Telegram Group & Telegram Channel
✍️
حقّ حق داشتن


چندسال گذشته با قدرت گرفتن طالبان در افغانستان جمعیت مهاجران افغانستانی در کشور رشد چشمگیری داشت، به نحوی که امروز جمعیت مهاجران چیزی حدود شش میلیون نفر تخمین زده می‌شود.
این مهاجران که اعم از زن و مرد و کودک به سختکوشی معروفند عموما در مناطقی از شهرهای بزرگ ایران ساکن هستند که مأوای کم‌برخوردارترین اقشار ایران است. از گذشته تا امروز میان آنها و مهاجران بر سر امکانات اولیه زندگی مانند اشتغال، مسکن، نان و آموزش فرزندانشان کشمکش وجود داشته و در این سال‌ها شدت گرفته است. از سوی دیگر با اخراج گسترده اجباری و اضطراری، کارگاه‌هایی که این مهاجران را به کار گرفته بودند هم دچار مشکالت زیادی شده و متضرر شده‌اند... کلاف پرگره‌ای است.

امروز کمابیش براین ایده کانتی توافق داریم که انسان‌ها به صرف انسان بودن واجد حق و کرامت هستند، اما آنچه ضامن تامین این حقوق است دولت‌ها هستند. آدمیان، خواه ایرانی، خواه افغانستانی و خواه آلمانی وقتی از سرزمین خود آوره می‌شوند و به جاهای دیگر پناه می‌برند، وقتی بی‌دولت می‌شوند، به تعبیر آرنت انگار «تفاله‌ای بیش نیستند»

(بماند که همچنان در جهانی زندگی می‌کنیم که گاهی مقاومت و ترک نکردن سرزمین هم شما را از منظومه انسان‌های صاحب حق خارج می‌کند. )

هانا آرنت فیلسوف، که به دلیل تبار یهودی در خلال جنگ دوم جهانی تابعیت آلمانی خود را از دست داده و آواره شده بود می‌نویسد:

ما از وجود مفهومی به نام حق برخورداری از حق (به معنای اینکه هرکس بنا بر افعال وافکارش قضاوت خواهد شد و نه برحسب قوم و نژاد و غیره) و مفهومی دیگر یعنی حق تعلق به جامعه سامان یافته، تنها زمانی آگاه شدیم که ناگهان با میلیونها انسان مواجه شدیم که این حقوق را از دست داده بودند و در اوضاع و احوال جدید جهان، قادر به بازپس گیری آن حقوق نبودند.
ایجاد سازمان ملل و نهادها مدافع حقوق بشر در واقع پاسخی به سرگردانی و بی‌وطن‌شدگی میلیون‌ها انسان عمدتا غربی بود.

باری، شنیدن روایت‌های غم‌انگیز از اخراج ناگزیر مهاجران غیرقانونی افغانستانی در کنار دیدن تصاویر دردناکی از آنچه در فلسطین رخ می‌دهد «بی‌حقی» و آوارگی میلیون‌ها انسان در محدوده جغرافیایی ما مثل خاری است در چشم. میلیون‌ها کودک و زن و مرد چونان موجوداتی نامرئی قربانی قلدری و نسل‌کشی هستند.

افراد و گروه‌های زیادی در سراسر جهان فریاد می‌زنند، اما صدایی برنمی‌خیزد!

گرچه ایجاد چنین نهادهای بین‌المللی قدم مهمی برای به رسمیت‌شناختن «حق برخورداری از حقوق برای انسان‌بماهو انسان بوده»، ولی تجربه این سالها نشان‌مان داده است که این نهادها قدرت و انگیزه کمی برای کمک به ما دارند. ما را نمی‌شنوند و به دیده نمی‌گیرند. بشر آن طرف کره زمین بشر است و «حقوق بشر» برای ما اغلب بهانه جنگ بوده است تا صلح و حق و عدالت.

