Telegram Group Search
ایران‌دل | IranDel
🔴 وکلای پانترک تبریز در سودای روهینگیا کردن ارومیه یادداشت وارده به درگاه تلگرامیِ «صدای قفقاز» بیانیهٔ پانترکی کمیسیون مثلاً حقوق بشر کانون وکلای استان آذربایجان شرقی از یک ترفند بسیار زیرکانه و موذیانه استفاده کرده است که در لایهٔ پنهان خود درصدد زمینه‌سازی…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چقدر کُرد عراقی در ایران حضور دارند؟


🔴 رمزگشاییِ «احسان هوشمند» از بیانیهٔ کمیسیونِ حقوق بشرِ کانونِ وکلای دادگستری آذربایجان شرقی:
ایدئولوژی وارداتی از آناتولی با نقابِ پانترک‌اللهی!



کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای استان آذربایجان شرقی در اقدامی بی‌سابقه، با انتشار بیانیه‌ای مدعی شده یک میلیون و ۸۰۰ هزار کُرد عراقی به استان آذربایجان غربی مهاجرت کرده و بافتِ جمعیتی این استان، در آستانهٔ تغییر جدی است. امّا رجوع به اسناد تاریخی، نشان می‌دهد این ادعا فاصلهٔ زیادی با واقعیّت دارد.

«احسان هوشمند» در گفتگویی، این بیانیه را «ایدئولوژیک»، «برخاسته از نگاه آناتولی»، «پانتُرکیستی» و در تضاد با وظایفِ ذاتی کانون وکلا قلمداد می‌کند.


🎥 گفتگو را بطور کامل از «اینجا» تماشا کنید.


@IranDel_Channel

💢
👍32👎8
ایران‌دل | IranDel
🎥 استاد داریوش پیرنیاکان: ریشهٔ «سازِ تار»، ایرانی‌ست / تاری که امروزه «تارِ قفقازی» نامیده می‌شود، از ایران به قفقاز رفته است / به خطّهٔ «اران»، نام «آذربایجان» را جعل کردند؛ لذا بدانجا «جمهوری باکو» می‌گویم بخشی از سخنرانی استاد داریوش پیرنیاکان، موسیقی‌دان،…
🔴 داستان‌وارهٔ علی قمصری، آهنگساز و نوازندهٔ تار

هنرمند عزیز جناب آقای داود آزاد
با نیم‌نگاهی به تاریخ شکل‌گیری «کشور آذربایجان»* و اندکی مطالعه دربارهٔ پیشینهٔ چندهزار سالهٔ ساز تار در اشعار کهن، در آثار باستانی شوش، نگاره‌های شیراز و اصفهان و .. می‌توان به هویت اصلی تار به سادگی پی برد.
حتی آن‌قدر ساده که نیازی به توضیح زیادی نمی‌بینم‌ تار در ایران روی سینه قرار می‌گرفته تا زمانی که کنسرت باغها در دوران مشروطه لزوم تقویت صدای تار را ایجاد کرد و کاسه‌ها بزرگ‌تر شد.

اما اگر از این کم‌لطفی عجیب شما بگذریم چیزی برای من غیرقابل باور است؛ اینکه چرا بعضی هنرمندان نه مطالعه می‌کنند نه در برابر خاکشان قدرشناس هستند.
وقتی چنین بی‌مهری از یک هموطن می‌بینیم دیگر چه انتظاری می‌توان از کشورهایی داشت که نظامی گنجوی، ابن‌سينا، تار، مولانا، خوارزمی، ابوريحان بيرونی و صد البته خلیج فارس و جزایر سه‌گانه را از آن خود می‌دانند.
یادمان باشد، آذربایجانِ ایران، مهمترین تئوریسینهای موسیقی را مانند ارموی و مراغی به جهان هدیه کرده و شمس تبریز را در بطنش داشته.
کمی اعتماد به نفس داشته باشیم.

