به قول مرحوم مجتهدی تهرانی:
همچون مگسان روی پلیدی منشین
زنبور عسل باش، انیس گل باش!
همچون مگسان روی پلیدی منشین
زنبور عسل باش، انیس گل باش!
حالا من بلد نبودم بهت بگم دوسِت دارم، تو با خودت نگفتی این چرا همش برام آهنگ میفرسته؟!
فرزند مرحوم علامه طباطبایی رضواناللهعليه نقل میکردند در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشکِ مخصوص نمیخواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند. ولی ایشان اصرار داشتند و رفتند. پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود:
«پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»
«پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»
Forwarded from - در آغوش درخت -
کاش انقدر آینده ای که حتی اپسیلونی معلوم نیست توش اصلا وجود داشته باشیم یا نه رو بزرگش نکنم!
Forwarded from - در آغوش درخت -
- در آغوش درخت -
کاش انقدر آینده ای که حتی اپسیلونی معلوم نیست توش اصلا وجود داشته باشیم یا نه رو بزرگش نکنم!
بعله آینده نگری مهمه خوبه حائز اهمیته
ولی اورتینک کردن برای آینده ای که هیچیش معلوم نیست جزو عبث ترین کاراس.
ولی اورتینک کردن برای آینده ای که هیچیش معلوم نیست جزو عبث ترین کاراس.
Forwarded from نور
ببین میدونم همیشه حواسجمع بودنْ، سخته! اینکه مراقب باشی، که تغییر نکنی سخته! اینکه دنبال یهسری رفیقها نری، به دلت نه بگی و چهارچشمی حواست پیِ پرت نشدنِ حواست باشه، سخته! ولی اونا که این راهو رفتن میگن اگه حواسْجمع نباشی یهو به خودت میای و میبینی از نورِ وجودت [که خدا تو دلِ همه هم گذاشته] هیچ خبری نیست، ذرهذره خرجش کردی رفته و تو موندی با یه دلِ بینور.. ببین؟ ترسناکه، ولی اتفاق میفته، نمیفهمی کِی و چجوری، ولی اتفاق میفته، اگر حواست جمع نباشه!!
از مجموعه نوشتههای #خطاببهخودم.
از مجموعه نوشتههای #خطاببهخودم.
مثلا از یه چیزی یا از یه آدمی ناراحتم یا ذهنمو مشغول کرده، بی حوصلگی یا عصبانی بودنشو سر یکی دیگه یا جای دیگه خالی میکنم.
یا یه جایی کم گذاشته، یا حتی زیاد گذاشته، یا بدون فکر کاری کرده یا حرفی زده و…
جلو رو که همه تا کمر خم میشن، ولی به قول آقا مرتضی علی: دوست آن است که در نهان به دوستی پایبند است!
| تحف العقول، ص ۸۳ |
| تحف العقول، ص ۸۳ |
برای بار nام بهم ثابت شد صبح زود بیدار شدن هیچی نداشته باشه، برکت توی زمان ایجاد میکنه!
به این صورت که صبح زود بیدار میشی، به همهی کارات میرسی، درس میخونی، دانشگات تموم میشه، مدرک میگیری، سر کار میری، ازدواج میکنی، بچه دار میشی، حتی میمیری باز میبینی ساعت ۱۲ نشده😄
داشتم فکر میکردم به اینکه اون دورانی که خاطرات شهدارو میخوندم یا کتاباشونو ورق میزدم، شاید حالم بهتر بود…