This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هشت کلیپ باحال و پر نکته از درس « رهایی از کمال طلبی منفی و اهمالکاری »برای اونهاییکه حوصله این درس ۵۱۴ دقیقه ای معجزه و تخفیف خوبش را ندارند😎
https://tavangary.com/product/Procrastination-Perfectionism/
https://tavangary.com/product/Procrastination-Perfectionism/
«گلم»
۱)
رفته بودیم تئاتر ۱۱:۱۱ با بازی خانم بهاره رهنما که درباره رابطه خارج از چهارچوب پسری جوان و متاهل با رییس خودش بود ، رییس، خانمی مستقل و موفق بود که از این عشق ممنوعه از خودش متنفر بود؛ اجرایی پر از دیالوگهایی سنگین و تفکربرانگیز،
بیرون که آمدیم، هنوز کلمات در ذهنم میچرخیدند.
۲)
راننده ای که درخواست ماشینمان را پذیرفت نزدیک ۶۵ سال داشت، اهل اهواز بود و بسیار خوش برخورد، وقتی کمی سر صحبت باز شد فهمیدم مهندس زمین شناس بوده و سالها در سد گتوند و پروژه های عظیم جنوب ایران کار تخصصی کرده، اخیرا خانم ۵۰ ساله اش دکترای مشاوره قبول شده در تهران و مدتیست به خاطر درس خانم، اینورا سکنی گزیده اند، سه تا اولاد داشتند همه موفق و تحصیلکرده؛
پستانک نوزادی نوه اش به آینه جلو آویزان بود و در رانندگی پدربزرگ در ترافیکهای این شهر، مونس او بود.
۳)
مشغول صحبت بودیم که ساعت ۹:۴۰ تلفنش زنگ خورد، خودبخود چشم من که مسافر جلو بودم به گوشی افتاد که اسم تماس گیرنده را نوشت : «گلم»
صدای جنوبی یک زن مهربان از اسپیکرهای ماشین پخش شد :
-«گلم کجایی؟»
- مسافر دارم تو تهران
- شام منتظرتیم، قلیه ماهی داریم، رنگینک هم واست درست کردیم سردیت نکنه، مسافرت را که رسوندی دیگه مسافر نگیر بیا خونه.
کل مکالمه چهل ثانیه نشد اما هزار برابر کتابهای مهارت ارتباطی جان گاتمن و کلاسهای خودم درس داشت؛ یهویی فهمیدم راز مهندس شصت و سه ساله برای تحمل سختیهای رانندگی در تهرانِ داغ ، در این اقتصادِ دستوریِ لعنتی، عشق یک زن اهوازىِ کم نظیر پنجاه ساله است که این مرد را پر از حس زندگی نگه داشته، قلیه بهانه است!
۴)
از الي پرسكات، زن ۵۰ ساله اون تئاتر که متنفر از خودش و عشق خائنانه خویش بود تا همسر ۵۰ ساله اهوازی ، هزاران زندگی زیسته درس نهفته بود که دیشب روزی من وهمسرم شد.
۵)
طوری باشید که یک نفر براتون رنگینک درست کنه يا اسمتون را تو گوشیش ذخیره کنه : گلم
———-
رنگینک نوعی دسر جنوبی شبیه حلوا شامل خرما و آرد و گردو است
@drshiri
۱)
رفته بودیم تئاتر ۱۱:۱۱ با بازی خانم بهاره رهنما که درباره رابطه خارج از چهارچوب پسری جوان و متاهل با رییس خودش بود ، رییس، خانمی مستقل و موفق بود که از این عشق ممنوعه از خودش متنفر بود؛ اجرایی پر از دیالوگهایی سنگین و تفکربرانگیز،
بیرون که آمدیم، هنوز کلمات در ذهنم میچرخیدند.
