم... پرواز سر سه ماه جمع میشود و دیگر دختر خان حاضر نمیشود تا بیاید و پرواز را احیا کند و دوباره رقابت کند با نفتِ بیحساب... نه دختر خان قشقایی که پسرخان کشکولی نیز که نوهی خان بهلولی نیز... دیگر نه خانی میآید و نه خانی میرود...
📌کتاب "نفحات نفت"
➕نویسنده: رضا امیرخانی| ۲۲۹ صفحه
🔖 لینک خرید از فیدیبو
👁🗨اگه شما هم حرف حسابی خوندید از لینک ناشناس بفرستید که تو کانال قرار بدیم.
✔️ اینستا کانون | 🔖 عضویت خبرنامه
🔘 @yeharfehesaab
☑️ مدت مطالعه۳ دقیقه:
باز بگذار روایتی دیگر بگویم از کارآفرین ایرانی، خان ایلیاتی سال هاست که مرده است. خان ایلیاتی را در اصلاحات اراضی و انقلاب سفید، قبلی ها چنان کله اش کرده بودند که دیگر مرده ریگی از وی به مسئول سهلتی نرسد. دختر خان ، که عاقله زنی است مرد صفت، سال ها پیش چند تکه ای زمین فروخته است و رفته است ینگه دنیا.
بعد از عمری؛ سر پیری هوس دوغ و سرشیر چوپانهایش را کرده و برگشته است به اصل.
حالا در همان شهری که شده است مرکز استان خانهی زمستانی خان را احیا کرده است فرض کن شهرکرد فیالمثل. دختر خان هر بار که بار سفر را به زمین میزند در فرودگاه تهران, باید پژو بگیرد به کرایه و برود تا شهر به ده ساعت مشقت که اضاف میشود به مشقت سفر بیست ساعته از ینگه دنیا.
سال دوم میفهمد که در شهرش, فرودگاهی ساختهاند بزرگ, که هواپیمای پهنپیکر نیز در آن قابلیت نشست و برخاست دارد. پرس و جو میکند و جلسه میگذارد و در مییابد که شرکتهای هواپیمایی که بزرگترینشان نیز دولتی باشند تشخیص دادهاند که صرفهی اقتصادی ندارد پرواز از پایتخت به شهرکرد فیالمثل. هر چه میکند راضی نمیشوند به امتحان تاسیس خط پروازی.
دختر خان, فیالفور دست به کار میشود و از طریق فرزندان و شرکتِ ینگه دنیا مظنهی اجارهی هواپیما را به دست میاورد. میرود سراغ کوچکترین شرکتِ خصوصی و کوچکترین هواپیمای روسی را "چارت" میکند برای هفتهای دو پرواز به شهرکرد و برگشت.
تا یکی دو ماه دختر خان؛ ضرر میدهد از جیب, اما به قاعدهای مجرب هست که بداند فصل رد نشده سودآور میشود طرح پروازی او. در شش ماه دختر خان که حالا با خیال راحت برگشته است به ینگه دنیا از این راه سود میکند و سود را شادی ارواح خاک خان سرریز میکند در شهر برای ایتام و بیوهگان و...
ماه هفتم که خبر این پرواز چارتری به گوش سنگین باقي شرکتها میرسد. مقام منبع رياست بزرگترین خط هوايي سهلتی, رگ گردنی میشود و تشر میزند به معاونتِ بازرگانی که تشر بزند به مدیریت کل توسعه که تشر بزند به دفتر استانها که تشر بزند به...
نتیجه این میشود که مسئول سهلتی بلافاصله خط پروازی راه میاندازد به شهرکرد. به جای هفتهای دو پرواز که دختر خان با کلی آزمون به آن رسیده بود. هر روز
یک پرواز میگذارد و به عوض هواپیمای روسی بهترین فوکر ۱۰۰ را میگذارد در خط. بلیتِ آبدررفتهای دختر خان را نیز مظنه میکند و زير نرخ آن قیمتگذاری میکند برای بلیت...
