Forwarded from ما هیچ، ما نگاه :]
دلشیشهتر از محمدِ دلشیشه،
تنهاتر از سامسا و صادقتر از هدایت،
آشفتهتر از دازای و سادهتر از پرنس مشکین، ماجراجوتر از همینگوی و درگیرتر از داستایفسکی، لجبازتر از الیزابت بنت و خیالپردازتر از گتسبی بزرگ شدهام.
تنهاتر از سامسا و صادقتر از هدایت،
آشفتهتر از دازای و سادهتر از پرنس مشکین، ماجراجوتر از همینگوی و درگیرتر از داستایفسکی، لجبازتر از الیزابت بنت و خیالپردازتر از گتسبی بزرگ شدهام.
Forwarded from ما هیچ، ما نگاه :]
من نمیخواهم در یاد این جهان بمانم. جهان من شاید صد سال پیش بوده یا صد سال بعد، یا هم در امتدادی جهان تو. بههرحال، وقتی تو فراموش نکنی که خدای هنر و عشق آرمانشهرمان هستی، من هم هرگز به آغاز فصل سرد ایمان نخواهم آورد.
گیتی آرین
ذهنم، بیدارتر از رویاهای نیمهشب است.
در خواب هم میدانم که خوابم، و همین دانستن، آرامشم را میگیرد.
در جهانی زندگی میکنم که لحظهها تکرار میشوند، و من هر بار، با دژاوویی تازه، به یاد میآورم که شاید همهچیز پیشتر اتفاق افتاده باشد.
میاندیشم، نه آنگونه که اندیشه نجات دهد، بلکه چنانکه اندیشه، اندیشه را میبلعد.
بیشفکری، نام دیگر شبهای من است.
ذهنی دارم که خاموشی بلد نیست،
حتی سکوتش صدا دارد، و در آن صدا، هزار گفتوگوی ناتمام میپیچد.
با اینهمه، هنوز هوش هیجانیام مرا نجات میدهد؛ همان توانِ نازک فهمیدنِ خود، شناختنِ اضطراب پیش از فوران،
و خاموشکردنِ آتشی که کسی جز من نمیبیند.
من، آگاهتر از خواب، آشفتهتر از بیداری،
در مرزِ میان عقل و احساس قدم میزنم؛ جایی که ذهن بیدار است، اما دل هنوز خوابِ حقیقت را میبیند.
#دیبا
در خواب هم میدانم که خوابم، و همین دانستن، آرامشم را میگیرد.
در جهانی زندگی میکنم که لحظهها تکرار میشوند، و من هر بار، با دژاوویی تازه، به یاد میآورم که شاید همهچیز پیشتر اتفاق افتاده باشد.
میاندیشم، نه آنگونه که اندیشه نجات دهد، بلکه چنانکه اندیشه، اندیشه را میبلعد.
بیشفکری، نام دیگر شبهای من است.
ذهنی دارم که خاموشی بلد نیست،
حتی سکوتش صدا دارد، و در آن صدا، هزار گفتوگوی ناتمام میپیچد.
با اینهمه، هنوز هوش هیجانیام مرا نجات میدهد؛ همان توانِ نازک فهمیدنِ خود، شناختنِ اضطراب پیش از فوران،
و خاموشکردنِ آتشی که کسی جز من نمیبیند.
من، آگاهتر از خواب، آشفتهتر از بیداری،
در مرزِ میان عقل و احساس قدم میزنم؛ جایی که ذهن بیدار است، اما دل هنوز خوابِ حقیقت را میبیند.
#دیبا
قُویِ سیاه | دیبا امین
ذهنم، بیدارتر از رویاهای نیمهشب است. در خواب هم میدانم که خوابم، و همین دانستن، آرامشم را میگیرد. در جهانی زندگی میکنم که لحظهها تکرار میشوند، و من هر بار، با دژاوویی تازه، به یاد میآورم که شاید همهچیز پیشتر اتفاق افتاده باشد. میاندیشم، نه آنگونه…
EQ(هوش هیجانی)
یا هوش عاطفی (به انگلیسی: Emotional Intelligence) به زبان ساده یعنی توانایی شناخت، درک و کنترل احساسات خود و دیگران.