۲)
راننده ای که درخواست ماشینمان را پذیرفت نزدیک ۶۵ سال داشت، اهل اهواز بود و بسیار خوش برخورد، وقتی کمی سر صحبت باز شد فهمیدم مهندس زمین شناس بوده و سالها در سد گتوند و پروژه های عظیم جنوب ایران کار تخصصی کرده، اخیرا خانم ۵۰ ساله اش دکترای مشاوره قبول شده در تهران و مدتیست به خاطر درس خانم، اینورا سکنی گزیده اند، سه تا اولاد داشتند همه موفق و تحصیلکرده؛
پستانک نوزادی نوه اش به آینه جلو آویزان بود و در رانندگی پدربزرگ در ترافیکهای این شهر، مونس او بود.
۳)
مشغول صحبت بودیم که ساعت ۹:۴۰ تلفنش زنگ خورد، خودبخود چشم من که مسافر جلو بودم به گوشی افتاد که اسم تماس گیرنده را نوشت : «گلم»
صدای جنوبی یک زن مهربان از اسپیکرهای ماشین پخش شد :
-«گلم کجایی؟»
- مسافر دارم تو تهران
- شام منتظرتیم، قلیه ماهی داریم، رنگینک هم واست درست کردیم سردیت نکنه، مسافرت را که رسوندی دیگه مسافر نگیر بیا خونه.
کل مکالمه چهل ثانیه نشد اما هزار برابر کتابهای مهارت ارتباطی جان گاتمن و کلاسهای خودم درس داشت؛ یهویی فهمیدم راز مهندس شصت و سه ساله برای تحمل سختیهای رانندگی در تهرانِ داغ ، در این اقتصادِ دستوریِ لعنتی، عشق یک زن اهوازىِ کم نظیر پنجاه ساله است که این مرد را پر از حس زندگی نگه داشته، قلیه بهانه است!
۴)
از الي پرسكات، زن ۵۰ ساله اون تئاتر که متنفر از خودش و عشق خائنانه خویش بود تا همسر ۵۰ ساله اهوازی ، هزاران زندگی زیسته درس نهفته بود که دیشب روزی من وهمسرم شد.
۵)
طوری باشید که یک نفر براتون رنگینک درست کنه يا اسمتون را تو گوشیش ذخیره کنه : گلم
———-
رنگینک نوعی دسر جنوبی شبیه حلوا شامل خرما و آرد و گردو است
@drshiri
رهایی از اهمال کاری و کمال طلبی منفی
شایع ترین تله افراد تحصیل کرده
۵۱۴ دقیقه
۳۱ درس گفتار
قیمت اصلی ۱.۳۵۰
با تخفیف ۹۹۰
https://tavangary.com/product/Procrastination-Perfectionism/
شایع ترین تله افراد تحصیل کرده
۵۱۴ دقیقه
۳۱ درس گفتار
قیمت اصلی ۱.۳۵۰
با تخفیف ۹۹۰
https://tavangary.com/product/Procrastination-Perfectionism/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رهایی از اهمال کاری و کمال طلبی منفی
شایع ترین تله افراد تحصیل کرده
https://tavangary.com/product/Procrastination-Perfectionism/
شایع ترین تله افراد تحصیل کرده
https://tavangary.com/product/Procrastination-Perfectionism/
۱)
اعلان جنگه؟
البته هشتاد هزار نفر با حقوق حداقل ده میلیون وزارت کار، میشود۸۰۰ میلیارد تومان در ماه!
۲)
📍هزار تا ازاین هشتاد هزار نفر را بفرست واسه پیشگیری از اعتیاد نوجوانان
📍برای جلوگیری از طلاق و اعتیاد و خودکشی رزیدنتهای پزشکی
📍برای پیشگیری از اختلاس و پس دادن اون ۹۵ میلیارد دلار این سرزمین که نفت و … فروخته پولش را آقایان برنمیگردونند به کشور
📍برای کنترل مثلا بیست برابر شدن قیمت لوبیاچیتی ظرف چهارسال!
📍بفرستشون برای جلوگیری از بی ارزش ترین شدن ریال در واحدهای پول جهان!
۳)
یک معلم دبستان بود به بچه های کلاس سوم اجازه نمیداد کارت فوتبالی بازی کنند و تن بچه ها را با قوانین سفت وسختش میلرزوند، چند وقت پیش دوباره ویرش گرفت و تهدیدهایش را شروع کرد
مادر یکی از بچه ها براش نوشت که آقای احمدلو! اون بچه ها الان دبیرستانی شده اند، مشغول درس و کنکور و نهایتا پلی استیشن اند؛
تو هنوز درگیر کارت فوتبالی موندی!
۴)
زنان و مردان ایرانی در یک لیگ دیگرند الان و کسانی دون کیشوت وار مشغول جنگ با آسیاب بادیهای رمان سروانتس!
اعلان جنگه؟
البته هشتاد هزار نفر با حقوق حداقل ده میلیون وزارت کار، میشود۸۰۰ میلیارد تومان در ماه!
۲)
📍هزار تا ازاین هشتاد هزار نفر را بفرست واسه پیشگیری از اعتیاد نوجوانان
📍برای جلوگیری از طلاق و اعتیاد و خودکشی رزیدنتهای پزشکی
📍برای پیشگیری از اختلاس و پس دادن اون ۹۵ میلیارد دلار این سرزمین که نفت و … فروخته پولش را آقایان برنمیگردونند به کشور
📍برای کنترل مثلا بیست برابر شدن قیمت لوبیاچیتی ظرف چهارسال!
📍بفرستشون برای جلوگیری از بی ارزش ترین شدن ریال در واحدهای پول جهان!
۳)
یک معلم دبستان بود به بچه های کلاس سوم اجازه نمیداد کارت فوتبالی بازی کنند و تن بچه ها را با قوانین سفت وسختش میلرزوند، چند وقت پیش دوباره ویرش گرفت و تهدیدهایش را شروع کرد
مادر یکی از بچه ها براش نوشت که آقای احمدلو! اون بچه ها الان دبیرستانی شده اند، مشغول درس و کنکور و نهایتا پلی استیشن اند؛
تو هنوز درگیر کارت فوتبالی موندی!
۴)
زنان و مردان ایرانی در یک لیگ دیگرند الان و کسانی دون کیشوت وار مشغول جنگ با آسیاب بادیهای رمان سروانتس!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جديدترين ويدئو از درس "رهايى از اهمالكارى و كمال طلبى منفى"
( تا امشب)
https://tavangary.com/product/Procrastination-Perfectionism/
( تا امشب)
https://tavangary.com/product/Procrastination-Perfectionism/
۱)
وقتی قروقمبیلهای قهوه خورهای حرفه ای را میبینم که درصد اربیکا و روبوستا و ماکیاتو و آمریکانو و لاته و …بلغور میکنند، میفهمم تعطیلم، نه فکر کنی از سر تواضع باشه؛ نه! به جد سید مقوا من فرق طعم هیچکدوم از اینها را نمیفهمم😎
۲)
ببین بدم نمیاد یه لایف استایل داشتم که صبحها تا وارد یه کافه چیتان فیتان میشدم، اون باریستای آشنا به معارف آفاق و انفس، از دور میپرسید :
-همون کورداتوی همیشگیتونقربان؟ و من با یه لبخند، بدون کلامى، تنها سرم را عارفانه تکانى میدادم و میرفتم کنار پنجره همیشگی کافه میشستم و …
ولی اینجا عبارت خردمندانه « زر اومدی قرمه سبزی» مصداق قصه منه!
تو سبک زندگی من بیش از دو سه بار در سال از این فرصتها دست نمیده، اونم به لطف همسره که این چیزها حالیشه😉
۳)
کافه گردها یک استایل باحال دارند؛ یک سبکی و فراغت خاص که از دور برای ما شیکه؛ اكثرا تنهان و دنبال شارژ گوشى اند و مجبورند واسه اشغال طولانى مدت ميز، سفارش جديد بدهند🥹فکر کنم شبیه پیپ کشهان که لذت عطر توتون شون را بقیه میبرند و دود تلخش را خودشون میبلعند!
