Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایرانیان در طول تاریخ خود همیشه یک دانش و آگاهی تاریخی و یک فلسفه با هم بودن در این سرزمین داشتند.
🎙 دکتر #مقصود_فراستخواه در شب ده سالگی سیاستنامه
۶ مهر ۱۴۰۴ | فرهنگسرای نیاوران
🔗 منبع
#تداوم_فرهنگی #ایده_ایران
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
➿ قلمفرسایان
نگاهی گذرا به زندگی شخصی و ادبی استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی که نوزدهم مهرماه زادروز اوست.
تهیهکننده و کارگردان: داریوش سربلند
تحقیق و نگارش متن: اردلان جنتی
#مستند
@Jaryaann
نگاهی گذرا به زندگی شخصی و ادبی استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی که نوزدهم مهرماه زادروز اوست.
تهیهکننده و کارگردان: داریوش سربلند
تحقیق و نگارش متن: اردلان جنتی
#مستند
@Jaryaann
▫️معرفی چند کتاب دربارۀ حافظ و اشعارِ او
بیستم مهرماه به نامِ نامی حافظ گره خورده است. حافظ یکی شگفتآورترین ایرانیان در تاریخ بلند سرزمین ماست. او عصارۀ فکر و فرهنگ ایران و اشعارش آینۀ روحِ ایرانی است. در این آینۀ غماز میتوان به تماشای پنهانیترین زوایای وجود ایرانیان نشست. حافظ سخنگوی ناخودآگاه تباری ایرانیان است. او به مدد شهود شگفتآور خود توانسته است به درون ناخودآگاه جمعیِ ایرانیان راه یابد و بر بسیاری از گوشههای تاریک آن روشنایی بیفکند. از این جهت است که برای ایرانیان، حافظشناسی به معنای دقیق کلمه به معنی خودشناسی است. بر هر ایرانیِ وطندوستی واجب است که با حافظ انس بگیرد، دیوان ارجمند او را بارها و بارها مطالعه کند و در سخنانِ شیرینتر از شهد و شکر او تأمل کند.
خوشبختانه کتابها، مقالات و سخنرانیهای زیادی دربارۀ ابعاد گوناگون زندگی، زبان و اندیشۀ حافظ وجود دارد. در ادامه، فهرستی از چند منبع خوب دربارۀ حافظ را به شما دوستان عزیزم معرفی میکنم و امیدوارم که به تدریج آنها را مطالعه کنید و بر آگاهیهای خودتان درمورد حافظ بزرگ بیفزایید.
ـــ آشوری، داریوش (۱۳۷۹). عرفان و رندی در شعر حافظ(بازنگریستهی هستیشناسی حافظ). ویراست ۲؛ با بازنگری اساسی و کاست و افزود بسیار. تهران: نشر مرکز.
ـــ اسلامیندوشن، محمدعلی (۱۳۷۴). ماجرای پایانناپذیر حافظ. [تهران]: یزدان ، ۱۳۷۴.
ـــ برزگرِ خالقی، محمدرضا (۱۳۸۲). شاخِ نباتِ حافظ. تهران : زوّار.
ـــ پورنامداریان، تقی (۱۳۸۲). گمشدۀ لب دریا: تاملی در معنی و صورت شعر حافظ. تهران: سخن.
ـــ خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۷۲). حافظنامه. تهران : علمی فرهنگی و سروش.
ـــ خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۷۳). حافظنامه: شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ. ویراست ۲. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۷۴). حافظ. تهران: بنیانگذاران فرهنگ امروز.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۸۴). ذهن و زبان حافظ. چاپ هشتم/ ویراست سوم. تهران: ناهید.
ـــ درگاهی، محمود (۱۳۹۶). در خلافآمد عادت؛ مقالاتی در چالش با حافظشناسی رسمی و رایج. تهران: کویر.
ـــ دشتی، علی (۱۳۸۱). نقشی از حافظ. تهران: امیرکبیر.
ـــ رجائی، احمدعلی (۱۳۸۹). فرهنگ اشعار حافظ. تهران: علمی. چاپ نهم.
ـــ ریاحی، محمدامین (۱۳۷۴). گلگشت: در شعر و اندیشه حافظ. تهران: علمی.
