#پیام_شما
کاش بفهمم جان ویلیامز با "استونر" چی رو تو وجودم قلقلک داده که اینقدر روم اثر گذاشته، انگار یه خاطرهست این کتاب تو گذشتهای دور
کاش بفهمم جان ویلیامز با "استونر" چی رو تو وجودم قلقلک داده که اینقدر روم اثر گذاشته، انگار یه خاطرهست این کتاب تو گذشتهای دور
مردی در تبعید ادبی
#پیام_شما کاش بفهمم جان ویلیامز با "استونر" چی رو تو وجودم قلقلک داده که اینقدر روم اثر گذاشته، انگار یه خاطرهست این کتاب تو گذشتهای دور
آرزوی هرکی استونر رو خونده همینه. کاش یکی بیاد بگه جادوی استونر چی بود و جان ویلیامز دقیقا تو این کتاب چکار کرده که از هیچ، چنین شاهکاری خلق شده.
#پیام_شما
نه اشتباه نکنید ویلیامز از هیچی شاهکار نساخته
اون از زندگی یه زندگی دیگه ساخته.
یجورایی زندگی رو تو وجود ما بیدار کرده
نه اشتباه نکنید ویلیامز از هیچی شاهکار نساخته
اون از زندگی یه زندگی دیگه ساخته.
یجورایی زندگی رو تو وجود ما بیدار کرده
چندوقت پیش خیلی اتفاقی و در عالم مکاشفه متوجه یه نکتهای راجع به کتاب آگوستوس، اثر دیگهٔ نویسندهٔ استونر، شدم. فهمیدم که چقدر این دوتا کتاب مکمل همن. از چه لحاظ؟ باشه هروقت آگوستوس رو خوندین بهتون میگم. آگوستوس هم بینظیره اما به اندازهٔ استونر روش تاکید نمیکنم. اصلا بیاید تشویقم کنید خودم آگوستوس رو ترجمه کنم با ترجمهٔ من بخونیدش.
مردی در تبعید ادبی
بچهها جمع بشیم که با تعداد بالا سفارش بدیم که تخفیف بگیریم؟
پس من زنگ بزنم بگم حدودا ۴۰ نفریم؟
مردی در تبعید ادبی
بچهها جمع بشیم که با تعداد بالا سفارش بدیم که تخفیف بگیریم؟
09304517786
به این شماره تو ایتا، بله یا واتسپ، پیام بدین و اول خیلی مودب سلام کنین، بعد حالشونو بپرسین، خسته نباشید بگید، بعد بگین کتاب ارمغان غدیر رو میخواستم، یکی از دوستان تماس گرفته بودن گفته بودین که همهٔ سفارشا چه یک کتاب چه بیشتر شامل تخفیف ۵۰ درصدی میشه. بعد هم شماره کارت بگیرین و مبلغ رو بپردازین و آدرس و شماره تماس و کد پستی و اینا رو بفرستید براشون.
Forwarded from والا حضرت ایکس
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مردی در تبعید ادبی
اومدم این کتابو شروع کنم. یازده صفحه خوندم و یه نکتهای توجهم رو جلب کرد. تا صفحهٔ آخر رو سریع ورق زدم و دیدم بله، تو کل متن کتاب حتی یک اینتر هم نخورده. کل کتاب یک پاراگرافه. نمیدونم اصل کتاب هم همینه یا نه ولی دیدم چشمام داره میپوکه، مخصوصا که فونتشم خیلی ریز بود، گذاشتمش کنار.
🇮🇷
بمان! صدای وطن باش و فاتحانه بخوان!
و از حماسهٔ این فتح جاودانه بخوان
صدای روشن صبح است در گلوی سحر
بگیر پرچم خورشید روی شانه، بخوان!
وظیفهای است که زینب به دوش زن داده است:
که از حماسهٔ خون قصهای زنانه بخوان
- لیلا حسیننیا
📚 @mimremeembook
بمان! صدای وطن باش و فاتحانه بخوان!
و از حماسهٔ این فتح جاودانه بخوان
صدای روشن صبح است در گلوی سحر
بگیر پرچم خورشید روی شانه، بخوان!