۴)
چون اول صبحی، نذر دارم خرکلاس بذارم وگرنه بچه ام سقط میشه، عرض ميشود محضرتان که در ایام تحصیل در بلاد محروسه ملکه فقید، وقتهایی که راه آهن بریتانیای کبیر به پیسی میخورد و رو بلیط فرست کلاس ِ شش صبح لندن به کولچستر تخفیف و قهوه مجانی میداد- که سگ اون موقع نمیرفت اما من میرفتم- ، عارضم براتون که اون قهوه ، مزه آب زیپویى ميداد كه باعث شده هر قهوه دیگه ای ، هر جای کره زمین بگيرم، صد، بهتر باشه 😁
٥)
من شايد قهوه خوب را نفهمم هنوز؛ اما ميفهمم كه ديگه قهوه افتضاح مجانى تو قطارى را نخورم؛ حيف منه.
درست مثل عشق ميمونه؛ نامرغوبش را كه بشناسى، عمر پاش نميگذارى و واميستى واسه كيفيت صده،
تو لياقت قهوه خوب
و يك عشق عالى دارى،
طاقت بيار.
———-
پاييز تهرون- كافه پياده رويى
نظراتتان را میخوانم👈 اینجا
@drshiri
وقتی قروقمبیلهای قهوه خورهای حرفه ای را میبینم که درصد اربیکا و روبوستا و ماکیاتو و آمریکانو و لاته و …بلغور میکنند، میفهمم تعطیلم، نه فکر کنی از سر تواضع باشه؛ نه! به جد سید مقوا من فرق طعم هیچکدوم از اینها را نمیفهمم😎
۲)
ببین بدم نمیاد یه لایف استایل داشتم که صبحها تا وارد یه کافه چیتان فیتان میشدم، اون باریستای آشنا به معارف آفاق و انفس، از دور میپرسید :
-همون کورداتوی همیشگیتونقربان؟ و من با یه لبخند، بدون کلامى، تنها سرم را عارفانه تکانى میدادم و میرفتم کنار پنجره همیشگی کافه میشستم و …
ولی اینجا عبارت خردمندانه « زر اومدی قرمه سبزی» مصداق قصه منه!
تو سبک زندگی من بیش از دو سه بار در سال از این فرصتها دست نمیده، اونم به لطف همسره که این چیزها حالیشه😉
۳)
کافه گردها یک استایل باحال دارند؛ یک سبکی و فراغت خاص که از دور برای ما شیکه؛ اكثرا تنهان و دنبال شارژ گوشى اند و مجبورند واسه اشغال طولانى مدت ميز، سفارش جديد بدهند🥹فکر کنم شبیه پیپ کشهان که لذت عطر توتون شون را بقیه میبرند و دود تلخش را خودشون میبلعند!
۴)
چون اول صبحی، نذر دارم خرکلاس بذارم وگرنه بچه ام سقط میشه، عرض ميشود محضرتان که در ایام تحصیل در بلاد محروسه ملکه فقید، وقتهایی که راه آهن بریتانیای کبیر به پیسی میخورد و رو بلیط فرست کلاس ِ شش صبح لندن به کولچستر تخفیف و قهوه مجانی میداد- که سگ اون موقع نمیرفت اما من میرفتم- ، عارضم براتون که اون قهوه ، مزه آب زیپویى ميداد كه باعث شده هر قهوه دیگه ای ، هر جای کره زمین بگيرم، صد، بهتر باشه 😁
٥)
من شايد قهوه خوب را نفهمم هنوز؛ اما ميفهمم كه ديگه قهوه افتضاح مجانى تو قطارى را نخورم؛ حيف منه.
درست مثل عشق ميمونه؛ نامرغوبش را كه بشناسى، عمر پاش نميگذارى و واميستى واسه كيفيت صده،
تو لياقت قهوه خوب
و يك عشق عالى دارى،
طاقت بيار.
