کفر عمر بن الخطاب
Photo
1️⃣1️⃣ مورد یازدهم از جهالت های عمر:
⭕️عمر علم به شکیات در نماز را نداشت:
🔻از 4 راوی، با واسطه محکول و کریب (روات بخاری و مسلم) از ابن عباس که صحیح میباشند چنین نقل کرده اند🔻
1️⃣طریق محمد بن اسحاق🔻
🔶ابنعباس گفت:
نزد عمر نشته بودم و او در آن زمان خلیفه بود و گفت ای پسر عباس! آیا از رسول خدا یا احدی از صحابه در مورد مردی که در نماز خود شک میکند(کدام رکعت است) چیزی شنیده ای؟
گفتم: نه، مگر شما نشنیدهاید ای امیر فاسقان؟ عمر گفت نه!
در همین هنگام، عبدالرحمن بن عوف وارد شد و پرسید: شما درباره چه چیزی صحبت میکنید؟
عمر پاسخ داد: ما دربارهٔ مردی صحبت کردیم که در نمازش شک دارد بیشتر شده یا کمتر چه باید بکند؟
عبدالرحمن گفت: من این را از رسولخدا شنیدهام.
عمر فرمود: تو در نزد ما عادل و مورد اعتماد هستی؛ آنچه شنیدی را بگو.
عبدالرحمن گفت:
رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله و سلّم فرمودند:...
📕 المستدرك على الصحيحين
🔹هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ شَاهِدٌ لِحَدِيثِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ ثَابِتِ بْنِ ثَوْبَانَ الَّذِي أَمْلَيْتُ قَبْلَ هَذَيْنِ الْحَدِيثَيْنِ
🔸این حدیث، صحیح است بر طبق شرط مسلم، و تأییدکنندهٔ حدیث عبدالرحمن بن ثابت بن ثوبان است که پیش از این دو حدیث، آن را املا کردهام.
📕السنن الكبرى البيهقي
📕 مسند أحمد - ت شاكر
2️⃣طریق عبدالرحمن بن ثابت🔻
📕المستدرك على الصحيحين
هَذَا حَدِيثٌ مُفَسَّرٌ👈🏼 صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ
📕السنن الكبرى البيهقي
3️⃣طریق ثور بن یزید🔻
📕السنن الكبرى البيهقي
4️⃣طریق عبید الله بن عبدالله🔻
🔶از طریق عبید الله بن عبدالله نیز وارد شده که بسیار بسیار خلاصه نقل کردند تا آبرو خلیفه نرود.
📕السنن الكبرى البيهقي
🔰پ ن:
➖عمر خلیفه ای بود که حتی علم به شکیات نماز هم نداشت و از صحابه میپرسید، این سوال وی استفهام انکاری نیست، چراکه وی به ندانستن اذعان کرده است و برای تست کردن سوال نکرده بلکه برای آموختن سوال کرده.
➖سابق نیز اینجا اعتراف وی به جهالت های خود و مشغول بودن در بازار و داد و ستد را آورده بودیم.
⛔️و باز هم این سوال مطرح میشود چطور یک فرد جاهل خلیفه اسلام میشود وقتی صحابه ای از وی عالم تر است و خود وی نیز اذعان به جهالتش میکند⁉️
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
⭕️عمر علم به شکیات در نماز را نداشت:
🔻از 4 راوی، با واسطه محکول و کریب (روات بخاری و مسلم) از ابن عباس که صحیح میباشند چنین نقل کرده اند🔻
1️⃣طریق محمد بن اسحاق🔻
1213 - حدثنا ابو زكريا يحيى بن محمد العنزي، وابو بكر محمد بن جعفر المزكي قالا: ثنا ابو عبد الله محمد بن ابراهيم العبدي، ثنا احمد بن ابي شعيب الحراني، ثنا محمد بن سلمة، عن محمد بن اسحاق، عن مكحول، عن كريب، عن ابن عباس قال: جلست الى عمر بن الخطاب وهو خليفة فقال: يا ابن عباس، ما سمعت من رسول الله صلى الله عليه وسلم او من احد من اصحابه ما يذكر ما امر به رسول الله صلى الله عليه وسلم اذا سها المرء في صلاته؟ قلت: لا، اوما سمعت يا امير المؤمنين؟ قال: لا، فدخل علينا عبد الرحمن بن عوف فقال: فيما انتما؟ فقال عمر: سألته هل سمع رسول الله صلى الله عليه وسلم او من احد من اصحابه يذكر ما امر به رسول الله صلى الله عليه وسلم اذا سها المرء في صلاته، فقال عبد الرحمن: عندي علم من ذلك، فقال عمر: هلم فانت العدل الرضا، فقال عبد الرحمن: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول....
🔶ابنعباس گفت:
نزد عمر نشته بودم و او در آن زمان خلیفه بود و گفت ای پسر عباس! آیا از رسول خدا یا احدی از صحابه در مورد مردی که در نماز خود شک میکند(کدام رکعت است) چیزی شنیده ای؟
گفتم: نه، مگر شما نشنیدهاید ای امیر فاسقان؟ عمر گفت نه!
