Telegram Group & Telegram Channel
🗒یادداشت
🔺تولستوی و تمثیلِ مردِ آویزان در چاه (بخش دوم)
محسن احمدوندی

این تمثیل همان تمثیلی است که برزویۀ طبیب در باب نخست کلیله‌ و دمنه نقل می‌کند [۱]. برزویه نیز همچون تولستوی در مواجهه با مسئلۀ مرگ و ناپایداری دنیا به یاد این تمثیل می‌افتد:

هر که همّت در آن [= دنیا] بست و مُهمّات آخرت را مُهمَل گذاشت، همچون آن مرد است که از پیش اشتر مست بگریخت و به‌ضرورت خویشتن در چاهی آویخت و دست در دو شاخ زد که بر بالای آن روییده بود و پای‌هاش بر جایی قرار گرفت. در این میان بهتر بنگریست. هر دو پای بر سر چهار مار بود که سر از سوراخ بیرون گذاشته بودند. نظر به قعر چاه افگند. اژدهایی سهمناک دید دهان گشاده و افتادن او را انتظار می‌کرد. به سر چاه التفات نمود. موشان سیاه و سپید بیخ آن شاخ‌ها دایم بی‌فتور می‌بریدند و او در اثنای این محنت تدبیری می‌اندیشید و خلاص خود را طریقی می‌جُست. پیش خویش زنبورخانه‌ای و قدری شهد یافت. چیزی از آن به لب برد. از نوعی در حلاوت آن مشغول گشت که از کار خود غافل ماند و نه‌اندیشید که پای او بر سر چهار مار است و نتوان دانست که کدام وقت در حرکت آیند و موشان در بریدن شاخ‌ها جدّ بلیغ می‌نمایند و البتّه فتوری بدان راه نمی‌یافت و چندان‌که شاخ بگسست، در کام اژدها افتاد و آن لذّت حقیر بدو چنین غفلتی راه داد و حجاب تاریک در برابر نور عقل او بداشت تا موشان از بریدن شاخ‌ها بپرداختند و بیچارۀ حریص در دهان اژدها افتاد (نصرالله منشی، ۱۳۹۲: ۵۶-۵۷).

سپس برزویه از نمادهای این داستان رمزگشایی می‌کند. او چاه را نماد دنیا و موشان سپید و سیاه را نماد گذر روز و شب، چهار مار را نماد چهار طبع آدمی، که عدم تعادل در هر یکی موجب مرگ اوست، شهد را نماد لذّات زودگذر دنیا و اژدها را نماد مرگ می‌داند که آدمی را گریزی از آن نیست (همان: ۵۷).

چنان‌که می‌دانیم کلیله و دمنه در دورۀ ساسانیان از هندوستان به ایران آورده و به زبان پهلوی ترجمه می‌شود. منبع اصلی کلیله‌ و دمنه در زبان هندی کتابی با نام پنچه‌تنتره است. مهری باقری در پژوهشی نشان می‌دهد که این تمثیل در پنچه‌تنتره و روایات مختلفی که از آن به زبان هندی وجود دارد نیست؛ بلکه برزویۀ طبیب آن را از حماسۀ مهابهاراتا گرفته و به کلیله ‌و دمنه افزوده‌است [۲].

این تمثیل علاوه‌بر کلیله ‌و دمنه در کتاب بلوهر و بوذاسف هم آمده‌است و گویا از طریق همین کتاب به ادبیّات غرب راه یافته‌است. «بعدها این داستان [بلوهر و بوذاسف] به‌خاطر مقبولیّت عامی که یافته بود، از فارسی میانه به زبان‌های مختلف ازجمله عربی، عبری، حبشی، ارمنی، گرجی، یونانی و لاتینی ترجمه و از روی ترجمۀ لاتینی به بقیّۀ زبان‌های مهمّ اروپایی نیز برگردانده شده‌است» (باقری، ۱۳۷۹: ۷).

با توجّه به آن‌چه ذکر شد روشن می‌‌شود که منبع و مأخذ اصلی حکایت «مرد آویزان در چاه» حماسۀ مهابهاراتا است که بعداً در کتاب‌های کلیله ‌و دمنه و بلوهر و بوذاسف به زبان پهلوی آمده‌است و از این طریق به اطراف ‌و اکناف گیتی راه‌ یافته‌است. بنابراین واسطۀ انتقال و انتشار این تمثیل از شرق به غرب عالم متون ایرانیِ میانه‌اند (همان: ۱۵-۱۶) و تولستوی هم این تمثیل را از همین رهگذر گرفته‌است.