نتیجه؟ مدیران و تجار و سایر مشاهیر شهر آرامآرام بنکن میشوند به سمتِ پرواز خط هوایی سهلتی که هم هواپیمای بهتری دارد. هم پرواز روزانه و هم بليتِ ارزانتر. هواپیمای دختر خان؛ ضرر میدهد. بهش خبر میدهند. دختر خان؛ میگوید شادی روح پدرم خط راه انداخته بودم برای مردم شهرم کس دیگری زحمتش را بکشد بهتر... ِ
نتیجه؟ پرواز دختر خان در رقابت با منبع لایزال پول دولتی کم میآورد و بالش قیچی میخورد.
اما... دختر خان. حالا در ينگه دنیا با تجربهی مدیریتِ پرواز چارتری چند پرواز از دلتا و نورثوست اجاره کرده است برای مراسم عزاداری محرم ایرانیانِ نیویورک و هفتسین عید کالیفرنیا و...
دختر خان سال بعد دوباره میآید ایران و دوباره مجبور میشود پژو کرایه کند و برود سمتِ شهرکرد... چرا؟!
خط هوايي سهلتی, بعد از سه ماه کار, بیلان میآورند که اصلا این خط سودده نیست قبلتر هم گفته بودیم... پرواز سر سه ماه جمع میشود و دیگر دختر خان حاضر نمیشود تا بیاید و پرواز را احیا کند و دوباره رقابت کند با نفتِ بیحساب... نه دختر خان قشقایی که پسرخان کشکولی نیز که نوهی خان بهلولی نیز... دیگر نه خانی میآید و نه خانی میرود...
📌کتاب "نفحات نفت"
➕نویسنده: رضا امیرخانی| ۲۲۹ صفحه
🔖 لینک خرید از فیدیبو
👁🗨اگه شما هم حرف حسابی خوندید از لینک ناشناس بفرستید که تو کانال قرار بدیم.
✔️ اینستا کانون | 🔖 عضویت خبرنامه
🔘 @yeharfehesaab
👍58❤9😢3💩1
Forwarded from چارسو فرهنگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شعرخوانی محمدکاظم کاظمی در کافهکتاب آفتاب مشهد، بعد از فک پلمب
روبیکا | اینستاگرام | بله | تلگرام | توییتر
@charsoofarhang
روبیکا | اینستاگرام | بله | تلگرام | توییتر
@charsoofarhang
👍14❤11🥰1💩1
Forwarded from اردیبهشت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در آخرین پنج شنبه از ماه آبان،نشست کتاب اردی بهشت با موضوع نقد و بررسی کتاب " قیدار" با حضور علاقه مندان در خانه کتاب برگزار شد.
گفتنی ست جلسه با پیام و وُیسی که رضا امیرخانی نویسنده کتاب ویژه ی این نشست برای اعضا ارسال کرده بودند ادامه پیدا کرد.
☘️سپاس از عزیزانی که در این جلسه همراه و در کنار ما بودند.☘️
لازم به ذکر است که در پایان جلسه،کتاب جای خالی سلوچ به عنوان کتابِ ماهِ آذر انتخاب شده و به قید قرعه به دو نفر از حاضرین در جلسه بن خرید کتاب از طرف گروه اردی بهشت و خانه کتاب اهدا شد.
#فردا_برای_خواندن_دیر_است
#نشست_کتاب
https://eitaa.com/ketab_ordibehesht
@khane_ketab_ardakan
گفتنی ست جلسه با پیام و وُیسی که رضا امیرخانی نویسنده کتاب ویژه ی این نشست برای اعضا ارسال کرده بودند ادامه پیدا کرد.
☘️سپاس از عزیزانی که در این جلسه همراه و در کنار ما بودند.☘️
لازم به ذکر است که در پایان جلسه،کتاب جای خالی سلوچ به عنوان کتابِ ماهِ آذر انتخاب شده و به قید قرعه به دو نفر از حاضرین در جلسه بن خرید کتاب از طرف گروه اردی بهشت و خانه کتاب اهدا شد.