در همین هنگام، عبدالرحمن بن عوف وارد شد و پرسید: شما درباره چه چیزی صحبت میکنید؟
عمر پاسخ داد: ما دربارهٔ مردی صحبت کردیم که در نمازش شک دارد بیشتر شده یا کمتر چه باید بکند؟
عبدالرحمن گفت: من این را از رسولخدا شنیدهام.
عمر فرمود: تو در نزد ما عادل و مورد اعتماد هستی؛ آنچه شنیدی را بگو.
عبدالرحمن گفت:
رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله و سلّم فرمودند:...
📕 المستدرك على الصحيحين
🔹هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ شَاهِدٌ لِحَدِيثِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ ثَابِتِ بْنِ ثَوْبَانَ الَّذِي أَمْلَيْتُ قَبْلَ هَذَيْنِ الْحَدِيثَيْنِ
🔸این حدیث، صحیح است بر طبق شرط مسلم، و تأییدکنندهٔ حدیث عبدالرحمن بن ثابت بن ثوبان است که پیش از این دو حدیث، آن را املا کردهام.
📕السنن الكبرى البيهقي
📕 مسند أحمد - ت شاكر
2️⃣طریق عبدالرحمن بن ثابت🔻
1211 - حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ الْحَافِظُ، أَنْبَأَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ الرَّاسِبِيُّ، ثنا عَمَّارُ بْنُ مَطَرٍ الرَّهَاوِيُّ، ثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ ثَابِتٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ مَكْحُولٍ، عَنْ كُرَيْبٍ، مَوْلَى ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «§مَنْ سَهَا فِي صَلَاتِهِ فِي ثَلَاثٍ وَأَرْبَعٍ فَلْيُتِمَّ، فَإِنَّ الزِّيَادَةَ خَيْرٌ مِنَ النُّقْصَانِ»
📕المستدرك على الصحيحين
هَذَا حَدِيثٌ مُفَسَّرٌ👈🏼 صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ
📕السنن الكبرى البيهقي
3️⃣طریق ثور بن یزید🔻
3806 -...وَرُوِيَ أَيْضًا عَنْ ثَوْرِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ مَكْحُولٍ، كَذَلِكَ مَوْصُولًا وَرُوِي مِنْ وَجْهٍ آخَرَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ
📕السنن الكبرى البيهقي
4️⃣طریق عبید الله بن عبدالله🔻
3807 - ... عَنْ عُبَيْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: كُنْتُ أُذَاكِرُ عُمَرَ شَيْئًا مِنَ الصَّلَاةِ فَأَتَى عَلَيْنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، فَقَالَ: أَلَا أُحَدِّثُكُمْ ...
🔶از طریق عبید الله بن عبدالله نیز وارد شده که بسیار بسیار خلاصه نقل کردند تا آبرو خلیفه نرود.
📕السنن الكبرى البيهقي
🔰پ ن:
➖عمر خلیفه ای بود که حتی علم به شکیات نماز هم نداشت و از صحابه میپرسید، این سوال وی استفهام انکاری نیست، چراکه وی به ندانستن اذعان کرده است و برای تست کردن سوال نکرده بلکه برای آموختن سوال کرده.
➖سابق نیز اینجا اعتراف وی به جهالت های خود و مشغول بودن در بازار و داد و ستد را آورده بودیم.
⛔️و باز هم این سوال مطرح میشود چطور یک فرد جاهل خلیفه اسلام میشود وقتی صحابه ای از وی عالم تر است و خود وی نیز اذعان به جهالتش میکند⁉️
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
👍12👏4❤3👎2👌1
کفر عمر بن الخطاب
Photo
2️⃣1️⃣مورد دوازدهم از جهالت های عمر:
⭕️اینبار جهل عمربن الخطاب به ارث زن از دیه همسرش:
🔻با متون مختلف چنین وارد شده است:
🔶عمر بن الخطّاب میگفت:دیه برای عاقله است (عاقله” کسانیاند که از طرف پدری به مقتول نسب دارند)، و زن از دیهٔ شوهرش چیزی به ارث نمیبرد.
تا آنکه الضحّاک بن سُفْیان خطاب به او گفت: رسول خدا به من نوشت که باید به زن أشیمِ الضّبابی از دیهٔ شوهرش ارث داده شود.
👈🏼پس عمر از گفتهٔ اول خود برگشت.
📕سنن أبي داود - ت الأرنؤوط
🔻در قول دیگری چنین نقل شده:
🔶عمر در مِنی از مردم پرسید: چه کسی از شما علمی درباره ارث بردن زنان از دیه شوهرشان را دارد؟
الضّحّاک بن سُفیان الکِلابی برخاست و گفت: داخلِ خانهات شو تا تو را به اطلاع برسانم. پس داخل شد.
گفت: پیامبر خدا برای من نوشت که زوجهٔ أشیَم الضِّبابی از دیهٔ شوهرش میراث ببرد.
