📙خدمت به مرگ به جای سرنهادن درپای زندگی
منشی هیتلر در مصاحبهای (حوالی سال ۲۰۰۳) به توصیف آخرین روز های حضور دربرلین درسال ۱۹۴۵ پرداخته وازمردمانی نادان سخن گفته است که در حالی که بمب هااینجا وآنجا برسرشان فرود آمده ودرمعرض نابودی قرار گرفته بودند درکمال بی خِرَدی همچنان به اصول و شعایر پیشین خودپایبند بودهاند.
ازقرار معلوم منشی هیتلر پس از جنگ ودرباقی مانده عمرخود به شکلی داوطلبانه و ناشناس درسازمان های کمتر شناخته شده مشغول به فعالیت بوده است وی یک روز پس از پخش آن مصاحبه دارفانی راوداع گفته است وچند روز پیش از آن درگفتگو یی مختصر بامصاحبه کننده که از هنرمندان به نام اطریشی است اقرار نموده که برای نخستین بار توانسته است که ازگناه خوددرگذرد.
اُوتو شارمر :اگر هیتلر رانمادی ازشرّ و بدی بدانیم این مصاحبه به خوبی عیان می کند :
"دربندنمودن ظرفیت های عظیم درونی وپابند زدن به انسان درمسیر حرکت وکشف این ظرفیت وفهم این فرآیند برای کسی چون منشی هیتلر قریب به نیم قرن به درازا انجامیده است"
جوزف جاورسکی :"داستان منشی هیتلر، داستان همه انسان ها ودرست نقطه مقابل تئوری درحال پردازش خودمان است :
🎄 خدمت به مرگ به جای سرنهادن درپای زندگی.
پیترسنگه :"ٱنچه این داستان روایت می کند امروز واینجا چیزی غریب ونامانوس نیست. این حکایت به روشنی تکان دهنده است چرا که ما خود را در" این سو"فرض نموده و ازمردمانی در" آن سو"سخن می گوییم این درحالی است که این روایت، داستان زندگی بخش اعظمی ازمااست که در سازمان ها و نهادهای مختلف مشغول به خدمتیم، هرگاه که ماخودرابه سان ابزاری درخدمت چیزی غیر از زندگی وامی نهیم مجموعه احساسات، ظرفیت ها وقابلیت های ما روبه تباهی می نهد.
اغلبِ ما مردمان، بی هیچ اراده و اختیاری، تنها گوش به فرمان نهاده ایم. به عنوان نمونه، فرامینی که درشرکت های تجاری، جز به خلق پول برای پول نمی اندیشد"
*فرازی ژرف از مکاشفات چهار استادیادگیری در حضور*
@Newrealization
منشی هیتلر در مصاحبهای (حوالی سال ۲۰۰۳) به توصیف آخرین روز های حضور دربرلین درسال ۱۹۴۵ پرداخته وازمردمانی نادان سخن گفته است که در حالی که بمب هااینجا وآنجا برسرشان فرود آمده ودرمعرض نابودی قرار گرفته بودند درکمال بی خِرَدی همچنان به اصول و شعایر پیشین خودپایبند بودهاند.
ازقرار معلوم منشی هیتلر پس از جنگ ودرباقی مانده عمرخود به شکلی داوطلبانه و ناشناس درسازمان های کمتر شناخته شده مشغول به فعالیت بوده است وی یک روز پس از پخش آن مصاحبه دارفانی راوداع گفته است وچند روز پیش از آن درگفتگو یی مختصر بامصاحبه کننده که از هنرمندان به نام اطریشی است اقرار نموده که برای نخستین بار توانسته است که ازگناه خوددرگذرد.
اُوتو شارمر :اگر هیتلر رانمادی ازشرّ و بدی بدانیم این مصاحبه به خوبی عیان می کند :
"دربندنمودن ظرفیت های عظیم درونی وپابند زدن به انسان درمسیر حرکت وکشف این ظرفیت وفهم این فرآیند برای کسی چون منشی هیتلر قریب به نیم قرن به درازا انجامیده است"
جوزف جاورسکی :"داستان منشی هیتلر، داستان همه انسان ها ودرست نقطه مقابل تئوری درحال پردازش خودمان است :
🎄 خدمت به مرگ به جای سرنهادن درپای زندگی.
پیترسنگه :"ٱنچه این داستان روایت می کند امروز واینجا چیزی غریب ونامانوس نیست. این حکایت به روشنی تکان دهنده است چرا که ما خود را در" این سو"فرض نموده و ازمردمانی در" آن سو"سخن می گوییم این درحالی است که این روایت، داستان زندگی بخش اعظمی ازمااست که در سازمان ها و نهادهای مختلف مشغول به خدمتیم، هرگاه که ماخودرابه سان ابزاری درخدمت چیزی غیر از زندگی وامی نهیم مجموعه احساسات، ظرفیت ها وقابلیت های ما روبه تباهی می نهد.
اغلبِ ما مردمان، بی هیچ اراده و اختیاری، تنها گوش به فرمان نهاده ایم. به عنوان نمونه، فرامینی که درشرکت های تجاری، جز به خلق پول برای پول نمی اندیشد"
*فرازی ژرف از مکاشفات چهار استادیادگیری در حضور*
@Newrealization
📖
In the West we tend to think of leadership as a quality that exists in certain people. This usual of thinking has many traps. We search for special individuals with leadership potential, rather than developing the leadership potential in everyone. We are easily distracted by what this or that leaders is doing, by the melodrama of people in power trying to maintain their power and others trying to wrest it from them.
When things are going poorly, we blame the situation on incompetent leaders, thereby avoiding any personal responsibility.
When things become desperate, we can easily find ourselves waiting for a great leader to rescue us.Through all of this, we totally miss the bigger question :
What are we, collectively, able to create?
Peter Senge "Synchronicity"
In the West we tend to think of leadership as a quality that exists in certain people. This usual of thinking has many traps. We search for special individuals with leadership potential, rather than developing the leadership potential in everyone. We are easily distracted by what this or that leaders is doing, by the melodrama of people in power trying to maintain their power and others trying to wrest it from them.
When things are going poorly, we blame the situation on incompetent leaders, thereby avoiding any personal responsibility.
When things become desperate, we can easily find ourselves waiting for a great leader to rescue us.Through all of this, we totally miss the bigger question :
What are we, collectively, able to create?
Peter Senge "Synchronicity"
📕نظر خواننده دوراندیش
فصل ۱۳ :رهبری _انسان شدن
📖 هسته اصلی ایده رهبری کنفسیوس چنین است : اگر میخواهی یک رهبر باشی ، بایستی یک انسان واقعی باشی .
یکی از استادان ذن ، هفت فضای فکورانه مبتنی بر مراقبه برای انسان بودن را چنین توصیف می نماید :
۱_هشیاری و
۲_توقف ( آگاهی از موقعیت خود و تجاوز نکردن از حدود اختیارات ) ،
۳_ملایمت ،
۴_ آرامش ،
۵_صلح طلبی ،
۶_تفکر حقیقی و
۷_ موفقیت .
اینها اگر چه شبیه یک گام هستند اماعملا یک فرایند بسیار طولانی محسوب میگردند ، زیرا بسیاری اشخاص فریب افکارشان را خورده و خواسته یا ناخواسته آن را واقعیت می پندارند ، آنها نمی توانند شکاف بین افکارشان را ببیند . انسان واقعی شایستگی توانایی دیدن افکارش را دارد و به همین ترتیب توانایی به تعلیق در آوردن آنها را ، پاک کردن خودش از جریانهای معمول و مالوف ، زیرا عمدتا افکار و اهدافمان بیشتر ناشی از انعکاس گذشته است تا آینده .
وقتی ذهن آرام میشود ، دیدن و فهم فرایند زندگی در عمل اغاز میگردد و در مرحله صلح طلبی است که می توان صادقانه فکر نمود تا به اهدافی که بایستی محقق گردد ، دسترسی پیدا نمود .
سه فضای هشیاری ، توقف و ملایمت که در ابتدا بیان شده همگی در رابطه با پیوند عمیق با واقعیت موجود بوده و ماهیت احساسی دارند و شروع حرکت به سمت پایین U میباشد .
یکی از استادان ذن ( اوهاشی ) از نیستی ای صحبت کرد که وجود انسان را توانا می سازد ، جنبه گمراه کننده آگاهی روزمره مان از خویش که درک کردنش برای فرهنگ غربی بسیار سخت اما برای تفکر کهن شرقی ،AAAAAEi-6vvUOslz06VgYgttps://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
فصل ۱۳ :رهبری _انسان شدن
📖 هسته اصلی ایده رهبری کنفسیوس چنین است : اگر میخواهی یک رهبر باشی ، بایستی یک انسان واقعی باشی .
یکی از استادان ذن ، هفت فضای فکورانه مبتنی بر مراقبه برای انسان بودن را چنین توصیف می نماید :
۱_هشیاری و
۲_توقف ( آگاهی از موقعیت خود و تجاوز نکردن از حدود اختیارات ) ،
۳_ملایمت ،
۴_ آرامش ،
۵_صلح طلبی ،
۶_تفکر حقیقی و
۷_ موفقیت .
اینها اگر چه شبیه یک گام هستند اماعملا یک فرایند بسیار طولانی محسوب میگردند ، زیرا بسیاری اشخاص فریب افکارشان را خورده و خواسته یا ناخواسته آن را واقعیت می پندارند ، آنها نمی توانند شکاف بین افکارشان را ببیند . انسان واقعی شایستگی توانایی دیدن افکارش را دارد و به همین ترتیب توانایی به تعلیق در آوردن آنها را ، پاک کردن خودش از جریانهای معمول و مالوف ، زیرا عمدتا افکار و اهدافمان بیشتر ناشی از انعکاس گذشته است تا آینده .
وقتی ذهن آرام میشود ، دیدن و فهم فرایند زندگی در عمل اغاز میگردد و در مرحله صلح طلبی است که می توان صادقانه فکر نمود تا به اهدافی که بایستی محقق گردد ، دسترسی پیدا نمود .
سه فضای هشیاری ، توقف و ملایمت که در ابتدا بیان شده همگی در رابطه با پیوند عمیق با واقعیت موجود بوده و ماهیت احساسی دارند و شروع حرکت به سمت پایین U میباشد .
یکی از استادان ذن ( اوهاشی ) از نیستی ای صحبت کرد که وجود انسان را توانا می سازد ، جنبه گمراه کننده آگاهی روزمره مان از خویش که درک کردنش برای فرهنگ غربی بسیار سخت اما برای تفکر کهن شرقی ،AAAAAEi-6vvUOslz06VgYgttps://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
📕نظر خواننده دوراندیش حضور
فصل ۱۵ کتاب حضور :
" حضور"
یکی از زیباترین فصول کتاب
پیتر سنگه رشد بنیاد گرایی در سراسر جهان را بخشی از تبعات مقاومت اجتماعی در برابر تغییر ارزش ها و هنجارها بیان نموده است ، پیتر بر این باور است که فارغ از ماهیت سیاسی و یا دینی ، بنیاد گرایی به علت امتناع مردم از پرداختن به مباحث ژرف تر و عدم درک نیاز حقیقی به شنیدن آرای یکدیگر می باشد ،
او می گوید: « پاسخ های نا آزموده و فاقد اعتبار بیش از پرسش های بدون پاسخ نگران کننده است » .