———-
پاييز تهرون- كافه پياده رويى
نظراتتان را میخوانم👈 اینجا
@drshiri
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لطفا اول کلیپ را ببینید بعد متن زیر را بخوانید
آلیس فِرِدنهم (Alice Fredenham) در سال ۲۰۱۳ در مسابقهی Britain’s Got Talent – فصل هفتم (Series 7) شرکت کرد.
اجرای معروفش با آهنگ “My Funny Valentine” در مرحلهی audition پخش شد و بازتاب بسیار مثبتی داشت (هم از سوی داوران و هم مردم).
او در کار زیبایی پوست بود و به تنهایی به مسابقه اومده بود یعنی به احدی از اطرافیانش خبر نداده بود که میرود به چنین مسابقه ای!
هنگام ورودش به استیج خودش را جمع کرده بود و نهایت اضطراب را تجربه میکرد.
محرومیت هیجانی emotional deprivation موجب میشود ما در اکثر موارد تنها باشیم یا احساس تنهایی عمیقی کنیم که نتوانیم حسها و افکارمان را با یک آدم امن در میان بگذاریم.
من همیشه به این زن و شکوه آن اجرا فکر میکردم و بعد از دوازده سال شروع به search کردم ببینم کجای صنعت موسیقی ترکونده و متوجه شدم فقط یک آهنگ خوانده و صفحات اجتماعیش را هم بسته است و ...هیچ!
اینجاست که متوجه میشویم در رشد فردی باید تله های شخصیتی و افکار محدود کننده را جدیتر گرفت چرا که جهان بیشتر از پاداشی که به آلیس در صحنه مسابقه bgt داد نمیتواند به ما بدهد که رشدمان را آغاز کنیم!
تله بی ارزشی حتی چنین تشویق و حمایت عظیمی را بی ارزش میکند تا دستمان خالی بشود.
آلیس فِرِدنهم (Alice Fredenham) در سال ۲۰۱۳ در مسابقهی Britain’s Got Talent – فصل هفتم (Series 7) شرکت کرد.
اجرای معروفش با آهنگ “My Funny Valentine” در مرحلهی audition پخش شد و بازتاب بسیار مثبتی داشت (هم از سوی داوران و هم مردم).
او در کار زیبایی پوست بود و به تنهایی به مسابقه اومده بود یعنی به احدی از اطرافیانش خبر نداده بود که میرود به چنین مسابقه ای!
هنگام ورودش به استیج خودش را جمع کرده بود و نهایت اضطراب را تجربه میکرد.
محرومیت هیجانی emotional deprivation موجب میشود ما در اکثر موارد تنها باشیم یا احساس تنهایی عمیقی کنیم که نتوانیم حسها و افکارمان را با یک آدم امن در میان بگذاریم.
من همیشه به این زن و شکوه آن اجرا فکر میکردم و بعد از دوازده سال شروع به search کردم ببینم کجای صنعت موسیقی ترکونده و متوجه شدم فقط یک آهنگ خوانده و صفحات اجتماعیش را هم بسته است و ...هیچ!
اینجاست که متوجه میشویم در رشد فردی باید تله های شخصیتی و افکار محدود کننده را جدیتر گرفت چرا که جهان بیشتر از پاداشی که به آلیس در صحنه مسابقه bgt داد نمیتواند به ما بدهد که رشدمان را آغاز کنیم!
تله بی ارزشی حتی چنین تشویق و حمایت عظیمی را بی ارزش میکند تا دستمان خالی بشود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آینده اش را تباه نکن
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی) (Ahmad Zeidabadi)
باید میگفت...
صادق کوشکی: "فقط افراد هرزه و چشمچران از بیحجابی خوشحال میشوند!
به نظرم باید میگفت؛ فقط افراد هرزه و چشمچران تمام فکر و ذکرشان نوع پوشش زنان و دختران مردم است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
صادق کوشکی: "فقط افراد هرزه و چشمچران از بیحجابی خوشحال میشوند!