📕المعجم الكبير
🔻باز با عباراتی دیگر چنین آوردند:
🔶زنی نزد عمر بن خطاب آمد که در پی کشتهشدن شوهرش، از او خواست تا از دیهی شوهر سهمی برایش بگذارد. 👈🏼عمر گفت: من چنین چیزی از رسول خدا نمیدانم. سپس از جماعت پرسید: اگر کسی چیزی از رسول خدا در اینباره شنیده، بایستد. ضحاک بن سفیان کِلابی برخاست و گفت که پیامبر به او نامه نوشته بودند تا زن اشیم ضبابی را از دیهی شوهرش ارثمند کنند. عمر نیز سهمی از دیه به آن زن بخشید.
📕المعجم الكبير
📕لأحاديث المختارة المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما المقدسي، ضياء الدين
85 - إِسْنَاده صَحِيح
86 - إِسْنَاده صَحِيح
87 - إِسْنَاده صَحِيح
88 - إِسْنَاده صَحِيح
🔰پ ن:
بازهم جهالت و باز هم صحابی دیگر به وی سنت را یاد میدهد.
⛔️و باز هم این سوال مطرح میشود چطور یک فرد جاهل خلیفه اسلام میشود وقتی صحابه ای از وی عالم تر است و خود وی نیز اذعان به جهالتش میکند⁉️
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
⭕️اینبار جهل عمربن الخطاب به ارث زن از دیه همسرش:
🔻با متون مختلف چنین وارد شده است:
2927 - حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ صَالِحٍ، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ سَعِيدٍ، قَالَ: كَانَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: يَقُولُ: الدِّيَةُ لِلْعَاقِلَةِ، وَلَا تَرِثُ الْمَرْأَةُ مِنْ دِيَةِ زَوْجِهَا شَيْئًا، حَتَّى قَالَ لَهُ الضَّحَّاكُ بْنُ سُفْيَانَ: كَتَبَ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ صلّى الله عليه -[130]- وسلم: «أَنْ أُوَرِّثَ امْرَأَةَ أَشْيَمَ الضِّبَابِيِّ، مِنْ دِيَةِ زَوْجِهَا»👈🏼 فَرَجَعَ عُمَرُ
قَالَ أَحْمَدُ بْنُ صَالِحٍ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، بِهَذَا الْحَدِيثِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ سَعِيدٍ، وَقَالَ فِيهِ: وَكَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ اسْتَعْمَلَهُ عَلَى الْأَعْرَابِ
🔶عمر بن الخطّاب میگفت:دیه برای عاقله است (عاقله” کسانیاند که از طرف پدری به مقتول نسب دارند)، و زن از دیهٔ شوهرش چیزی به ارث نمیبرد.
تا آنکه الضحّاک بن سُفْیان خطاب به او گفت: رسول خدا به من نوشت که باید به زن أشیمِ الضّبابی از دیهٔ شوهرش ارث داده شود.
👈🏼پس عمر از گفتهٔ اول خود برگشت.
📕سنن أبي داود - ت الأرنؤوط
🔻در قول دیگری چنین نقل شده:
8140 -..سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيِّبِ قَالَ: قَامَ عُمَرُ بِمِنًى، فَسَأَلَ النَّاسَ: مَنْ عِنْدَهُ عَلِمٌ مِنْ مِيرَاثِ الْمَرْأَةِ مِنْ عَقْلِ زَوْجِهَا، فَقَامَ الضَّحَّاكُ بْنُ سُفْيَانَ الْكِلَابِيُّ، فَقَالَ: ادْخُلْ قُبَّتَكَ حَتَّى أُخْبِرَكَ فَدَخَلَ، فَأَتَاهُ فَقَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ أُوَرِّثَ امْرَأَةَ أَشْيَمٍ الضِّبَابِيِّ مِنْ عَقْلِ زَوْجِهَا
🔶عمر در مِنی از مردم پرسید: چه کسی از شما علمی درباره ارث بردن زنان از دیه شوهرشان را دارد؟
الضّحّاک بن سُفیان الکِلابی برخاست و گفت: داخلِ خانهات شو تا تو را به اطلاع برسانم. پس داخل شد.
گفت: پیامبر خدا برای من نوشت که زوجهٔ أشیَم الضِّبابی از دیهٔ شوهرش میراث ببرد.
📕المعجم الكبير
🔻باز با عباراتی دیگر چنین آوردند:
8141 -.. عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيِّبِ، أَنَّ امْرَأَةً أَتَتْ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قُتِلَ زَوْجُهَا، فَسَأَلَتْهُ أَنْ يُوَرِّثَهَا مِنْ دِيَةِ زَوْجِهَا، فَقَالَ:👈🏼 مَا أَعْلَمُ لَكِ شَيْئًا، ثُمَّ نَشَدَ النَّاسَ مَنْ كَانَ عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلْيَقُمْ، فَقَامَ الضَّحَّاكُ بْنُ سُفْيَانَ الْكِلَابِيُّ، فَقَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ أُوَرِّثَ امْرَأَةَ أَشْيَمٍ الضِّبَابِيِّ مِنْ دِيَةِ زَوْجِهَا فَوَرَّثَهَا عُمَرُ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ
🔶زنی نزد عمر بن خطاب آمد که در پی کشتهشدن شوهرش، از او خواست تا از دیهی شوهر سهمی برایش بگذارد. 👈🏼عمر گفت: من چنین چیزی از رسول خدا نمیدانم. سپس از جماعت پرسید: اگر کسی چیزی از رسول خدا در اینباره شنیده، بایستد. ضحاک بن سفیان کِلابی برخاست و گفت که پیامبر به او نامه نوشته بودند تا زن اشیم ضبابی را از دیهی شوهرش ارثمند کنند. عمر نیز سهمی از دیه به آن زن بخشید.
