Telegram Group Search
ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"
💌ادامـه سـیرت پـیـامـبـر ﷺ↓ {317} لحظه وفات رسول خدا ﷺ C᭄ رسول خدا ﷺ به حال احتضار درآمد و عایشه او را به خودش تکیه داد؛ عایشه همواره می‌گفت: یکی از نعمت‌های الهی بر من، این بود که پیامبر ﷺ در خانه‌ام و روز نوبتم در حالی که میان سینه و گلویم تکیه داده بود،…
#دلنوشته_زیبا_از_عمق_جان_در_مورد_رسول #نازنین_اسلام_محمد_مصطفی_صلی_الله_
#علیه_و_آله_و_سلم 💙



در سکوتِ سنگین آن اتاق کوچک، که بوی عطر پیامبر ﷺ با نفس‌هایش در هوا می‌پیچید، جهان به انتظار نشسته بود عایشه، همسر جوانش، که وجودش با وجود او عجین شده بود، کوهی از شکیبایی بود با قلبی که از غم می‌شکست او نه تنها همسر رسول خدا بود، بلکه دانش‌آموز محضر او، شاهد لحظه‌های نزول وحی، و محرم اسرار نبوت بود محبتی که میان آن دو جاری بود، از جنس نور بود؛ نوری که جان عایشه را چنان صیقل داده بود که در سخت‌ترین لحظه‌ها، مایه‌ی تسلی پیامبر ﷺ شود

در آن لحظات واپسین، پیامبر ﷺ چشمانش را به چهره‌ی عایشه دوخته بود؛ چشمانی که زمانی در نگاهشان مهربانی بی‌کران جهان را می‌توانستی ببینی، اکنون نشان از سفری دور داشت. شاید در آن نگاه، خاطراتی موج می‌زد: روزی که عایشه کودک بود و در خانه پدرش بازی می‌کرد، و او که پیامبر خدا بود، با لبخندی بر لب، آینده‌ای را می‌دید که این کودک بانوی مؤمنان خواهد شد. روزی که با هم زیر یک سقف زندگی را آغاز کردند و عایشه با ذکاوت و شور جوانی‌اش، دنیایی از شادی و نور را به قلب پیامبر ﷺ آورد شب‌هایی که پیامبر در کنار او به ستاره‌ها می‌نگریست و از اسرار آفرینش سخن می‌گفت، و عایشه، مشتاقانه، گنجینه‌ای از علم و حکمت در سینه ذخیره می‌کرد

وقتی نگاه پیامبر به مسواک افتاد، عایشه با تمام وجود فهمید که آخرین آرامش پیامبرش در رعایت سنت طهارت است او که همیشه در کنار پیامبر، درس بندگی و ظرافتِ عبادت را می‌آموخت، اکنون در این آزمون سهمگین، خدمتگزار پیامبر بود وقتی مسواک زبر را با مهربانی در دهانش نرم کرد، این تنها یک عمل ساده نبود؛ این آخرین هدیه‌ای بود از جنس محبت، آخرین خدمتِ دل‌یی که می‌خواست تا آخرین ثانیه، نور وجود پیامبر را با چشمانش بنوشد. در آن فعل کوچک، تمام عشق و وفایش به رسول خدا نهفته بود

و سپس، آن لحظه‌ی از غم انگیر فرارسید. دست مبارکش به سوی آسمان بلند شد. انگشتانش که روزگاری در نماز به سوی قبله اشاره می‌کرد، اکنون ملکوت را نشان می‌داد. چشمانش که همیشه مملو از مهربانی برای زمین و زمینیان بود، اکنون به جهانی فراتر خیره شده بود. در سکوت اتاق، نجوای او شنیده می‌شد: "با رفیق اعلی..." این کلمات، تنها کلام نبودند؛ کلیدی بودند برای گشودن درهای ملکوت و پیوستن به انبیا و صدیقان و شهدا. عایشه، که پیامبر را در آغوش گرفته بود، احساس می‌کرد چگونه روح مطهرش از قفس تن رها می‌شود و به سوی آغوش پروردگارش پرواز می‌کند.

و سپس... سکوت
دستش افتاد😭😭
نفسش برجان جهان بست.
عایشه در آغوشش،جسم بی‌جان کسی را نگه داشته بود که عزیزتر از جانش، نور چشمانش و معنی زندگی‌اش بود. بوی پیامبر ﷺ هنوز در هوای اتاق بود، اما آن نفس زندگی‌بخش دیگر در سینه‌ای حرکت نمی‌کرد. جهان، یتیم شده بود. خورشیدِ رحمت، غروب کرده بود.