* منظور جمهوری باکو

@IranDel_Channel

💢
👍49👎5

🔴 تذکری درباره موضوعی حساس

✍️ احسان هوشمند

یکی از عوامل فرساینده همبستگی و انسجام ملی، قوم‌گرایی و افراطی‌گری قومی است. در سده اخیر گفتارهای قوم‌گرایانه تحت تأثیر تحولات منطقه‌ای و نیز ظهور ایدئولوژی مارکسیستی به ادبیات سیاسی گروهی از مارکسیست‌ها در ایران راه یافت و در دهه ۲۰ و پس از انقلاب نیز هزینه‌های گزافی روی دست ملت ایران گذاشت. با تحولات منطقه‌ای در قفقاز، عراق و ترکیه و بویژه از دهه ۷۰ به بعد، فرصت برای فعالیت قوم‌گرایانه تا حدودی مهیا شد و ابتدا نشریات قوم‌گرا و سپس نشریات قومگرای دانشجویی و تشکیل برخی جریانهای قومگرا موجب شد که قومگرایی بتواند در برخی فضاهای رسمی ایفاگر نقش برای پیشبرد اهداف خود باشد. جدا از ناکارآمدی‌های موجود در نظام بوروکراتیک، نفوذ برخی از این جریانها در ساختار نظام بوروکراتیک موجب شد تا قومگرایی با آزادی عمل بیشتری در برخی مناطق کشور ظاهر شود. در اواخر دهه ۸۰ برخی فضاهای ورزشی به ابزاری برای شعارهای قومگرایانه گروهی از قومگرایان بدل شد و به تدریج دامنه فعالیت قومگرایی وارد حوزه‌های فرهنگی شد.
یکی از زمینه‌هایی که به صورت مستقیم قومگرایی و محلی‌گرایی را تقویت کرد، انباشت ساختار نظام بوروکراتیک در استانها توسط نیروهای بومی بود؛ یعنی بومی‌گرایی کارکنان و مدیران عالی، میانی و پایه و همزمان بومی‌سازی ساختار پذیرش دانشجو و دیگر سازمانهای دولتی برای محلی‌گرایی و قومگرایی فرصتی فراهم کرد تا بر دامنه فعالیتهای قومگرایانه افزوده شود.
در سالهای گذشته قومگرایی در برخی رسانه‌ها، سخنان برخی از نمایندگان مجلس و نیز برخی از مدیران استانی ظهور و بروز داشته است. این روند در شرایط کنونی در حال تسری به حوزه‌های مجاور است مانند آنچه به صورت محدود در بازی فوتبال ارومیه گذشت. البته افزون بر حوزه‌های ورزشی که گسترش قومگرایی می‌تواند نگرانی‌هایی برانگیزد، در دیگر بخش‌ها نیز گاه شاهد اتفاقات نگران‌کننده و هشدارآمیزی هستیم. بر این مبنا در تابستان گذشته گروهی با ظاهری ملی‌گرایانه و با هدف به قول خودشان دفاع از حقوق شهروندان کُرد، بیانیه‌ای آماده و در سایت کارزار ثبت کردند. این گروه با مخاطب قراردادن رئیس مجلس شورا، خواهان تغییر نام استان آذربایجان غربی به «استان ارومیه» برای تقویت وحدت ملی شدند. این گروه مدعی هستند اقدام خود را با هدف مقابله با پان‌ترکیسم سامان داده‌اند. در مقابل هم تعدادی از نیروهای قوم‌گرای تُرک‌گرا با درج بیانیه‌ای در سایت کارزار، ‌«درخواست تغییر نام استان کردستان به استان اردلان» را خطاب به وزیر کشور ثبت کردند.
در بیانیه با ادبیاتی قوم‌گرایانه و تحریک‌کننده و با بی‌مسئولیتی درباره انسجام و همبستگی ملی تعمداً به تحریک هم‌وطنان کُرد پرداخته شده و ادعا شده چون «در کشورهای همسایه نیز استانی به نام کردستان وجود ندارد، بلکه استان‌های اربیل در عراق و دیاربکر در ترکیه هستند، ما چرا کاسه داغتر از آش شده و به نامی که پانکردیسم را قوی‌تر می‌کند، تن دهیم؟». این افراد پس از درج بیانیه به گردآوری امضا پرداختند و در چند روز فعالیت تعدادی امضا به پای بیانیه افزودند. متأسفانه بی‌توجهی مزمنی دامن نهادهای اداری و فرهنگی کشور را درباره مباحث قومی گرفته و در سایه این بی‌توجهی‌ها گروهی از نیروهای قومگرا با سازماندهی و استفاده از خلأ‌های موجود، به اقدامات تحریک‌کننده دست می‌زند.
اگر در دهه گذشته با استفاده ابزاری از تیمهای ورزشی که به ابزاری برای قوم‌گرایی بدل شد و همبستگی ملی را نشانه رفت، توجه می‌شد و اگر با درایت و برنامه برای حفظ همبستگی ملی و انسجام ملی و مقابله با جعل تاریخ یا تحریک قومی در شمالغرب، برخورد مدبرانه و کارشناسی می‌شد، امروز شاهد نبودیم که قومگرایی در حوزه‌های دیگری به اقدامات تخریبی خود ادامه دهد. ممکن است استدلال شود که قومگرایان شمار زیادی نیستند و فعالیت شماری کم نمی‌تواند خدشه‌ای به انسجام ملی و فرهنگ ایرانی و همزیستی مسالمت‌آمیز هموطنان وارد کند.
این استدلال در عین درستی حاوی یک بی‌توجهی هم هست. گاه برخی اتفاقات به‌ظاهر کوچک می‌تواند هزینه‌های فراوانی را تحمیل کند. نمونه‌هایی از این دست در تاریخ معاصر روی داده که برخی از آنها هزینه‌های زیادی بر جای گذاشت. درگیری‌های نقده در اواخر فروردین ۱۳۵۸ و سپس رویداد غم‌انگیز قارنا یکی از این دست رویدادهای ناخوشایند تاریخی است که پیامدهای آن تا مدت‌ها باقی بود. چند بار مسئولان کشور در همین‌جا و با همین قلم، درباره قوم‌گرایی مورد خطاب قرار گرفته‌اند و مشفقانه درخواست شده توجه بیشتری به پدیده قوم‌گرایی و افراطی‌گری قومی شود اما گویا مسئولان مربوطه امور مهم‌تری در دستور کار دارند. استمرار تحرکاتی از جمله کارزار امضا برای موضوعات حساس و تحریک‌کننده پدیده‌ای نیست که بتوان به‌سادگی از آن گذشت. ریشه‌شناسی بروز چنین حوادثی ضروری است. / شرق

@IranDel_Channel

💢
👍28👎5

🔴 جمهوری اسلامی و نشستِ شرم‌الشیخ

✍️ سید حمزه صالحی، دکترای روابط بین‌الملل

این‌که [ایالات متحده] آمریکا از [جمهوری اسلامی] ایران دعوت کرده در اجلاس شرم‌الشيخ شرکت کند، خیلی جای تعجب نیست؛ بلکه یک اقدام حساب شده در راستای فشار بر ایران است؛ زیرا از نظر آمریکا حضور ایران در این نشست به معنی پذیرش شکست و گام گذاشتن در مسیر صلح مورد نظر آمریکا یا همان چیزی است که ترامپ به آن تسلیمِ بدون قید و شرط می‌گوید. اگر ایران شرکت کند، آمریکا در ادامه سعی خواهد کرد با افزایش بیشتر فشارها، مواردی مانند پیمان ابراهیم و راه حل دو کشوری را به ایران تحمیل کند چیزی که به سیاست استحاله معروف است. اما اگر جمهوری اسلامی این دعوت را نپذیرد عملاً به عنوان تنها عامل ضدِّ ثبات در منطقه شناخته خواهد شد و با نگرانی که نسبت به برنامه موشکی و هسته‌ایِ ایران وجود دارد احتمال اقدام نظامی را علیه کشور بالا خواهد برد. بنابراین هر تصمیمی در این زمینه گرفته شود بازی دو سر باخت است.