◾️پی‌نوشت‌ها
[۱] این تمثیل در حدیقة‌الحقیقه و الشریعة‌الطریقهٔ سنایی غزنوی هم آمده است.

[۲] دوست دانشورم، دکتر سعید کریمی مرا به این پژوهش رهنمون گشت، از ایشان سپاسگزارم.

◾️منابع
ـ باقری، مهری. (۱۳۷۹). «حکایت مرد آویزان در چاه: بررسی پیشینۀ یکی از تمثیلات کلیله ‌و دمنه». نشریۀ دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی (تبریز). شمارهٔ ۱۷۵-۱۷۶. صفحات ۱-۲۳

ـ تولستوی، لیف نیکالایویچ. (۱۳۸۶). اعتراف من. ترجمۀ سعید فیروزآبادی. چاپ اول. تهران: جامی.

ـ نصرالله منشی، نصرالله بن محمّد. (۱۳۹۲). کلیله‌ و دمنه. به‌ تصحیح مجتبیٰ مینوی. چاپ دوم. تهران: ثالث.

[یادداشت بالا پیش از این در شمارهٔ بیست‌وچهارم فصل‌نامهٔ قلم در صفحات ۴۳-۴۵ منتشر شده است.]

📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi



group-telegram.com/mohsenahmadvandi/4090
Create:
Last Update:

🗒یادداشت
🔺تولستوی و تمثیلِ مردِ آویزان در چاه (بخش دوم)
محسن احمدوندی

این تمثیل همان تمثیلی است که برزویۀ طبیب در باب نخست کلیله‌ و دمنه نقل می‌کند [۱]. برزویه نیز همچون تولستوی در مواجهه با مسئلۀ مرگ و ناپایداری دنیا به یاد این تمثیل می‌افتد:

هر که همّت در آن [= دنیا] بست و مُهمّات آخرت را مُهمَل گذاشت، همچون آن مرد است که از پیش اشتر مست بگریخت و به‌ضرورت خویشتن در چاهی آویخت و دست در دو شاخ زد که بر بالای آن روییده بود و پای‌هاش بر جایی قرار گرفت. در این میان بهتر بنگریست. هر دو پای بر سر چهار مار بود که سر از سوراخ بیرون گذاشته بودند. نظر به قعر چاه افگند. اژدهایی سهمناک دید دهان گشاده و افتادن او را انتظار می‌کرد. به سر چاه التفات نمود. موشان سیاه و سپید بیخ آن شاخ‌ها دایم بی‌فتور می‌بریدند و او در اثنای این محنت تدبیری می‌اندیشید و خلاص خود را طریقی می‌جُست. پیش خویش زنبورخانه‌ای و قدری شهد یافت. چیزی از آن به لب برد. از نوعی در حلاوت آن مشغول گشت که از کار خود غافل ماند و نه‌اندیشید که پای او بر سر چهار مار است و نتوان دانست که کدام وقت در حرکت آیند و موشان در بریدن شاخ‌ها جدّ بلیغ می‌نمایند و البتّه فتوری بدان راه نمی‌یافت و چندان‌که شاخ بگسست، در کام اژدها افتاد و آن لذّت حقیر بدو چنین غفلتی راه داد و حجاب تاریک در برابر نور عقل او بداشت تا موشان از بریدن شاخ‌ها بپرداختند و بیچارۀ حریص در دهان اژدها افتاد (نصرالله منشی، ۱۳۹۲: ۵۶-۵۷).

سپس برزویه از نمادهای این داستان رمزگشایی می‌کند. او چاه را نماد دنیا و موشان سپید و سیاه را نماد گذر روز و شب، چهار مار را نماد چهار طبع آدمی، که عدم تعادل در هر یکی موجب مرگ اوست، شهد را نماد لذّات زودگذر دنیا و اژدها را نماد مرگ می‌داند که آدمی را گریزی از آن نیست (همان: ۵۷).

