🔺 مهمان ناخوانده
دیلنگ دیلنگ! صدای در می اومد. خدایا این وقت صبح کی در میزنه؟! داشتم به خودم تلقین می کردم که دارم خواب می بینم شنیدن صدای در رو ولی این بنده خدای پشت در ول کن نبود. مجبور شدم بلند شم و با چشمای نیمه بسته آیفون رو نگاه کنم. عه علی اومده چشمام کامل باز شد! درو زدم و آمد داخل.
-به علی آقا خوش آمدی.
ـ سلام حاجآقا ببخشید بی وقت اومدم!
-نه عزیزم. خیلی وقت بود ازت بی خبر بودم کجایی تو؟ نمیگی ما دلتنگت میشیم؟
لبخندی از روی رضایت و شرمندگی روی لب علی نشست. تعارفش کردم روی مبل بشینه. خودمم رفتم سمت آشپزخونه تا کتری رو بزارم و چایی درست کنم. گفت حاجآقا میتونم یه سوال بپرسم؟
گفتم علی جون بزار برسی حالا؟!
گفت: نه عجله دارم لطفاً ؟!
گفتم بپرس جانم؟!
حاجآقا چرا طلبه شدید؟!
خنده ام گرفت. هم از سوالش که منو برد به بیست سال پیش وقتی هم سن و سال همین علی آقا بودم هم از اینکه مارو بی خواب کرده سر صبحی که این سؤالو بپرسه!
یادم اومد وقتی منم میخواستم طلبه بشم از خیلی از علما و اساتید این سؤالو میپرسیدم. یادش بخیر. چقدر شوق و ذوق داشتم و البته خیلی ته دلم میترسیدم. آخه خیلیا تو دل آدم رو خالی میکردن که طلبگی نون نداره محرومیت داره تازه باید طعنه و تکه انداختن های مردم کوچه و خیابون رو هم تحمل کنی. ولی بعد بیست سال طلبگی میبینم این راه چقدر شیرین گذشته حتی فحش شنیدناش!!!
اینقدر رفته بودم تو فکر اون دوران که انگار علی آقایی نبود و حرف نمی زد. صدای قلقل کتری منو دوباره آورد از بیست سال پیش به حال حاضر. گفتم: علی جون الان سفره رو میندازم چایی هم می ریزم تا بشینیم حرف بزنیم خوبه؟!
علی سرشو پایین انداخت با خجالت گفت: حاجآقا سر صبح، مهمون ناخونده ببخشید تورو خدا
گفتم تعارف بسه معلومه تو هم صبحونه لازمی پاشو دست و روت رو یه آب بزن تا سفره بندازم و جواب سؤالت رو بدم.
ادامه دارد...
@saeidi1
دیلنگ دیلنگ! صدای در می اومد. خدایا این وقت صبح کی در میزنه؟! داشتم به خودم تلقین می کردم که دارم خواب می بینم شنیدن صدای در رو ولی این بنده خدای پشت در ول کن نبود. مجبور شدم بلند شم و با چشمای نیمه بسته آیفون رو نگاه کنم. عه علی اومده چشمام کامل باز شد! درو زدم و آمد داخل.
-به علی آقا خوش آمدی.
ـ سلام حاجآقا ببخشید بی وقت اومدم!
-نه عزیزم. خیلی وقت بود ازت بی خبر بودم کجایی تو؟ نمیگی ما دلتنگت میشیم؟
لبخندی از روی رضایت و شرمندگی روی لب علی نشست. تعارفش کردم روی مبل بشینه. خودمم رفتم سمت آشپزخونه تا کتری رو بزارم و چایی درست کنم. گفت حاجآقا میتونم یه سوال بپرسم؟
گفتم علی جون بزار برسی حالا؟!
گفت: نه عجله دارم لطفاً ؟!
گفتم بپرس جانم؟!
حاجآقا چرا طلبه شدید؟!
خنده ام گرفت. هم از سوالش که منو برد به بیست سال پیش وقتی هم سن و سال همین علی آقا بودم هم از اینکه مارو بی خواب کرده سر صبحی که این سؤالو بپرسه!
یادم اومد وقتی منم میخواستم طلبه بشم از خیلی از علما و اساتید این سؤالو میپرسیدم. یادش بخیر. چقدر شوق و ذوق داشتم و البته خیلی ته دلم میترسیدم. آخه خیلیا تو دل آدم رو خالی میکردن که طلبگی نون نداره محرومیت داره تازه باید طعنه و تکه انداختن های مردم کوچه و خیابون رو هم تحمل کنی. ولی بعد بیست سال طلبگی میبینم این راه چقدر شیرین گذشته حتی فحش شنیدناش!!!
اینقدر رفته بودم تو فکر اون دوران که انگار علی آقایی نبود و حرف نمی زد. صدای قلقل کتری منو دوباره آورد از بیست سال پیش به حال حاضر. گفتم: علی جون الان سفره رو میندازم چایی هم می ریزم تا بشینیم حرف بزنیم خوبه؟!
علی سرشو پایین انداخت با خجالت گفت: حاجآقا سر صبح، مهمون ناخونده ببخشید تورو خدا
گفتم تعارف بسه معلومه تو هم صبحونه لازمی پاشو دست و روت رو یه آب بزن تا سفره بندازم و جواب سؤالت رو بدم.
ادامه دارد...
@saeidi1
🔺 امیرالمومنین اسامی قرآنی دارد که نمی دانیم!
ابن عباس گفت: برای علی بن ابی طالب علیه السلام اسمائی در قرآن هست که مردم نمی دانند!
گفتند چه اسمی مثلاً ؟
گفت: یک اسم او در قرآن، ایمان است که خداوند می فرماید: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمٰانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ
کسی که کافر به ایمان ـ یعنی علی بن ابی طالب ـ شود همه اعمال خوبش حبط شده و از بین می رود و او از زیانکاران است!
