Forwarded from همشهری TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #همشهریTV|بیانیه جبهه اصلاحات، باعث شکاف در میان اصلاحطلبان شده است
⚪️سیاسی؛ گفتوگو با بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه و سعید آجرلو، فعال سیاسی با موضوع بررسی بیانیه اخیر اصلاحطلبان و صحبتهای روحانی درباره تغییر وضعیت حکمرانی در تلویزیون اینترنتی همشهری
@Hamshahri_TV
⚪️سیاسی؛ گفتوگو با بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه و سعید آجرلو، فعال سیاسی با موضوع بررسی بیانیه اخیر اصلاحطلبان و صحبتهای روحانی درباره تغییر وضعیت حکمرانی در تلویزیون اینترنتی همشهری
@Hamshahri_TV
👍39👎4
Forwarded from همشهری TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #همشهریTV|بیانیه اخیر جبهه اصلاحات، نتیجهای جز مرگ این جریان ندارد
⚪️سیاسی؛ گفتوگو با بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه و سعید آجرلو، فعال سیاسی با موضوع بررسی بیانیه اخیر اصلاحطلبان و صحبتهای روحانی درباره تغییر وضعیت حکمرانی در تلویزیون اینترنتی همشهری
@Hamshahri_TV
⚪️سیاسی؛ گفتوگو با بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه و سعید آجرلو، فعال سیاسی با موضوع بررسی بیانیه اخیر اصلاحطلبان و صحبتهای روحانی درباره تغییر وضعیت حکمرانی در تلویزیون اینترنتی همشهری
@Hamshahri_TV
👍34👎6
Forwarded from همشهری TV
همشهری TV
🔴 #همشهریTV|بیانیه اخیر جبهه اصلاحات، نتیجهای جز مرگ این جریان ندارد ⚪️سیاسی؛ گفتوگو با بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه و سعید آجرلو، فعال سیاسی با موضوع بررسی بیانیه اخیر اصلاحطلبان و صحبتهای روحانی درباره تغییر وضعیت حکمرانی در تلویزیون…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #همشهریTV|اصلاحطلبان، امر ملی را قربانی منافع سیاسی و اقتصادی خود کردند
⚪️سیاسی؛ گفتوگو با بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه و سعید آجرلو، فعال سیاسی با موضوع بررسی بیانیه اخیر اصلاحطلبان و صحبتهای روحانی درباره تغییر وضعیت حکمرانی در تلویزیون اینترنتی همشهری
@Hamshahri_TV
⚪️سیاسی؛ گفتوگو با بیژن عبدالکریمی، جامعهشناس و استاد دانشگاه و سعید آجرلو، فعال سیاسی با موضوع بررسی بیانیه اخیر اصلاحطلبان و صحبتهای روحانی درباره تغییر وضعیت حکمرانی در تلویزیون اینترنتی همشهری
@Hamshahri_TV
👍42❤7👎4
⭕️ چند پرسش از دوستان جبههٔ اصلاحات
✍🏻 محمدرضا جلائیپور
از منظر اصلاحگرانه برایم چند پرسش از نویسندگان بیانیهٔ امروز جبههٔ اصلاحات مطرح شد که برای مشارکت در گفتگوی عمومی و درونجریانی به اختصار میپرسم:
🔹 این بیانیه اگر قبل از دفاع میهنی ۱۲ روزه و قبل از نسلکشی غزه و حتی قبل از بهاربهخزانکشیدهٔ عربی نوشته میشد دقیقا چه فرق مهمی میکرد؟ آیا این اتفاقات بزرگ نباید تاثیری در بخشی از محتوا و رویکرد متن نیروی سیاسی ملی بگذارد؟ آیا بازگشت به تنظیماتِ کارخانهایِ قبل از جنگ فقط برای حکمرانان خطا است و برای نیروهای سیاسی مطلوب است؟
🔹 چرا متن گویی در دههٔ نود میلادی و غلبهٔ خوشبینی/خوشخیالی به نظم تکقطبیِ لیبرالِ جهانی نوشته شده است و هیچ ردی از تغییرات صحنهٔ جهانی و افزایش قدرت چین و ضرورت بیشترِ پیمانها و ائتلافسازیهای جدید منطقهای در آن دیده نمیشود؟ آیا نیروی سیاسی نباید متناسب با درسآموختههای منطقه و جهان چارچوبهای تحلیلی و فرضهای نظری و زبان و رفتارش را روزآمد کند؟
🔹 مثلا اگر این بیانیه نه برای ایرانِ ۱۴۰۴ در این منطقه بعد از درسآموختههای توسعههای توافقمحور جهان و شکستهای گذارهای منطقه و شکستهای اجماع واشنگتنی، بلکه قرار بود مثلا چند دهه قبل برای کرهٔ جنوبیِ وابستهٔ آمریکا در برابر کرهٔ شمالیِ وابستهٔ شوروی نوشته شود چه تفاوت رویکردی میداشت؟
🔹 یا مثلا اگر ترامپ رئیس جمهور آمریکا نبود و همین چند هفته پیش وسط مذاکرات با جنگدهٔ بیدو ایران را بمباران نکرده بود یا نسلکشی نشده بود متن این بیانیه چه تفاوتی میداشت؟ یا اگر راهبرد فشارمحور و گذاریِ بخشی از نیروهای سیاسی در دهههای گذشته عملا بینتیجه یا با نتایج عکس نمیشد، متن این بیانیه چه فرقی میداشت؟
🔹 بیانیهٔ «جام زهر» مجلس ششم چه اشکالی داشت که عملا راهگشا نشد و با چه تحلیلی تکرار همان محتوا و لحن و رویکرد سودمند محسوب میشود؟
🔹 آیا ایران فقط بین دو گزینهٔ تسلیم و جنگ مخیر است؟ آیا گزینهٔ سومی که میتواند طراحی و خلق شود، نباید در متن توضیح داده شود؟ فرض کنیم ایران حتی به سبک جولانی یکسره تسلیم شود، آیا همانطور که نتانیاهو به قوای دفاعی سوریه، آنهم حین مذاکرات جولانی با نتانیاهو و علیرغم حمایت ترامپ از او، حمله کرد، به بهانهٔ دیگری به ایران حملهٔ نظامی یا اقتصادی نخواهد شد؟
🔹 چرا بعد از حملهٔ دو قدرت اتمی به ایران و در کنار تاکید بهجا بر ضرورت ابتکار عمل دیپلماتیک و ذینفعسازی اقتصادیِ همسایگان و قدرتهای جهانی در رشد و امنیت ایران و افزایش رضایت عمومی و همبستگی ملی، در متن بیانیه تاکیدی بر ضرورت تقویت قوای نظامی و دفاعی ایران نمیشود؟ آیا تصویر نویسندگان از اقتضائات امنیت ملی ایران در این منطقه و جهان زیاده سادهانگارانه و عقبمانده از زمان نیست؟
🔹 چرا یازده پیشنهاد متن شامل لوازم افزایش تابآوری اقتصادی محرومترین شهروندان ایران - مهمترین قربانیان جنگ - نمیشود و صرفا رضایت طبقه متوسط و فرادستان اقتصادی را هدف میگیرد؟
🔹 در متن، نظام به ترک «تخاصم خارجی» دعوت شده است. آیا «تنشزا» و مخاصمهجو ایران است که در حال مذاکره با آمریکا بود یا نتانیاهو و ترامپ که به ایران حملهٔ تجاوزکارانه کردند؟
🔹 به فرض پذیرشِ مخاصمهجویی ایران، آیا ترک تخاصم و ترک زبانِ سیاستِ ستیز و تقویت توافقگرایی فقط در برابر ترامپ مطلوب است و در سیاست داخلی عبور از قطبیسازی و زبانِ ستیز و تقویت توافقگرایی و توافقسازیِ حل مسالهای مطلوب نیست؟
🔹 آیا اینکه پیام اخیر حسن روحانی و مقالات جدید جواد ظریف و مواضع اخیر علی لاریجانی و زبان تعدادی از اعضای کابینه به نسبت این بیانیه موثرتر و راهگشاتر بودهاند از جمله به خاطر لحن و زبان مناسبتر و توازن محتوایشان نیست؟
🔹 آنچه در بیانیه به عنوان نقشهٔ راه ذکر شده در واقع لیست اهداف و آرزوهای جبهه نیست؟ آیا نیروی سیاسی مصلح نباید از لیست کردن اهداف فراتر برود و زبان و مسیر متناسب با تحققشان و گشایشگری عملی را برگزیند؟ اگر نقشهٔ راهِ ممکن و متناسب با ظرفیتها بود، آیا نباید در موارد متعددی که در سالهای قبل تقریبا بدون تفاوت در محتوا و زبان لیست شده بودند محقق میشدند؟ اگر از دو موردی که علاوه بر «امکان» در «مطلوبیت»شان هم تردید هست بگذریم، گامهای غیرآرزواندیشانه و برنامهٔ جبهه برای تحقق این اهداف چیست؟
🔹 آیا شرایط پرمخاطرهٔ ایران و مسائل انباشتهٔ کشور نمیطلبد که جبههٔ اصلاحات با بازاندیشی راهبردی، رقبای سیاسیاش را بخشی از راه حل کند (و نه صرفا بخشی از مساله) و با روش و زبانی سیاست بورزد که بتواند به جای قطبیسازی، توافقهای راهگشا بسازد و کارگزار اصلاح عملی شود (به جای صرفِ طلبِ اهداف رادیکال) و در نظر رقبایش هم اصلاحگران بخشی از راه حل شوند و نه بخشی از مساله؟
@jalaeipour
✍🏻 محمدرضا جلائیپور
از منظر اصلاحگرانه برایم چند پرسش از نویسندگان بیانیهٔ امروز جبههٔ اصلاحات مطرح شد که برای مشارکت در گفتگوی عمومی و درونجریانی به اختصار میپرسم:
🔹 این بیانیه اگر قبل از دفاع میهنی ۱۲ روزه و قبل از نسلکشی غزه و حتی قبل از بهاربهخزانکشیدهٔ عربی نوشته میشد دقیقا چه فرق مهمی میکرد؟ آیا این اتفاقات بزرگ نباید تاثیری در بخشی از محتوا و رویکرد متن نیروی سیاسی ملی بگذارد؟ آیا بازگشت به تنظیماتِ کارخانهایِ قبل از جنگ فقط برای حکمرانان خطا است و برای نیروهای سیاسی مطلوب است؟
🔹 چرا متن گویی در دههٔ نود میلادی و غلبهٔ خوشبینی/خوشخیالی به نظم تکقطبیِ لیبرالِ جهانی نوشته شده است و هیچ ردی از تغییرات صحنهٔ جهانی و افزایش قدرت چین و ضرورت بیشترِ پیمانها و ائتلافسازیهای جدید منطقهای در آن دیده نمیشود؟ آیا نیروی سیاسی نباید متناسب با درسآموختههای منطقه و جهان چارچوبهای تحلیلی و فرضهای نظری و زبان و رفتارش را روزآمد کند؟
🔹 مثلا اگر این بیانیه نه برای ایرانِ ۱۴۰۴ در این منطقه بعد از درسآموختههای توسعههای توافقمحور جهان و شکستهای گذارهای منطقه و شکستهای اجماع واشنگتنی، بلکه قرار بود مثلا چند دهه قبل برای کرهٔ جنوبیِ وابستهٔ آمریکا در برابر کرهٔ شمالیِ وابستهٔ شوروی نوشته شود چه تفاوت رویکردی میداشت؟
🔹 یا مثلا اگر ترامپ رئیس جمهور آمریکا نبود و همین چند هفته پیش وسط مذاکرات با جنگدهٔ بیدو ایران را بمباران نکرده بود یا نسلکشی نشده بود متن این بیانیه چه تفاوتی میداشت؟ یا اگر راهبرد فشارمحور و گذاریِ بخشی از نیروهای سیاسی در دهههای گذشته عملا بینتیجه یا با نتایج عکس نمیشد، متن این بیانیه چه فرقی میداشت؟
🔹 بیانیهٔ «جام زهر» مجلس ششم چه اشکالی داشت که عملا راهگشا نشد و با چه تحلیلی تکرار همان محتوا و لحن و رویکرد سودمند محسوب میشود؟
🔹 آیا ایران فقط بین دو گزینهٔ تسلیم و جنگ مخیر است؟ آیا گزینهٔ سومی که میتواند طراحی و خلق شود، نباید در متن توضیح داده شود؟ فرض کنیم ایران حتی به سبک جولانی یکسره تسلیم شود، آیا همانطور که نتانیاهو به قوای دفاعی سوریه، آنهم حین مذاکرات جولانی با نتانیاهو و علیرغم حمایت ترامپ از او، حمله کرد، به بهانهٔ دیگری به ایران حملهٔ نظامی یا اقتصادی نخواهد شد؟
🔹 چرا بعد از حملهٔ دو قدرت اتمی به ایران و در کنار تاکید بهجا بر ضرورت ابتکار عمل دیپلماتیک و ذینفعسازی اقتصادیِ همسایگان و قدرتهای جهانی در رشد و امنیت ایران و افزایش رضایت عمومی و همبستگی ملی، در متن بیانیه تاکیدی بر ضرورت تقویت قوای نظامی و دفاعی ایران نمیشود؟ آیا تصویر نویسندگان از اقتضائات امنیت ملی ایران در این منطقه و جهان زیاده سادهانگارانه و عقبمانده از زمان نیست؟
🔹 چرا یازده پیشنهاد متن شامل لوازم افزایش تابآوری اقتصادی محرومترین شهروندان ایران - مهمترین قربانیان جنگ - نمیشود و صرفا رضایت طبقه متوسط و فرادستان اقتصادی را هدف میگیرد؟
🔹 در متن، نظام به ترک «تخاصم خارجی» دعوت شده است. آیا «تنشزا» و مخاصمهجو ایران است که در حال مذاکره با آمریکا بود یا نتانیاهو و ترامپ که به ایران حملهٔ تجاوزکارانه کردند؟
🔹 به فرض پذیرشِ مخاصمهجویی ایران، آیا ترک تخاصم و ترک زبانِ سیاستِ ستیز و تقویت توافقگرایی فقط در برابر ترامپ مطلوب است و در سیاست داخلی عبور از قطبیسازی و زبانِ ستیز و تقویت توافقگرایی و توافقسازیِ حل مسالهای مطلوب نیست؟
🔹 آیا اینکه پیام اخیر حسن روحانی و مقالات جدید جواد ظریف و مواضع اخیر علی لاریجانی و زبان تعدادی از اعضای کابینه به نسبت این بیانیه موثرتر و راهگشاتر بودهاند از جمله به خاطر لحن و زبان مناسبتر و توازن محتوایشان نیست؟
🔹 آنچه در بیانیه به عنوان نقشهٔ راه ذکر شده در واقع لیست اهداف و آرزوهای جبهه نیست؟ آیا نیروی سیاسی مصلح نباید از لیست کردن اهداف فراتر برود و زبان و مسیر متناسب با تحققشان و گشایشگری عملی را برگزیند؟ اگر نقشهٔ راهِ ممکن و متناسب با ظرفیتها بود، آیا نباید در موارد متعددی که در سالهای قبل تقریبا بدون تفاوت در محتوا و زبان لیست شده بودند محقق میشدند؟ اگر از دو موردی که علاوه بر «امکان» در «مطلوبیت»شان هم تردید هست بگذریم، گامهای غیرآرزواندیشانه و برنامهٔ جبهه برای تحقق این اهداف چیست؟
🔹 آیا شرایط پرمخاطرهٔ ایران و مسائل انباشتهٔ کشور نمیطلبد که جبههٔ اصلاحات با بازاندیشی راهبردی، رقبای سیاسیاش را بخشی از راه حل کند (و نه صرفا بخشی از مساله) و با روش و زبانی سیاست بورزد که بتواند به جای قطبیسازی، توافقهای راهگشا بسازد و کارگزار اصلاح عملی شود (به جای صرفِ طلبِ اهداف رادیکال) و در نظر رقبایش هم اصلاحگران بخشی از راه حل شوند و نه بخشی از مساله؟
@jalaeipour
👍80👎10❤7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ | #ویژه
روشنفکریِ کور، سنت فرهنگی نیرومند بومی را نمیبیند....!
⚠️تماشای این کلیپ الزامیست.
🌱فکرت| گفتوگویی برای ساخت فردا
🔅@fekratmedia🔅
روشنفکریِ کور، سنت فرهنگی نیرومند بومی را نمیبیند....!
⚠️تماشای این کلیپ الزامیست.
🌱فکرت| گفتوگویی برای ساخت فردا
🔅@fekratmedia🔅
👍39❤5👎4
Forwarded from سامیار رستمی
یکی از دردهای بزرگی که از ناحیهٔ بسیاری از روشنفکرانِ جامعهٔ معاصر ایران تا به حال بسیار مرا آزرده است و کماکان حتی بیش از گذشته می آزارد نه تنها نوع و جنس بلکه بیشتر، عمق و افق نگاهشان به مقوله منافع ملی است.
متأسفانه گمان میکنم همچنانکه در بعد و سطح فردی، عمق و افق نگاه ما به منافعِ شخصیِ خویش بسیار گذرا و مقطعی است، عمده روشنفکران ما نیز به تبعیت از عامه مردم درک و فهمشان از مقولهٔ منافع ملی بسیار سطحی و گذرا بوده و هست.
آنها نیز چون توده مردم به دنبال آنند به هر بها و قیمتی که شده جامعه فعلی ایران این چند صباح باقی مانده از عمر و فرصت خویش را چون حاشیه نشینان خلیج فارس به کامیابی بگذرانند تا اینکه برای بهره مندی های بیشتر توأم با عزت و سربلندیِ خود و فرزندانشان در برابر زیاده خواهی های نظام سلطه شجاعانه بایستند و مقاومت کنند.
متأسفانه گمان میکنم همچنانکه در بعد و سطح فردی، عمق و افق نگاه ما به منافعِ شخصیِ خویش بسیار گذرا و مقطعی است، عمده روشنفکران ما نیز به تبعیت از عامه مردم درک و فهمشان از مقولهٔ منافع ملی بسیار سطحی و گذرا بوده و هست.
آنها نیز چون توده مردم به دنبال آنند به هر بها و قیمتی که شده جامعه فعلی ایران این چند صباح باقی مانده از عمر و فرصت خویش را چون حاشیه نشینان خلیج فارس به کامیابی بگذرانند تا اینکه برای بهره مندی های بیشتر توأم با عزت و سربلندیِ خود و فرزندانشان در برابر زیاده خواهی های نظام سلطه شجاعانه بایستند و مقاومت کنند.
👍28👎12❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 حمله سنگین و بیسابقه رئیس دفتر فرح دیبا به رضا پهلوی: او هنوز دو دوتا چهارتای مشکلات ایران را بلد نیست، بعد ادعای انتقال قدرت دارد!
🔺فاند گرفتن تنها هنر این جماعت است؛ "آزادی ایران" برایشان فقط یک دکان است.
🔺تمام فکر و ذکرش پر کردن جیب خودش است؛ با ملاقات چند نماینده بیارزش اروپا در اتاقهای اجارهای میخواهد مردم ایران را فریب دهد!
✨پارسینTV را به اشتراک بگذارید📲
🆔 @parsintv
🔺فاند گرفتن تنها هنر این جماعت است؛ "آزادی ایران" برایشان فقط یک دکان است.
🔺تمام فکر و ذکرش پر کردن جیب خودش است؛ با ملاقات چند نماینده بیارزش اروپا در اتاقهای اجارهای میخواهد مردم ایران را فریب دهد!
✨پارسینTV را به اشتراک بگذارید📲
🆔 @parsintv
👍29❤3👎1
🔴بیانیههای درختی یا مصالحههای ریزوماتیک!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعهشناس)
♦️براستی وضع کشور چه سازوکاری را طلب می کند؛ به نظر نمی رسد شرایط کشور نیازمند توضیحی اضافی برای نیروهای حاضر در صحنه باشد؛ لذا برای پرهیز از عبارات دشمنشاد، درک شرایط را به بصیرت و خودآگاهی خود کنشگران واگذار میکنم؛ و لب لباب ملاحظات خویش را در این جستار تقدیم همه ی فعالان و کنشگران سیاسی از هر جناح و گرایشی می دارم.
♦️در تفکر ژیل دلوز، «درخت» و «ریزوم» دو مفهوم متضاد هستند که به دو نوع تفکر و سازماندهی دانش اشاره دارند. درخت نماد تفکر خطی، سلسله مراتبی و عمودی است که در آن ایدهها از یک ریشه اصلی منشعب میشوند و به سمت بالا و بیرون گسترش مییابند. در مقابل، ریزوم نماد تفکر غیرخطی، چندوجهی و افقی است که در آن ایدهها به صورت شبکهای به هم متصل هستند و میتوانند در هر جهتی گسترش یابند، بدون اینکه سلسله مراتب یا مرکز مشخصی داشته باشند.
♦️صدور بیانیههای درختی که ساختاری عمودی، سلسلهمراتبی و جمعناپذیر دارند و وادار کردن جریانات به تقابل و موضعگیری و حتی جهت پرهیز از اشراف دشمن به صفبندیها و مواضع جناحهای مختلف و برای اجتناب از دامن زدن به چندپارگی و تشتت آرا در میان آحاد مردم -پس از همبستگی نسبی حاصل از جنگ ۱۲ روزه و در زمانهی نگرانی از تهدیدات پیشرو- هر چند از سر احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت جامعه صادر و گسیل شوند؛ در این بحبوحهی خطیر به بسیار بعید به نظر می رسد که اهداف و نتایج مطلوبی در پی داشته باشد.
♦️ما ساکنان این کشتی؛ در خوب و بد حوادث و ابتلائات بی تردید همسرنوشتیم؛ فلذا چه برای حفظ منافع ملی که اولویت همهی ما باید باشد و چه حتی برای حفظ مصالح فردی و جناحی، ناگزیر از درک شرایط کشور و اتخاذ رویههای درست برای نجات خود و جامعه هستیم؛ امروز روز آزمون درک الزامات "امر ملی" در میان ایرانیان است؛ آیا ما به بلوغ لازم برای درک الزامات تمامیت ارضی و امنیت ملی هستیم؛ مقولاتی که بی هیچ تردیدی پیش شرط هر نوع توسعهطلبی و دموکراسی خواهی برای ایرانیان است.
♦️امروز مصالحه جویی های افقی و ریزوماتیک، میان جناحها ضرورت دارد اجماعسازی در راستای تصمیمات سخت ملی در جهت تقویت ساختارهای سیاسی در این شرایط خطیر؛ ضرورتیست که هم بایستی از جانب جناحهای مختلف درک شود و هم از جانب حاکمیت. لذا درهای پستوها را به روی هم بگشاییم و تصویری از آینده برای جامعه پیشنهاد بکنیم که برای ایشان خبر از تجدیدنظرهای راهگشا و تضمین کننده داشته باشد و نه خدای ناکرده نشان از دعواهای سیاسی بر سر ارث و میراث و غنایم؛ میتوانیم و باید به درک متقابل برسیم و اگر نه همه با هم میبازیم!
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان، خبری نیست که نیست
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعهشناس)
♦️براستی وضع کشور چه سازوکاری را طلب می کند؛ به نظر نمی رسد شرایط کشور نیازمند توضیحی اضافی برای نیروهای حاضر در صحنه باشد؛ لذا برای پرهیز از عبارات دشمنشاد، درک شرایط را به بصیرت و خودآگاهی خود کنشگران واگذار میکنم؛ و لب لباب ملاحظات خویش را در این جستار تقدیم همه ی فعالان و کنشگران سیاسی از هر جناح و گرایشی می دارم.
♦️در تفکر ژیل دلوز، «درخت» و «ریزوم» دو مفهوم متضاد هستند که به دو نوع تفکر و سازماندهی دانش اشاره دارند. درخت نماد تفکر خطی، سلسله مراتبی و عمودی است که در آن ایدهها از یک ریشه اصلی منشعب میشوند و به سمت بالا و بیرون گسترش مییابند. در مقابل، ریزوم نماد تفکر غیرخطی، چندوجهی و افقی است که در آن ایدهها به صورت شبکهای به هم متصل هستند و میتوانند در هر جهتی گسترش یابند، بدون اینکه سلسله مراتب یا مرکز مشخصی داشته باشند.
♦️صدور بیانیههای درختی که ساختاری عمودی، سلسلهمراتبی و جمعناپذیر دارند و وادار کردن جریانات به تقابل و موضعگیری و حتی جهت پرهیز از اشراف دشمن به صفبندیها و مواضع جناحهای مختلف و برای اجتناب از دامن زدن به چندپارگی و تشتت آرا در میان آحاد مردم -پس از همبستگی نسبی حاصل از جنگ ۱۲ روزه و در زمانهی نگرانی از تهدیدات پیشرو- هر چند از سر احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت جامعه صادر و گسیل شوند؛ در این بحبوحهی خطیر به بسیار بعید به نظر می رسد که اهداف و نتایج مطلوبی در پی داشته باشد.
♦️ما ساکنان این کشتی؛ در خوب و بد حوادث و ابتلائات بی تردید همسرنوشتیم؛ فلذا چه برای حفظ منافع ملی که اولویت همهی ما باید باشد و چه حتی برای حفظ مصالح فردی و جناحی، ناگزیر از درک شرایط کشور و اتخاذ رویههای درست برای نجات خود و جامعه هستیم؛ امروز روز آزمون درک الزامات "امر ملی" در میان ایرانیان است؛ آیا ما به بلوغ لازم برای درک الزامات تمامیت ارضی و امنیت ملی هستیم؛ مقولاتی که بی هیچ تردیدی پیش شرط هر نوع توسعهطلبی و دموکراسی خواهی برای ایرانیان است.
♦️امروز مصالحه جویی های افقی و ریزوماتیک، میان جناحها ضرورت دارد اجماعسازی در راستای تصمیمات سخت ملی در جهت تقویت ساختارهای سیاسی در این شرایط خطیر؛ ضرورتیست که هم بایستی از جانب جناحهای مختلف درک شود و هم از جانب حاکمیت. لذا درهای پستوها را به روی هم بگشاییم و تصویری از آینده برای جامعه پیشنهاد بکنیم که برای ایشان خبر از تجدیدنظرهای راهگشا و تضمین کننده داشته باشد و نه خدای ناکرده نشان از دعواهای سیاسی بر سر ارث و میراث و غنایم؛ میتوانیم و باید به درک متقابل برسیم و اگر نه همه با هم میبازیم!
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان، خبری نیست که نیست
👍18❤2
ود:
---
## فردید، حساسیت متن و خطای منبعگریزیِ علمی
جناب آقای محدثی،
نقد علمی نه با اتهامزنی به منتقد آغاز میشود و نه با کفبینیِ متنی که خوانده نشده. اگر قرار است از فردید سخن بگویید، پیش از هرچیز باید به دیدار خود آثارش بروید؛ شاید آنگاه دریابید که «دیدارشناسی» او، نه برچسبی برای پوسترهای ایدئولوژیک، بلکه تلاشی برای صورتبندی بومی در برابر چهارصد سال دیدارشناسی غربی است.
از منظر پژوهش علمی، انتساب یک گزاره دستکم سه شرط دارد:
۱. سند معتبر — منبع روشن، قابلارجاع و دارای اعتبار علمی.
۲. صحت نقل قول — بیان عین عبارت ثبتشده، بیافزودن یا کاستن.
۳. احراز انتساب — اطمینان از اینکه سخن، مستقیماً از خود گوینده است.
اینکه شما بدون تأمین این شروط و صرفاً بر اساس شنیدهها یا فضای عمومی، فردید را «ایدئولوگ انقلاب اسلامی» بخوانید، نه تنها بر امانت علمی خدشه میاندازد، بلکه با افزودن این استناد، کار را خرابتر کرده است؛ گویی نمیدانید ـ یا نمیخواهید بپذیرید ـ که «ایدئولوگ» و «رهبر سیاسی» با «پروژه فلسفی–معرفتی» دو مقوله متفاوتاند. این خلط، همان خطای بزرگی است که با چند جمله ژورنالیستی و ماستمالی مفهومی نمیتوان پنهانش کرد.
بگذریم که اظهر من الشمس است که «ایدئولوگ» صرفاً تعریف و جایگاهش در رهبری سیاسی معنا دارد؛ حال آنکه فردید، فارغ از هر نقد و ستایشی، در سپهر یک پروژهٔ فلسفی–معرفتی قرار میگیرد، نه در مقام رهبری سیاسی. از یک استاد دانشگاه علوم اجتماعی انتظار میرود که به این تفاوت بدیهی واقف باشد، نه آنکه این خطا را یا از سر بیدقتی مرتکب شود، یا با همسانسازی مغالطهآمیز و نمونهای روشن از *Red Herring* (مغالطهٔ انحرافی / پرت کردن حواس)، موضوع را به عرصهای دیگر بکشانَد تا ظاهراً معتبر جلوه کند.
دوم آنکه خودِ استناد شما به این نکته که فردید بهدلیل وسواس و حساسیت فلسفی–متنی از انتشار نوشتههایش خودداری میکرد، در واقع مهر تأییدی است بر اینکه او به دقیقبودن و گنجاندن دیدگاهش در کلمات وسواس داشت. در فلسفه، «متن» بنیادیترین ابزار کار است؛ حتی در ترجمه، متن اصلی و ترجمه در کنار یکدیگر عرضه میشوند، و اگر از طریق زبان واسطه یا متن غیرمستقیم باشد، هر سه نسخه ارائه میشود. این اصل برای کسی که حتی آشنایی مقدماتی با فلسفه دارد، روشن و بینیاز از توضیح است. بنابراین حساسیت فردید ـ که خود به آن اشاره کردهاید ـ دقیقاً بیان ضرورتِ تصریح به *دست دوم بودن* منبع را نشان میدهد، نه نادیده گرفتنش را.
در کار علمی، حتی اگر ناگزیر از استفادهٔ منبع درجهدو باشید، مجاز نیستید واسطه بودن آن را پنهان کنید. این انتخاب سبکی نیست؛ ضرورت روششناختی است. نادیدهگرفتن این اصل، کار را از مسیر پژوهش آکادمیک به جادهٔ ژورنالیسم میاندازد.
و در پایان، تنها یک طعنه برای ذوق خواننده میماند:
> از همه عجیبتر و البته بسی…
> خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی.
---
نویسنده: مهرداد کاشانی
---
---
## فردید، حساسیت متن و خطای منبعگریزیِ علمی
جناب آقای محدثی،
نقد علمی نه با اتهامزنی به منتقد آغاز میشود و نه با کفبینیِ متنی که خوانده نشده. اگر قرار است از فردید سخن بگویید، پیش از هرچیز باید به دیدار خود آثارش بروید؛ شاید آنگاه دریابید که «دیدارشناسی» او، نه برچسبی برای پوسترهای ایدئولوژیک، بلکه تلاشی برای صورتبندی بومی در برابر چهارصد سال دیدارشناسی غربی است.
از منظر پژوهش علمی، انتساب یک گزاره دستکم سه شرط دارد:
۱. سند معتبر — منبع روشن، قابلارجاع و دارای اعتبار علمی.
۲. صحت نقل قول — بیان عین عبارت ثبتشده، بیافزودن یا کاستن.
۳. احراز انتساب — اطمینان از اینکه سخن، مستقیماً از خود گوینده است.
اینکه شما بدون تأمین این شروط و صرفاً بر اساس شنیدهها یا فضای عمومی، فردید را «ایدئولوگ انقلاب اسلامی» بخوانید، نه تنها بر امانت علمی خدشه میاندازد، بلکه با افزودن این استناد، کار را خرابتر کرده است؛ گویی نمیدانید ـ یا نمیخواهید بپذیرید ـ که «ایدئولوگ» و «رهبر سیاسی» با «پروژه فلسفی–معرفتی» دو مقوله متفاوتاند. این خلط، همان خطای بزرگی است که با چند جمله ژورنالیستی و ماستمالی مفهومی نمیتوان پنهانش کرد.
بگذریم که اظهر من الشمس است که «ایدئولوگ» صرفاً تعریف و جایگاهش در رهبری سیاسی معنا دارد؛ حال آنکه فردید، فارغ از هر نقد و ستایشی، در سپهر یک پروژهٔ فلسفی–معرفتی قرار میگیرد، نه در مقام رهبری سیاسی. از یک استاد دانشگاه علوم اجتماعی انتظار میرود که به این تفاوت بدیهی واقف باشد، نه آنکه این خطا را یا از سر بیدقتی مرتکب شود، یا با همسانسازی مغالطهآمیز و نمونهای روشن از *Red Herring* (مغالطهٔ انحرافی / پرت کردن حواس)، موضوع را به عرصهای دیگر بکشانَد تا ظاهراً معتبر جلوه کند.
دوم آنکه خودِ استناد شما به این نکته که فردید بهدلیل وسواس و حساسیت فلسفی–متنی از انتشار نوشتههایش خودداری میکرد، در واقع مهر تأییدی است بر اینکه او به دقیقبودن و گنجاندن دیدگاهش در کلمات وسواس داشت. در فلسفه، «متن» بنیادیترین ابزار کار است؛ حتی در ترجمه، متن اصلی و ترجمه در کنار یکدیگر عرضه میشوند، و اگر از طریق زبان واسطه یا متن غیرمستقیم باشد، هر سه نسخه ارائه میشود. این اصل برای کسی که حتی آشنایی مقدماتی با فلسفه دارد، روشن و بینیاز از توضیح است. بنابراین حساسیت فردید ـ که خود به آن اشاره کردهاید ـ دقیقاً بیان ضرورتِ تصریح به *دست دوم بودن* منبع را نشان میدهد، نه نادیده گرفتنش را.
در کار علمی، حتی اگر ناگزیر از استفادهٔ منبع درجهدو باشید، مجاز نیستید واسطه بودن آن را پنهان کنید. این انتخاب سبکی نیست؛ ضرورت روششناختی است. نادیدهگرفتن این اصل، کار را از مسیر پژوهش آکادمیک به جادهٔ ژورنالیسم میاندازد.
و در پایان، تنها یک طعنه برای ذوق خواننده میماند:
> از همه عجیبتر و البته بسی…
> خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی.
---
نویسنده: مهرداد کاشانی
---
👍24❤4👎4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
واکنش به بیانیهی جبهه اصلاحات
🔸 تناسبی با زمان و شرایط ندارد.
🔸 بمنزلهی خودکشی سیاسی و مرگ جریان اصلاحطلب رادیکال ایران است.
🔸 روایت یأس و شکست است.
🔸درگیر رمانتیسیسم و انتزاعیاندیشی است.
🔸 تناسبی با زمان و شرایط ندارد.
🔸 بمنزلهی خودکشی سیاسی و مرگ جریان اصلاحطلب رادیکال ایران است.
🔸 روایت یأس و شکست است.
🔸درگیر رمانتیسیسم و انتزاعیاندیشی است.
👍62👎16❤10
۱
#برگه_شوندان
🔸درباره داریوش شایگان
(اسکیزوفرنی فرهنگی یا بازی در ساحات تجربه های ناهمگون)
✍#علی_پیرنهاد
بنظرم "اسکیزوفرنی فرهنگی" نمیتواند عبارت مناسبی برای بیان آن معنایی باشد که شایگان در زیست وجودی/فلسفی خود بدنبال آن بود ،
ازینرو شایسته است ترکیب رساتری برای توصیف این چندپاره گی های زیستی/وجودی بیابیم ...
کند وکاو در هر عرصه ای از وجود ، نیازمند بکارگیری امکانات و قواعد بازی خاص خودش است ، همان طور که اگر شما به دریا میروید و قصد شنا کردن در دریا را دارید در ابتدا باید فنون شناگری را بیاموزید و لوازم مختص به همان عرصه را فراهم کنید یا زمانی که به کوه میروید و قصد پیمایش کوه و صعود از آن را دارید می بایست قواعد بازی همان عرصه را فرا گرفته و امکانات و لوازم آنرا مهیا کنید ، در درون آدمی هم عرصه های جستجوی گری و مهم تر از آن ؛ عرصه های تجربه متفاوت است ...
بستر بازی این وادی های ناهمگون ِ زیستی از یک جنس نیست ...
مطمئنا اگر کسی با فراهم کردن الزامات و امکانات یک عرصه به سراغ تجربه ی ساحت های دیگری از وجود برود، نه تنها دست خالی بر خواهد گشت بلکه اساسا از درک بنیان های آنتولوژیک آن ساحت ها عاجز مانده و به انکار آن تن در خواهد داد ...
عرصه های جستجوگری حقیقت در وجود انسانی از یک جنس نیستند ...
عرصه ی بازی رویا ، دین، عرفان واسطوره در بیرون از ساحت سوبژکتیویسم قرار می گیرد و ازینرو بسیار متفاوت است با عرصه ی معرفت شناختی علم و فلسفه ای که در ساحت و بستر سوبژکتیویسم بازی می شود ...
این ساحت ها به شکلی پارادوکسیکال حتی در یک فرد انسانی می توانند در مقابل یکدیگر قرار بگیرند اما از سوی دیگر باید گفت این تناقض ها رهزن اند و فریب آمیز ...
بنظرم اینگونه نیست که این عرصه ها در مقابل یکدیگر و در نفی دائمی باشند ...
بلکه میتوانند در شکل دادن به ساختارهایی یگانه بخش_ با پذیرش قواعد بازیهای ناهمگون_ مکمل یکدیگر قرار گرفته و در نهانی ترین اتصالات آنتولوژیک و در اعماق ضمیر انسانی در آشتی بسر ببرند ...
ما نمیتوانیم تناقضات معرفت شناختی در ساحت سوبژکتیویسم را ملاک نهایی قضاوت خود در آشتی ناپذیری بنیان های آنتولوژیک ساحت های گوناگون وجودی قرار دهیم ...
امرواقع و امر فراواقع در اعماق ضمیر ما در ارتباطی نهانی با یکدیگرند و آنچه ازین ارتباط در نهانخانه ی وجود می گذرد چیزی نیست که در یک قاعده ی بازی معرفت شناختی به چنگ آید ...
بلکه برعکس ؛ هر قاعده ی معرفت شناختی پیش از آنکه به عرصه ی تفکر قدم نهد از بطن تجربه ای شکل گرفته که در لایه های عمیق تری از وجود رخ داده است ...
دو زیست بودن به این معنا درست است و نمی تواند اختلال محسوب شود ...
شما نمیتوانید همزمان در دو وادی کوه و دریا گذر کنید ...
زمانی که در کوه هستید درون یک پارادایمی از تجربه قرار می گیرید ، وقتی درون دریا هستید میتوانید خاطره کوهنوردی( تاویل) را حفظ کنید اما نمیتوانید آنرا تجربه کنید.
_و این تاویل از آنجا که درون ذهنیت سوژه ی شناسا شکل می گیرد، زبانمند و تاریخی است و به همان اندازه که قابلیت تایید دارد میتواند مورد نفی هم واقع شود ؛ درون دورهای هرمنوتیک تاریخی بی پایان که با مدرنیته تحقق یافته است اما با لحاظ این نکته مهم که ضرورت پذیرش این هرمنوتیک تاریخی تنها درون ساحت سوبژکتیویسم مصداق می یابد و در بیرون از خودش الزامی ندارد. _
این نشان از یک نوع اسکیزوفرنی یا اختلال در آدمی نیست بلکه این نوعی محدودیت است که به ما اجازه نمی دهد همزمان در وادی های ناهمگون بسر ببریم ...
#داریوش_شایگان نمونه ی روشنفکری بود که تجربه گر وادهای های ناهمگون بود اما بخوبی میدانست که عرصه ی سوبژکتیویسم چه ویژگی هایی دارد و این اشتباهی مهلک است اگر آنرا وارد تجربه وادی رویا و اسطوره کنیم ...
بعضی روشنفکران خواستند این وادی ها را به هم بیامیزند و یک کاسه کنند مثل #احمد_فردید اما موفق نشدند چون این وادی ها همچون آب و روغن ممکن است کنار یکدیگر قرار بگیرند اما قادر نیستند درون هم نفوذ کنند ...
روشنفکرانی دیگر به این نتیجه رسیدند که باید یک وادی را انتخاب کنند و در آن سکنی گزینند مثل #حسین_نصر که نگاه اش به سنت بود یا روشنفکرانی دیگر که نگاه شان تنها به عقلانیت مدرن است ...
بین نصر و شایگان فاصله ی زیادی وجود دارد نصر نگاه اش به سنت است اما زاویه ی نگاه شایگان همزمان در دو جهت است سنت و مدرنیته ...
یعنی یک آدم تمام عیار و به معنای واقعی مدرن و در عین حال انسانی تجربه گر در سیر و سلوک معنوی در درون...
اما داریوش شایگان خودش صادقانه اعلام کرد که راه حلی ندارد برای ایجاد ساختاری که یگانه بخش باشد و بتواند این وادی های ناهمگون را _ نه اینکه به ترکیبی معرفت شناختی برساند بلکه_ در کنار یکدیگر قرار دهد ...
ادامه🔻
@naghedChannel
https://www.group-telegram.com/shavandanpage
#برگه_شوندان
🔸درباره داریوش شایگان
(اسکیزوفرنی فرهنگی یا بازی در ساحات تجربه های ناهمگون)
✍#علی_پیرنهاد
بنظرم "اسکیزوفرنی فرهنگی" نمیتواند عبارت مناسبی برای بیان آن معنایی باشد که شایگان در زیست وجودی/فلسفی خود بدنبال آن بود ،
ازینرو شایسته است ترکیب رساتری برای توصیف این چندپاره گی های زیستی/وجودی بیابیم ...
کند وکاو در هر عرصه ای از وجود ، نیازمند بکارگیری امکانات و قواعد بازی خاص خودش است ، همان طور که اگر شما به دریا میروید و قصد شنا کردن در دریا را دارید در ابتدا باید فنون شناگری را بیاموزید و لوازم مختص به همان عرصه را فراهم کنید یا زمانی که به کوه میروید و قصد پیمایش کوه و صعود از آن را دارید می بایست قواعد بازی همان عرصه را فرا گرفته و امکانات و لوازم آنرا مهیا کنید ، در درون آدمی هم عرصه های جستجوی گری و مهم تر از آن ؛ عرصه های تجربه متفاوت است ...
بستر بازی این وادی های ناهمگون ِ زیستی از یک جنس نیست ...
مطمئنا اگر کسی با فراهم کردن الزامات و امکانات یک عرصه به سراغ تجربه ی ساحت های دیگری از وجود برود، نه تنها دست خالی بر خواهد گشت بلکه اساسا از درک بنیان های آنتولوژیک آن ساحت ها عاجز مانده و به انکار آن تن در خواهد داد ...
عرصه های جستجوگری حقیقت در وجود انسانی از یک جنس نیستند ...
عرصه ی بازی رویا ، دین، عرفان واسطوره در بیرون از ساحت سوبژکتیویسم قرار می گیرد و ازینرو بسیار متفاوت است با عرصه ی معرفت شناختی علم و فلسفه ای که در ساحت و بستر سوبژکتیویسم بازی می شود ...
این ساحت ها به شکلی پارادوکسیکال حتی در یک فرد انسانی می توانند در مقابل یکدیگر قرار بگیرند اما از سوی دیگر باید گفت این تناقض ها رهزن اند و فریب آمیز ...
بنظرم اینگونه نیست که این عرصه ها در مقابل یکدیگر و در نفی دائمی باشند ...
بلکه میتوانند در شکل دادن به ساختارهایی یگانه بخش_ با پذیرش قواعد بازیهای ناهمگون_ مکمل یکدیگر قرار گرفته و در نهانی ترین اتصالات آنتولوژیک و در اعماق ضمیر انسانی در آشتی بسر ببرند ...
ما نمیتوانیم تناقضات معرفت شناختی در ساحت سوبژکتیویسم را ملاک نهایی قضاوت خود در آشتی ناپذیری بنیان های آنتولوژیک ساحت های گوناگون وجودی قرار دهیم ...
امرواقع و امر فراواقع در اعماق ضمیر ما در ارتباطی نهانی با یکدیگرند و آنچه ازین ارتباط در نهانخانه ی وجود می گذرد چیزی نیست که در یک قاعده ی بازی معرفت شناختی به چنگ آید ...
بلکه برعکس ؛ هر قاعده ی معرفت شناختی پیش از آنکه به عرصه ی تفکر قدم نهد از بطن تجربه ای شکل گرفته که در لایه های عمیق تری از وجود رخ داده است ...
دو زیست بودن به این معنا درست است و نمی تواند اختلال محسوب شود ...
شما نمیتوانید همزمان در دو وادی کوه و دریا گذر کنید ...
زمانی که در کوه هستید درون یک پارادایمی از تجربه قرار می گیرید ، وقتی درون دریا هستید میتوانید خاطره کوهنوردی( تاویل) را حفظ کنید اما نمیتوانید آنرا تجربه کنید.
_و این تاویل از آنجا که درون ذهنیت سوژه ی شناسا شکل می گیرد، زبانمند و تاریخی است و به همان اندازه که قابلیت تایید دارد میتواند مورد نفی هم واقع شود ؛ درون دورهای هرمنوتیک تاریخی بی پایان که با مدرنیته تحقق یافته است اما با لحاظ این نکته مهم که ضرورت پذیرش این هرمنوتیک تاریخی تنها درون ساحت سوبژکتیویسم مصداق می یابد و در بیرون از خودش الزامی ندارد. _
این نشان از یک نوع اسکیزوفرنی یا اختلال در آدمی نیست بلکه این نوعی محدودیت است که به ما اجازه نمی دهد همزمان در وادی های ناهمگون بسر ببریم ...
#داریوش_شایگان نمونه ی روشنفکری بود که تجربه گر وادهای های ناهمگون بود اما بخوبی میدانست که عرصه ی سوبژکتیویسم چه ویژگی هایی دارد و این اشتباهی مهلک است اگر آنرا وارد تجربه وادی رویا و اسطوره کنیم ...
بعضی روشنفکران خواستند این وادی ها را به هم بیامیزند و یک کاسه کنند مثل #احمد_فردید اما موفق نشدند چون این وادی ها همچون آب و روغن ممکن است کنار یکدیگر قرار بگیرند اما قادر نیستند درون هم نفوذ کنند ...
روشنفکرانی دیگر به این نتیجه رسیدند که باید یک وادی را انتخاب کنند و در آن سکنی گزینند مثل #حسین_نصر که نگاه اش به سنت بود یا روشنفکرانی دیگر که نگاه شان تنها به عقلانیت مدرن است ...
بین نصر و شایگان فاصله ی زیادی وجود دارد نصر نگاه اش به سنت است اما زاویه ی نگاه شایگان همزمان در دو جهت است سنت و مدرنیته ...
یعنی یک آدم تمام عیار و به معنای واقعی مدرن و در عین حال انسانی تجربه گر در سیر و سلوک معنوی در درون...
اما داریوش شایگان خودش صادقانه اعلام کرد که راه حلی ندارد برای ایجاد ساختاری که یگانه بخش باشد و بتواند این وادی های ناهمگون را _ نه اینکه به ترکیبی معرفت شناختی برساند بلکه_ در کنار یکدیگر قرار دهد ...
ادامه🔻
@naghedChannel
https://www.group-telegram.com/shavandanpage
Telegram
برگه تخصصی ادبیات و فلسفه شوَندان
این برگه جویای دگرگونی در نگاه به خود است از مسیرهای نامعمول ادبیات، فلسفه و هنر ، محملی برای ارائه ی ایده های نو و خلاقیت های تازه.
👍4❤1
🔴 ویدیو مربوط به قبل از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه است اما موضوعیت ایجابیاش در اکنون مان همچنان پابرجاست 🔽
تکرار و دامن زدن مداوم به دوگانه هایی اعم از مذاکره یا مقاومت، تسلیم یا ایستادگی و... برای هدر رفت وقت و انرژی و از آن مهم تر، پنهان سازی راه حل های میانه گرایی است که گره های به ظاهر کورِ نابسامانی های ما را باز میکنند. با تلقین و پمپاژ دائم این دوگانه ها به ذهن مخاطب، راه حل های دیگر از نظرها پنهان میشوند. علاوه بر پنهان کردن خود راه حل ها، پنهان کردن تاثیر یا تحریف تبعات اجرای راه حل ها هم در دستور کارست و این نکتهی دوم شگرف نیز به مانند اولی، توسط بلندگوهای آنانیکه منافعشان در گم کردن نخ تسبیح توسط توده هاست، از اذهان مشغول و خستهی عامه مردم، مخفی نگه داشته میشود.
راه حل هایی که در صورت اجرای اصولی آنها، اثری مرکب و تصاعدی بر حل مشکلات مردم — هم از حیث کمی هم کیفی — خواهند داشت. یعنی همانطور که استاد فرشاد مؤمنی در این کلیپ توضیح میدهند، یک موضوع ساده مانند مهار و مقابله با سیاست های تورم زا و تعیین دستمزد بر مبنای آن، بدلیل ساختاری که نهادها و مدارهای متداخل قدرت دارند، توآمان و در برخی موارد [مانند تاثیر روانی اقدامات] اثری زود بازده روی وجوه مختلفی از متغیرها و رفتارها خواهند گذاشت که فقط اقتصادی نیستند...
در واقع طرح سیاسی، تبلیغاتی، نظامی و رسانه ای، برای تحریف ذهن و ساختار ادراک و شناخت، یکی به مدد همین دوگانه سازی ها کانالیزه میشود — دوگانه سازی هایی که اتفاقا کاذب نیستند، بلکه نقطه قوت و کاربرد شوم شان در اینست که از قضا هر یک بخشی از واقعیت را نمایان میکنند اما بدبختی اينجاست که فقط بخشی! — و طریق دوم که در ترکیب ضمنی با گام اول القا میشود، اینست که وضعیت دیروز و امروز ایران و گزینه های نجات بخشی را که برای آینده ما برساخت میکنند، از سناریوهای خوشایند قدرت های خارجی و منافع بلند مدت منطقه ای آنها، جدا می انگارند؛ یعنی میگویند فقط و فقط"از ما و بی عرضگی ماست که بر ماست نه اینکه از طرح های بلند مدت قدرت ها در نظم بین المللی ای که ضرورت استمرارش در نابرابری ثروت و قدرت بین مناطق مختلف است"
هر جا قطبی سازی و دوگانه سازی های آشتی ناپذیر دیدیم — که حامل مغالطه خطرناک یا این یا آن هستند — و با سیاه و سفید سازی وضعیت و نوع مواجهه با آن، از پدیدارشناسی به یک جانبه گرایی رهنمون شده و راه های سوم و بینابینی که اجماع ساز و همبسته کننده اند را اساسا و تماما نفی میکنند، باید دانست که هر آینه چنین رویکرد یا منش و منطقی، یا با نیرنگ و غرضی ناصواب همراه است یا یک خام اندیشی خانمان سوز؛ که در هر دو حالت، امر ملی نادیده گرفته خواهد شد. چرا که امر ملی در حد وسطی قرار دارد که در دوگانه سازی های کور رایج، مادیت نخواهد یافت؛ و رستگاری جمعی، جز در حد وسط یافت مینشود!
فرآیند توسعه و رفاه، با رویکرد اجماع ساز و همگرا کننده اثبات میگردد. موتور توسعه با هم افزایی روشن میشود و با تعادل و توازن به راه خود ادامه میدهد. سرلوحه قرار دادن هم افزایی نیازمند دیدن همزمانِ دو طرف و واقعیتی است که هر یک به نوعی بدان اشاره میکنند. تعادل و توازن نیز پیرو آن، با امکان بروز یافتن برای نیروهای حد وسط و گفتمان آشتی دهنده و پل زننده آنها بین دو قطب، برقرار میشود.
بنابراین اگر توسعه گرا هستیم، یا فکر میکنیم هستیم، و با این حال از بین دوگانه هایی مانند: کار - سرمایه، مرکز - پیرامون، دولت - ملت، پوزیسیون - اپوزیسیون، و.... با تضادی آغشته به ترس، خشم یا نفرت، صرفا جانب یکی را گرفته تا یقه دیگری را بچسبیم، در واقع فاتحه توسعه و رفاه را در این جغرافیا خوانده ایم. چه بدانیم یا نخواهیم که بدانیم! یک جانبه نگری و دیدن واقعیت با یک چشم، چه از سمت حاکمیت باشد چه مخالفان آن، یک قربانی بیشتر نمیگیرد و آن ایرانزمین و شکوفایی و سعادت باشندگان آنست. امر ملی، از تجمیع نظام مندِ حد وسطِ منافع و همگرایی کار راه اندازِ دو قطب مخالف دخیل در آن پدید می آید. با انکار لزوم تغییر [توسط یک طرف] و با حذف علت های برون حاکمیتی و استعماری و تاریخی وضع توسعه نیافتگی ایران [توسط طرف مقابل]؛ امر ملی در قالب برنامه ای حداقلی که راهگشا، توسعه بخش و سرنوشت ساز باشد، پدیدار نخواهد شد.
پدیدار شناسی امر ملی هم با لزوم درک تغییر رویه از سمت حاکمیت در حوزه هایی مانند مدیریت بهینه اقتصاد سیاسی و کارکردهای رواداری مدنی- سیاسی، و هم با لزوم درک نقش فعال استعمار در جلوگيری از توسعه تاریخی ایران از سمت مخالفان حاکمیت، محقق خواهد شد یا امکان و فرصت تحقق میابد. اینگونهست که وفاق ملی با همکاری اجتماعی و استقلال سیاسی، تازه میتواند بستر لازم برای روییدن امن نهال توسعه پایدار را در ایران —که نیازمند پایش و آبیاری پیوسته است— یک بار برای همیشه فراهم کند.
https://www.aparat.com/v/bqf56xp
تکرار و دامن زدن مداوم به دوگانه هایی اعم از مذاکره یا مقاومت، تسلیم یا ایستادگی و... برای هدر رفت وقت و انرژی و از آن مهم تر، پنهان سازی راه حل های میانه گرایی است که گره های به ظاهر کورِ نابسامانی های ما را باز میکنند. با تلقین و پمپاژ دائم این دوگانه ها به ذهن مخاطب، راه حل های دیگر از نظرها پنهان میشوند. علاوه بر پنهان کردن خود راه حل ها، پنهان کردن تاثیر یا تحریف تبعات اجرای راه حل ها هم در دستور کارست و این نکتهی دوم شگرف نیز به مانند اولی، توسط بلندگوهای آنانیکه منافعشان در گم کردن نخ تسبیح توسط توده هاست، از اذهان مشغول و خستهی عامه مردم، مخفی نگه داشته میشود.
راه حل هایی که در صورت اجرای اصولی آنها، اثری مرکب و تصاعدی بر حل مشکلات مردم — هم از حیث کمی هم کیفی — خواهند داشت. یعنی همانطور که استاد فرشاد مؤمنی در این کلیپ توضیح میدهند، یک موضوع ساده مانند مهار و مقابله با سیاست های تورم زا و تعیین دستمزد بر مبنای آن، بدلیل ساختاری که نهادها و مدارهای متداخل قدرت دارند، توآمان و در برخی موارد [مانند تاثیر روانی اقدامات] اثری زود بازده روی وجوه مختلفی از متغیرها و رفتارها خواهند گذاشت که فقط اقتصادی نیستند...
در واقع طرح سیاسی، تبلیغاتی، نظامی و رسانه ای، برای تحریف ذهن و ساختار ادراک و شناخت، یکی به مدد همین دوگانه سازی ها کانالیزه میشود — دوگانه سازی هایی که اتفاقا کاذب نیستند، بلکه نقطه قوت و کاربرد شوم شان در اینست که از قضا هر یک بخشی از واقعیت را نمایان میکنند اما بدبختی اينجاست که فقط بخشی! — و طریق دوم که در ترکیب ضمنی با گام اول القا میشود، اینست که وضعیت دیروز و امروز ایران و گزینه های نجات بخشی را که برای آینده ما برساخت میکنند، از سناریوهای خوشایند قدرت های خارجی و منافع بلند مدت منطقه ای آنها، جدا می انگارند؛ یعنی میگویند فقط و فقط"از ما و بی عرضگی ماست که بر ماست نه اینکه از طرح های بلند مدت قدرت ها در نظم بین المللی ای که ضرورت استمرارش در نابرابری ثروت و قدرت بین مناطق مختلف است"
هر جا قطبی سازی و دوگانه سازی های آشتی ناپذیر دیدیم — که حامل مغالطه خطرناک یا این یا آن هستند — و با سیاه و سفید سازی وضعیت و نوع مواجهه با آن، از پدیدارشناسی به یک جانبه گرایی رهنمون شده و راه های سوم و بینابینی که اجماع ساز و همبسته کننده اند را اساسا و تماما نفی میکنند، باید دانست که هر آینه چنین رویکرد یا منش و منطقی، یا با نیرنگ و غرضی ناصواب همراه است یا یک خام اندیشی خانمان سوز؛ که در هر دو حالت، امر ملی نادیده گرفته خواهد شد. چرا که امر ملی در حد وسطی قرار دارد که در دوگانه سازی های کور رایج، مادیت نخواهد یافت؛ و رستگاری جمعی، جز در حد وسط یافت مینشود!
فرآیند توسعه و رفاه، با رویکرد اجماع ساز و همگرا کننده اثبات میگردد. موتور توسعه با هم افزایی روشن میشود و با تعادل و توازن به راه خود ادامه میدهد. سرلوحه قرار دادن هم افزایی نیازمند دیدن همزمانِ دو طرف و واقعیتی است که هر یک به نوعی بدان اشاره میکنند. تعادل و توازن نیز پیرو آن، با امکان بروز یافتن برای نیروهای حد وسط و گفتمان آشتی دهنده و پل زننده آنها بین دو قطب، برقرار میشود.
بنابراین اگر توسعه گرا هستیم، یا فکر میکنیم هستیم، و با این حال از بین دوگانه هایی مانند: کار - سرمایه، مرکز - پیرامون، دولت - ملت، پوزیسیون - اپوزیسیون، و.... با تضادی آغشته به ترس، خشم یا نفرت، صرفا جانب یکی را گرفته تا یقه دیگری را بچسبیم، در واقع فاتحه توسعه و رفاه را در این جغرافیا خوانده ایم. چه بدانیم یا نخواهیم که بدانیم! یک جانبه نگری و دیدن واقعیت با یک چشم، چه از سمت حاکمیت باشد چه مخالفان آن، یک قربانی بیشتر نمیگیرد و آن ایرانزمین و شکوفایی و سعادت باشندگان آنست. امر ملی، از تجمیع نظام مندِ حد وسطِ منافع و همگرایی کار راه اندازِ دو قطب مخالف دخیل در آن پدید می آید. با انکار لزوم تغییر [توسط یک طرف] و با حذف علت های برون حاکمیتی و استعماری و تاریخی وضع توسعه نیافتگی ایران [توسط طرف مقابل]؛ امر ملی در قالب برنامه ای حداقلی که راهگشا، توسعه بخش و سرنوشت ساز باشد، پدیدار نخواهد شد.
پدیدار شناسی امر ملی هم با لزوم درک تغییر رویه از سمت حاکمیت در حوزه هایی مانند مدیریت بهینه اقتصاد سیاسی و کارکردهای رواداری مدنی- سیاسی، و هم با لزوم درک نقش فعال استعمار در جلوگيری از توسعه تاریخی ایران از سمت مخالفان حاکمیت، محقق خواهد شد یا امکان و فرصت تحقق میابد. اینگونهست که وفاق ملی با همکاری اجتماعی و استقلال سیاسی، تازه میتواند بستر لازم برای روییدن امن نهال توسعه پایدار را در ایران —که نیازمند پایش و آبیاری پیوسته است— یک بار برای همیشه فراهم کند.
https://www.aparat.com/v/bqf56xp
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
سخنان مهم دکتر فرشاد مومنی در آستانه تصمیم بزرگ جمهوری اسلامی
این ویدیو مصاحبهای است که توسط کارگاهتیوی، تنها رسانه مستقل کارگری در ایران امروز با دکتر فرشاد مومنی، استاد دانشگاه اقتصاد و از طراحان اقتصاد ایران در دوره جنگ صورت گرفته. به علت اهمیت فوقالعاده سخنان گفته شده در این مصاحبه، جدال با اخذ اجازه از کارگاهتیوی…
👍7❤3
🔴 تصویر پایانِ اروپا!
اروپای خوار و زبون
🔸ترامپ با رؤسای دول اروپایی نه مثل رهبران کشورهای متحد بلکه مثل استانداران زیردست خودش برخورد کرد.
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد🔻
@HokmranOnline
اروپای خوار و زبون
🔸ترامپ با رؤسای دول اروپایی نه مثل رهبران کشورهای متحد بلکه مثل استانداران زیردست خودش برخورد کرد.
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد🔻
@HokmranOnline
👍48👎10
بیحقیقتی و بیاخلاقی، ترومای اجتماعی شبهکنشگران سیاسی و اجتماعی ما
(توضیحاتی در خصوص مناظرۀ اینجانب با دکتر حسن محدثی در خصوص هایدگریسم اسلامی)
✍️ بیژن عبدالکریمی
🗓️ 29 مردادماه 1404
تحولات بزرگ در حوزۀ تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی و ظهور رسانه ها و شبکه های اجتماعی تغییرات بسیار مهم و بنیادینی در زندگی و زیست ـ جهان ما به وجود آورده است، لیکن به دلیل این که این تکنولوژی های جدید اطلاعاتی و ارتباطی، در ادامه علوم و تکنولوژی های حاصل از انقلاب صنعتی اول در قرن نوزدهم و در بستر عقلانیت جدید و عقلانیت علمی و تکنولوژیک و این دومی بر بستر سوبژکتیویسم متافیزیکی جدید (سوبژکتیویسم دکارتی و کانتی) شکل گرفته است، این تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی با وجودشناسی (انتولوژی)، معرفتشناسی (اپیستمولوژی)، انسانیشناسی (آنتروپولوژی) و روششناسی (متدولوژی) خاصی نسبت دارند. به زبان سادهتر، رسانه ها و شبکه ها ی اجتماعی، به تبع فلسفه و متافیزیک دوران مدرن، صرفاً ابزار انتقال اطلاعات و آگاهی هایی هستند که منطبق با فلسفه و متافیزیک دورۀ جدید باشند. به بیانی باز هم دقیقتر و قابلفهم تر، این تکنولوژی ها و رسانه ها و شبکه های اجتماعی حاصل از عقلانیت علمی و تکنولوژیک، که عموم روشنفکران و کنشگران سیاسی و اجتماعی ما، همچون اکثر تودهها، آنها را ابزار و بستری برای فعالیت ها و کنشگری های خود قرار دادهاند، صرفاً میتوانند نوع خاصی از «اطلاعات و آگاهی ها» را که قابل تبدیل به زبان صفر ـ یک (Binary Language) است ترجمه کنند اما هیچ گاه نمیتوانند «خودآگاهی» و نوع خاصی از آگاهی را که مبتنی بر مبانی وجودشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی و روش شناسی دیگری، متمایز از تفکر متافیزیک غربی است، یعنی نوع خاصی از آگاهی را که آن را یونانیان «سوفیا»، افلاطون «آگاهی شاهانه»، هندی ها «ویدیا»، قرآن «حکمت»، هایدگر «حضور شاعرانه در جهان» و «اُنس با وجود»، کی یرکه گور «نحوه بودن اصیل» و ایرانیان «فرزانگی» می نامیدند، به زبان صفر ـ یک ترجمه کرده و آن را در رسانه ها و شبکه های اجتماعی انتقال دهند. این نوع آگاهی خاص، که در همه سنن نظری و فرهنگی ماقبل مدرن بر آن تکیه می شد و صرفاً در دوران مدرن و به واسطۀ سوبژۀ مدرن است که تا حدود زیادی از یادها رفته است، بنیاد ارزش های انسانی، بنیاد اخلاق و بنیاد معنایی وجودشناسانه در جهان بود. بی جهت نیست که ژان بودریار (1929ـ 2007)، جامعه شناس ـ فیلسوف معاصر فرانسوی، می گوید «شبکه یعنی انفجار بی معنایی (نیهیلیسم)». این نیهیلیسم همان چیزی است که خود را در روزگار ما به خوبی در میان بسیاری از شبه روشنفکران و شبه کنشگران سیاسی و اجتماعی ما ایرانیان نشان می دهد.
با این مقدمه خواستم به نحوی بسیار خلاصه و مجمل نشان دهم تکنولوژی های جدید اطلاعاتی و ارتباطی و ظهور شبکه های رسانه ای جدید در کنار امکانات و وجوه بسیار مثبتی که برای زندگی بشر فراهم آورده اند از چه آفات عظیمی نیز رنج برده، به دلیل همان مبانی فلسفی و متافیزیکی خاص خود، که سرچشمه گرفته از سنت تفکر متافیزیکی، عقلانیت جدید و سوبژکتیویسم دوران مدرن است مصائب و مشکلات بسیاری نیز برای زندگی انسانی خلق کرده اند. تودهای شدن فرهنگ، صاحب رسانه شدن هر کس که فاقد کمترین تربیت فرهنگی و سیر و سلوک اخلاقی و معنوی است، رسانه گرایی (یعنی اصرار بر «دیده شدن» و معنای وجودی خویش را از پدیدار دیده شدن در رسانه ها و در فضاهای مجازی اخذ کردن»، طغیان احساسات، عواطف و غرایز و بازتاب آنها در فضاهای مجازی، بسط «فرد منتشر» (به تعبیر کی یرکه گور» و «داسمن/ Das man» (به تعبیر هایدگر)، یعنی سیطرۀ نحوۀ بودن غیر اصیل (inauthenticity) بر نحوۀ بودن اصیل (authenticity) یا به تعبیر نیچه سیطرۀ اخلاق رمه بر اخلاق آزادگان، دوقطبی سازی های جوامع، سوء استفاده های امنیتی، پلیسی، نظامی و تبدیل استفاده از رسانه به عنوان ابزار نرم در کنار جنگ های خونین و ویران گر و نسل کش، و در کنار همه اینها و از همه مهم تر بسط نیهیلیسم غربی که خود را در بی حقیقتی و بی اخلاقی اکثر قریب به اتفاق قدرت های سیاسی و نیز بسیاری از روشنفکران و کنش گران سیاسی و اجتماعی نشان می دهد، بخشی از مسائل و بحرانهایی است که تکنولوژی های جدید اطلاعاتی و ارتباطی و ظهور شبکه های رسانه ای جدید برای جوامع ایجاد کرده اند.
بر اساس یک چنین چارچوب نظری و فلسفی و به منزله نشان دادن یک تجربه اجتماعی و رسانه ای است که خواهانم به مناظرهام با برادر عزیز و بزرگوارم، جناب آقای دکتر حسن محدثی، در خصوص موضوعی با عنوان «هایدگریسم اسلامی» در رسانۀ «مدرسۀ آزاد فکری»، که یکی از شرکت های کسبوکار نوپا، لیکن کاملاً شناخته شده در حوزه فعالیت رسانه ای است، اشاراتی داشته باشم.
اشاره ای به تاریخچۀ بحث:
(توضیحاتی در خصوص مناظرۀ اینجانب با دکتر حسن محدثی در خصوص هایدگریسم اسلامی)
✍️ بیژن عبدالکریمی
🗓️ 29 مردادماه 1404
تحولات بزرگ در حوزۀ تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی و ظهور رسانه ها و شبکه های اجتماعی تغییرات بسیار مهم و بنیادینی در زندگی و زیست ـ جهان ما به وجود آورده است، لیکن به دلیل این که این تکنولوژی های جدید اطلاعاتی و ارتباطی، در ادامه علوم و تکنولوژی های حاصل از انقلاب صنعتی اول در قرن نوزدهم و در بستر عقلانیت جدید و عقلانیت علمی و تکنولوژیک و این دومی بر بستر سوبژکتیویسم متافیزیکی جدید (سوبژکتیویسم دکارتی و کانتی) شکل گرفته است، این تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی با وجودشناسی (انتولوژی)، معرفتشناسی (اپیستمولوژی)، انسانیشناسی (آنتروپولوژی) و روششناسی (متدولوژی) خاصی نسبت دارند. به زبان سادهتر، رسانه ها و شبکه ها ی اجتماعی، به تبع فلسفه و متافیزیک دوران مدرن، صرفاً ابزار انتقال اطلاعات و آگاهی هایی هستند که منطبق با فلسفه و متافیزیک دورۀ جدید باشند. به بیانی باز هم دقیقتر و قابلفهم تر، این تکنولوژی ها و رسانه ها و شبکه های اجتماعی حاصل از عقلانیت علمی و تکنولوژیک، که عموم روشنفکران و کنشگران سیاسی و اجتماعی ما، همچون اکثر تودهها، آنها را ابزار و بستری برای فعالیت ها و کنشگری های خود قرار دادهاند، صرفاً میتوانند نوع خاصی از «اطلاعات و آگاهی ها» را که قابل تبدیل به زبان صفر ـ یک (Binary Language) است ترجمه کنند اما هیچ گاه نمیتوانند «خودآگاهی» و نوع خاصی از آگاهی را که مبتنی بر مبانی وجودشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی و روش شناسی دیگری، متمایز از تفکر متافیزیک غربی است، یعنی نوع خاصی از آگاهی را که آن را یونانیان «سوفیا»، افلاطون «آگاهی شاهانه»، هندی ها «ویدیا»، قرآن «حکمت»، هایدگر «حضور شاعرانه در جهان» و «اُنس با وجود»، کی یرکه گور «نحوه بودن اصیل» و ایرانیان «فرزانگی» می نامیدند، به زبان صفر ـ یک ترجمه کرده و آن را در رسانه ها و شبکه های اجتماعی انتقال دهند. این نوع آگاهی خاص، که در همه سنن نظری و فرهنگی ماقبل مدرن بر آن تکیه می شد و صرفاً در دوران مدرن و به واسطۀ سوبژۀ مدرن است که تا حدود زیادی از یادها رفته است، بنیاد ارزش های انسانی، بنیاد اخلاق و بنیاد معنایی وجودشناسانه در جهان بود. بی جهت نیست که ژان بودریار (1929ـ 2007)، جامعه شناس ـ فیلسوف معاصر فرانسوی، می گوید «شبکه یعنی انفجار بی معنایی (نیهیلیسم)». این نیهیلیسم همان چیزی است که خود را در روزگار ما به خوبی در میان بسیاری از شبه روشنفکران و شبه کنشگران سیاسی و اجتماعی ما ایرانیان نشان می دهد.
با این مقدمه خواستم به نحوی بسیار خلاصه و مجمل نشان دهم تکنولوژی های جدید اطلاعاتی و ارتباطی و ظهور شبکه های رسانه ای جدید در کنار امکانات و وجوه بسیار مثبتی که برای زندگی بشر فراهم آورده اند از چه آفات عظیمی نیز رنج برده، به دلیل همان مبانی فلسفی و متافیزیکی خاص خود، که سرچشمه گرفته از سنت تفکر متافیزیکی، عقلانیت جدید و سوبژکتیویسم دوران مدرن است مصائب و مشکلات بسیاری نیز برای زندگی انسانی خلق کرده اند. تودهای شدن فرهنگ، صاحب رسانه شدن هر کس که فاقد کمترین تربیت فرهنگی و سیر و سلوک اخلاقی و معنوی است، رسانه گرایی (یعنی اصرار بر «دیده شدن» و معنای وجودی خویش را از پدیدار دیده شدن در رسانه ها و در فضاهای مجازی اخذ کردن»، طغیان احساسات، عواطف و غرایز و بازتاب آنها در فضاهای مجازی، بسط «فرد منتشر» (به تعبیر کی یرکه گور» و «داسمن/ Das man» (به تعبیر هایدگر)، یعنی سیطرۀ نحوۀ بودن غیر اصیل (inauthenticity) بر نحوۀ بودن اصیل (authenticity) یا به تعبیر نیچه سیطرۀ اخلاق رمه بر اخلاق آزادگان، دوقطبی سازی های جوامع، سوء استفاده های امنیتی، پلیسی، نظامی و تبدیل استفاده از رسانه به عنوان ابزار نرم در کنار جنگ های خونین و ویران گر و نسل کش، و در کنار همه اینها و از همه مهم تر بسط نیهیلیسم غربی که خود را در بی حقیقتی و بی اخلاقی اکثر قریب به اتفاق قدرت های سیاسی و نیز بسیاری از روشنفکران و کنش گران سیاسی و اجتماعی نشان می دهد، بخشی از مسائل و بحرانهایی است که تکنولوژی های جدید اطلاعاتی و ارتباطی و ظهور شبکه های رسانه ای جدید برای جوامع ایجاد کرده اند.
بر اساس یک چنین چارچوب نظری و فلسفی و به منزله نشان دادن یک تجربه اجتماعی و رسانه ای است که خواهانم به مناظرهام با برادر عزیز و بزرگوارم، جناب آقای دکتر حسن محدثی، در خصوص موضوعی با عنوان «هایدگریسم اسلامی» در رسانۀ «مدرسۀ آزاد فکری»، که یکی از شرکت های کسبوکار نوپا، لیکن کاملاً شناخته شده در حوزه فعالیت رسانه ای است، اشاراتی داشته باشم.
اشاره ای به تاریخچۀ بحث:
👍8👎1
در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳ شمسی (برابر با ۴ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی)، مناظره ای میان بنده با آقای دکتر حاتم قادری در اتاق صدای فردا در کلاب هاوس با عنوان «گفتگوی گفتمان ها (جلسه دوم)»، با اجرا و مدیریت آقایان سیدسعید رضاتوفیقی و امیر وظیفه شناس صورت گرفت. این همان مناظرۀ مشهوری است که به قهر آقای دکتر حاتم قادری و ترک اتاق کلاب منجر شد. فایل صوتی این بحث به طور کامل در آدرس زیر قابل دسترسی است:
https://www.youtube.com/live/QCSeh8lkgwU?si=KipRjVlYpiU2uvyr
در همان شب، بعد از ناتمام ماندن بحث اینجانب با دکتر حاتم قادری و ترک جلسه مناظره توسط ایشان، آقای امیر وظیفه شناس صاحب و مدیر کلاب صدای فردا، ادامه بحث را در اتاق اعلام شده، بدون حضور یکی از طرفین گفتگو، یعنی جناب دکتر قادری، غیراخلاقی و برخلاف مقررات کلاب هاوس اعلام داشتند، لذا اتاق جدیدی در همان فضای کلاب هاوس تشکیل داده، از حاضرین در اتاق کلاب هاوس مذکور خواستند که به منظور رعایت مقررات کلاب هاوس و نیز وجه اخلاقی مسئله، نشست نقد و بررسی بحث ناتمام بنده و دکتر قادری در اتاق جدید ادامه یابد. این نشست عمدتاً ناظر به نقد و بررسی گفتمان اینجانب و دفاع از آقای دکتر حاتم قادری بود. این نشست بیش از هفت ساعت تا پاسی از نیمۀ شب، با حضور افرادی چون آقایان احمد زرین آباد، امیر وظیفه شناس، مجید خانپور، سیدسعید رضا توفیقی، سروش دباغ، مصطفی دانشگر، فرج سرکوهی، محمد منظرپور، مهدی نوربخش، علی اکبر موسوی، جمال صدر عاملی، جواد خادم، محمود جواهری، سونا سجادی، بهزاد عیسی آبادی، حسن کرمی و... البته بدون حضور اینجانب و در غیاب اینجانب برگزار شد (به دلیل ادامه بحث تا پاسی از نیمه شب، تاریخ ضبط فایل صوتی و قرار گرفتن آن در یوتیوب به تاریخ 15 آذرماه 1403 شمسی، برابر با 5 دسامبر ۲۰۲۴ میلادی درج گردیده است). در این کلاب آقای دکتر حسن محدثی نیز حضور داشتند و نظرات خود را در خصوص گفتمان اینجانب و مناظرۀ ناتمام بنده و دکتر حاتم قادری بیان دارند. در این نشست آقای محدثی سه مقدمه و نیز 10 انتقاد را به اینجانب برمیشمارند که در رأس آنها اتصاف بنده به مقوله ای است که ایشان آن را «هایدگریسم اسلامی» نام نهادهاند و این وصف را مهم ترین انتقاد و بنیاد دیگر انتقادات خود به بنده برمیشمارند. در این نشست دکتر محدثی در نقد گفتمان یا اندیشه های اینجانب به ترتیب سه مقدمۀ زیر را بیان میدارند:
1. عبدالکریمی از تبار هایدگریسم اسلامی است.
2. اساساً هایدگریسم اسلامی در خدمت قدرت سیاسی است.
3. یکی از مهم ترین ویژگی های هایدگریسم اسلامی «غرب ستیزی» است.
خود دکتر محدثی در همین نشست اعلام می دارند که تمام ده انتقاد ایشان به اندیشهها، مواضع یا گفتمان بنده نشأت گرفته از این سه مقدمه است. فایل صوتی این بحث به طور کامل، از جمله بیانات انتقادی دکتر محدثی و نحوۀ ارائه انتقاداتشان و بیان سه مقدمۀ مذکور به منزله بنیاد تمام دیگر انتقاداتشان به اینجانب در آدرس زیر قابل دسترسی است:
https://www.youtube.com/live/dp6wE_xMqUI?si=XydkV14DsV1OMkHx
https://www.youtube.com/live/QCSeh8lkgwU?si=KipRjVlYpiU2uvyr
در همان شب، بعد از ناتمام ماندن بحث اینجانب با دکتر حاتم قادری و ترک جلسه مناظره توسط ایشان، آقای امیر وظیفه شناس صاحب و مدیر کلاب صدای فردا، ادامه بحث را در اتاق اعلام شده، بدون حضور یکی از طرفین گفتگو، یعنی جناب دکتر قادری، غیراخلاقی و برخلاف مقررات کلاب هاوس اعلام داشتند، لذا اتاق جدیدی در همان فضای کلاب هاوس تشکیل داده، از حاضرین در اتاق کلاب هاوس مذکور خواستند که به منظور رعایت مقررات کلاب هاوس و نیز وجه اخلاقی مسئله، نشست نقد و بررسی بحث ناتمام بنده و دکتر قادری در اتاق جدید ادامه یابد. این نشست عمدتاً ناظر به نقد و بررسی گفتمان اینجانب و دفاع از آقای دکتر حاتم قادری بود. این نشست بیش از هفت ساعت تا پاسی از نیمۀ شب، با حضور افرادی چون آقایان احمد زرین آباد، امیر وظیفه شناس، مجید خانپور، سیدسعید رضا توفیقی، سروش دباغ، مصطفی دانشگر، فرج سرکوهی، محمد منظرپور، مهدی نوربخش، علی اکبر موسوی، جمال صدر عاملی، جواد خادم، محمود جواهری، سونا سجادی، بهزاد عیسی آبادی، حسن کرمی و... البته بدون حضور اینجانب و در غیاب اینجانب برگزار شد (به دلیل ادامه بحث تا پاسی از نیمه شب، تاریخ ضبط فایل صوتی و قرار گرفتن آن در یوتیوب به تاریخ 15 آذرماه 1403 شمسی، برابر با 5 دسامبر ۲۰۲۴ میلادی درج گردیده است). در این کلاب آقای دکتر حسن محدثی نیز حضور داشتند و نظرات خود را در خصوص گفتمان اینجانب و مناظرۀ ناتمام بنده و دکتر حاتم قادری بیان دارند. در این نشست آقای محدثی سه مقدمه و نیز 10 انتقاد را به اینجانب برمیشمارند که در رأس آنها اتصاف بنده به مقوله ای است که ایشان آن را «هایدگریسم اسلامی» نام نهادهاند و این وصف را مهم ترین انتقاد و بنیاد دیگر انتقادات خود به بنده برمیشمارند. در این نشست دکتر محدثی در نقد گفتمان یا اندیشه های اینجانب به ترتیب سه مقدمۀ زیر را بیان میدارند:
1. عبدالکریمی از تبار هایدگریسم اسلامی است.
2. اساساً هایدگریسم اسلامی در خدمت قدرت سیاسی است.
3. یکی از مهم ترین ویژگی های هایدگریسم اسلامی «غرب ستیزی» است.
خود دکتر محدثی در همین نشست اعلام می دارند که تمام ده انتقاد ایشان به اندیشهها، مواضع یا گفتمان بنده نشأت گرفته از این سه مقدمه است. فایل صوتی این بحث به طور کامل، از جمله بیانات انتقادی دکتر محدثی و نحوۀ ارائه انتقاداتشان و بیان سه مقدمۀ مذکور به منزله بنیاد تمام دیگر انتقاداتشان به اینجانب در آدرس زیر قابل دسترسی است:
https://www.youtube.com/live/dp6wE_xMqUI?si=XydkV14DsV1OMkHx
👍7❤3👎1
آقای سیدسعید رضاتوفیقی، مبتکر و مجری سلسله نشستهای «گفتگوی گفتمانها»، از بنده و جناب دکتر محدثی دعوت به عمل میآورند که طی نشستی انتقادات دکتر محدثی را، که در نشست 14/ 15 آذرماه 1403، در کلاب صدای فردا، در غیاب بنده به اینجانب مطرح شده بود مورد بحث و گفتگو قرار دهیم. طی چند تماس تلفنی بنده و دکتر محدثی در خصوص زمان برگزاری نشست و نحوۀ انجام مناظره به مبادله نظر پرداختیم و نهایتاً توافق کردیم که نشست در تاریخ غروب ۲۶ آذر ۱۴۰۳ شمسی (برابر با ۱۶ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی) و بر اساس همان نظم و ترتیب انتقاداتی که دکتر محدثی در نشست 14/ 15 آذرماه 1403 و در غیاب اینجانب مطرح کرده بودند در همان اتاق کلاب هاوس صدای فردا به بحث و گفتگو بپردازیم. به همین دلیل بنده پاسخ ها و یادداشت های خود را بر اساس نقد و بررسی سه مقدمۀ بنیادین ایشان یعنی این سه ادعا که «1. عبدالکریمی از تبار هایدگریسم اسلامی است؛ 2. اساساً هایدگریسم اسلامی در خدمت قدرت سیاسی است؛ و 3. یکی از مهم ترین ویژگی های هایدگریسم اسلامی "غرب ستیزی" است»، شکل دادم. اما متأسفانه ایشان در هنگام شروع مناظره، آگاهانه یا نآاگاهانه، هندسه مباحث انتقادی خود را تغییر داده بودند چرا که اولاً، انتقادات دهگانه خویش را به 21 انتقاد افزایش داده بودند؛ (که از نظر من نه فقط نکته منفی ای در مناظره نبود بلکه می توانست به ارتقا و استمرار دیالوگ یاری رساند). ثانیاً، نظم و ترتیب و هندسه بحث خود را تغییر داده بودند، بدین معنا که در فرمایشات انتقادی پیشینشان سه مقدمه مذکور و بحث از «هایدگریسم اسلامی» نقطه عزیمت ایشان و بنیاد طرح مباحث انتقادی دیگرشان بود، اما در اولین نشست مناظره مان ایشان از ورود به بحث در بارۀ «هایدگریسم اسلامی» خودداری کردند و بر اساس تذکار بنده و تقاضای مجری برنامه مبنی بر پرداختن به نقد اصلی شان، یعنی اتصاف بنده به «هایدگریسم اسلامی»، قول دادند که تا پایان نشست حتماً به بحث از «هایدگریسم اسلامی» ورود نمایند. اما با این وصف، ایشان در این نشست از ورود به این بحث طفره رفتند. فایل صوتی این مناظره و و اعلام ۲۱ نقد دکتر محدثی بر گفتمان اینجانب به طور کامل، در کلاب صدای فردا در آدرس زیر قابل دسترسی است:
https://www.youtube.com/live/FayiLdBGf1E?si=kruv0rsXbQW8JwMV
مجدداً به پیشنهاد اینجانب و درخواست جناب آقای سیدسعید رضا توفیقی از جناب دکتر حسن محدثی، نشست دومی برای مناظره در خصوص «هایدگریسم اسلامی» میان بنده و دکتر محدثی با همکاری مشترک اتاق صدای فردا در کلاب هاوس و مجموعه مدرسه آزاد فکری در یوتیوب، در تاریخ 11 بهمن ماه 1403 شمسی (برابر با ۳۰ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی) برگزار گردید. در این نشست نیز علی رغم تأکید بنده و آقای رضاتوفیقی، در مقام مجری مناظره، باز هم آقای دکتر محدثی از ورود مستقیم به بحث «هایدگریسم اسلامی» خودداری نمودند و اگر حافظهام خطا نکرده باشد بحث خود در خصوص «هایدگریسم اسلامی» و نقد گفتمان اینجانب را با ارائۀ «معیارهای فلاکت» برای تشخیص یک نظام سیاسی فلاکتبار و ناکارآمد آغاز کردند. احساسم این بود که ایشان در یک بحث فلسفی و متافیزیکی در خصوص هایدگریسم اسلامی به دنبال یارگیریهای سیاسی و عاطفی به واسطۀ نقد جمهوری اسلامی هستند تا مدعیاتشان در خصوص رابطۀ گفتمان اینجانب، یعنی گفتمان هایدگریسم اسلامی، با قدرت سیاسی حاکم در ایران زمینه پذیرش و استقبال بیشتری در میان مخاطبان پیدا کند. احساسم این بود ــ احساسی که بر روی درستی آن خیلی تأکید ندارم ــ که ایشان آمادگی ورود به یک بحث فلسفی و معرفتشناسانه در خصوص هایدگریسم اسلامی را نداشتند. به هر تقدیر آنچه واقع شد این بود که ایشان در این نشست دوم نیز، به هر دلیلی از دلایل، از ورود به بحث از هایدگریسم اسلامی خودداری فرمودند. فایل صوتی نشست دوم مناظره به طور کامل و عدم ورود ایشان به بحث از هایدگریسم اسلامی در آدرس زیر قابل دسترسی است:
https://www.youtube.com/live/xw2RPx8RPX4?si=fCWFhChVdAxxkgsS
https://www.youtube.com/live/FayiLdBGf1E?si=kruv0rsXbQW8JwMV
مجدداً به پیشنهاد اینجانب و درخواست جناب آقای سیدسعید رضا توفیقی از جناب دکتر حسن محدثی، نشست دومی برای مناظره در خصوص «هایدگریسم اسلامی» میان بنده و دکتر محدثی با همکاری مشترک اتاق صدای فردا در کلاب هاوس و مجموعه مدرسه آزاد فکری در یوتیوب، در تاریخ 11 بهمن ماه 1403 شمسی (برابر با ۳۰ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی) برگزار گردید. در این نشست نیز علی رغم تأکید بنده و آقای رضاتوفیقی، در مقام مجری مناظره، باز هم آقای دکتر محدثی از ورود مستقیم به بحث «هایدگریسم اسلامی» خودداری نمودند و اگر حافظهام خطا نکرده باشد بحث خود در خصوص «هایدگریسم اسلامی» و نقد گفتمان اینجانب را با ارائۀ «معیارهای فلاکت» برای تشخیص یک نظام سیاسی فلاکتبار و ناکارآمد آغاز کردند. احساسم این بود که ایشان در یک بحث فلسفی و متافیزیکی در خصوص هایدگریسم اسلامی به دنبال یارگیریهای سیاسی و عاطفی به واسطۀ نقد جمهوری اسلامی هستند تا مدعیاتشان در خصوص رابطۀ گفتمان اینجانب، یعنی گفتمان هایدگریسم اسلامی، با قدرت سیاسی حاکم در ایران زمینه پذیرش و استقبال بیشتری در میان مخاطبان پیدا کند. احساسم این بود ــ احساسی که بر روی درستی آن خیلی تأکید ندارم ــ که ایشان آمادگی ورود به یک بحث فلسفی و معرفتشناسانه در خصوص هایدگریسم اسلامی را نداشتند. به هر تقدیر آنچه واقع شد این بود که ایشان در این نشست دوم نیز، به هر دلیلی از دلایل، از ورود به بحث از هایدگریسم اسلامی خودداری فرمودند. فایل صوتی نشست دوم مناظره به طور کامل و عدم ورود ایشان به بحث از هایدگریسم اسلامی در آدرس زیر قابل دسترسی است:
https://www.youtube.com/live/xw2RPx8RPX4?si=fCWFhChVdAxxkgsS
👍5❤2👎1
بعد از تعطیلات نوروزی امسال، 1404 شمسی، دکتر محدثی با بنده تماس گرفتند و از من خواستند تا شرایط نشست سوم مناظره در خصوص «هایدگریسم اسلامی» را با دوستان مدرسۀ آزاد فکری در میان گذارم. احساس کردم که دکتر محدثی در این ایام وقت و فرصت بیشتری برای مطالعه در خصوص موضوع مورد بحث گذاشته و هم اکنون، بر خلاف دو نشست پیشین، آمادگی لازم را برای ورود به بحث و گفتگو در خصوص هایدگریسم اسلامی را پیدا کردهاند. مناظره سوم بنده با آقای دکتر محدثی در خصوص هایدگریسم اسلامی در نیمه اول اردیبهشت 1404 در مدرسۀ آزاد فکری انجام و ضبط شد. دو، سه روز بعد از این مناظره، در همان نیمۀ نخست اردیبهشت ماه، مناظرۀ دیگری بین بنده و جناب حجت الاسلام محمدتقی اکبرنژاد، با عنوان «آینده ایران: از مقاومت تا جنگ» در مدرسه آزاد فکری ضبط گردید. دوستان مدرسه آزاد فکری بنا به این ملاحظه که مناظره بنده با آقای اکبرنژاد مناظرهای سیاسی و اجتماعی است و با وضعیت و شرایط خاص کشور، در مقایسه با مناظره بنده با دکتر محدثی در بارۀ «هایدگریسم اسلامی» که بحثی نظری و تا حدودی فلسفی است، تناسب بیشتری دارد این مناظره را زودتر از مناظره بنده با دکتر محدثی ویرایش و آماده کرده، آن را در تاریخ 21 اردیبهشت ماه 1404 در فضای یوتیوب منتشر کردند. در این مناظره جملهای از بنده در خصوص شهر آبادان تقطیع و از بافت و سیاق بحث خارج شد و توسط نیروهای مبتذل اپوزیسیون و اشخاصی همچون آقای احمد زرین آباد (که در جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل به ملت ایران برای ریختن به خیابانها به منظور سرنگونی حکومت مرکزیِ در حال جنگ و حتی ترور فرمانده کل قوا در هر جا و در هر نقطه فراخوان داده بودند) تبدیل به یک هیاهو برای ضربه زدن به اینجانب به جهت کینه هایشان از مواضع سیاسی و گفتمان ملی بنده شد. به سبب ظهور برخی جوسازی های کاذب در فضاهای مجازی نسبت به اینجانب، دوستان در مدرسه آزاد فکری تحلیلشان این بود که انتشار مناظرۀ بنده و دکتر محدثی در خصوص هایدگریسم اسلامی در آن فضای احساسی و عاطفیِ ایجادشده داوری منطقی درباره گفتگویی فلسفی درباره مرحوم فردید، هایدگر، دکتر داوری و گفتمان اینجانب به حاشیه رانده خوانده شد، لذا تصمیم گرفتند که این مناظره را با اندکی تأخیر منتشر سازند، به خصوص که انتشار دو مناظره با فاصله نزدیک نیز، آنهم وقتی یک طرف مناظره، یعنی اینجانب، در هر دو مناظره حضور داشته است می تواند در تعداد مخاطبان و بازدیدکنندگان کانال یوتیوب مدرسه آزاد فکری، که به هر حال حیات اقتصادی این مؤسسۀ رسانهای وابسته بدان است، کاهش یابد. به همین دلایل انتشار این مناظره اندکی به تعویق افتاد تا اینکه کشور با حملۀ اسرائیل به ایران در تاریخ 23 خردادماه 1404 و جنگ 12 روزه روبرو شد که بسیاری از فعالیت ها از جمله فعالیت های مدرسه آزاد فکری در شرایط جنگی، مختل گردید؛ به خصوص که استادیو و دفتر این مؤسسه نیز در اطراف میدان آزادی و فرودگاه مهرآباد محل چندان امنی برای فعالیت نبود. بعد از مدتی نیز متأسفانه به دلیل نگرانیهای به حق امنیتی، که در فضای جنگ 12 روزه تشدید شده بود، وسایل ذخیرهسازی رسانه مدرسه آزاد فکری از طرف نیروهای امنیتی برای بررسی های لازم و متداول از دفتر خارج و حدود یک ماه همه فایل ها، از جمله فایل مناظره بنده با دکتر محدثی از دسترس مدرسه آزاد فکری خارج شد. بعد از بازگردانده شدن فایلها و حافظههای کامپیوترها، مدیریت محترم مدرسه آزاد فکری لازم دیدند که حجم عظیم فایل ها توسط یک شرکت معتبر کامپیوتری بررسی شده تا مبادا ویروس یا بدافزاری وارد سیستمها و هاردها شده باشد. این ها جملگی دلایل بسیار ساده و قابل فهمی بودند که انتشار فایل ضبط شدۀ نشست سوم مناظره بنده و دکتر محدثی در خصوص هایدگریسم اسلامی در مدرسه آزاد فکری را به تأخیر انداخت.
👍10❤1👎1
در همین ایام آقای محدثی دو یا سه بار با بنده تماس تلفنی گرفته، اصرار داشتند که گفتگو باید هر چه زودتر منتشر شود و من نیز همواره دلایل تأخیر را، که از زبان مدیریت محترم مدرسه آزاد فکری میشنیدم، برای دکتر محدثی بازگو میکردم. اصرار بیش از اندازه دکتر محدثی برای انتشار هر چه زودتر فایل نشست سوم مناظره برایم کمی عجیب و غیرقابل درک بود. به هر تقدیر، دکتر محدثی نهایتاً در گفتگویی با مدیریت محترم مدرسه آزاد فکری به ایشان اولتیماتوم داده بودند که چنانچه اگر تا یک هفته دیگر فایل مناظره را منتشر نسازند نسخهای را، که از همان ابتدا جهت بررسی به رسم امانت در اختیارشان قرار گرفته بود، منتشر خواهند کرد و رسانه آزاد هم علیرغم توضیحات مکرر به ایشان به ناچار به این امر تن داد. اما اینجانب نظر خود را در بارۀ انتشار فایل صوتی و تصویری نشست سوم به دکتر محدثی یادآور شده بودم و گفته بودم که دوستان مدرسه آزاد فکری یک شرکت نوپای رسانه ای هستند که هزینههای سنگینی را برای اجاره استادیو، اجاره دوربین، حقوق کارمندان و ... پرداخت میکنند. لذا ما وظیفه داریم حافظ منافع آنان و کمککننده به توسعه و قدرت گرفتن شان باشیم. به همین دلیل خودم شخصاً، علی رغم آنکه چندین برنامه در مدرسه آزاد فکری داشته ام، هیچگاه قبل از آنها به انتشار برنامهها در کانال و گروه های منسوب به خود مبادرت نورزیده ام تا مبادا خدای ناکرده به تعداد بازدیدکنندگان برنامهها و لذا به منافع مادی و معنوی حاصل از انتشار آنها برای مدرسه آزاد فکری لطمه ای وارد کرده باشم. هنوز نیز به خودم اجازه نداده و نمی دهم تا قبل از آنکه مدرسه آزاد فکری برنامه ضبط شدۀ نشست سوم مناظره اینجانب با دکتر محدثی را ادیت کرده، خودشان نخستین بار آن را در کانال یوتیوبی شان منتشر نمایند، به نشر برنامه مذکور بپردازم. لذا این تمام ماجرایی بود که سبب شد بنده نشست سوم مناظره خود با دکتر محدثی را در کانال و گروه های منسوب به نام خویش منتشر ننمایم.
بعد از انتشار فایل خام و ادیتناشدۀ نشست سوم مناظرۀ اینجانب با دکتر محدثی در کانال دکتر محدثی مناقشه ای فکری و نظری میان یکی از طرفداران ایشان، با آیدی F. R ، با یکی از اعضای گروه تلگرامی بنده و از علاقهمندان به اینجانب، با آیدی F M صورت گرفت. در یکی از کامنت های جدلی میان این عزیزان، F M خطاب به طرف گفتگو به اشتباه مینویسند:
«دوست گرامی، مناظره ای که جناب محدثی در کانال خود اخیراً بریده هایی از آنرا منتشر کرده اند، مناظره جدیدی نیست. مناظره مربوط به زمستان پارسال و قسمت سوم مناظره این دو متفکر کشورمان در مدرسه آزاد فکری است که با محوریت انتقاداتی که جناب محدثی به گفتمان و اندیشه های دکتر عبدالکریمی داشتند برگزار شد و همان موقع در کانال دکتر عبدالکریمی هم بازتاب یافت.»
این اشتباه حاصل یک بررسی ساده بود. ایشان با رجوع به صفحۀ یوتیوب مدرسه آزاد فکری نشست سوم مناظره را نیافته بودند، چرا که اساساً مدرسه آزاد فکری، به دلایلی که در بالا بدان اشاره شد، فایل مذکور را منتشر نساخته بودند. لذا F Mچنین استنتاج کرده بودند که آنچه در کانال دکتر محدثی قرار گرفته است مربوط به زمستان سال گذشته است. ایشان حدس نزده بودند که ممکن است دکتر محدثی گرامی، قبل از مدرسه آزاد فکری فایل نشست سوم مناظره «هایدگریسم اسلامی» را در کانال خود نهاده باشند. اما نظر بر اینکه یاداشت فوقالذکر ایشان همراه با متنی تحلیلی، فکری و نظری بود، یکی از اعضای تیم ادمین کانال اینجانب آن متن را نه به اعتبار تلقی نادرست شان از تاریخ برگزاری نشست سوم، بلکه به اعتبار تحلیل فکری و نظری شان از مناظره سوم بنده و دکتر محدثی، در کانال نهاده بودند. بخش نظری و فلسفی یادداشت ایشان چنین بود:
«... استفاده از تعبیر "هایدگریسم اسلامی" یک سوگیری و برچسب ايدئولوژيک است که از شرطی شدگی های ذهن منتقد (دکتر محدثی) و دانستگی های پیشین او درباره اسلام گرایی و این همانی آنها و فرافکنی شان به دیدگاه های عبدالکریمی نشات میگیرد. در حالیکه اگر کسی کمترین آشنایی با گزاره های اصلی بینش بیژن عبدالکریمی داشته باشد، میداند که او بارها گفته: در جهان بالذات سکولار [کنونی] که با سوبژکتیویته مدرن احاطه شده و چیزی بیرون از حصار مدرنیته وجود ندارد، امر دینی نمی تواند وجود داشته باشد. دین و مذهب می تواند حیاتش را ادامه دهد، چنانکه در غرب هم مذهب و دین و کلیسا شان [حیات] خود را داراست اما امر دینی یعنی جهان بینی منبعث از شریعت و فقه که با ساختارهای حکمرانی هم چفت و بسط یافته، نمیتواند خود را با جهان معاصر و معرفت نوین آن تطبیق دهد و محکوم به فناست.
بعد از انتشار فایل خام و ادیتناشدۀ نشست سوم مناظرۀ اینجانب با دکتر محدثی در کانال دکتر محدثی مناقشه ای فکری و نظری میان یکی از طرفداران ایشان، با آیدی F. R ، با یکی از اعضای گروه تلگرامی بنده و از علاقهمندان به اینجانب، با آیدی F M صورت گرفت. در یکی از کامنت های جدلی میان این عزیزان، F M خطاب به طرف گفتگو به اشتباه مینویسند:
«دوست گرامی، مناظره ای که جناب محدثی در کانال خود اخیراً بریده هایی از آنرا منتشر کرده اند، مناظره جدیدی نیست. مناظره مربوط به زمستان پارسال و قسمت سوم مناظره این دو متفکر کشورمان در مدرسه آزاد فکری است که با محوریت انتقاداتی که جناب محدثی به گفتمان و اندیشه های دکتر عبدالکریمی داشتند برگزار شد و همان موقع در کانال دکتر عبدالکریمی هم بازتاب یافت.»
این اشتباه حاصل یک بررسی ساده بود. ایشان با رجوع به صفحۀ یوتیوب مدرسه آزاد فکری نشست سوم مناظره را نیافته بودند، چرا که اساساً مدرسه آزاد فکری، به دلایلی که در بالا بدان اشاره شد، فایل مذکور را منتشر نساخته بودند. لذا F Mچنین استنتاج کرده بودند که آنچه در کانال دکتر محدثی قرار گرفته است مربوط به زمستان سال گذشته است. ایشان حدس نزده بودند که ممکن است دکتر محدثی گرامی، قبل از مدرسه آزاد فکری فایل نشست سوم مناظره «هایدگریسم اسلامی» را در کانال خود نهاده باشند. اما نظر بر اینکه یاداشت فوقالذکر ایشان همراه با متنی تحلیلی، فکری و نظری بود، یکی از اعضای تیم ادمین کانال اینجانب آن متن را نه به اعتبار تلقی نادرست شان از تاریخ برگزاری نشست سوم، بلکه به اعتبار تحلیل فکری و نظری شان از مناظره سوم بنده و دکتر محدثی، در کانال نهاده بودند. بخش نظری و فلسفی یادداشت ایشان چنین بود:
«... استفاده از تعبیر "هایدگریسم اسلامی" یک سوگیری و برچسب ايدئولوژيک است که از شرطی شدگی های ذهن منتقد (دکتر محدثی) و دانستگی های پیشین او درباره اسلام گرایی و این همانی آنها و فرافکنی شان به دیدگاه های عبدالکریمی نشات میگیرد. در حالیکه اگر کسی کمترین آشنایی با گزاره های اصلی بینش بیژن عبدالکریمی داشته باشد، میداند که او بارها گفته: در جهان بالذات سکولار [کنونی] که با سوبژکتیویته مدرن احاطه شده و چیزی بیرون از حصار مدرنیته وجود ندارد، امر دینی نمی تواند وجود داشته باشد. دین و مذهب می تواند حیاتش را ادامه دهد، چنانکه در غرب هم مذهب و دین و کلیسا شان [حیات] خود را داراست اما امر دینی یعنی جهان بینی منبعث از شریعت و فقه که با ساختارهای حکمرانی هم چفت و بسط یافته، نمیتواند خود را با جهان معاصر و معرفت نوین آن تطبیق دهد و محکوم به فناست.
👍8❤1👎1
کسی که دهه هاست تئولوژی و تفکر تئولوژیک را نقد میکند، زدن برچسب ايدئولوژيک هایدگریسم اسلامی به او یا ناشی از عدم شناخت نقدها و آثار این معلم فلسفه است یا ناشی از اغراض گوینده. عبدالکریمی هیچگاه از حاکمیت فقه و شریعت و قدسیت بر شئونات عمومی در جهان مدرن دفاع نکرده بلکه به عکس، آنرا از منظر هستی شناختی و معرفتی در نسبت با دنیا و ذهنیت معاصر جهانی شده، بنیاداً نقد کرده و به جای آن از یک سو، برای خلاصی دین از بنيادگرايی اسلامیِ بریده از تاریخ و روح زمان و جوهر انسان، به لزوم درک معاصریت توسط روحانیت اشاره داشته و از سمت دیگر برای نیفتادن در چاه نیهیلیسم غربی که برآمده از سکولاريسم هستی شناختی آنست، بر توجه بر معنویت وجود شناختی و هستی گرا به عنوان راهی متعادل و میانه تاکید کرده است.
اگر دقیق تر بنگریم، اتفاقا بیژن عبدالکریمی از منظر سیاسی (و نه هستی شناختی یا وجود شناختی) یک اندیشمند لائیک است، یعنی شأن و جایگاه دین را در صورت آلوده شدن آن به قدرت، مورد تهدید می بیند و برای حفظ شأن و جایگاه بعضاً استعلا دهنده آن، خواهان جدایی امر دینی از امر سیاسی است».
لذا کل ماجرا این بود که بنده به دلایل اخلاقی و احساس مسئولیت به حق و حقوق عزیزانم در مدرسۀ آزاد فکری از قرار دادن فایل مناظره سوم خودم با دکتر محدثی خودداری کرده و تا زمانی که این مؤسسه به قراردادن فایل مورد نظر و استفاده از حقوق مادی و معنوی آن اقدام ننماید، آن فایل را در کانال و گروه های منسوب به نام خود قرار نخواهم داد (مگر آنکه مدرسۀ آزاد فکری از حقوق مادی و معنوی خود صراحتاً صرف نظر نماید).
هیاهوسالاری و بی اخلاقی
اما متأسفانه برخی از عزیزان علاقهمند به دکتر محدثی از این داستان ساده و همهکس فهم نتایج دیگری را به منظور حمله به اینجانب استنتاج کرده، آن را تبدیل به یک غوغا و هیاهو ساختند. برخی از عبارات این عزیزان این روحیه هیاهوسالاری را نشان می دهد. یکی از عزیزان در خصوص نشست سوم مناظره، که در کانال دکتر محدثی بدون رضایت مدرسه آزاد فکری و حتی بدون هماهنگی با اینجانب (که به هر حال دلیل آنکه یک طرف مناظره بودم حق و حقوقی داشتم و دکتر محدثی عزیز اخلاقاً موظف بودند که نظر بنده را نیز در خصوص قرار دادن فایل ویرایش نشده نشست سوم مناظره در کانالشان جویا شوند) قرار داده شده بود چنین نوشتند:
«اینکه اینجا گفته شده مناظرۀ جدیدی نیست یک دروغ بزرگ است. عبدالکریمی در مناظرۀ دوم خواهان تعریف هایدگریسم اسلامی بود، دکتر محدثی در مناظرۀ سوم به تفضیل این نحلهی فکری را که از فردید آغاز شده و اکنون عبدالکریمی مدافع و مروج آن است توضیح دادند».
همچنین، نازنینی که تعلق خاطر به دکتر محدثی داشتند، در یادداشتی خطاب به یکی از اعضای گروه بنده بر اساس گرایشات فکری و ایدئولوژیک خود به پیشداوریهایی در خصوص ماجرای مذکور پرداخته، بنده و مدرسۀ آزاد فکری را متهم به دروغ گویی، ریا و فریب کرده، چنین نتیجه گیری می نمایند: «مدرسۀ آزاد فکری و دکتر بیژن عبدالکریمی از انتشار مناظرۀ سوم که ادامۀ دو مناظرۀ قبلی بود سرباز زدهاند. دکتر حسن محدثی در کانال زیر سقف آسمان لینک هر سه مرحلهی مناظره را منتشر کردهاند. بروید ببینید آیا مناظرهی سومی که در ۱۱ اردیبهشت منتشر شده تکراری هست و همان مناظرۀ دوم است یا نه؟!! اینهمه ریاکاری و فریبکاری برای توجیه عدم انتشار این مناظره به نظر اتفاقی نیست. چرا که در روند انجام این مناظرات قرار بر این شد در مناظرۀ سوم دکتر محدثی به تفضیل جریان فکری آقایان فردید تا عبدالکریمی که هایدگریسم اسلامیاش نامیدهاند، سخن بگویند. بنظر میآید آنچه در وصف این گروه فکری آمده موسسه آزاد فکری و جناب عبدالکریمی را خوش نیامده که اکنون در روز روشن با وجود انتشار هر سه قسمت مناظره، به دروغ متوسل شدهاند و انجام این مناظره را انکار میکنند. بسی باعث تأسف است که این موسسه و این فلسفه خوانده به بدیهی ترین اصول اخلاقی رسانهای پایبند نیستند و دروغی به این بزرگی آن هم در زمانی که همهی فیلمها منتشر شدهاند را میگویند.
برای رو شدن دروغ این حضرات مخاطبان را دعوت میکنم دو قسمت مناظرهای را که منکر انجامش شده اند ببینید:
.https://www.group-telegram.com/NewHasanMohaddesi/13208
ولی من شما رو دعوت میکنم که دو مناظرهی اول و دوم را ببینیدتا متوجه شوید که دروغگویی در زمان الان که همهچی ضبط شده فاتحه اعتبار شما و دکتر را میخواند.
🔻لینک مناظرهی اوّل:
https://www.youtube.com/watch?v=Os6T6k4Wwnw
🔻لینک مناظرهی دوّم:
https://www.youtube.com/live/pzsmqnQCBrI?si=zxotOXute4Zj7iTn
🔻لینک قسمت اوّل مناظره سوم در بارهی هایدگریسم اسلامی:
https://www.youtube.com/watch?v=2tDrmjW9Ri0
اگر دقیق تر بنگریم، اتفاقا بیژن عبدالکریمی از منظر سیاسی (و نه هستی شناختی یا وجود شناختی) یک اندیشمند لائیک است، یعنی شأن و جایگاه دین را در صورت آلوده شدن آن به قدرت، مورد تهدید می بیند و برای حفظ شأن و جایگاه بعضاً استعلا دهنده آن، خواهان جدایی امر دینی از امر سیاسی است».
لذا کل ماجرا این بود که بنده به دلایل اخلاقی و احساس مسئولیت به حق و حقوق عزیزانم در مدرسۀ آزاد فکری از قرار دادن فایل مناظره سوم خودم با دکتر محدثی خودداری کرده و تا زمانی که این مؤسسه به قراردادن فایل مورد نظر و استفاده از حقوق مادی و معنوی آن اقدام ننماید، آن فایل را در کانال و گروه های منسوب به نام خود قرار نخواهم داد (مگر آنکه مدرسۀ آزاد فکری از حقوق مادی و معنوی خود صراحتاً صرف نظر نماید).
هیاهوسالاری و بی اخلاقی
اما متأسفانه برخی از عزیزان علاقهمند به دکتر محدثی از این داستان ساده و همهکس فهم نتایج دیگری را به منظور حمله به اینجانب استنتاج کرده، آن را تبدیل به یک غوغا و هیاهو ساختند. برخی از عبارات این عزیزان این روحیه هیاهوسالاری را نشان می دهد. یکی از عزیزان در خصوص نشست سوم مناظره، که در کانال دکتر محدثی بدون رضایت مدرسه آزاد فکری و حتی بدون هماهنگی با اینجانب (که به هر حال دلیل آنکه یک طرف مناظره بودم حق و حقوقی داشتم و دکتر محدثی عزیز اخلاقاً موظف بودند که نظر بنده را نیز در خصوص قرار دادن فایل ویرایش نشده نشست سوم مناظره در کانالشان جویا شوند) قرار داده شده بود چنین نوشتند:
«اینکه اینجا گفته شده مناظرۀ جدیدی نیست یک دروغ بزرگ است. عبدالکریمی در مناظرۀ دوم خواهان تعریف هایدگریسم اسلامی بود، دکتر محدثی در مناظرۀ سوم به تفضیل این نحلهی فکری را که از فردید آغاز شده و اکنون عبدالکریمی مدافع و مروج آن است توضیح دادند».
همچنین، نازنینی که تعلق خاطر به دکتر محدثی داشتند، در یادداشتی خطاب به یکی از اعضای گروه بنده بر اساس گرایشات فکری و ایدئولوژیک خود به پیشداوریهایی در خصوص ماجرای مذکور پرداخته، بنده و مدرسۀ آزاد فکری را متهم به دروغ گویی، ریا و فریب کرده، چنین نتیجه گیری می نمایند: «مدرسۀ آزاد فکری و دکتر بیژن عبدالکریمی از انتشار مناظرۀ سوم که ادامۀ دو مناظرۀ قبلی بود سرباز زدهاند. دکتر حسن محدثی در کانال زیر سقف آسمان لینک هر سه مرحلهی مناظره را منتشر کردهاند. بروید ببینید آیا مناظرهی سومی که در ۱۱ اردیبهشت منتشر شده تکراری هست و همان مناظرۀ دوم است یا نه؟!! اینهمه ریاکاری و فریبکاری برای توجیه عدم انتشار این مناظره به نظر اتفاقی نیست. چرا که در روند انجام این مناظرات قرار بر این شد در مناظرۀ سوم دکتر محدثی به تفضیل جریان فکری آقایان فردید تا عبدالکریمی که هایدگریسم اسلامیاش نامیدهاند، سخن بگویند. بنظر میآید آنچه در وصف این گروه فکری آمده موسسه آزاد فکری و جناب عبدالکریمی را خوش نیامده که اکنون در روز روشن با وجود انتشار هر سه قسمت مناظره، به دروغ متوسل شدهاند و انجام این مناظره را انکار میکنند. بسی باعث تأسف است که این موسسه و این فلسفه خوانده به بدیهی ترین اصول اخلاقی رسانهای پایبند نیستند و دروغی به این بزرگی آن هم در زمانی که همهی فیلمها منتشر شدهاند را میگویند.
برای رو شدن دروغ این حضرات مخاطبان را دعوت میکنم دو قسمت مناظرهای را که منکر انجامش شده اند ببینید:
.https://www.group-telegram.com/NewHasanMohaddesi/13208
ولی من شما رو دعوت میکنم که دو مناظرهی اول و دوم را ببینیدتا متوجه شوید که دروغگویی در زمان الان که همهچی ضبط شده فاتحه اعتبار شما و دکتر را میخواند.
🔻لینک مناظرهی اوّل:
https://www.youtube.com/watch?v=Os6T6k4Wwnw
🔻لینک مناظرهی دوّم:
https://www.youtube.com/live/pzsmqnQCBrI?si=zxotOXute4Zj7iTn
🔻لینک قسمت اوّل مناظره سوم در بارهی هایدگریسم اسلامی:
https://www.youtube.com/watch?v=2tDrmjW9Ri0
👍5❤2👎1
🔻لینک قسمت دوم و نهاییی مناظره سوم:
https://youtu.be/vdCuFFUB5Ps?si=u
این نازنین باز استنتاج های ذهنی و بلادلیل خود در یادداشت دیگری چنین ادامه می دهند:
«اینکه فیلمی که در صفحهی یوتیوب دکتر محدثی را در روز روشن انکار میکنید و در کانال عبدالکریمی هم بالکل انجام همچین مناظرهای انکار میشود گواه بر یک تلاش هماهنگ است برای دیده نشدن و خراب کردن دکتر محدثی! »
نازنین مذکور مجدداً در یادداشت دیگری می افزایند: «هیچ کس نمیتواند برای انتشار، منبع تعیین کند، فیلم فیلم است؛ هیچ فرقی ندارد که کی منتشر بکند، البته اینکه موسسه آزاد فکری و عبدالکریمی منتشر نکردند از خودشان بپرسید که چه ضرر و زیانی رو متحمل میشدند که از انتشار سرباز زدند! عبدالکریمی بیاید در کانالش توصیح بدهد چرا حاضر نشده منتشر کند و چرا لااقل سکوت نکرده و بالکل منکر انجام چنین مناظرهای شده است؟! عبدالکریمی که روز و شب در حال تبلیغ افکارش بوده و هست در این مناظره چه چیزی به مذاقش خوش نیامده که منکر می شود؟!»
به نظر میرسد خود دکتر محدثی نیز به استقبال این هیاهوسالاری رفته، در کانال شان مورخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ مطلبی را با عنوان زیر منتشر می نمایند: «تلاش کانال تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی برای انکار برگزاری مناظرۀ سوّم». اما تعجب می کنم که این محقق علمی و پژوهشگر برجسته کشورمان گرچه با یک تماس تلفنی ساده می توانستند اصل مطلب برای رفع سوتفاهم ها را جویا شوند، چگونه اصلاً احساس نیازی به هیچ گونه تحقیق نکردده و تحت این عنوان ناسنجیده، کانال اینجانب، و در واقع خود اینجانب، را متهم به «انکار برگزاری مناظرۀ سوّم» نمایند و ذیل این عنوان چنین بیاورند: «بهنظر میرسد دکتر بیژن عبدالکریمی کنترل کانال خود را از دست داده است. کسانی که اکنون در حال ادارهی کانال ایشان هستند از صبح امروز کوشیده اند برگزاری مناظرۀ سوم را در ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ در بارۀ هایدگریسم اسلامی که در رسانهی آزادفکری ضبط شده است، انکار کنند». و در ذیل همین فضاسازی هاست که دکتر محدثی مطلبی را در همان تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ با عنوان «هایدگریسم اسلامی چه بلایی سر ایران آورده است؟»
منتشر می سازند و در این مطلب بیان می فرمایند: «هایدگریسم اسلامی از مخربترین جریانهای فکری در ایران پس از انقلاب بوده است.»
به هر تقدیر، کل این قصه سازی ها و هیاهوها هیچ ربطی به حقیقت و واقعیت ماجرا نداشت. امیدوارم مدرسۀ آزاد فکری فایل مناظرۀ اینجانب و دکتر محدثی را هر چه زودتر ویرایش و آماده انتشار ساخته، آن را در صفحۀ یوتیوب خود قرار دهند و نیز امیدوارم که توضیحات مذکور ذهن عزیزان مخاطب را نسبت به اصل قصه روشن کرده، تا آنان بتوانند با ذهنی آزاد به سراغ این مناظرۀ فکری و نظری، خارج از هیاهوهای رسانه ای و غوغاسالاری های ایدئولوژیک رفته، به قضاوت در خصوص اختلافات فکری و فلسفی بنده با دوست و برادر بزرگوارم، جناب دکتر محدثی نازنین بپردازند.
https://youtu.be/vdCuFFUB5Ps?si=u
این نازنین باز استنتاج های ذهنی و بلادلیل خود در یادداشت دیگری چنین ادامه می دهند:
«اینکه فیلمی که در صفحهی یوتیوب دکتر محدثی را در روز روشن انکار میکنید و در کانال عبدالکریمی هم بالکل انجام همچین مناظرهای انکار میشود گواه بر یک تلاش هماهنگ است برای دیده نشدن و خراب کردن دکتر محدثی! »
نازنین مذکور مجدداً در یادداشت دیگری می افزایند: «هیچ کس نمیتواند برای انتشار، منبع تعیین کند، فیلم فیلم است؛ هیچ فرقی ندارد که کی منتشر بکند، البته اینکه موسسه آزاد فکری و عبدالکریمی منتشر نکردند از خودشان بپرسید که چه ضرر و زیانی رو متحمل میشدند که از انتشار سرباز زدند! عبدالکریمی بیاید در کانالش توصیح بدهد چرا حاضر نشده منتشر کند و چرا لااقل سکوت نکرده و بالکل منکر انجام چنین مناظرهای شده است؟! عبدالکریمی که روز و شب در حال تبلیغ افکارش بوده و هست در این مناظره چه چیزی به مذاقش خوش نیامده که منکر می شود؟!»
به نظر میرسد خود دکتر محدثی نیز به استقبال این هیاهوسالاری رفته، در کانال شان مورخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ مطلبی را با عنوان زیر منتشر می نمایند: «تلاش کانال تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی برای انکار برگزاری مناظرۀ سوّم». اما تعجب می کنم که این محقق علمی و پژوهشگر برجسته کشورمان گرچه با یک تماس تلفنی ساده می توانستند اصل مطلب برای رفع سوتفاهم ها را جویا شوند، چگونه اصلاً احساس نیازی به هیچ گونه تحقیق نکردده و تحت این عنوان ناسنجیده، کانال اینجانب، و در واقع خود اینجانب، را متهم به «انکار برگزاری مناظرۀ سوّم» نمایند و ذیل این عنوان چنین بیاورند: «بهنظر میرسد دکتر بیژن عبدالکریمی کنترل کانال خود را از دست داده است. کسانی که اکنون در حال ادارهی کانال ایشان هستند از صبح امروز کوشیده اند برگزاری مناظرۀ سوم را در ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ در بارۀ هایدگریسم اسلامی که در رسانهی آزادفکری ضبط شده است، انکار کنند». و در ذیل همین فضاسازی هاست که دکتر محدثی مطلبی را در همان تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ با عنوان «هایدگریسم اسلامی چه بلایی سر ایران آورده است؟»
منتشر می سازند و در این مطلب بیان می فرمایند: «هایدگریسم اسلامی از مخربترین جریانهای فکری در ایران پس از انقلاب بوده است.»
به هر تقدیر، کل این قصه سازی ها و هیاهوها هیچ ربطی به حقیقت و واقعیت ماجرا نداشت. امیدوارم مدرسۀ آزاد فکری فایل مناظرۀ اینجانب و دکتر محدثی را هر چه زودتر ویرایش و آماده انتشار ساخته، آن را در صفحۀ یوتیوب خود قرار دهند و نیز امیدوارم که توضیحات مذکور ذهن عزیزان مخاطب را نسبت به اصل قصه روشن کرده، تا آنان بتوانند با ذهنی آزاد به سراغ این مناظرۀ فکری و نظری، خارج از هیاهوهای رسانه ای و غوغاسالاری های ایدئولوژیک رفته، به قضاوت در خصوص اختلافات فکری و فلسفی بنده با دوست و برادر بزرگوارم، جناب دکتر محدثی نازنین بپردازند.
YouTube
مناظره بیژن عبدالکریمی و حاتم قادری، گفتگوی گفتمانها (ج۲) - امیر وظیفهشناس - [صدای فردا]
سعید طوفیقی، هاتم قادری، مجید خانپور، بیژن عبدالکریمی
👍7❤1👎1