This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
در این درّهی تنهایی تو آبِ روان من باش.
و زمزمه کن.
من خواهم شنید.
" #سهراب_سپهری" به " نازی "
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
در این درّهی تنهایی تو آبِ روان من باش.
و زمزمه کن.
من خواهم شنید.
" #سهراب_سپهری" به " نازی "
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤31👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
●فارغ از خلاقیت فوقالعاده ای که در این قاب وجود دارد و هارمونی حیرتانگیز انسانی که بازی بیلیارد را به زیبایی بازنمایی میکند، به گمانم به شکل نمادین، روایتی از اکنونیت تاریخی ماست که در آن هر روز ضربه شوکی بر مردم وارد میشود و آنها را دچار سرگیچه و سردرگمی میکند....آنگاه مردم یا با هم سرشاخ میشوند یا ناخودآگاه کلاهشان تو هم میرود....بیسر و سامانی یا موجب سرخوردگی میشود یا خیرهسری....سری که شوق ندارد، شاخ میزند.....گاهی به خود، گاهی به دیگری....انگار میخواهد التهاب درونیاش را با انتقام از دیگری التیام ببخشد....تراژدی دقیقا در همین نقطه رخ میدهد....جایی که کلافهای سردرگمی به سرشاخ شدن آدمها گره میخورد....و من یاد این جمله بهرام بیضایی در نمايشنامه «پردهخانه» ميافتم: «ميان ما چه افتاده؟ شادي را ديگران كشتند. ما چرا انتقام از خود ميگيريم؟»
#رضا_صائمی
روزنامهنگار فرهنگ و هنر
منتقد سینما
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
●فارغ از خلاقیت فوقالعاده ای که در این قاب وجود دارد و هارمونی حیرتانگیز انسانی که بازی بیلیارد را به زیبایی بازنمایی میکند، به گمانم به شکل نمادین، روایتی از اکنونیت تاریخی ماست که در آن هر روز ضربه شوکی بر مردم وارد میشود و آنها را دچار سرگیچه و سردرگمی میکند....آنگاه مردم یا با هم سرشاخ میشوند یا ناخودآگاه کلاهشان تو هم میرود....بیسر و سامانی یا موجب سرخوردگی میشود یا خیرهسری....سری که شوق ندارد، شاخ میزند.....گاهی به خود، گاهی به دیگری....انگار میخواهد التهاب درونیاش را با انتقام از دیگری التیام ببخشد....تراژدی دقیقا در همین نقطه رخ میدهد....جایی که کلافهای سردرگمی به سرشاخ شدن آدمها گره میخورد....و من یاد این جمله بهرام بیضایی در نمايشنامه «پردهخانه» ميافتم: «ميان ما چه افتاده؟ شادي را ديگران كشتند. ما چرا انتقام از خود ميگيريم؟»
#رضا_صائمی
روزنامهنگار فرهنگ و هنر
منتقد سینما
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
👍28❤3🤔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بن جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان چشم و چراغ دل من
من همان عاشق دیرینهی جان افشانم
به هوای تو جهان گرد سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایهی سرگردانم
#هوشنگ_ابتهاج
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#وطن
#شهرام_ناظری
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بن جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان چشم و چراغ دل من
من همان عاشق دیرینهی جان افشانم
به هوای تو جهان گرد سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایهی سرگردانم
#هوشنگ_ابتهاج
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#وطن
#شهرام_ناظری
❤41👍5
☆☆☆
بعد ها نام مرا باران و باد
نرم می شویند از رخسار سنگ
گور من گمنام می ماند به راه
فارغ از افسانه های نام و ننگ
#فروغ_فرخزاد
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
بعد ها نام مرا باران و باد
نرم می شویند از رخسار سنگ
گور من گمنام می ماند به راه
فارغ از افسانه های نام و ننگ
#فروغ_فرخزاد
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤37👍4💔4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
#امشب_با_حافظ 📖
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم؟
قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوستان از راست میرنجد نگارم چون کنم؟
نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
عشوهای فرمای تا من طبع را موزون کنم!
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#امشب_با_حافظ 📖
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم؟
قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوستان از راست میرنجد نگارم چون کنم؟
نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
عشوهای فرمای تا من طبع را موزون کنم!