شاید نشود خیلی سرزنش کرد، ایده و اندیشه و استقرار و استمرار هرآنچه از این نهادها هست متعلق به غرب و ساخته غربی‌هاست. نیاز و نگاهشان به پدیده حق و عدالت و اندیشه‌ها و نهادهایی که برای محافظت از آن ساخته‌اند کژدار و مریز می‌تواند از حقوق صاحبان حق دفاع و تاحدی جنون رهبران هر از گاه نادانشان را مهار کند...

ما فقط می‌توانیم خشم، اندوه و یأس داشته باشیم چون هنوز بر سر حق برخورداری از حقوق برابر برای همه انسان‌ها در ممالک خودمان هم توافق نکرده‌ایم که بخواهیم نهادهای فراملی برای کمک به بی‌حق‌شدگان، آنها که بیشتر می‌بینیم و بهتر می‌شنویم، بسازیم. تا با جلب کمک و مشارکت نهادهای بین‌المللی (غربی) برای توسعه حق و عدالت و صلح در منطقه تلاش کنیم...


✔️ عنوان نوشته از این کتاب است _اگر دوست داشتید درباره «حق برخورداری از حقوق» از نگاه آرنت بخوانید:

📚حق حق داشتن، استفانی دگویر و دیگران، ترجمه حسین پیران، نشر نو.

@neocritic
👍134👎3



group-telegram.com/neocritic/528
Create:
Last Update:

✍️
حقّ حق داشتن


چندسال گذشته با قدرت گرفتن طالبان در افغانستان جمعیت مهاجران افغانستانی در کشور رشد چشمگیری داشت، به نحوی که امروز جمعیت مهاجران چیزی حدود شش میلیون نفر تخمین زده می‌شود.
این مهاجران که اعم از زن و مرد و کودک به سختکوشی معروفند عموما در مناطقی از شهرهای بزرگ ایران ساکن هستند که مأوای کم‌برخوردارترین اقشار ایران است. از گذشته تا امروز میان آنها و مهاجران بر سر امکانات اولیه زندگی مانند اشتغال، مسکن، نان و آموزش فرزندانشان کشمکش وجود داشته و در این سال‌ها شدت گرفته است. از سوی دیگر با اخراج گسترده اجباری و اضطراری، کارگاه‌هایی که این مهاجران را به کار گرفته بودند هم دچار مشکالت زیادی شده و متضرر شده‌اند... کلاف پرگره‌ای است.

امروز کمابیش براین ایده کانتی توافق داریم که انسان‌ها به صرف انسان بودن واجد حق و کرامت هستند، اما آنچه ضامن تامین این حقوق است دولت‌ها هستند. آدمیان، خواه ایرانی، خواه افغانستانی و خواه آلمانی وقتی از سرزمین خود آوره می‌شوند و به جاهای دیگر پناه می‌برند، وقتی بی‌دولت می‌شوند، به تعبیر آرنت انگار «تفاله‌ای بیش نیستند»

(بماند که همچنان در جهانی زندگی می‌کنیم که گاهی مقاومت و ترک نکردن سرزمین هم شما را از منظومه انسان‌های صاحب حق خارج می‌کند. )

هانا آرنت فیلسوف، که به دلیل تبار یهودی در خلال جنگ دوم جهانی تابعیت آلمانی خود را از دست داده و آواره شده بود می‌نویسد:

ما از وجود مفهومی به نام حق برخورداری از حق (به معنای اینکه هرکس بنا بر افعال وافکارش قضاوت خواهد شد و نه برحسب قوم و نژاد و غیره) و مفهومی دیگر یعنی حق تعلق به جامعه سامان یافته، تنها زمانی آگاه شدیم که ناگهان با میلیونها انسان مواجه شدیم که این حقوق را از دست داده بودند و در اوضاع و احوال جدید جهان، قادر به بازپس گیری آن حقوق نبودند.
ایجاد سازمان ملل و نهادها مدافع حقوق بشر در واقع پاسخی به سرگردانی و بی‌وطن‌شدگی میلیون‌ها انسان عمدتا غربی بود.