فر، [تفسير فرات بن إبراهيم ] ، جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : قَالَ إِنَّ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي كِتَابِ اَللَّهِ أَسْمَاءَ - لاَ يَعْرِفُهَا اَلنَّاسُ قُلْنَا وَ مَا هِيَ قَالَ سَمَّاهُ اَلْإِيمَانَ فَقَالَ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمٰانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ
📜 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۳۵، ص ۳۴۸
#فضائل
@saeidi1
ابن عباس گفت: برای علی بن ابی طالب علیه السلام اسمائی در قرآن هست که مردم نمی دانند!
گفتند چه اسمی مثلاً ؟
گفت: یک اسم او در قرآن، ایمان است که خداوند می فرماید: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمٰانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ
کسی که کافر به ایمان ـ یعنی علی بن ابی طالب ـ شود همه اعمال خوبش حبط شده و از بین می رود و او از زیانکاران است!
فر، [تفسير فرات بن إبراهيم ] ، جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : قَالَ إِنَّ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي كِتَابِ اَللَّهِ أَسْمَاءَ - لاَ يَعْرِفُهَا اَلنَّاسُ قُلْنَا وَ مَا هِيَ قَالَ سَمَّاهُ اَلْإِيمَانَ فَقَالَ: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمٰانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ
📜 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۳۵، ص ۳۴۸
#فضائل
@saeidi1
هـــوشـیــاری
#التماس_یک_طلبه من نمی دانم فردا چه می شود فقط می دانم که مسیر اشتباه را اگر به اختیار، اصلاح نکنی روزی به جبر باید دست از ادامه آن برداری! چون آقایان را نمی شود پیدا کرد اینجا مینویسم شاید به کمک مردم، پیام من به دست آقایان رسید و صدای ما مردم را شنیدند!…
دلار سیزده تومان بود نوشتیم آقا نمی توانی برو الان دلار ۱۰۰ هزار تومان را رد کرده!!!
هر روز دریغ از دیروز
آقای دولت جمهوری اسلامی این افزایش نرخ ارز و دلار و سکه متوقف نمیشه؟ ترمزش دست شما نیست؟ یقه کی رو باید گرفت؟
مردم زیر این افزایش نرخ ها له شدند
الی الله المشتکی
هر روز دریغ از دیروز
آقای دولت جمهوری اسلامی این افزایش نرخ ارز و دلار و سکه متوقف نمیشه؟ ترمزش دست شما نیست؟ یقه کی رو باید گرفت؟
مردم زیر این افزایش نرخ ها له شدند
الی الله المشتکی
هـــوشـیــاری
🔺 مهمان ناخوانده دیلنگ دیلنگ! صدای در می اومد. خدایا این وقت صبح کی در میزنه؟! داشتم به خودم تلقین می کردم که دارم خواب می بینم شنیدن صدای در رو ولی این بنده خدای پشت در ول کن نبود. مجبور شدم بلند شم و با چشمای نیمه بسته آیفون رو نگاه کنم. عه علی اومده چشمام…
🔺 مهمان ناخوانده
#پارت_دوم
چای نون و پنیر و سبزی با گردو رو توی سفره چیدم! قدیما به این صبحونه میگفتن سفره ی ساده یا طلبگی اما الان شده صبحونه ی لاکچری با این قیمت گردو!
علی جان کجایی آمدی؟!
ـ بله؛ بله حاجی جان!
علی سر سفره ننشسته گفت حاجآقا اسباب زحمت شدم.
گفتم: علی آقا مهمون اسباب رحمته نه زحمت.
یه لبخند نمکین گوشه ی لب علی نشست. منم لبخند زدم برا اینکه تونستم تو این دوره زمونه جوری باشم که یه جوون بی وقت سراغم بیاد برا سؤالی که ذهنش رو درگیر کرده.
علی گفت: حاجآقا سوالم رو یادتون نرفته که؟ چرا طلبه شدید؟
گفتم: علی جون! بالاخره هر کسی یه علاقه ای داره یه هدفی داره...
ـ آخه حاجآقا تو این جامعه؟! اینقدر پشت سر آخوندا حرف و حدیثه! بارها دیدم مردم یه روحانی رو مسخره کردن؛ تیکه بهش انداختن و...
ـ علی جان اولاً بی احترامی ها رو دیدی احترام گذاشتن مردم رو ندیدی؟ من که فکر می کنم هنوزم مردم اقشار مختلفشون بیشترین اعتماد و احترام رو به این لباس میزارن.
ثانیاً مگر به پیامبران تیکه نمینداختن؟! مگر به رسول خدا که معصوم بود نگفتن ساحر، مجنون استغفرالله؛ ما که سر تا پا گناهیم یه مقدار فحشم حقمونه با این وضعی که بعضی هم لباسهای ما درست کردن
علی زد زیر خنده؛ انگار حرف دلش رو زدم! خنده اش که آروم گرفت گفت: راست میگید؛ من که خودم خیلی برای این لباس حرمت قائلم مادر پدرمم همینطورن. ولی خوب کارتون چیه؟ اصلا طلبگی یعنی چی؟ چی کار می کنید؟ شنیدید میگن آخوندا بیکارن؟
لبخندی تلخ زدم چون این حرف خیلی آزارم میده. گفتم: اشکال کار ما اینه که دیده نمیشه چون ساعت و جای مشخص نداره. ببین کارمند ساعت ۷ صبح میره تا ۲ بعدازظهر اونم اداره مشخص. معلم ساعت و مکان مدرسه اش مشخصه؛ هر کسی ساعت کاری مشخص و مکان مشخص داره اما ما کارمون ساعت و مکان خاص نداره. مثل الان که سر صبح خدمت شمایم گاهی آخر شب مراجعه کننده داریم برای مشورت یا اصلاح ذات البین!
ـ اصلاح ذات البین یعنی چی حاجاقا؟
ـ یعنی حل اختلاف بین دو نفر مثل زن و شوهر.
دفتر کارمون گاهی خونه است؛ گاهی مسجده؛ گاهی جلسات مذهبی و حتی کوچه و خیابون.