به نظرم باید میگفت؛ فقط افراد هرزه و چشمچران تمام فکر و ذکرشان نوع پوشش زنان و دختران مردم است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://youtu.be/fq3Ymq747xU?si=2Hl9bVf2S93B5mrv
يك گفتگوى بين قاره اى
موضوع : نميتوانى تغيير كنى؟
دكتر صاحبى سيدنى
دكتر شيرى تهران
سهيل رضايى : تورنتو
يك گفتگوى بين قاره اى
موضوع : نميتوانى تغيير كنى؟
دكتر صاحبى سيدنى
دكتر شيرى تهران
سهيل رضايى : تورنتو
YouTube
October 22, 2025
گفتگوی بین قاره ای
دکتر علی صاحبی عزیز از سیدنی ساعت ۴ صبح و سهیل رضایی عزیز از تورنتو ساعت ۱۳:۳۰ و من از تهران ساعت ۹ شب در این گفتگوی خاص درباره « تغییر» کلی حرفهای خوب زدیم
📍تغییر کار سختیست
📍اگر بلد نباشیم زود برمیگردیم به تنظیمات کارخانه
دکتر علی صاحبی عزیز از سیدنی ساعت ۴ صبح و سهیل رضایی عزیز از تورنتو ساعت ۱۳:۳۰ و من از تهران ساعت ۹ شب در این گفتگوی خاص درباره « تغییر» کلی حرفهای خوب زدیم
📍تغییر کار سختیست
📍اگر بلد نباشیم زود برمیگردیم به تنظیمات کارخانه
سرزمين روياها-٢٠٢٢
١)
اگر فكر ميكنيد يك به صد كه من از فيلمهاى كودكانه تخيلى ميبينم، بايدد بگم هرگز😎
ولى مثل هر پدر و مادرى كه ميخواهد وقتهاى خوش با فرزندانش خلق كند، نشستيم ديشب پاى اين فيلم عجيب؛ حالا چرا ؟
❌( داستان فيلم را ميخواهم بگويم مراقب باش)
دخترى پدرش را از دست داده و از طريق سفر به روياها ( ناخودآگاه) ميخواهد پدر را ببيند ( father archetype) كشف قدرتهاى انيموسى در سفر قهرمانى زن .
يكى از داستانهاى جالب اين فيلم اين بود که دختر بايد به دل چاه كابوسهاى شبانه برود تا در كف عميق و ترسناك جاه، مرواريدهاى درخشان را بيابد تا از افسردگی نجات یابد ( در عمق سايه هاى شخصيتى، مرواريد سرور و خوداگاهى قرار دارد)
فیلم را با نگاه یونگی ببینید تا متوجه بشوید از قضا داستان مال بزرگسالان است
#معرفى_كتاب_فيلم_دكترشيرى
١)
اگر فكر ميكنيد يك به صد كه من از فيلمهاى كودكانه تخيلى ميبينم، بايدد بگم هرگز😎
ولى مثل هر پدر و مادرى كه ميخواهد وقتهاى خوش با فرزندانش خلق كند، نشستيم ديشب پاى اين فيلم عجيب؛ حالا چرا ؟
❌( داستان فيلم را ميخواهم بگويم مراقب باش)
دخترى پدرش را از دست داده و از طريق سفر به روياها ( ناخودآگاه) ميخواهد پدر را ببيند ( father archetype) كشف قدرتهاى انيموسى در سفر قهرمانى زن .
يكى از داستانهاى جالب اين فيلم اين بود که دختر بايد به دل چاه كابوسهاى شبانه برود تا در كف عميق و ترسناك جاه، مرواريدهاى درخشان را بيابد تا از افسردگی نجات یابد ( در عمق سايه هاى شخصيتى، مرواريد سرور و خوداگاهى قرار دارد)
فیلم را با نگاه یونگی ببینید تا متوجه بشوید از قضا داستان مال بزرگسالان است
#معرفى_كتاب_فيلم_دكترشيرى