چنان‌که می‌دانیم کلیله و دمنه در دورۀ ساسانیان از هندوستان به ایران آورده و به زبان پهلوی ترجمه می‌شود. منبع اصلی کلیله‌ و دمنه در زبان هندی کتابی با نام پنچه‌تنتره است. مهری باقری در پژوهشی نشان می‌دهد که این تمثیل در پنچه‌تنتره و روایات مختلفی که از آن به زبان هندی وجود دارد نیست؛ بلکه برزویۀ طبیب آن را از حماسۀ مهابهاراتا گرفته و به کلیله ‌و دمنه افزوده‌است [۲].

این تمثیل علاوه‌بر کلیله ‌و دمنه در کتاب بلوهر و بوذاسف هم آمده‌است و گویا از طریق همین کتاب به ادبیّات غرب راه یافته‌است. «بعدها این داستان [بلوهر و بوذاسف] به‌خاطر مقبولیّت عامی که یافته بود، از فارسی میانه به زبان‌های مختلف ازجمله عربی، عبری، حبشی، ارمنی، گرجی، یونانی و لاتینی ترجمه و از روی ترجمۀ لاتینی به بقیّۀ زبان‌های مهمّ اروپایی نیز برگردانده شده‌است» (باقری، ۱۳۷۹: ۷).

با توجّه به آن‌چه ذکر شد روشن می‌‌شود که منبع و مأخذ اصلی حکایت «مرد آویزان در چاه» حماسۀ مهابهاراتا است که بعداً در کتاب‌های کلیله ‌و دمنه و بلوهر و بوذاسف به زبان پهلوی آمده‌است و از این طریق به اطراف ‌و اکناف گیتی راه‌ یافته‌است. بنابراین واسطۀ انتقال و انتشار این تمثیل از شرق به غرب عالم متون ایرانیِ میانه‌اند (همان: ۱۵-۱۶) و تولستوی هم این تمثیل را از همین رهگذر گرفته‌است.

◾️پی‌نوشت‌ها
[۱] این تمثیل در حدیقة‌الحقیقه و الشریعة‌الطریقهٔ سنایی غزنوی هم آمده است.

[۲] دوست دانشورم، دکتر سعید کریمی مرا به این پژوهش رهنمون گشت، از ایشان سپاسگزارم.

◾️منابع
ـ باقری، مهری. (۱۳۷۹). «حکایت مرد آویزان در چاه: بررسی پیشینۀ یکی از تمثیلات کلیله ‌و دمنه». نشریۀ دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی (تبریز). شمارهٔ ۱۷۵-۱۷۶. صفحات ۱-۲۳

ـ تولستوی، لیف نیکالایویچ. (۱۳۸۶). اعتراف من. ترجمۀ سعید فیروزآبادی. چاپ اول. تهران: جامی.

ـ نصرالله منشی، نصرالله بن محمّد. (۱۳۹۲). کلیله‌ و دمنه. به‌ تصحیح مجتبیٰ مینوی. چاپ دوم. تهران: ثالث.

[یادداشت بالا پیش از این در شمارهٔ بیست‌وچهارم فصل‌نامهٔ قلم در صفحات ۴۳-۴۵ منتشر شده است.]

📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi

BY شعر، فرهنگ و ادبیات


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/mohsenahmadvandi/4090

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

The fake Zelenskiy account reached 20,000 followers on Telegram before it was shut down, a remedial action that experts say is all too rare. One thing that Telegram now offers to all users is the ability to “disappear” messages or set remote deletion deadlines. That enables users to have much more control over how long people can access what you’re sending them. Given that Russian law enforcement officials are reportedly (via Insider) stopping people in the street and demanding to read their text messages, this could be vital to protect individuals from reprisals. Two days after Russia invaded Ukraine, an account on the Telegram messaging platform posing as President Volodymyr Zelenskiy urged his armed forces to surrender. "The argument from Telegram is, 'You should trust us because we tell you that we're trustworthy,'" Maréchal said. "It's really in the eye of the beholder whether that's something you want to buy into." Emerson Brooking, a disinformation expert at the Atlantic Council's Digital Forensic Research Lab, said: "Back in the Wild West period of content moderation, like 2014 or 2015, maybe they could have gotten away with it, but it stands in marked contrast with how other companies run themselves today."
from us


Telegram شعر، فرهنگ و ادبیات
FROM American