نکته دیگر این است که در شرایط فعلی رقابت جهانی برای باز تنظیم نظم بین‌الملل شدت گرفته است و خیلی هم روشن شده که غرب زیاد مایل نیست، ایران را به عنوان متحد شرق و عامل برتری یافتن محور شرق در بازی جهانی ببینید؛ بنابراین اگر جمهوری اسلامی‌ تغییر رفتار ندهد، غرب شدت برخورد خود را با ایران افزایش خواهد داد در شرایط فعلی که ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفته است؛ اگر تدبیری برای خروج از وضعیت فعلی گرفته نشود؛ احتمالاً شاهد شکل‌گیری یک ائتلاف نظامی بین‌المللی علیه کشور باشیم؛ این زنگ خطری است که متأسفانه در کشور یا نادیده گرفتن می‌شود یا راهکاری برای آن در ذهن ندارند.


🔴 پی‌نوشت:
بازنشر یک یادداشت به معنای تأييدِ کل محتوای آن نیست.

@IranDel_Channel

💢
👍18👎1
ایران‌دل | IranDel
🔴 داستان‌وارهٔ علی قمصری، آهنگساز و نوازندهٔ تار هنرمند عزیز جناب آقای داود آزاد با نیم‌نگاهی به تاریخ شکل‌گیری «کشور آذربایجان»* و اندکی مطالعه دربارهٔ پیشینهٔ چندهزار سالهٔ ساز تار در اشعار کهن، در آثار باستانی شوش، نگاره‌های شیراز و اصفهان و .. می‌توان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 واکنش استاد کیوان ساکت - موسیقی‌دان، آهنگساز و نوارندهٔ چیره‌دستِ تارِ ایرانی - به اظهاراتِ اخیر در مورد خاستگاه سازِ تار



🔴 پی‌نوشت:

● در سخنان استاد کیوان ساکت منظور از «تارِ پارسی» همان «تارِ ایرانی»‌ست و از منظر تاریخی، «پارس» و «ایران» یکی‌ست. «پارس» در طول تاریخ، عموماً برون‌نام و «ایران»، درون‌نامِ میهن و کشورمان است.

● در سخنان استاد کیوان ساکت منظور از «تارِ آذری» همان «تارِ قفقازی» (ساز تار مورد استفاده در موسیقی مقامی قفقاز جنوبی و جمهوری باکو) است.

● استاد کیوان ساکت، در سخنان خود، از نام رسمی کنونیِ کشورِ نوبنیانِ شمال رود ارس و غربِ دریای کاسپی (مازندران)، استفاده می‌کنند ولی نام تاریخی آن سرزمینِ متعلق به جغرافیایِ ایرانِ بزرگ فرهنگی، «اران و شروان» است و امروزه برای تمیز دادن با خطهٔ آذربایجانِ تاریخی (شامل سه استانِ آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل) برای آن کشور نوبنیان، نام «جمهوری باکو» استفاده می‌شود.


@IranDel_Channel

💢
👍38👎5
🔴 بنیاد پژوهشی شهریار برگزار می‌کند:
«درس‌گفتارهای شاهنامه
»


آموزگار:
چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی


زمان:
سه‌شنبه پایانی هر ماه از ساعت ۱۷ تا ۱۹

(نشست نخست: سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی)


جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغ‌شمال، بنیاد پژوهشی شهریار



#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍26👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ پیشکش به رُوانِ مینُوی عالیجناب ناصر تقوایی

ناصر تقوایی ۱۴۰۴ - ۱۳۲۰

«اِی ایران»
کارگردان: ناصر تقوایی
آهنگساز: ناصر چشم‌آذر
طراح عنوان‌بندی: ابراهیم حقیقی


«ای ایران» قطعه‌ای جاودانه است که ناصر تقوایی در سال ۱۳۶۹ خورشیدی نسخه‌ای تصویری را به آن ضمیمه کرد تا سینمای ایران از چنین میراثی بی‌بهره نماند. قطعه‌ای که با صدای غلامحسین بنان، موسیقیِ روح‌الله خالقی و ترانهٔ حسین گل‌گلاب، روی عنوان‌بندی همین فیلم خوش‌نشسته و پس‌زمینه تصویری آن هم با هنرمندی ابراهیم حقیقی، در همان ابتدا مزین به سه‌رنگ پرچم ملّی و نام ایران شده است. این فیلم باوجود نامهربانی‌هایی که دید، امروز جایگاهی رفیع در حافظهٔ جمعی همه سینمادوستان و دل‌بستگان به ایران دارد و خالقانش فراموش نمی‌شوند؛ به تعبیر ناصر تقوایی در همین عنوان‌بندی: «بهشت آشیان‌شان...»