ای عایشه، ای بانوی ما! چه بار سنگینی بر دوش تو نشست. تو شاهد رفتن نور چشمان عالم بودی. تو آن لحظه‌ی هولناک را در سینه دفن کردی و سپس قوی‌تر از هر زمان، به نقل سخنان و سنت پیامبرت برخاستی تا امت او هرگز از نور وجودش محروم نمانند. تو تا آخرین دم، وفادارانه در کنارش بودی، همان گونه که او همیشه پناهگاه و مونس تو بود.

پیامبر زیبایی‌ها رحلت کرد😭😭، اما عشقی که در دل‌های عایشه و در دل تمام امت خود کاشت، هرگز نمیرد. او رفت، اما نفس‌هایش در طنین اذان، نگاهش در مهربانی مادر به کودک، و دستش در کمک به نیازمندان، جاودانه ماند.

ﷺ عَلَيْهِ أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَأَتَمُّ التَّسْلِيمِ
باران ببار بر قبر او، از جانب ما، بارانی از درود و سلام و عشق بی‌پایان


#دلنوشته
#احسان_آ_ت

💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین

🔥@proxynab11
🔥@proxynab11
8😭6❤‍🔥1👏1
ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"
الله سقده شما شوم مو💙💙💙
ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn":
الله سقده شما شوم مو💙💙💙💙

این همان ندایی است که هر عاشق راستینی در سکوت دلش به پیشگاه حبیبش زمزمه می‌کند. و چه حبیبی والاتر و زیباتر از وجود نازنین رسول خدا ﷺ؟

اگر فدایی شدن، به معنای ذوب گشتن در آفتاب وجود اوست...
اگر فدایی شدن، به معنای قربانی شدن در راه ادامه‌ی مسیر عطرآگین اوست...
اگر فدایی شدن، به معنای جان دادن در پای آن درخت پرشکوفه‌ی رحمت است...
پس ای کاش... ای کاش همه‌ی ما فدای تو می‌شدیم، ای پیامبر مهربانی!

در آن لحظه‌ی جانگداز رحلت، گویی عایشه رضی الله عنها همین را زمزمه می‌کرد؛ "فدایت شوم... بگذار به جای تو این درد و سکرات را بچشم... بگذار من بمیرم و تو، ای نور هستی، برای همیشه در میان ما باشی." اما تقدیر الهی بر دیگری رقم خورده بود.

او رفت... تا عشقش در دل‌هایمان جاودانه شود.
او رفت...تا اشک‌هایمان بر رخسارمان جاری گردد 😭😭و بفهمیم که عشق واقعی، همین درد فراق است.
او رفت...تا هر بار که نام مبارک "محمد" ﷺ را بر زبان می‌آوریم، دل‌هایمان از شوق دیدارش در بهشت بتپد

پس بگذار فدایت شویم...
با ادامه‌ی راهت،
با زنده نگه داشتن سنتت،
با عشق ورزیدن به خاندان و اصحابت،
و با اشکی که در فراقت می‌ریزیم.

ای آفتاب عالم‌تاب! غروب کردی، اما هرگز در دل‌های ما غروب نخواهی کرد. تو جاودانه‌ای... تا ابدالدهر

ﷺ عَلَيْهِ أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَأَتَمُّ التَّسْلِيمِ


#احسان_آ_ت

💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین

🔥@proxynab11
🔥@proxynab11
7❤‍🔥2😭2😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حبیبه پاشو جنگ تمام شد…

الحمدلله دائما ابدا کبیرا مبارکه فیه



💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین

🔥@proxynab11
🔥@proxynab11
8😢3🥰2👍1👏1
ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"
هدفم از نوشتن این پیام، هوشیاری شما جوانان نورسیده هس که تازه و با شور و اشتیاق، قدم در راه دعوت نهادین آرزوی من این است که هوشیار باشید، با بصیرت گام بردارید و فریب ظاهرها رو نخورین لحظه ای از خود و رابطه معنویتان غافل نباشین نگذارید کسی از احساسات پاک و…
بی بی مو خدا بیامرز مگفتن خدا کنه آدم تا عزت داره بمیره
دیشب واقعا معنی حرفش رو فهمیدم
مریض حدود ۹۰سال آورده بودن اورژانس، از تخت افتاده بود
سرطان استخوان بیشتر استخوانهای صورتش رو از بین برده بود
توانایی راه رفتن و صحبت کردن نداشت
آوردنش بخش ما، بچه هاش ( که خودشون پیرمرد بودن رسما) باهاش بودن، یکیش گفت نمیفهمم اینهمه آزمایش و درد و زجر واسه چیه؟ مادرم راضی تره بره پیش پدرم!
بعد هم پشت در اتاق دعواشون شد که کی بره، کی بمونه
بهشون ایراد نمی گیرم که خسته بودن
واقعا آدم کاش تا عزت داره بمیره