باری، شنیدن روایت‌های غم‌انگیز از اخراج ناگزیر مهاجران غیرقانونی افغانستانی در کنار دیدن تصاویر دردناکی از آنچه در فلسطین رخ می‌دهد «بی‌حقی» و آوارگی میلیون‌ها انسان در محدوده جغرافیایی ما مثل خاری است در چشم. میلیون‌ها کودک و زن و مرد چونان موجوداتی نامرئی قربانی قلدری و نسل‌کشی هستند.

افراد و گروه‌های زیادی در سراسر جهان فریاد می‌زنند، اما صدایی برنمی‌خیزد!

گرچه ایجاد چنین نهادهای بین‌المللی قدم مهمی برای به رسمیت‌شناختن «حق برخورداری از حقوق برای انسان‌بماهو انسان بوده»، ولی تجربه این سالها نشان‌مان داده است که این نهادها قدرت و انگیزه کمی برای کمک به ما دارند. ما را نمی‌شنوند و به دیده نمی‌گیرند. بشر آن طرف کره زمین بشر است و «حقوق بشر» برای ما اغلب بهانه جنگ بوده است تا صلح و حق و عدالت.

شاید نشود خیلی سرزنش کرد، ایده و اندیشه و استقرار و استمرار هرآنچه از این نهادها هست متعلق به غرب و ساخته غربی‌هاست. نیاز و نگاهشان به پدیده حق و عدالت و اندیشه‌ها و نهادهایی که برای محافظت از آن ساخته‌اند کژدار و مریز می‌تواند از حقوق صاحبان حق دفاع و تاحدی جنون رهبران هر از گاه نادانشان را مهار کند...

ما فقط می‌توانیم خشم، اندوه و یأس داشته باشیم چون هنوز بر سر حق برخورداری از حقوق برابر برای همه انسان‌ها در ممالک خودمان هم توافق نکرده‌ایم که بخواهیم نهادهای فراملی برای کمک به بی‌حق‌شدگان، آنها که بیشتر می‌بینیم و بهتر می‌شنویم، بسازیم. تا با جلب کمک و مشارکت نهادهای بین‌المللی (غربی) برای توسعه حق و عدالت و صلح در منطقه تلاش کنیم...


✔️ عنوان نوشته از این کتاب است _اگر دوست داشتید درباره «حق برخورداری از حقوق» از نگاه آرنت بخوانید:

📚حق حق داشتن، استفانی دگویر و دیگران، ترجمه حسین پیران، نشر نو.

@neocritic

BY Critic l مریم نصر


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/neocritic/528

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Since its launch in 2013, Telegram has grown from a simple messaging app to a broadcast network. Its user base isn’t as vast as WhatsApp’s, and its broadcast platform is a fraction the size of Twitter, but it’s nonetheless showing its use. While Telegram has been embroiled in controversy for much of its life, it has become a vital source of communication during the invasion of Ukraine. But, if all of this is new to you, let us explain, dear friends, what on Earth a Telegram is meant to be, and why you should, or should not, need to care. Two days after Russia invaded Ukraine, an account on the Telegram messaging platform posing as President Volodymyr Zelenskiy urged his armed forces to surrender. "The argument from Telegram is, 'You should trust us because we tell you that we're trustworthy,'" Maréchal said. "It's really in the eye of the beholder whether that's something you want to buy into." Pavel Durov, a billionaire who embraces an all-black wardrobe and is often compared to the character Neo from "the Matrix," funds Telegram through his personal wealth and debt financing. And despite being one of the world's most popular tech companies, Telegram reportedly has only about 30 employees who defer to Durov for most major decisions about the platform. He adds: "Telegram has become my primary news source."
from us


Telegram Critic l مریم نصر
FROM American