مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
امیرالمومنین علی علیهالسلام: منم پیدا کننده، منم صورت دهنده اطفال در رحمها، منم آن کسی که بینا میکنم کور مادرزاد را و دور میسازم بیماری را و دانا و واقفم به آنچه در ضمایر و خاطرهاست. مناقب مرتضوی ۱۴۸
رفیقمو دیدم تو نجف مولا،رو کرد به ضریحش خیلی آهسته که کسی متوجه نشه
گفت مولا به بهترین وجه بچمو خلق کن!
بعضیا اینجوریِ ارتباطشون با مولا ،ادم کیف میکنه
گفت مولا به بهترین وجه بچمو خلق کن!
بعضیا اینجوریِ ارتباطشون با مولا ،ادم کیف میکنه
😍12❤2👎1
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
رفیقمو دیدم تو نجف مولا،رو کرد به ضریحش خیلی آهسته که کسی متوجه نشه گفت مولا به بهترین وجه بچمو خلق کن! بعضیا اینجوریِ ارتباطشون با مولا ،ادم کیف میکنه
حضرتش در روایتی می فرمایند: "أَنَا عَیْنُ اللَّهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا بَابُ اللَّهِ " من چشم خدا، دست خدا، پهلوی خدا و مسیر رسیدن به خدایم..
( الکلینی، الکافی،ج 1، ص 145)
( الکلینی، الکافی،ج 1، ص 145)
❤6
امام صادق علیه السلام فرمود:
زليخا اجازه حضور در نزد يوسف خواست.
به او گفتند: ما دوست نداريم كه تو را به پيش او ببريم به خاطر آن بديهايى كه تو به او روا داشتى.
زليخا گفت: من از كسى كه از خدا مى ترسد نمى ترسم.
وقتى زليخا وارد شد، حضرت يوسف (علیه السلام) فرمود: اى زليخا چرا رنگ و روى تو را دگرگون مىبينم.
عرضه داشت: حمد خداى را كه پادشاهان را به معصيت، بنده ساخت و بندگان را به طاعت، پادشاه كرد
يوسف به او فرمود: علت آن كارهاى تو با من چه بود؟
عرضه داشت به خاطر زيباييت اى يوسف،
فرمود: چه مىكردى اگر در زمان پيامبر آخر الزمان مىبودى و او را مىديدى كه نامش محمد (صلی الله علیه و آله) است كه از من زيباتر و نيكو خلقتر و بخشنده تر مىباشد.
عرضه داشت: راست مىگويى!
يوسف فرمود: چگونه فهميدى كه من راست مىگويم
گفت: چون وقتى كه نام او را بردى محبت او در قلب من جاى گرفت.
خداى تعالى به يوسف وحى فرمود كه زليخا راست گفت، من هم به خاطر دوستى او با محمد و آلش او را دوست دارم آنگاه خداى تعالى به يوسف امر كرد كه او را تزويج كن!
آداب راز ونياز به درگاه بى نياز (ترجمه عدة الداعي)، ج1، ص۱۴۳
زليخا اجازه حضور در نزد يوسف خواست.
به او گفتند: ما دوست نداريم كه تو را به پيش او ببريم به خاطر آن بديهايى كه تو به او روا داشتى.
زليخا گفت: من از كسى كه از خدا مى ترسد نمى ترسم.
وقتى زليخا وارد شد، حضرت يوسف (علیه السلام) فرمود: اى زليخا چرا رنگ و روى تو را دگرگون مىبينم.
عرضه داشت: حمد خداى را كه پادشاهان را به معصيت، بنده ساخت و بندگان را به طاعت، پادشاه كرد
يوسف به او فرمود: علت آن كارهاى تو با من چه بود؟
عرضه داشت به خاطر زيباييت اى يوسف،
فرمود: چه مىكردى اگر در زمان پيامبر آخر الزمان مىبودى و او را مىديدى كه نامش محمد (صلی الله علیه و آله) است كه از من زيباتر و نيكو خلقتر و بخشنده تر مىباشد.
عرضه داشت: راست مىگويى!
يوسف فرمود: چگونه فهميدى كه من راست مىگويم
گفت: چون وقتى كه نام او را بردى محبت او در قلب من جاى گرفت.
خداى تعالى به يوسف وحى فرمود كه زليخا راست گفت، من هم به خاطر دوستى او با محمد و آلش او را دوست دارم آنگاه خداى تعالى به يوسف امر كرد كه او را تزويج كن!