📕المعجم الكبير
📕لأحاديث المختارة المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما المقدسي، ضياء الدين
85 - إِسْنَاده صَحِيح
86 - إِسْنَاده صَحِيح
87 - إِسْنَاده صَحِيح
88 - إِسْنَاده صَحِيح
🔰پ ن:
بازهم جهالت و باز هم صحابی دیگر به وی سنت را یاد میدهد.
⛔️و باز هم این سوال مطرح میشود چطور یک فرد جاهل خلیفه اسلام میشود وقتی صحابه ای از وی عالم تر است و خود وی نیز اذعان به جهالتش میکند⁉️
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
👍12❤3👏3👌1
کفر عمر بن الخطاب
Photo
3️⃣1️⃣مورد سیزدهم از جهالت های عمر:
⭕️اعتراف عمر مبنی بر اینکه همه مردم از عمر فقیه تر و عالم تر هستند:
📕فتح القدير للشوكاني
📕سعيد بن منصور
📕سنن الکبری
📕 تفسير ابن كثير
🔻طریق دیگر از سُلَّمی، با لفظی شکست عمر:
🔻طریق دیگر از عبدالله بن مصعب با لفظ اشتباه عمر:
📕 تفسير ابن كثير
📽در اینجا نیز اعتراف عبدالحمید، امام کنونی عمریه آورده شده.
🔰پ ن:
➖این مورد سوای جهل عمر، بدعت وی نیز محسوب میشود که سابق نیز لیستی از بدعات وی ارائه کرده بودیم.
➖و چقدر بدعت هایی هست نزد عمریه که کسی به عمر اشکال نکرده و آنها بجای سنت نزد عمریه جاگرفته و این بیچارگان به دینی بدعت آلود عمل میکنند، بماند که اینجا هم بخاطر وجود شاهدین بزور پذیرفت و الا شلاق و بداخلاقی وی و مخالفت های وی داستانی مشهور دارد.
➖در اینجا نیز بیان کردیم که خود عمر از نشر سنت و حدیث ممانعت میکرد و بدعات خود را قالب کرده و حتی از اسراییلیات نیز کمک میگرفت.
این همان خلیفه جاهلی است که در مقابل چنین خلیفه ای یعنی مولا امیرالمومنین علیه السلام دکان و دستگاه باز کرد😞👇🏽
⛔️و باز هم این سوال مطرح میشود چطور یک فرد جاهل خلیفه اسلام میشود وقتی صحابه ای از وی عالم تر است و خود وی نیز اذعان به جهالتش میکند⁉️
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
⭕️اعتراف عمر مبنی بر اینکه همه مردم از عمر فقیه تر و عالم تر هستند:
وَأَخْرَجَ سَعِيدُ بْنُ مَنْصُورٍ، وَأَبُو يَعْلَى. قَالَ السُّيُوطِيُّ بِسَنَدٍ جَيِّدٍ: أَنَّ عُمَرَ نَهَى النَّاسَ أَنْ يَزِيدُوا النِّسَاءَ فِي صَدَقَاتِهِنَّ عَلَى أَرْبَعِمِائَةِ دِرْهَمٍ، فَاعْتَرَضَتْ لَهُ امْرَأَةٌ مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالَتْ: أَمَا سَمِعْتَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ يَقُولُ: وَآتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَقَالَ: اللَّهُمَّ غَفْرًا 👈🏼كُلُّ النَّاسِ أَفْقَهُ مِنْ عُمَرَ، فَرَكِبَ الْمِنْبَرَ فَقَالَ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ! إِنِّي كُنْتُ نَهَيْتُكُمْ أَنْ تَزِيدُوا النِّسَاءَ فِي صَدَقَاتِهِنَّ عَلَى أَرْبَعِمِائَةِ دِرْهَمٍ، فَمَنْ شَاءَ أَنْ يُعْطِيَ من ماله ما أحبّ. قال أبو يعلى: فَمَنْ طَابَتْ نَفْسُهُ فَلْيَفْعَلْ.
قَالَ ابْنُ كَثِيرٍ: إِسْنَادُهُ جَيِّدٌ قَوِيٌّ، وَقَدْ رُوِيَتْ هَذِهِ الْقِصَّةُ بِأَلْفَاظٍ مُخْتَلِفَةٍ، هَذَا أَحَدُهَا....
🔶سعید بن منصور و ابویعلی روایت کرده اند.👈ابن کثیر میگوید:اسنادش جید قوی است و به تحقیق که این قصه با الفاظ مختلف روایت شده که این(فقط)یکی از آنهاست 👉...