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤36👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
غلغل آبی که میجوشد
از سینهٔ چشمهای
غلغلهٔ گنجشکان صبح
بر شاخههای سپیداری
و غلغلهٔ کودکانی که بازی میکنند
در حیاط مدرسهای
و دیگر؟
و دیگر زمزمهها
زمزمهٔ برگها در بزم باد
زمزمهٔ جویبار در گوش علف
و زمزمهٔ چوبهایی که میسوزند
و دستهای تو را
گرم میکنند
و دیگر؟
و دیگر سکوت
سکوت مهربانِ مه
و سکوت سپید دشتهای بابونه
#صدیق_قطبی
@khodavandegareshgh
@sedigh_63
#کانال_خداوندگار_عشق
غلغل آبی که میجوشد
از سینهٔ چشمهای
غلغلهٔ گنجشکان صبح
بر شاخههای سپیداری
و غلغلهٔ کودکانی که بازی میکنند
در حیاط مدرسهای
و دیگر؟
و دیگر زمزمهها
زمزمهٔ برگها در بزم باد
زمزمهٔ جویبار در گوش علف
و زمزمهٔ چوبهایی که میسوزند
و دستهای تو را
گرم میکنند
و دیگر؟
و دیگر سکوت
سکوت مهربانِ مه
و سکوت سپید دشتهای بابونه
#صدیق_قطبی
@khodavandegareshgh
@sedigh_63
#کانال_خداوندگار_عشق
❤27🥰6👍5👏1👌1
☆☆☆
امروز من مرهمی جز عشق که ذات درد است، برای زخمهای زندگی نمیشناسم. چه شگفت است عشق که هم زخم است و هم مرهم.
«بخشی کوتاه از کتاب در فاصله ی دو نقطه»
#ایران_درودی
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
امروز من مرهمی جز عشق که ذات درد است، برای زخمهای زندگی نمیشناسم. چه شگفت است عشق که هم زخم است و هم مرهم.
«بخشی کوتاه از کتاب در فاصله ی دو نقطه»
#ایران_درودی
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤30👍6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
خوشی آخر بگو ای یار چونی
از این ایام ناهموار چونی
به روز و شب مرا اندیشه توست
کز این روز و شب خون خوار چونی
#مولانا
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
خوشی آخر بگو ای یار چونی
از این ایام ناهموار چونی
به روز و شب مرا اندیشه توست
کز این روز و شب خون خوار چونی
#مولانا
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤18👍10😢4
☆☆☆
#دمی_با_سعدی 📓
●گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همیگفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش.
گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی.
گفت: وزیران بر مثال اطبااند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را. پس چو بینم که رای شما بر صواب است مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد.
چو کاری بی فضول من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#دمی_با_سعدی 📓
●گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همیگفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش.
گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی.
گفت: وزیران بر مثال اطبااند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را. پس چو بینم که رای شما بر صواب است مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد.
چو کاری بی فضول من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤25👍7👏6😁2
☆☆☆
گفتی که اگر
راست روی راه بدانی
این راه چو پر
شیب و فراز است
چه تدبیر؟!😑
#عطار_نیشابوری
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
گفتی که اگر
راست روی راه بدانی
این راه چو پر
شیب و فراز است
چه تدبیر؟!😑
#عطار_نیشابوری
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤23👍7👏2
☆☆☆
#دمی_با_سعدی 📓
به دهقان نادان چه خوش گفت زن:
به دانش سخن گوی یا دم مزن
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#دمی_با_سعدی 📓
به دهقان نادان چه خوش گفت زن:
به دانش سخن گوی یا دم مزن
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤33👏6👍5😁1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
هر نغمه، داستانی از عشق و زندگی؛
هر اجرا، سفری به اعماق احساس.
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
صدا: #محمدرضا_شجریان
تار: تهمورس پورناظری
کمانچه: سهراب پورناظری
پرکاشن: رابین واسی
هر نغمه، داستانی از عشق و زندگی؛
هر اجرا، سفری به اعماق احساس.
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
صدا: #محمدرضا_شجریان
تار: تهمورس پورناظری
کمانچه: سهراب پورناظری
پرکاشن: رابین واسی
❤20👍3🥰2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
گفتم:
- «این باغ ار گلِ سرخِ بهاران بایدش؟ ...»
گفت:
- «صبرى تا کرانِ روزگاران بایدش.
تازیانهی رعد و
نیزهی آذرخشان نیز هست،
گر نسیم و
بوسه هاى نرمِ باران بایدش.»