آداب راز ونياز به درگاه بى نياز (ترجمه عدة الداعي)، ج1، ص۱۴۳
❤5
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
امام صادق علیه السلام فرمود: زليخا اجازه حضور در نزد يوسف خواست. به او گفتند: ما دوست نداريم كه تو را به پيش او ببريم به خاطر آن بديهايى كه تو به او روا داشتى. زليخا گفت: من از كسى كه از خدا مى ترسد نمى ترسم. وقتى زليخا وارد شد، حضرت يوسف (علیه السلام) فرمود:…
به عبدالله پدر پیغمبر قمر البطحاء میگفتن از بس زیبا بود زمانی که با آمنه ازدواج کرد هم طبری سنی هم منابع شیعه نوشتند ۲۰۰نفر از زنان مکه از حسادت به آمنه مریض شدند!
(كحل بصره ، ص ۱۳)
(كحل بصره ، ص ۱۳)
❤3
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
به عبدالله پدر پیغمبر قمر البطحاء میگفتن از بس زیبا بود زمانی که با آمنه ازدواج کرد هم طبری سنی هم منابع شیعه نوشتند ۲۰۰نفر از زنان مکه از حسادت به آمنه مریض شدند! (كحل بصره ، ص ۱۳)
غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ
شما دیگه زیبایی حضرت علی اکبر رو ببین که چگونه بودن ایشون!
عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ…
مصداق این قسمت از جامعه کبیره کریم اهل بیت امام حسنه و بعد شهادت حضرت سفره کرم امام حسن تو مدینه به آقا علی اکبر رسید...
ی خونه داشتند تو مدینه به نام «نَارِئُ القُرَی»
خونه ای که روش آتش روشن میکردند تا کسی که فقیر در راه موندس بیان برای رفع حاجت !
شما دیگه زیبایی حضرت علی اکبر رو ببین که چگونه بودن ایشون!
عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ…
مصداق این قسمت از جامعه کبیره کریم اهل بیت امام حسنه و بعد شهادت حضرت سفره کرم امام حسن تو مدینه به آقا علی اکبر رسید...
ی خونه داشتند تو مدینه به نام «نَارِئُ القُرَی»
خونه ای که روش آتش روشن میکردند تا کسی که فقیر در راه موندس بیان برای رفع حاجت !
❤6
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ شما دیگه زیبایی حضرت علی اکبر رو ببین که چگونه بودن ایشون! عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ… مصداق این قسمت از جامعه کبیره کریم اهل بیت امام حسنه و بعد شهادت حضرت سفره…
مرحوم علامه سید مهدی قزوینی که استاد آخوند خراسانی رحمه الله علیه بود میفرماید یک شب هشتمی پرده ها کنار رفت حضرت علی اکبر رو دیدم
که حضرت علی اکبر از محبان و شیعیان پدرشون گله دارن که چرا شیعیان و محبین پدرم به من متوسل نمیشن؟
درصورتی که همه کاره بابام تو عالم برزخ منم!
عالمی میفرمود :از قدیم بین علما رسم بود برای رفع حوائج به نیت حضرت علی اکبر ختم قرآن میکردند که این کار خیلی مجربه
گرفتاری بسم الله ی ختم قرآن براش شروع کن
که حضرت علی اکبر از محبان و شیعیان پدرشون گله دارن که چرا شیعیان و محبین پدرم به من متوسل نمیشن؟
درصورتی که همه کاره بابام تو عالم برزخ منم!
عالمی میفرمود :از قدیم بین علما رسم بود برای رفع حوائج به نیت حضرت علی اکبر ختم قرآن میکردند که این کار خیلی مجربه
گرفتاری بسم الله ی ختم قرآن براش شروع کن
❤3😭3
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
مرحوم علامه سید مهدی قزوینی که استاد آخوند خراسانی رحمه الله علیه بود میفرماید یک شب هشتمی پرده ها کنار رفت حضرت علی اکبر رو دیدم که حضرت علی اکبر از محبان و شیعیان پدرشون گله دارن که چرا شیعیان و محبین پدرم به من متوسل نمیشن؟ درصورتی که همه کاره بابام…
امروز ما هم بریم در خونه «نَارِئُ القُرَی» مدینه مثل کسایی که تو راه میموندن و میومدن سمت شعله های کرامت این آقا تا پناهی پیدا کنن...
امروز شاید ما تو راه نمونده باشیم، ولی تو دنیامون موندیم تو راه زندگی بی پناه موندیم و درمونده شدیم ،امشب بریم سمت سفره کرم آقا علی اکبر بهش متوسل بشیم...
امروز شاید ما تو راه نمونده باشیم، ولی تو دنیامون موندیم تو راه زندگی بی پناه موندیم و درمونده شدیم ،امشب بریم سمت سفره کرم آقا علی اکبر بهش متوسل بشیم...
😭4
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت،
جایی ننوشته ست که گنه کار نیاید..
حرم امام رضا جان در شب میلاد عمه جان زینب دعا گو همه رفقا هستم .
#امامرضا
جایی ننوشته ست که گنه کار نیاید..
حرم امام رضا جان در شب میلاد عمه جان زینب دعا گو همه رفقا هستم .