ـــ زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۷۳). از کوچۀ رندان: درباره زندگی و اندیشه حافظ. تهران: سخن.
ـــ شفیعی کدکنی، محمدرضا (۱۳۹۶). این کیمیای هستی درباره حافظ؛ جمالشناسی و جهان شعری. تهران: سخن.
ـــ غلامی، زهرا (۱۳۸۲). حافظشناسی موضوعی؛ بررسی موضوعی دیوان حافظ. اصفهان: فرهنگ مردم.
ـــ غنی قاسم (۱۳۸۰). تاریخ عصر حافظ. تهران: زوّار. چاپ هشتم.
ـــ مرتضوی. منوچهر (۱۳۸۴). مکتب حافظ. تهران: ابن سینا. ویرایش چهارم
ـــ معین، محمد (۱۳۶۹). حافظ شیرینسخن. تهران: معین.
ـــ ملاح، حسینعلی (۱۳۶۷). حافظ و موسیقی. ویرایش ۲. تهران: هیرمند.
ـــ نیاز کرمانی. سعید (۱۳۹۵). حافظشناسی. تهران: پاژنگ.
* نرمافزار «حافظ»، اثر مؤسسۀ تحقيقات كامپيوتری نور، يكی از بهترين آثار در زمينۀ حافظشناسی است. در اين لوح فشرده متن كامل دیوان حافظ، امكان جستجو در دیوان و یک كتابخانۀ باارزش دربارۀ حافظ و اشعارش وجود دارد و همۀ دیوان با صدایی دلنشین و آرام خوانده میشود. برای همۀ كسانی كه به تحقیق دربارۀ حافظ علاقه دارند، تهيۀ اين اثر لازم است.
* لوح فشردۀ «نیستانِ جم» نیز یکی از بهترین منابع برای شناخت حافظ است. این لوح فشرده شامل بیش از صد ساعت سخنرانیِ از دکتر عبدالکریم سروش دربارۀ اندیشههای حافظ است و اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیارِ علاقمندانِ حافظ قرار میدهد.
✍🏼 #ایرج_شهبازی
🗓 نوزدهم مهرماه ۱۴۰۴
🔗 منبع
#حافظ
@Jaryaann
بیستم مهرماه به نامِ نامی حافظ گره خورده است. حافظ یکی شگفتآورترین ایرانیان در تاریخ بلند سرزمین ماست. او عصارۀ فکر و فرهنگ ایران و اشعارش آینۀ روحِ ایرانی است. در این آینۀ غماز میتوان به تماشای پنهانیترین زوایای وجود ایرانیان نشست. حافظ سخنگوی ناخودآگاه تباری ایرانیان است. او به مدد شهود شگفتآور خود توانسته است به درون ناخودآگاه جمعیِ ایرانیان راه یابد و بر بسیاری از گوشههای تاریک آن روشنایی بیفکند. از این جهت است که برای ایرانیان، حافظشناسی به معنای دقیق کلمه به معنی خودشناسی است. بر هر ایرانیِ وطندوستی واجب است که با حافظ انس بگیرد، دیوان ارجمند او را بارها و بارها مطالعه کند و در سخنانِ شیرینتر از شهد و شکر او تأمل کند.
خوشبختانه کتابها، مقالات و سخنرانیهای زیادی دربارۀ ابعاد گوناگون زندگی، زبان و اندیشۀ حافظ وجود دارد. در ادامه، فهرستی از چند منبع خوب دربارۀ حافظ را به شما دوستان عزیزم معرفی میکنم و امیدوارم که به تدریج آنها را مطالعه کنید و بر آگاهیهای خودتان درمورد حافظ بزرگ بیفزایید.
ـــ آشوری، داریوش (۱۳۷۹). عرفان و رندی در شعر حافظ(بازنگریستهی هستیشناسی حافظ). ویراست ۲؛ با بازنگری اساسی و کاست و افزود بسیار. تهران: نشر مرکز.
ـــ اسلامیندوشن، محمدعلی (۱۳۷۴). ماجرای پایانناپذیر حافظ. [تهران]: یزدان ، ۱۳۷۴.
ـــ برزگرِ خالقی، محمدرضا (۱۳۸۲). شاخِ نباتِ حافظ. تهران : زوّار.
