group-telegram.com/radio_gatsby/8330
Last Update:
شکننده و ناپایدار هستند را افزایش میدهد، اما این توسعه اقتصادی احتمال شروع این شکنندگی را کمتر میکند.»
تحقیقاتی وجود دارد که نشان میدهد شهرنشینی بیشتر، از طریق مسیرهای مختلف، به دموکراسیسازی کمک میکند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۶ میلادی نشان داد که موافقت نامههای تجاری ترجیحی (preferential trade agreements یا PTA) «دموکراتیک شدن یک کشور را تشویق میکند، به ویژه اگر شرکای PTA خود دموکراسی باشند.»
آزادسازی در حکومتهای استبدادی در کشورهایی که از مزیت نقطه شروع بهتری در رابطه با نهادهای سیاسی، تولید ناخالص داخلی و آموزش برخوردار بودند، به احتمال زیاد موفقیت آمیزتر است. این کشورهای امتیاز و مزیت دارتر (داشتن مزیت نقطه شروع بهتر) همچنین میتوانستند اصلاحات کلیدی را با سرعت بیشتری انجام دهند و حتی در مناطقی که هیچ مزیت اولیهای نداشتند، میتوانستند این کار را انجام دهند. این نشانگر وجود اثر متیو در علوم سیاسی است: به کشورهایی که قبلاً داشتهاند، بیشتر داده میشود.
یک فراتحلیل توسط جراردو ال. مونک از تحقیق در مورد استدلال لیپست نشان میدهد که اکثر مطالعات این تز را که سطوح بالاتر توسعه اقتصادی منجر به دموکراسی بیشتر میشود را پشتیبانی نمیکنند.
برابری و نهادهای فراگیر
«Acemoglu» و «رابینسون» استدلال کردند که رابطه بین برابری اجتماعی و گذار دموکراتیک پیچیدهاست: مردم انگیزه کمتری برای شورش در یک جامعه برابری طلب (مثلاً سنگاپور) دارند، بنابراین احتمال دموکراتیزه شدن کمتر است. در یک جامعه به شدت نابرابر (به عنوان مثال، آفریقای جنوبی تحت آپارتاید)، توزیع مجدد ثروت و قدرت در یک دموکراسی به قدری برای نخبگان مضر است که آنها هر کاری را برای جلوگیری از دموکراسیسازی انجام میدهند. دموکراسیسازی به احتمال زیاد در جایی در میانه ظهور میکند، در کشورهایی که نخبگان آنها امتیازاتی را ارائه میدهند، زیرا (۱) تهدید یک انقلاب را معتبر میدانند و (۲) هزینه دادن امتیازات را خیلی زیاد نمیدانند. این انتظار مطابق با تحقیقات تجربی است که نشان میدهد دموکراسی در جوامع برابری طلب پایدارتر است.
فرهنگ
برخی ادعا میکنند که فرهنگهای خاص صرفاً برای ارزشهای دموکراتیک بیشتر از دیگران مساعدت میکنند. این دیدگاه احتمالاً قوم گرا است. بهطور معمول، این فرهنگ غربی است که به عنوان «بهترین مناسب» برای دموکراسی ذکر میشود، در حالی که سایر فرهنگها حاوی ارزشهایی هستند که دموکراسی را دشوار یا نامطلوب میکنند. این استدلال گاهی اوقات توسط رژیمهای غیر دموکراتیک برای توجیه شکست خود در اجرای اصلاحات دموکراتیک استفاده میشود. اما امروزه بسیاری از دموکراسیهای غیر غربی وجود دارند. نمونهها عبارتند از: هند، ژاپن، اندونزی، نامیبیا، بوتسوانا، تایوان و کره جنوبی. تحقیقات نشان میدهد که «رهبران تحصیل کرده در غرب بهطور قابل توجهی و اساسی چشمانداز دموکراتیک شدن یک کشور را بهبود میبخشند».
استیون فیش (Steven Fish) و رابرت بارو اسلام را به نتایج غیردموکراتیک مرتبط میدانند. با این حال، مایکل راس (Michael Ross) استدلال میکند که فقدان دموکراسی در برخی از بخشهای جهان اسلام بیشتر به تأثیرات نامطلوب نفرین منابع مرتبط است تا اسلام.
لیزا بلیدز (Lisa Blaydes) و اریک چانی (Eric Chaney)، تفاوت دموکراتیک بین غرب و خاورمیانه را به اتکای حاکمان مسلمان به مملوک (سربازان برده) مرتبط میدانند، در حالی که حاکمان اروپایی مجبور بودند برای نیروهای نظامی به نخبگان محلی تکیه کنند، بنابراین نخبگان در غرب قدرت چانهزنی بیشتری برای فشار بر دولت برای داشتن نماینده داشتهاند.
رابرت دال (Robert Dahl) در کتاب «دربارهٔ دموکراسی یا On Democracy» استدلال کرد که کشورهای دارای «فرهنگ سیاسی دموکراتیک» بیشتر مستعد دموکراسیسازی و بقای دموکراتیک بودهاند. او همچنین استدلال کرد که همگنی و کوچکی فرهنگی به بقای دموکراتیک کمک میکند. با این حال، محققان دیگری این ایده را به چالش کشیدهاند که دولتهای کوچک و همگنی دموکراسی را تقویت میکنند.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۲ میلادی نشان داد که مناطقی در آفریقا که مبلغان پروتستان در آن حضور دارند، بیشتر به دموکراسی پایدار تبدیل میشوند اما یک مطالعه در سال ۲۰۲۰ میلادی نتوانست این یافتهها را تکرار کند.
BY RADIO GATSBY
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/radio_gatsby/8330