که سیوطی میگوید👈 سندش جید👉 است
که:
روزي عمر بن خطاب خطبه مي خواند گفت: هر که بر مهريه زن مغالات (زياده روي) کند و از چهارصد درهم بيشتر مهر نمايد او را حد مي زنم ( تنبيه ميکنم) و آنچه بر چهارصد درهم افزوده باشد را داخل بيت المال مي کنم! پير زني در آنجا حاضر بود. برخاست و گفت: اي عمر کلام تو اولي (بهتر) به قبول است يا کلام خداوند تبارک و تعالي ؟؟؟
عمر گفت: کلام خداوند. پير زن گفت:خداوند فرموده: ... و مال فراوانی (بعنوان مهر) به او پرداختهاید، چیزی از آن را پس نگیرید(نساء /20)
عمر گفت:
👈 تمام مردم از عمر فقیه ترند 👉
پس بر منبر نشست و گفت: ای مردم! من شما را از افزایش دادن مهر زنان بر چهارصد درهم نهی کرده بودم، حال هر کس بخواهد میتواند از مال خود هر مقداری را که دوست دارد بدهد.
ابو یعلی گفت: پس هر کس هرچه دلش بخواهد انجام دهد.
📕فتح القدير للشوكاني
📕سعيد بن منصور
📕سنن الکبری
📕 تفسير ابن كثير
🔻طریق دیگر از سُلَّمی، با لفظی شکست عمر:
طَرِيقٌ أُخْرَى: قَالَ ابْنُ الْمُنْذِرِ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ، عَنْ قَيْسِ بْنِ رَبِيعٍ، عَنْ أَبِي حُصَيْنٍ، عَنْ 👈🏼أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيِّ قَالَ: قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: لَا تُغَالُوا فِي مُهُورِ [5] النِّسَاءِ.... فَقَالَ عُمَرُ: إِنَّ امْرَأَةً خَاصَمَتْ عُمَرَ فَخَصَمَتْهُ [6]🔶زنی با عمر در دعوایی وارد شد و او را در آن دعوا شکست داد.
🔻طریق دیگر از عبدالله بن مصعب با لفظ اشتباه عمر:
طَرِيقٌ أُخْرَى: عَنْ عُمَرَ فِيهَا انْقِطَاعٌ: قَالَ الزُّبَيْرُ بْنُ بَكَّارٍ حَدَّثَنِي عَمِّي مُصْعَبُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ 👈🏼جَدِّي قَالَ: قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ لَا تَزِيدُوا فِي مُهُورِ [7] النِّسَاءِ ... فَقَالَ عُمَرُ: امْرَأَةٌ أَصَابَتْ [9] وَرَجُلٌ أَخْطَأَ [10]🔶زنی درست عمل کرد و مردی اشتباه کرد
📕 تفسير ابن كثير
📽در اینجا نیز اعتراف عبدالحمید، امام کنونی عمریه آورده شده.
🔰پ ن:
➖این مورد سوای جهل عمر، بدعت وی نیز محسوب میشود که سابق نیز لیستی از بدعات وی ارائه کرده بودیم.
➖و چقدر بدعت هایی هست نزد عمریه که کسی به عمر اشکال نکرده و آنها بجای سنت نزد عمریه جاگرفته و این بیچارگان به دینی بدعت آلود عمل میکنند، بماند که اینجا هم بخاطر وجود شاهدین بزور پذیرفت و الا شلاق و بداخلاقی وی و مخالفت های وی داستانی مشهور دارد.
➖در اینجا نیز بیان کردیم که خود عمر از نشر سنت و حدیث ممانعت میکرد و بدعات خود را قالب کرده و حتی از اسراییلیات نیز کمک میگرفت.
و اینبار عمر جاهل تر از یک زن است که خود اعتراف کرده و حتی اذعان به اشتباه کردن و شکست خوردن میکند.
این همان خلیفه جاهلی است که در مقابل چنین خلیفه ای یعنی مولا امیرالمومنین علیه السلام دکان و دستگاه باز کرد😞👇🏽
🔶امام علی علیه السلام:سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی
از من بپرسید، پیش از آنکه مرا از دست بدهید.
📕المستدرك على الصحيحين
🔶أنا مدينة العلم وعلي بابها...والصواب الحديث حسن...
پیامبر (ص) من شهر علم هستم و علی (ع) در آن است.
📕سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد
🔶أعلم أمتى من بعدى على بن أبى طالب
پیامبر (ص) :اعلم امت من بعد از من علی (ع) است.
📕كنز العمال
⛔️و باز هم این سوال مطرح میشود چطور یک فرد جاهل خلیفه اسلام میشود وقتی صحابه ای از وی عالم تر است و خود وی نیز اذعان به جهالتش میکند⁉️
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
👏7❤4🤬3👌2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالحمید، امام زمان جماعت عمریه نیز چنین اعتراف کرده و بر صحت حدیث و جهل خلیفه خود مهر تایید میزند
🔶قال عمر بن الخطاب: کل ناس افقه من عمر
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
#عبدالحمید
🔶قال عمر بن الخطاب: کل ناس افقه من عمر
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
#عبدالحمید
👌8🤬5👍4❤1
4️⃣1️⃣مورد چهاردهم از جهالت های عمر:
⭕️اعترافی دیگر از عمر (مشابه مورد سیزدهم) مبنی بر اینکه همه مردم از عمر فقیه تر و عالم تر هستند:
❶به طریق ابن جدعان:
🔶عمر از مردی شنید که گفت خدایا مرا در اقلین قرار بده. عمر گفت این اقلین چیست؟ آن شخص به عمر گفت:کسانی که به الله ایمان میاورند قلیل و کم هستند (هود ۴۰)
و بندگان کمی شکرگذارند (سبا ۱۳ )
👈🏼پس عمر گفت: تمام مردم از عمر داناتر و افقهتر هستند.