#فردا_برای_خواندن_دیر_است
#نشست_کتاب
https://eitaa.com/ketab_ordibehesht
@khane_ketab_ardakan
👍9💩1
للحق
جلسهی کتابخوانی
به همت حلقهی اکنون
در کافه دیار
زمان یکشنبه یازدهم آذر ساعت هفده
با حضور
جناب مهدی رسولی
و رضا امیرخانی
جلسهی کتابخوانی
به همت حلقهی اکنون
در کافه دیار
زمان یکشنبه یازدهم آذر ساعت هفده
با حضور
جناب مهدی رسولی
و رضا امیرخانی
❤18👍7🙏4🏆2💩1👨💻1
Forwarded from چارسو فرهنگ
۷ کتاب در انتظار فیلم شدن
🔹 مشکل نداشتن قصه و روایت، یکی از مهمترین موضوعات گریبانگیر فیلمها و سریالهایی است که اینروزها در کشور پخش میشود. مشکلی که در آثار تلویزیونی و حتی سینمایی کاملاً مشهود است. اگر گمان میکنید که در نمایش خانگی یا تلویزیون وضعیت متفاوت است باید بگوییم با بررسی ۳۰ اثر اخیر نمایش خانگی و تلویزیون تنها سه اثر اقتباسی میتوان دید که هر سه آنها هم برداشتی آزاد است و نه اقتباسی کامل.
🔹 این موضوع درحالی اتفاق میفتد که کتاب نویسندگان بزرگ همچنان منتظر تصویرند. «روی ماه خدواند را ببوس» مصطفی مستور ، «دارالمجانین» محمدعلی جمالزاده، «مدیر مدرسه» جلال آلاحمد، «چراغها را من خاموش میکنم»زویا پیرزاد، «قیدار» رضا امیرخانی، «شطرنج با ماشین قیامت» حبیب احمدزاده، «کلیدر» محمود دولتآبادی نمونههایی از این آثار است.
🔗 متن کامل گزارش محمدحسین سلطانی، خبرنگار را در سایت بخوانید.
روبیکا | اینستاگرام | بله | تلگرام | توییتر
@charsoofarhang
روبیکا | اینستاگرام | بله | تلگرام | توییتر
@charsoofarhang
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍22❤2
چارسو فرهنگ
۷ کتاب در انتظار فیلم شدن 🔹 مشکل نداشتن قصه و روایت، یکی از مهمترین موضوعات گریبانگیر فیلمها و سریالهایی است که اینروزها در کشور پخش میشود. مشکلی که در آثار تلویزیونی و حتی سینمایی کاملاً مشهود است. اگر گمان میکنید که در نمایش خانگی یا تلویزیون وضعیت…
👆👆
شاید برای کتاب خوانان جای تعجب داشته باشد که تاکنون هیچ اقتباسی از آثار امیرخانی انجام نشده. نویسندهای که تنوع و تعدد آثارش زبان زد است و قیدارش از مهمترین آثار او است. اثری که به گفته امیرخانی برداشتی آزاد از زندگی غلامرضا تختی است. قیدار، جوانمردی است که در پی گمنامی است؛ کسی که نماینده ارزشهایی است که اکنون دیگر وجود ندارد، ارزشهایی که نویسنده به گفته خود در پی زنده کردن آن است. این کتاب مشتمل بر 9 فصل است که در هر فصل یک داستان از قیدار روایت میشود. با توجه به 9 فصل بودن این رمان به نظر میرسد این کتاب ظرفیت تبدیل شدن به اثری سریالی را داشته باشد.
شاید برای کتاب خوانان جای تعجب داشته باشد که تاکنون هیچ اقتباسی از آثار امیرخانی انجام نشده. نویسندهای که تنوع و تعدد آثارش زبان زد است و قیدارش از مهمترین آثار او است. اثری که به گفته امیرخانی برداشتی آزاد از زندگی غلامرضا تختی است. قیدار، جوانمردی است که در پی گمنامی است؛ کسی که نماینده ارزشهایی است که اکنون دیگر وجود ندارد، ارزشهایی که نویسنده به گفته خود در پی زنده کردن آن است. این کتاب مشتمل بر 9 فصل است که در هر فصل یک داستان از قیدار روایت میشود. با توجه به 9 فصل بودن این رمان به نظر میرسد این کتاب ظرفیت تبدیل شدن به اثری سریالی را داشته باشد.
