group-telegram.com/farhadmashkour/569
Last Update:
۴. در پایان، نویسنده از دیپلماسی، راستیآزمایی، مشارکت کارشناسان، و پاسخگویی عمومی سخن میگوید. اما این توصیهها، در بافتی که نهادهای داوری یا تضعیف شدهاند یا در زنجیرهی قدرت ادغام گشتهاند، بیشتر به ادای وظیفهی اخلاقی شبیه است تا بازکردن افقی واقعی.
مخاطب چنین پایانبندیای، دیگر انسان کنشگر سیاسی نیست، بلکه سوژهی درخودماندهی اخلاقیست که تنها با زبان موقر و درماندهی “چه باید کرد؟” تسلی مییابد. در اینجا، زبان مقاله از تحلیل ساختاری به ادبیات پند و هشدار لغزیده است.
در جهانی که خودِ امکان مخاطببودن از بین رفته، این نوع پایانبندی، شاید بیش از آنکه دعوت به بازسازی باشد، بر سوگ اخلاقی که پیش از وقوع جنگ مرده است نشسته.
🔻مقالهی حسین دباغ با صداقت اخلاقی نوشته شده، اما در سطحی باقی میماند که کافی نیست و توان مداخلهگری از دست میدهد. در جهانی که مرزهای تصمیمگیری انسانی فروپاشیدهاند و در هم درغلتیدهاند، قانون دچار تبعیض ساختاریست، و خشونت خودکارشده، اخلاقِ کلاسیک نمیتواند بدون بازسازی رادیکالِ زبان، سیاست و تخیل فلسفی، نقش مؤثری ایفا کند.
آنجا که اخلاق بدل به آیین یادآوری و امر نوستالژیک میشود، باید پرسید:
آیا وقت آن نرسیده که بهجای بازگشت به اخلاق، به بازآفرینی آن فکر کنیم؟
کانال تلگرام فرهاد مشکور
BY اِمروزگی | فرهاد مشکور

Share with your friend now:
group-telegram.com/farhadmashkour/569