group-telegram.com/radio_gatsby/8331
Last Update:
سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی
مشارکت مدنی، از جمله کار داوطلبانه، به دموکراسیسازی کمک میکند.
رابرت پاتنام (Robert Putnam) استدلال میکند که ویژگیهای خاص باعث میشود جوامعی که بیشتر «فرهنگهای مشارکت مدنی» دارند منجر به «دموکراسیهای مشارکتکنندهتر» میشوند. پاتنام استدلال میکند که جوامعی با «شبکههای افقی متراکمتر از انجمنهای مدنی»، بهتر میتوانند «هنجارهای اعتماد، تعامل متقابل و مشارکت مدنی» را که منجر به دموکراسیسازی و دموکراسیهای مشارکتی با عملکرد خوب میشود، ایجاد کنند. پاتنام جوامعی با «شبکههای افقی متراکم» را در مقابل جوامعی با «شبکههای عمودی و روابط حامی و مشتری (patron-client relations)» قرار میدهد و ادعا میکند که بعید است اینگونه شبکههای اجتماعی فرهنگ مشارکت مدنی لازم برای دموکراسیسازی را بسازند.
شری برمن (Sheri Berman) نظریه یادشده پاتنام را رد کرده و نوشتهاست که در مورد جمهوری وایمار، جامعه مدنی ظهور حزب نازی را تسهیل کرد. تحقیقات تجربی بعدی از استدلال برمن پشتیبانی کرد. دانیل متینگلی (Daniel Mattingly)، دانشمند علوم سیاسی دانشگاه ییل، استدلال میکند که جامعه مدنی در چین به رژیم استبدادی در چین کمک میکند تا کنترل خود را تقویت کند.
تحقیقات نشان میدهد که اعتراضات دموکراسیخواه با دموکراسی سازی همراه است.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۶ میلادی نشان داد که حدود یک چهارم موارد اعتراضات دموکراسی بین سالهای ۱۹۸۹ میلادی تا ۲۰۱۱ میلادی منجر به دموکراسیسازی شدهاست.
مردمسالاری شدن نخبگان محور
محققان استدلال کردهاند که فرآیندهای دموکراسیسازی ممکن است نخبگان محور یا توسط متصدیان اقتدارگرا بهعنوان راهی برای حفظ قدرت نخبگان در میان خواستههای مردمی برای دولتی که نمایندگی مردم باشد انجام شود.
اگر هزینههای سرکوب بیشتر از هزینههای واگذاری قدرت باشد، اقتدارگرایان ممکن است دموکراسیسازی و نهادهای فراگیر را انتخاب کنند. بر اساس یک مطالعه در سال ۲۰۲۰ میلادی، دموکرازیسیون به رهبری اقتدارگرایان در مواردی که قدرت حزب حاکم مستبد زیاد است، به احتمال زیاد منجر به دموکراسی پایدار میشود. با این حال، مایکل آلبرتوس (Michael Albertus) و ویکتور منالدو (Victor Menaldo) استدلال میکنند که دموکراسیسازی قوانینی که توسط اقتدارگرایان برونگرا اجرا میشود ممکن است دموکراسی را به نفع رژیم استبدادی و حامیانش مخدوش کند و در نتیجه نهادهای «بدی» را ایجاد کند که رهایی از شر آنها سخت است. به گفته مایکل کی. میلر(Michael K. Miller)، دموکراتیزاسیون نخبگان محور به ویژه در پی شوکهای خشونتآمیز بزرگ (چه داخلی و چه بینالمللی) محتمل است که راههایی را برای بازیگران مخالف رژیم اقتدارگرا فراهم کند. دن اسلاتر (Dan Slater) و جوزف ورانگ (Joseph Wrong) استدلال میکنند که دیکتاتورها در آسیا تصمیم گرفتند اصلاحات دموکراتیک را زمانی که در موقعیتهای قدرتمند قرار داشتند، به منظور حفظ و احیای قدرت خود اجرا کنند.
بر اساس مطالعهای که توسط دانشمند علوم سیاسی دانیل تریزمن(Daniel Treisman) انجام شد، نظریههای تأثیرگذار دموکراسیسازی بیان میکنند که خودکامگان «عمداً تصمیم میگیرند قدرت را به اشتراک بگذارند یا تسلیم کنند. آنها این کار را برای جلوگیری از انقلاب، انگیزه دادن به شهروندان برای جنگیدن، تشویق دولتها برای تأمین کالاهای عمومی، پیشی گرفتن از رقبای نخبگان، یا محدود کردن خشونت جناحی انجام میدهند. «مطالعه او نشان میدهد که در بسیاری از موارد، «دموکراسیسازی نه به این دلیل که نخبگان فعلی آن را انتخاب کردند، بلکه به این دلیل که در تلاش برای جلوگیری از رخ دادن آن، مرتکب اشتباهاتی شدند که قدرتشان را تضعیف شده رخ میدهد. اشتباهات متداول عبارتند از: برگزاری انتخابات یا شروع درگیریهای نظامی و شکست در آن. نادیده گرفتن ناآرامیهای مردمی و سرنگونی نظام خود؛ آغاز اصلاحات محدودی که از کنترل خارج میشود. و انتخاب یک دموکرات پنهان به عنوان رهبر. این اشتباهات منعکس کننده سوگیریهای شناختی مانند اعتماد به نفس بیش از حد و توهم کنترل است.»
BY RADIO GATSBY سیاست
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/radio_gatsby/8331