امروزه در فضای مجازی شاهد رخدادهای تاثر برانگیز هستیم و با وجود دریافت تصویر های مشابه ، تجربیاتی متفاوت تر از یکدیگر داریم ، این تصاویر مشابه و دریافت های دیگرگون ، نمایانگر تفاوت هایی ژرف در سطح جهان است ، تفاوتهایی که میتواند سبب افزایش نگرانی ها گردد .
پروفسور جاورسکی بر این باور است که که گشایش های فکری و آزاد اندیشی در جهان در حال رشد ، زمینه ساز تغییرجهت و رویکرد زندگی مردم گردیده به گونه ای که دیگر احساس تنهایی و گسست نمی تواند به سادگی بر هر
فردی غالب گردد ، انجایی که مردمان با گسست و جدایی از یکدیگر و طبیعت سر در گریبان خود فرو برند ، شرایط چنان پیش رونده میگردد که میتواند به سرانجامی محتوم بدل گردد .
با این وجود پیتر سنگه معتقد است ، پای بیرون نهادن از ساحت زندگی سنتی ، اغلب به معنای دستیابی به پاسخی صریح ، روشن و قابل فهم جهت شکل دهی یک جامعه فکری نوین نخواهد بود ، زیرا انسان امروزی در میان انبوهی از عقاید ، جهان بینی ها و داستانها گرفتار شده است ، شاید نیاز بنیادین جهان امروز نه یک نظریه غالب فرهنگی با تدوین و تبین احتمالا بسیار زمان بر ، بلکه زبانی نو برای بازاندیشی و مداقه منسجم در مسایل باشد ، زبانی منجسم جهت باز اندیشی و مباحثه ، جهت دسترسی به تحول معرفتی ، ارایه نگرش های نوین و وانهادن عادات فکری و نگرش های اشنا ، فهم پدیده های زندگی و شور آفرینی ، با این وجود ، چنان زبانی تنها زمانی کارآمدخواهد بود که تجربیات انسانی به اندازه کافی سبب درک آحاد مردم از نیازمندی به راهی نو برای دیدن و اندیشیدن شده و باور به نیاز آن را در جامعه بارور سازد .پیتر سنگه معتقد است بنیان و اساس ایجاد تغییر و بنا نهادن زبانی نو با تکیه برتجربه به جای مفهوم ، تجربیاتی درونی که قادر باشد ساحت و عرصه زندگی روزمره انسان را متجلی سازد امکان پذیر میگردد و بتی سو معتقد است هر نهاد دینی ، مدعای تولای تجربیات معنوی را داشته باشد ، رسما آتش به خرمن خود افکنده است ، به همین دلیل نیازمند بنیان زبانی نو برای بیان اینگونه تجربیات و فرایند های عمیق درونی هستیم ، زیرا تجربه های معنوی نه تنها دینی نیست بلکه متعلق به هیچ قشر ویژه و خاصی نمی باشد .
امروز دیگر رمز و راز و معجزه نه در کلیسا بلکه درست در میانه زندگی روزمره انسانها رخ میدهد .
اراده و حرکت انسان و میل به آزادی و وارهیدن ، به واقع عرصه ای است برای درک تجلی و حضور و این همان است که انسانها به آن دعوت شده اند و متاسفانه اغلب مردم در تمامی دوره زندگی خود به تمامی به انکار آن کوشیده اند ، حضور دعوت به وارهیدن از خود و پیوستن به چیزی بیش از تنها « موجود انسانی بودن » و تبدیل شدن به چیزی که « باید باشد » بیان میگردد .
از دیدگاه پیتر سنگه آزادی ، اراده ، اختیار ، سرنوشت و ایده نهفته در پس آن ، تجربه ای آشنا و مشترک میان همه ما است ، با این وجود زبان مورد استفاده جهت توصیف آن کاملا وابسته به تاریخ و فرهنگ گوینده آن میباشد ، ایده خدمت به خداوند و تعبیر هرکس از آنچه که خداوند از او می خواهد ، در حقیقت تمایز بین عملکرد افراد و ایده هاست و زماني که فرد قادر به تسلط بر افکار خود و دستیابی به آرامش ذهنی نباشد ، از قابلیت وارهیدن از زندان عادات فکری و رفتاری و حرکت به سمت حضور و تجلی برخوردار نخواهد شد .
میتوان در تکاپوی تجلی و ظهور به مثابه ابزاری در خدمت چیزی بزرگتر قرار گرفت که نیمه پنهان ابزار شدن ، از دست دادن حس اختیار ، اراده و قابلیت حقیقی انتخاب و از دست دادن انسانیت ، حس و ادراک می باشد و این آن چیزی نیست که در فرآیند جهانی شدن انسانها به دنبال تحقق آن باشند ، دعوت به خدمت گزاری بایستی با دعوت به رشد و تعالی همراه و همساز باشد. سرنوشت بشر همچنان بیش از هرچیزی در دستان خود او قرار دارد و برای حفظ آن می باید به تحولی شگرف در ذهن ، روان و روابط میان آحاد انسانی با یکدیگر ، با طبیعت و کره خاکی تن در دهد ، برخواستن جمع بایستی گام زدن در راه چیزی یا کسی که محور کمال و پیوند آحاد انسانی است باشد ، بتی سو حضور را آتش افروزنده حیات ، آنجا که جهان در وجود انسان شعله میگیرد بیان نموده است .
، به قول استاد ذن
« اینک این تو و این آنچه که برایت مقدر شده » .
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
فصل ۱۵ کتاب حضور :
" حضور"
یکی از زیباترین فصول کتاب
پیتر سنگه رشد بنیاد گرایی در سراسر جهان را بخشی از تبعات مقاومت اجتماعی در برابر تغییر ارزش ها و هنجارها بیان نموده است ، پیتر بر این باور است که فارغ از ماهیت سیاسی و یا دینی ، بنیاد گرایی به علت امتناع مردم از پرداختن به مباحث ژرف تر و عدم درک نیاز حقیقی به شنیدن آرای یکدیگر می باشد ،
او می گوید: « پاسخ های نا آزموده و فاقد اعتبار بیش از پرسش های بدون پاسخ نگران کننده است » .
امروزه در فضای مجازی شاهد رخدادهای تاثر برانگیز هستیم و با وجود دریافت تصویر های مشابه ، تجربیاتی متفاوت تر از یکدیگر داریم ، این تصاویر مشابه و دریافت های دیگرگون ، نمایانگر تفاوت هایی ژرف در سطح جهان است ، تفاوتهایی که میتواند سبب افزایش نگرانی ها گردد .
پروفسور جاورسکی بر این باور است که که گشایش های فکری و آزاد اندیشی در جهان در حال رشد ، زمینه ساز تغییرجهت و رویکرد زندگی مردم گردیده به گونه ای که دیگر احساس تنهایی و گسست نمی تواند به سادگی بر هر
فردی غالب گردد ، انجایی که مردمان با گسست و جدایی از یکدیگر و طبیعت سر در گریبان خود فرو برند ، شرایط چنان پیش رونده میگردد که میتواند به سرانجامی محتوم بدل گردد .
با این وجود پیتر سنگه معتقد است ، پای بیرون نهادن از ساحت زندگی سنتی ، اغلب به معنای دستیابی به پاسخی صریح ، روشن و قابل فهم جهت شکل دهی یک جامعه فکری نوین نخواهد بود ، زیرا انسان امروزی در میان انبوهی از عقاید ، جهان بینی ها و داستانها گرفتار شده است ، شاید نیاز بنیادین جهان امروز نه یک نظریه غالب فرهنگی با تدوین و تبین احتمالا بسیار زمان بر ، بلکه زبانی نو برای بازاندیشی و مداقه منسجم در مسایل باشد ، زبانی منجسم جهت باز اندیشی و مباحثه ، جهت دسترسی به تحول معرفتی ، ارایه نگرش های نوین و وانهادن عادات فکری و نگرش های اشنا ، فهم پدیده های زندگی و شور آفرینی ، با این وجود ، چنان زبانی تنها زمانی کارآمدخواهد بود که تجربیات انسانی به اندازه کافی سبب درک آحاد مردم از نیازمندی به راهی نو برای دیدن و اندیشیدن شده و باور به نیاز آن را در جامعه بارور سازد .پیتر سنگه معتقد است بنیان و اساس ایجاد تغییر و بنا نهادن زبانی نو با تکیه برتجربه به جای مفهوم ، تجربیاتی درونی که قادر باشد ساحت و عرصه زندگی روزمره انسان را متجلی سازد امکان پذیر میگردد و بتی سو معتقد است هر نهاد دینی ، مدعای تولای تجربیات معنوی را داشته باشد ، رسما آتش به خرمن خود افکنده است ، به همین دلیل نیازمند بنیان زبانی نو برای بیان اینگونه تجربیات و فرایند های عمیق درونی هستیم ، زیرا تجربه های معنوی نه تنها دینی نیست بلکه متعلق به هیچ قشر ویژه و خاصی نمی باشد .
امروز دیگر رمز و راز و معجزه نه در کلیسا بلکه درست در میانه زندگی روزمره انسانها رخ میدهد .
اراده و حرکت انسان و میل به آزادی و وارهیدن ، به واقع عرصه ای است برای درک تجلی و حضور و این همان است که انسانها به آن دعوت شده اند و متاسفانه اغلب مردم در تمامی دوره زندگی خود به تمامی به انکار آن کوشیده اند ، حضور دعوت به وارهیدن از خود و پیوستن به چیزی بیش از تنها « موجود انسانی بودن » و تبدیل شدن به چیزی که « باید باشد » بیان میگردد .
از دیدگاه پیتر سنگه آزادی ، اراده ، اختیار ، سرنوشت و ایده نهفته در پس آن ، تجربه ای آشنا و مشترک میان همه ما است ، با این وجود زبان مورد استفاده جهت توصیف آن کاملا وابسته به تاریخ و فرهنگ گوینده آن میباشد ، ایده خدمت به خداوند و تعبیر هرکس از آنچه که خداوند از او می خواهد ، در حقیقت تمایز بین عملکرد افراد و ایده هاست و زماني که فرد قادر به تسلط بر افکار خود و دستیابی به آرامش ذهنی نباشد ، از قابلیت وارهیدن از زندان عادات فکری و رفتاری و حرکت به سمت حضور و تجلی برخوردار نخواهد شد .