📕أحمد بن حنبل الزهد
❷به طریق ابراهیم تیمی:
📕مصنف ابن أبي شيبة
🔗مورد مشابه دیگر از همین اعتراف عمر در مقامی دیگر با توضیحات.
📽اعتراف عبدالحمید به این جهل عمر
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
⭕️اعترافی دیگر از عمر (مشابه مورد سیزدهم) مبنی بر اینکه همه مردم از عمر فقیه تر و عالم تر هستند:
❶به طریق ابن جدعان:
593 - حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ غَيْلَانَ، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنِ ابْنِ جُدْعَانَ قَالَ: سَمِعَ عُمَرُ رَجُلًا يَقُولُ: اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ الْأَقَلِّينَ فَقَالَ: يَا عَبْدَ اللَّهِ وَمَا الْأَقَلُّونَ؟» قَالَ: سَمِعْتُ اللَّهَ يَقُولُ: {وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ} [هود: 40] ، {وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ} [سبأ: 13] وَذَكَرَ آيَاتٍ أُخَرَ،👈🏼فَقَالَ عُمَرُ: «كُلُّ أَحَدٍ أَفْقَهُ مِنْ عُمَرَ»
🔶عمر از مردی شنید که گفت خدایا مرا در اقلین قرار بده. عمر گفت این اقلین چیست؟ آن شخص به عمر گفت:کسانی که به الله ایمان میاورند قلیل و کم هستند (هود ۴۰)
و بندگان کمی شکرگذارند (سبا ۱۳ )
👈🏼پس عمر گفت: تمام مردم از عمر داناتر و افقهتر هستند.
📕أحمد بن حنبل الزهد
❷به طریق ابراهیم تیمی:
29514 - حَدَّثَنَا يَزِيدُ بْنُ هَارُونَ، عَنِ الْعَوَّامِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ التَّيْمِيِّ، قَالَ: قَالَ رَجُلٌ عِنْدَ عُمَرَ: اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ الْقَلِيلِ، قَالَ: فَقَالَ عُمَرُ: «مَا هَذَا الَّذِي تَدْعُو بِهِ؟»، فَقَالَ: إِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ يَقُولُ: {وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِي الشَّكُورُ} [سبأ: 13]، فَأَنَا أَدْعُو أَنْ يَجْعَلَنِي مِنْ أُولَئِكَ الْقَلِيلِ، قَالَ: فَقَالَ عُمَرُ: «كُلُّ النَّاسِ أَعْلَمُ مِنْ عُمَرَ»
📕مصنف ابن أبي شيبة
🔗مورد مشابه دیگر از همین اعتراف عمر در مقامی دیگر با توضیحات.
📽اعتراف عبدالحمید به این جهل عمر
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
👏9👍5❤2
کفر عمر بن الخطاب
Photo
5️⃣1️⃣مورد پانزدهم از جهالت های عمر:
⭕️عمر از شتر و الاغ خانه اش هم گمراه تر بود:
1️⃣فقره گمراه تر بودن عمر از شتر خانه اش:
أبو نعيم في فضائل الصحابة، قال ابن كثير: إسناده صحيح".
🔶جبیر بن نفیر میگوید : شنیدم مردی از اهالی عراق به عمر گفت : هیچکس را عادل تر قضاوت و حقگو تر و شدید تر از تو بر منافقین ندیده ام .
عوف بن مالک گفت : دروغ میگویی . ما ابوبکر را دیدیم که از عمر بهتر بود.
عمر گفت : راست میگوید . ابوبکر بوی عطر مُشک میداد👈🏼 و من از شتر خانه ام هم گمراه ترم.
أبونعیم این روایت را در فضائل الصحابه آورده و ابن کثیر میگوید :
اسناد آن صحیح است.
📕كنز العمال
📕حلية الأولياء وطبقات الأصفياء
📕تاريخ دمشق
2️⃣فقره گمراه تر بودن از الاغ خانه اش:
🔶اوزاعی روایت میکند روزی بلال حبشی به نزد عمر بن خطاب آمد و گفت وقت نماز است . و چند بار این جمله را تکرار کرد .
عمر به او گفت ما از تو نسبت به وقت نماز آگاه تریم . بلال به عمر گفت قطعاً من از تو نسبت به وقت نماز آگاه ترم 👈🏼و تو از الاغ خانه ات هم گمراه تری .
📕تاريخ دمشق
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
⭕️عمر از شتر و الاغ خانه اش هم گمراه تر بود:
1️⃣فقره گمراه تر بودن عمر از شتر خانه اش:
35629- عن جبير بن نفير أن نفرا قالوا لعمر بن الخطاب: والله! ما رأينا رجلا أقضى بالقسط ولا أقول بالحق ولا أشد على المنافقين منك يا أمير المؤمنين! فأنت خير الناس بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم، فقال عوف بن مالك: كذبتم، والله! لقد رأينا خيرا منه بعد النبي صلى الله عليه وسلم، فقال: من هو يا عوف؟ فقال: أبو بكر، فقال عمر: صدق عوف وكذبتم، والله! لقد كان أبو بكر أطيب من ريح المسك وأنا أضل من بعير أهلي. "
أبو نعيم في فضائل الصحابة، قال ابن كثير: إسناده صحيح".
🔶جبیر بن نفیر میگوید : شنیدم مردی از اهالی عراق به عمر گفت : هیچکس را عادل تر قضاوت و حقگو تر و شدید تر از تو بر منافقین ندیده ام .
عوف بن مالک گفت : دروغ میگویی . ما ابوبکر را دیدیم که از عمر بهتر بود.
عمر گفت : راست میگوید . ابوبکر بوی عطر مُشک میداد👈🏼 و من از شتر خانه ام هم گمراه ترم.
أبونعیم این روایت را در فضائل الصحابه آورده و ابن کثیر میگوید :
اسناد آن صحیح است.
📕كنز العمال
📕حلية الأولياء وطبقات الأصفياء
📕تاريخ دمشق
2️⃣فقره گمراه تر بودن از الاغ خانه اش:
[2677] ..... حدثنا الأوزاعي قال إن بلالا أتى [4] عمر بن الخطاب فقال الصلاة فرددها عليه فقال له عمر [5] نحن أعلم بالوقت منك قال له بلال لأنا أعلم بالوقت منك 👈🏼وأنت أضل من حمار أهلك
🔶اوزاعی روایت میکند روزی بلال حبشی به نزد عمر بن خطاب آمد و گفت وقت نماز است . و چند بار این جمله را تکرار کرد .
عمر به او گفت ما از تو نسبت به وقت نماز آگاه تریم . بلال به عمر گفت قطعاً من از تو نسبت به وقت نماز آگاه ترم 👈🏼و تو از الاغ خانه ات هم گمراه تری .
📕تاريخ دمشق
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
❤9👍5👏1🤬1👌1
6️⃣1️⃣مورد شانزدهم از جهالت های عمر:
⭕️عمر بواسطه جهل خود بدعتی دیگر در دین پدید آورد که طی آن حد شراب خوار را از 40 به 80 ضربه شلاق تغییر داد.
🔶از انس بن مالک روایت است که: مردی را نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم آوردند که شراب خورده بود. او را با دو شاخه ی خرما نزدیک به چهل ضربه زد. راوی گوید: ابوبکر نیز این کار را کرد. زمانی که عمر به خلافت رسید، در این مورد با مردم مشورت کرد. عبد الرحمن گفت: سبک ترین حد، هشتاد تازیانه است. و عمر نیز بدان دستور داد.
📕صحيح مسلم
📕مسند البزار
📕نيل الأوطار
36 - [1706] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، حَدَّثَنَا مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ، حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، «أَنَّ نَبِيَّ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ §جَلَدَ فِي الْخَمْرِ بِالْجَرِيدِ، وَالنِّعَالِ»، ثُمَّ جَلَدَ أَبُو بَكْرٍ أَرْبَعِينَ، فَلَمَّا كَانَ عُمَرُ، وَدَنَا النَّاسُ مِنَ الرِّيفِ وَالْقُرَى، قَالَ: «مَا تَرَوْنَ فِي جَلْدِ الْخَمْرِ؟» فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ: أَرَى أَنْ تَجْعَلَهَا كَأَخَفِّ الْحُدُودِ، قَالَ: «فَجَلَدَ عُمَرُ ثَمَانِينَ
🔶نبی خدا در مورد شراب، با شاخه نخل و نعل (کفش) او را زد. سپس ابوبکر او را چهل زد. وقتی دورانِ عمر رسید و مردم از روستاها و بخشهای اطراف نزدیک شدند، عمر گفت: «چه نظری دارید درباره زدنِ شرابخوار؟» عبدالرحمن بن عوف گفت: «میبینم که آن را مانند سبکترین حدود قرار دهی.» گفت: پس عمر، او را هشتاد زد.»
📕صحيح مسلم
732 حَدَّثَنَا أَبُو حُذَيْفَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا زُهَيْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ خُصَيْفَةَ، عَنِ السَّائِبِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: إِنَّمَا كَانَ يُصْنَعُ بِالشَّارِبِ إِذَا أُتِيَ بِهِ أَنْ يُضْرَبَ بِالْأَيْدِي وَالنِّعَالِ، ثُمَّ فَرَضَ فِيهِ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بَعْدَ ذَاكَ أَرْبَعِينَ، فَضَرَبَ بِهِ زَمَانًا، ثُمَّ زَادَ بَعْدُ أَرْبَعِينَ أُخْرَى فَصَارَتْ ثَمَانِينَ "
🔶سائب بن یزید گفت:
سائب گفت که در ابتدا اگر شرب خمر کسی ثابت میشد وی را با دست و کفش میزدند، سپس عمر چهل حد را در آن قرار داد؛ و آن مدت اجرا شد، سپس چهل تای دیگر بدان افزود و به هشتاد رساند.
📕تاريخ المدينة
🔰پ ن:
➖یا عمر حکم دین را نمیدانسته که اینطور برای بدست آوردنش مشورت میگرفته، که باز جاهل محسوب شده و ندانسته مرتکب بدعت شده است.
➖یا اینکه از حکم الهی اطلاع داشته ولکن با مشورت مردم آن را تغییر میدهد که سوای بدعت، کفر در انکار حکم الهی نیز مرتکب شده است.
🔻عمر ابتدا منع نشر حدیث و سنت میکرد تا دین الهی از یاد مردم برود، و بعد بدعات و کفریات و مخالفات خود را وارد دین میکرد
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
⭕️عمر بواسطه جهل خود بدعتی دیگر در دین پدید آورد که طی آن حد شراب خوار را از 40 به 80 ضربه شلاق تغییر داد.
35 - [1706] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، وَمُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، قَالَ: سَمِعْتُ قَتَادَةَ، يُحَدِّثُ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، «أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ §أُتِيَ بِرَجُلٍ قَدْ شَرِبَ الْخَمْرَ، فَجَلَدَهُ بِجَرِيدَتَيْنِ نَحْوَ أَرْبَعِينَ»، قَالَ: وَفَعَلَهُ أَبُو بَكْرٍ، فَلَمَّا كَانَ عُمَرُ اسْتَشَارَ النَّاسَ، فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ: أَخَفَّ الْحُدُودِ ثَمَانِينَ، فَأَمَرَ بِهِ عُمَرُ
🔶از انس بن مالک روایت است که: مردی را نزد رسول خدا صلی الله علیه و سلم آوردند که شراب خورده بود. او را با دو شاخه ی خرما نزدیک به چهل ضربه زد. راوی گوید: ابوبکر نیز این کار را کرد. زمانی که عمر به خلافت رسید، در این مورد با مردم مشورت کرد. عبد الرحمن گفت: سبک ترین حد، هشتاد تازیانه است. و عمر نیز بدان دستور داد.
📕صحيح مسلم
📕مسند البزار
📕نيل الأوطار
36 - [1706] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، حَدَّثَنَا مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ، حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، «أَنَّ نَبِيَّ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ §جَلَدَ فِي الْخَمْرِ بِالْجَرِيدِ، وَالنِّعَالِ»، ثُمَّ جَلَدَ أَبُو بَكْرٍ أَرْبَعِينَ، فَلَمَّا كَانَ عُمَرُ، وَدَنَا النَّاسُ مِنَ الرِّيفِ وَالْقُرَى، قَالَ: «مَا تَرَوْنَ فِي جَلْدِ الْخَمْرِ؟» فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ: أَرَى أَنْ تَجْعَلَهَا كَأَخَفِّ الْحُدُودِ، قَالَ: «فَجَلَدَ عُمَرُ ثَمَانِينَ
🔶نبی خدا در مورد شراب، با شاخه نخل و نعل (کفش) او را زد. سپس ابوبکر او را چهل زد. وقتی دورانِ عمر رسید و مردم از روستاها و بخشهای اطراف نزدیک شدند، عمر گفت: «چه نظری دارید درباره زدنِ شرابخوار؟» عبدالرحمن بن عوف گفت: «میبینم که آن را مانند سبکترین حدود قرار دهی.» گفت: پس عمر، او را هشتاد زد.»
📕صحيح مسلم
732 حَدَّثَنَا أَبُو حُذَيْفَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا زُهَيْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ خُصَيْفَةَ، عَنِ السَّائِبِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: إِنَّمَا كَانَ يُصْنَعُ بِالشَّارِبِ إِذَا أُتِيَ بِهِ أَنْ يُضْرَبَ بِالْأَيْدِي وَالنِّعَالِ، ثُمَّ فَرَضَ فِيهِ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بَعْدَ ذَاكَ أَرْبَعِينَ، فَضَرَبَ بِهِ زَمَانًا، ثُمَّ زَادَ بَعْدُ أَرْبَعِينَ أُخْرَى فَصَارَتْ ثَمَانِينَ "
🔶سائب بن یزید گفت:
سائب گفت که در ابتدا اگر شرب خمر کسی ثابت میشد وی را با دست و کفش میزدند، سپس عمر چهل حد را در آن قرار داد؛ و آن مدت اجرا شد، سپس چهل تای دیگر بدان افزود و به هشتاد رساند.
📕تاريخ المدينة
🔰پ ن:
➖یا عمر حکم دین را نمیدانسته که اینطور برای بدست آوردنش مشورت میگرفته، که باز جاهل محسوب شده و ندانسته مرتکب بدعت شده است.
➖یا اینکه از حکم الهی اطلاع داشته ولکن با مشورت مردم آن را تغییر میدهد که سوای بدعت، کفر در انکار حکم الهی نیز مرتکب شده است.
🔻عمر ابتدا منع نشر حدیث و سنت میکرد تا دین الهی از یاد مردم برود، و بعد بدعات و کفریات و مخالفات خود را وارد دین میکرد
#جهل_عمر
#جهل_خلفا
#علم_خلفا
👏3❤1