#امامرضا
❤22🙏1
السَّلام علیکِ یا بنتَ صاحِبَ المقامِ المَحمود وَ الحَوضِ المَورُود
السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ أَمیرِ المؤمِنین السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ سَیِّدِ الوَصِیّینَ
السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ عَلیٍّ المُرتَضی السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ
السَّلامُ عَلیکِ وَ عَلی أَبیکِ حَیدرِ الکَرَّارِ
{فرازی از زیارت نامه حضرت زینب سلام الله علیها}
السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ أَمیرِ المؤمِنین السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ سَیِّدِ الوَصِیّینَ
السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ عَلیٍّ المُرتَضی السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ
السَّلامُ عَلیکِ وَ عَلی أَبیکِ حَیدرِ الکَرَّارِ
{فرازی از زیارت نامه حضرت زینب سلام الله علیها}
❤5
من بمیرم برات عمه جان که تنها حرمی که امشب آذین بسته نشده بود حرم خودت بود !
من بمیرم برات خانم جان که امشب درب های حرمت رو زودتر بستن!
من بمیرم برات که امشب زائری نداشتی !
من بمیرم برات خانم جان که امشب درب های حرمت رو زودتر بستن!
من بمیرم برات که امشب زائری نداشتی !
💔14
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
من بمیرم برات عمه جان که تنها حرمی که امشب آذین بسته نشده بود حرم خودت بود ! من بمیرم برات خانم جان که امشب درب های حرمت رو زودتر بستن! من بمیرم برات که امشب زائری نداشتی !
روايت شده كه پس از ولادت حضرت زينب، امام حسين که سه چهارساله بودند ،خبر ولادت خواهرشونو به پیامبر دادند ،
چنان رابطه احساسی بین ، این خواهر و برادر شکل گرفت که حضرت زهرا سلام الله علیها میفرماید :
«محبت دخترم زینب به حسین بینهایت است، که بیدیدار حسین آرام نمیگیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی میکند».
(تنکابنی، پیشین، ص ۴۷)
چنان رابطه احساسی بین ، این خواهر و برادر شکل گرفت که حضرت زهرا سلام الله علیها میفرماید :
«محبت دخترم زینب به حسین بینهایت است، که بیدیدار حسین آرام نمیگیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی میکند».
(تنکابنی، پیشین، ص ۴۷)
😭12
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
روايت شده كه پس از ولادت حضرت زينب، امام حسين که سه چهارساله بودند ،خبر ولادت خواهرشونو به پیامبر دادند ، چنان رابطه احساسی بین ، این خواهر و برادر شکل گرفت که حضرت زهرا سلام الله علیها میفرماید : «محبت دخترم زینب به حسین بینهایت است، که بیدیدار حسین آرام…
ادب و احترام حضرت زینب به برادر خود آنچنان بود که هنگامی که عبداللَّه بن عباس به امام حسین گفت: شما که به این سفر خطرناک میروید چرا زنها را با خود میبرید؟ حضرت زینب با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «ای پسر عباس! آیا میخواهی بین من و برادرم جدایی بیندازی؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد».
(احمد رحمانی همدانی، فاطمة الزهراء بهجة، ص۶۳۶ ج۱۱،)
(احمد رحمانی همدانی، فاطمة الزهراء بهجة، ص۶۳۶ ج۱۱،)
😭8
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
ادب و احترام حضرت زینب به برادر خود آنچنان بود که هنگامی که عبداللَّه بن عباس به امام حسین گفت: شما که به این سفر خطرناک میروید چرا زنها را با خود میبرید؟ حضرت زینب با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «ای پسر عباس! آیا میخواهی بین من و…
لذا فرموده باشند :
شب عقدم به شوهرم گفتم
مرا از حسینم جدا نکنی
غیر اخت الحسین عبدالله
نام دیگر مرا صدا نکنی
شب عقدم به شوهرم گفتم
مرا از حسینم جدا نکنی
غیر اخت الحسین عبدالله
نام دیگر مرا صدا نکنی
😭7
مضیفالرُبابۜ²⁰⁵
لذا فرموده باشند : شب عقدم به شوهرم گفتم مرا از حسینم جدا نکنی غیر اخت الحسین عبدالله نام دیگر مرا صدا نکنی
«السّلام علي من تهیّج قلبها للحسین»
سلام بر کسيکه قلبش برای حسین از جاي کنده شد.
سلام بر کسيکه قلبش برای حسین از جاي کنده شد.
😭7
تو ذوق و قریحه بهم ایراد نگیرید
میخام ولادت عمه جان رو به یک نفر که خیلی زینبی بود تبریک بگم:
{شهید }سید مهدی جلادتی تولد عمه جانتون مبارک
میخام ولادت عمه جان رو به یک نفر که خیلی زینبی بود تبریک بگم:
{شهید }سید مهدی جلادتی تولد عمه جانتون مبارک
❤7💔6😭1