میتوان در تکاپوی تجلی و ظهور به مثابه ابزاری در خدمت چیزی بزرگتر قرار گرفت که نیمه پنهان ابزار شدن ، از دست دادن حس اختیار ، اراده و قابلیت حقیقی انتخاب و از دست دادن انسانیت ، حس و ادراک می باشد و این آن چیزی نیست که در فرآیند جهانی شدن انسانها به دنبال تحقق آن باشند ، دعوت به خدمت گزاری بایستی با دعوت به رشد و تعالی همراه و همساز باشد. سرنوشت بشر همچنان بیش از هرچیزی در دستان خود او قرار دارد و برای حفظ آن می باید به تحولی شگرف در ذهن ، روان و روابط میان آحاد انسانی با یکدیگر ، با طبیعت و کره خاکی تن در دهد ، برخواستن جمع بایستی گام زدن در راه چیزی یا کسی که محور کمال و پیوند آحاد انسانی است باشد ، بتی سو حضور را آتش افروزنده حیات ، آنجا که جهان در وجود انسان شعله میگیرد بیان نموده است .
، به قول استاد ذن
« اینک این تو و این آنچه که برایت مقدر شده » .
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
🌹 نظرات یک خواننده فکور فصل ۱۱
📕فصل ۱۱ کتاب حضور توسط ۴ استاد ٬ گفت و شنود با کاینات عنوان گردیده و بیان این نکته که کاینات می خواهد به ما یاری برساند ٬ چگونه ؟
- اگر پذیرای ایده هایمان باشیم کاینات ما را یاری خواهد کرد و راههایی برای بهبود ایده هایمان ارایه میدهد ٬ بخشی از این ماجرا گوش سپردن به ایده ها ٬ پیشنهادها و تلاش برای تعامل در باره انهاست .
- اگر پذیرا باشیم ٬ محیط به صورت پیوسته انچه را که نیازمند یادگیری هستیم ٬ به ما خواهد اموخت .
- بایستی درگاهی در ذهن ایجاد نمود ٬ فرصت هایی برای الهام و تحول ٬ برای بازنویسی تصورات و نظرات اجمالی و عمیق تر مفاهیم جدید . انچه که مبادرت به فهم و دریافت درونی شود ٬ هنگامی که هوشیارانه بر تجلی و بروز متظاهرانه و روشن آن اهتمام گردد ٬ دریچه ای کاملا نو در ذهن اشکار می نماید و پاسخ ها و بازخوردها ازطریق آن دریافت میگردد .
📖 - الگو سازی٬ ؛مدلسازی و شبیه سازی بهترین ادراکات ما می باشند ٬ باید تحولی باشیم که در جستجوی خلق آنیم ٬
📔 ما اغلب چیزی را یاد میگیریم که به سمت اقدام حرکت میکند ٬ کلید، عمل کردن و پذیرا ماندن است ٬
عمل کردن فقط اقدام نیست ٬ مشارکت آگاهانه تر در گفت و شنود با عالم آشکار نیز جزیی از آن است .
- 📝چشم انداز داشته باشید و هدف ژرف ٬ یک ظرفیت و استعداد برای خود ارزیابی کردن و رصد مسیر و تصحیح احتمالی آن.
📋 کاینات می خواهد ما را یاری کند ٬ اما شما نیز بایستی بشنوید و قادر به مشاهده کردن باشید .
-🌸 انچه به عنوان الگو سازی اولیه آغاز میگردد ٬ در فرایند دگر دیسی و تغییر بنیادی طبیعی ٬ چشم اندازی نوآورانه و پیوسته ظاهر میگردد که همگان آنرا بدیهی می دانند .
-📋 اگاهی بیکرانی که در درون تجربیات منفرد انسانها قرارداد و چهار چوب زنده ای که ذهن ها در آن بهم میرسند و درگیر و متعهد میشوندرااساتید، « ذهن مقدس » می نامند ٬ بایستی حضور این حوزه ذهنی گسترده را تشخیص داد ٬ شناسایی نمود و چگونگی عملکردش را یاد گرفت ٬ حتی اگر فرهنگمان این حضور را به ما نیاموخته باشد .
- رفتن از شکستی ناخواسته به شکستی دیگر بدون از دست دادن شور و شوق و اشتیاق را میتوان ………
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
📕فصل ۱۱ کتاب حضور توسط ۴ استاد ٬ گفت و شنود با کاینات عنوان گردیده و بیان این نکته که کاینات می خواهد به ما یاری برساند ٬ چگونه ؟
- اگر پذیرای ایده هایمان باشیم کاینات ما را یاری خواهد کرد و راههایی برای بهبود ایده هایمان ارایه میدهد ٬ بخشی از این ماجرا گوش سپردن به ایده ها ٬ پیشنهادها و تلاش برای تعامل در باره انهاست .
- اگر پذیرا باشیم ٬ محیط به صورت پیوسته انچه را که نیازمند یادگیری هستیم ٬ به ما خواهد اموخت .
- بایستی درگاهی در ذهن ایجاد نمود ٬ فرصت هایی برای الهام و تحول ٬ برای بازنویسی تصورات و نظرات اجمالی و عمیق تر مفاهیم جدید . انچه که مبادرت به فهم و دریافت درونی شود ٬ هنگامی که هوشیارانه بر تجلی و بروز متظاهرانه و روشن آن اهتمام گردد ٬ دریچه ای کاملا نو در ذهن اشکار می نماید و پاسخ ها و بازخوردها ازطریق آن دریافت میگردد .
📖 - الگو سازی٬ ؛مدلسازی و شبیه سازی بهترین ادراکات ما می باشند ٬ باید تحولی باشیم که در جستجوی خلق آنیم ٬
📔 ما اغلب چیزی را یاد میگیریم که به سمت اقدام حرکت میکند ٬ کلید، عمل کردن و پذیرا ماندن است ٬
عمل کردن فقط اقدام نیست ٬ مشارکت آگاهانه تر در گفت و شنود با عالم آشکار نیز جزیی از آن است .
- 📝چشم انداز داشته باشید و هدف ژرف ٬ یک ظرفیت و استعداد برای خود ارزیابی کردن و رصد مسیر و تصحیح احتمالی آن.
📋 کاینات می خواهد ما را یاری کند ٬ اما شما نیز بایستی بشنوید و قادر به مشاهده کردن باشید .
-🌸 انچه به عنوان الگو سازی اولیه آغاز میگردد ٬ در فرایند دگر دیسی و تغییر بنیادی طبیعی ٬ چشم اندازی نوآورانه و پیوسته ظاهر میگردد که همگان آنرا بدیهی می دانند .
-📋 اگاهی بیکرانی که در درون تجربیات منفرد انسانها قرارداد و چهار چوب زنده ای که ذهن ها در آن بهم میرسند و درگیر و متعهد میشوندرااساتید، « ذهن مقدس » می نامند ٬ بایستی حضور این حوزه ذهنی گسترده را تشخیص داد ٬ شناسایی نمود و چگونگی عملکردش را یاد گرفت ٬ حتی اگر فرهنگمان این حضور را به ما نیاموخته باشد .
- رفتن از شکستی ناخواسته به شکستی دیگر بدون از دست دادن شور و شوق و اشتیاق را میتوان ………
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
📖رهبران نسل ۴
رهبران نسل ۴مظهر ارزش ها وخصلت های "رهبرانِ خادم" هستند اما به یک سطح ازبلوغ جامع تروهوشمندانه ترازتوسعه رسیده اند.
☁️آنها یک ظرفیت عملکردی وکارکردیِ شگفت انگیز ازخود به نمایش می گذارند. درقلبِ این نوع عملکرد، ظرفیتِ دسترسی به شناختِ تلویحی ای نهفته است که می تواند برای تفکر موفقیت آمیز، تکوین استراتژی ونوآوری، دربرگیرنده ی پیش بینی وخلق موسسات یا جوامع مطلوب مان مورد استفاده قرار بگیرد.
🌥رهبران نسل۴باوردارند که یک هوش نهفته دردرون عالم وجود دارد که قادراست ما راهدایت وبرای آیندهای که باید بیافرینیم، آماده سازد.
⛅️آنها (رهبران نسل ۵) فهم شناختی شان ازجهانِ پیرامون شان را باحس قدرتمندِ امکان پذیریِ شخصی تلفیق می کنند_امکانِ جامه عمل پوشاندن به قابلیتهای نهفته درعالم، نظرگاهی که قدرتِ تغییر جهان آن گونه که می شناسیم از طریقِ آن محقق می شود.
🌤موسساتی که باچنین کیفیتی از رهبری_از رهبران خط گرفته تا بالای هرم سازمانی _اداره می شوند ازنظر من دردهه های بعدی به اوج شکوفایی می رسند
☀️این موسسات، به رغمِ پیچیدگی شتابان وآشفتگی شدید مثالهای زنده ای از امکان پذیری وتحقق اهداف خواهند شد.
☀️واداره کردنِ این مثالهای زنده باجهان بینی جدید می تواند نقش عمده ای در تحولِ سیستمِ باورِ رایج ایفا نماید.
فرازی از "هم هنگامی"
رهبران نسل ۴مظهر ارزش ها وخصلت های "رهبرانِ خادم" هستند اما به یک سطح ازبلوغ جامع تروهوشمندانه ترازتوسعه رسیده اند.
☁️آنها یک ظرفیت عملکردی وکارکردیِ شگفت انگیز ازخود به نمایش می گذارند. درقلبِ این نوع عملکرد، ظرفیتِ دسترسی به شناختِ تلویحی ای نهفته است که می تواند برای تفکر موفقیت آمیز، تکوین استراتژی ونوآوری، دربرگیرنده ی پیش بینی وخلق موسسات یا جوامع مطلوب مان مورد استفاده قرار بگیرد.
🌥رهبران نسل۴باوردارند که یک هوش نهفته دردرون عالم وجود دارد که قادراست ما راهدایت وبرای آیندهای که باید بیافرینیم، آماده سازد.
⛅️آنها (رهبران نسل ۵) فهم شناختی شان ازجهانِ پیرامون شان را باحس قدرتمندِ امکان پذیریِ شخصی تلفیق می کنند_امکانِ جامه عمل پوشاندن به قابلیتهای نهفته درعالم، نظرگاهی که قدرتِ تغییر جهان آن گونه که می شناسیم از طریقِ آن محقق می شود.
🌤موسساتی که باچنین کیفیتی از رهبری_از رهبران خط گرفته تا بالای هرم سازمانی _اداره می شوند ازنظر من دردهه های بعدی به اوج شکوفایی می رسند
☀️این موسسات، به رغمِ پیچیدگی شتابان وآشفتگی شدید مثالهای زنده ای از امکان پذیری وتحقق اهداف خواهند شد.
☀️واداره کردنِ این مثالهای زنده باجهان بینی جدید می تواند نقش عمده ای در تحولِ سیستمِ باورِ رایج ایفا نماید.
فرازی از "هم هنگامی"
📙فهمیدن بواسطه کل یکپارچه
کسب آگاهی قدرت بخش ازکل، مستلزم یک تحول پایهای درفهم رابطه بین بیننده وآنچه می بیند است.
زمانی که محو همزادی دوگانه عینی -ذهنی که برای آگاهی ازعادات مان ضرورت دارد را آغاز نماییم، مااز "نگاه خارج به جهان" ازمنظریک مشاهده گر جداافتاده به سمت نگاه از "درون" به آنچه که مشاهده می کنیم تحول پیدا میکنیم.