@proxynab11
😢6😭2❤‍🔥11
ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"
هدفم از نوشتن این پیام، هوشیاری شما جوانان نورسیده هس که تازه و با شور و اشتیاق، قدم در راه دعوت نهادین آرزوی من این است که هوشیار باشید، با بصیرت گام بردارید و فریب ظاهرها رو نخورین لحظه ای از خود و رابطه معنویتان غافل نباشین نگذارید کسی از احساسات پاک و…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرامش درونی،گنجی نیست که در بیرون به جستجویش باشی
رودی است که از "امید" به رحمت تو سرچشمه می‌گیرد
در بستر "توکل" به حکمتت جاری می‌شود
و به دریای بی‌کران "رضایت" از تقدیرت می‌ریزد
وقتی با تو ارتباط برقرار می‌کنم، گویی پناهگاهی امن پیدا کرده‌ام که هیچ طوفانی توان ویران کردنش را ندارد
در آن پناهگاه، تمام آشوب‌های درونی به سکون می‌رسند

ارتباط با خدا یعنی تبدیل ترس به امنیت، اضطراب به طمأنینه، و تنهایی به همزبانی همیشگی


#احسان_آ_ت

💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین

🔥@proxynab11
🔥@proxynab11
2👍1👏1
یاد آوری .... 🌹


👌فردا
#دوشنبه است#......


💠 ما احیاگرانِ سنت رسول الله ﴿ صل الله علیه و سلم ﴾
،دوشنبه ها و پنج شنبه های هر هفته را روزه میگیریم ،،،


👈از ابو هریره رضی الله عنه روایت است، که رسول الله صلی علیه و آله و سلم فرمودند:
اعمال هر شخصی روز دوشنبه و پنجشنبه عرضه میگردد، پس من دوست دارم موقعی که اعمال عرضه میشود روزه باشیم.
[رواه الترمذی ]


👈رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
بهشت دروازه ای دارد که به آن ریان میگوند، روز قیامت فقط روزه داران از آن دروازه وارد بهشت می شوند.
[ رواه بخاری ]
5👍1
ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"
صفحه  ٥٢٤ از قرآن جزء ٢٧ بعد از تلاوت اعلام كنين جزكم الله خيرا حتما تو كانال جوين شين تا پروكسى هاى جديد رو دريافت كنين @proxynab11 @proxynab11
صفحه  ٥٢٥
از قرآن جزء ٢٧
بعد از تلاوت اعلام كنين
جزكم الله خيرا
حتما تو كانال جوين شين تا پروكسى هاى جديد رو دريافت كنين
@proxynab11
@proxynab11
2👍1
ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"
💌ادامـه سـیرت پـیـامـبـر ﷺ↓ {317} لحظه وفات رسول خدا ﷺ C᭄ رسول خدا ﷺ به حال احتضار درآمد و عایشه او را به خودش تکیه داد؛ عایشه همواره می‌گفت: یکی از نعمت‌های الهی بر من، این بود که پیامبر ﷺ در خانه‌ام و روز نوبتم در حالی که میان سینه و گلویم تکیه داده بود،…
💌ادامـه سـیرت پـیـامـبـر ﷺ↓
{318}

• فشار غم و اندوه بر اصحاب

خبر جانگداز وفات رسول خدا ﷺ به همه جا رسید و مدینه بر مردم تیر و تار شد و سراسر آن را ظلمت و تاریکی فرا گرفت.
انس گوید: روزی درخشانتر و نیکوتر از روز ورود پیامبر ﷺ به مدینه ندیدم و نیز روزی زشت‌تر و تاریکتر از روز وفات رسول خدا ﷺ .
وقتی پیامبر ﷺ وفات کرد، فاطمه رضی ‏الله‏ عنها گفت: پدر جان! دعوت پروردگارش را بدانگاه که او را فرا خواند، اجابت کرد؛ پدر جان! باغ فردوس، جایگاه اوست! پدر جان! خبر وفاتش را با جبرئیل باز می‌گوییم!

