سکوت سرکش این لاله‌زار، آینه‌ای‌ست
چه حیرتی‌ست که همواره آرمیده به من؟

من از مقام تحیر رسیده‌ام به سکون
سجودوار خدایی نیافریده به من

#محمدسعیدمرشد
#ازغزلی
#تزریق‌کلمات #طرز‌گلوسوز #بی‌معناگرایی
@morshedpoem

بگذار جنگ شود
من
حتی اگر بمیرم هم
زنده نیستم
چه برسد به امروز
که زنده‌ام و
نمرده‌ام.

#محمدسعیدمرشد
#سپید
#درآستانه‌جنگ
#عشق‌یعنی‌پدر‌جنگ‌نکنید
@morshedpoem

من که چشمان تو را دیدم ندارم ترسی از جنگ
تیر مژگان تو را دوشکای آمریکا ندارد.

#محمدسعیدمرشد
#ازغزلی
#درحال‌تکمیل
#ازمیان‌خون‌وآتش #عشق‌یعنی‌پدر‌جنگ‌نکنید
@morshedpoem

گفته بودم «تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام»؟
سخت حساس است بازی؛ بعد صحبت می‌کنیم

#محمدسعیدمرشد
#تک_بیت
@morshedpoem

اولش با دوستی آمد، ولیکن دشمنی کرد
هیچ بویی این رفاقت غیر بوی پا ندارد

#محمدسعیدمرشد
#ازغزلی
#درحال‌تکمیل
#بهداشت‌فردی
@morshedpoem

به‌رغم تندخویی و بداخلاقی و کم‌حرفی
تو می‌چسبی به من، مثل بخاری در شبی برفی

#محمدسعیدمرشد
#تک_بیت
#بخاری‌تند‌خو‌ی‌من
#از‌برف‌نویسی‌ها
@morshedpoem

هیچ‌یک از دختران زیباییِ او را ندارد
فکر می‌کردم کسی دارد، ولی گویا ندارد

من که چشمان تو را دیدم ندارم ترسی از جنگ
تیر مژگان تو را دوشکای آمریکا ندارد

در صف آرزمِ استکبار ساعت‌ها نشستم
این‌قَدَر آدم زیادی آمده که جا ندارد

آخرش باید بجنگیم و بجنگیم و بجنگیم
آخرش جنگ است هرطوری ببینی؛ را ندارد

در غلافم خاک می‌خورد و کسی را جر نمی‌داد
بی‌تو این خنجر اساسا با کسی دعوا ندارد

زور اگر آری به من، من فحش خواهم داد، آری!
این دهان بدزبان از هیچ‌کس پروا ندارد

اولش با دوستی آمد، ولیکن دشمنی کرد
هیچ بویی این رفاقت غیر بوی پا ندارد

ما همیشه اولیم و این ندارد جای تردید
دشمن ما "آخر" است ای دوست! اما "آ" ندارد

#محمدسعیدمرشد
#غزل
#حماسه‌حمله
#یورش‌غیرتمندانه‌سازش‌عزتمندانه
@morshedpoem

قطره‌ی پادکساسین و شربت اکسپکتورانت
کاش روزی قرص دلتنگی بسازد یک‌نفر

#محمدسعیدمرشد
#تک_بیت
#ازحکیمیات #طبیب‌بدنام‌شده
@morshedpoem

رقیب چشم‌تنگم مثل ژاپن بود و من ایران
زدم گل، پاره کردم تور آن واکی‌بایاشی را

#محمدسعیدمرشد
#تک_بیت
#کوبیدن‌بر‌طبل‌شادانه #عموی‌سوباسا
@morshedpoem

دوباره شب شد و دیوانه‌ام، خراب توام
فدای مستی چشمان نیم‌خواب توام

لبت اگرچه تکان خورد، هیچ نشنیدم
جز این که با دل من گفت: «من شراب توام»

تو هم از این همه عاقل مرا جدا کردی
هلاک زیرکی و حسن انتخاب توام

کلافه‌ام همه‌شب‌ها شبیه پیرهنت
چنین که سخت گرفتار پیچ و تاب توام

مرا ورق بزن و شعرهای تازه بخوان
گمان ببر که منِ بی‌زبان کتاب توام

تویی که معنی و مفهوم واژه‌ی خوبی
اگر که خوب منم نیز بازتاب توام

به بوسه‌ای به تنم جان تازه بخشیدی
خوشا که بنده الطاف بی‌حساب توام

#محمدسعیدمرشد
#غزل #عاشقانه
#شبانه‌های‌بی‌تو
@morshedpoem

می‌دوم همچو اسب، پیوسته
از زمین و زمان شدم خسته

دکترم دید حال زارم را
کلونازپام نوشت ده بسته

عاشقانِ شکسته‌‌ی دل‌ریش
به‌ علی‌کافه‌اند وابسته

هندوانه‌ست عشق ای دلِ من!
بشنو این پندهای سربسته

این مطاع گران بی‌ارزش
رفته در پاچه‌ی تو تا دسته

گفتم از خوبی تو و شعرم
یک‌نفر داد زد که: "این مسته"

اشک من سیل می‌شود مرشد
هست باغی نهفته در هسته

می‌دوم همچو اسب، پیوسته
از زمین و زمان شدم خسته

دکترم دید حال زارم را
کلونازپام نوشت ده بسته

عاشقانِ شکسته‌‌ی دل‌ریش
به‌ علی‌کافه‌اند وابسته

عشق چون هندوانه است ای دل!
بشنو این پندهای سربسته

این مطاع گران بی‌ارزش
رفته در پاچه‌ی تو تا دسته

گفتم از خوبی تو و شعرم
یک‌نفر داد زد که: "این مسته"

اشک من سیل می‌شود مرشد
هست باغی نهفته در هسته

#محمدسعیدمرشد
#غزل #بداهه‌طوری #غزل‌ارتجالی
#وزن‌کوتاه
#خستگی‌تا‌دسته

غزل جدید. :)

هرکس که برده زیره به کرمان؛ گمان‌ کنید
بیزاکودیل داده به طبع روان من

#محمدسعیدمرشد
#تک_بیت
#ازحکیمیات #بیمار‌به‌نشده
@morshedpoem