زمانی که طرح ریزی پیش فرض های عادت گونه مان رامتوقف ودیدن با نگاهی نو را آغاز نماییم، یادگیریِ دیدن وفهمِ آغاز می شود. این یادگیری وقتی که بتوانیم پیوندمان باآن واقعیت را شفاف ترنماییم تداوم پیدا می نماید.
مارتین بوبر باعبارتی مهیج این حالت رابه عنوان نقل مکان از ارتباط "من -آن چیز" به ارتباط "من- تو" توصیف می نماید.
پیش تر هرچیزی که می بینیم برای مابه عنوان یک میز یایک شی ء جداازما ظاهر می شود. این تلقی، عملاً تفاوتی بین یک میز یایک شخص قایل نمی شود. ارتباط یا نسبت "من -تو" که درآگاهی مان ظاهر می گردد کامل است ودرآن یک حالت صمیمیت وخودمانی بودن باما وجوددارد.
به این طریق، کلید کلان نگری وفهم یکپارچگی، پروراندن ظرفیتی است که در آن، نه تنها فرضیات همیشگی وعادات فکری رنگ تعلیق می پذیردکه به دنبال آن نوع دیگری هشیاری نسبت به معنا ونیروی هستی بخش جاری درپسِ صورت های ملموس حیات پدیدار خواهد شد.
برگی از کتاب "حضور" 🌹
🌹 تعلیق پیش فرض ها وعادات دیرینه چگونه محقق خواهد شد؟
☀️ باید متوجه باشیم تافرضیات همیشگی وعادات فکری مان رامعلق نسازیم قادرنخواهیم بود به مرحله هشیاری نسبت به معنا ونیروی هستی بخشِ جاری در پس صورت های ملموس حیات برسیم.
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
کسب آگاهی قدرت بخش ازکل، مستلزم یک تحول پایهای درفهم رابطه بین بیننده وآنچه می بیند است.
زمانی که محو همزادی دوگانه عینی -ذهنی که برای آگاهی ازعادات مان ضرورت دارد را آغاز نماییم، مااز "نگاه خارج به جهان" ازمنظریک مشاهده گر جداافتاده به سمت نگاه از "درون" به آنچه که مشاهده می کنیم تحول پیدا میکنیم.
زمانی که طرح ریزی پیش فرض های عادت گونه مان رامتوقف ودیدن با نگاهی نو را آغاز نماییم، یادگیریِ دیدن وفهمِ آغاز می شود. این یادگیری وقتی که بتوانیم پیوندمان باآن واقعیت را شفاف ترنماییم تداوم پیدا می نماید.
مارتین بوبر باعبارتی مهیج این حالت رابه عنوان نقل مکان از ارتباط "من -آن چیز" به ارتباط "من- تو" توصیف می نماید.
پیش تر هرچیزی که می بینیم برای مابه عنوان یک میز یایک شی ء جداازما ظاهر می شود. این تلقی، عملاً تفاوتی بین یک میز یایک شخص قایل نمی شود. ارتباط یا نسبت "من -تو" که درآگاهی مان ظاهر می گردد کامل است ودرآن یک حالت صمیمیت وخودمانی بودن باما وجوددارد.
به این طریق، کلید کلان نگری وفهم یکپارچگی، پروراندن ظرفیتی است که در آن، نه تنها فرضیات همیشگی وعادات فکری رنگ تعلیق می پذیردکه به دنبال آن نوع دیگری هشیاری نسبت به معنا ونیروی هستی بخش جاری درپسِ صورت های ملموس حیات پدیدار خواهد شد.
برگی از کتاب "حضور" 🌹
🌹 تعلیق پیش فرض ها وعادات دیرینه چگونه محقق خواهد شد؟
☀️ باید متوجه باشیم تافرضیات همیشگی وعادات فکری مان رامعلق نسازیم قادرنخواهیم بود به مرحله هشیاری نسبت به معنا ونیروی هستی بخشِ جاری در پس صورت های ملموس حیات برسیم.
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
فصل دهم -اراده عظیم
ویکتور هوگو :🌺"چیزی قدرتمند تر از ایده ای که زمانش فرارسیده باشد وجودندارد." 🌺
زمانی که بتوانیم یادبگیریم سهم مان در ایجاد مسائلی که دوست نداریم اتفاق بیافتند اما رفتار ما آنها را مستعد تداوم مي سازد راتشخیص دهیم می توانیم یک ارتباط متفاوت وجدید بامسایل مان رقم بزنیم وآغاز جدیدی داشته باشیم در آن صورت به هیچ وجه یک قربانی نخواهیم بود.
زمانی که مافراتر برویم واز "احساس کردن" به "حضور داشتن" برسیم پذیرای آنچه می بایست ممکن شود می شویم وناگزیر به سمت این پرسش هدایت می شویم :"خُب حالا مامی خواهیم چه چیزی را خلق کنیم؟"
............
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
ویکتور هوگو :🌺"چیزی قدرتمند تر از ایده ای که زمانش فرارسیده باشد وجودندارد." 🌺
زمانی که بتوانیم یادبگیریم سهم مان در ایجاد مسائلی که دوست نداریم اتفاق بیافتند اما رفتار ما آنها را مستعد تداوم مي سازد راتشخیص دهیم می توانیم یک ارتباط متفاوت وجدید بامسایل مان رقم بزنیم وآغاز جدیدی داشته باشیم در آن صورت به هیچ وجه یک قربانی نخواهیم بود.
زمانی که مافراتر برویم واز "احساس کردن" به "حضور داشتن" برسیم پذیرای آنچه می بایست ممکن شود می شویم وناگزیر به سمت این پرسش هدایت می شویم :"خُب حالا مامی خواهیم چه چیزی را خلق کنیم؟"
............
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
📖رهبران نسل ۴
رهبران نسل ۴مظهر ارزش ها وخصلت های "رهبرانِ خادم" هستند اما به یک سطح ازبلوغ جامع تروهوشمندانه ترازتوسعه رسیده اند.
☁️آنها یک ظرفیت عملکردی وکارکردیِ شگفت انگیز ازخود به نمایش می گذارند. درقلبِ این نوع عملکرد، ظرفیتِ دسترسی به شناختِ تلویحی ای نهفته است که می تواند برای تفکر موفقیت آمیز، تکوین استراتژی ونوآوری، دربرگیرنده ی پیش بینی وخلق موسسات یا جوامع مطلوب مان مورد استفاده قرار بگیرد.
🌥رهبران نسل۴باوردارند که یک هوش نهفته دردرون عالم وجود دارد که قادراست ما راهدایت وبرای آیندهای که باید بیافرینیم، آماده سازد.
⛅️آنها (رهبران نسل ۴) فهم شناختی شان ازجهانِ پیرامون شان را باحس قدرتمندِ امکان پذیریِ شخصی تلفیق می کنند_امکانِ جامه عمل پوشاندن به قابلیتهای نهفته درعالم، نظرگاهی که قدرتِ تغییر جهان آن گونه که می شناسیم از طریقِ آن محقق می شود.
🌤موسساتی که باچنین کیفیتی از رهبری_از رهبران خط گرفته تا بالای هرم سازمانی _اداره می شوند ازنظر من دردهه های بعدی به اوج شکوفایی می رسند
☀️این موسسات، به رغمِ پیچیدگی شتابان وآشفتگی شدید مثالهای زنده ای از امکان پذیری وتحقق اهداف خواهند شد.
☀️واداره کردنِ این مثالهای زنده باجهان بینی جدید می تواند نقش عمده ای در تحولِ سیستمِ باورِ رایج ایفا نماید.
فرازی از "هم هنگامی"
رهبران نسل ۴مظهر ارزش ها وخصلت های "رهبرانِ خادم" هستند اما به یک سطح ازبلوغ جامع تروهوشمندانه ترازتوسعه رسیده اند.
☁️آنها یک ظرفیت عملکردی وکارکردیِ شگفت انگیز ازخود به نمایش می گذارند. درقلبِ این نوع عملکرد، ظرفیتِ دسترسی به شناختِ تلویحی ای نهفته است که می تواند برای تفکر موفقیت آمیز، تکوین استراتژی ونوآوری، دربرگیرنده ی پیش بینی وخلق موسسات یا جوامع مطلوب مان مورد استفاده قرار بگیرد.
🌥رهبران نسل۴باوردارند که یک هوش نهفته دردرون عالم وجود دارد که قادراست ما راهدایت وبرای آیندهای که باید بیافرینیم، آماده سازد.
⛅️آنها (رهبران نسل ۴) فهم شناختی شان ازجهانِ پیرامون شان را باحس قدرتمندِ امکان پذیریِ شخصی تلفیق می کنند_امکانِ جامه عمل پوشاندن به قابلیتهای نهفته درعالم، نظرگاهی که قدرتِ تغییر جهان آن گونه که می شناسیم از طریقِ آن محقق می شود.
🌤موسساتی که باچنین کیفیتی از رهبری_از رهبران خط گرفته تا بالای هرم سازمانی _اداره می شوند ازنظر من دردهه های بعدی به اوج شکوفایی می رسند
☀️این موسسات، به رغمِ پیچیدگی شتابان وآشفتگی شدید مثالهای زنده ای از امکان پذیری وتحقق اهداف خواهند شد.
☀️واداره کردنِ این مثالهای زنده باجهان بینی جدید می تواند نقش عمده ای در تحولِ سیستمِ باورِ رایج ایفا نماید.
فرازی از "هم هنگامی"
📕نظر خواننده دوراندیش حضور
فصل ۱۵ کتاب حضور :
" حضور"
یکی از زیباترین فصول کتاب
پیتر سنگه رشد بنیاد گرایی در سراسر جهان را بخشی از تبعات مقاومت اجتماعی در برابر تغییر ارزش ها و هنجارها بیان نموده است ، پیتر بر این باور است که فارغ از ماهیت سیاسی و یا دینی ، بنیاد گرایی به علت امتناع مردم از پرداختن به مباحث ژرف تر و عدم درک نیاز حقیقی به شنیدن آرای یکدیگر می باشد ،
او می گوید: « پاسخ های نا آزموده و فاقد اعتبار بیش از پرسش های بدون پاسخ نگران کننده است » .
امروزه در فضای مجازی شاهد رخدادهای تاثر برانگیز هستیم و با وجود دریافت تصویر های مشابه ، تجربیاتی متفاوت تر از یکدیگر داریم ، این تصاویر مشابه و دریافت های دیگرگون ، نمایانگر تفاوت هایی ژرف در سطح جهان است ، تفاوتهایی که میتواند سبب افزایش نگرانی ها گردد .
پروفسور جاورسکی بر این باور است که که گشایش های فکری و آزاد اندیشی در جهان در حال رشد ، زمینه ساز تغییرجهت و رویکرد زندگی مردم گردیده به گونه ای که دیگر احساس تنهایی و گسست نمی تواند به سادگی بر هر
فردی غالب گردد ، انجایی که مردمان با گسست و جدایی از یکدیگر و طبیعت سر در گریبان خود فرو برند ، شرایط چنان پیش رونده میگردد که میتواند به سرانجامی محتوم بدل گردد .