یا هوش عاطفی (به انگلیسی: Emotional Intelligence) به زبان ساده یعنی توانایی شناخت، درک و کنترل احساسات خود و دیگران.
قُویِ سیاه | دیبا امین
ذهنم، بیدارتر از رویاهای نیمهشب است. در خواب هم میدانم که خوابم، و همین دانستن، آرامشم را میگیرد. در جهانی زندگی میکنم که لحظهها تکرار میشوند، و من هر بار، با دژاوویی تازه، به یاد میآورم که شاید همهچیز پیشتر اتفاق افتاده باشد. میاندیشم، نه آنگونه…
«دِژاوو» (به فرانسوی: Déjà vu) یا در فارسی آشناپنداری، به احساسی گفته میشود که در آن فرد تصور میکند چیزی را که در حال تجربهٔ آن است، قبلاً هم تجربه کرده است، درحالیکه در واقع این نخستین بار است که با آن موقعیت روبهرو میشود.
قُویِ سیاه | دیبا امین
ذهنم، بیدارتر از رویاهای نیمهشب است. در خواب هم میدانم که خوابم، و همین دانستن، آرامشم را میگیرد. در جهانی زندگی میکنم که لحظهها تکرار میشوند، و من هر بار، با دژاوویی تازه، به یاد میآورم که شاید همهچیز پیشتر اتفاق افتاده باشد. میاندیشم، نه آنگونه…
بیشفکری (Overthinking)
آنقدر که بهجای حل مسئله، درون ذهنت درجا بزنی.
در ظاهر، فکر کردن کار خوبیست؛ اما وقتی زیاد، تکراری و بینتیجه شود، به شکل overthinking درمیآید. یعنی:
مدام دربارهٔ یک اتفاق، حرف، تصمیم یا اشتباه کوچک فکر میکنی.
سناریوهای مختلف میسازی.
گذشته را مرور میکنی یا از آینده میترسی.
و ذهنت هیچوقت آرام نمیگیرد.
آنقدر که بهجای حل مسئله، درون ذهنت درجا بزنی.
در ظاهر، فکر کردن کار خوبیست؛ اما وقتی زیاد، تکراری و بینتیجه شود، به شکل overthinking درمیآید. یعنی:
مدام دربارهٔ یک اتفاق، حرف، تصمیم یا اشتباه کوچک فکر میکنی.
سناریوهای مختلف میسازی.
گذشته را مرور میکنی یا از آینده میترسی.
و ذهنت هیچوقت آرام نمیگیرد.
قُویِ سیاه | دیبا امین
ذهنم، بیدارتر از رویاهای نیمهشب است. در خواب هم میدانم که خوابم، و همین دانستن، آرامشم را میگیرد. در جهانی زندگی میکنم که لحظهها تکرار میشوند، و من هر بار، با دژاوویی تازه، به یاد میآورم که شاید همهچیز پیشتر اتفاق افتاده باشد. میاندیشم، نه آنگونه…
ذهن بیدار
در این حالت، ذهن تو در خواب بیدار است؛ یعنی درحالیکه جسمت خوابیده و در رویا هستی، میدانی که در حال خواب دیدن هستی.
این آگاهی باعث میشود بتوانی تا اندازهای خواب را کنترل کنی یا دستکم آن را از واقعیت تمیز دهی.
در این حالت، ذهن تو در خواب بیدار است؛ یعنی درحالیکه جسمت خوابیده و در رویا هستی، میدانی که در حال خواب دیدن هستی.
این آگاهی باعث میشود بتوانی تا اندازهای خواب را کنترل کنی یا دستکم آن را از واقعیت تمیز دهی.