group-telegram.com/khoraniheibat/2948
Create:
Last Update:
Last Update:
جنون فردپرستی
تاریخ پس از مشروطه، ترویج روح فردپرستی و بی اعتقاد کردن افراد به ملت خود است.
جنون فردپرستی همچون هیولا راه را بر نوشتن تاریخ مردم/ ملت می بندد و همۀ افتخارات را به پای پادشاهان و بیضۀ مقدس می نویسد؛ مرض مزمنی که مردم را طفیلی و هیچ کاره می انگارد. در این تاریخ طولانی، مردم جایگاه و رسمیتی ندارند. صفحات تاریخ ایران از ذکر نام «مردم» اکراه دارد و چون هاله ای بر گردِ سرِ «فرد» طواف می کند و چون جن از حضور مردم و نام مردم گریزانست. مادامی که جنونِ فردپرستی سر به آسمان نیلگون می ساید، حضور مردم ناممکن می شود و مردم جز کرنش و سجده وظیفۀ دیگری ندارند!
دکتر حسین فاطمی در رأس یک هیئت 5 نفره در هفتم اردیبهشت 1332 به عنوان شرکت در جشن تاجگذاری شاه فیصل به عراق عزیمت می کند. مردم عراق از او استقبال چشمگیری می کنند. به گفتۀ غلام رضا مصور رحمانی، آن چه مردم عراق را در استقبال و تجلیل از دکتر فاطمی ترغیب می کرد. احترام آن ها به نهضت ملی ایران و شخص دکتر مصدق و دکتر فاطمی و نفرت و انزجار آن ها از ترکیب و اجزاء مشتکلۀ حکومت خودشان بود.
مصور رحمانی می نویسد: پس از خاتمۀ مهمانی سفارت به اتفاق آقای میکده و دکتر جهانلو - که از ایرانیان مقیم بغداد بود - برای صرف چای به منزل رفتیم. آقای میکده که تحت تأثیر مشاهدات خود از «طاق کسری» قرار گرفته بود، گفت: طاق کسری با ابهت گیرندۀ خود، سند زنده ای از عظمت حکومت ساسانی و افتخارات تاریخ ایران در زمان سلاطین آن سلسله است. دکتر جهانلو، مطالعات دقیق و فلسفی در تاریخ ایران داشت و معتقد بود، تاریخ ایران به صورتی که در مدارس جدید بعد از مشروطه تدوین و تدریس می شود، به دست خارجی ها نوشته شده و هدف آن ترویج روح فردپرستی و بی اعتقاد کردن افراد به ملت خود است. او معمولاً در مقابل اظهارات تعصب آمیز اشخاصی که به قول او سعی می کردند «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» را به گناه بکشند تا لکه ای بر دامن کبریایی فلان شاه نیفتد، سکوت می کرد و این درجه «فردپرستی» را نوعی جنون می دانست که فقط از راه فرهنگ انقلابی ممکن بود، معالجه گردد. دکتر جهانلو تاریخ ساسانی و هخامنشی را سال های متمادی از روی مدارک اصیل عربی و فارسی و اروپایی به دقت مطالعه کرده بود و در آن اجتهاد داشت در مقابل اظهار او گفت: طاق کسری در عین حال سند زنده ایست از کِبر توأم با بی لیاقتی همان سلسله.
میکده گفت: آیا عظمت بنایی که پس از 15 قرن تحمل باد و باران و زلزله و ویرانی عمدی هنوز پابرجاست و هر کس از دیدنش ناچار به تحسین می شود، می توان انکار کرد؟ دکتر جهانلو گفت: البته خیر. چطور می توان بنا را انکار کرد، اما در عین حال عظمت بنا را نمی توان دلیلی بر عظمت سلاطین ساسانی دانست. این بنا سندی از عظمت ملت ایران که به وجود آورندۀ واقعی آن بوده و در عین حال، دلیل زنده ایست از بی لیاقتی سلاطین ساسانی که قادر به حفظ ودیعه ای - که ملت به آن ها سپرده بود - نبودند.
https://www.group-telegram.com/us/khoraniheibat.com
BY هیبت رستمی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/khoraniheibat/2948