مهج:

این انصاف نیست اینا خونشون نزدیکه یه ربع به هشت حاضر میشن میان دم سرویس
اونوقت من باید از یه ربع به شیش بیدار بشم.

کیر در نر خاورمیانه‌ای

به خدا یه جوری اعصابم بهم ریخته که احتمال قاتل شدن دارم.

خانومه با بچش اومد پیشم، خواستم بهش بگم من تازگیا بچت رو دیدم فعلا لازم نیست که بهم علامت داد چیزی نگم بعد بلند گفت واسه بچه زنگ زده بودین

بعد آروم کنار گوشم گفت حالم خیلی بده، واسم یه ارجاع به مشاور بزن بهم خیانت شده

شوهرش هم کتکش می‌زده هم بهش خیانت کرده. بیچاره می‌گفت حس می‌کنم یه عقب مونده زشتم که هیچی نمی فهمه

مادر شوهرشم مثل عزرائیل دم در داشت نگهبانی می‌داد، منم بلند داد زدم بچت باید بره پیش مشاور، همین امروزم باید بره

اخلاق حرفه‌ای اینه که فحش ندید ولی خب متاسفانه وقتی خانومه کنارم وایساده بود که وایش ارجاع مشاور بزنم یکسره داشتم به شوهرش فحش می‌دادم

اولین بارم بود تو محل کار شروع کردم به فحش دادن

می‌ترسم خودکشی کنه حالش خیلی بد بود

من این زمین رو دوست ندارم رابرت، شبیه داشاقه.

من از سیستم چک کردم، روانشناس ویزیتش کرده

Slave to the rhythm:

اون شب ها بین ملحفه ها می‌رقصه
اون واسه ارضای نیاز های مرد می رقصه
اون می‌رقصه تا زمانی که اون احساس خوبی داشته باشه
تا وقتی که خوابش ببره
اون موقع سحر می‌رقصه
غذاش رو سریع می‌پزه
نباید طول بکشه، اون نمی‌تونه دیر کنه
بچه ها باید برن مدرسه
اون یه برده ریتمه
اون یه برده ریتمه
ریتم عشق، ریتم عشق
اون واسه اون مرد تو محل کارش می‌رقصه
همون که واسش اضافه کاری می‌کنه
اون نمی‌تونه بی ادب باشه وقتی که میگه:
"آقا امشب باید خونه باشم"
اون کنار اجاق آشپزخونه می‌رقصه
شام باید ساعت ۹ حاضر باشه
مرد میگه که غذاش یه ساعت دیر شده
اون باید عقلش رو از دست داده باشه
اون یه برده ریتمه
اون یه برده ریتمه
ریتم عشق، ریتم عشق
اون خیلی سخت تلاش می‌کنه، واسه اینکه راه خودش رو بسازه
واسه مردی که قدرش رو نمی‌دونه
اون عشقش رو هدر میده
نمی‌تونست متوقف بشه، هنوز نمی‌تونست زنجیرش رو بشکونه
شبی که باهم دعوا کردن
قسم خورد که دیگه نمی‌رقصه
اون تسلیم نشد
از خونه بیرون زد
از ترس جونش تو شب رقصید
با ریتم ضربان قلب خودش می‌رقصید
بلند گریه کرد و غرورش رو زیرپا گذاشت
می‌دونست که به یه خونه نیاز داره
اون یه برده ریتمه
اون یه برده ریتمه
ریتم عشق، ریتم عشق

این آهنگ درباره خانوم هایی هست که گرفتار قدرنشناسی اطرافیانشون هستن.
کارهای زن به رقص تشبیه شده، واسه شوهرش، بچه هاش، رئیسش می‌رقصه ولی مورد احترام قرار نمی‌گیره.
یه روز بالاخره تصمیم می‌گیره از خونه‌ای که داره عذابش میده فرار کنه اما وقتی به خیابون میره می‌بینه که اونجا پر از خطره و مردها اذیتش می‌کنن، اون نیاز به خونه داشت.
و درنهایت انتخاب می‌کنه که به جای خیابون توی خونه مورد آزار قرار بگیره.

اکثر مشکلات خانم ها در ایران از این عدم استقلالشون بخصوص استقلال مالی میاد. شما وقتی استقلال مالی پیدا میکنی ناخوداگاه اطرافیانتون بخصوص شوهر پدرجنده‌تون یه جورایی خودشون رو جمع میکنن تخم نمیکنن ازتون سو استفاده کنن چون شما حرف برای گفتن دارید و صادقانه با پول، زورتون هم میرسه. از اون طرف دیگه خودتون از انجام یه سری کارها ترسی ندارید مثلا نمیترسید تا سر کوچه برید چون پول ندارید و در مراتب بدتر خودتون رو اسیر دیوی کنید که فقط قالب انسانی داره. لطفا تا جوانید و از پسش برمیاد حتما حتما به دنبال استقلال مالی باشید. گوشه خونه براتون نریدن سعی کنید دستتون تو جیب خودتون باشه تا خانم خودتون باشید. قدر وجودتون رو بدونید و پول بدست بیارید. الان این خانم اگه استقلال مالی داشت و میتونست هزینه خودش و بچه‌ش رو تامین کنه مطمئن باشید یه لحظه هم تو اون خونه نمیموند و شوهر حروم زاده‌شم جرات نمیکرد بهش دست بزنه چه برسه کتک‌. بفکر خودتون باشید دوستان.

وای یه دختری اومد خیلی بامزه بود😭😭😭

کلاس پنجمه، ازش پرسید روی بدنت جای گاز گرفتی حیوون نداری؟

نه فقط دیشب داداشم گازم گرفت که اونم حیوون حساب نمیشه 😭😭😭

یه ثردم آماده شد برم سراغ اون یکی