#یادها


@IranDel_Channel

💢
👍38👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کوه سبلان؛ کوه ورجاوند ایران


قبلهٔ ابدال، قلهٔ سبلان دان
کو زِ شرف، کعبه‌وار، قطبِ کمال است

کعبه بُود سبزپوش، او زِ چه پوشد
جامهٔ احرامیان که کعبهٔ حال است



خاقانی شروانی؛
شاعر قرن ششم هجری، زادهٔ شروان و درگذشتهٔ تبریز

__


زکریای قزوینی، جغرافی‌دان، تاریخ‌نویس و فیلسوفِ ایرانی سدهٔ هفتم می‌نویسد:

«زرتشت از شیز (شهری در کنار دریاچهٔ چیچست ارومیه) به سبلان رفت و در آن جا عزلت اختیار کرد و کتابی موسوم به اوستا آورد».



🔴 رونوشت به معاونِ استاندار اردبیل!


@IranDel_Channel

💢
👍36👎6
ایران‌دل | IranDel
🎥 واکنش استاد کیوان ساکت - موسیقی‌دان، آهنگساز و نوارندهٔ چیره‌دستِ تارِ ایرانی - به اظهاراتِ اخیر در مورد خاستگاه سازِ تار 🔴 پی‌نوشت: ● در سخنان استاد کیوان ساکت منظور از «تارِ پارسی» همان «تارِ ایرانی»‌ست و از منظر تاریخی، «پارس» و «ایران» یکی‌ست. «پارس»…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پیشکش به روانِ استاد رامیز قلی‌اف


دلی دیرم چو مرغِ پا شکسته
چو کِشتی بر لبِ دریا نشسته

تو گویی طاهرا چون «تار» بنواز
صدا چون می‌دهد «تارِ گسسته»

باباطاهر همدانی (سدهٔ ۴ و ۵ هجری)



سازِ «تار» از سازهای ملّی ایران است که در کلِّ جغرافیای ایرانِ بزرگِ فرهنگی، در درازای تاریخ، ردپای آن، نمایان است.
استاد رامیز قلی‌اف از استادان و نوازندگانِ نامدار و چیره‌دستِ شاخهٔ قفقازیِ «سازِ تارِ ایرانی» بودند. درگذشت ایشان، بسیار دلگیرکننده‌ست؛ ولی تا ابد شنیدنِ نوای تار ایشان، التیام‌بخشِ دلِ دوستدارانِ هنرِ ناب جغرافیای ایران بزرگِ فرهنگی است.


#یادها

@IranDel_Channel

💢
👍30👎3
🔴 گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار می‌کند:
زبان کهن فهله و آذربایجان

سخنران:
پژمان فیروزبخش

زمان:
شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۵ تا ۱۷

جایگاه:
دانشگاه تهران، دانشکدۀ ادبیات و‌علوم انسانی، تالار کمال



🔴 #معرفی_کتاب

فهلویّات
پژوهشی در اشعار بازمانده از عراق عجم و آذربایجان

پژوهشگر: پژمان فیروزبخش

علاوه بر زبان فارسی از دیگر زبانهای ایرانی مانند طبری، گیلکی، گورانی، شیرازی و غیره نیز نوشته‌ها یا اشعاری از دورۀ اسلامی باقی مانده است. مشهورترین اشعار گویشی، اشعاری است موسوم به فهلویات که از حدود سدهٔ ۴ تا ۹ هجری گاه در خلال متون عربی و فارسی یا دیوانهای شاعران مناطق غربی و شمالغربی ایران یافت می‌شود. نویسندهٔ کتاب حاضر با معرفی و قرائت شمار قابل توجهی از اشعار فهلوی که بعضاً برای نخستین بار به طبع می‌رسد، اولاً این فرضیه را مطرح کرده که زبان فهلوی در دوره‌ای طولانی پیش و پس از اسلام، زبان ادبی مشترک در عراق عجم و آذربایجان بوده، ثانیاً از طریق بررسی‌های زبان شناختی رابطهٔ زبان فهلوی را با زبان دیرین آذربایجان روشن نموده است.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍27👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بدرقهٔ استاد ناصر تقوایی با نوای «ای ایران»


من ار زان‌که گَردم به مستی هلاک
به آیینِ مستان بَریدم به خاک

به تابوتی از چوب تاکم کنید
به راه خرابات خاکم کنید

به آبِ خرابات، غُسلم دِهید
پس آن‌گاه بر دوشِ مَستم نِهید

مریزید بر گورِ من جز شَراب
میارید در ماتَمَم، جز رَباب

ولیکن به شرطی که در مرگِ من
ننالد به جز مطرب و چنگ‌زن

تو خود حافظا سر زِ مستی مَتاب
که سلطان نخواهد خراج از خَراب


ساقی‌نامه - منتسب به خواجه حافظ شیرازی


@IranDel_Channel

💢
👍36👎2

🎥 احمد بستانی: پیاده‌سازی نظریهٔ چندفرهنگی‌گرایی در ایران منجر به جداسری خواهد شد.

احمد بستانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی با حضور در بخشِ «چندفرهنگی‌گرایی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان» ششمین همایشِ کنکاش‌های مفهومی و نظری در جامعهٔ ایران، سخنان خود را ایراد کردند.

احمد بستانی در سخنرانی خود به این مسئله می‌پردازند که نظریه‌های غربی عموماً مفروضاتی ضمنی مانند بستر و شرایط شکل‌گیری آنها و مفروضاتی صریح مانند دولت لیبرال دارند که باید آنها را در نظر گرفت، تا نسبت آن نظریه با جامعهٔ ایران مشخص شود.