با این وجود پیتر سنگه معتقد است ، پای بیرون نهادن از ساحت زندگی سنتی ، اغلب به معنای دستیابی به پاسخی صریح ، روشن و قابل فهم جهت شکل دهی یک جامعه فکری نوین نخواهد بود ، زیرا انسان امروزی در میان انبوهی از عقاید ، جهان بینی ها و داستانها گرفتار شده است ، شاید نیاز بنیادین جهان امروز نه یک نظریه غالب فرهنگی با تدوین و تبین احتمالا بسیار زمان بر ، بلکه زبانی نو برای بازاندیشی و مداقه منسجم در مسایل باشد ، زبانی منجسم جهت باز اندیشی و مباحثه ، جهت دسترسی به تحول معرفتی ، ارایه نگرش های نوین و وانهادن عادات فکری و نگرش های اشنا ، فهم پدیده های زندگی و شور آفرینی ، با این وجود ، چنان زبانی تنها زمانی کارآمدخواهد بود که تجربیات انسانی به اندازه کافی سبب درک آحاد مردم از نیازمندی به راهی نو برای دیدن و اندیشیدن شده و باور به نیاز آن را در جامعه بارور سازد .پیتر سنگه معتقد است بنیان و اساس ایجاد تغییر و بنا نهادن زبانی نو با تکیه برتجربه به جای مفهوم ، تجربیاتی درونی که قادر باشد ساحت و عرصه زندگی روزمره انسان را متجلی سازد امکان پذیر میگردد و بتی سو معتقد است هر نهاد دینی ، مدعای تولای تجربیات معنوی را داشته باشد ، رسما آتش به خرمن خود افکنده است ، به همین دلیل نیازمند بنیان زبانی نو برای بیان اینگونه تجربیات و فرایند های عمیق درونی هستیم ، زیرا تجربه های معنوی نه تنها دینی نیست بلکه متعلق به هیچ قشر ویژه و خاصی نمی باشد .
امروز دیگر رمز و راز و معجزه نه در کلیسا بلکه درست در میانه زندگی روزمره انسانها رخ میدهد .
اراده و حرکت انسان و میل به آزادی و وارهیدن ، به واقع عرصه ای است برای درک تجلی و حضور و این همان است که انسانها به آن دعوت شده اند و متاسفانه اغلب مردم در تمامی دوره زندگی خود به تمامی به انکار آن کوشیده اند ، حضور دعوت به وارهیدن از خود و پیوستن به چیزی بیش از تنها « موجود انسانی بودن » و تبدیل شدن به چیزی که « باید باشد » بیان میگردد .
از دیدگاه پیتر سنگه آزادی ، اراده ، اختیار ، سرنوشت و ایده نهفته در پس آن ، تجربه ای آشنا و مشترک میان همه ما است ، با این وجود زبان مورد استفاده جهت توصیف آن کاملا وابسته به تاریخ و فرهنگ گوینده آن میباشد ، ایده خدمت به خداوند و تعبیر هرکس از آنچه که خداوند از او می خواهد ، در حقیقت تمایز بین عملکرد افراد و ایده هاست و زماني که فرد قادر به تسلط بر افکار خود و دستیابی به آرامش ذهنی نباشد ، از قابلیت وارهیدن از زندان عادات فکری و رفتاری و حرکت به سمت حضور و تجلی برخوردار نخواهد شد .
میتوان در تکاپوی تجلی و ظهور به مثابه ابزاری در خدمت چیزی بزرگتر قرار گرفت که نیمه پنهان ابزار شدن ، از دست دادن حس اختیار ، اراده و قابلیت حقیقی انتخاب و از دست دادن انسانیت ، حس و ادراک می باشد و این آن چیزی نیست که در فرآیند جهانی شدن انسانها به دنبال تحقق آن باشند ، دعوت به خدمت گزاری بایستی با دعوت به رشد و تعالی همراه و همساز باشد. سرنوشت بشر همچنان بیش از هرچیزی در دستان خود او قرار دارد و برای حفظ آن می باید به تحولی شگرف در ذهن ، روان و روابط میان آحاد انسانی با یکدیگر ، با طبیعت و کره خاکی تن در دهد ، برخواستن جمع بایستی گام زدن در راه چیزی یا کسی که محور کمال و پیوند آحاد انسانی است باشد ، بتی سو حضور را آتش افروزنده حیات ، آنجا که جهان در وجود انسان شعله میگیرد بیان نموده است .
، به قول استاد ذن
« اینک این تو و این آنچه که برایت مقدر شده » .
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
فصل ۱۵ کتاب حضور :
" حضور"
یکی از زیباترین فصول کتاب
پیتر سنگه رشد بنیاد گرایی در سراسر جهان را بخشی از تبعات مقاومت اجتماعی در برابر تغییر ارزش ها و هنجارها بیان نموده است ، پیتر بر این باور است که فارغ از ماهیت سیاسی و یا دینی ، بنیاد گرایی به علت امتناع مردم از پرداختن به مباحث ژرف تر و عدم درک نیاز حقیقی به شنیدن آرای یکدیگر می باشد ،
او می گوید: « پاسخ های نا آزموده و فاقد اعتبار بیش از پرسش های بدون پاسخ نگران کننده است » .
امروزه در فضای مجازی شاهد رخدادهای تاثر برانگیز هستیم و با وجود دریافت تصویر های مشابه ، تجربیاتی متفاوت تر از یکدیگر داریم ، این تصاویر مشابه و دریافت های دیگرگون ، نمایانگر تفاوت هایی ژرف در سطح جهان است ، تفاوتهایی که میتواند سبب افزایش نگرانی ها گردد .
پروفسور جاورسکی بر این باور است که که گشایش های فکری و آزاد اندیشی در جهان در حال رشد ، زمینه ساز تغییرجهت و رویکرد زندگی مردم گردیده به گونه ای که دیگر احساس تنهایی و گسست نمی تواند به سادگی بر هر
فردی غالب گردد ، انجایی که مردمان با گسست و جدایی از یکدیگر و طبیعت سر در گریبان خود فرو برند ، شرایط چنان پیش رونده میگردد که میتواند به سرانجامی محتوم بدل گردد .
با این وجود پیتر سنگه معتقد است ، پای بیرون نهادن از ساحت زندگی سنتی ، اغلب به معنای دستیابی به پاسخی صریح ، روشن و قابل فهم جهت شکل دهی یک جامعه فکری نوین نخواهد بود ، زیرا انسان امروزی در میان انبوهی از عقاید ، جهان بینی ها و داستانها گرفتار شده است ، شاید نیاز بنیادین جهان امروز نه یک نظریه غالب فرهنگی با تدوین و تبین احتمالا بسیار زمان بر ، بلکه زبانی نو برای بازاندیشی و مداقه منسجم در مسایل باشد ، زبانی منجسم جهت باز اندیشی و مباحثه ، جهت دسترسی به تحول معرفتی ، ارایه نگرش های نوین و وانهادن عادات فکری و نگرش های اشنا ، فهم پدیده های زندگی و شور آفرینی ، با این وجود ، چنان زبانی تنها زمانی کارآمدخواهد بود که تجربیات انسانی به اندازه کافی سبب درک آحاد مردم از نیازمندی به راهی نو برای دیدن و اندیشیدن شده و باور به نیاز آن را در جامعه بارور سازد .پیتر سنگه معتقد است بنیان و اساس ایجاد تغییر و بنا نهادن زبانی نو با تکیه برتجربه به جای مفهوم ، تجربیاتی درونی که قادر باشد ساحت و عرصه زندگی روزمره انسان را متجلی سازد امکان پذیر میگردد و بتی سو معتقد است هر نهاد دینی ، مدعای تولای تجربیات معنوی را داشته باشد ، رسما آتش به خرمن خود افکنده است ، به همین دلیل نیازمند بنیان زبانی نو برای بیان اینگونه تجربیات و فرایند های عمیق درونی هستیم ، زیرا تجربه های معنوی نه تنها دینی نیست بلکه متعلق به هیچ قشر ویژه و خاصی نمی باشد .
امروز دیگر رمز و راز و معجزه نه در کلیسا بلکه درست در میانه زندگی روزمره انسانها رخ میدهد .
اراده و حرکت انسان و میل به آزادی و وارهیدن ، به واقع عرصه ای است برای درک تجلی و حضور و این همان است که انسانها به آن دعوت شده اند و متاسفانه اغلب مردم در تمامی دوره زندگی خود به تمامی به انکار آن کوشیده اند ، حضور دعوت به وارهیدن از خود و پیوستن به چیزی بیش از تنها « موجود انسانی بودن » و تبدیل شدن به چیزی که « باید باشد » بیان میگردد .
از دیدگاه پیتر سنگه آزادی ، اراده ، اختیار ، سرنوشت و ایده نهفته در پس آن ، تجربه ای آشنا و مشترک میان همه ما است ، با این وجود زبان مورد استفاده جهت توصیف آن کاملا وابسته به تاریخ و فرهنگ گوینده آن میباشد ، ایده خدمت به خداوند و تعبیر هرکس از آنچه که خداوند از او می خواهد ، در حقیقت تمایز بین عملکرد افراد و ایده هاست و زماني که فرد قادر به تسلط بر افکار خود و دستیابی به آرامش ذهنی نباشد ، از قابلیت وارهیدن از زندان عادات فکری و رفتاری و حرکت به سمت حضور و تجلی برخوردار نخواهد شد .
میتوان در تکاپوی تجلی و ظهور به مثابه ابزاری در خدمت چیزی بزرگتر قرار گرفت که نیمه پنهان ابزار شدن ، از دست دادن حس اختیار ، اراده و قابلیت حقیقی انتخاب و از دست دادن انسانیت ، حس و ادراک می باشد و این آن چیزی نیست که در فرآیند جهانی شدن انسانها به دنبال تحقق آن باشند ، دعوت به خدمت گزاری بایستی با دعوت به رشد و تعالی همراه و همساز باشد. سرنوشت بشر همچنان بیش از هرچیزی در دستان خود او قرار دارد و برای حفظ آن می باید به تحولی شگرف در ذهن ، روان و روابط میان آحاد انسانی با یکدیگر ، با طبیعت و کره خاکی تن در دهد ، برخواستن جمع بایستی گام زدن در راه چیزی یا کسی که محور کمال و پیوند آحاد انسانی است باشد ، بتی سو حضور را آتش افروزنده حیات ، آنجا که جهان در وجود انسان شعله میگیرد بیان نموده است .
، به قول استاد ذن
« اینک این تو و این آنچه که برایت مقدر شده » .
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
📙مامی باید همه هم وتلاش خود را معطوف به ایجاد تعادل وارتباط بایکدیگر نماییم، تمامی مشکلات رو درروبابشر، حاصل فقدان ارتباط نه تنها میان آحاد مردم بایکدیگر، بلکه میان انسان وطبیعت است.
