🌐 هشتمین پیشنشست همایش ملی «انقلاب اسلامی و الهیات کاربردی» توسط مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای مدظلهالعالی) با همکاری دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برگزار میشود.
⭕️ عنوان:
الهیات امید و انقلاب اسلامی
⭕️ پروفسور محمد لگنهاوزن
➖ امید اجتماعی در فلسفه دین
⭕️ دکتر حبیبالله بابایی
➖ «امید» به مثابه «ایمان» در تمدن اسلامی
⭕️ دکتر محمود قاسمی
➖ آشناییزدایی از معنای امید در اندیشه اسلامی
🗓 تاریخ برگزاری:
سهشنبه، ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰
💻 لینک شرکت در نشست:
http://b2n.ir/meslami
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
⭕️ عنوان:
الهیات امید و انقلاب اسلامی
⭕️ پروفسور محمد لگنهاوزن
➖ امید اجتماعی در فلسفه دین
⭕️ دکتر حبیبالله بابایی
➖ «امید» به مثابه «ایمان» در تمدن اسلامی
⭕️ دکتر محمود قاسمی
➖ آشناییزدایی از معنای امید در اندیشه اسلامی
🗓 تاریخ برگزاری:
سهشنبه، ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰
💻 لینک شرکت در نشست:
http://b2n.ir/meslami
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
سطح فهم کلان قرآن (قسمت دوازدهم)
«کلان بودگی معروف»
«معروف» در قرآن، نه تنها به جهت مفهومی برای عموم مردم قابل فهم بوده و مطابق عقل سلیم است، بلکه شمولیت آن نیز وسیع است و تقریبا همه¬ی تعاملات و مناسبات انسانی را شامل می¬شود. آیات ذیل نوعی از این عمومیت در معروف را مطرح می¬کند:«و مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوف» ( بقره،236) و آنان را به طور پسنديده، به نوعى بهرهمند كنيد ـ توانگر به اندازه [توان] خود و تنگدست به اندازه [وسع] خود. «وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها» (بقره،233) خوراك و پوشاك آنان [مادران]، به طور شايسته، بر عهده پدر است. هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمىشود.
تأکید بر اجرای معروف از سوی توانگر و ناتوان با در نظر گرفتن میزان وسع و توانِ هریک، بیانگر آن است که هر قشری از اقشار مختلف جامعه به تناسب توان خود قادر به اجرای معروف هستند و کسی را در جامعه نمی¬توان یافت که توان اجرای معروف را نداشته باشد و انجام معروف بیرون از اراده و قدرت او بوده باشد. معروف امری نیست که اختصاص به گروه خاصی از جامعه داشته باشد بلکه همه¬ی گروه¬های اجتماعی و همه شعبه¬های انسانی و فرقه¬های دینی و مذهبی به میزان توان و تمکن و فهم و معرفت خود، می¬توانند مجری معروف و بلکه آمر به معروف و ناهی از منکر باشند¬.
علاوه بر عمومیت و شمولیت مجریان و عاملان و آمران به معروف، متعلق معروف نیز شمولیت و عمومیت دارد. معروف تنها اختصاص به امر خاصی ندارد بلکه در کلیه¬ی امور زندگی می¬توان مصداقی از آن را پیدا کرد. آیات ذیل را توجه کنید: «و لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف» (بقره، 228) و مانند همان [وظايفى] كه بر عهده زنان است، به طور شايسته، به نفع آنان [بر عهده مردان] است.«قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» ( نساء، 5) با آنان سخنى پسنديده بگوييد.«فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوف» ( نساء، 6) بايد مطابق عرف [از آن] بخورد.«وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء، 19) با آنها بشايستگى رفتار كنيد. «قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَه» (نور، 53) بگو: «سوگند مخوريد. اطاعتى پسنديده [بهتر است[.
طبق آیات فوق، محدوده¬ی معروف در زندگی بشری شامل چگونگی طاعت خدا و پیامبراکرم(ص)، مصاحبت و رفتار با پدر و مادر حتی آنجایی که ایشان اهل ایمان نیستند، تعیین حقوق افراد انسانی اعم از زنان و مردان، معاشرت و تعاملات مختلف مردان و زنان در روابط مختلف اجتماعی و خانوادگی و غیره، نوع گفتار و رفتار به هنگام خواستگاری، مشورت زن و شوهر برای امور زندگی از جمله مدت شیر دادن به کودک، نفقه¬ی زنان شیرده، چگونگی کفالت و سرپرستی و مدیریت اموال ایتام، نوع برخوردهای مردان با زنان در زمان جدایی و طلاق یا بازگشت مجدد به زندگی مشترک، پرداخت مهریه زنان، پرداخت دیه و انفاق و صدقه و غیره می¬باشد. تعدد این موضوعات وسعت دایره¬ی معروف را نشان می¬دهد. به این معنی که معروف را تنها در اموری خاص نباید دنبال کرد بلکه معروف در امور مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، و عبادی جاری است و انسان باید در تمام اعمال و رفتار و کردار و گفتار مجری معروف باشد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
«کلان بودگی معروف»
«معروف» در قرآن، نه تنها به جهت مفهومی برای عموم مردم قابل فهم بوده و مطابق عقل سلیم است، بلکه شمولیت آن نیز وسیع است و تقریبا همه¬ی تعاملات و مناسبات انسانی را شامل می¬شود. آیات ذیل نوعی از این عمومیت در معروف را مطرح می¬کند:«و مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوف» ( بقره،236) و آنان را به طور پسنديده، به نوعى بهرهمند كنيد ـ توانگر به اندازه [توان] خود و تنگدست به اندازه [وسع] خود. «وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها» (بقره،233) خوراك و پوشاك آنان [مادران]، به طور شايسته، بر عهده پدر است. هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمىشود.
تأکید بر اجرای معروف از سوی توانگر و ناتوان با در نظر گرفتن میزان وسع و توانِ هریک، بیانگر آن است که هر قشری از اقشار مختلف جامعه به تناسب توان خود قادر به اجرای معروف هستند و کسی را در جامعه نمی¬توان یافت که توان اجرای معروف را نداشته باشد و انجام معروف بیرون از اراده و قدرت او بوده باشد. معروف امری نیست که اختصاص به گروه خاصی از جامعه داشته باشد بلکه همه¬ی گروه¬های اجتماعی و همه شعبه¬های انسانی و فرقه¬های دینی و مذهبی به میزان توان و تمکن و فهم و معرفت خود، می¬توانند مجری معروف و بلکه آمر به معروف و ناهی از منکر باشند¬.
علاوه بر عمومیت و شمولیت مجریان و عاملان و آمران به معروف، متعلق معروف نیز شمولیت و عمومیت دارد. معروف تنها اختصاص به امر خاصی ندارد بلکه در کلیه¬ی امور زندگی می¬توان مصداقی از آن را پیدا کرد. آیات ذیل را توجه کنید: «و لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف» (بقره، 228) و مانند همان [وظايفى] كه بر عهده زنان است، به طور شايسته، به نفع آنان [بر عهده مردان] است.«قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» ( نساء، 5) با آنان سخنى پسنديده بگوييد.«فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوف» ( نساء، 6) بايد مطابق عرف [از آن] بخورد.«وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء، 19) با آنها بشايستگى رفتار كنيد. «قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَه» (نور، 53) بگو: «سوگند مخوريد. اطاعتى پسنديده [بهتر است[.
طبق آیات فوق، محدوده¬ی معروف در زندگی بشری شامل چگونگی طاعت خدا و پیامبراکرم(ص)، مصاحبت و رفتار با پدر و مادر حتی آنجایی که ایشان اهل ایمان نیستند، تعیین حقوق افراد انسانی اعم از زنان و مردان، معاشرت و تعاملات مختلف مردان و زنان در روابط مختلف اجتماعی و خانوادگی و غیره، نوع گفتار و رفتار به هنگام خواستگاری، مشورت زن و شوهر برای امور زندگی از جمله مدت شیر دادن به کودک، نفقه¬ی زنان شیرده، چگونگی کفالت و سرپرستی و مدیریت اموال ایتام، نوع برخوردهای مردان با زنان در زمان جدایی و طلاق یا بازگشت مجدد به زندگی مشترک، پرداخت مهریه زنان، پرداخت دیه و انفاق و صدقه و غیره می¬باشد. تعدد این موضوعات وسعت دایره¬ی معروف را نشان می¬دهد. به این معنی که معروف را تنها در اموری خاص نباید دنبال کرد بلکه معروف در امور مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، و عبادی جاری است و انسان باید در تمام اعمال و رفتار و کردار و گفتار مجری معروف باشد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت سیزدهم)
«معاشرت معروف» با زنان
به فعلیت رسیدن توان¬های متفاوت در فرد فرد جامعه، ظرفیت¬های تازه و زمینه¬های مؤثری را برای صورت بندی و ترقی جامعه و تمدن انسانی بوجود می¬آورد. علامه طباطبایی ذیل آیه¬ی شریفه¬ی 19 سوره نساء می¬نویسد:
معاشرتى كه ازنظر مردان معروف و شناخته شده و دربين آنها متعارف است، اين است كه يك فرد از جامعه، جزئى باشد مقوم جامعه، يعنى در تشكيل جامعه دخيل باشد، و دخالتش مساوى باشد با دخالتى كه ساير اعضا دارند، و در نتيجه تاثيرش در بدست آمدن غرض تعاون و همكارى عمومى به مقدار تاثير ساير افراد باشد، و بالآخره همه افراد مورد اين تكليف قرار گيرندكه هر يك كارى راكه در وسع و طاقت دارد و جامعه نيازمند محصول آن كار است انجام دهند، و آنچه از محصول كارش مورد نياز خودش است، به خود اختصاص دهد، و مازاد را در اختيار ساير افراد جامعه قرار داده، در مقابل از مازاد محصول كار ديگران آنچه لازم دارد بگيرد، اين آن معاشرتى است كه در نظر افراد جامعه معروف است، و اما اگر يك فرد از جامعه غير اين رفتار كند ـ و معلوم است كه غير اين تنها يك فرض دارد ـ و آن اين است كه ديگران به او ستم كنند و استقلال او در جزئيت براى جامعه را باطل نموده، تابع و غير مستقل سازند، به اين معنا كه ديگران از حاصل كار او بهرهمند بشوند، ولى او از حاصل كار ديگران بهرهاى نبرد، و شخص او را مورد استثنا قرار دهند. چنین بیانی نشان از آن دارد که اسلام با کشیدن خط بطلان بر تمام باورهای جاهلانه آن زمان، زن را به عنوان انسانی ارزشمند و با عزت معرفی کرده و می¬فرماید: «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ»(همه از همید) و باید با مشارکت هم به ساختن جامعه انسانی بپردازید که جامعه انسانی به هر دوی شما به صورت برابر نیازمند است. (طباطبایی، المیزان، ج4، ص 255- 256.)
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
«معاشرت معروف» با زنان
به فعلیت رسیدن توان¬های متفاوت در فرد فرد جامعه، ظرفیت¬های تازه و زمینه¬های مؤثری را برای صورت بندی و ترقی جامعه و تمدن انسانی بوجود می¬آورد. علامه طباطبایی ذیل آیه¬ی شریفه¬ی 19 سوره نساء می¬نویسد:
معاشرتى كه ازنظر مردان معروف و شناخته شده و دربين آنها متعارف است، اين است كه يك فرد از جامعه، جزئى باشد مقوم جامعه، يعنى در تشكيل جامعه دخيل باشد، و دخالتش مساوى باشد با دخالتى كه ساير اعضا دارند، و در نتيجه تاثيرش در بدست آمدن غرض تعاون و همكارى عمومى به مقدار تاثير ساير افراد باشد، و بالآخره همه افراد مورد اين تكليف قرار گيرندكه هر يك كارى راكه در وسع و طاقت دارد و جامعه نيازمند محصول آن كار است انجام دهند، و آنچه از محصول كارش مورد نياز خودش است، به خود اختصاص دهد، و مازاد را در اختيار ساير افراد جامعه قرار داده، در مقابل از مازاد محصول كار ديگران آنچه لازم دارد بگيرد، اين آن معاشرتى است كه در نظر افراد جامعه معروف است، و اما اگر يك فرد از جامعه غير اين رفتار كند ـ و معلوم است كه غير اين تنها يك فرض دارد ـ و آن اين است كه ديگران به او ستم كنند و استقلال او در جزئيت براى جامعه را باطل نموده، تابع و غير مستقل سازند، به اين معنا كه ديگران از حاصل كار او بهرهمند بشوند، ولى او از حاصل كار ديگران بهرهاى نبرد، و شخص او را مورد استثنا قرار دهند. چنین بیانی نشان از آن دارد که اسلام با کشیدن خط بطلان بر تمام باورهای جاهلانه آن زمان، زن را به عنوان انسانی ارزشمند و با عزت معرفی کرده و می¬فرماید: «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ»(همه از همید) و باید با مشارکت هم به ساختن جامعه انسانی بپردازید که جامعه انسانی به هر دوی شما به صورت برابر نیازمند است. (طباطبایی، المیزان، ج4، ص 255- 256.)
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت چهاردهم)
«اصلِ تعامل به معروف»
درست است که عاشروهن باالمعروف در مورد زنان مطرح شده است، لیکن اصل تعامل، معاشرت، مصاحبت و گفتار و کردار انسانها در جاهای مختلف قرآنی و در موارد متعدد توصیه به معروف شده است که میتوان از آن اصلی را استخراج کرده و به عنوان تعامل به معروف در جامعه انسانی مورد توجه و تمرکز قرار داد. گاهی اوقات این تعامل معروف با تعبیر مصاحبت و در مورد والدین به کار رفته است (صاحبهما فی الدنیا معروفا، لقمان/ 14 )، گاهی تبعیت از معروف مورد توصیه قرار گرفته است (فمن عفی له من اخیه شیء فاتباع بالمعروف و اداء الیه بإحسان ذلک تخفیف من ربکم و رحمه، بقره/178)، گاهی «طاعت و قول معروف» مورد توصیه قرار گرفته است (قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذی، بقره/263؛ قولوا لهم قولا معروفا، نساء/ 8؛ طاعه و قول معروف، محمد/ 21)، و گاهی هم تأکیدات فراوانی بر امر به معروف و نهی از منکر شده و بلکه شکل گیری امت و بهترین امت منوط به تحقق امر به معروف و نهی از منکر تلقی شده است: کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله، آل عمران/ 110).
تعامل معروف راهکاری است مؤثر نه فقط در حل مشکل تفاوت¬ بین زن و مرد، بلکه تفاوتهای گروهی در جوامع انسانی. معاشرت معروف صرفا نه تساهل است و نه تسامح، بلکه تعاملی است پیشرفته و مترقی که درآن نه فقط انسان¬ها یکدیگر را تحمل می¬کنند و محدودیت¬ها و کاستی¬ها را با صبر و تسامح میپذیرند، بلکه علاوه بر صبر و تحمل و عفو (که یک رفتار سلبی است)، افراد و گروه ها به مصاحبت معروف، کمک به یکدیگر و تعاون در به فعلیت رساندن ظرفیتهای انسانی در دیگر افراد و دیگر جوامع می¬پردازند (رفتار ایجابی). چنین معاشرتی ظرفیت-های موجود در تفاوت¬ها را فعال نموده و راه را به سوی جامعه¬ی آرمانی و توحیدی بازمی¬گشاید تا بدین وسیله تمدنی اسلامی و قرآنی شکل گیرد.
ناگفته نماند که تعامل معروف موجب نوعی از محبت نیز بین افراد جامعه میشود. علاوه اینکه، محبت و ولایت خود مصداقی از معروف است که باید در معاشرت با دیگران، با زنان، و با دیگر جوامع ایمانی آن را لحاظ نموده و در روابط اجتماعی، محبت معقولی را مابین افراد جامعه و بین جوامع مختلف ایمانی بوجود آورد. «والمومنون و المومنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»(توبه،71)
بنابراین تعامل معروف در ادبیات قرآنی، پیشنهادی است پیشرفته در وضعیت تفاوتهای انسانی. در نظریه قرآنیِ «تعامل معروف»، ظرفیتهای مختلف فردی و اجتماعی به فعلیت میرسند، حقوق افراد و گروهها تأمین و تضمین میشود، احسان و ایثار در مناسبات فردی و جمعی برجسته میشود، و مهمتر اینکه، محبت و عشق بین افراد و بین جوامع متفاوت، آنها را به هم پیوند داده و از تناکح حُبّی میان آنها، کارکردهای خارق العاده¬ی اجتماعی و فرهنگی در سطح کلان تمدنی بوجود میآید.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
«اصلِ تعامل به معروف»
درست است که عاشروهن باالمعروف در مورد زنان مطرح شده است، لیکن اصل تعامل، معاشرت، مصاحبت و گفتار و کردار انسانها در جاهای مختلف قرآنی و در موارد متعدد توصیه به معروف شده است که میتوان از آن اصلی را استخراج کرده و به عنوان تعامل به معروف در جامعه انسانی مورد توجه و تمرکز قرار داد. گاهی اوقات این تعامل معروف با تعبیر مصاحبت و در مورد والدین به کار رفته است (صاحبهما فی الدنیا معروفا، لقمان/ 14 )، گاهی تبعیت از معروف مورد توصیه قرار گرفته است (فمن عفی له من اخیه شیء فاتباع بالمعروف و اداء الیه بإحسان ذلک تخفیف من ربکم و رحمه، بقره/178)، گاهی «طاعت و قول معروف» مورد توصیه قرار گرفته است (قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذی، بقره/263؛ قولوا لهم قولا معروفا، نساء/ 8؛ طاعه و قول معروف، محمد/ 21)، و گاهی هم تأکیدات فراوانی بر امر به معروف و نهی از منکر شده و بلکه شکل گیری امت و بهترین امت منوط به تحقق امر به معروف و نهی از منکر تلقی شده است: کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله، آل عمران/ 110).
تعامل معروف راهکاری است مؤثر نه فقط در حل مشکل تفاوت¬ بین زن و مرد، بلکه تفاوتهای گروهی در جوامع انسانی. معاشرت معروف صرفا نه تساهل است و نه تسامح، بلکه تعاملی است پیشرفته و مترقی که درآن نه فقط انسان¬ها یکدیگر را تحمل می¬کنند و محدودیت¬ها و کاستی¬ها را با صبر و تسامح میپذیرند، بلکه علاوه بر صبر و تحمل و عفو (که یک رفتار سلبی است)، افراد و گروه ها به مصاحبت معروف، کمک به یکدیگر و تعاون در به فعلیت رساندن ظرفیتهای انسانی در دیگر افراد و دیگر جوامع می¬پردازند (رفتار ایجابی). چنین معاشرتی ظرفیت-های موجود در تفاوت¬ها را فعال نموده و راه را به سوی جامعه¬ی آرمانی و توحیدی بازمی¬گشاید تا بدین وسیله تمدنی اسلامی و قرآنی شکل گیرد.
ناگفته نماند که تعامل معروف موجب نوعی از محبت نیز بین افراد جامعه میشود. علاوه اینکه، محبت و ولایت خود مصداقی از معروف است که باید در معاشرت با دیگران، با زنان، و با دیگر جوامع ایمانی آن را لحاظ نموده و در روابط اجتماعی، محبت معقولی را مابین افراد جامعه و بین جوامع مختلف ایمانی بوجود آورد. «والمومنون و المومنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»(توبه،71)
بنابراین تعامل معروف در ادبیات قرآنی، پیشنهادی است پیشرفته در وضعیت تفاوتهای انسانی. در نظریه قرآنیِ «تعامل معروف»، ظرفیتهای مختلف فردی و اجتماعی به فعلیت میرسند، حقوق افراد و گروهها تأمین و تضمین میشود، احسان و ایثار در مناسبات فردی و جمعی برجسته میشود، و مهمتر اینکه، محبت و عشق بین افراد و بین جوامع متفاوت، آنها را به هم پیوند داده و از تناکح حُبّی میان آنها، کارکردهای خارق العاده¬ی اجتماعی و فرهنگی در سطح کلان تمدنی بوجود میآید.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت پانزدهم)
«تعارف» بنیاد «معاشرت معروف»
در نگرش اخلاقی، تعارف نه فقط برای نظم و انسجام اجتماعی، بلکه برای به رسمیت شناختن یکدیگر و حفظ کرامت انسانی اغیار (کسانی که ما نیستند) است. در «تعارف» و شناخت یکدیگر نوعی از اکرام نفس یکدیگر و به رسمیت شناختن همدیگر وجود دارد. به رسمیت شناختن یکدیگر راهی است برای اذعان به کرامت انسانیِ دیگرانی که متفاوت از ما هستند. آنگاه که انسانیت انسانی را به رسمیت نمی¬شناسیم و آن را به حساب نمیآوریم، در واقع کرامت انسانی او را نادیده می¬گیریم و او را تحقیر می¬کنیم. «تعارف» واقعی میتواند مرزهای کاذب میان خود و دیگری را از بین برده و خودخواهیهایی که شکاف میان من و دیگری را موجب میشود، چاره کند. در نگرش عرفانی هم اگر تعارف به معنای معرفت عمیق باشد، میتوان از تعارف یکدیگر راهی برای معرفتالله باز کرد. به بیان دیگر، تعارف در حقیقت نه تنها راهی است برای پیوندهای انسانی و اجتماعی بزرگ، بلکه راهی است برای شکلگیری جامعه بزرگ توحیدی، جامعهای که همه نسبت به یکدیگر عمیقا معرفت پیدا میکنند و همه با شناخت عمیق یکدیگر، به معرفت خدا هم دست پیدا میکنند (من عرف نفسه عرف ربه). در این رویکرد، شناخت نفس صرفا در سیر انفسی رخ نمیدهد، بلکه همین شناخت نفس که مقدمه شناخت الهی است ممکن است از طریق شناخت نفس دیگران نیز به دست آید. نه فقط من و نفس من آیهای از آیات الهی است، بلکه دیگران و نفوس دیگران نیز آیات الهی هستند وشناخت آنها موجب شناخت خداوند میشود. در حقیقت تنها شناخت نفس خود نیست که راه به خدا می¬برد، بلکه شناخت نفس دیگری هم (به مثابه اسمی از اسمای خداوندی) حامل نشانی از نشان-های خداست و شناخت او مرا به شناخت خداوند سوق می¬دهد. انسانهای دیگری که متفاوت از هم هستند، آیات پروردگارند آنگونه که در آیات قرآن آمده که می¬فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمينَ» (روم،22) و از نشانههاى قدرت اوست آفرينش آسمانها و زمين، و اختلاف زبانها و رنگهايتان در اين عبرتهايى است براى دانايان.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
«تعارف» بنیاد «معاشرت معروف»
در نگرش اخلاقی، تعارف نه فقط برای نظم و انسجام اجتماعی، بلکه برای به رسمیت شناختن یکدیگر و حفظ کرامت انسانی اغیار (کسانی که ما نیستند) است. در «تعارف» و شناخت یکدیگر نوعی از اکرام نفس یکدیگر و به رسمیت شناختن همدیگر وجود دارد. به رسمیت شناختن یکدیگر راهی است برای اذعان به کرامت انسانیِ دیگرانی که متفاوت از ما هستند. آنگاه که انسانیت انسانی را به رسمیت نمی¬شناسیم و آن را به حساب نمیآوریم، در واقع کرامت انسانی او را نادیده می¬گیریم و او را تحقیر می¬کنیم. «تعارف» واقعی میتواند مرزهای کاذب میان خود و دیگری را از بین برده و خودخواهیهایی که شکاف میان من و دیگری را موجب میشود، چاره کند. در نگرش عرفانی هم اگر تعارف به معنای معرفت عمیق باشد، میتوان از تعارف یکدیگر راهی برای معرفتالله باز کرد. به بیان دیگر، تعارف در حقیقت نه تنها راهی است برای پیوندهای انسانی و اجتماعی بزرگ، بلکه راهی است برای شکلگیری جامعه بزرگ توحیدی، جامعهای که همه نسبت به یکدیگر عمیقا معرفت پیدا میکنند و همه با شناخت عمیق یکدیگر، به معرفت خدا هم دست پیدا میکنند (من عرف نفسه عرف ربه). در این رویکرد، شناخت نفس صرفا در سیر انفسی رخ نمیدهد، بلکه همین شناخت نفس که مقدمه شناخت الهی است ممکن است از طریق شناخت نفس دیگران نیز به دست آید. نه فقط من و نفس من آیهای از آیات الهی است، بلکه دیگران و نفوس دیگران نیز آیات الهی هستند وشناخت آنها موجب شناخت خداوند میشود. در حقیقت تنها شناخت نفس خود نیست که راه به خدا می¬برد، بلکه شناخت نفس دیگری هم (به مثابه اسمی از اسمای خداوندی) حامل نشانی از نشان-های خداست و شناخت او مرا به شناخت خداوند سوق می¬دهد. انسانهای دیگری که متفاوت از هم هستند، آیات پروردگارند آنگونه که در آیات قرآن آمده که می¬فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمينَ» (روم،22) و از نشانههاى قدرت اوست آفرينش آسمانها و زمين، و اختلاف زبانها و رنگهايتان در اين عبرتهايى است براى دانايان.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت شانزدهم)
«تعارف انسانی و انسجام اجتماعی»
چه آنجا که دیگری به عنوان «آیه¬ای از آیات الهی» است و چه آنجا که دیگری به مثابه¬ی «بخشی از نفس و خود علوی من» تلقی شود، شناخت عمیق دیگری، نه فقط به مثابه شناخت نفس انسان دیگر، بلکه به عنوان پاره¬ای از شناخت نفس خود انسان، به معرفت الله می¬انجامد. حال پر واضح است که شناخت «من»ِ دیگری که آیه است و «من عِلوی» دیگران که پاره¬ای از «من عِلوی»ِ خود است، همواره به نزدیکی میان نفس¬ها و به انسجام اجتماعی و پیوند میان «من»ها منجر شده و از اختلاف و شکاف میان آنها جلوگیری می¬کند.
اکنون در بررسی آیه¬ی (13 سوره حجرات) با رویکرد عرفانی، تعارف معنای عمیقتری پیدا می¬کند. در این معنای موسع از «تعارف»، فلسفه¬ی آفرینش تفاوت¬های زن و مرد، قبایل و شعوب انسانی، هم برای شناخت آیه¬ها و اسمای متعدد و متفاوت الهی است و هم برای شناخت خود آدمی است. چنین تلقی¬ای از تفاوت¬ها و فلسفه آن، هرگز منجر به تفاخر و برتری جویی گروهی بر گروه دیگر نمی¬شود و بلکه هر کس به نوبه¬ی خود از جهت آیت خدا بودن، ارزش والا و البته مساوی¬ای با دیگران پیدا می¬کند. با این تعارف نه تنها تنازعات ناشی از تفاوت¬ها از بین خواهد رفت، بلکه زمینه برای معاشرت معروف با یکدیگر هموار میشود و ایجاد یک جامعه توحیدی که همه در آن با شناخت یکدیگر، خدا را می¬شناسند تسهیل میگردد. از این منظر، اساسا معاشرت معروف با دیگری نوعی از معاشرت معروف با خود است، ایفای حقوق انسانهای دیگر، ایفای حق خود من است، و احسان به آنها احسان به خود میباشد. بدون شک، چنین معاشرت و تعامل و تعاونی در جامعه و تمدن انسانی زمانی رخ میدهد که آن تعارف عمیق و پیوند روحانی میان انسانها بوجود آمده باشد، و الا بدون آن تعارف و بدون پیوند معنوی میان ابنای بشری و گروههای مختلف انسانی، تضاد و تنازع همواره در جوامع حاکم خواهد بود و نظم و انسجام اجتماعی جز با قانون و نظارت پلیس برگزار نخواهد شد.
گفتنی است رابطه و نسبت بین تعارف و تعامل معروف یک سویه نیست و چنین نیست که صرفا تعارف موجب تعامل معروف بین ابنای انسانی بشود، بلکه متقابلا تعامل معروف نیز در حصول تعارف و شناخت متقابل اثر میگذارد. تعامل معروف که در تعاملی کرامتمحور، عدالتمحور، احسانمحور، و محبتگرا تحقق عینی مییابد، ارتباط میان من و دیگری را تسهیل میکند و در وضعیت ارتباط سهل، امکان شناخت از یکدیگر بیشتر میشود. همین طور عدالت، احسان، و محبت موجب میشودکه افراد بتوانند در مقام معرفی خود و تجلی ظرفیتهای خود با قدرت و اعتماد بهتر و بیشتری عمل کنند و همین بدون شک در صورتبندی تعارف اجتماعی بسیار اثر میگذارد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
«تعارف انسانی و انسجام اجتماعی»
چه آنجا که دیگری به عنوان «آیه¬ای از آیات الهی» است و چه آنجا که دیگری به مثابه¬ی «بخشی از نفس و خود علوی من» تلقی شود، شناخت عمیق دیگری، نه فقط به مثابه شناخت نفس انسان دیگر، بلکه به عنوان پاره¬ای از شناخت نفس خود انسان، به معرفت الله می¬انجامد. حال پر واضح است که شناخت «من»ِ دیگری که آیه است و «من عِلوی» دیگران که پاره¬ای از «من عِلوی»ِ خود است، همواره به نزدیکی میان نفس¬ها و به انسجام اجتماعی و پیوند میان «من»ها منجر شده و از اختلاف و شکاف میان آنها جلوگیری می¬کند.
اکنون در بررسی آیه¬ی (13 سوره حجرات) با رویکرد عرفانی، تعارف معنای عمیقتری پیدا می¬کند. در این معنای موسع از «تعارف»، فلسفه¬ی آفرینش تفاوت¬های زن و مرد، قبایل و شعوب انسانی، هم برای شناخت آیه¬ها و اسمای متعدد و متفاوت الهی است و هم برای شناخت خود آدمی است. چنین تلقی¬ای از تفاوت¬ها و فلسفه آن، هرگز منجر به تفاخر و برتری جویی گروهی بر گروه دیگر نمی¬شود و بلکه هر کس به نوبه¬ی خود از جهت آیت خدا بودن، ارزش والا و البته مساوی¬ای با دیگران پیدا می¬کند. با این تعارف نه تنها تنازعات ناشی از تفاوت¬ها از بین خواهد رفت، بلکه زمینه برای معاشرت معروف با یکدیگر هموار میشود و ایجاد یک جامعه توحیدی که همه در آن با شناخت یکدیگر، خدا را می¬شناسند تسهیل میگردد. از این منظر، اساسا معاشرت معروف با دیگری نوعی از معاشرت معروف با خود است، ایفای حقوق انسانهای دیگر، ایفای حق خود من است، و احسان به آنها احسان به خود میباشد. بدون شک، چنین معاشرت و تعامل و تعاونی در جامعه و تمدن انسانی زمانی رخ میدهد که آن تعارف عمیق و پیوند روحانی میان انسانها بوجود آمده باشد، و الا بدون آن تعارف و بدون پیوند معنوی میان ابنای بشری و گروههای مختلف انسانی، تضاد و تنازع همواره در جوامع حاکم خواهد بود و نظم و انسجام اجتماعی جز با قانون و نظارت پلیس برگزار نخواهد شد.
گفتنی است رابطه و نسبت بین تعارف و تعامل معروف یک سویه نیست و چنین نیست که صرفا تعارف موجب تعامل معروف بین ابنای انسانی بشود، بلکه متقابلا تعامل معروف نیز در حصول تعارف و شناخت متقابل اثر میگذارد. تعامل معروف که در تعاملی کرامتمحور، عدالتمحور، احسانمحور، و محبتگرا تحقق عینی مییابد، ارتباط میان من و دیگری را تسهیل میکند و در وضعیت ارتباط سهل، امکان شناخت از یکدیگر بیشتر میشود. همین طور عدالت، احسان، و محبت موجب میشودکه افراد بتوانند در مقام معرفی خود و تجلی ظرفیتهای خود با قدرت و اعتماد بهتر و بیشتری عمل کنند و همین بدون شک در صورتبندی تعارف اجتماعی بسیار اثر میگذارد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
تاریخ سکولاریسم نشان میدهد که همواره سکولاریسم مهربان (ساکت در برابر دین) به سکولاریسم نامهربان (خشن در برابر دین) میانجامد.
رواج بیمهابای بیحجابی، روزهخواری، مشروبات الکلی و... در برابر فرهنگ عفاف، روزهداری، و حفظ حدودالهی نشان از غلبه سکولاریسم خشن و ناسازگار بر سکولاریسم نرم و سازگار دارد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://virasty.com/Habibollah_Babai.com/1743362880795726544
رواج بیمهابای بیحجابی، روزهخواری، مشروبات الکلی و... در برابر فرهنگ عفاف، روزهداری، و حفظ حدودالهی نشان از غلبه سکولاریسم خشن و ناسازگار بر سکولاریسم نرم و سازگار دارد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://virasty.com/Habibollah_Babai.com/1743362880795726544
سیزده فروردین بیش از آن که روز طبیعت باشد روز باهمبودن خانوادههاست. این سرمایهٔ بزرگ انسانی در فرهنگ ماست.
اگر ما ایرانیان چنین روزی را نداشتیم باید آن را مخصوصا در فضای فرهنگ مدرن خلق میکردیم
امید آنکه این روز و پاکیهای آن را قدر بدانیم و طهارت جان و طبیعت جسممان را مراقب باشیم.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://virasty.com/Habibollah_Babai.com/1743586825614623707
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
اگر ما ایرانیان چنین روزی را نداشتیم باید آن را مخصوصا در فضای فرهنگ مدرن خلق میکردیم
امید آنکه این روز و پاکیهای آن را قدر بدانیم و طهارت جان و طبیعت جسممان را مراقب باشیم.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://virasty.com/Habibollah_Babai.com/1743586825614623707
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
سطح فهم کلان قرآن (قسمت هفدهم)
«سُبُل و صراط»
«صراط» در قرآن به شکل مفرد و «سبل» به صورت جمع به کار رفته است. این بدان معناست که اساسا برای خود صراط امکان تعدد و تکثر ، نه در عالم ثبوت و نه احیانا در عالم اثبات وجود ندارد، لیکن در درون صراط، امکان تعدد و تکثر راهها و سُبُل جزئی و کلی وجود دارد. به عبارت دیگر، اساسا صراط به جهت بی حد و حصر بودن خیرات و خوبیها درآن، امکانی برای دوئیت در خیرِ مطلق وجود ندارد، ولی سبیل به جهت محدود بودن خیرات و نیکیهای وجودی، تعدد و تکثر در آن ممکن میشود. همین محدودیت در خیر و نیکیِ سبیلها و نیاز هریک به دیگری، آنها را در درون صراط به هم پیوسته و وابسته کرده و شبکهای از خیرات و نیکیها را در عرصۀ اجتماعی بوجود میآورد. وجود خیرات محدود در جمعیت نیکان موجب نوعی از وفاق و انسجام و دوری از تنازع و شقاق میشود هرچند که نیکیها درآن کم و شاید ناچیز باشد. به دیگر بیان، تأکید بر اصل خیر و خوبی هرچند محدود و ناقص ظرفیت چسبندگی اجتماعی را دارد هرچند که نتواند یک خیر کلی و سرهای را بوجود آورد. عمل نیک به جهت نیک بودناش، خود زبان مشترکی است با نیکان دیگر و نیکیهایی که دیگران انجام میدهند.
مهم اینکه، تحقق عینی شبکۀ نیکیها در جامعه از سبل جزئی به سبل کلی سیر میکند و هر میزان محدودیتها در بستر اجتماعی کمتر میشود و نیکیهای آن بیشتر میگردد سبیل جزئی به سبیل بزرگتر و کلیتری تبدیل میشود. با تبدیل شدن سبل جزئی به سبل کلی، محدودیتها همچنان کمتر و کمتر شده، ظرفیتها مجددا فزونی مییابد، و آنگاه تعدد و تکثر سبل کمتر میشود و وحدت و درهمتنیدگی وجودی به جای آن مینشیند. با شکلگرفتن سبل کلی و کلان و پیوستن این سبل کلان، شاهراهِ صراط عینیت و تحقق مییابد. در این تفسیر، صراط مستقیم هرچند در دقیق بودناش تیز است و برای سُبُل طاغوت و راههای باطل بسیار باریک و تنگ است، ولی در نسبت به نیکان و نیکیها هیچ تنگنایی ندارد و بلکه میتواند خوبیها و نیکیهای نامتناهیای را میتواند در خود جمع بکند و از انباشت خیرات نامتناهی به یک صراط نامتناهی دست پیدا کند.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
«سُبُل و صراط»
«صراط» در قرآن به شکل مفرد و «سبل» به صورت جمع به کار رفته است. این بدان معناست که اساسا برای خود صراط امکان تعدد و تکثر ، نه در عالم ثبوت و نه احیانا در عالم اثبات وجود ندارد، لیکن در درون صراط، امکان تعدد و تکثر راهها و سُبُل جزئی و کلی وجود دارد. به عبارت دیگر، اساسا صراط به جهت بی حد و حصر بودن خیرات و خوبیها درآن، امکانی برای دوئیت در خیرِ مطلق وجود ندارد، ولی سبیل به جهت محدود بودن خیرات و نیکیهای وجودی، تعدد و تکثر در آن ممکن میشود. همین محدودیت در خیر و نیکیِ سبیلها و نیاز هریک به دیگری، آنها را در درون صراط به هم پیوسته و وابسته کرده و شبکهای از خیرات و نیکیها را در عرصۀ اجتماعی بوجود میآورد. وجود خیرات محدود در جمعیت نیکان موجب نوعی از وفاق و انسجام و دوری از تنازع و شقاق میشود هرچند که نیکیها درآن کم و شاید ناچیز باشد. به دیگر بیان، تأکید بر اصل خیر و خوبی هرچند محدود و ناقص ظرفیت چسبندگی اجتماعی را دارد هرچند که نتواند یک خیر کلی و سرهای را بوجود آورد. عمل نیک به جهت نیک بودناش، خود زبان مشترکی است با نیکان دیگر و نیکیهایی که دیگران انجام میدهند.
مهم اینکه، تحقق عینی شبکۀ نیکیها در جامعه از سبل جزئی به سبل کلی سیر میکند و هر میزان محدودیتها در بستر اجتماعی کمتر میشود و نیکیهای آن بیشتر میگردد سبیل جزئی به سبیل بزرگتر و کلیتری تبدیل میشود. با تبدیل شدن سبل جزئی به سبل کلی، محدودیتها همچنان کمتر و کمتر شده، ظرفیتها مجددا فزونی مییابد، و آنگاه تعدد و تکثر سبل کمتر میشود و وحدت و درهمتنیدگی وجودی به جای آن مینشیند. با شکلگرفتن سبل کلی و کلان و پیوستن این سبل کلان، شاهراهِ صراط عینیت و تحقق مییابد. در این تفسیر، صراط مستقیم هرچند در دقیق بودناش تیز است و برای سُبُل طاغوت و راههای باطل بسیار باریک و تنگ است، ولی در نسبت به نیکان و نیکیها هیچ تنگنایی ندارد و بلکه میتواند خوبیها و نیکیهای نامتناهیای را میتواند در خود جمع بکند و از انباشت خیرات نامتناهی به یک صراط نامتناهی دست پیدا کند.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت هجدهم)
«صراط و دیگربودهای کلان»
باید براین نکته تأکید کرد که هویتِ صراط علاوه بر داشتهها، هستها، و نیکیها، بر تفاوتهای تیز و برشهای روشن منوط است. به عبارت دیگر، صراط در صراط بودنش و در کلان بودناش، دیگربودهای کلاناش را نفی و طرد میکند. همانطور که صراط به موجب کلان بودناش (صراط متشکل از سبل کلی است) از هستهای کلانی برخوردار است، محتوی نیستهای کلان نیز هست. اگر بشود گفت که صراط مستقیم فقط در مقیاس کلان تمدن (و شاید امّت) عینیت و تحقق مییابد، آنگاه خیر و شر آن صراط نیز باید در همین مقیاس تعریف و ترسیم شود، خیرات بزرگ و شرور کلانی که تمدن یا امت را میسازد و یا به زوال میبرد.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
«صراط و دیگربودهای کلان»
باید براین نکته تأکید کرد که هویتِ صراط علاوه بر داشتهها، هستها، و نیکیها، بر تفاوتهای تیز و برشهای روشن منوط است. به عبارت دیگر، صراط در صراط بودنش و در کلان بودناش، دیگربودهای کلاناش را نفی و طرد میکند. همانطور که صراط به موجب کلان بودناش (صراط متشکل از سبل کلی است) از هستهای کلانی برخوردار است، محتوی نیستهای کلان نیز هست. اگر بشود گفت که صراط مستقیم فقط در مقیاس کلان تمدن (و شاید امّت) عینیت و تحقق مییابد، آنگاه خیر و شر آن صراط نیز باید در همین مقیاس تعریف و ترسیم شود، خیرات بزرگ و شرور کلانی که تمدن یا امت را میسازد و یا به زوال میبرد.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت نوزدهم)
ضرورت تکثیر سبل برای ایجاد صراط (راهی انباشته از نیکیهای انسانی)
تکثر در خلقت، اقتضاء می کند که تکثری در ناحیه راه ها و طرق الی الله وجود داشته باشد. این تکثر فقط در سبل است و نه در صراط که باید همواره یکی باشد. این نوع از تکثر در طرق و سبل الی الله را میتوان در تنوع ادیان الهی و تعدد و تکثر پیامبران آسمانی دنبال کرد که هر یک به زبان مختلف با روش متفاوت و احیانا با منطقی متناسب با مخاطبین عصر و زمانه خود مبعوث شده اند. (و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم 4/ ابراهیم). این کثرت و وحدت را در مصادیق مختلفی میتوان جستجو کرد: 1. تعدد و تنوع در میزان و سطح ایمان و باور به خدا از یک سو و اشتراک در نفی و رد شرک و چندخدایی، 2. تکثر در قوانین عادلانه و اشتراک در عدالت عام و فراگیر، 3. تکثر در اخلاقیات حداکثری و اشتراک در اخلاقیات حداقلی و پرهیز و احتراز از گناهان اخلاقی، 4. تکثر در سفر عرفانی (طرق الی الله) و اشتراک در دوری از هوا و هوسهای شیطانی، 5. و نهایتا تکثر در سبک زندگی، در نظام سیاسی، در سیستم تربیتی؛ و اشتراک در انسانیت و ارزشهای انسانی. این تکثرات اخلاقی و انسانی در واقع، فعال کردن هر یک از ظرفیتهای فردی و اجتماعی انسان در مسیر انسانیت است. تا زمانی که چنین تکثری بوجود نیاید و انسانیتهای انباشته و متراکم در جامعه فعال نشود، امکانی برای شکلگیری توحید اجتماعی وجود نخواهد داشت. برای ساخت فرهنگ مبتنی بر توحید، و برای ساخت صراط مستقیم الهی، بسیار مهم است که در فعال کردن ظرفیتهای انسانی اقدام کرد، و بلکه در آن سرعت به خرج داد، و هیچ ظرفیت انسانی کوچکی را در مسیر تحقق صراط بزرگ تمدن الهی نادیده نگرفت. نادیده گرفتن ظرفیتهای انسانی خُرد، نه فقط ظلم خُرد به یک فرد و یا به یک نهاد کوچک است، بلکه بالمآل ظلمی است کلان در صورتبندی تمدن انسانی و اسلامی.
این تلقی از توحید، نشان از آن دارد که صراط الهی، به رغم تعین و تشخصاش، به لحاظ انسانی نیز بسیار وسیع است. به بیان روشنتر، صراط الهی، صراط تنگی نیست که از سوی جریان تکفیر ارائه و تبلیغ میشود که مسلمانان و یا مومناناش بسیار اندک، و نامسلمانان آن بسیار فراوان باشد و هر کسی که خارج از آن راهِ تنگ قرار بگیرد، ارزشی برای زندگی نداشته باشد. از سوی دیگر، این ایده هم در نگره صراط قرآنی مردود است که صراط الهی چنان پهنایی داشته باشد که مرز بین حق و باطل در آن درهم ریخته و فرقی بین مومن و غیرمومن، و مسلمان و غیر مسلمان، و انسان و غیرانسان وجود نداشته باشد. چنین تکثری کاملا متفاوت است با نسبیت و شک گرایی. همینطور، تکثرگرایی و کثرتسازی در این مسیر، به معنای شکافهای فرهنگی و فکری در جامعه اسلامی نیست. تکثر در این معنا، به مفهوم ادغام راهها و ترکیب آنها برای ساختن یک شاهراه بزرگ انسانی است. بدین سان شناخت و فعال کردن راههای متکثر منجر به شکلگیری صراط الهی و تمدنی در عالم واقع میشود. فعال کردن راههای مختلف انسانی، در تکامل صراط بزرگ انسانی کاملا اثرمیگذارد. اساس و پایه در تکثر اسلامی (کوثر) بی نهایت بودن و نامتناهی بودن حقیقت توحیدی است که میتواند زمینههای بسیار فراخی داشته باشد که پدیدهای حقانی بسیار متکثر و متعدد را در خود جای بدهد، برخلاف تکثر پسامدرن که ریشه در همان تکاثر دارد، مبتنی بر واقعیتیی است اتمیک، جزئی، و جدای از هم.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
ضرورت تکثیر سبل برای ایجاد صراط (راهی انباشته از نیکیهای انسانی)
تکثر در خلقت، اقتضاء می کند که تکثری در ناحیه راه ها و طرق الی الله وجود داشته باشد. این تکثر فقط در سبل است و نه در صراط که باید همواره یکی باشد. این نوع از تکثر در طرق و سبل الی الله را میتوان در تنوع ادیان الهی و تعدد و تکثر پیامبران آسمانی دنبال کرد که هر یک به زبان مختلف با روش متفاوت و احیانا با منطقی متناسب با مخاطبین عصر و زمانه خود مبعوث شده اند. (و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم 4/ ابراهیم). این کثرت و وحدت را در مصادیق مختلفی میتوان جستجو کرد: 1. تعدد و تنوع در میزان و سطح ایمان و باور به خدا از یک سو و اشتراک در نفی و رد شرک و چندخدایی، 2. تکثر در قوانین عادلانه و اشتراک در عدالت عام و فراگیر، 3. تکثر در اخلاقیات حداکثری و اشتراک در اخلاقیات حداقلی و پرهیز و احتراز از گناهان اخلاقی، 4. تکثر در سفر عرفانی (طرق الی الله) و اشتراک در دوری از هوا و هوسهای شیطانی، 5. و نهایتا تکثر در سبک زندگی، در نظام سیاسی، در سیستم تربیتی؛ و اشتراک در انسانیت و ارزشهای انسانی. این تکثرات اخلاقی و انسانی در واقع، فعال کردن هر یک از ظرفیتهای فردی و اجتماعی انسان در مسیر انسانیت است. تا زمانی که چنین تکثری بوجود نیاید و انسانیتهای انباشته و متراکم در جامعه فعال نشود، امکانی برای شکلگیری توحید اجتماعی وجود نخواهد داشت. برای ساخت فرهنگ مبتنی بر توحید، و برای ساخت صراط مستقیم الهی، بسیار مهم است که در فعال کردن ظرفیتهای انسانی اقدام کرد، و بلکه در آن سرعت به خرج داد، و هیچ ظرفیت انسانی کوچکی را در مسیر تحقق صراط بزرگ تمدن الهی نادیده نگرفت. نادیده گرفتن ظرفیتهای انسانی خُرد، نه فقط ظلم خُرد به یک فرد و یا به یک نهاد کوچک است، بلکه بالمآل ظلمی است کلان در صورتبندی تمدن انسانی و اسلامی.
این تلقی از توحید، نشان از آن دارد که صراط الهی، به رغم تعین و تشخصاش، به لحاظ انسانی نیز بسیار وسیع است. به بیان روشنتر، صراط الهی، صراط تنگی نیست که از سوی جریان تکفیر ارائه و تبلیغ میشود که مسلمانان و یا مومناناش بسیار اندک، و نامسلمانان آن بسیار فراوان باشد و هر کسی که خارج از آن راهِ تنگ قرار بگیرد، ارزشی برای زندگی نداشته باشد. از سوی دیگر، این ایده هم در نگره صراط قرآنی مردود است که صراط الهی چنان پهنایی داشته باشد که مرز بین حق و باطل در آن درهم ریخته و فرقی بین مومن و غیرمومن، و مسلمان و غیر مسلمان، و انسان و غیرانسان وجود نداشته باشد. چنین تکثری کاملا متفاوت است با نسبیت و شک گرایی. همینطور، تکثرگرایی و کثرتسازی در این مسیر، به معنای شکافهای فرهنگی و فکری در جامعه اسلامی نیست. تکثر در این معنا، به مفهوم ادغام راهها و ترکیب آنها برای ساختن یک شاهراه بزرگ انسانی است. بدین سان شناخت و فعال کردن راههای متکثر منجر به شکلگیری صراط الهی و تمدنی در عالم واقع میشود. فعال کردن راههای مختلف انسانی، در تکامل صراط بزرگ انسانی کاملا اثرمیگذارد. اساس و پایه در تکثر اسلامی (کوثر) بی نهایت بودن و نامتناهی بودن حقیقت توحیدی است که میتواند زمینههای بسیار فراخی داشته باشد که پدیدهای حقانی بسیار متکثر و متعدد را در خود جای بدهد، برخلاف تکثر پسامدرن که ریشه در همان تکاثر دارد، مبتنی بر واقعیتیی است اتمیک، جزئی، و جدای از هم.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت بیستم)
مصادیق تکثیر سُبُل برای تحقق صراط تمدنی
تکثیر سبل، ضرورتا تکثیر افراد نیست، بلکه علاوه بر افراد، سرزمینها و مناطق مختلف نیز میتواند در گسترۀ تمدنی، نقش سبیل جزئی و سبیل کلی را بازی کند. به عنوان مثال تحقق اسلام در ایران، یا تحقق اسلام در اسپانیا، و یا اسلام در آفریقا، اندونزی، و ترکیه، به رغم تفاوتهایی که از یکدیگر دارند، میتوانند حامل ظرفیتهای متنوع و البته نه متضاد از اسلام و فحوای انسانی آن در سرزمین خود باشند و گونههای متفاوت و درجات مختلفی از انسانیت و الوهیت را در سرزمین خود تجربه کنند. وجود این ظرفیتها و گونههای متنوع در کنار یکدیگر و یا در ارتباط با یکدیگر عملا میتواند زمینههای تحقق یک صراط کلان تمدنی و بلکه تحقق و صورتبندی امت اسلام را سهل و آسان نماید. این نظر انسانی به تمدن اسلامی تا حدی شبیه و البته متفاوت از نظریۀ استاد زرین کوب است که تمدن اسلامی را در زبان عربی، در فکر ایرانی، در خیال هندی، در زور و بازو ترکی، و در دل و جان اسلامی و انسانی معرفی میکند.
علاوه بر سرزمینهای اسلامی که سبل کلی متعددی را در مقیاس یک امت فعال میکند، ساحتهای مختلف علمی، فکری و فرهنگی نیز چنین نقشی را بازی میکند. اسلام که در حوزه ادبیات تجلی مییابد و در آن گونههایی از مسالک و مکاتب ادبی شکل میگیرد، اسلامی که در ساحت هنر ورود پیدا میکند و در عرصههای هنری مختلف مانند خوشنویسی، تذهیب، طراحی، و حتی موسیقی خود را نمایان میسازد و گونههای متفاوت و متعددی از خود را بروز میدهد، و اسلامی که در ساحت حقوق و یا در ساحت سیاست خود را آشکار میکند، هر یک سبیلی متفاوت با دل و جان اسلامی و انسانی میسازد. تراکم این سبل کلی، رسیدن به آستانه صراط امت اسلام را آسان و شکل بندی تمدن اسلامی را ممکن میکند.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
مصادیق تکثیر سُبُل برای تحقق صراط تمدنی
تکثیر سبل، ضرورتا تکثیر افراد نیست، بلکه علاوه بر افراد، سرزمینها و مناطق مختلف نیز میتواند در گسترۀ تمدنی، نقش سبیل جزئی و سبیل کلی را بازی کند. به عنوان مثال تحقق اسلام در ایران، یا تحقق اسلام در اسپانیا، و یا اسلام در آفریقا، اندونزی، و ترکیه، به رغم تفاوتهایی که از یکدیگر دارند، میتوانند حامل ظرفیتهای متنوع و البته نه متضاد از اسلام و فحوای انسانی آن در سرزمین خود باشند و گونههای متفاوت و درجات مختلفی از انسانیت و الوهیت را در سرزمین خود تجربه کنند. وجود این ظرفیتها و گونههای متنوع در کنار یکدیگر و یا در ارتباط با یکدیگر عملا میتواند زمینههای تحقق یک صراط کلان تمدنی و بلکه تحقق و صورتبندی امت اسلام را سهل و آسان نماید. این نظر انسانی به تمدن اسلامی تا حدی شبیه و البته متفاوت از نظریۀ استاد زرین کوب است که تمدن اسلامی را در زبان عربی، در فکر ایرانی، در خیال هندی، در زور و بازو ترکی، و در دل و جان اسلامی و انسانی معرفی میکند.
علاوه بر سرزمینهای اسلامی که سبل کلی متعددی را در مقیاس یک امت فعال میکند، ساحتهای مختلف علمی، فکری و فرهنگی نیز چنین نقشی را بازی میکند. اسلام که در حوزه ادبیات تجلی مییابد و در آن گونههایی از مسالک و مکاتب ادبی شکل میگیرد، اسلامی که در ساحت هنر ورود پیدا میکند و در عرصههای هنری مختلف مانند خوشنویسی، تذهیب، طراحی، و حتی موسیقی خود را نمایان میسازد و گونههای متفاوت و متعددی از خود را بروز میدهد، و اسلامی که در ساحت حقوق و یا در ساحت سیاست خود را آشکار میکند، هر یک سبیلی متفاوت با دل و جان اسلامی و انسانی میسازد. تراکم این سبل کلی، رسیدن به آستانه صراط امت اسلام را آسان و شکل بندی تمدن اسلامی را ممکن میکند.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت بیست و یکم)
«مفاهیم کلان اجتماعی در قرآن»
علاوه بر رویکرد کلان در فهم تمدنی از مفاهیم پایه در قرآن، و علاوه بر اصول ساخت پدیدههای کلان الهی، اخلاقی، و انسانی در قرآن، واژههای متنوعی هم درباره مفاهیم کلان اجتماعی در قرآن بکار رفته است که از مضمون آنها می¬توان فهمید که قرآن بویژه در بیان سرنوشت اقوام گذشته، ابعاد تمدنی را با عبارات مختلفی بیان کرده و سرنوشت تمدن¬های ایمانی و الحادی، هدایت یافته و گمراه شده، طیّب و میّت، و صالح و طالح را به شکل¬های گوناگونی ذکر کرده است. از طرفی، کاربست واژگان خاص اجتماعی در قرآن، نشان از منطق و ملاکات خاص قرآنی در مورد آبادانی و ویرانی، توسعه و عقب¬ماندگی دارد؟
در مفاهیم کلان اجتماعی، برخی از مفاهیم به صورت عام و معطوف به ذهنیت عمومی استفاده شده است، و برخی نیز به صورت خاص و در جهت اصلاح و تغییر ذهنیت رایج بکار رفته است. واژگانی که به صورت عام استفاده شده و در معنای عرفی آن الفاظ تغییری ایجاد نشده است، عبارتاند از «تمکّن»، «مُلک»، و «اُمّت». الفاظی که به نظر میرسد در هر یک از آنها معانی جدیدی لحاظ شده است ارزشهای توحیدی و الهی در معانی الفاظ منظور شده، عبارت است از: «قریه»، «مدینه»، و «عمران». تفصیل این بحث و بیان هریک از این مفاهیم کلان را قبلا در کتاب «تنوع و تمدن در اندیشه اسلامی» آورده ام.
نکته مهم¬ اینکه به رغم وجود مفاهیم کلان اجتماعی متعدد در قرآن و کاربستهای آن در موارد مثبت و منفی، در این میان، لفظ «امت» به جهت کلان بودن و نظاممند بودن، نزدیک¬ترین واژه و معنا به «تمدن» است. «امت» نه به معنای «تمکن» است و نه به معنای «ملک» که مربوط به جنبه¬های اقتدار اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ یک قوم باشد، بلکه معطوف به یک ابرنظام متراکم انسانیای است که برخوردار از انسجام، اتحاد و نظام ارتباطی درهم تنیده¬ است. از آنجا که در «امت» شمولیّت و فراگیری وجود دارد و نظام ارتباطی در آن نیز پایدار و غایتمدار است (امت واحده بزرگترین واحد اجتماعی در اسلام است)، و از آنجا که «امت» دارای یک هویت کلانی است، و اینکه «امت» نیز مانند «تمدن» ضرورتا تمرکز جغرافیایی نمی¬خواهد، و بالاخره اینکه «امت» معطوف به نیازهای کلان مسلمانان شکل می¬گیرد و تا زمانی که این نیازها برآورده نشود صورت¬بندی امت نه ممکن و نه مفهوم می¬گردد، «امت» به مقولۀ «تمدن» به لحاظ ماهوی نزدیک¬تر می¬شود و شاید بتوان گفت که «امت» در قرآن همان «تمدن» در تاریخ و جامعه است. شاید با همین نگاه است که نقطه عزیمت حرکتی مسلمانان برای تمدن ساختن، مفهوم «امت» بوده و مسلمانان توجه خاصی به آیۀ «کنتم خیر امه اخرجت للناس»(آل عمران، آیه 110) داشته¬اند و بدان¬سان در مورد ساخت دنیا عزمی راسخ ازخود نشان داده¬اند.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
«مفاهیم کلان اجتماعی در قرآن»
علاوه بر رویکرد کلان در فهم تمدنی از مفاهیم پایه در قرآن، و علاوه بر اصول ساخت پدیدههای کلان الهی، اخلاقی، و انسانی در قرآن، واژههای متنوعی هم درباره مفاهیم کلان اجتماعی در قرآن بکار رفته است که از مضمون آنها می¬توان فهمید که قرآن بویژه در بیان سرنوشت اقوام گذشته، ابعاد تمدنی را با عبارات مختلفی بیان کرده و سرنوشت تمدن¬های ایمانی و الحادی، هدایت یافته و گمراه شده، طیّب و میّت، و صالح و طالح را به شکل¬های گوناگونی ذکر کرده است. از طرفی، کاربست واژگان خاص اجتماعی در قرآن، نشان از منطق و ملاکات خاص قرآنی در مورد آبادانی و ویرانی، توسعه و عقب¬ماندگی دارد؟
در مفاهیم کلان اجتماعی، برخی از مفاهیم به صورت عام و معطوف به ذهنیت عمومی استفاده شده است، و برخی نیز به صورت خاص و در جهت اصلاح و تغییر ذهنیت رایج بکار رفته است. واژگانی که به صورت عام استفاده شده و در معنای عرفی آن الفاظ تغییری ایجاد نشده است، عبارتاند از «تمکّن»، «مُلک»، و «اُمّت». الفاظی که به نظر میرسد در هر یک از آنها معانی جدیدی لحاظ شده است ارزشهای توحیدی و الهی در معانی الفاظ منظور شده، عبارت است از: «قریه»، «مدینه»، و «عمران». تفصیل این بحث و بیان هریک از این مفاهیم کلان را قبلا در کتاب «تنوع و تمدن در اندیشه اسلامی» آورده ام.
نکته مهم¬ اینکه به رغم وجود مفاهیم کلان اجتماعی متعدد در قرآن و کاربستهای آن در موارد مثبت و منفی، در این میان، لفظ «امت» به جهت کلان بودن و نظاممند بودن، نزدیک¬ترین واژه و معنا به «تمدن» است. «امت» نه به معنای «تمکن» است و نه به معنای «ملک» که مربوط به جنبه¬های اقتدار اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ یک قوم باشد، بلکه معطوف به یک ابرنظام متراکم انسانیای است که برخوردار از انسجام، اتحاد و نظام ارتباطی درهم تنیده¬ است. از آنجا که در «امت» شمولیّت و فراگیری وجود دارد و نظام ارتباطی در آن نیز پایدار و غایتمدار است (امت واحده بزرگترین واحد اجتماعی در اسلام است)، و از آنجا که «امت» دارای یک هویت کلانی است، و اینکه «امت» نیز مانند «تمدن» ضرورتا تمرکز جغرافیایی نمی¬خواهد، و بالاخره اینکه «امت» معطوف به نیازهای کلان مسلمانان شکل می¬گیرد و تا زمانی که این نیازها برآورده نشود صورت¬بندی امت نه ممکن و نه مفهوم می¬گردد، «امت» به مقولۀ «تمدن» به لحاظ ماهوی نزدیک¬تر می¬شود و شاید بتوان گفت که «امت» در قرآن همان «تمدن» در تاریخ و جامعه است. شاید با همین نگاه است که نقطه عزیمت حرکتی مسلمانان برای تمدن ساختن، مفهوم «امت» بوده و مسلمانان توجه خاصی به آیۀ «کنتم خیر امه اخرجت للناس»(آل عمران، آیه 110) داشته¬اند و بدان¬سان در مورد ساخت دنیا عزمی راسخ ازخود نشان داده¬اند.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت بیست و دوم)
«طبقه بندی مصادر تمدن اسلامی»
علاوه بر آنچه از نمونههای مختلف در باره سطح فهم کلان از قرآن گفته شد، باید به خود قرآن به عنوان منبع تمدنی (ثقل اکبر) در طبقهبندی مصادر تمدنی در اسلام و در جهان اسلام اشاره کرد. اساسا هویت و نظاممندی در هر تمدنی به نظاممندی و طبقهبندی مصادر آن تمدن بازمیگردد. اینکه در یک تمدن، کدامین مصدر در مرکز قرار دارد و کدامین آن در حاشیه، کدامیک اصلی باشد و کدام فرعی، در شکلگیری هویت تمدن کاملا اثرگذار و تعیین کننده است. اینکه تمدنی رنگ قدسی داشته باشد و یا رنگ سکولار، و اینکه اسلامی باشد و یا غیر اسلامی، دقیقا به توزیع مصادر تمدنی در آن برمیگردد که کدامین منابع در مرکزیت آن تمدن قرار داشته باشد و کدامین آن در حاشیه بماند.
آنچه در تمدن اسلامی اهمیت دارد و تمدنی و اسلامی بودن یک جامعه بدان پیوند میخورد «مرکزیت قرآن» در تمدن اسلامی است که با محوریت آن، دیگر منابع و مصادر تمدنی نقد میشوند و با اصالت بخشی بدان دیگر مصادر معنا پیدا میکنند. در حقیقت همان طوری که قرآن در بُعد هدایتیاش اعجاز میکند و در اعجاز خود تحدّی میکند همین قرآن باید بتواند در عرصه عینیات تمدنی و واقعیات زندگی اعجاز کند (اعجاز تمدنیِ قرآن) و الگوهای قرآنی در تمدنسازی را به رخ کشیده و دیگران را از آوردن و ساختن مثل آن جامعه و فرهنگ عاجز کند (تحدّیِ تمدنیِ قرآن). تا زمانی که چنین اعجازی از قرآن در ساخت زندگی و تمدن معاصر مسلمین شکل نگیرد، با صِرف اعجاز ادبی و بلاغی، قرآن در مرکزیت مصادر تمدنی نمیماند.
نکته مهم اینکه، اساسا تحدی یک روش عام انسانی و اجتماعی است. در همه جوامع انسانی، منابع و مصادر اجتماعی در چالش و یا در رقابت با یکدیگر هستند. در این میان هر منبعی که بتواند در مشروعیت و عقلانیت و همینطور در مقبولیت اجتماعی گوی سبقت را از دیگران ببرد و مخاطبین را بهتر بتواند قانع کند، همان در نظر مردم مرکزیت خواهد یافت و همین مقدار از مرکزیت، فرهنگ و تمدن آن جامعه را متأثر خواهد کرد. به دیگر بیان، روش تحدی در قرآن یک روش معمول انسانی در وضعیتهای متکثر و رقابتی است که درآن کسی برنده میشود که بتواند بر دیگران غلبه کند و دیگران را ازآوردن مثل خود عاجز گرداند. با پروژه عاجز کردن دیگران است که یک فکر و مدعا میتواند به خود مرکزیت ببخشد و در اوج بنشیند. این اعجاز هم در مرحله استدلال و فکر رخ میدهد و هم در مرحلۀ عینیت اجتماعی انجام میگیرد. روشن است که در تحقق این اعجاز تمدنی، عامل اصلی مسلماناناند که علاوه بر اینکه قرآن را به مثابه یک منبع مشترک فرهنگی و تمدنی در نظر میگیرند، باید بتوانند آن را نه فقط در سطح نظر، بلکه در سطوح عینی و عملی نیز محقق ساخته و اعجاز قرآن را در حل مسئلههای انسان معاصر به رخ بکشند.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
«طبقه بندی مصادر تمدن اسلامی»
علاوه بر آنچه از نمونههای مختلف در باره سطح فهم کلان از قرآن گفته شد، باید به خود قرآن به عنوان منبع تمدنی (ثقل اکبر) در طبقهبندی مصادر تمدنی در اسلام و در جهان اسلام اشاره کرد. اساسا هویت و نظاممندی در هر تمدنی به نظاممندی و طبقهبندی مصادر آن تمدن بازمیگردد. اینکه در یک تمدن، کدامین مصدر در مرکز قرار دارد و کدامین آن در حاشیه، کدامیک اصلی باشد و کدام فرعی، در شکلگیری هویت تمدن کاملا اثرگذار و تعیین کننده است. اینکه تمدنی رنگ قدسی داشته باشد و یا رنگ سکولار، و اینکه اسلامی باشد و یا غیر اسلامی، دقیقا به توزیع مصادر تمدنی در آن برمیگردد که کدامین منابع در مرکزیت آن تمدن قرار داشته باشد و کدامین آن در حاشیه بماند.
آنچه در تمدن اسلامی اهمیت دارد و تمدنی و اسلامی بودن یک جامعه بدان پیوند میخورد «مرکزیت قرآن» در تمدن اسلامی است که با محوریت آن، دیگر منابع و مصادر تمدنی نقد میشوند و با اصالت بخشی بدان دیگر مصادر معنا پیدا میکنند. در حقیقت همان طوری که قرآن در بُعد هدایتیاش اعجاز میکند و در اعجاز خود تحدّی میکند همین قرآن باید بتواند در عرصه عینیات تمدنی و واقعیات زندگی اعجاز کند (اعجاز تمدنیِ قرآن) و الگوهای قرآنی در تمدنسازی را به رخ کشیده و دیگران را از آوردن و ساختن مثل آن جامعه و فرهنگ عاجز کند (تحدّیِ تمدنیِ قرآن). تا زمانی که چنین اعجازی از قرآن در ساخت زندگی و تمدن معاصر مسلمین شکل نگیرد، با صِرف اعجاز ادبی و بلاغی، قرآن در مرکزیت مصادر تمدنی نمیماند.
نکته مهم اینکه، اساسا تحدی یک روش عام انسانی و اجتماعی است. در همه جوامع انسانی، منابع و مصادر اجتماعی در چالش و یا در رقابت با یکدیگر هستند. در این میان هر منبعی که بتواند در مشروعیت و عقلانیت و همینطور در مقبولیت اجتماعی گوی سبقت را از دیگران ببرد و مخاطبین را بهتر بتواند قانع کند، همان در نظر مردم مرکزیت خواهد یافت و همین مقدار از مرکزیت، فرهنگ و تمدن آن جامعه را متأثر خواهد کرد. به دیگر بیان، روش تحدی در قرآن یک روش معمول انسانی در وضعیتهای متکثر و رقابتی است که درآن کسی برنده میشود که بتواند بر دیگران غلبه کند و دیگران را ازآوردن مثل خود عاجز گرداند. با پروژه عاجز کردن دیگران است که یک فکر و مدعا میتواند به خود مرکزیت ببخشد و در اوج بنشیند. این اعجاز هم در مرحله استدلال و فکر رخ میدهد و هم در مرحلۀ عینیت اجتماعی انجام میگیرد. روشن است که در تحقق این اعجاز تمدنی، عامل اصلی مسلماناناند که علاوه بر اینکه قرآن را به مثابه یک منبع مشترک فرهنگی و تمدنی در نظر میگیرند، باید بتوانند آن را نه فقط در سطح نظر، بلکه در سطوح عینی و عملی نیز محقق ساخته و اعجاز قرآن را در حل مسئلههای انسان معاصر به رخ بکشند.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
سطح فهم کلان قرآن (قسمت پایانی)
«طبقه بندی مصادر تمدن اسلامی»
قرآن خود ظرفیتهای لازم و زمینههای مناسب را برای انجام آسان تحدی در اختیار میگذارد. ویژگیهایی در قرآن است که تحدی کردن با آن را امروزه آسانتر میسازد: 1) اینکه قرآن از جمله کتابهایی ساری، جاری، و منتشر در تمدن اسلامی بوده که نه در یک مقطع زمانی و مکانی خاص (در زمانۀ نزول)، بلکه در ازمنه و امکنه مختلف دنیای اسلام، آثار فرهنگی و تمدنی زیادی برجا گذاشته است؛ 2) اینکه آیات، آموزهها و معارف تمدنیِ بسیاری در قرآن جمع شده، و سنتهای تمدنی و قواعد ظهور و سقوط تمدنها و فرایند تغییر تمدنها در آن به تفصیل ذکر گردیده است. مسلما جمع این آموزهها و تبدیل آنها به یک مدل فکری و عملی در تمدنسازی میتواند برای مسلمانان بسیار راهگشا و حیاتی باشد. 3) اینکه قرآن جامعیتی داشته و دارد که همه ابعاد زندگی انسانی را در برگرفته و ساحتهای مختلف انسانی و اجتماعی را متأثر میکند. تحقق عینیِ قرآن جامع (در ابعاد اخلاقی ـ معنوی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی، و اقتصادی) به همان معنای تحقق تمدن اسلامی است؛ 4) اینکه قرآن رابطۀ میان نظر و عمل را مورد تأکید قرار میدهد و بر هر دو جنبه نظری و عملی توأمان اصرار میورزد؛ 5) اینکه قرآن برخوردار از ابعاد زیبایی و هنری در لفظ (صوت و خط) و محتواست و این خود در سطوح تمدنی کارکردهای معرفتی، معنوی، و هویتی دارد.
اگر این ابعاد چندگانه و ابعاد فراوان دیگر قرآن، یک جا مورد تاکید و تحقیق قرار بگیرد قرآن در مقیاس تمدنی فعال میشود و تحدی کردن با آن در برابر دیگر مصادر و منابع سکولار آسان میشود. علاوه اینکه هریک از اینها قرآن را به مرکزیت مصادر تمدنی نزدیکتر میکند. هرچند قرآن قابلیتهای فراوان این چنینی دارد لیکن فعال شدن این قابلیتها به اراده و خواست دانشمندان و سیاستمداران مسلمان بستگی دارد. درست است که قرآن، قرآنی است ناطق و نه صامت، لیکن نطق قرآن زمانی است که کسی خود را مخاطب قرآن قرار دهد و بدان استماع کند. علاوه اینکه نطق قرآن در مرحله عمل با نطق قرآن در مرحله فکر و نظر با هم فرق میکند. قرآن زمانی در ساحت عمل و عینیت اجتماعی به نطق در میآید که مسلمانان آن را نه فقط بخوانند بلکه در سطوح کلان فرهنگی و تمدنی آن را تجربه کننده و با تجربه قرآن، قرآن را به لسان تجربه استنطاق نمایند. چنین قرآنی به آستانههای تمدن نزدیکتر خواهد شد.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
«طبقه بندی مصادر تمدن اسلامی»
قرآن خود ظرفیتهای لازم و زمینههای مناسب را برای انجام آسان تحدی در اختیار میگذارد. ویژگیهایی در قرآن است که تحدی کردن با آن را امروزه آسانتر میسازد: 1) اینکه قرآن از جمله کتابهایی ساری، جاری، و منتشر در تمدن اسلامی بوده که نه در یک مقطع زمانی و مکانی خاص (در زمانۀ نزول)، بلکه در ازمنه و امکنه مختلف دنیای اسلام، آثار فرهنگی و تمدنی زیادی برجا گذاشته است؛ 2) اینکه آیات، آموزهها و معارف تمدنیِ بسیاری در قرآن جمع شده، و سنتهای تمدنی و قواعد ظهور و سقوط تمدنها و فرایند تغییر تمدنها در آن به تفصیل ذکر گردیده است. مسلما جمع این آموزهها و تبدیل آنها به یک مدل فکری و عملی در تمدنسازی میتواند برای مسلمانان بسیار راهگشا و حیاتی باشد. 3) اینکه قرآن جامعیتی داشته و دارد که همه ابعاد زندگی انسانی را در برگرفته و ساحتهای مختلف انسانی و اجتماعی را متأثر میکند. تحقق عینیِ قرآن جامع (در ابعاد اخلاقی ـ معنوی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی، و اقتصادی) به همان معنای تحقق تمدن اسلامی است؛ 4) اینکه قرآن رابطۀ میان نظر و عمل را مورد تأکید قرار میدهد و بر هر دو جنبه نظری و عملی توأمان اصرار میورزد؛ 5) اینکه قرآن برخوردار از ابعاد زیبایی و هنری در لفظ (صوت و خط) و محتواست و این خود در سطوح تمدنی کارکردهای معرفتی، معنوی، و هویتی دارد.
اگر این ابعاد چندگانه و ابعاد فراوان دیگر قرآن، یک جا مورد تاکید و تحقیق قرار بگیرد قرآن در مقیاس تمدنی فعال میشود و تحدی کردن با آن در برابر دیگر مصادر و منابع سکولار آسان میشود. علاوه اینکه هریک از اینها قرآن را به مرکزیت مصادر تمدنی نزدیکتر میکند. هرچند قرآن قابلیتهای فراوان این چنینی دارد لیکن فعال شدن این قابلیتها به اراده و خواست دانشمندان و سیاستمداران مسلمان بستگی دارد. درست است که قرآن، قرآنی است ناطق و نه صامت، لیکن نطق قرآن زمانی است که کسی خود را مخاطب قرآن قرار دهد و بدان استماع کند. علاوه اینکه نطق قرآن در مرحله عمل با نطق قرآن در مرحله فکر و نظر با هم فرق میکند. قرآن زمانی در ساحت عمل و عینیت اجتماعی به نطق در میآید که مسلمانان آن را نه فقط بخوانند بلکه در سطوح کلان فرهنگی و تمدنی آن را تجربه کننده و با تجربه قرآن، قرآن را به لسان تجربه استنطاق نمایند. چنین قرآنی به آستانههای تمدن نزدیکتر خواهد شد.
https://www.group-telegram.com/Habibollah_Babai.com
https://eitaa.com/Habibollah_Babai.com
Eitaa
ایتا - حبیباله بابائی
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
👍1