از نگاه ایشان، نظریهٔ چندفرهنگی‌گرایی (Multiculturalism) در ایران نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه مشکلاتی را بر مشکلات قومی ایران اضافه می‌کند. باید بستر شکل‌گیری چندفرهنگی‌گرایی را در دهه‌های اخیر به‌ویژه در ارتباط با شرایط پس از فروپاشی شوروی، وقوع نسل‌کشی‌های قومی در اروپای شرقی و ساختار اجتماعی کشورهای استعماری دید. چندفرهنگی‌گرایی در این بستر، پاسخی بود به این پرسش که چگونه می‌توان یک همزیستی مسالمت‌آمیز میان فرهنگ‌های متفاوت که منازعاتِ تاریخی دارند، در این کشورها برقرار کرد.

چون این بسترها ارتباطی به وضعِ «اقوام» در ایران ندارد، تلاش برای کاربستِ این الگو در جامعه‌ای چون ایران، لاجرم منجر به شکافِ قومیتی، تقویت ساختارهای پیشامدرن قبیله‌ای و نهایتاً جداسَری خواهد شد.


@IranDel_Channel

💢
👍46👎5

🎥 اصغر دادبه - استاد فلسفهٔ دورهٔ اسلامی و ادبیات عرفانی - قوم‌گرایان و شاهنامه‌ستیزان را هموارکنندهٔ راهِ «برندا شیفر» خواند و خطاب به آنان گفت: دروغ می‌گویید که برای «اقوام»، دل می‌سوزانید / هویّتِ ملّی ما، ارتباط جدّی با زبانِ ملّی ما دارد / در طول تاریخ، حمله به زبان فارسی و شاهنامه،‌ اولین گامِ حمله به هستی، کیان و هویّتِ ملّی ما بوده است


● اهم سخنان:

– هویّتِ ملّی ما، ارتباط جدّی با زبانِ ملّی ما دارد و در طول تاریخ، هرکس خواسته است به بنیاد هستی ما، به کیانِ ما، به هویّتِ ملّی ما حمله کند، از طریقِ زبانِ ملّی‌مان حمله کرده است و حمله به زبان فارسی، اساسِ کارَش بوده است.

– اکنون آنان که در پیِ برانداختنِ فرهنگِ ما هستند - بقول خودشان، دل برای «اقوام» می‌سوزانند که البته دروغ می‌گویند - به زبان فارسی حمله می‌کنند.

– زبان ملِّی هر مملکت، حامل فرهنگ و هویّتِ آن مملکت است.

– «برندا شیفر» که در باکو نشسته و کتاب می‌نویسد و می‌گوید که باید فرزندان ایران با شاهنامه و حافظ و سعدی بیگانه بشوند! برخی راه‌ «برندا شیفر» را هموار می‌کنند!

– زنده‌یاد استاد اسلامی ندوشن می‌گفتند که دیوان حافظ، شاهنامهٔ کوچکی است. (از منظر تأثیرپذیری)
که بویژه در ساقی‌نامهٔ حافظ مشهود است:

بیا ساقی، آن مِی که حال آوَرَد،
کرامَت فَزاید، کمال آوَرَد،

به من دِه که بَس بی‌دل افتاده‌ام
وَز این هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام.

بیا ساقی، آن مِی که عکسش ز جام‌،
به کیخسرو و جَم فرستد پیام‌،

بِده تا بگویم، به آواز نی‌،
که جمشید کی بود و کاووس کی.

بیا ساقی، آن کیمیایِ فُتوح‌،‌
که با گنجِ قارون دَهَد عُمرِ نوح‌،

بده تا به رویت گُشایند باز
درِ کامرانی و عُمْرِ دراز‌.

بده ساقی آن مِی کز او جامِ جَم
زَنَد لافِ بینایی انْدر عَدَم‌.

به من دِه که گردم به تاییدِ جام‌،
چُو جَم، آگَهَ از سِرّ ِ عالَمْ تَمام.

دَم از سِیرِ این دِیرِ دیرینه زَن.
صَلایی به شاهانِ پیشینه زَن.

همان مَنزل است این جهانِ خَراب‌،
که دیده‌ست ایوانِ اَفراسیاب‌.

کجا رایِ پیرانِ لشکر‌کشش؟
کجا شیده آن تُرکِ خَنجَر‌کشش؟

نه تنها شد ایوان و قصر‌ش به باد،
که کس دَخمه نیزش ندارد به یاد‌.

همان مرحله‌ست این بیابان دور
که گُم شد در او لشکرِ سَلْم و تور‌.

بده ساقی آن مِی که عکسش ز جام
به کیخسرو و جَم فرستد پیام‌.

چه خوش گفت جمشیدِ با تاج و گَنج
که «یک جو نَیَرزد سرایِ سِپَنْج‌».

بیا ساقی، آن آتشِ تابناک‌،
که زَردُشت می‌جویَدش زیرِ خاک‌،

به من دِه که در کیشِ رِندانِ مَست‌،
«چه آتش‌پرست و چه دنیاپرست‌».

بیا ساقی، آن بِکرِ مستورِ مَست‌،
که اَندر خرابات دارد نِشَست،

به من دِه که بَدنام خواهم شدن؛
خرابِ مِی و جام خواهم شدن.

بیا ساقی، آن آبِ اندیشه‌سوز‌،
که گر شیر نوشَد شَوَد بیشه‌سوز‌،

بده تا روَم بر فَلَک شیرگیر؛
به هم بر زَنم دامِ این گرگِ پیر‌.

بیا ساقی، آن مِی که حورِ بهشت‌،
عَبیرِ مَلایِک در آن می‌ سِرِشت‌،

بده تا بُخوری در آتش کُنَم؛
مشامِ خِرَد تا اَبَد خَوش کُنَم.

