group-telegram.com/persian_organon/778
Last Update:
⭕️حقیقت ، واقعیت ، ارزش های اخلاق و ارتباط آنها با یکدیگر (۱)
شاید هیچ تعریف جامع و مانع و مورد قبولی از واقعیت وجود نداشته باشد.
گفته میشود واقعیت آنچیزی ست که هست ، وجود دارد ، در مقابل آنچه عدم ست یا وجودش صرفا ذهنیست.
در وهلهی اول این پاسخ آسان ، کامل و قانع کننده ست و در حالات عمومی مشکلی ایجاد نمی کند.
میتوان مثال زد :
درخت داخل حیاط واقعیست .
غول هفت سر موجودی ذهنی ست
و مثلا جهان پیش از بیگ بنگ عدم بوده و پس از آن واقعی شده
ماتریالیسم -که پایهگذاری آن را میتوان به فرانسیس بیکن نسبت داد- تاکید دارد که دانش حول چیزهایی که بُعد و جرم دارند صورت میگیرد.
فیزیکالیست ها میگویند : آنچه قابل اندازهگیریست وجود دارد و با این تعریف انرژی و چیزی که بتوان بصورت تابع موج نشان داد و اندازه گرفت چیزی واقعی محسوب میشود.
و علم تجربی با این پیشفرض جلو میرود که : « معلولهای زمینی ، علت زمینی دارند »
اما وسواس و شکاکیت فلسفی باعث ایجاد نقدها و بحث ها و گاها سواستفاده های فراوانی حول محور این تعاریف از واقعیت شده.
منشا این بحث ها این سوال ست که
مگر ما واقعیات را از طریق احساسات و ذهن خود درک نمیکنیم ؟! و مگر این قوا دارای خطاهای فراوان نیستند ؟!
از کجا معلوم میشود که درخت داخل حیاط واقعا وجود دارد و مانند غول ۷ سر ، ساختهی دستگاه ادراکی ناقص و مستعد خطای ما نیست ؟
این سوال به خودی خود منطقی ست ، خصوصا که در علوم اعصاب هم گفته میشود مغز ما دائما فرایند توهمسازی را اجرا میکند و فرایند درک واقعیات با توهماتی که مثلا یک بیمار اسکیزوفرنی دچار آنست مشابهست و ملاکی برای تمایز آنها وجود ندارد.
اما گاهی نتایجی ازین سوال گرفته میشود که بسیار غلط و مضرست و بنوعی بیهوده گویی ست یعنی بفرض درستی نتایج ، به رشد معرفت کمکی نمیکند .
مثلا یک نتیجهی تندروانه اینست که در جهان چیزی جز ادراکات ما وجود ندارد .
یا مثلا این که هیچ ملاکی برای شناخت عینی و بیطرفانهی واقعیت نمیتوان وضع کرد.
چنانکه مثال زده شد دست این افراد ، از استدلال خالی نیست .
استدلال دیگر این افراد که شامل ایدهآلیستهای افراطی و نسبی گراها میشود و بعضا بنیاد گرایان مذهبی نیز ناشیانه از آن برای توجیه مواضع خود استفاده میکنند اینست که چیزهایی مانند رنگ و بو و صدا در واقعیت وجود ندارند و فقط برای ساختمان ادراکی ما بو و صدا و رنگ تعریف شده و قابل شناسایی هستند.
به تفصیل وارد این بحث نمیشویم.
تنها بصورت خلاصه پاسخ این افراد اینست که نتایج شما شامل دو مغالطه است:
۱- ثابت نشدن عقلی وجود واقعیت و امکان تشکیک تئوریک در وجود جهانِ مستقل از ذهن ، عدم وجود آن را ثابت نمیکند.
۲- درستست که شاید از نظر عقلی و علمی معیاری برای تمایز ادراک واقعی از وهم وجود ندارد ، اما از دیدگاه فایده باوری و تکاملی عاقلانه ست که معیار #تجربه_پذیری_همگانی را برای شناخت واقعیت بپذیریم ، چرا که با وجود این فرض [فرض وجود جهان خارج از ذهن ما انسانها ] علم پیشرفته و حتی زندگی شخصی ما به این فرض وابسته ست.
[ اگر جهانی خارج از ذهن ما وجود ندارد چرا باید برای کاهش رنجها یا بدست آوردن لذتهایی که صرفا توهم هستند تلاش کنیم؟!]
منکران ممکنست بگویند این استدلال دوری ست ، چرا که گفته میشود : تجربه میگوید عینیت وجود دارد و وقتی پرسیده میشود:« از کجا معلوم تجربه صحیح باشد؟ » پاسخ اینست که « تجربه نشان داده که طرز نگاه فایده گرایانه مفید ست.»
در پاسخ میتوان گفت : چه کسی گفته همه چیز باید توجیه عقلی و خارجی ( غیر دوری) داشته باشد ؟! مگر نه اینست که این جمله « همه چیز باید توجیه عقلی داشته باشد » خودش نه توجیه عقلی دارد و نه تجربی ؟!
آیا باین دستاویز میتوان گفت : استدلال جویی نقادانه ( چه در حالت شک گرایی معتدل چه در حالت افراطی ) کاری غیر موجه ست ؟!
فلسفه و علم اهدافی دارند و آن کمک به کاهش رنج انسانهاست و درین راه از استدلال و توجیه عینی ( غیر دوری ) استفاده میکنند . اما هرچند داشتن توجیه عقلی برای همه چیز وسوسهای زیباست اما چون در عمل برای هیچ مکتبی ممکن نیست مجبوریم که در یک جا متوقف شده و اصولی را بعنوان اصول موضوعه ، بدیهی و غیر نیازمند به توجیه تلقی کنیم و به تفکر و پژوهش بر پایه ی آن بدیهیات ادامه دهیم .
#فرهاد_طحانی ✍
#ارغنون_پارسی 📚
#معرفت_شناسی
@mghlte | عصر روشنگری
@persian_organon | ایرانچراغانیدانش
@moghaletat2 | آرشیو مغالطات
▪️معرفت علمی و پیشفرضهای آن
BY ایوان چراغانی دانش ( معرفت شناسی ، منطق کاربردی ، تفکر نقادانه ، تکامل)
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/persian_organon/778