گلبو

راضی کردن بابام، قسمت سخت ماجرا بود، انقدر موضوع سخت و نفس‌گیر بود که قرار شد پدربزرگم این‌ها که بسیار سنتی هستن، متوجه نشن من دارم می‌رم پاکستان.

- رفتم، و برای اینکه کمتر پول پرواز بدم، زمینی برگشتم. پروازها بیخود گرون بود. البته که بخاطر روحیه ماجراجویی هم که داشتم، دوست داشتم زمینی برگردم. اما دلیل اولم گرونی پرواز بود. بعد از حدود دوماه ویزام اومد. بخاطر کوید مجبور شدیم برای پیکاپ ویزا به موسسه‌ای اعتماد کنیم که مجوز نداشت، اون‌هم بخاطر اینکه ارزون براش بیفته پاسپورت چهل نفر رو داده بود به یک سوخت‌بر! که ببره پاکستان.

- چیزی که شنیدیم این بود سپاه گرفتش، البته بعدها چیزی که من شنیدم این بود خود موسسه مجرم شناخته شد و ما شانس اوردیم پاسپورت‌هامون صحیح و سالم با ویزای امریکا، بهمون برگشت.

- تمام این‌ها رو نوشتم بگم، فقط خودم و خودم می‌دونم مسیری که اومدم چقدر پرریسک بود. موافقم که پدر مادر پولدار و حامی خیلی نقش موثری در تربیت یک فرد دارن، اما کافی نیستن. اگر قرار بود تنها دلیل موفقیت یک شخص، پدر مادرش باشن، امروز ما باید می‌دیدیم تمام کسایی که پدر خوب دارن، به جایگاه خوبی رسیدن.

- بعد از این، خیلی مراقبم که چی می‌گم، زیاد از انگیزه و پرتلاشی‌م نمی‌گم، از برنامه‌ریزی‌هام، از جسارتم، از قدرتم، چون می‌دونم در نهایت اونی که بخواد موفقیت من رو فقط به چیزهایی جز خودم ربط بده، می‌ده.

- همین اواخر باز دوباره تو همین دنیای مجازی، دوباره بحث من بود، که ما می‌دونیم اینا خیلی پولدارن.
این موضوعات دیگه من رو اذیت نمی‌کنه، دیگه نمی‌خوام توضیح بدم، نمی‌خوام بگم پدر من کل زندگی‌ش کار کرد و سختی کشید، کارگری کرد، زحمت کشید، مریض شد، ورشکست شد، و هرگز دزدی نکرد. هیچوقت حق کسی رو نخورد.
همه این‌کارها رو کرد که دخترش که من باشم، مطمئن باشه بهترین بابای دنیا رو داره.
ولی بگم برای کی؟ برای چی؟
حتی از همین جملات هم یک سری نفرت می‌سازن.

- آترینا رتبه‌ی یک کنکور تجربی شده، هجمه‌هایی که بهش وارد شد من رو وادار کرد این رو بنویسم. زندگی ناعادلانه‌ست و هرکسی به هرنحوی با این ناعدالتی دست‌به‌گریبانه. ولی این دختر ریاضی کنکورش رو ۹۶ درصد زده، اگر ده برابر هزینه‌ای که برای اون شده، برای خیلی از کسایی که عقده‌پراکنی می‌کنن می‌شد، حتی سوالات رو حفظ هم می‌کردن نمی‌تونستن از ۳۵ تا سوال، ۳۴ تا رو درست بزنن.

- ما باید بلد باشیم با تاسی که بهمون می‌دن، بهترین بازی رو بکنیم.

www.group-telegram.com/us/golboo1.com/38431

2.91K viewsedited  Sep 1 at 15:42

راضی کردن بابام، قسمت سخت ماجرا بود، انقدر موضوع سخت و نفس‌گیر بود که قرار شد پدربزرگم این‌ها که بسیار سنتی هستن، متوجه نشن من دارم می‌رم پاکستان.

- رفتم، و برای اینکه کمتر پول پرواز بدم، زمینی برگشتم. پروازها بیخود گرون بود. البته که بخاطر روحیه ماجراجویی هم که داشتم، دوست داشتم زمینی برگردم. اما دلیل اولم گرونی پرواز بود. بعد از حدود دوماه ویزام اومد. بخاطر کوید مجبور شدیم برای پیکاپ ویزا به موسسه‌ای اعتماد کنیم که مجوز نداشت، اون‌هم بخاطر اینکه ارزون براش بیفته پاسپورت چهل نفر رو داده بود به یک سوخت‌بر! که ببره پاکستان.

- چیزی که شنیدیم این بود سپاه گرفتش، البته بعدها چیزی که من شنیدم این بود خود موسسه مجرم شناخته شد و ما شانس اوردیم پاسپورت‌هامون صحیح و سالم با ویزای امریکا، بهمون برگشت.

- تمام این‌ها رو نوشتم بگم، فقط خودم و خودم می‌دونم مسیری که اومدم چقدر پرریسک بود. موافقم که پدر مادر پولدار و حامی خیلی نقش موثری در تربیت یک فرد دارن، اما کافی نیستن. اگر قرار بود تنها دلیل موفقیت یک شخص، پدر مادرش باشن، امروز ما باید می‌دیدیم تمام کسایی که پدر خوب دارن، به جایگاه خوبی رسیدن.

- بعد از این، خیلی مراقبم که چی می‌گم، زیاد از انگیزه و پرتلاشی‌م نمی‌گم، از برنامه‌ریزی‌هام، از جسارتم، از قدرتم، چون می‌دونم در نهایت اونی که بخواد موفقیت من رو فقط به چیزهایی جز خودم ربط بده، می‌ده.

- همین اواخر باز دوباره تو همین دنیای مجازی، دوباره بحث من بود، که ما می‌دونیم اینا خیلی پولدارن.
این موضوعات دیگه من رو اذیت نمی‌کنه، دیگه نمی‌خوام توضیح بدم، نمی‌خوام بگم پدر من کل زندگی‌ش کار کرد و سختی کشید، کارگری کرد، زحمت کشید، مریض شد، ورشکست شد، و هرگز دزدی نکرد. هیچوقت حق کسی رو نخورد.
همه این‌کارها رو کرد که دخترش که من باشم، مطمئن باشه بهترین بابای دنیا رو داره.
ولی بگم برای کی؟ برای چی؟
حتی از همین جملات هم یک سری نفرت می‌سازن.

- آترینا رتبه‌ی یک کنکور تجربی شده، هجمه‌هایی که بهش وارد شد من رو وادار کرد این رو بنویسم. زندگی ناعادلانه‌ست و هرکسی به هرنحوی با این ناعدالتی دست‌به‌گریبانه. ولی این دختر ریاضی کنکورش رو ۹۶ درصد زده، اگر ده برابر هزینه‌ای که برای اون شده، برای خیلی از کسایی که عقده‌پراکنی می‌کنن می‌شد، حتی سوالات رو حفظ هم می‌کردن نمی‌تونستن از ۳۵ تا سوال، ۳۴ تا رو درست بزنن.

- ما باید بلد باشیم با تاسی که بهمون می‌دن، بهترین بازی رو بکنیم.

BY گلبو