ـــ پورنامداریان، تقی (۱۳۸۲). گمشدۀ لب دریا: تاملی در معنی و صورت شعر حافظ. تهران: سخن.
ـــ خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۷۲). حافظنامه. تهران : علمی فرهنگی و سروش.
ـــ خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۷۳). حافظنامه: شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ. ویراست ۲. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۷۴). حافظ. تهران: بنیانگذاران فرهنگ امروز.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۸۴). ذهن و زبان حافظ. چاپ هشتم/ ویراست سوم. تهران: ناهید.
ـــ درگاهی، محمود (۱۳۹۶). در خلافآمد عادت؛ مقالاتی در چالش با حافظشناسی رسمی و رایج. تهران: کویر.
ـــ دشتی، علی (۱۳۸۱). نقشی از حافظ. تهران: امیرکبیر.
ـــ رجائی، احمدعلی (۱۳۸۹). فرهنگ اشعار حافظ. تهران: علمی. چاپ نهم.
ـــ ریاحی، محمدامین (۱۳۷۴). گلگشت: در شعر و اندیشه حافظ. تهران: علمی.
ـــ زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۷۳). از کوچۀ رندان: درباره زندگی و اندیشه حافظ. تهران: سخن.
ـــ شفیعی کدکنی، محمدرضا (۱۳۹۶). این کیمیای هستی درباره حافظ؛ جمالشناسی و جهان شعری. تهران: سخن.
ـــ غلامی، زهرا (۱۳۸۲). حافظشناسی موضوعی؛ بررسی موضوعی دیوان حافظ. اصفهان: فرهنگ مردم.
ـــ غنی قاسم (۱۳۸۰). تاریخ عصر حافظ. تهران: زوّار. چاپ هشتم.
ـــ مرتضوی. منوچهر (۱۳۸۴). مکتب حافظ. تهران: ابن سینا. ویرایش چهارم
ـــ معین، محمد (۱۳۶۹). حافظ شیرینسخن. تهران: معین.
ـــ ملاح، حسینعلی (۱۳۶۷). حافظ و موسیقی. ویرایش ۲. تهران: هیرمند.
ـــ نیاز کرمانی. سعید (۱۳۹۵). حافظشناسی. تهران: پاژنگ.
* نرمافزار «حافظ»، اثر مؤسسۀ تحقيقات كامپيوتری نور، يكی از بهترين آثار در زمينۀ حافظشناسی است. در اين لوح فشرده متن كامل دیوان حافظ، امكان جستجو در دیوان و یک كتابخانۀ باارزش دربارۀ حافظ و اشعارش وجود دارد و همۀ دیوان با صدایی دلنشین و آرام خوانده میشود. برای همۀ كسانی كه به تحقیق دربارۀ حافظ علاقه دارند، تهيۀ اين اثر لازم است.
* لوح فشردۀ «نیستانِ جم» نیز یکی از بهترین منابع برای شناخت حافظ است. این لوح فشرده شامل بیش از صد ساعت سخنرانیِ از دکتر عبدالکریم سروش دربارۀ اندیشههای حافظ است و اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیارِ علاقمندانِ حافظ قرار میدهد.
✍🏼 #ایرج_شهبازی
🗓 نوزدهم مهرماه ۱۴۰۴
🔗 منبع
#حافظ
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
➖ #آرش_حیدری (جامعهشناس) در این سخنرانی با عنوان «قصه و قصهگو» از پیوند میان #جمع_تنها با #فاشیسم میگوید.
دیوید رایزمن در اثر کلاسیک خود «جمع تنها»، جامعهی مدرن را به سوی شکلدهی به نوعی شخصیت اجتماعی توصیف میکند که بیش از آنکه بر ارزشهای درونی یا سنتهای پایدار تکیه داشته باشد، رفتار و هویت خود را بر اساس تأیید جمع تنظیم میکند. این «جمع تنها» حاصلِ انبوه افرادی است که در دل اجتماع حضور دارند، اما پیوندهای عمیق و پایدارشان گسسته شده است. در نتیجه، هویت آنها شکننده و وابسته به نگاه دیگران باقی میماند. چنین بستری، گرچه پر از افراد به ظاهر متصل است، در سطح روانشناختی و اجتماعی میتواند زمینهساز ظهور فاشیسم باشد: افرادی تنها و ناپایدار در هویت، که در جستوجوی اقتدار و انسجام، جذب نظامهای توتالیتر میشوند. «جمع تنها» یادآور این نکته است که انبوهبودن همیشه به معنای پیوند واقعی نیست، و همین انقطاع پنهان میتواند بذر اقتدارگرایی را در دل جوامع مدرن بکارد.