مهمترین وظیفه ما می باید آگاه سازیِ بشر به خطر نابودی درصورت عدم ایجاد تعادل وهم سازی با طبیعت باشد.
سرنوشت بشر همچنان بیش از هرچیزی دردستانِ خود او قرار دارد وبرای حفظ آن می باید به تحولی شگرف درذهن، روان وروابط میان آحاد انسانی بایکدیگر وبازمین تن دردهد.
برای همین، انسان لاجرم باید تا این اندازه هشیار باشد که هر انتخاب و تصمیمی ازسوی وی به نحوی بر محیط وی وعرصه هستی تاثیرگذار خواهد بود.
وآن انتخاب ها وگزینه ها نتیجه مستقیم نحوه ادراک بشر اززندگی و"حضور" وی در پهنه هستی است.
⚡️فرازی از کتابِ حضور
ژرف اندیشی جوزف جاورسکی
@Newrealization
مهمترین وظیفه ما می باید آگاه سازیِ بشر به خطر نابودی درصورت عدم ایجاد تعادل وهم سازی با طبیعت باشد.
سرنوشت بشر همچنان بیش از هرچیزی دردستانِ خود او قرار دارد وبرای حفظ آن می باید به تحولی شگرف درذهن، روان وروابط میان آحاد انسانی بایکدیگر وبازمین تن دردهد.
برای همین، انسان لاجرم باید تا این اندازه هشیار باشد که هر انتخاب و تصمیمی ازسوی وی به نحوی بر محیط وی وعرصه هستی تاثیرگذار خواهد بود.
وآن انتخاب ها وگزینه ها نتیجه مستقیم نحوه ادراک بشر اززندگی و"حضور" وی در پهنه هستی است.
⚡️فرازی از کتابِ حضور
ژرف اندیشی جوزف جاورسکی
@Newrealization
تحول ژرف
📙مامی باید همه هم وتلاش خود را معطوف به ایجاد تعادل وارتباط بایکدیگر نماییم، تمامی مشکلات رو درروبابشر، حاصل فقدان ارتباط نه تنها میان آحاد مردم بایکدیگر، بلکه میان انسان وطبیعت است. مهمترین وظیفه ما می باید آگاه سازیِ بشر به خطر نابودی درصورت عدم ایجاد تعادل…
📙مامی باید همه هم وتلاش خود را معطوف به ایجاد تعادل وارتباط بایکدیگر نماییم، تمامی مشکلات رو درروبابشر، حاصل فقدان ارتباط نه تنها میان آحاد مردم بایکدیگر، بلکه میان انسان وطبیعت است.
مهمترین وظیفه ما می باید آگاه سازیِ بشر به خطر نابودی درصورت عدم ایجاد تعادل وهم سازی با طبیعت باشد.
سرنوشت بشر همچنان بیش از هرچیزی دردستانِ خود او قرار دارد وبرای حفظ آن می باید به تحولی شگرف درذهن، روان وروابط میان آحاد انسانی بایکدیگر وبازمین تن دردهد.
برای همین، انسان لاجرم باید تا این اندازه هشیار باشد که هر انتخاب و تصمیمی ازسوی وی به نحوی بر محیط وی وعرصه هستی تاثیرگذار خواهد بود.
وآن انتخاب ها وگزینه ها نتیجه مستقیم نحوه ادراک بشر اززندگی و"حضور" وی در پهنه هستی است.
⚡️فرازی از کتابِ حضور
ژرف اندیشی جوزف جاورسکی
@Newrealization
مهمترین وظیفه ما می باید آگاه سازیِ بشر به خطر نابودی درصورت عدم ایجاد تعادل وهم سازی با طبیعت باشد.
سرنوشت بشر همچنان بیش از هرچیزی دردستانِ خود او قرار دارد وبرای حفظ آن می باید به تحولی شگرف درذهن، روان وروابط میان آحاد انسانی بایکدیگر وبازمین تن دردهد.
برای همین، انسان لاجرم باید تا این اندازه هشیار باشد که هر انتخاب و تصمیمی ازسوی وی به نحوی بر محیط وی وعرصه هستی تاثیرگذار خواهد بود.
وآن انتخاب ها وگزینه ها نتیجه مستقیم نحوه ادراک بشر اززندگی و"حضور" وی در پهنه هستی است.
⚡️فرازی از کتابِ حضور
ژرف اندیشی جوزف جاورسکی
@Newrealization
📖
In the West we tend to think of leadership as a quality that exists in certain people. This usual of thinking has many traps. We search for special individuals with leadership potential, rather than developing the leadership potential in everyone. We are easily distracted by what this or that leaders is doing, by the melodrama of people in power trying to maintain their power and others trying to wrest it from them.
When things are going poorly, we blame the situation on incompetent leaders, thereby avoiding any personal responsibility.
When things become desperate, we can easily find ourselves waiting for a great leader to rescue us.Through all of this, we totally miss the bigger question :
What are we, collectively, able to create?
Peter Senge "Synchronicity"
In the West we tend to think of leadership as a quality that exists in certain people. This usual of thinking has many traps. We search for special individuals with leadership potential, rather than developing the leadership potential in everyone. We are easily distracted by what this or that leaders is doing, by the melodrama of people in power trying to maintain their power and others trying to wrest it from them.
When things are going poorly, we blame the situation on incompetent leaders, thereby avoiding any personal responsibility.
When things become desperate, we can easily find ourselves waiting for a great leader to rescue us.Through all of this, we totally miss the bigger question :
What are we, collectively, able to create?
Peter Senge "Synchronicity"
🌹 بخشی از مقدمه مترجم "حضور"
...با۱۵۰ کار آفرین ودانشمند برجسته و تراز اول جهان درمدت چند سال مصاحبه شده تاقلب کار وخودانگیختگی بی کران آنها را در معرض دیدِ رهروان وهمه کسانی که میخواهند خاک تاخدا رابا
" آرامش "بپیمایند قراردهد کسانی که واژه واژه ی بیان شان، قطعهای از پازل مسیر طی شده شان است. وقت گرفتن از ازبرخی از آنها برای هم صحبتی، مدت ها طول کشیده است.
برای من که یک شرقی هستم" محوریت باورهای کهن این سامان "درایجاد تغییر درذهن وآفرینش جهانی بهتر مسحور کننده بود.
مهمتر ازهمه آنکه" حضور " روایتِ امروز وفردای مطلوب قرن بیست و یکم، ازسوی کسانی است که بیش ازچهاردهه دراین عرصه دست اندرکار مکاشفه وخلق پیوسته آثار کم نظیر بودهاند.
"حضور" همه انسان ها رادر هر رده وجایگاهی کنارهم می نشاند واز آنها می خواهد برای محقق نشدن
"سناریوی مجلس ترحیم" به خود فرصتی دوباره بدهند وبابازآفرینی خود، درساختن جهانی بهتر سهیم باشند.
📘بازآفرینی، باکشف وشناخت "مدلهای ذهنیِ از پیش مستقر" که هرکس بنوعی آن رادردرون خود، منجمد، "غیر قابل نفوذ"، برحق وبهترین تصور می نماید، آغاز می شود.
بامعلق نمودن وپیش روی قرار دادنِ آن پیش فرض ها حرکتش شروع می شود وبا "بازجهت دهیِ" افکار واعمالمان شتاب می گیرد
واما "حضور"،با "مکاشفه"، "مراقبه" و"بودن درلحظه" اوج می گیرد
وبا "عشق" در اوج می ماند.
اما چگونه "حضور" رابخوانیم
به باورِ من، "حضور" روایتِ یک نغمه پیوسته عاشقانه درنوع خود بی بدیل است.
کاوشگرِ درک ودریافتِ این سفرِ باطنی باید مطالعه آن راتاپایان فرا روی خود قرار دهد وبازسرودنِ این نغمه، بسته به هم آوایی امواج مطنطن "حضور" باسقف پرواز هرکس خواهد داشت.
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
...با۱۵۰ کار آفرین ودانشمند برجسته و تراز اول جهان درمدت چند سال مصاحبه شده تاقلب کار وخودانگیختگی بی کران آنها را در معرض دیدِ رهروان وهمه کسانی که میخواهند خاک تاخدا رابا
" آرامش "بپیمایند قراردهد کسانی که واژه واژه ی بیان شان، قطعهای از پازل مسیر طی شده شان است. وقت گرفتن از ازبرخی از آنها برای هم صحبتی، مدت ها طول کشیده است.
برای من که یک شرقی هستم" محوریت باورهای کهن این سامان "درایجاد تغییر درذهن وآفرینش جهانی بهتر مسحور کننده بود.
مهمتر ازهمه آنکه" حضور " روایتِ امروز وفردای مطلوب قرن بیست و یکم، ازسوی کسانی است که بیش ازچهاردهه دراین عرصه دست اندرکار مکاشفه وخلق پیوسته آثار کم نظیر بودهاند.
"حضور" همه انسان ها رادر هر رده وجایگاهی کنارهم می نشاند واز آنها می خواهد برای محقق نشدن
"سناریوی مجلس ترحیم" به خود فرصتی دوباره بدهند وبابازآفرینی خود، درساختن جهانی بهتر سهیم باشند.
📘بازآفرینی، باکشف وشناخت "مدلهای ذهنیِ از پیش مستقر" که هرکس بنوعی آن رادردرون خود، منجمد، "غیر قابل نفوذ"، برحق وبهترین تصور می نماید، آغاز می شود.
بامعلق نمودن وپیش روی قرار دادنِ آن پیش فرض ها حرکتش شروع می شود وبا "بازجهت دهیِ" افکار واعمالمان شتاب می گیرد
واما "حضور"،با "مکاشفه"، "مراقبه" و"بودن درلحظه" اوج می گیرد
وبا "عشق" در اوج می ماند.
اما چگونه "حضور" رابخوانیم
به باورِ من، "حضور" روایتِ یک نغمه پیوسته عاشقانه درنوع خود بی بدیل است.
کاوشگرِ درک ودریافتِ این سفرِ باطنی باید مطالعه آن راتاپایان فرا روی خود قرار دهد وبازسرودنِ این نغمه، بسته به هم آوایی امواج مطنطن "حضور" باسقف پرواز هرکس خواهد داشت.
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
🌹 بخشی از مقدمه مترجم "حضور"
...با۱۵۰ کار آفرین ودانشمند برجسته و تراز اول جهان درمدت چند سال مصاحبه شده تاقلب کار وخودانگیختگی بی کران آنها را در معرض دیدِ رهروان وهمه کسانی که میخواهند خاک تاخدا رابا
" آرامش "بپیمایند قراردهد کسانی که واژه واژه ی بیان شان، قطعهای از پازل مسیر طی شده شان است. وقت گرفتن از ازبرخی از آنها برای هم صحبتی، مدت ها طول کشیده است.
برای من که یک شرقی هستم" محوریت باورهای کهن این سامان "درایجاد تغییر درذهن وآفرینش جهانی بهتر مسحور کننده بود.
مهمتر ازهمه آنکه" حضور " روایتِ امروز وفردای مطلوب قرن بیست و یکم، ازسوی کسانی است که بیش ازچهاردهه دراین عرصه دست اندرکار مکاشفه وخلق پیوسته آثار کم نظیر بودهاند.
"حضور" همه انسان ها رادر هر رده وجایگاهی کنارهم می نشاند واز آنها می خواهد برای محقق نشدن
"سناریوی مجلس ترحیم" به خود فرصتی دوباره بدهند وبابازآفرینی خود، درساختن جهانی بهتر سهیم باشند.
📘بازآفرینی، باکشف وشناخت "مدلهای ذهنیِ از پیش مستقر" که هرکس بنوعی آن رادردرون خود، منجمد، "غیر قابل نفوذ"، برحق وبهترین تصور می نماید، آغاز می شود.
بامعلق نمودن وپیش روی قرار دادنِ آن پیش فرض ها حرکتش شروع می شود وبا "بازجهت دهیِ" افکار واعمالمان شتاب می گیرد
واما "حضور"،با "مکاشفه"، "مراقبه" و"بودن درلحظه" اوج می گیرد
وبا "عشق" در اوج می ماند.
اما چگونه "حضور" رابخوانیم
به باورِ من، "حضور" روایتِ یک نغمه پیوسته عاشقانه درنوع خود بی بدیل است.
کاوشگرِ درک ودریافتِ این سفرِ باطنی باید مطالعه آن راتاپایان فرا روی خود قرار دهد وبازسرودنِ این نغمه، بسته به هم آوایی امواج مطنطن "حضور" باسقف پرواز هرکس خواهد داشت.
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
...با۱۵۰ کار آفرین ودانشمند برجسته و تراز اول جهان درمدت چند سال مصاحبه شده تاقلب کار وخودانگیختگی بی کران آنها را در معرض دیدِ رهروان وهمه کسانی که میخواهند خاک تاخدا رابا
" آرامش "بپیمایند قراردهد کسانی که واژه واژه ی بیان شان، قطعهای از پازل مسیر طی شده شان است. وقت گرفتن از ازبرخی از آنها برای هم صحبتی، مدت ها طول کشیده است.
برای من که یک شرقی هستم" محوریت باورهای کهن این سامان "درایجاد تغییر درذهن وآفرینش جهانی بهتر مسحور کننده بود.
مهمتر ازهمه آنکه" حضور " روایتِ امروز وفردای مطلوب قرن بیست و یکم، ازسوی کسانی است که بیش ازچهاردهه دراین عرصه دست اندرکار مکاشفه وخلق پیوسته آثار کم نظیر بودهاند.
"حضور" همه انسان ها رادر هر رده وجایگاهی کنارهم می نشاند واز آنها می خواهد برای محقق نشدن
"سناریوی مجلس ترحیم" به خود فرصتی دوباره بدهند وبابازآفرینی خود، درساختن جهانی بهتر سهیم باشند.
📘بازآفرینی، باکشف وشناخت "مدلهای ذهنیِ از پیش مستقر" که هرکس بنوعی آن رادردرون خود، منجمد، "غیر قابل نفوذ"، برحق وبهترین تصور می نماید، آغاز می شود.
بامعلق نمودن وپیش روی قرار دادنِ آن پیش فرض ها حرکتش شروع می شود وبا "بازجهت دهیِ" افکار واعمالمان شتاب می گیرد
واما "حضور"،با "مکاشفه"، "مراقبه" و"بودن درلحظه" اوج می گیرد
وبا "عشق" در اوج می ماند.
اما چگونه "حضور" رابخوانیم
به باورِ من، "حضور" روایتِ یک نغمه پیوسته عاشقانه درنوع خود بی بدیل است.
کاوشگرِ درک ودریافتِ این سفرِ باطنی باید مطالعه آن راتاپایان فرا روی خود قرار دهد وبازسرودنِ این نغمه، بسته به هم آوایی امواج مطنطن "حضور" باسقف پرواز هرکس خواهد داشت.
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
🌹 بخشی از مقدمه مترجم "حضور"
...با۱۵۰ کار آفرین ودانشمند برجسته و تراز اول جهان درمدت چند سال مصاحبه شده تاقلب کار وخودانگیختگی بی کران آنها را در معرض دیدِ رهروان وهمه کسانی که میخواهند خاک تاخدا رابا
" آرامش "بپیمایند قراردهد کسانی که واژه واژه ی بیان شان، قطعهای از پازل مسیر طی شده شان است. وقت گرفتن از ازبرخی از آنها برای هم صحبتی، مدت ها طول کشیده است.
برای من که یک شرقی هستم" محوریت باورهای کهن این سامان "درایجاد تغییر درذهن وآفرینش جهانی بهتر مسحور کننده بود.
مهمتر ازهمه آنکه" حضور " روایتِ امروز وفردای مطلوب قرن بیست و یکم، ازسوی کسانی است که بیش ازچهاردهه دراین عرصه دست اندرکار مکاشفه وخلق پیوسته آثار کم نظیر بودهاند.
"حضور" همه انسان ها رادر هر رده وجایگاهی کنارهم می نشاند واز آنها می خواهد برای محقق نشدن
"سناریوی مجلس ترحیم" به خود فرصتی دوباره بدهند وبابازآفرینی خود، درساختن جهانی بهتر سهیم باشند.
📘بازآفرینی، باکشف وشناخت "مدلهای ذهنیِ از پیش مستقر" که هرکس بنوعی آن رادردرون خود، منجمد، "غیر قابل نفوذ"، برحق وبهترین تصور می نماید، آغاز می شود.
بامعلق نمودن وپیش روی قرار دادنِ آن پیش فرض ها حرکتش شروع می شود وبا "بازجهت دهیِ" افکار واعمالمان شتاب می گیرد
واما "حضور"،با "مکاشفه"، "مراقبه" و"بودن درلحظه" اوج می گیرد
وبا "عشق" در اوج می ماند.
اما چگونه "حضور" رابخوانیم
به باورِ من، "حضور" روایتِ یک نغمه پیوسته عاشقانه درنوع خود بی بدیل است.
کاوشگرِ درک ودریافتِ این سفرِ باطنی باید مطالعه آن راتاپایان فرا روی خود قرار دهد وبازسرودنِ این نغمه، بسته به هم آوایی امواج مطنطن "حضور" باسقف پرواز هرکس خواهد داشت.
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
...با۱۵۰ کار آفرین ودانشمند برجسته و تراز اول جهان درمدت چند سال مصاحبه شده تاقلب کار وخودانگیختگی بی کران آنها را در معرض دیدِ رهروان وهمه کسانی که میخواهند خاک تاخدا رابا
" آرامش "بپیمایند قراردهد کسانی که واژه واژه ی بیان شان، قطعهای از پازل مسیر طی شده شان است. وقت گرفتن از ازبرخی از آنها برای هم صحبتی، مدت ها طول کشیده است.
برای من که یک شرقی هستم" محوریت باورهای کهن این سامان "درایجاد تغییر درذهن وآفرینش جهانی بهتر مسحور کننده بود.
مهمتر ازهمه آنکه" حضور " روایتِ امروز وفردای مطلوب قرن بیست و یکم، ازسوی کسانی است که بیش ازچهاردهه دراین عرصه دست اندرکار مکاشفه وخلق پیوسته آثار کم نظیر بودهاند.
"حضور" همه انسان ها رادر هر رده وجایگاهی کنارهم می نشاند واز آنها می خواهد برای محقق نشدن
"سناریوی مجلس ترحیم" به خود فرصتی دوباره بدهند وبابازآفرینی خود، درساختن جهانی بهتر سهیم باشند.
📘بازآفرینی، باکشف وشناخت "مدلهای ذهنیِ از پیش مستقر" که هرکس بنوعی آن رادردرون خود، منجمد، "غیر قابل نفوذ"، برحق وبهترین تصور می نماید، آغاز می شود.
بامعلق نمودن وپیش روی قرار دادنِ آن پیش فرض ها حرکتش شروع می شود وبا "بازجهت دهیِ" افکار واعمالمان شتاب می گیرد
واما "حضور"،با "مکاشفه"، "مراقبه" و"بودن درلحظه" اوج می گیرد
وبا "عشق" در اوج می ماند.
اما چگونه "حضور" رابخوانیم
به باورِ من، "حضور" روایتِ یک نغمه پیوسته عاشقانه درنوع خود بی بدیل است.
کاوشگرِ درک ودریافتِ این سفرِ باطنی باید مطالعه آن راتاپایان فرا روی خود قرار دهد وبازسرودنِ این نغمه، بسته به هم آوایی امواج مطنطن "حضور" باسقف پرواز هرکس خواهد داشت.
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
☀️حضور
🌹در حقیقت "حضور" داشتن نوع سومی ازدیدن،فراسویِ دیدنِ واقعیت بیرونی و فراسویِ حتی دیدن ازدرون جهان زنده رامی آفریند و آن دیدن ازدرون سرچشمه باتوجه به کل آینده درحال ظهور است.حضور، بادقت از آینده به عقب نگریستن درزمان حال است.
دراین لحظات مااحساس میکنیم می توانیم باعالی ترین آینده محتمل وبه سرنوشت مان متصل شویم.
⛳️سرچشمه اراده و هدف ازگذشته مان به آیندهای که به مابستگی دارد منتقل می شود وبقول اُوتو :ازخودِ تاریخی تان، آرزوها ونیازهایتان به خودِ خودتان به مثابه "عالی ترین آینده محتمل تان منتقل می شود. ⛳️
برگی از کتاب حضور اثر چهاراستادبزرگ یادگیری
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
🌹در حقیقت "حضور" داشتن نوع سومی ازدیدن،فراسویِ دیدنِ واقعیت بیرونی و فراسویِ حتی دیدن ازدرون جهان زنده رامی آفریند و آن دیدن ازدرون سرچشمه باتوجه به کل آینده درحال ظهور است.حضور، بادقت از آینده به عقب نگریستن درزمان حال است.
دراین لحظات مااحساس میکنیم می توانیم باعالی ترین آینده محتمل وبه سرنوشت مان متصل شویم.
⛳️سرچشمه اراده و هدف ازگذشته مان به آیندهای که به مابستگی دارد منتقل می شود وبقول اُوتو :ازخودِ تاریخی تان، آرزوها ونیازهایتان به خودِ خودتان به مثابه "عالی ترین آینده محتمل تان منتقل می شود. ⛳️
برگی از کتاب حضور اثر چهاراستادبزرگ یادگیری
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
🌹شیوه های نوینِ تفکر در باره یادگیری
زمانی که درحالت ترس یاتشویش قرارداریم، به احتمال زیاد اعمالمان به آنچه که عادت شده ومالوف است بازخواهد گشت، درمورد اقدامات جمعی هم همینطور است. حتی زمانی که شرایط درجهان به طرز شگفت انگیزی تغییر می نماید، اکثر کسب و کار ها،دولت ها، مدارس وسایر سازمان هایِ بزرگِ رمیده ازترس، به اقدامات مشابهی که موسسات، همیشه انجام می دهند ادامه می دهند.