👍35👎2
Forwarded from حرف حساب | دانشگاه شریف
#حرف_حساب_بخونید
☑️ مدت مطالعه ۳ دقیقه:
برگردیم به فصلِ پیش و خصوصیاتِ مدیر سهلتی. مدیر سهلتی نیز اتفاقا به خوبی میداند که توسعهی طولی در ایران آخر و عاقبت ندارد. میداند که اگر یک اداره را بیش از حد بزرگ کند و از یک شیر نفتی بیش از اندازه نفت بمکد؛ زود گرفتار خواهد شد و همه را به دشمنانِ خود تبدیل خواهد کرد. پس چه میکند؟ هرگز به دنبالِ استفادهی حداکثری از شیر نفت خود را مفتضح نمیکند. برعکس میرود به سراغ شیر نفتهای متعدد و متکثر!
یعنی یکجا میشود مدیر سهلتی، جای دیگر میشود مشاورِ سهلتی، جای بعدی هفتهای یکبار میرود به عنوانِ عضو هیأتِ مدیرهی سهلتی, سالی یک بار میرود به عنوانِ هیأتِ امنای سهلتی و... مدیر سهلتی به نیکی میداند که توسعهی عرضی یعنی چه... توسعهی طولی یعنی اينکه از یک شیر نفت بیشترو بیشتر نفت بمکد که این به راحتی قابل اندازهگیری است اما توسعهی عرضی یعنی اينکه تعداد شیرهای نفت را اضافه کند و به کم از هرکدام قانع باشد..
دیدید که ذهنِ هوشمندٍ ایرانی به خلافیِ اعتقادِ ده سالِ پیش من این نکته را به خوبی متوجه شده بود. تفاوت, فقط در دو مدلِ اقتصادی بود. در مدلِ اقتصادِ خصوصی این توسعهی عرضی به نفع کل اقتصادِ کشور بود؛ اما در مدلِ دولتی و در حقیقت سهلتی این توسعهی عرضی فقط به نفع اقتصاد شخص بود! همین میشود که در دههی سوم انقلاب بیشترین تعارض دولت با نهادهای نظارتیش بر سر بحران چندشغلهها به وجود میآید... که البته این ربطی به شیر نفت ندارد و برمیگردد فقط به انگیزهی خدمت!
حالا میفهمم که شبکهی بقالي دونبش درياني آذری تبدیل میشود به هملهجه بودنِ کارمندانِ یک معاونت دریک اداره که مثلاً همه اینبار - مثلِ دریانیها - از روستایی در مازندران به کارگرفته شده بودند...
درمدلِ اقتصادِ خصوصی توسعهی عرضی وجود دارد در مدلِ اقتصاد دولتی هم. در مدلِ اقتصاد خصوصی؛ رقابت وجود دارد در بین مدیرانِ سهلتی نیز؛ اما این رقابت باز هم درجهتِ نفع فردی است نه نفع عمومی. رقابت یعنی پیدا کردنِ موقعیتِ شغلي سرآمدی و سرمدی... مدیر اقتصادِ خصوصی برای حذفِ رقیب به هر عملی دست میزند تا جایی که سود شخصیش تهدید شود و سود شخصی خود تابعی است ازکارکرد.
مدیر اقتصاد سهلتی نیز برای حذفی رقیب دست به هرکاری میزند اما هیچوقت سود شخصیش تهدید نمیشود؛ چرا که سود شخصي او به شیر نفت وابسته است نه به کارکرد. ساز و کار اول قطعا شرایط و مرزهایی برای رقابت به وجود میآورد که درعمل فضایی عادلانهتر میسازد اما ساز و کار دوم برای این رقابتِ مهلک هیچ حد یقفی طراحی نکرده است.