بده ساقی آن مِی که «شاهی» دهَد؛
به پاکیِّ او دل گواهی دهَد.

مِیَ‌م دِه مگر گَردَمَ ازْ عیبْ پاک‌.
برآرَم، به عِشرت، سَری زین مغاک‌.

چُو شُد باغِ روحانیانْ مَسکنم،
در اینجا چرا تخته‌بندِ تَنَم؟

شرابم دِه و رویِ دولت ببین؛
خرابم کُن و گنجِ حکمت ببین.

من آنم که چُون جام گیرم به دست،
ببینم، در آن آینه، هر چه هست.

به مستی، دَمِ پادشایی زَنَم؛
دَمِ خُسرَوی در گدایی زنم.

به مستی تَوان دُرِّ اَسرار سُفت‌،
که در «بی‌خودی» راز نَتْوان نَهُفت؛

که «‌حافظ‌» چو مستانه سازَد سُرود‌،
ز چرخَش دهَد زُهره آوازِ رود‌.

مُغَنّی کجایی؟ به گلبانگِ رود،
به یاد آوَر آن خسروانی‌سُرود‌؛

که تا وَجد را کارسازی کنم،
به رقص آیَم و خِرقه‌بازی کُنم؛

به اقبال دارایِ دِیهیم و تخت،
بِهین میوهٔ خُسرَوانی درخت‌،

خدیوِ زمین‌، پادشاهِ زمان‌،
مَهِ بُرجِ دولت، شهِ کامران،

که تَمکینِ اورنگِ شاهی از اوست،
تن‌آسایشِ مرغ و ماهی از اوست،

فروغِ دل و دیدهٔ مُقبلان‌،
ولی‌نعمتِ جانِ صاحبدلان‌؛

اَلا اِی همایِ همایون‌نَظر‌،
خُجَسته‌سروشِ مُبارک‌خَبَر‌،

فلک را گُهر دَر صَدَف چُون تو نیست.
فریدون و جَم را خَلَف چُون تو نیست.

به جایِ سِکندَر، بِمان سال‌ها.
به دانادلی، کشف کُن حال‌ها.

سَرِ فِتنه دارد دگر روزگار،
من و مستی و فتنهٔ چشمِ یار.

یکی تیغ دانَد زَدن روز ِکار،
یکی را قَلَمزَن کند روزگار‌.

مغنّی بزن، آن نوآیین‌سُرود‌.
بگو با حریفان به آوازِ رود:

«مَرا بر عَدو عاقبتْ فُرصَت است
که از آسمان مُژدهٔ نُصرت است».



🔴 «ساقی‌نامه» را بطور کامل از «اینجا» بخوانید.


@IranDel_Channel

💢
👍33👎5

🔴 توران، شاخهٔ فراموش‌شدهٔ ایرانی

✍️ درگاه تلگرامی «افقِ رویداد»

در اسطوره‌های ایرانی، توران همیشه در سوی دیگر نیزه ایستاده است؛ دشمن ایران، سرزمین افراسیاب و مظهر بیگانگی.
اما حقیقت تاریخی و علم زبان‌شناختی چهره‌ای دیگر از توران نشان می‌دهد: توران، شاخه‌ای از همان خانوادهٔ ایرانی بود.

در اوستا، واژهٔ تورا به یکی از قبایل آریایی شرقی اشاره دارد. مردمانی که در نواحی فرارود، بلخ، خوارزم و سغد می‌زیستند؛ همان جایی که بعدها خاستگاه زبان‌های ایرانی شرقی چون سغدی و بلخی شد.

در روایت اسطوره‌ای، فریدون جهان را میان سه پسرش بخش کرد: ایرج، سلم و تور. سهمِ تور، شرق بود؛ سرزمینی که از دل آن، توران برخاست ـ یعنی سرزمین تور.

این تقسیم در گذر زمان به دشمنی بدل شد. نبردهای ایران و توران در شاهنامه، در حقیقت پژواکی از درگیری‌های درون‌قبیله‌ای میان اقوام ایرانی است، نه جنگ میان دو نژاد یا دو تمدن بیگانه. حتی نام‌های تورانیان ـ افراسیاب، پیران، جهن، هومان ـ همگی ریشه در زبانِ ایرانی دارند.

اما در سده‌های بعد، به‌ویژه در دوران اسلامی، واژهٔ تورانی دچار سوء‌برداشت شد و با اقوام تُرک و آلتایی درآمیخت. پژوهش‌های علمی مدرن نشان می‌دهند که این یکی‌انگاری نادرست است.
تورانیانِ اوستایی و شاهنامه‌ای ایرانی‌تبار بودند، نه ترک‌تبار.

در حقیقت، توران و ایران دو سوی یک جهان فرهنگی‌اند: دو شاخه از یک درخت که بعدها تاریخ آن‌ها را از هم جدا کرد. دشمنی در داستان‌ها بود؛ اما در ریشه، خویشاوندی بود.

در سدهٔ نوزدهم، برخی شرق‌شناسان اروپایی تورانیان را با تُرک‌ها یا اقوام آلتایی یکی دانستند. این تفسیر امروزه در پژوهش‌های زبان‌شناسی و تاریخی معتبر رد شده است. واژهٔ «تورانی و «توران» هیچ ارتباطی با تُرکان نداشته و ندارد و کاملا ایرانی است.

Encyclopaedia Iranica, entries: “TURĀN”, “TŪR”, “IRAN AND ANIRAN”, ed. Ehsan Yarshater.

Mary Boyce, Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices, London: Routledge, 1979.

