group-telegram.com/khoraniheibat/2939
Create:
Last Update:
Last Update:
دورۀ مغول و عصر استثناییِ برابری زن با مرد
مغول با وجود معایب بسیار، دو ویژگی قابل اعتنا داشت:
🔸«ملل مهاجم همواره مغلوب فرهنگ و تمدن ایرانیان شده اند». گزارۀ پیش رو به انحاء گوناگون بازتولید می گردد و در افواهِ بسیاری از ایرانیان می چرخد. به خاطر تکرار و تأکید به صورت امری بدیهی و خدشه ناپذیر در آمده و تردید در فحوای گزاره جرمی بزرگ است. کسی که بخواهد و جرأت کند از آن بداهت زدایی نماید با برچسب سفاهت بدرقه می شود. چرا این فرهنگ نیرومند - که وحشی و بربر در کارگاهِ و کارخانۀ فرهنگیش به کسوت متمدن و فرزانه در می آیند - در زمینۀ نگاهبانی از مرزهای جغرافیائیش و مقاومت در برابر مهاجمان این همه عاجز و مستأصل بوده است؟ این گزاره بیشتر به دردِ تفاخر و رجزخوانی در کوچه های بن بست می خورد. توجیهی نا به روال که از آوندِ استیصال و روحیۀ تسلیم ارتزاق می کند؛ عذر بدتر از گناهی که به زوال اراده دامن می زند و مصالحه با مهاجم را بر پایداری در برابرش ترجیح می دهد.
🔸سیدجواد طباطبایی در «دیباچه ای بر نظریۀ انحطاط ایران» می کوشد، طرحی از نظریۀ انحطاط ایران ارائه دهد. او تصریح می کند: «با یورش مغولان دوره ای در تاریخ ایران آغاز شد که نوعی از توجیه وضعیت موجود که ناشی از روحیۀ تسلیم - دست کم - در میان نخبگان است، به چشم می خورد. این که خواجه نظام الملک سبب چیرگی ترکان را گناهکاری ایرانیان و عطاملک جوینی چنگیز را عذاب خدا می دانند، دلیل بر روحیۀ تسلیمی است که بر ایرانیان حاکم شده بود... فرهنگ و تمدن ایرانی نیروهای زنده و زایندۀ خود را از دست می دهد که مصالحه جانشین پایداری می شود، اما این مصالحه در واقع، توهمی بود که جانشین آگاهی از نوعی زوال و فقدان نظریه انحطاط شد... ایرانیان با گذشت زمان به وضعیت موجود خوگر شدند و آگاهی از هویت ایرانی به تدریج رو به زوال گذاشت و با این زوال تدریجی نیروهای پایداری ایرانی نیز دستخوش انحطاط شد، بی آن که وجدان ایرانیان را به چالشی جدی فرا خواند».
🔸مغول برای ما تداعیِ توحش و ایلغار و خون ریزی است. با وجود معایب بسیار، دست کم دو ویژگی قابل اعتنا دارد: وجودِ «یاسا» در نحوۀ حکمرانی و برابری زن با مرد در قلمرو مناسبات اجتماعی و سیاسی. چنگیز «برای ادارۀ سرزمین پهناورش اصول و قوانینی وضع کرد که به «یاسانامۀ بزرگ» یا «یاسای چنگیز» معروف است و بر سنت های مغولی استوار بود. چنگیز دست به اصلاح زد و به گفتۀ عطاملک جوینی، هر مصلحتی را دستوری و هر گناهی را حدی پدید آورد، مجازات دروغ مرگ بود. دزدی، زنا، فرار از جنگ، جاسوسی، خیانت و آلودهکردن آب و نظایر آن نیز کیفر مرگ داشت. چنگیز در سایۀ اجرای این قوانین سخت و خشن، چنان امنیتی بهوجود آورد که در خطۀ پهناور میان ایران و توران اگر با سینیِ زر میرفتی، تجاوزی صورت نمیگرفت. او به هیچ دینی تعصب نمی ورزید و پیروان ادیان به شرط عدم تجاوز به آزادی دیگران در انجام مراسم خود آزاد بودند».
🔸شیرین بیانی در کتابِ «زن در ایران عصر مغول» به جایگاه زن مغولی در سیاست و اجتماع می پردازد و معتقد است: در ادوار گوناگون تاریخ ایران بعد از اسلام، هیچ گاه زن رسماً در امور سیاسی دخالت نداشته است، مگر در موارد استثنایی. در لابلای قرون متمادی این تاریخ تنها به یک عصر استثنایی از لحاظ اهمیت و قدرت زن بر می خوریم و آن دوران مغول است که می توان آن را تا حدودی عصر برابری زن با مرد خواند؛ جریانی که با مغول به ایران آمد و با مغول از ایران رخت بربست. هیچ گاه زن در این سرزمین تا حد این دوره، توانایی و قدرت و احترام نداشته و در کار حکومت دخیل و سهیم نبوده است. قبایل ترک مانند مغول ها برای زن اهمیت فراوان و احترامی فوق العاده قائل بودند و زن و مرد تقریباً از حقوق مادی و معنوی مساوی برخوردار بودند. زنان ثروت خاص خویش داشته اند، به مقاماتی نائل می شدند و در مواقع لزوم زمام امور قبیله و یا ایل در دست می گرفتند. در لابلای سنت های قبیله ای که با خود به ارمغان آوردند، یکی هم احترام و اهمیت به مقام زن بود».
https://www.group-telegram.com/us/khoraniheibat.com
BY هیبت رستمی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/khoraniheibat/2939