گفتم:
- «آن قربانیانِ پار،
آن گل هاى سرخ؟ ...»
گفت:
- «آرى...»
ناگهانش گریه آرامش ربود؛
وز پىِ خاموشىِ طوفانی اش
گفت:
- «اگر در سوک شان
ابر میخواهد گریست،
هفت دریاى جهان
یک قطره باران بایدش.»
گفتمش:
- «خالى ست شهر از عاشقان؛
وینجا نماند
مردِ راهى تا هواى کوى یاران بایدش.»
گفت:
- «چون روح بهاران
آید از اقصاى شهر،
مردها جوشد ز خاک،
آنسان که از باران گیاه؛
و آنچه مى باید کنون
صبر مردان و
دل امّیدواران بایدش.»
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
در کوچه باغ های نشابور
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
"ایجاد صدای باران و رعد و برق با انگشتان دست! یک تجربه بینظیر از ترکیب علم و هنر که در آن یک گروه موسیقی با استفاده از تکنیکهای خاص، صداهایی شبیه به طبیعت را به شکلی متفاوت و شگفتانگیز تولید میکنند.
گفتم:
- «این باغ ار گلِ سرخِ بهاران بایدش؟ ...»
گفت:
- «صبرى تا کرانِ روزگاران بایدش.
تازیانهی رعد و
نیزهی آذرخشان نیز هست،
گر نسیم و
بوسه هاى نرمِ باران بایدش.»
گفتم:
- «آن قربانیانِ پار،
آن گل هاى سرخ؟ ...»
گفت:
- «آرى...»
ناگهانش گریه آرامش ربود؛
وز پىِ خاموشىِ طوفانی اش
گفت:
- «اگر در سوک شان
ابر میخواهد گریست،
هفت دریاى جهان
یک قطره باران بایدش.»
گفتمش:
- «خالى ست شهر از عاشقان؛
وینجا نماند
مردِ راهى تا هواى کوى یاران بایدش.»
گفت:
- «چون روح بهاران
آید از اقصاى شهر،
مردها جوشد ز خاک،
آنسان که از باران گیاه؛
و آنچه مى باید کنون
صبر مردان و
دل امّیدواران بایدش.»
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
در کوچه باغ های نشابور
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
"ایجاد صدای باران و رعد و برق با انگشتان دست! یک تجربه بینظیر از ترکیب علم و هنر که در آن یک گروه موسیقی با استفاده از تکنیکهای خاص، صداهایی شبیه به طبیعت را به شکلی متفاوت و شگفتانگیز تولید میکنند.
👍22👏12❤8🥰3
❤10
آوازی که هر کسی باید آن را بشنود | بنان| Banan
☆☆☆
آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلودهاش را مستی رویا نبود
لب همان لب بود اما بوسهاش گرمی نداشت
دل همان دل بود اما مست و بیپروا نبود...
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#بنان
هشتم اسفند روزی که زمین برای همیشه از شنیدن صوت داودی و صدای آرامبخش استاد غلامحسین بنان محروم شد.
یادش گرامی❤️
آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلودهاش را مستی رویا نبود
لب همان لب بود اما بوسهاش گرمی نداشت
دل همان دل بود اما مست و بیپروا نبود...
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#بنان
هشتم اسفند روزی که زمین برای همیشه از شنیدن صوت داودی و صدای آرامبخش استاد غلامحسین بنان محروم شد.
یادش گرامی❤️
❤34👍6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☆☆☆
روی دفترهای دبستانیام
روی سهپایهام و روی درختان
روی شن، روی برف
نام تو را مینویسم
روی هر پیکر موافق
بر پیشانی یارانم
روی هر دستی که دراز شود
نام تو را مینویسم
آزادی!
#پل_الوار
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
روی دفترهای دبستانیام
روی سهپایهام و روی درختان
روی شن، روی برف
نام تو را مینویسم
روی هر پیکر موافق
بر پیشانی یارانم
روی هر دستی که دراز شود
نام تو را مینویسم
آزادی!
#پل_الوار
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤27👍7🥰2
☆☆☆
#دمی_با_سعدی 📓
کوتهنظران را نبود جز غم خویش
صاحبنظران را غم بیگانه و خویش
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
#دمی_با_سعدی 📓
کوتهنظران را نبود جز غم خویش
صاحبنظران را غم بیگانه و خویش
@khodavandegareshgh
#کانال_خداوندگار_عشق
❤27👍5