group-telegram.com/farhadmashkour/568
Last Update:
🔸اخلاق، ترس و تکنولوپولیتیک جنگ
تأملی انتقادی بر مقالهی حسین دباغ دربارهی حمله اسرائیل به ایران
✍ فرهاد مشکور
مقالهی حسین دباغ در الجزیره، کوششی سنجیده و اخلاقمدارانه است برای بازشناسی مرز میان «دفاع مشروع» و «تهاجم افسارگسیخته» در میانهی یکی از تیرهترین لحظات تاریخ معاصر خاورمیانه. نویسنده با ارجاع به سنت فلسفهی جنگ عادلانه، از آگوستین تا والزر، و با اشاره به منشور سازمان ملل، تلاش میکند از امکان بازگشت به نظمی بگوید که در آن، جنگ هنوز باید توجیه شود، نه بدیهی تلقی گردد.
اما اگر کلاه پدیدارشناسی بر سر نهیم و به متن بنگریم، پرسشی بنیادیتر پیش روی ما سر برمیآورد:
آیا اصول اخلاقیای که مقاله بر آنها استوار شده، هنوز قادر به داوری دربارهی جهانی هستند که در ساختار خود، تمایز صلح و جنگ را عملاً معلق کرده است؟
آیا میتوان به مفاهیمی بازگشت که تجربهی امروزین انسانها دیگر آنها را به شیوهی پیشین ادراک نمیکنند؟ در ادامه میکوشم چهار نقد محوری بر مبنای چنین رویکردی طرح کنم.
۱- مقاله بر تمایز میان جنگ پیشدستانه و پیشگیرانه تکیه دارد، و تنها اولی را از منظر اخلاقی مشروع میداند. این تمایز در آثار کلاسیک فلسفهی اخلاق جنگ تثبیت شده است، اما پرسش اینجاست:
در جهانی که تهدید، بر مبنای امکانهای پیشینی تعریف میشود، نه وقوع بالفعل، آیا این تمایز هنوز در تجربهی ما پدیدار میشود؟
اگر دشمن نه بهخاطر آنچه واقعاً انجام داده، بلکه صرفاً بهدلیل نیتی فرضی یا تصویری که روایت مسلط از او ساخته، هدف حمله قرار گیرد؛ و اگر تصمیم نظامی بجای واکنش به رویدادی واقعی، بر پایهی مدلهای پیشبینیمحور و محاسبات امنیتی صادر شود؛ آنگاه دیگر نمیتوان گفت که اخلاق در جایگاه داور تصمیم باقی مانده است. بلکه باید پذیرفت که اخلاق، در دل کنشی که از پیش طراحی و تنظیم شده، تنها نقشی نمایشی و پسینی دارد ــ نه نیرویی تعیینکننده.
در چنین وضعیتی، زبان اخلاقی مقاله، بیشتر به یادمانی برای گذشتهای ازدسترفته شباهت دارد تا نیرویی برای نقدِ اکنون. آنچه تجربهی اکنون به ما نشان میدهد، تجربهی بیمرزی است: مرزی که فقط در سطح کلام بازتولید میشود، نه در واقعیت عمل.
۲. مقاله اسرائیل را ناقض حقوق بینالملل معرفی میکند، و بر مواد ۲(۴) و ۵۱ منشور سازمان ملل استناد میجوید. اما پدیدارشناسی حقوق بینالملل نشان میدهد که این نظم، در عمل، همواره بهنفع دولتهای نیرومند تفسیر و اجرا شده است.
اگر ساختار حقوق بینالملل بهگونهای طراحی شده که نقض آن توسط قدرتهای نظامی مجازاتناپذیر است، آیا نقض آن واقعاً از نظم عدول میکند، یا صرفاً آن را آشکار میسازد؟
اسرائیل، ایالات متحده و چند دولت دیگر، سالهاست که از اجرای مصوبات شورای امنیت، پیوستن به دادگاههای بینالمللی یا پذیرش نظارت مستقل سر باز زدهاند. آیا در چنین بستری، میتوان به قانون استناد کرد، بیآنکه ساختار اعمال آن را نقد کرد؟
در واقع، آنچه در تجربهی ملتهای خاورمیانه پدیدار میشود، نه «حقوق بینالملل»، بلکه نوعی هژمونی حقوقی است، از آن دست حقوقی که بیشتر برای مشروعسازی توزیع نابرابر خشونت بهکار میرود تا برای تنظیم مسئولانه قدرت.
۳. مقاله از «شتاب تکنولوژیک» میگوید و اینکه چگونه پهپادها، جنگندهها و هوش مصنوعی، مجال تصمیمگیری اخلاقی را از دولتها گرفتهاند. اما این تحلیل، تکنولوژی را هنوز در مقام ابزار میبیند؛ ابزاری که فقط «زمان» را تسریع میکند.
اما مسئله عمیقتر از این است:
تکنولوژی فقط شتابدهنده نیست، بلکه خودِ ساختار تصمیم را بازتعریف کرده است.
تصمیمات نظامی امروز، بیش از آنکه محصول deliberation انسانی باشند، نتیجهی تعامل الگوریتمها، منطق پیشبینی و الگوهای یادگیری ماشینیاند. نه اینکه صرفاً وقت اخلاق کم شده، بلکه زمان برای پردازش امر اخلاقی بیمعنا شده است.
مقاله به درستی از «وضعیت استثناء دائم» آگامبن یاد میکند، اما پرسش بنیادین را باز نمیپرسد:
آیا تکنولوژی، صرفاً ابزار اعمال وضعیت استثنایی است یا خود، در بنیانش، تولیدکنندهی این وضعیت است؟
در غیاب این پرسش، تصویر تکنولوژی در متن، بهطرز ناخواستهای بیخطر و بیرونی میماند.
ادامه
📌بخش دوم
👇👇👇
BY اِمروزگی | فرهاد مشکور

Share with your friend now:
group-telegram.com/farhadmashkour/568