مبادا کسی گمان کند که داعیهی این بند مقایسهی فوایدِ اقتصادِ خصوصی با مضراتِ اقتصادِ دولتی است. واقعیت این است که رفتار اشخاص سرآَمد دو نظام اقتصادی را با یکدیگر تطبیق میدهیم که حسب اتفاق بسیارشبیه به هم عمل میکنند. این وسط فقط میماند پروپاگاندای تاريخي چپ, ضد اقتصاد آزاد.
تمام اجزای مدلِ اقتصادِ خصوصی علیه ما علیه در مورد نفع فردی در اقتصادِ دولتی هم قابلِ مطابقت است... فقط با این تفاوت که در مورد دوم و در قسمتِ سهلتیش نفع فردی به ضرر نفع جمعی کار میکند... همهی اقتصادِ خصوصی را ما به علت محوریت نفع فردی نقد میکنيم و نمیفهمیم که همین مدل در اقتصادِ بزرگِ دولتی بسیار مخربترکار میکند.
***
خانوادهای هست مفلوک. کار پدر بدانجا کشیده است که مجبور است طلای مادر بفروشد تا نان سفرهی فرزندان فراهم آورد و البته بیش از آن را نیز خرج خود کند... به پدر چه خواهید گفت؟ بیکاره؟ مفلس؟ معتاد؟ هرچه خواستید بگویید اما بدانید که از چنین مردی بایستی ناامید بود. اگرکسی به فکر نجاتِ چنین خانوادهای باشد تنها به فرزندان جوان امید خواهد بست...
مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت... اين ملک پدرانی داشته است که برای حکومت نه طلای مادر که خودِ مادر را نیز فروختهاند! در چنین خانوادهای تنها مایهی نجات همتِ فرزندان است... از پدر کاری برنمیآید...
✔️ اینستا کانون | 🔖 عضویت خبرنامه
🔘 @yeharfehesaab
☑️ مدت مطالعه ۳ دقیقه:
برگردیم به فصلِ پیش و خصوصیاتِ مدیر سهلتی. مدیر سهلتی نیز اتفاقا به خوبی میداند که توسعهی طولی در ایران آخر و عاقبت ندارد. میداند که اگر یک اداره را بیش از حد بزرگ کند و از یک شیر نفتی بیش از اندازه نفت بمکد؛ زود گرفتار خواهد شد و همه را به دشمنانِ خود تبدیل خواهد کرد. پس چه میکند؟ هرگز به دنبالِ استفادهی حداکثری از شیر نفت خود را مفتضح نمیکند. برعکس میرود به سراغ شیر نفتهای متعدد و متکثر!
یعنی یکجا میشود مدیر سهلتی، جای دیگر میشود مشاورِ سهلتی، جای بعدی هفتهای یکبار میرود به عنوانِ عضو هیأتِ مدیرهی سهلتی, سالی یک بار میرود به عنوانِ هیأتِ امنای سهلتی و... مدیر سهلتی به نیکی میداند که توسعهی عرضی یعنی چه... توسعهی طولی یعنی اينکه از یک شیر نفت بیشترو بیشتر نفت بمکد که این به راحتی قابل اندازهگیری است اما توسعهی عرضی یعنی اينکه تعداد شیرهای نفت را اضافه کند و به کم از هرکدام قانع باشد..
دیدید که ذهنِ هوشمندٍ ایرانی به خلافیِ اعتقادِ ده سالِ پیش من این نکته را به خوبی متوجه شده بود. تفاوت, فقط در دو مدلِ اقتصادی بود. در مدلِ اقتصادِ خصوصی این توسعهی عرضی به نفع کل اقتصادِ کشور بود؛ اما در مدلِ دولتی و در حقیقت سهلتی این توسعهی عرضی فقط به نفع اقتصاد شخص بود! همین میشود که در دههی سوم انقلاب بیشترین تعارض دولت با نهادهای نظارتیش بر سر بحران چندشغلهها به وجود میآید... که البته این ربطی به شیر نفت ندارد و برمیگردد فقط به انگیزهی خدمت!