این به معنی آن نیست که هیچ یادگیری ای اتفاق نمی افتد، بلکه به این معنا ست که نوعِ محدودی ازیادگیری اتفاق می افتد یعنی :یادگیریِ چگونگی داشتنِ بهترین عکس العمل به شرایط واوضاع واحوالی که ماخودمان به عنوان کسی که دستی در آفرینش آن نداشته ایم می بینیم.
"یادگیریِ واکنشی" بوسیله شیوه هایِ فکرکردنِ عادت گونه ی "برداشت" یاتداومِ دیدنِ جهان از دریچه ی طبقهبندی هایِ شناخته شده ومرسومی که ماباان راحت هستیم هدایت می شود.
"یادگیری کل" فکرکردن وانجام دادن رایکپارچه می سازد.
دریادگیریِ واکنشی، فکر کردن بوسیله مدل های ذهنیِ جایگیرشده
وانجام دادن بوسیله عادات اقدامی هدایت می شوند. مابرای دفاع ازعلایق مان عملی راانجام می دهیم.
در یادگیریِ واکنشی، اقدامات مان عملاً بازنمایشِ عادات است وبصورت ثابت وتغییر ناپذیری، درقالبِ تقویتِ مدلهای ذهنیِ از پیش مستقر ازکار در می آید.
علیرغم پیامد ونتیجه، ماسراز "درست بودن" در می آوریم. یعنی در بهترین حالت ما درانجام آنچه که همیشه انجام دادهایم بهتر می شویم.
در"پیله" یِ نظرگاهمان درباره جهان، منفک از جهانِ بزرگتر، امن و محفوظ می مانیم.
برگی از کتاب "حضور" اثر ماندگار پیترسنگه، جاورسکی، شارمر وسو
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
زمانی که درحالت ترس یاتشویش قرارداریم، به احتمال زیاد اعمالمان به آنچه که عادت شده ومالوف است بازخواهد گشت، درمورد اقدامات جمعی هم همینطور است. حتی زمانی که شرایط درجهان به طرز شگفت انگیزی تغییر می نماید، اکثر کسب و کار ها،دولت ها، مدارس وسایر سازمان هایِ بزرگِ رمیده ازترس، به اقدامات مشابهی که موسسات، همیشه انجام می دهند ادامه می دهند.
این به معنی آن نیست که هیچ یادگیری ای اتفاق نمی افتد، بلکه به این معنا ست که نوعِ محدودی ازیادگیری اتفاق می افتد یعنی :یادگیریِ چگونگی داشتنِ بهترین عکس العمل به شرایط واوضاع واحوالی که ماخودمان به عنوان کسی که دستی در آفرینش آن نداشته ایم می بینیم.
"یادگیریِ واکنشی" بوسیله شیوه هایِ فکرکردنِ عادت گونه ی "برداشت" یاتداومِ دیدنِ جهان از دریچه ی طبقهبندی هایِ شناخته شده ومرسومی که ماباان راحت هستیم هدایت می شود.
"یادگیری کل" فکرکردن وانجام دادن رایکپارچه می سازد.
دریادگیریِ واکنشی، فکر کردن بوسیله مدل های ذهنیِ جایگیرشده
وانجام دادن بوسیله عادات اقدامی هدایت می شوند. مابرای دفاع ازعلایق مان عملی راانجام می دهیم.
در یادگیریِ واکنشی، اقدامات مان عملاً بازنمایشِ عادات است وبصورت ثابت وتغییر ناپذیری، درقالبِ تقویتِ مدلهای ذهنیِ از پیش مستقر ازکار در می آید.
علیرغم پیامد ونتیجه، ماسراز "درست بودن" در می آوریم. یعنی در بهترین حالت ما درانجام آنچه که همیشه انجام دادهایم بهتر می شویم.
در"پیله" یِ نظرگاهمان درباره جهان، منفک از جهانِ بزرگتر، امن و محفوظ می مانیم.
برگی از کتاب "حضور" اثر ماندگار پیترسنگه، جاورسکی، شارمر وسو
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی
📙خدمت به مرگ به جای سرنهادن درپای زندگی
منشی هیتلر در مصاحبهای (حوالی سال ۲۰۰۳) به توصیف آخرین روز های حضور دربرلین درسال ۱۹۴۵ پرداخته وازمردمانی نادان سخن گفته است که در حالی که بمب هااینجا وآنجا برسرشان فرود آمده ودرمعرض نابودی قرار گرفته بودند درکمال بی خِرَدی همچنان به اصول و شعایر پیشین خودپایبند بودهاند.
ازقرار معلوم منشی هیتلر پس از جنگ ودرباقی مانده عمرخود به شکلی داوطلبانه و ناشناس درسازمان های کمتر شناخته شده مشغول به فعالیت بوده است وی یک روز پس از پخش آن مصاحبه دارفانی راوداع گفته است وچند روز پیش از آن درگفتگو یی مختصر بامصاحبه کننده که از هنرمندان به نام اطریشی است اقرار نموده که برای نخستین بار توانسته است که ازگناه خوددرگذرد.
اُوتو شارمر :اگر هیتلر رانمادی ازشرّ و بدی بدانیم این مصاحبه به خوبی عیان می کند :
"دربندنمودن ظرفیت های عظیم درونی وپابند زدن به انسان درمسیر حرکت وکشف این ظرفیت وفهم این فرآیند برای کسی چون منشی هیتلر قریب به نیم قرن به درازا انجامیده است"
جوزف جاورسکی :"داستان منشی هیتلر، داستان همه انسان ها ودرست نقطه مقابل تئوری درحال پردازش خودمان است :
🎄 خدمت به مرگ به جای سرنهادن درپای زندگی.
پیترسنگه :"ٱنچه این داستان روایت می کند امروز واینجا چیزی غریب ونامانوس نیست. این حکایت به روشنی تکان دهنده است چرا که ما خود را در" این سو"فرض نموده و ازمردمانی در" آن سو"سخن می گوییم این درحالی است که این روایت، داستان زندگی بخش اعظمی ازمااست که در سازمان ها و نهادهای مختلف مشغول به خدمتیم، هرگاه که ماخودرابه سان ابزاری درخدمت چیزی غیر از زندگی وامی نهیم مجموعه احساسات، ظرفیت ها وقابلیت های ما روبه تباهی می نهد.
اغلبِ ما مردمان، بی هیچ اراده و اختیاری، تنها گوش به فرمان نهاده ایم. به عنوان نمونه، فرامینی که درشرکت های تجاری، جز به خلق پول برای پول نمی اندیشد"
*فرازی ژرف از مکاشفات چهار استادیادگیری در حضور*
@Newrealization
منشی هیتلر در مصاحبهای (حوالی سال ۲۰۰۳) به توصیف آخرین روز های حضور دربرلین درسال ۱۹۴۵ پرداخته وازمردمانی نادان سخن گفته است که در حالی که بمب هااینجا وآنجا برسرشان فرود آمده ودرمعرض نابودی قرار گرفته بودند درکمال بی خِرَدی همچنان به اصول و شعایر پیشین خودپایبند بودهاند.
ازقرار معلوم منشی هیتلر پس از جنگ ودرباقی مانده عمرخود به شکلی داوطلبانه و ناشناس درسازمان های کمتر شناخته شده مشغول به فعالیت بوده است وی یک روز پس از پخش آن مصاحبه دارفانی راوداع گفته است وچند روز پیش از آن درگفتگو یی مختصر بامصاحبه کننده که از هنرمندان به نام اطریشی است اقرار نموده که برای نخستین بار توانسته است که ازگناه خوددرگذرد.
اُوتو شارمر :اگر هیتلر رانمادی ازشرّ و بدی بدانیم این مصاحبه به خوبی عیان می کند :
"دربندنمودن ظرفیت های عظیم درونی وپابند زدن به انسان درمسیر حرکت وکشف این ظرفیت وفهم این فرآیند برای کسی چون منشی هیتلر قریب به نیم قرن به درازا انجامیده است"
جوزف جاورسکی :"داستان منشی هیتلر، داستان همه انسان ها ودرست نقطه مقابل تئوری درحال پردازش خودمان است :
🎄 خدمت به مرگ به جای سرنهادن درپای زندگی.
پیترسنگه :"ٱنچه این داستان روایت می کند امروز واینجا چیزی غریب ونامانوس نیست. این حکایت به روشنی تکان دهنده است چرا که ما خود را در" این سو"فرض نموده و ازمردمانی در" آن سو"سخن می گوییم این درحالی است که این روایت، داستان زندگی بخش اعظمی ازمااست که در سازمان ها و نهادهای مختلف مشغول به خدمتیم، هرگاه که ماخودرابه سان ابزاری درخدمت چیزی غیر از زندگی وامی نهیم مجموعه احساسات، ظرفیت ها وقابلیت های ما روبه تباهی می نهد.
اغلبِ ما مردمان، بی هیچ اراده و اختیاری، تنها گوش به فرمان نهاده ایم. به عنوان نمونه، فرامینی که درشرکت های تجاری، جز به خلق پول برای پول نمی اندیشد"
*فرازی ژرف از مکاشفات چهار استادیادگیری در حضور*
@Newrealization
فصل دهم -اراده عظیم
ویکتور هوگو :🌺"چیزی قدرتمند تر از ایده ای که زمانش فرارسیده باشد وجودندارد." 🌺
زمانی که بتوانیم یادبگیریم سهم مان در ایجاد مسائلی که دوست نداریم اتفاق بیافتند اما رفتار ما آنها را مستعد تداوم مي سازد راتشخیص دهیم می توانیم یک ارتباط متفاوت وجدید بامسایل مان رقم بزنیم وآغاز جدیدی داشته باشیم در آن صورت به هیچ وجه یک قربانی نخواهیم بود.
زمانی که مافراتر برویم واز "احساس کردن" به "حضور داشتن" برسیم پذیرای آنچه می بایست ممکن شود می شویم وناگزیر به سمت این پرسش هدایت می شویم :"خُب حالا مامی خواهیم چه چیزی را خلق کنیم؟"
............
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
ویکتور هوگو :🌺"چیزی قدرتمند تر از ایده ای که زمانش فرارسیده باشد وجودندارد." 🌺
زمانی که بتوانیم یادبگیریم سهم مان در ایجاد مسائلی که دوست نداریم اتفاق بیافتند اما رفتار ما آنها را مستعد تداوم مي سازد راتشخیص دهیم می توانیم یک ارتباط متفاوت وجدید بامسایل مان رقم بزنیم وآغاز جدیدی داشته باشیم در آن صورت به هیچ وجه یک قربانی نخواهیم بود.
زمانی که مافراتر برویم واز "احساس کردن" به "حضور داشتن" برسیم پذیرای آنچه می بایست ممکن شود می شویم وناگزیر به سمت این پرسش هدایت می شویم :"خُب حالا مامی خواهیم چه چیزی را خلق کنیم؟"
............
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAEi-6vvUOslz06VgYg
Telegram
تحول ژرف
ایجاد تحول ژرف درافراد، سازمان ها و جامعه میسر است و فقط نیازمند تغییر نحوه تفکر ماست.هوشنگ عزتی امینی