• واکنش عمر رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ

عمر بن خطاب که از شنیدن این خبر از حالت عادی خارج شده بود، بر درب خانه ایستاد و فریاد زد: گروهی منافق، گمان کرده‌اند که رسول خدا ﷺ وفات کرده است. قطعا رسول خدا ﷺ نمرده، بلکه به ملاقات خدایش رفته است؛ همانطور که موسی عَلَيْهِ السَّلاَم رفت و چهل روز از میان قومش غائب گردید و آنگاه به نزد آنان بازگشت، در صورتی که همه گفته بودند: مرده است. بخدا قسم رسول الله ﷺ باز خواهد گشت و دست و پای کسانی را که می‌گویند: رسول خدا وفات کرده است، قطع خواهد کرد.

📪ادامه دارد..ان شاءالله🗞️
💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین

🔥@proxynab11
🔥@proxynab11
3👍1👏1
ཧᜰ꙰ꦿ➢پروکسی νρn"
خصوصیات اصحاب، از زبان خود اصحاب💙❤️ @proxynab11
آنان راهنمایان حقیقی اند...

حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه می‌فرمایند: هر که می‌خواهد از الگویی پیروی کند، باید راه و روش کسانی را پیش گیرد که از دنیا رحلت کرده اند همان یاران و اصحاب محمد صلی الله علیه و سلم
ایشان برترین افراد این امت بودند
دلهايی پاک و دانشی ژرف داشتند و از هر گونه تکلف و ساختگی به دور بودند
الله متعال این گروه را برای مصاحبت پیامبرش و نشر دین او برگزیدند
پس شما نیز بر شیوه و سیره نیکوی ایشان اقتدا کنید
سوگند به پروردگار کعبه که آنان همگی بر راه راست و صراط مستقیم هدایت گام برمی‌داشتند

حضرت ابن مسعود رضی الله عنه به مردم زمانه خود می‌فرمودند: شما گرچه روزه‌ها بیشتر می‌گیرید، نمازها بیشتر می‌خوانید و تلاشها بیشتر می‌کنید، ولی آنان از شما برتر بودند
مردم پرسیدند: «
ای ابوعبدالرحمن، چرا؟» فرمودند: زیرا آنان دل‌هایی کم‌اشتیاق به دنیا و مشتاق به آخرت داشتند

روزی حضرت عبدالله بن مسعود شنیدن که مردی فریاد می‌زند: کجایند آنان که به دنیا بی‌رغبت و به آخرت عاشق بودند؟
پس فرمود: آنان اصحاب جابیه بودند؛ همان پانصد تن که با هم پیمان بستند تا یا شهید شوند یا پیروز گردند و همگی به شهادت رسیدند

و نیز حضرت ابن عمر رضی الله عنه، هنگامی که شنیدن کسی همان پرسش را تکرار می‌کند، با اشاره به آرامگاه رسول خدا صلی الله علیه و سلم و قبرهای حضرت ابوبکر و عمر رضی الله عنهما فرمود: آیا از اینها می‌پرسی؟

حضرت ابوایوب رضی الله عنه روایت می‌کنند: یک بار با حضرت علی رضی الله عنه نماز فجر را خواندم. پس از نماز، ایشان رو به جانب راست نشستند و آثار غم و اضطراب در چهره‌ایشان نمایان بود. وقتی خورشید برآمد، دو رکعت نماز خواندند و سپس دستان خود را نگاه کردند و فرمودند: به خدا سوگند که من اصحاب محمد صلی الله علیه و سلم را دیدم و امروز مانند آنها را نمی‌بینم صبحگاهان، رخسارشان زرد، موهایشان ژولیده و تنشان غبارآلود بود. بر پیشانی‌هایشان پینه‌های بزرگ سجده، همچون زانوی شتر، نشسته بود. آنان شبها را به سجده و قیام و تلاوت قرآن به صبح می‌رساندند و تنها در آغوش عبادت آرام می‌گرفتند

💞┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈💞

حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین

🔥@proxynab11
🔥@proxynab11
2❤‍🔥1👍1👏1👌1
2025/10/13 02:38:27
Back to Top
HTML Embed Code: