Notice: file_put_contents(): Write of 9580 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/group-telegram/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 12288 of 21868 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/group-telegram/post.php on line 50
یادداشت‌های پراکنده حسین شرفخانلو | Telegram Webview: sarir209_com/1155 -
Telegram Group & Telegram Channel
💢سی و سومین بهار کتابِ تهران💢
سه‌شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱

⭕️بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور که هر سال در روزهای زیبای اردی‌بهشت برگزار می‌شد، به عون الله و مَدَدِه، بعد از دو سال تعلیق زیر سایه‌ی #کرونا، فردا آغاز می‌شود. ۳۳ اُمین نمایشگاه بین‌المللی #کتاب تهران. و بماند که “نمایشگاه” در این دو سالِ سختِ کرونا، به طرز مجازی و الکترونیکی برگزار شد و اهلش بهتر از من می‌دانند که لذتِ پرسه زدن لابلای غرفه‌ها و دیدارِ رخ به رخ با ناشران و نویسندگان و کتابخواران و کتابخوانان، هیچ‌گاه با هیچ ابراز مجازی و الکترونیکی‌ای قابل معاوضه نیست.

⭕️الغرض، در این ده روزِ پیشِ رو، اهالی کتاب از ۴ گوشه‌ی ۳۱ استان کشور قرارست در مصلای تهران دور هم جمع شوند و از یکی دو هفته‌ی قبل دارند قرار و مدارها را باهم می‌گذارند که هم را ببینند و بماند که چه برکت‌ها نهفته است در این دیدارهای هول هولکیِ سرِ پا در ازدحام غرفه‌ها و آدم‌ها و همهمه‌ی بلندگوهای اعلامیه‌خوان.

و این‌که؛ حقیر در این ۵۰ روز که از سال نو گذشته، نصفش را این‌جا و آن‌جا، در سفر داخل و خارج بوده‌ام و تا به این ساعت نمی‌دانم که قرارِ نمایشگاهِ امسال را برسم یا نه! و غرض این‌که به شعف و شادیِ برپائی دیگرباره‌ی نمایشگاه – ولو بی‌حضورِ این بنده‌ی کمینه- یادداشتِ نصفه مانده‌ام از آخرین نمایشگاهِ برگزار شده در اردی‌بهشت ۹۹ را دوباره از نو می‌نویسم. و عجیب است که این روزها مامور شده‌ام به احیای پروژه‌ی مدخل نویسی برای شهدای شهرمان. بخوانید؛

⭕️⭕️لابلای غرفه‌ها، راهم افتاد سمت #نشر_شاهد که ناشر تخصصی فرهنگ ایثار و #شهادت است و چه عنوان و مسئولیت سنگینی! دوستان نشر شاهد، فرهنگنامه‌ی شهدای کشور را به تفکیک استان چاپ کرده بودند و یک ضلع از غرفه‌شان مختص این مجلدات بود. دستم هنوز از خرید کتاب پر نشده بود و می‌شد دمی آن‌جا ایستاد به تورق فرهنگ‌نامه‌ی شهدای کشور که در بیش از ۵۰ جلد چاپ شده بودند.

⭕️گشتم و در جلد دوم اَعلام شهدای آذربایجان‌غربی، بین حرف «شین»، اسم پدرم را یافتم. با اطلاعاتی غلط از تاریخ تولد، شغل خانوادگی، تحصیلات شهید، شغل و مسئولیت پدرم حین شهادت. یعنی به غیر از نام و نام خانوداگی شهیدمان، باقی داده‌ها غلط بودند تقریبا.

⭕️مسئول غرفه را آوردم پای کتاب و زیر و بالای #بنیاد_شهیدِ اسیر در دست کارمندان وظیفه بگیرِ گرفتار روزمرگیِ بی‌انگیزه را مورد عنایت شدید قرار دادم و گفتم «کمتر کسی از یتیمان شهدا برای پدرشان کتاب نوشته‌اند و من یکی از آن کم‌ها هستم که به جای یک کتاب، دو کتاب برای پدرم نوشته‌ام و جالب است که از هر دو کتاب، با اخذ امضا و رسید، نسخه‌ای تحویل بنیادِ شهرستان و حتا استان داده‌ام و جالب‌تر این‌که برای این «فتح‌الفتوح»ی که کرده‌ام، نه یک بار که بارها توسط مدیران کل بنیاد شهید مورد تفقد و تقدیر قرار گرفته‌ام و خاک بر سر بنیادی که کارمند بخش فرهنگیش حال خواندن یک کتاب صد صفحه‌ای را نداشته باشد» و گفتم «در این کتابی که شما چاپ کرده‌ای، در مدخل مربوط به پدر من که قضا را شهید معروفی هم هست، ۴ اشتباه فاحش وجود دارد و اشتباهات دیگر به کنار، کارمند شما جمع و تفریق هم بلد نبوده که بفهمد! کسی که متولد ۱۳۴۲ باشد در سال ۱۳۶۲ بیست سال بیش‌تر نمی‌تواند داشته باشد و چگونه است کسی توانسته در ۲۰ سالگی هم لیسانسش را گرفته باشد و هم ۳ سال معلمی کرده باشد و بعدش بیاید و در سپاه مسئولیت بگیرد؟»

⭕️بنده خدا وا رفت. راه پس و پیش نداشت و اسم پدرم را فی‌المجلس برایش گوگل کردم و گفتم «گوگلِ دست‌سازِ اجنبی، بهتر و بیش‌تر از شما با این دم و دستگاه عریض و طویل، با پدرم آشنائیت دارد.» و گفتم: «البته که شما کارمند هستید و خیلی داخل این معقولات نباید بشوید اما ۵۰ سال دیگر که نه من زنده‌ام و نه ان‌شاءالله شما، سلسله کتاب‌هائی که امروز منتشر شده‌اند، می‌شوند سند تاریخی دست اول از جنگ. با داده‌هائی غلط. و یقین دارم که بعد از این کتابِ چاپ شده، نه کسی می‌نشیند به راستی‌آزمائی اطلاعات مندرج در کتاب و نه اگر این معجزه رخ داد، کسی حالش را دارد فرهنگ‌نامه را با ویرایش نو، از سر منتشر کند؛ کم با تاریخ ور بروید سر جدتان. تقبل الله… .»

و راهم را کشیدم و رفتم تا کمتر حرص بخورم.

@SARIR209_COM



group-telegram.com/sarir209_com/1155
Create:
Last Update:

💢سی و سومین بهار کتابِ تهران💢
سه‌شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱

⭕️بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور که هر سال در روزهای زیبای اردی‌بهشت برگزار می‌شد، به عون الله و مَدَدِه، بعد از دو سال تعلیق زیر سایه‌ی #کرونا، فردا آغاز می‌شود. ۳۳ اُمین نمایشگاه بین‌المللی #کتاب تهران. و بماند که “نمایشگاه” در این دو سالِ سختِ کرونا، به طرز مجازی و الکترونیکی برگزار شد و اهلش بهتر از من می‌دانند که لذتِ پرسه زدن لابلای غرفه‌ها و دیدارِ رخ به رخ با ناشران و نویسندگان و کتابخواران و کتابخوانان، هیچ‌گاه با هیچ ابراز مجازی و الکترونیکی‌ای قابل معاوضه نیست.

⭕️الغرض، در این ده روزِ پیشِ رو، اهالی کتاب از ۴ گوشه‌ی ۳۱ استان کشور قرارست در مصلای تهران دور هم جمع شوند و از یکی دو هفته‌ی قبل دارند قرار و مدارها را باهم می‌گذارند که هم را ببینند و بماند که چه برکت‌ها نهفته است در این دیدارهای هول هولکیِ سرِ پا در ازدحام غرفه‌ها و آدم‌ها و همهمه‌ی بلندگوهای اعلامیه‌خوان.

و این‌که؛ حقیر در این ۵۰ روز که از سال نو گذشته، نصفش را این‌جا و آن‌جا، در سفر داخل و خارج بوده‌ام و تا به این ساعت نمی‌دانم که قرارِ نمایشگاهِ امسال را برسم یا نه! و غرض این‌که به شعف و شادیِ برپائی دیگرباره‌ی نمایشگاه – ولو بی‌حضورِ این بنده‌ی کمینه- یادداشتِ نصفه مانده‌ام از آخرین نمایشگاهِ برگزار شده در اردی‌بهشت ۹۹ را دوباره از نو می‌نویسم. و عجیب است که این روزها مامور شده‌ام به احیای پروژه‌ی مدخل نویسی برای شهدای شهرمان. بخوانید؛

⭕️⭕️لابلای غرفه‌ها، راهم افتاد سمت #نشر_شاهد که ناشر تخصصی فرهنگ ایثار و #شهادت است و چه عنوان و مسئولیت سنگینی! دوستان نشر شاهد، فرهنگنامه‌ی شهدای کشور را به تفکیک استان چاپ کرده بودند و یک ضلع از غرفه‌شان مختص این مجلدات بود. دستم هنوز از خرید کتاب پر نشده بود و می‌شد دمی آن‌جا ایستاد به تورق فرهنگ‌نامه‌ی شهدای کشور که در بیش از ۵۰ جلد چاپ شده بودند.

⭕️گشتم و در جلد دوم اَعلام شهدای آذربایجان‌غربی، بین حرف «شین»، اسم پدرم را یافتم. با اطلاعاتی غلط از تاریخ تولد، شغل خانوادگی، تحصیلات شهید، شغل و مسئولیت پدرم حین شهادت. یعنی به غیر از نام و نام خانوداگی شهیدمان، باقی داده‌ها غلط بودند تقریبا.

⭕️مسئول غرفه را آوردم پای کتاب و زیر و بالای #بنیاد_شهیدِ اسیر در دست کارمندان وظیفه بگیرِ گرفتار روزمرگیِ بی‌انگیزه را مورد عنایت شدید قرار دادم و گفتم «کمتر کسی از یتیمان شهدا برای پدرشان کتاب نوشته‌اند و من یکی از آن کم‌ها هستم که به جای یک کتاب، دو کتاب برای پدرم نوشته‌ام و جالب است که از هر دو کتاب، با اخذ امضا و رسید، نسخه‌ای تحویل بنیادِ شهرستان و حتا استان داده‌ام و جالب‌تر این‌که برای این «فتح‌الفتوح»ی که کرده‌ام، نه یک بار که بارها توسط مدیران کل بنیاد شهید مورد تفقد و تقدیر قرار گرفته‌ام و خاک بر سر بنیادی که کارمند بخش فرهنگیش حال خواندن یک کتاب صد صفحه‌ای را نداشته باشد» و گفتم «در این کتابی که شما چاپ کرده‌ای، در مدخل مربوط به پدر من که قضا را شهید معروفی هم هست، ۴ اشتباه فاحش وجود دارد و اشتباهات دیگر به کنار، کارمند شما جمع و تفریق هم بلد نبوده که بفهمد! کسی که متولد ۱۳۴۲ باشد در سال ۱۳۶۲ بیست سال بیش‌تر نمی‌تواند داشته باشد و چگونه است کسی توانسته در ۲۰ سالگی هم لیسانسش را گرفته باشد و هم ۳ سال معلمی کرده باشد و بعدش بیاید و در سپاه مسئولیت بگیرد؟»

⭕️بنده خدا وا رفت. راه پس و پیش نداشت و اسم پدرم را فی‌المجلس برایش گوگل کردم و گفتم «گوگلِ دست‌سازِ اجنبی، بهتر و بیش‌تر از شما با این دم و دستگاه عریض و طویل، با پدرم آشنائیت دارد.» و گفتم: «البته که شما کارمند هستید و خیلی داخل این معقولات نباید بشوید اما ۵۰ سال دیگر که نه من زنده‌ام و نه ان‌شاءالله شما، سلسله کتاب‌هائی که امروز منتشر شده‌اند، می‌شوند سند تاریخی دست اول از جنگ. با داده‌هائی غلط. و یقین دارم که بعد از این کتابِ چاپ شده، نه کسی می‌نشیند به راستی‌آزمائی اطلاعات مندرج در کتاب و نه اگر این معجزه رخ داد، کسی حالش را دارد فرهنگ‌نامه را با ویرایش نو، از سر منتشر کند؛ کم با تاریخ ور بروید سر جدتان. تقبل الله… .»

و راهم را کشیدم و رفتم تا کمتر حرص بخورم.

@SARIR209_COM

BY یادداشت‌های پراکنده حسین شرفخانلو


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/sarir209_com/1155

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

In a message on his Telegram channel recently recounting the episode, Durov wrote: "I lost my company and my home, but would do it again – without hesitation." Meanwhile, a completely redesigned attachment menu appears when sending multiple photos or vides. Users can tap "X selected" (X being the number of items) at the top of the panel to preview how the album will look in the chat when it's sent, as well as rearrange or remove selected media. Anastasia Vlasova/Getty Images During the operations, Sebi officials seized various records and documents, including 34 mobile phones, six laptops, four desktops, four tablets, two hard drive disks and one pen drive from the custody of these persons. Since its launch in 2013, Telegram has grown from a simple messaging app to a broadcast network. Its user base isn’t as vast as WhatsApp’s, and its broadcast platform is a fraction the size of Twitter, but it’s nonetheless showing its use. While Telegram has been embroiled in controversy for much of its life, it has become a vital source of communication during the invasion of Ukraine. But, if all of this is new to you, let us explain, dear friends, what on Earth a Telegram is meant to be, and why you should, or should not, need to care.
from us


Telegram یادداشت‌های پراکنده حسین شرفخانلو
FROM American