🔗 مجله روانشناسی سایوین
⬅️ دیدن نسخهٔ کامل سخنرانی
⬅️ شنیدن نسخهٔ کامل سخنرانی
#روانشناسی_اجتماعی #جامعه #تنهایی #روانشناسی
@Jaryaann
دیوید رایزمن در اثر کلاسیک خود «جمع تنها»، جامعهی مدرن را به سوی شکلدهی به نوعی شخصیت اجتماعی توصیف میکند که بیش از آنکه بر ارزشهای درونی یا سنتهای پایدار تکیه داشته باشد، رفتار و هویت خود را بر اساس تأیید جمع تنظیم میکند. این «جمع تنها» حاصلِ انبوه افرادی است که در دل اجتماع حضور دارند، اما پیوندهای عمیق و پایدارشان گسسته شده است. در نتیجه، هویت آنها شکننده و وابسته به نگاه دیگران باقی میماند. چنین بستری، گرچه پر از افراد به ظاهر متصل است، در سطح روانشناختی و اجتماعی میتواند زمینهساز ظهور فاشیسم باشد: افرادی تنها و ناپایدار در هویت، که در جستوجوی اقتدار و انسجام، جذب نظامهای توتالیتر میشوند. «جمع تنها» یادآور این نکته است که انبوهبودن همیشه به معنای پیوند واقعی نیست، و همین انقطاع پنهان میتواند بذر اقتدارگرایی را در دل جوامع مدرن بکارد.
🔗 مجله روانشناسی سایوین
⬅️ دیدن نسخهٔ کامل سخنرانی
⬅️ شنیدن نسخهٔ کامل سخنرانی
#روانشناسی_اجتماعی #جامعه #تنهایی #روانشناسی
@Jaryaann
تجربهٔ از دست دادن عزیزان، افزون بر نشاندن غمی چندهفتهای یا چندماهه بر دل، پرسشهای هستیشناختی را هم پررنگتر میکند. پس از مرگ عزیزان ماهیت بازیگوشانهٔ زندگی بیشتر خودنمایی میکند، پس از مرگ عزیزان ناپایداری جهان جلوه میکند و شادی و اندوهش هردو بیمزه میشوند، پس از مرگ عزیزان دشمنی و حسد و کینه و باقی ویژگیهای بشری کودکانه مینماید، پس از مرگ عزیزان بیش از پیش از رسالت فرگشتی فاصله میگیری و کنارتر میایستی تا هرکه عجله دارد، بگذرد و برود.
اما قدرت فراموشی به سراغمان میآید و از ما کسی میسازد که همهٔ اینها را فراموش میکند! قدرت فراموشی ما را میفریبد و به زندگی میپیوندد.
✍🏼 #عباس_سلیمی_آنگیل
🔗 برکنار
#مرگ #فراموشی
@Jaryaann
اما قدرت فراموشی به سراغمان میآید و از ما کسی میسازد که همهٔ اینها را فراموش میکند! قدرت فراموشی ما را میفریبد و به زندگی میپیوندد.
✍🏼 #عباس_سلیمی_آنگیل
🔗 برکنار
#مرگ #فراموشی
@Jaryaann
از #قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر، به اهتمام و تصحیح غلامحسین یوسفی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵، ص ۲۴۶.
پرنیان پارسی
🔗 فرهنگستان زبان و ادب فارسی
#فتوت #ادب_پارسی
@Jaryaann
پرنیان پارسی
🔗 فرهنگستان زبان و ادب فارسی
#فتوت #ادب_پارسی
@Jaryaann
⚫️ مرضیه وفامهر همسر ناصر تقوایی دقایقی پیش در اینستاگرام خود نوشت:
#ناصر_تقوایی (۲۲ تیر ۱۳۲۰، آبادان- ۲۲ مهر ۱۴۰۴، تهران) فیلمساز، عکاس، نویسنده و از پیشگامان موج نوی سینمای ایران، سالیان زیادی بخاطر مخالفتش با سانسور از فیلمسازی بازماند. سریال «دایی جان ناپلئون» (برگرفته از رمانی به همین نام از ایرج پزشکزاد) بود و فیلمهای آرامش در حضور دیگران (۱۳۴۷) (براساس نوشته غلامحسین ساعدی و برندهٔ جایزهٔ شیر نقرهٔ)،صادق کرده (۱۳۵۱)، نفرین (۱۳۵۲)، ناخدا خورشید (۱۳۶۵) (اقتباسی از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی و برنده جایزه یوزپلنگ برنز جشنواره مهم لوکارنو) ای ایران (۱۳۶۸) و کاغذ بیخط (۱۳۸۰) از آثار او بودند.
@Jaryaann
ناصر تقوایی
هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید به رهایی رسید.
پروازش را به خاطر بسپاریم.
او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم.
او عاشق نور بود، شمع خویش را بیافروزیم.
او عاشق جامهی سپید بود، به یادش سپید بپوشیم.
او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم.
او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم.
یاد او را با نواختن و شنیدن موسیقی، و تماشای هنرها گرامی بداریم نه غیر از این.
راهش پر رهرو
#ناصر_تقوایی (۲۲ تیر ۱۳۲۰، آبادان- ۲۲ مهر ۱۴۰۴، تهران) فیلمساز، عکاس، نویسنده و از پیشگامان موج نوی سینمای ایران، سالیان زیادی بخاطر مخالفتش با سانسور از فیلمسازی بازماند. سریال «دایی جان ناپلئون» (برگرفته از رمانی به همین نام از ایرج پزشکزاد) بود و فیلمهای آرامش در حضور دیگران (۱۳۴۷) (براساس نوشته غلامحسین ساعدی و برندهٔ جایزهٔ شیر نقرهٔ)،صادق کرده (۱۳۵۱)، نفرین (۱۳۵۲)، ناخدا خورشید (۱۳۶۵) (اقتباسی از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی و برنده جایزه یوزپلنگ برنز جشنواره مهم لوکارنو) ای ایران (۱۳۶۸) و کاغذ بیخط (۱۳۸۰) از آثار او بودند.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️پیام #بهرام_بیضایی در بزرگداشت #ناصر_تقوایی در سال ۱۳۹۵ خورشیدی:
🔗 منبع
@Jaryaann
تقوایی بودن تقوایی را به مجلس بزرگداشت او تبریک میگویم.
🔗 منبع
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 زندگی #ناصر_تقوایی (۲۲ تیر ۱۳۲۰- ۲۲ مهر ۱۴۰۴) فراز و فرودهای بسیاری داشت؛ او که راوی زندهترین قصههای ما بود. این گزارش مروری بر تاریخ پرشور زندگی هنری و البته کارهای زیاد ناتمام و خانهنشینی متأثرکنندهٔ اوست.
🔗 روزآروز
#سینما
@Jaryaann
🔗 روزآروز
#سینما
@Jaryaann
➖ذهن متورم
برای بیصداترین فریادها
(بازنشر، به بهانهی گرانیها و بیارزششدن هر روزه و سرسامآور پول ملی و خرد شدن مداوم کمر مردمان سرزمینم)
▪️من دانشجوی جامعهشناسیام، نه اقتصاد یا رفاه و سیاستگذاری اجتماعی. از پیامدهای اقتصادی و رفاهی تورم سر در نمیآورم. اما برایم یک جنبهی دیگر از این گرانی همیشگی مهم است: تورم با ذهنهای ما چه میکند؟ آدمیزادی که از صبح تا شب به گرانی فکر میکند، چه بلایی سرش میآید؟
▪️به نظرم تورم، جدا از فقیر کردن و بیچاره کردن اقتصادی ما، یک کار دیگری هم میکند: نوع نگاه ما را به دنیا تغییر میدهد. گرانی، به خصوص وقتی که مقدارش قابل پیشبینی نیست، آرام آرام، ما را به جهان «بیاعتماد» میکند. ذهن تورمزده، به فردا بیاعتماد است. از فردا میترسد. فردا برایش چیزی ترسناک است. تورم، امنیت ِ روانی را از آدمیزاد میگیرد. یعنی وقتی خسته و کوفته به خانه میروی، به جای اینکه دیگر چند ساعتی آرامش داشتهباشی و برای کار فردا آماده شوی، باز هم حس ناامنی داری. از فردا میترسی. آدمیزاد تورمزده، ترسخوردهاست. از ریسمان سیاه و سفید میترسد. از آمدن فردا هراس دارد.
▪️گرانی مداوم و همیشگی، موقعیت روزمره را به موقعیت همیشه اضطراری تبدیل میکند. این عقربهی دور موتور ماشینها را دیدهاید؟ از یک جایی، دور موتور نباید بالاتر برود. حالا ممکن است استثنائاً برای یک معکوس کشیدن یا برای یک سربالایی، لازم باشد دور موتور بالا برود، اما نباید زیاد در آن وضعیت بماند. اگر در آن دور موتور بالا بماند و دنده عوض نکنی، موتور ِ بهترین ماشین دنیا هم باشد، میسوزد. تورم، موتورهای ما را روز و شب، در همان دور بالا نگه داشتهاست. ذهنهای ما، آزاد نمیشوند. مدام نگران فرداییم. مدام در اصطکاک. خلاص نمیشویم.
▪️ذهن تورمزده، خودخواه میشود. آدمیزاد، اهل حساب و کتاب است. در همه جا هم همین است. اما ذهن ِ ترسخوردهی ناامن، مستعد ِ خودخواه شدن است. چرا؟ چون هر جور حساب میکند، فردایش میتواند بدتر از امروزش باشد. ماه دیگرش میتواند فقیر تر و سال دیگرش، بیچارهتر. پس اصلاً فرصت و مجال و امکان فکر کردن به درد دیگران را ندارد. اضطرار دارد. خطر نزدیک است. پس ناخودآگاه شروع میکند به دو در کردن. به پیچاندن. به حقخوری. میل بقایش اقتضا میکند که بدزدد. که جمع کند. حریص باشد. برای آن فردای وحشتناک ِ همیشهی خودش و نهایتاً نزدیکانش، حرص بزند و به هر قیمتی شده، پول جمع کند. حالا میخواهد پول تمیز باشد یا کثیف. حقخوری باشد یا اختلاس. تخم مرغ دزدی باشد یا شتردزدی. همین است که ذهن تورمزده، تکخور میشود. طماع میشود. گور بابای بقیه!
▪️ذهن متورم، "میانبرطلب" میشود. میخواهد راههای کوتاهتر پیدا کند. راههای زودبازده. مسیرهای خلوت. چون زمان طولانی، ترسناک است. چون دیو گرانی لب به لب پاهایش است. پلهای پشت سرش مدام خراب میشود. پس باید بدود. باید زرنگبازی کند. اتوبان و خیابان اصلی جواب نمیدهد. همین است که مستعد گول خوردن میشود: زرنگترها، در باغ سبز نشان میدهند و میاندازنش توی کوچه پسکوچههای بن بست و هست و نیست سخت به دست آمدهاش را به جیب میزنند. دیندار و بیدین و حزباللهی و پیر و جوان و روستایی و شهری هم ندارد. "همه" میخواهند سه سوته میلیاردر شوند. شاید یک شب، یک ماه، یک سال، از این فشار وحشتناک دربیایند. یک نفس راحت بکشند. این است که خوراک بازاریابیهای شبکهای و سرمایهگذاریهای فیک میشوند. و قربانیتر، بیچارهتر، مستأصلتر.
✍🏼 #مهدی_سلیمانیه
#از_رنجی_که_میبریم
🔗 راهیانه
#احساس_ناامنی #فقر #تورم_علیه_اخلاق
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
@Jaryaann
برای بیصداترین فریادها
(بازنشر، به بهانهی گرانیها و بیارزششدن هر روزه و سرسامآور پول ملی و خرد شدن مداوم کمر مردمان سرزمینم)
▪️من دانشجوی جامعهشناسیام، نه اقتصاد یا رفاه و سیاستگذاری اجتماعی. از پیامدهای اقتصادی و رفاهی تورم سر در نمیآورم. اما برایم یک جنبهی دیگر از این گرانی همیشگی مهم است: تورم با ذهنهای ما چه میکند؟ آدمیزادی که از صبح تا شب به گرانی فکر میکند، چه بلایی سرش میآید؟
▪️به نظرم تورم، جدا از فقیر کردن و بیچاره کردن اقتصادی ما، یک کار دیگری هم میکند: نوع نگاه ما را به دنیا تغییر میدهد. گرانی، به خصوص وقتی که مقدارش قابل پیشبینی نیست، آرام آرام، ما را به جهان «بیاعتماد» میکند. ذهن تورمزده، به فردا بیاعتماد است. از فردا میترسد. فردا برایش چیزی ترسناک است. تورم، امنیت ِ روانی را از آدمیزاد میگیرد. یعنی وقتی خسته و کوفته به خانه میروی، به جای اینکه دیگر چند ساعتی آرامش داشتهباشی و برای کار فردا آماده شوی، باز هم حس ناامنی داری. از فردا میترسی. آدمیزاد تورمزده، ترسخوردهاست. از ریسمان سیاه و سفید میترسد. از آمدن فردا هراس دارد.
▪️گرانی مداوم و همیشگی، موقعیت روزمره را به موقعیت همیشه اضطراری تبدیل میکند. این عقربهی دور موتور ماشینها را دیدهاید؟ از یک جایی، دور موتور نباید بالاتر برود. حالا ممکن است استثنائاً برای یک معکوس کشیدن یا برای یک سربالایی، لازم باشد دور موتور بالا برود، اما نباید زیاد در آن وضعیت بماند. اگر در آن دور موتور بالا بماند و دنده عوض نکنی، موتور ِ بهترین ماشین دنیا هم باشد، میسوزد. تورم، موتورهای ما را روز و شب، در همان دور بالا نگه داشتهاست. ذهنهای ما، آزاد نمیشوند. مدام نگران فرداییم. مدام در اصطکاک. خلاص نمیشویم.
▪️ذهن تورمزده، خودخواه میشود. آدمیزاد، اهل حساب و کتاب است. در همه جا هم همین است. اما ذهن ِ ترسخوردهی ناامن، مستعد ِ خودخواه شدن است. چرا؟ چون هر جور حساب میکند، فردایش میتواند بدتر از امروزش باشد. ماه دیگرش میتواند فقیر تر و سال دیگرش، بیچارهتر. پس اصلاً فرصت و مجال و امکان فکر کردن به درد دیگران را ندارد. اضطرار دارد. خطر نزدیک است. پس ناخودآگاه شروع میکند به دو در کردن. به پیچاندن. به حقخوری. میل بقایش اقتضا میکند که بدزدد. که جمع کند. حریص باشد. برای آن فردای وحشتناک ِ همیشهی خودش و نهایتاً نزدیکانش، حرص بزند و به هر قیمتی شده، پول جمع کند. حالا میخواهد پول تمیز باشد یا کثیف. حقخوری باشد یا اختلاس. تخم مرغ دزدی باشد یا شتردزدی. همین است که ذهن تورمزده، تکخور میشود. طماع میشود. گور بابای بقیه!
▪️ذهن متورم، "میانبرطلب" میشود. میخواهد راههای کوتاهتر پیدا کند. راههای زودبازده. مسیرهای خلوت. چون زمان طولانی، ترسناک است. چون دیو گرانی لب به لب پاهایش است. پلهای پشت سرش مدام خراب میشود. پس باید بدود. باید زرنگبازی کند. اتوبان و خیابان اصلی جواب نمیدهد. همین است که مستعد گول خوردن میشود: زرنگترها، در باغ سبز نشان میدهند و میاندازنش توی کوچه پسکوچههای بن بست و هست و نیست سخت به دست آمدهاش را به جیب میزنند. دیندار و بیدین و حزباللهی و پیر و جوان و روستایی و شهری هم ندارد. "همه" میخواهند سه سوته میلیاردر شوند. شاید یک شب، یک ماه، یک سال، از این فشار وحشتناک دربیایند. یک نفس راحت بکشند. این است که خوراک بازاریابیهای شبکهای و سرمایهگذاریهای فیک میشوند. و قربانیتر، بیچارهتر، مستأصلتر.
✍🏼 #مهدی_سلیمانیه
#از_رنجی_که_میبریم
🔗 راهیانه
#احساس_ناامنی #فقر #تورم_علیه_اخلاق
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
@Jaryaann