وظیفهای است که زینب به دوش زن داده است:
که از حماسهٔ خون قصهای زنانه بخوان
- لیلا حسیننیا
📚 @mimremeembook
Forwarded from سعیده کرمانی
Forwarded from پیشانی نوشت (خادمالرضا)
زنی شبیه تو کو شیرزن چنین و چنان
نفس زدی و بهپا شد در آن میان طوفان
بگو به دشمن نامرد، آنکه زینبیاست
میان مهلکه هرگز نمیشود پنهان
بگو بلند: زن و زندگی و آزادیست
که در وقار و حیا و حجاب توست عیان
اگر چه ساختمان هم به خویش میلرزید
ولی دل تو نلرزید دختر ایران!
صدا شدی که به گوش جهانیان برسی
خبر شدی و رسیدی به گوش بیخبران
غبار غائله دم بست و زنگها خوابید
شکوه زینب کبری! دوباره خطبه بخوان!
#عاطفه_جعفری
ایتا
@pishaninevesht
https://www.group-telegram.com/pishani_nevesht
نفس زدی و بهپا شد در آن میان طوفان
بگو به دشمن نامرد، آنکه زینبیاست
میان مهلکه هرگز نمیشود پنهان
بگو بلند: زن و زندگی و آزادیست
که در وقار و حیا و حجاب توست عیان
اگر چه ساختمان هم به خویش میلرزید
ولی دل تو نلرزید دختر ایران!
صدا شدی که به گوش جهانیان برسی
خبر شدی و رسیدی به گوش بیخبران
غبار غائله دم بست و زنگها خوابید
شکوه زینب کبری! دوباره خطبه بخوان!
#عاطفه_جعفری
ایتا
@pishaninevesht
https://www.group-telegram.com/pishani_nevesht
مردی در تبعید ادبی
یازدهمین کتاب سال ۱۴۰۴
«پرده»
چقدر هیجانانگیز و درجهیک. هرچند یک مشکل خیلی مهم با یکی از اتفاقات اصلی و مبنایی کتاب داشتم اما نمیتونم منکر جذابیتش بشم؛ جذابیتی که برای من، پرده رو، در کنار ده بچهٔ زنگی و قتل راجر آکروید، جزو سه کتاب برتر آگاتا کریستی قرار میده. این کتاب رو نشر هرمس هم منتشر کرده و نمیدونم ترجمهش از ترجمهٔ نشر ماهی بهتره یا نه. من نسخهٔ نشر ماهی رو خوندم و ترجمهش رو بخاطر بعضی خلاقیتها و ترکیبسازیهایی که داشت، دوست داشتم. این رو هم بگم که مواردی مثل ترجمهٔ سوال و جوابهای جدولهای کلمات متقاطع، یک چالش جدی برای مترجم به حساب میاد. چنین موردی در این کتاب وجود داره و خانم شایان، مترجمی که نشر ماهی باهاش کار کرده، این قسمت از کتاب رو واقعا خوب درآورده.
📚 @mimremeembook
«پرده»
چقدر هیجانانگیز و درجهیک. هرچند یک مشکل خیلی مهم با یکی از اتفاقات اصلی و مبنایی کتاب داشتم اما نمیتونم منکر جذابیتش بشم؛ جذابیتی که برای من، پرده رو، در کنار ده بچهٔ زنگی و قتل راجر آکروید، جزو سه کتاب برتر آگاتا کریستی قرار میده. این کتاب رو نشر هرمس هم منتشر کرده و نمیدونم ترجمهش از ترجمهٔ نشر ماهی بهتره یا نه. من نسخهٔ نشر ماهی رو خوندم و ترجمهش رو بخاطر بعضی خلاقیتها و ترکیبسازیهایی که داشت، دوست داشتم. این رو هم بگم که مواردی مثل ترجمهٔ سوال و جوابهای جدولهای کلمات متقاطع، یک چالش جدی برای مترجم به حساب میاد. چنین موردی در این کتاب وجود داره و خانم شایان، مترجمی که نشر ماهی باهاش کار کرده، این قسمت از کتاب رو واقعا خوب درآورده.