Gherardo Gnoli, The Idea of Iran: An Essay on Its Origin, Rome: Istituto Italiano per il Medio ed Estremo Oriente, 1989.

Richard N. Frye, The Heritage of Central Asia, Princeton: Markus Wiener Publishers, 1996.

Ilya Gershevitch (ed.), The Cambridge History of Iran, Vol. 2: The Median and Achaemenian Periods, Cambridge University Press, 1985.

همچنین:
ویکی‌پدیا ترکی استانبولی
ویکی‌پدیا ترکی آذری


@IranDel_Channel

💢
👍36👎5
ایران‌دل | IranDel
🔴 بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار می‌کنند: «کلاس‌های شاهنامه‌خوانی» آموزگار: بهمن دمشقی خیابانی خوانش و گزارشِ داستانِ «گیومَرت» زمان: دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی،…
🔴 بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار می‌کنند:

«کلاس‌های شاهنامه‌خوانی»


آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی


خوانش و گزارشِ داستانِ «گیومَرت»


زمان:
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۷ تا ۱۹

(به تغییر ساعت شروع کلاس، توجه شود.)


جایگاه:
تبریز، خیابان ثقه‌الاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربت‌اوغلی، بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی



#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍27👎2

🔴 قوم‌گرایی، چهرهٔ بومیِ «فاشیسم» در ایران

مولود حاجی‌زاده

قوم‌گرایی در جوهر خود چیزی جز بازتولیدِ همان منطق فاشیستی نیست که در آن هویت، نه بر پایهٔ تجربهٔ تاریخی و مدنیِ زیستِ مشترک، بلکه بر محور نژاد، زبان، خون و تبار تعریف می‌شود. فاشیسم طغیانی است علیه عقلانیت و نظم مدنی؛ و قوم‌گرایی نیز به همان سیاق، نفی مدنیت و نفی تجربهٔ زیست مشترک انسانی است؛ چرا که در جهان مدرن، فرد شهروند است، نه جزئی از قبیله و نژاد. در قوم‌گرایی، ارزش در وفاداری به قوم سنجیده می‌شود و این دقیقاً همان جوهرِ «فاشیسم» است.

قوم‌گرایی، همچون فاشیسم، بر پایهٔ «دیگرستیزی» بنا شده و این دیگری‌سازی مستمر، سازوکار بقای آن است. مشابه همان سازوکار فاشیسم در ایتالیا و آلمان قرن بیستم، در نسخهٔ قوم‌گرایانه، شهروندان خارج از دایرهٔ یک قومیت، به دیگری آن قوم بدل می‌شوند. اساساً بدون این دیگری‌سازی عمدتا ستیزه‌جویانه، هویت‌شان فرو می‌ریزد. قوم‌گرایی برای دیگری‌سازی به ابزارهایی چون زبان نیز پناه می‌برد. آنچه در نگاه نخست، دفاع از «زبانِ مادری» جلوه می‌کند، در منطقِ قوم‌گرایایی به مرز تعیین خود و دیگری بدل می‌شود.

در عرصهٔ زیست اجتماعی، قوم‌گرایی مسیری است برای بازگرداندن انسان به وضعیت پیشا‌مَدَنی. در بستر جغرافیای قوم‌گرایی در ایران، هر چه به سمت حاشیه‌ها، کوهستان و زیستگاه‌های بسته‌تر برویم، این گرایشِ فاشیستی قوم‌گراها غلیظ‌تر می‌شود. چرا که قوم‌گرایی از دلِ فقدانِ مدنیت، فقر معرفت و نبود تجربهٔ همزیستی مدرن برمی‌خیزد‌، همزیستی به عنوان یک شهروندِ مدرن، نه زیست قبیله‌ای!

فاشیسم در ذات خود خشونت‌محور است؛ نه فقط خشونت فیزیکی، بلکه حتی خشونت زبانی و فرهنگی. قوم‌گرایان در ایران نیز همین خشونت را در قالب نفرت از مرکز، نفرت از زبان ملی و مدنیت و نفی هویت ملی بازتولید می‌کنند. آنها نمی‌خواهند تفاوت را بفهمند، بلکه می‌خواهند آن را حذف کنند، نمی‌خواهند با دیگری گفت‌وگو کنند، بلکه می‌خواهند او را نابود کنند.

از سوی دیگر، قوم‌گرایی همچون فاشیسم، همواره بر منطق قربانی‌سازی تکیه دارد. خود را مظلوم جلوه می‌دهد تا خشونت خود را توجیه کند و با خلق روایت‌هایی از ستم تاریخی یا حذف فرهنگی، تلاش می‌کند نفرت خویش از دیگران و خشونت را مشروع جلوه دهد.

قوم‌گرایی در ایران، چه در لباس تجزیه‌طلبی و چه در ظاهر دفاع از هویت قومی، در نهایت به همان بن‌بستِ فاشیستی می‌رسد؛ نفی تکثر، نفی عقل و نفی مدنیت. فاشیسم، در هر ‌قالبی، دشمن آزادی است و بدوی‌ترین شکلِ آن در قرن بیست‌و‌یکم، همین «قوم‌گرایی» است.