حالا میفهمم که شبکهی بقالي دونبش درياني آذری تبدیل میشود به هملهجه بودنِ کارمندانِ یک معاونت دریک اداره که مثلاً همه اینبار - مثلِ دریانیها - از روستایی در مازندران به کارگرفته شده بودند...
درمدلِ اقتصادِ خصوصی توسعهی عرضی وجود دارد در مدلِ اقتصاد دولتی هم. در مدلِ اقتصاد خصوصی؛ رقابت وجود دارد در بین مدیرانِ سهلتی نیز؛ اما این رقابت باز هم درجهتِ نفع فردی است نه نفع عمومی. رقابت یعنی پیدا کردنِ موقعیتِ شغلي سرآمدی و سرمدی... مدیر اقتصادِ خصوصی برای حذفِ رقیب به هر عملی دست میزند تا جایی که سود شخصیش تهدید شود و سود شخصی خود تابعی است ازکارکرد.
مدیر اقتصاد سهلتی نیز برای حذفی رقیب دست به هرکاری میزند اما هیچوقت سود شخصیش تهدید نمیشود؛ چرا که سود شخصي او به شیر نفت وابسته است نه به کارکرد. ساز و کار اول قطعا شرایط و مرزهایی برای رقابت به وجود میآورد که درعمل فضایی عادلانهتر میسازد اما ساز و کار دوم برای این رقابتِ مهلک هیچ حد یقفی طراحی نکرده است.
مبادا کسی گمان کند که داعیهی این بند مقایسهی فوایدِ اقتصادِ خصوصی با مضراتِ اقتصادِ دولتی است. واقعیت این است که رفتار اشخاص سرآَمد دو نظام اقتصادی را با یکدیگر تطبیق میدهیم که حسب اتفاق بسیارشبیه به هم عمل میکنند. این وسط فقط میماند پروپاگاندای تاريخي چپ, ضد اقتصاد آزاد.
تمام اجزای مدلِ اقتصادِ خصوصی علیه ما علیه در مورد نفع فردی در اقتصادِ دولتی هم قابلِ مطابقت است... فقط با این تفاوت که در مورد دوم و در قسمتِ سهلتیش نفع فردی به ضرر نفع جمعی کار میکند... همهی اقتصادِ خصوصی را ما به علت محوریت نفع فردی نقد میکنيم و نمیفهمیم که همین مدل در اقتصادِ بزرگِ دولتی بسیار مخربترکار میکند.
***
خانوادهای هست مفلوک. کار پدر بدانجا کشیده است که مجبور است طلای مادر بفروشد تا نان سفرهی فرزندان فراهم آورد و البته بیش از آن را نیز خرج خود کند... به پدر چه خواهید گفت؟ بیکاره؟ مفلس؟ معتاد؟ هرچه خواستید بگویید اما بدانید که از چنین مردی بایستی ناامید بود. اگرکسی به فکر نجاتِ چنین خانوادهای باشد تنها به فرزندان جوان امید خواهد بست...
مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت... اين ملک پدرانی داشته است که برای حکومت نه طلای مادر که خودِ مادر را نیز فروختهاند! در چنین خانوادهای تنها مایهی نجات همتِ فرزندان است... از پدر کاری برنمیآید...
📌کتاب "نفحات نفت"
➕نویسنده: رضا امیرخانی| ۲۲۹ صفحه
🔖 لینک خرید از فیدیبو
👁🗨اگه شما هم حرف حسابی خوندید از لینک ناشناس بفرستید که تو کانال قرار بدیم.
✔️ اینستا کانون | 🔖 عضویت خبرنامه
🔘 @yeharfehesaab
👍31❤5
Forwarded from اکنون
فقط ۲ روز به اولین رویداد اکنون و اولین جلسه گروه کتابخوانی اکنونیها باقی است:
#طرح_بیست_یک
۱ شنبه: ۱۱ آذر
ساعت ۱۷
تهران؛ بوستان هنرمندان، کافه دیار زخمه
با حضور:
#رضا_امیرخانی
و #مهدی_رسولی
@aknoun_group
#طرح_بیست_یک
۱ شنبه: ۱۱ آذر
ساعت ۱۷
تهران؛ بوستان هنرمندان، کافه دیار زخمه
با حضور:
#رضا_امیرخانی
و #مهدی_رسولی
@aknoun_group
😍4👍1
Forwarded from اکنون
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقد و بررسی رمان ساقه بامبو اثر سعود السنعوسی
با حضور #رضا_امیرخانی و #مهدی_رسولی
و شعرخوانی طنز شاعرطنزپرپاز #شروین_سلیمانی
یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
تهران؛ پارک هنرمندان، کافه دیار زخمه
@aknoun_group
با حضور #رضا_امیرخانی و #مهدی_رسولی
و شعرخوانی طنز شاعرطنزپرپاز #شروین_سلیمانی
یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
تهران؛ پارک هنرمندان، کافه دیار زخمه
@aknoun_group
👍6👏4🥰1
للحق
در میان بزرگان تهران قدیم ذکر مجربی وجود دارد که این روزها قبل از نوشتن و حتا خواندن هر یادداشت و تحلیل و پاورپوینت اندیشکدهای تکرار آن واجب است. (هفت بار به نیت هفت اکتبر بعد سقوط دمشق)
«تنبان بعد عید به درد گل منار میخورد!»
رضا امیرخانی
در میان بزرگان تهران قدیم ذکر مجربی وجود دارد که این روزها قبل از نوشتن و حتا خواندن هر یادداشت و تحلیل و پاورپوینت اندیشکدهای تکرار آن واجب است. (هفت بار به نیت هفت اکتبر بعد سقوط دمشق)
«تنبان بعد عید به درد گل منار میخورد!»
رضا امیرخانی
👌68🤣23👍15😁15🤔2🙏1🤡1🗿1
Forwarded from Ermia.ir سایت رسمی رضا امیرخانی (Rza Amrkhany)
پنجشنبه ۲۲ آذرماه
ساعت هفده
شهرکتاب بهار اصفهان
ساعت هفده
شهرکتاب بهار اصفهان
👍13
Forwarded from اکنون
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از جلسه اول طرح کتابخوانی ۲۰-۱
وقتی هویت تو تکهپاره میشود، حواست نیست که گاهی ناخودآگاهت به دنبال هویت جمعی و اتحاد است. اتحاد همه با هر سلیقهای. و باز، حواست نیست که ناخودآگاهت بیکه بدانی عمل میکند... فوتبال نمونهای است از یک جامعه. مشتی از خروار. همه حول واژه مقدسی به نام: #ایران
بشنوید صحبتهای جناب امیرخانی را در بخشی از این جلسه. جلسهای که خوبیاش به دایرهای بودن آن است. دایرهای که نمیخواهد هیچ سلیقهای - ولو مخالف سلیقه تو - بیرون بماند... اینجا ایران است. مشت نمونه خروار...
#ایران #رضا_امیرخانی #اکنون
@aknoun_group
وقتی هویت تو تکهپاره میشود، حواست نیست که گاهی ناخودآگاهت به دنبال هویت جمعی و اتحاد است. اتحاد همه با هر سلیقهای. و باز، حواست نیست که ناخودآگاهت بیکه بدانی عمل میکند... فوتبال نمونهای است از یک جامعه. مشتی از خروار. همه حول واژه مقدسی به نام: #ایران
بشنوید صحبتهای جناب امیرخانی را در بخشی از این جلسه. جلسهای که خوبیاش به دایرهای بودن آن است. دایرهای که نمیخواهد هیچ سلیقهای - ولو مخالف سلیقه تو - بیرون بماند... اینجا ایران است. مشت نمونه خروار...
#ایران #رضا_امیرخانی #اکنون
@aknoun_group
❤17👍9👏3