group-telegram.com/nafetehroon/2529
Last Update:
💠شرحی بر اهمیت خاندان پیرنیا در تاریخ ایران و ارزش خانههای آنان در تهران، بخش یکم
🔹به بهانه صدور مجوز تخریب خانه تاریخی ولیالله پیرنیا
🖌حمیدرضا حسینی
در روزهای اخیر، خبری مبنی بر موافقت ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان تهران با تخریب خانه تاریخی «ولیالله پیرنیا» منتشر شد و بازتاب گستردهای یافت. این خانه یکی از خانههای به هم پیوسته خاندان پیرنیاست که در خیابان لالهزار نو جای گرفته و از جهات گوناگون حایز اهمیت است. برای پی بردن به اهمیت این مجموعه، ابتدا باید خاندان پیرنیا و جایگاهشان در تاریخ ایران را بشناسیم و سپس درباره خانههایشان سخن بگوییم.
خاندان پیرنیا اصالتا نائینی هستند و به یکی از عرفای سلسله نوربخشیه بهنام میرعبدالوهاب، معروف به «پیر نائین» نَسَب میبرند که آرامگاه باشکوهش در باغ مصلای نائین جای دارد و طرف احترام مردم این شهر است. بعدها، اولاد دختری او به «پیرزاده» و اولاد پسریاش به «پیرنیا» شهره شدند. آنکه موجب شد پای این خاندان از نائین به تهران کشیده شود و در ردیف خاندانهای حکومتگر دوره قاجار و معاصر قرار گیرد، میرزا نصرالله نائینی، نبیره میرعبدالوهاب بود.
میرزا نصرالله که بهرغم شهرت و اعتبار خانوادگی در تنگدستی زندگی میکرد، ادعیهای را که یکی از خواهرانش به خط نسخ مینوشت، به تهران میآورد و به خانه بزرگان میبُرد تا تقدیم کند و به فراخور شأنِ صاحبخانه پولی بگیرد. بعدها در تهران ماندگار و مشغول عریضهنویسی برای بیسوادان شد و از همین راه به خانه دولتمردان راه پیدا کرد تا این که سر از وزارت امور خارجه درآورد. این که او از منشیگریِ وزارت امورخارجه تا صدراعظمی مظفرالدینشاه در سال ۱۲۸۵ چه راهی را طی کرد، داستان درازدامنی دارد اما چنان که زندهیاد باستانی پاریزی گفته است، این پیشرفت را مدیون سه سرمایه بزرگ بود: پشتکار یزدیها، زرنگی اصفهانیها و قناعت و بردباری مردم خور و بیابانک؛ زیرا که نائین جایی است بین این سه ناحیه.
میرزا نصرالله، ابتدا در دوره مظفری، وزیر امور خارجه شد و سپس چند روزی پیش از صدور فرمان مشروطیت، به مقام صدراعظمی رسید و تا هفتههای آغازین پادشاهی محمدعلیشاه قاجار در این مقام باقی بود. بنابراین، آخرین صدراعظم دوره استبدادی و نخستین صدراعظم دوره مشروطه قلمداد میشود؛ صدراعظمی که به گفته مخبرالسلطنه هدایت، «مردی نرم با دمی گرم» بود. او، افزون بر قدرت سیاسی و کسب القاب مصباحالملک و مشیرالملک و مشیرالدوله، مانند همه دولتمردان آن روزگار، ثروت هنگفتی را دست و پا کرد و البته شایعات زیادی را هم در اطراف خود پدید آورد. اما همه آنچه درباره ثروتش گفتهاند – راست یا دروغ- دستکم به دو دلیل در محاق قرار گرفت:
یکی این که پس از صدور فرمان مشروطیت، با نمایندگان مجلس شورای ملی و دیگر آزادیخواهان همراهی کرد و پس از مرگ مظفرالدینشاه حاضر به همکاری با محمدعلیشاه مستبد نشد. این موضوع به شایعاتی درباره مرگ ناگهانیاش در سال ۱۲۸۶خورشیدی دامن زد. گفتهاند که میرزا نصرالله مشیرالدوله در روز تاجگذاری محمدعلیشاه، تاج کیانی را پیش و پس بر سر او گذاشت اما شاه متوجه شد و تاج را برگرداند. سپس پرسید: چرا تاج کیانی اینقدر سنگین است؟ و مشیرالدوله پاسخ داد: قربان، برای سر شما سنگین است!
دیگر آنکه فرزندانش حسن و حسین را به گونهای تربیت کرد که در شمار خوشنامترین رجال سیاسی ایران جای گرفتند و مصدر خدمات بسیار در سیاست و فرهنگ شدند. علی، فرزند دیگر او جوانمرگ شد. در مجموع و طی حدود نیم قرن، میرزا نصراللهخان مشیرالدوله و دو فرزندش، یک بار صدراعظم، چهار بار رییسالوزرا، سه بار رئیس مجلس شورای ملی، چهار بار وزیر امورخارجه، هفت بار وزیر عدلیه، دو بار وزیر معارف، سه بار وزیر جنگ، یک بار وزیر تجارت و یک بار وزیر پست و تلگراف شدند و نام خود را در صدر فهرست خاندانهای حکومتگر ایران در دوره قاجار و معاصر ثبت کردند.
در نوشتارهای بعدی به شرح حال فرزندان و برخی نوادگان میرزا نصرالله نائینی و نیز معرفی مجموعه خانههای آنان در تهران میپردازم. آرامگاه میرعبدالوهاب در نائین و عکس میرزا نصراللهخان مشیرالدوله نائینی را اینجا ببینید.
🔺تلگرام و اینستاگرام ناف تهرون @nafetehroon
BY ناف تهرون - حمیدرضا حسینی

Share with your friend now:
group-telegram.com/nafetehroon/2529