📚 @mimremeembook
ببینید اتفاقات کتاب، مثل اولین پروندهٔ پوآرو، در عمارت استایلز اتفاق میافته. برعکس اولین پرونده، حضور کاپیتان هیستینگز در عمارت استایلز، نه دلیل مهمی داره و نه در پیشبرد داستان چندان موثره. دعوت پوآرو از هیستینگز چندان منطقی نیست و عملا دلیلی برای حضور هیستینگز در عمارت وجود نداره و حضورش در گرهگشایی از جنایت، مفید نیست و عملا کمک خاصی نمیکنه جز این که اتفاقات کتاب رو روایت میکنه.
دوتا مسئلهٔ دیگهای که از این کتاب رو مغز من بودن، حضور طولانیمدت شخصیتها در این عمارت بود. کل اتفاقات کتاب در مدتزمانی شاید بیش از یک ماه رخ میده و این سوال پیش میاد که این همه شخصیت چرا اینجا هستند و آیا خونه زندگی ندارن؟ اگر برای تعطیلات اومدن، چرا اینقدر طولانیمدت؟
حضور بعضیها هم که شاید اصلا توجیهی نداشت. چرا یه دانشمند و دستیارش باید بیان تو منطقهای به تحقیقاتشون ادامه بدن که اساسا ربطی به موضوع تحقیقشون نداره؟ برعکس ده بچهٔ زنگی که کشیدهشدن پای شخصیتها به جزیره خیلی منطقی زمینهچینی میشه، در اینجا ما شاهد حضور بیدلیل (یا سستدلیل) و طولانیمدت شخصیتها در عمارت استایلز هستیم.
رفتارهای بچگانهٔ هیستینگز و نفهمیها و حواسجمعنبودناش هم واقعا رو مخ بود.
دوتا مسئلهٔ دیگهای که از این کتاب رو مغز من بودن، حضور طولانیمدت شخصیتها در این عمارت بود. کل اتفاقات کتاب در مدتزمانی شاید بیش از یک ماه رخ میده و این سوال پیش میاد که این همه شخصیت چرا اینجا هستند و آیا خونه زندگی ندارن؟ اگر برای تعطیلات اومدن، چرا اینقدر طولانیمدت؟
حضور بعضیها هم که شاید اصلا توجیهی نداشت. چرا یه دانشمند و دستیارش باید بیان تو منطقهای به تحقیقاتشون ادامه بدن که اساسا ربطی به موضوع تحقیقشون نداره؟ برعکس ده بچهٔ زنگی که کشیدهشدن پای شخصیتها به جزیره خیلی منطقی زمینهچینی میشه، در اینجا ما شاهد حضور بیدلیل (یا سستدلیل) و طولانیمدت شخصیتها در عمارت استایلز هستیم.
رفتارهای بچگانهٔ هیستینگز و نفهمیها و حواسجمعنبودناش هم واقعا رو مخ بود.
مردی در تبعید ادبی
و اما کتابی که قراره بعد از استونر، جیباتون رو با اون مورد عنایت قرار بدم، کتابی نیست جز...
اگر یادت رفته آقای عزیز بگذار یادت بیندازم: من زنت هستم. میدانم که زمانی از این بابت خوشحال بودی ولی حالا شده اسباب ناراحتیات.
اولین جملات کتابی که اسمشو دارم بهتون نمیگم و چقدر همین دو جمله برای شروع و برای میخکوب کردن خوبه. بینظیره این کتاب. بینظیر.
اولین جملات کتابی که اسمشو دارم بهتون نمیگم و چقدر همین دو جمله برای شروع و برای میخکوب کردن خوبه. بینظیره این کتاب. بینظیر.
مردی در تبعید ادبی
اگر یادت رفته آقای عزیز بگذار یادت بیندازم: من زنت هستم. میدانم که زمانی از این بابت خوشحال بودی ولی حالا شده اسباب ناراحتیات. اولین جملات کتابی که اسمشو دارم بهتون نمیگم و چقدر همین دو جمله برای شروع و برای میخکوب کردن خوبه. بینظیره این کتاب. بینظیر.
به حمیدرضا اسم کتاب رو یک ساعت پیش گفتم. رفت کتابو تو طاقچه بینهایت پیدا و شروع کرد. واکنشش هم دقیقا همونی بود که انتظارشو داشتم.