علی گفت: حاجآقا کارتون چیه؟ نفهمیدم؟
گفتم: طلبگی یعنی تبلیغ دین؛ تبلیغ دین هم جوانب مختلفی داره. وقتی تو جلسات مذهبی سخنرانی می کنیم یه جور تبلیغه؛ وقتی تو جلسات فامیلی مارو میبینن سوال می کنن بحث می کنن پاسخ سؤالاتشون رو میدیم یه جور تبلیغه؛ گاهی توی تاکسی، توی خیابون بحثی میشه سوال میپرسن جواب میدیم اینا همون وظیفه ی تبلیغ دینه که کار اصلی ماست.
البته کنار این ها که گفتم کارهای آخوندی به قول معروف کارهای دیگه هم هست. تدریس در حوزه، دانشگاه هست اداره مسجد به عنوان امام جماعت هست که خود مسجد خیلی اداره اش وقت گیر و پر زحمته؛ یک کار طلبه تحقیق و تألیف هست که طلبه طلبه باشه هیچ وقت از کار علمی دست نمی کشه.
علی که با چشمای پر از تعجب منو نگاه می کرد گفت: حاجآقا راستش فکر نمی کردم اینقدر طلبگی کار داشته باشه؟!
گفتم: همه اش اینا نیست. یک طلبه کنار همه ی این ها یک مشاور هم هست چون روایات اهل بیت خیلی در مسائل خانوادگی شغلی زیاد و کارگشاست. به خود من خیلی مردم مراجعه می کنند و خیلی از خانواده ها رو تونستم به زندگی برگردونم به لطف خدا البته بقیه مشاوره میدن ساعتی قیمت های آنچنانی میگیرن ما مشاوره ی رایگان میدیم.
اما اینکه من طلبه شدم دلیلش این ها نبود.
علی که انگار تعجبش بیشتر شده بود هنوز حرفم تمام نشده گفت: پس چرا طلبه شدید؟
گفتم: من نوجوان که بودم خیلی به امام زمان علاقه داشتم یه جور عشقی که واقعاً گرم بود خیلی شبها تو همون سن و سال گریه می کردم حتی توی خیابون و همه اش به این فکر می کردم که چطور میتونم خودمو وقف امام زمانم کنم؟! دیدم بهترین راه همین مسیر حوزه است که کلمات اهل بیت رو یاد بگیرم و تا جایی که توان دارم مبلغ این کلمات باشم. امام زمان امام هدایته و من طلبه شدم برای اینکه در این راه قدم بردارم و سرباز امام زمانم باشم؛ این عبا و عمامه هم لباس سربازی آقاست. خدا کنه شرمنده ی این لباس نباشیم.
اسم امام زمان که آمد ناخودآگاه منقلب شده بودم دیدم علی هم اشک تو چشماش جمع شده و با همون بغض ته گلوش گفت: حاجآقا! من دیشب تا صبح نخوابیدم. حقیقتش توی فکرم همین بود که چه کاری چه شغلی رو انتخاب کنم میتونم بیشتر برای امام زمانم کار کنم. به ذهنم زده بود طلبه شم اما مردد بودم؛ باید یکی این سوالاتم رو جواب می داد. حالا دیگه تصمیم قطعیمو گرفتم من میخوام طلبه بشم!
@saeidi1
#پارت_دوم
چای نون و پنیر و سبزی با گردو رو توی سفره چیدم! قدیما به این صبحونه میگفتن سفره ی ساده یا طلبگی اما الان شده صبحونه ی لاکچری با این قیمت گردو!
علی جان کجایی آمدی؟!
ـ بله؛ بله حاجی جان!
علی سر سفره ننشسته گفت حاجآقا اسباب زحمت شدم.
گفتم: علی آقا مهمون اسباب رحمته نه زحمت.
یه لبخند نمکین گوشه ی لب علی نشست. منم لبخند زدم برا اینکه تونستم تو این دوره زمونه جوری باشم که یه جوون بی وقت سراغم بیاد برا سؤالی که ذهنش رو درگیر کرده.
علی گفت: حاجآقا سوالم رو یادتون نرفته که؟ چرا طلبه شدید؟
گفتم: علی جون! بالاخره هر کسی یه علاقه ای داره یه هدفی داره...
ـ آخه حاجآقا تو این جامعه؟! اینقدر پشت سر آخوندا حرف و حدیثه! بارها دیدم مردم یه روحانی رو مسخره کردن؛ تیکه بهش انداختن و...
ـ علی جان اولاً بی احترامی ها رو دیدی احترام گذاشتن مردم رو ندیدی؟ من که فکر می کنم هنوزم مردم اقشار مختلفشون بیشترین اعتماد و احترام رو به این لباس میزارن.
ثانیاً مگر به پیامبران تیکه نمینداختن؟! مگر به رسول خدا که معصوم بود نگفتن ساحر، مجنون استغفرالله؛ ما که سر تا پا گناهیم یه مقدار فحشم حقمونه با این وضعی که بعضی هم لباسهای ما درست کردن
علی زد زیر خنده؛ انگار حرف دلش رو زدم! خنده اش که آروم گرفت گفت: راست میگید؛ من که خودم خیلی برای این لباس حرمت قائلم مادر پدرمم همینطورن. ولی خوب کارتون چیه؟ اصلا طلبگی یعنی چی؟ چی کار می کنید؟ شنیدید میگن آخوندا بیکارن؟
لبخندی تلخ زدم چون این حرف خیلی آزارم میده. گفتم: اشکال کار ما اینه که دیده نمیشه چون ساعت و جای مشخص نداره. ببین کارمند ساعت ۷ صبح میره تا ۲ بعدازظهر اونم اداره مشخص. معلم ساعت و مکان مدرسه اش مشخصه؛ هر کسی ساعت کاری مشخص و مکان مشخص داره اما ما کارمون ساعت و مکان خاص نداره. مثل الان که سر صبح خدمت شمایم گاهی آخر شب مراجعه کننده داریم برای مشورت یا اصلاح ذات البین!
ـ اصلاح ذات البین یعنی چی حاجاقا؟
ـ یعنی حل اختلاف بین دو نفر مثل زن و شوهر.
دفتر کارمون گاهی خونه است؛ گاهی مسجده؛ گاهی جلسات مذهبی و حتی کوچه و خیابون.
علی گفت: حاجآقا کارتون چیه؟ نفهمیدم؟
گفتم: طلبگی یعنی تبلیغ دین؛ تبلیغ دین هم جوانب مختلفی داره. وقتی تو جلسات مذهبی سخنرانی می کنیم یه جور تبلیغه؛ وقتی تو جلسات فامیلی مارو میبینن سوال می کنن بحث می کنن پاسخ سؤالاتشون رو میدیم یه جور تبلیغه؛ گاهی توی تاکسی، توی خیابون بحثی میشه سوال میپرسن جواب میدیم اینا همون وظیفه ی تبلیغ دینه که کار اصلی ماست.
البته کنار این ها که گفتم کارهای آخوندی به قول معروف کارهای دیگه هم هست. تدریس در حوزه، دانشگاه هست اداره مسجد به عنوان امام جماعت هست که خود مسجد خیلی اداره اش وقت گیر و پر زحمته؛ یک کار طلبه تحقیق و تألیف هست که طلبه طلبه باشه هیچ وقت از کار علمی دست نمی کشه.
علی که با چشمای پر از تعجب منو نگاه می کرد گفت: حاجآقا راستش فکر نمی کردم اینقدر طلبگی کار داشته باشه؟!
گفتم: همه اش اینا نیست. یک طلبه کنار همه ی این ها یک مشاور هم هست چون روایات اهل بیت خیلی در مسائل خانوادگی شغلی زیاد و کارگشاست. به خود من خیلی مردم مراجعه می کنند و خیلی از خانواده ها رو تونستم به زندگی برگردونم به لطف خدا البته بقیه مشاوره میدن ساعتی قیمت های آنچنانی میگیرن ما مشاوره ی رایگان میدیم.
اما اینکه من طلبه شدم دلیلش این ها نبود.
علی که انگار تعجبش بیشتر شده بود هنوز حرفم تمام نشده گفت: پس چرا طلبه شدید؟
گفتم: من نوجوان که بودم خیلی به امام زمان علاقه داشتم یه جور عشقی که واقعاً گرم بود خیلی شبها تو همون سن و سال گریه می کردم حتی توی خیابون و همه اش به این فکر می کردم که چطور میتونم خودمو وقف امام زمانم کنم؟! دیدم بهترین راه همین مسیر حوزه است که کلمات اهل بیت رو یاد بگیرم و تا جایی که توان دارم مبلغ این کلمات باشم. امام زمان امام هدایته و من طلبه شدم برای اینکه در این راه قدم بردارم و سرباز امام زمانم باشم؛ این عبا و عمامه هم لباس سربازی آقاست. خدا کنه شرمنده ی این لباس نباشیم.
اسم امام زمان که آمد ناخودآگاه منقلب شده بودم دیدم علی هم اشک تو چشماش جمع شده و با همون بغض ته گلوش گفت: حاجآقا! من دیشب تا صبح نخوابیدم. حقیقتش توی فکرم همین بود که چه کاری چه شغلی رو انتخاب کنم میتونم بیشتر برای امام زمانم کار کنم. به ذهنم زده بود طلبه شم اما مردد بودم؛ باید یکی این سوالاتم رو جواب می داد. حالا دیگه تصمیم قطعیمو گرفتم من میخوام طلبه بشم!
@saeidi1
اگه داستان گفتگوها براتون جالبه یا نقطه نظر خاصی دارید حتما در میون بگذارید
Anonymous Poll
81%
کار خوبیه ادامه بدید
0%
علاقه ندارم
19%
نظر خاصی ندارم
*حدیثی که هزاران بار در ایران تجربه شد!*
👌پیامبر اکرم(ص):
من عَمِل علی غیر علمٍ کان ما یُفسد أکثر مما یُصلح.
«هرکس کاری را بدون داشتن تخصص و مهارت انجام دهد، خیلی بیشتر از آنکه آن را درست کند، خراب و ضایع میکند.»
از این بیان جامعتر و قاطعتر درباره ضرورت لزوم تخصص و مهارت در هر کار، چه بیانی؟
در این سالهای پس از انقلاب که «ضوابط» محکوم گشت و «روابط» حاکم، و بسیار کسان -به ملاحظاتی- بدون کمترین مهارت و لیاقت به شغلها گمارده شدند و از اموال این ملت ستمدیده حقوقها و مزایایی کلان و نامشروع گرفتند و میگیرند و سودهایی دیگر بردند و میبرند، و شغلهایی نالازم و بیخود پدید آوردند و به دست اشخاصی بیخودتر سپردند، هزاران بار این حدیث شریف نبوی به تجربه رسید.
و روزگار این مردم بیپناه به اینجا کشید.
محمدرضا حکیمی/ ۱۵۰ سال تلاش خونین: ص۱۳۵
@saeidi1
👌پیامبر اکرم(ص):
من عَمِل علی غیر علمٍ کان ما یُفسد أکثر مما یُصلح.
«هرکس کاری را بدون داشتن تخصص و مهارت انجام دهد، خیلی بیشتر از آنکه آن را درست کند، خراب و ضایع میکند.»
از این بیان جامعتر و قاطعتر درباره ضرورت لزوم تخصص و مهارت در هر کار، چه بیانی؟
در این سالهای پس از انقلاب که «ضوابط» محکوم گشت و «روابط» حاکم، و بسیار کسان -به ملاحظاتی- بدون کمترین مهارت و لیاقت به شغلها گمارده شدند و از اموال این ملت ستمدیده حقوقها و مزایایی کلان و نامشروع گرفتند و میگیرند و سودهایی دیگر بردند و میبرند، و شغلهایی نالازم و بیخود پدید آوردند و به دست اشخاصی بیخودتر سپردند، هزاران بار این حدیث شریف نبوی به تجربه رسید.
و روزگار این مردم بیپناه به اینجا کشید.
محمدرضا حکیمی/ ۱۵۰ سال تلاش خونین: ص۱۳۵
@saeidi1
🔺 #اعلام_برنامه
🔺جلسه هفتگی چهارشنبه ۲شهریور
👈جلسه اول بریانک بیت الکریم
⏰ منبر ساعت ۲۱
➖➖➖➖➖➖➖➖
👈 جلسه دوم جلسه شرح زیارت جامعه
⏰ منبر ساعت ۲۱:۴۵
#تهران
🔺جلسه هفتگی چهارشنبه ۲شهریور
👈جلسه اول بریانک بیت الکریم
⏰ منبر ساعت ۲۱
➖➖➖➖➖➖➖➖
👈 جلسه دوم جلسه شرح زیارت جامعه
⏰ منبر ساعت ۲۱:۴۵
#تهران
🔺فقر تحمیلی!
سلام دوستان.
به عنوان یک طلبه بدون مقدمه چند خط حرف خواستم باهاتون بزنم.
حس می کنم این گرانی های افسار گسیخته مردم ما را بی حس کرده! انگار خیلی ها نه با خبری شاد و نه ناراحت می شوند... یک جور غم عمیق که توی دل همه ته نشین شده.
توی این روزهای سخت چه کار باید کرد؟ تو دل هم رو خالی کنیم درسته؟!
قرآن میگه: تواصوا بالصبر
یکدیگر را سفارش به صبر کنید. یعنی به هم آرامش بدید؛ توکل به خدا رو به هم گوشزد کنید و بالأخره خدا هست؛ امام زمان هست؛ تا اینجا کمکمون کردند از این به بعد هم ما رها نکنیم اونها رهامون نمی کنند.
هر جا هستید سعی کنید کسب و کارتون رو قوی تر کنید؛ بالاخره در شرایط سخت، تلاش هم بیشتر باید کرد. فکر می کنم دست به دست هم هر خانواده باید بدن تا از این روزهای سخت هم عبور کنیم. خانم ها بیشتر رعایت آقایون رو بکنید گرانی ها سرسام آوره و خیلیا مثل قبل نمی تونن مثل قبل خرج کنند.
در آخر هم خدا ریشه کن کنه باعث و بانی داخلی و خارجی این فقر تحمیلی بدتر از جنگ تحمیلی رو!
اونایی که ـ مثل بانک ها ـ از این اقتصاد تحریمی و ربوی هر روز ثروتمندتر میشن و از فقیر شدن مردم نون چرب در میارن.
و اونایی که با جهلشون و حماقتشون و تصمیمات غلطشون هر روز حال جامعه رو بدتر می کنند.
از همه مهمتر خدایا حال دنیا خوب نیست. همه جای دنیا ثروتمندان مترف ثروتمندتر و طبقه ضعیف هر روز ضعیف تر میشن.
خدایا فرج منجی عالم بشریت رو برسون
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
سلام دوستان.
به عنوان یک طلبه بدون مقدمه چند خط حرف خواستم باهاتون بزنم.
حس می کنم این گرانی های افسار گسیخته مردم ما را بی حس کرده! انگار خیلی ها نه با خبری شاد و نه ناراحت می شوند... یک جور غم عمیق که توی دل همه ته نشین شده.
توی این روزهای سخت چه کار باید کرد؟ تو دل هم رو خالی کنیم درسته؟!
قرآن میگه: تواصوا بالصبر
یکدیگر را سفارش به صبر کنید. یعنی به هم آرامش بدید؛ توکل به خدا رو به هم گوشزد کنید و بالأخره خدا هست؛ امام زمان هست؛ تا اینجا کمکمون کردند از این به بعد هم ما رها نکنیم اونها رهامون نمی کنند.
هر جا هستید سعی کنید کسب و کارتون رو قوی تر کنید؛ بالاخره در شرایط سخت، تلاش هم بیشتر باید کرد. فکر می کنم دست به دست هم هر خانواده باید بدن تا از این روزهای سخت هم عبور کنیم. خانم ها بیشتر رعایت آقایون رو بکنید گرانی ها سرسام آوره و خیلیا مثل قبل نمی تونن مثل قبل خرج کنند.
در آخر هم خدا ریشه کن کنه باعث و بانی داخلی و خارجی این فقر تحمیلی بدتر از جنگ تحمیلی رو!
اونایی که ـ مثل بانک ها ـ از این اقتصاد تحریمی و ربوی هر روز ثروتمندتر میشن و از فقیر شدن مردم نون چرب در میارن.
و اونایی که با جهلشون و حماقتشون و تصمیمات غلطشون هر روز حال جامعه رو بدتر می کنند.
از همه مهمتر خدایا حال دنیا خوب نیست. همه جای دنیا ثروتمندان مترف ثروتمندتر و طبقه ضعیف هر روز ضعیف تر میشن.
خدایا فرج منجی عالم بشریت رو برسون
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک نمونه از هوش مسئولین ما!
یک روز یک چیز را می گوید و فردا مخالف صد در صد همان را❗️
یک روز یک چیز را می گوید و فردا مخالف صد در صد همان را❗️
عجب دنیایی شده
روسیه اروپا رو تهدید میکنه!
آمریکا روسیه ونزوئلا رو!
اسرائیل به چند کشور حمله میکنه
آمریکا و اسراییل هم ایران رو تهدید می کنند!
همه ی این جنگ ها به نفع چین هست که از تمام درگیری ها به کناره و فقط داره کار اقتصادی میکنه.
به نظرم اوضاع جهان خیلی شبیه به اوضاع متشنج زمان قبل جنگ جهانی دوم هست.
آقایان مسئول! در این شرایط وسط معرکه رفتن اشتباه هست. حتما اوضاع ایران و جهان در آن دوران را بخوانید. بهانه ی حمایت ایران از آلمان باعث حمله قدرت ها به ایران شد و آن قحطی بزرگ در کشور که خیلی از شیعیان را به کشتن داد.
آقایان؛ حکمت اول نهج البلاغة را ببینید؛
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
در فتنه مثل بچه شتری باش که نه پشتی دارد که سواری به کسی بدهد و نه پستانی برای دوشیدن دارد!
کشور را از جنگ دور کنید. از درگیری ها فاصله بگیرید. بهانه دست قدرتهای دنیا ندهید. گاهی زودتر باید عقب نشینی کرد که اصل به خطر نیفتد.
۵ مهر ۱۴۰۴
مرتضی سعیدی
@saeidi1
روسیه اروپا رو تهدید میکنه!
آمریکا روسیه ونزوئلا رو!
اسرائیل به چند کشور حمله میکنه
آمریکا و اسراییل هم ایران رو تهدید می کنند!
همه ی این جنگ ها به نفع چین هست که از تمام درگیری ها به کناره و فقط داره کار اقتصادی میکنه.
به نظرم اوضاع جهان خیلی شبیه به اوضاع متشنج زمان قبل جنگ جهانی دوم هست.
آقایان مسئول! در این شرایط وسط معرکه رفتن اشتباه هست. حتما اوضاع ایران و جهان در آن دوران را بخوانید. بهانه ی حمایت ایران از آلمان باعث حمله قدرت ها به ایران شد و آن قحطی بزرگ در کشور که خیلی از شیعیان را به کشتن داد.
آقایان؛ حکمت اول نهج البلاغة را ببینید؛
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
در فتنه مثل بچه شتری باش که نه پشتی دارد که سواری به کسی بدهد و نه پستانی برای دوشیدن دارد!
کشور را از جنگ دور کنید. از درگیری ها فاصله بگیرید. بهانه دست قدرتهای دنیا ندهید. گاهی زودتر باید عقب نشینی کرد که اصل به خطر نیفتد.
۵ مهر ۱۴۰۴
مرتضی سعیدی
@saeidi1
🔺میخوام از اعضای کانال یک سؤال به نوعی ساختار شکن بپرسم! نظر هیچ کس پاک نمیشه و نظر هیچ کس هم تأیید یا رد نمی کنم.
به نظر شما با حل مشکل اسرائیل و فلسطین و ایجاد دو کشور؛ آیا آتش افروزی اسرائیل در منطقه تمام می شود؟ آیا می شود ایران هم با اسرائیل صلح کند؟ آیا این کار به صلاح کشور هست؟
به نظرشما ریشه ی دشمنی دول غربی و آمریکا با ایران مسئله ی اسرائیل هست و با حل شدن آن، تحریم ها برداشته خواهد شد و مشکلات سیاست خارجی کشور حل خواهد شد؟
لطفاً نظراتتون رو زیر همین پست بنویسید👇
به نظر شما با حل مشکل اسرائیل و فلسطین و ایجاد دو کشور؛ آیا آتش افروزی اسرائیل در منطقه تمام می شود؟ آیا می شود ایران هم با اسرائیل صلح کند؟ آیا این کار به صلاح کشور هست؟
به نظرشما ریشه ی دشمنی دول غربی و آمریکا با ایران مسئله ی اسرائیل هست و با حل شدن آن، تحریم ها برداشته خواهد شد و مشکلات سیاست خارجی کشور حل خواهد شد؟
لطفاً نظراتتون رو زیر همین پست بنویسید👇
Forwarded from آخرین خبر (j.kh)
روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحرونوت:
@Akharinkhabar | akharinkhabar.ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آخرین خبر
🔺بدون شرح!
با کشور عربستان مهم ترین دوست اسرائیل در میان کشورهای خلیج رابطه داریم و وزیرخارجه خطاب به عربستان گفت: کشور دوست و برادر!!!
با کشور عربستان مهم ترین دوست اسرائیل در میان کشورهای خلیج رابطه داریم و وزیرخارجه خطاب به عربستان گفت: کشور دوست و برادر!!!
هـــوشـیــاری pinned «🔺میخوام از اعضای کانال یک سؤال به نوعی ساختار شکن بپرسم! نظر هیچ کس پاک نمیشه و نظر هیچ کس هم تأیید یا رد نمی کنم. به نظر شما با حل مشکل اسرائیل و فلسطین و ایجاد دو کشور؛ آیا آتش افروزی اسرائیل در منطقه تمام می شود؟ آیا می شود ایران هم با اسرائیل صلح کند؟…»
🔹 #سخنرانی
🔹 #شیخ_مرتضی_سعیدی
🔹جلسه روضه هفتگی چهارشنبه۱۴٠۴/٠۷/٠۲
🏴حسینیهبیتالکریم
صحبتی با سران دنیا👇
🔹 #شیخ_مرتضی_سعیدی
🔹جلسه روضه هفتگی چهارشنبه۱۴٠۴/٠۷/٠۲
🏴حسینیهبیتالکریم
صحبتی با سران دنیا👇
دیروز در غرب تهران در محراب مسجد یک روحانی بیگناه دیگر کشته شد!
به چه جرمی؟
طلبه هم یک شهروند معمولی مثل دیگران است
وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، وزرا و رئیس جمهور همه دکتر و مهندس و دانشگاهی هستند. حقوق نجومی اش را و با پول بیت المال عشق و حالش را این ها می کنند بعد بیچاره طلبه ها که باید هم محرومیتش را بکشند هم فحش بخورند!
رئیس جمهور بی برنامه ای که فقط آه و ناله بلد است که نداریم، نمی توانیم و یک مشت آدم های رانت بخور و فاسد در دولت زندگی را بر مردم سخت کردند و تاوانش را چهار تا طلبه که زیر فشار اقتصادی بیش از همه دارند له می شوند باید بدهند!
به چه جرمی؟
طلبه هم یک شهروند معمولی مثل دیگران است
وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، وزرا و رئیس جمهور همه دکتر و مهندس و دانشگاهی هستند. حقوق نجومی اش را و با پول بیت المال عشق و حالش را این ها می کنند بعد بیچاره طلبه ها که باید هم محرومیتش را بکشند هم فحش بخورند!
رئیس جمهور بی برنامه ای که فقط آه و ناله بلد است که نداریم، نمی توانیم و یک مشت آدم های رانت بخور و فاسد در دولت زندگی را بر مردم سخت کردند و تاوانش را چهار تا طلبه که زیر فشار اقتصادی بیش از همه دارند له می شوند باید بدهند!
حماس سرانجام طرح صلح ترامپ را پذیرفت و از ترامپ تشکر کرد.
پس از ویرانی کامل غزه، آوارگی ۲ میلیون نفر و کشته شدن حدود ۱۰۰ هزار نفر، هزینه ی شیعیان حزبالله و شهادت سید حسن نصرالله، سقوط اسد، بمباران ایران و …
جمعیت خوشحال های ۷ اکتبر یا طوفان الاقصی! در تهران شیرینی پخش نمیکنید؟
مرز شجاعت و حماقت اگر فهمیده نشود؛ گاهی به خیال شجاعت، حماقت به خرج می دهی!
تقیه در فقه شیعه مرز دقیقی بین شجاعت و حماقت است. امیرالمومنین علیه السلام که اشجع الناس بود و در غزوات پیامبر همواره در خط مقدم؛ در خطبه شقشقیه و خطبه قاصعه فرمود که چرا شمشیر برنداشتم.
بین هزینه و نتیجه در مقابله با دشمن باید نسبت معقولی باشد. اگر هزینه ات بیش از دستاوردت بود یعنی حماقت، یعنی اشتباه.
پس از ویرانی کامل غزه، آوارگی ۲ میلیون نفر و کشته شدن حدود ۱۰۰ هزار نفر، هزینه ی شیعیان حزبالله و شهادت سید حسن نصرالله، سقوط اسد، بمباران ایران و …
جمعیت خوشحال های ۷ اکتبر یا طوفان الاقصی! در تهران شیرینی پخش نمیکنید؟
مرز شجاعت و حماقت اگر فهمیده نشود؛ گاهی به خیال شجاعت، حماقت به خرج می دهی!
تقیه در فقه شیعه مرز دقیقی بین شجاعت و حماقت است. امیرالمومنین علیه السلام که اشجع الناس بود و در غزوات پیامبر همواره در خط مقدم؛ در خطبه شقشقیه و خطبه قاصعه فرمود که چرا شمشیر برنداشتم.
بین هزینه و نتیجه در مقابله با دشمن باید نسبت معقولی باشد. اگر هزینه ات بیش از دستاوردت بود یعنی حماقت، یعنی اشتباه.
مشکل کشور ما اینه؟!
سوار تاکسی شدم اما راننده معلوم بود شاکیه! احتمالاً من رو سوار کرده یه چیزی ام بار من کنه. تا نشستم و گفتم سلام. با تلخی جواب سلام رو جوری داد که نتونستم جلوی خودم رو بگیرم. گفتم: خیلی انگار از ما دلخوری؟!
راننده که انگار منتظر همین فرصت بود گفت:
کشور ما عقبه تقصیر اسلامه آقا! شما آخوندا حرفهای هزار سال پیش رو می زنید؛ این حرفا چه به درد مردم میخوره؟
گفتم این حرفا رو ول کن داداش! مشکل میدونی چیه؟
یکی دو قسط وام ما عقب بیفته زنگ میزنن آقا قسطتون رو ندادید! بعد دو میلیارد دلار یک فقره پول نفت مردم مصادره می شه بخاطر کرسنت؛ مقصرینش نه تنها محاکمه نمیشن که حتی معرفی هم نمیشن!!!
گفت: حاجآقا شما هم؟! والا که حق گفتی!
گفتم چرا ما نه؟! آتیش همه رو می سوزونه! آدم آتیش میگیره وقتی میبینه سال ها خیلی شیک و مجلسی و قانونی ارز دولتی میگیرن بعد نرخ ها با دلار بالا میره! مشکل ما این اقتصاد رانتی و فاسده. می دونی کل بازار مرغ و تخم مرغ مملکت دست یه خانواده است به نام مدلل؟! راحت ارز میگیرن بعد تو بازار قیمتا اینه!
شوفر تاکسی یه آهی کشید و گفت: بله حاجی مشکل کشور ما همین رانته!
گفتم: ای آقا این قصه سر دراز داره! یه بانک خانواده انصاری هر روز داره با خلق پول از جیب تک تک من و شما دزدی می کنه نه دولت، نه مجلس، نه قوه قضائیه هیچ کدوم مزاحم دزدیش نمیشن. تازه مراقب هستن در امنیت دزدیش رو انجام بده. هر جا رو می بینی از این فسادها هست.
راننده ساکت شده بود و فقط به جلو نگاه می کرد. معلوم بود توی فکر رفته؛ به چی فکر می کرد نمی دونم ولی کامل حس کردم دیگه حس مقابله با من رو نداره؛ به نظرم کامل با من همراه شده بود و به قول معروف اومده بود تو تیم ما!
گفتم: اسمت رو نگفتی به ما برادر؟
گفت: علی حاجآقا! اسمم علیه.
گفتم: فدای اسمت. مولا علی! جانم علی!
اینو گفتم یه لبخند ریزی زیر لب آقای راننده آمد.
علی آقا! مشکل دین ما نیست. اسلام نیست. همینا که گفتم مشکل جامعه ماست اتفاقاً دواش دستورات اسلام و عمل به اون دستوراته!
امیرالمومنین که اسم آقا رو پدر مادرت روی شما گذاشتن هزار و چهار صد سال پیش مسئول خزانه داریش رو صدا زد گفت چرا گردنبند بیت المال رو به دخترم دادی؟
گفت: آقا! امانت و عاریه دادم. دخترتون بر می گردونه.
امیرالمومنین غضبناک فرمودند: اگر امانت نبود که حد سرقت به تو و دخترم می زدم. اعتراض من به اینه چرا امانت دادی؟
گفت: آقا مشکل امانت دادن چیه؟
فرمود: مشکل اینه که همه دختران مملکت می توانند چنین امانتی از بیت المال را بگیرند؟ چون همه نمی توانند دختر من هم نباید چنین حقی داشته باشد.
این مرام علی این اسلام علی اگر عمل می شد کشور ما اینجور وضعش خراب نبود. علی آقای راننده بیشتر تو فکر رفته بود اونقدر که داشت کوچه ی خونه ما رو رد می کرد گفتم:
علی آقا همین کوچه است رد نکنی؟!
گفت: چشم چشم ببخشید حواس برا آدم نزاشتن. آروم زد کنار و گفت: حاجآقا ببخشید تند رفتم
گفتم تند نمی رفتی که؟! یه مقدار آروم هم می اومدی!
خنده ای زد و گفت: نه؛ منظورم این بود تند صحبت کردم با شما. منم مولا علی رو دوست دارم. کاش به مرام علی عمل می کردن. ولی حیف فقط از علی دم زدن و ماها رو هم از آقا دور کردن.
گفتم: حرفت درسته! ولی کسی آقا امیرالمومنین رو بشناسه ازش فاصله نمیگیره. چون می دونه اونی که ناحق عمل میکنه ربطی به مولا نداره.
علی آقا بفرمایید یه لقمه نون و پنیر خدمتتون باشیم؟
گفت: ممنون حاجآقا استفاده کردیم. خدا خیرت بده که حق رو میگی...
@saeidi1
سوار تاکسی شدم اما راننده معلوم بود شاکیه! احتمالاً من رو سوار کرده یه چیزی ام بار من کنه. تا نشستم و گفتم سلام. با تلخی جواب سلام رو جوری داد که نتونستم جلوی خودم رو بگیرم. گفتم: خیلی انگار از ما دلخوری؟!
راننده که انگار منتظر همین فرصت بود گفت:
کشور ما عقبه تقصیر اسلامه آقا! شما آخوندا حرفهای هزار سال پیش رو می زنید؛ این حرفا چه به درد مردم میخوره؟
گفتم این حرفا رو ول کن داداش! مشکل میدونی چیه؟
یکی دو قسط وام ما عقب بیفته زنگ میزنن آقا قسطتون رو ندادید! بعد دو میلیارد دلار یک فقره پول نفت مردم مصادره می شه بخاطر کرسنت؛ مقصرینش نه تنها محاکمه نمیشن که حتی معرفی هم نمیشن!!!
گفت: حاجآقا شما هم؟! والا که حق گفتی!
گفتم چرا ما نه؟! آتیش همه رو می سوزونه! آدم آتیش میگیره وقتی میبینه سال ها خیلی شیک و مجلسی و قانونی ارز دولتی میگیرن بعد نرخ ها با دلار بالا میره! مشکل ما این اقتصاد رانتی و فاسده. می دونی کل بازار مرغ و تخم مرغ مملکت دست یه خانواده است به نام مدلل؟! راحت ارز میگیرن بعد تو بازار قیمتا اینه!
شوفر تاکسی یه آهی کشید و گفت: بله حاجی مشکل کشور ما همین رانته!
گفتم: ای آقا این قصه سر دراز داره! یه بانک خانواده انصاری هر روز داره با خلق پول از جیب تک تک من و شما دزدی می کنه نه دولت، نه مجلس، نه قوه قضائیه هیچ کدوم مزاحم دزدیش نمیشن. تازه مراقب هستن در امنیت دزدیش رو انجام بده. هر جا رو می بینی از این فسادها هست.
راننده ساکت شده بود و فقط به جلو نگاه می کرد. معلوم بود توی فکر رفته؛ به چی فکر می کرد نمی دونم ولی کامل حس کردم دیگه حس مقابله با من رو نداره؛ به نظرم کامل با من همراه شده بود و به قول معروف اومده بود تو تیم ما!
گفتم: اسمت رو نگفتی به ما برادر؟
گفت: علی حاجآقا! اسمم علیه.
گفتم: فدای اسمت. مولا علی! جانم علی!
اینو گفتم یه لبخند ریزی زیر لب آقای راننده آمد.
علی آقا! مشکل دین ما نیست. اسلام نیست. همینا که گفتم مشکل جامعه ماست اتفاقاً دواش دستورات اسلام و عمل به اون دستوراته!
امیرالمومنین که اسم آقا رو پدر مادرت روی شما گذاشتن هزار و چهار صد سال پیش مسئول خزانه داریش رو صدا زد گفت چرا گردنبند بیت المال رو به دخترم دادی؟
گفت: آقا! امانت و عاریه دادم. دخترتون بر می گردونه.
امیرالمومنین غضبناک فرمودند: اگر امانت نبود که حد سرقت به تو و دخترم می زدم. اعتراض من به اینه چرا امانت دادی؟
گفت: آقا مشکل امانت دادن چیه؟
فرمود: مشکل اینه که همه دختران مملکت می توانند چنین امانتی از بیت المال را بگیرند؟ چون همه نمی توانند دختر من هم نباید چنین حقی داشته باشد.
این مرام علی این اسلام علی اگر عمل می شد کشور ما اینجور وضعش خراب نبود. علی آقای راننده بیشتر تو فکر رفته بود اونقدر که داشت کوچه ی خونه ما رو رد می کرد گفتم:
علی آقا همین کوچه است رد نکنی؟!
گفت: چشم چشم ببخشید حواس برا آدم نزاشتن. آروم زد کنار و گفت: حاجآقا ببخشید تند رفتم
گفتم تند نمی رفتی که؟! یه مقدار آروم هم می اومدی!
خنده ای زد و گفت: نه؛ منظورم این بود تند صحبت کردم با شما. منم مولا علی رو دوست دارم. کاش به مرام علی عمل می کردن. ولی حیف فقط از علی دم زدن و ماها رو هم از آقا دور کردن.
گفتم: حرفت درسته! ولی کسی آقا امیرالمومنین رو بشناسه ازش فاصله نمیگیره. چون می دونه اونی که ناحق عمل میکنه ربطی به مولا نداره.
علی آقا بفرمایید یه لقمه نون و پنیر خدمتتون باشیم؟
گفت: ممنون حاجآقا استفاده کردیم. خدا خیرت بده که حق رو میگی...
@saeidi1