@IranDel_Channel

💢
👍38👎1
ایران‌دل | IranDel
🔴 تذکری درباره موضوعی حساس ✍️ احسان هوشمند یکی از عوامل فرساینده همبستگی و انسجام ملی، قوم‌گرایی و افراطی‌گری قومی است. در سده اخیر گفتارهای قوم‌گرایانه تحت تأثیر تحولات منطقه‌ای و نیز ظهور ایدئولوژی مارکسیستی به ادبیات سیاسی گروهی از مارکسیست‌ها در ایران…

🔴 هشدار به دولت و مسئولانِ ورزشی کشور

✍️ احسان هوشمند


برش‌هایی از یادداشت:

– ورزشگاه‌ها و مکان‌های شلوغ و پرتردّد و پرازدحام، مستعدِ ظهور "وندالیسم" است. ناشناخته ماندن هویتِ افراد و گم‌شدن در لابه‌لای جمعیت انبوه، فرصتی است که گاه موجب طغیان هیجان به‌ویژه در میان جوانان و نوجوانان می‌شود‌. پیروزی یا شکست، مسائل اجتماعی و ناامیدی، خشم‌ یا تعصب شدید بر روی تیم ورزشی و مانند آن از‌جمله زمینه‌های بروز "وندالیسم" است. در این شرایط، ممکن است هواداران یک تیم یا بخشی از هواداران یک تیم خود را بخشی از قبیلهٔ تیم بدانند و حریف را به‌عنوان قبیلهٔ مقابل یا دشمن تلقی کنند. "وندالیسم"، استعداد آن را دارد که به خشونت ختم شود و خون‌ریزی و تلفات جانی در پی داشته باشد. ‌بسیاری از کشورها، انواع و در‌جاتی از "وندالیسم" را در مسابقات ورزشی یا شورش‌های خیابانی تجربه کرده‌اند.

– حواشی مسابقات ورزشی یا دمیدن بر تفاوت‌های قومی و زبانی و تباری می‌تواند و استعداد مبدّل‌شدن به تنش‌ها و آشوب‌ها و فراتر از آن خون‌ریزی گسترده را دارد‌. این تجربه بشری است؛ تجاربی که گاه مایهٔ شرمساری است و با قتل و خون‌ریزیِ لجام‌گسیخته و تجاوز و آوارگی و درد و رنج جانکاه، انبوهی هزاران نفره از انسان‌ها همراه بوده ‌و بسیاری از شهروندان عادی را به جنایتکار مبدّل کرد.

– ایران عزیز ما هیچ‌گاه صحنهٔ چنین تنش‌ها و آشوب‌های لجام‌گسیخته‌ای نبوده است، اما این سخن به آن معنا نیست که ما ایرانیانِ مصونیّت ابدی داریم.‌ اگر حواسمان نباشد و بی‌مبالاتی پیشه کنیم، خدای ناکرده هرج‌ومرج و خشونت می‌تواند به ما رو‌ کند‌. چندی است در حاشیهٔ برخی مسابقات فوتبال و مسابقات والیبال در غرب و جنوب کشور، شاهد ورودِ "قوم‌گرایی" به ورزشگاه‌ها بوده‌ایم. "وندالیسم" خود ‌در کمین است؛ اگر با قوم‌گرایی هم آغشته شود، استعداد آشوب آن دو‌چندان می‌شود. در هفته‌های گذشته در استان آذربایجان‌غربی برخی رویدادهای ناگوار در قالبِ "توهین‌های قومی و تباری" روی داد. سکوتِ مقاماتِ مسئولِ استانی از سویی و همراهی یکی از اعضای شورای شهر تبریز با رویداد از سوی دیگر، نمایانگر اتفاقاتِ زیر‌جلدی نگران‌کننده‌ای است. بارها صاحب این قلم در اینجا به مسئولان کشوری و‌ استانی و مسئولان فدراسیون فوتبال و والیبال انذار و هشدار مشفقانه داده و البته گوش شنوایی نبوده است. اگر خدای ناکرده این حواشی سمت‌و‌سوی بدتری به خود گرفت، همه مسئولانی که در این‌باره فقط سکوت کردید، مسئول هستید و باید پاسخ‌گوی ملّت ایران باشید. جولانِ این رفتار‌ها باید مهار شود؛ وگرنه استمرار این وضعیت به پیامدهای مخاطره‌انگیزی ختم می‌شود‌. مسئولان مربوطه از صندلی ریاست برخیزید و تا دیر نشده اقدامی کنید. آیا برای مدیریت این بی‌تدبیری‌ها تدبیری اندیشیده می‌شود؟ فراموش نکنیم رقبای منطقه‌ای کشور هم در حال تلاش برای اثرگذاری بر "مباحثِ قومی" در کشور هستند.


🔴 این یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍21👎1
ایران‌دل | IranDel
🎥 بخشی از درسگفتار «تاریخ مشروطه» با تدریس داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران ستارخان: «زیر پرچم بیگانه نمی‌رویم!» همت ستارخان چون به وطن، یار شد باقر خانش ز جان یار وفادار شد در همه‌جا یار او ایزد ستار شد این یک سالار شد آن یک سردار شد ‌ @IranDel_Channel…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ۲۸ مهر ماه، زادروز ستارخان، سردار ملی ایران

این‌همان تبریزِ رویین‌تَن که در میدانِ جنگ
از مصافِ دشمنان، هرگز نپیچیدی عنان

با خطی برجسته در تاریخِ ایران، نقش بست
همتِ والایِ سردارِ میهن، ستارخان

این همان تبریز کز جانبازی و مردانگی
در ره عشقِ وطن صد ره، فزون داد امتحان

استاد شهریار



#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
👍27👎1
🔴 بنیاد پژوهشی شهریار برگزار می‌کند:
«درس‌گفتارهای شاهنامه
»


آموزگار:
چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی


زمان:
سه‌شنبه پایانی هر ماه از ساعت ۱۷ تا ۱۹

(نشست نخست: سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی)


جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغ‌شمال، بنیاد پژوهشی شهریار



#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍4
2025/10/21 07:29:20
Back to Top
HTML Embed Code: