Telegram Group & Telegram Channel
آیا می‌دانستید حافظ «شیرازی» هرجا «سعی» لازم بوده، «صبر» می‌کرده؟
#بهزاد_پاکروح
#طنز
@pakruh
@andishehsarapub
قدیم‌ها این شعر را به اسم #حافظ شنیده بودم:

«صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
بر اثرِ صبر، نوبتِ ظفر آید»

از خودم می‌پرسیدم چرا حافظ به‌جای «صبر»، «سعی» را چاره ندانسته؟

بعداً با اینکه فهمیدم این بیت به احتمال زیاد از حافظ نیست و از «شرف‌الدین فضل الله حسینی قزوینی» است، همچنان نسبت به توجه حافظ به «صبر» حساس بودم و دیدم که در اشعار او نیز «صبر» جای «سعی» را گرفته!

«"صبر کن" حافظ به‌سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را»🤠

وقت‌هایی صبر، برای حافظ، «تنها راه حل» است:

«صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
عاشقان را نبود چاره به‌جز مسکینی»

در این بیت:
«به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی»

آدم دلش می‌خواهد بگوید منظور حافظ این بوده که «صبورانه بکوش»، اما با توجه به نگاه او به صبر، این ابهام پیش می‌آید که شاید منظورش این باشد که «در صبر کردن کوشا باش!»🤠

البته نه‌اینکه حافظ با واژۀ «سعی» آشنا نبوده! «سعی»، یک بار در دیوانش آمده، اما برای دیگران🤠:

«بدان رسید ز سعیِ نسیم بادِ بهار
که لاف می‌زند از لطف روح حیوانی»

با اینکه می‌داند به مقصود رسیدن از راه صبر، زمانی بیش از آنچه فراهم ‌است لازم دارد:

«شکّر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بدعهدی زمانه زمانم نمی‌دهد»

حافظ همواره مشتریِ صبر است!
حتی وقتی که به دام می‌افتد:

«ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش»

گاهی بالاخره صبرش تمام می‌شود:

«از من اکنون طمعِ صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد»

اما حتی این‌جا که صبرش تمام شده هم نمی‌بینیم خودش کاری کرده باشد!
به‌موقع، بخت یارش شده و همه‌چیز خودش آمده: 🤠

«باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منمای
حجلۀ حُسن بیارای که داماد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حُسنِ خداداد آمد»

خلاصه، هرچه به دست آورده از صبر بوده:

«این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجرِ صبری‌ست کز آن شاخ نباتم دادند»

نشانه‌هایی هست که کاربرد صبر به‌جای سعی کاملاً آگاهانه بوده!
مثلاً همین که وقتی می‌خواهد جمال دوست را ببیند آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کند: 🤠

«گفتم "روم به خواب" و ببینم جمال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمی‌دهد»

حتی وقتی می‌خواهد خودش را به دریا بیفکند، زحمت رفتن تا دریا را قبول نمی‌کند و «دیده» را دریا می‌کند، البته آن هم احتمالاً در شعر و شعار:

«دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار، دل خویش به دریا فکنم»

جهدش هم برای آن است که خودش را جایی بیفکند که مایۀ خوشدلی آن‌جاست:

«مایۀ خوشدلی آن‌جاست که دلدار آن‌جاست
می‌کنم جهد که خود را مگر آن‌جا فکنم»

این‌که چرا نفرموده است «می‌کنم "صبر" که خود را مگر آن‌جا فکنم» هم جای بررسی دارد، شاید صبر کردن برای او جهد خساب می‌شده.🤠

البته حافظ از وجود دستۀ دیگری از مردم که کاری به‌جز صبر می‌کنند، بی‌خبر نیست:

«قومی به جدّ و جهد نهادند وصل دوست
قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند»

به هر حال، صبر هم یک راه حل است،
اما به قول خود حافظ که استاد صبر کردن است:

«گویند "سنگ لعل شود در مقامِ صبر"
آری شود و لیک به خونِ جگر شود!»

البته به خون جگر هم، صبر همیشه نتیجه نمی‌دهد:

«شکّر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بدعهدی زمانه زمانم نمی‌دهد»

حافظ بیتی دارد که:
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

پرسشی که هست این است که حافظ بر هم زدن چرخ را با سعی می‌خواسته انجام دهد یا با صبر؟

نگاه به سایر ابیات همان غزل که اقتداری در آن نمی‌بینیم می‌تواند رازگشا باشد:

ای دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک
حق نگه دار که من می‌روم، الله مَعَک

تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالمِ قدس
ذکرِ خیرِ تو بُوَد حاصلِ تسبیحِ مَلَک

در خلوصِ مَنَت ار هست شکی، تجربه کن
کَس عیارِ زرِ خالص نشناسد چو مَحَک

گفته بودی که شَوَم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یَک

بگشا پستهٔ خندان و شِکَرریزی کن
خلق را از دهنِ خویش مَیَنداز به شک

چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک

چون بَرِ حافظِ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بَرِ او یک دو قدم دورتَرَک

@pakruh
@andishehsarapub
👍5😁1



group-telegram.com/pakruh/232
Create:
Last Update:

آیا می‌دانستید حافظ «شیرازی» هرجا «سعی» لازم بوده، «صبر» می‌کرده؟
#بهزاد_پاکروح
#طنز
@pakruh
@andishehsarapub
قدیم‌ها این شعر را به اسم #حافظ شنیده بودم:

«صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
بر اثرِ صبر، نوبتِ ظفر آید»

از خودم می‌پرسیدم چرا حافظ به‌جای «صبر»، «سعی» را چاره ندانسته؟

بعداً با اینکه فهمیدم این بیت به احتمال زیاد از حافظ نیست و از «شرف‌الدین فضل الله حسینی قزوینی» است، همچنان نسبت به توجه حافظ به «صبر» حساس بودم و دیدم که در اشعار او نیز «صبر» جای «سعی» را گرفته!

«"صبر کن" حافظ به‌سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را»🤠

وقت‌هایی صبر، برای حافظ، «تنها راه حل» است:

«صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
عاشقان را نبود چاره به‌جز مسکینی»

در این بیت:
«به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی»

آدم دلش می‌خواهد بگوید منظور حافظ این بوده که «صبورانه بکوش»، اما با توجه به نگاه او به صبر، این ابهام پیش می‌آید که شاید منظورش این باشد که «در صبر کردن کوشا باش!»🤠

البته نه‌اینکه حافظ با واژۀ «سعی» آشنا نبوده! «سعی»، یک بار در دیوانش آمده، اما برای دیگران🤠:

«بدان رسید ز سعیِ نسیم بادِ بهار
که لاف می‌زند از لطف روح حیوانی»

با اینکه می‌داند به مقصود رسیدن از راه صبر، زمانی بیش از آنچه فراهم ‌است لازم دارد:

«شکّر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بدعهدی زمانه زمانم نمی‌دهد»

حافظ همواره مشتریِ صبر است!
حتی وقتی که به دام می‌افتد:

«ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش»

گاهی بالاخره صبرش تمام می‌شود:

«از من اکنون طمعِ صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد»

اما حتی این‌جا که صبرش تمام شده هم نمی‌بینیم خودش کاری کرده باشد!
به‌موقع، بخت یارش شده و همه‌چیز خودش آمده: 🤠

«باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منمای
حجلۀ حُسن بیارای که داماد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حُسنِ خداداد آمد»

خلاصه، هرچه به دست آورده از صبر بوده:

«این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجرِ صبری‌ست کز آن شاخ نباتم دادند»

نشانه‌هایی هست که کاربرد صبر به‌جای سعی کاملاً آگاهانه بوده!
مثلاً همین که وقتی می‌خواهد جمال دوست را ببیند آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کند: 🤠

«گفتم "روم به خواب" و ببینم جمال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمی‌دهد»

حتی وقتی می‌خواهد خودش را به دریا بیفکند، زحمت رفتن تا دریا را قبول نمی‌کند و «دیده» را دریا می‌کند، البته آن هم احتمالاً در شعر و شعار:

«دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار، دل خویش به دریا فکنم»

جهدش هم برای آن است که خودش را جایی بیفکند که مایۀ خوشدلی آن‌جاست:

«مایۀ خوشدلی آن‌جاست که دلدار آن‌جاست
می‌کنم جهد که خود را مگر آن‌جا فکنم»

این‌که چرا نفرموده است «می‌کنم "صبر" که خود را مگر آن‌جا فکنم» هم جای بررسی دارد، شاید صبر کردن برای او جهد خساب می‌شده.🤠

البته حافظ از وجود دستۀ دیگری از مردم که کاری به‌جز صبر می‌کنند، بی‌خبر نیست:

«قومی به جدّ و جهد نهادند وصل دوست
قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند»

به هر حال، صبر هم یک راه حل است،
اما به قول خود حافظ که استاد صبر کردن است:

«گویند "سنگ لعل شود در مقامِ صبر"
آری شود و لیک به خونِ جگر شود!»

البته به خون جگر هم، صبر همیشه نتیجه نمی‌دهد:

«شکّر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بدعهدی زمانه زمانم نمی‌دهد»

حافظ بیتی دارد که:
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

پرسشی که هست این است که حافظ بر هم زدن چرخ را با سعی می‌خواسته انجام دهد یا با صبر؟

نگاه به سایر ابیات همان غزل که اقتداری در آن نمی‌بینیم می‌تواند رازگشا باشد:

ای دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک
حق نگه دار که من می‌روم، الله مَعَک

تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالمِ قدس
ذکرِ خیرِ تو بُوَد حاصلِ تسبیحِ مَلَک

در خلوصِ مَنَت ار هست شکی، تجربه کن
کَس عیارِ زرِ خالص نشناسد چو مَحَک

گفته بودی که شَوَم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یَک

بگشا پستهٔ خندان و شِکَرریزی کن
خلق را از دهنِ خویش مَیَنداز به شک

چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک

چون بَرِ حافظِ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بَرِ او یک دو قدم دورتَرَک

@pakruh
@andishehsarapub

BY شعر، موسیقی و گردشگری


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/pakruh/232

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Now safely in France with his spouse and three of his children, Kliuchnikov scrolls through Telegram to learn about the devastation happening in his home country. "And that set off kind of a battle royale for control of the platform that Durov eventually lost," said Nathalie Maréchal of the Washington advocacy group Ranking Digital Rights. Official government accounts have also spread fake fact checks. An official Twitter account for the Russia diplomatic mission in Geneva shared a fake debunking video claiming without evidence that "Western and Ukrainian media are creating thousands of fake news on Russia every day." The video, which has amassed almost 30,000 views, offered a "how-to" spot misinformation. Russians and Ukrainians are both prolific users of Telegram. They rely on the app for channels that act as newsfeeds, group chats (both public and private), and one-to-one communication. Since the Russian invasion of Ukraine, Telegram has remained an important lifeline for both Russians and Ukrainians, as a way of staying aware of the latest news and keeping in touch with loved ones. "Like the bombing of the maternity ward in Mariupol," he said, "Even before it hits the news, you see the videos on the Telegram channels."
from us


Telegram شعر، موسیقی و گردشگری
FROM American