💠بخشی از سخنان شهید دکتر طهرانچی
🔸من بهعنوان کسی که در حوزهی دانش فعالیت میکند، وقتی به آزمایشگاهی میروم که با تحریم دست و پنجه نرم میکند و تجهیزات و مواد موردنیازش قابلمقایسه با بسیاری دیگر از کشورها نیست، میبینم دیتایی که او استخراج میکند، به بهترین ژورنالها فرستاده و پذیرش میشود، متوجه میشوم که چقدر پیشرفت کردهایم. آن هم در شرایطی که مراکز علمی ما، حتی در حوزهی کسب اطلاعات و جریان آزاد اطلاعات هم با تحریم مواجهاند. گاهی تنها به دلیل اینکه نام دولت جمهوری اسلامی میآید، مقالههای ما را چاپ نمیکنند. یعنی باید توجه کنیم که این دستاوردها، در چه شرایط سختی به دست آمده است.
🔹بگذارید با یک خاطره شخصی، گوشهای از این دستاوردها را نشان بدهم. من مدرک دکترایم را در مسکو گرفتهام. رئیس انستیتویی که در آنجا کار میکردم، آقای پروفسور پروخورف، نوبلیست دههی ۶۰ دنیا بود؛ فرد بسیار معتبری بود و آنجا در حوزهی لیزر و مغناطیس و پلاسما فعالیت میکرد. یک روز یک هیئت ایرانی برای بازدید از آنجا میخواست بیاید؛ پروخورف پیغام داد که من و چند ایرانی دیگر هم بیاییم و بنشینیم. من در انتهای سمت روسها نشسته بودم و بیشتر شاهد بودم؛ چون خودشان مترجم آورده بودند. پروخورف احساس کرد که تیمی بچههای بازدیدکننده ایرانی که مقابلش نشسته بودند، از نظر علمی خیلی ضعیفبنیه هستند؛ برای همین هم به معاونش گفت که اینها را به انستیتو ببرند و بگردانند.
🔸این گذشت و سالی که من رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودم، یعنی سال ۹۳ یا ۹۴، به ما از طرف معاونت علمی ریاست جمهوری تماس گرفتند که یک هیئت ویژه از طرف آقای پوتین میخواهد به ایران بیاید، چهار یا پنج فیزیکدان هم همراهشان است و بازدیدی از پژوهشکدهی لیزر دانشگاه شهید بهشتی ترتیب داده شده است. اینها آمدند و بازدیدشان را انجام دادند. وقتی که پایین آمدیم، دیدم که کاملاً مبهوت شدهاند؛ به من گفتند که ما میخواهیم در روسیه، از پیشرفتهای شما در لیزر استفاده کنیم.
🔻یعنی بعد از بیست سال و با وجود همه تحریمها، چنین رشدی داشتیم. بنابراین ایرانیها توانستهاند در تحریم، عظمت بیافرینند.
👈 در جامعهی عمومی، معمولا به این موضوع توجه نمیشود که پیشرفتهای کنونی ایران، در چه شرایط خاصی از تحریم و دشواریها به نتیجه رسیده است. همین عدمتوجه و عدمانعکاس مناسب دستاوردها، موجب میشود که اغلب آن احساس خودباوری لازم برای افتخار به داشتهها و ادامه مسیر، ایجاد نشود.
✍ بخشی از سخنان شهید طهرانچی در برنامه تلویزیونی «نگاه» در سال ۱۴۰۴
🇮🇷 پرونده #فتح_علم
#خیزش_علمی #شهید_طهرانچی
#روایت_پیشرفت #روایت_مقاومت
#تحریم_علمی #خوباوری_ملی
#معرکه_علم #ایران_قوی
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6🏆3
💠 بخشی از مطلب «فناورانههای زوج تبریزی»؛ مصاحبه با خانم مهندس غزاله قنبرنژاد مدیرعامل شرکت دانشبنیان «رایان پلیمر آرتا»
🔸مقصدم برای مقطع دبیرستان، باز هم مدرسه دولتی بود؛ اما به خاطر معدل بالایی که داشتم بورسیه شدم. یکی از معلمان سابقم معاون یکی از مدارس غیرانتفاعی شده بود و میخواستند برای اعتبار مدرسهشان، حتما یک دانشآموز ممتاز داشتهباشند. مادرم اول فکرمیکرد که ممکن است شهریه را تنها یک سال نگیرند؛ اما بهشرط بالا ماندن معدل، من را تا سال آخر دبیرستان بورسیه کردند.
🔹یادم است یکی از همکلاسیها در درس ریاضی نمره ۳ گرفته بود. معلم به او تشر زد: «با این وضع تحصیلی فردا میخواهی چه کار کنی؟» او هم خیلی راحت برگشت گفت: «توی کارخونه پدرم کار میکنم. مهم نیست.» به این دانشآموز و بقیه بچهها ریاضی یاد میدادم. گاج آبی را در ده دقیقه زنگ تفریح حل میکردم و معلممان که سر کلاس میآمد، رفع اشکال میکردم. آنقدر به درس ریاضی علاقه داشتم که پایم به خانه ریاضیات هم باز شد. مجلههایشان را میگرفتم و مسائل ریاضیشان را حل میکردم. وضعیتم در درسهای دیگر هم خوب بود. آنقدر که برای انتخاب گرایش، بین دبیرانم دعوا راه افتاده بود؛ یکی میگفت تجربی و دیگری میگفت ریاضی. گفتم میخواهم ریاضی بخوانم؛ خانوادهام مخالفت داشتند، ولی من انتخابم را کرده بودم.
🔸آقای رامش شیمی را طوری جذاب درس میداد که شیفته این درس هم شدم. موازنهها را با سرعت حل کردم و از آن به بعد، یاد دادن شیمی به باقی همکلاسیها هم جزو وظایف من شد. زنگهای تفریح را با آنهایی که درسشان ضعیفتر بود کار میکردم. البته شیطنتهایم سر جای خودشان بود؛ یک بار داشتم از نردههای حیاط بالا میرفتم که کلهمعلق شدم و پایم شکست. با همان پای شکسته و عصای زیر بغل، میرفتم پای تخته سیاه تا سوالات ریاضی دوستانم را برایشان حل کنم.
🔹تابستان سال 91 پدرم سکته مغزی کرد؛ بعد از ازدواج خواهرم رفته بودیم مسافرت تا حال و هوایمان برای شروع سال تحصیلی عوض شود. تازه رسیده بودیم تهران که دیدیم بابا دیگر حرکت نمیکرد. برایم در آن سن و سال خیلی سخت بود؛ توی حیاط بیمارستان روی زمین نشسته بودم و فقط دعا میکردم که نمیخواهم بابا از پیشم برود. یک روز بعد از عمل، بابا بهطور معجزهآسایی به هوش آمد. اما صفحه زندگی ناگهان برایم برگشته بود. نفس کشیدن بابا برایم قوت قلب بود، اما دیدن او در آن وضعیت هم برایم سخت بود. سعی میکردم طوری رفتار کنم که او احساس بدی پیدا نکند و این روحیه مقاومی میخواست.
💔با توجه به شرایطی که برایم پیشآمده بود، دیگر آن دانشآموز درسخوان قبلی نبودم. سال 94 «مهندسیپلیمر دانشگاه پیامنور تبریز» قبول شدم. گریهام گرفت که چرا نتوانسته بودم دانشگاه تبریز قبول بشوم. دستکم رشته قبولی برایم دلگرمکننده بود. مهندسی پلیمر را یکی از فامیلهای دورمان معرفی کرد. من هم در فضای اینترنت تحقیق کردم و دیدم که شاخهها و کاربردهای زیادی دارد. شیمی هم که جزو درسهای دلخواهم بود.
#شماره_دوم_سها #مهندسی_پلیمر
#کنکور_نامه #روایت_پیشرفت
#ایران_قوی #تبریز #بانوی_پیشرو
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤2👌1
🔻بخش اول مطلب «انسانها و اورانگوتانها در غزه»
🔸اگر قبول کنیم لیبرال سرمایهداری نتیجه میلیونها سال تکامل نوع انسان (یا همان فرگشت از جلبکهای دریایی تا شامپانزه و عنتر و اورانگوتان و... انسان آنگولاساکسون!) و ثمره هزاران سال تفکر فلسفی و صدها سال تاریخ رنسانس و روشنفکری و اومانیسم و این قبیل خزعبلات... و پایان تاریخ است، آیا بشریت همینیست که داریم در غزه میبینیم؟! آیا کودکان و نسلهای آینده ما واقعاً بناست در چنین دنیای کثیف و بیرحمی زندگی کنند؟ در این صورت، آیا مردم فلسطین که بناست نسلکشی شوند، نسبت به آنهایی که بناست زنده بمانند... بیشتر شانس نیاوردهاند؟! اصلاً این وضعیت پایان تاریخ و انسانیت است یا بنبست آدم و عالم؟!
🔹بنده با فرافکنی روانی آشنایی نسبی خوبی دارم؛ یعنی مثلاً سالها پشت انبوهی از منابع و شواهد علمی از یک سو و تفسیر آیات قرآن و روایات از سوی دیگر متوقف ماندهام (و فرافکنی کردهام!) که نهایتاً حالا یک دیندار فرگشتباور شش دانگ بهحساب میآیم؛ یعنی آن اشارهها به عنتر و اورانگوتان را به معنای نفی تکامل داروینی (که اتفاقاً خودش هم یک مسیحی معتقد بود) فرض نکنید. بله، انسان از نسل میمون و ماهی بوده است و حتی بعد از این همهسال تکامل اندامی، هنوز هم میتواند مثل یک کروکدیل و کفتار رفتار کند! خیال کردهاید این بزرگانی که چشم برزخیشان باز میشود، چرا هنوز هم به جای آدم الاغ و کرم آسکاریس می بینند؟! چون انسانها هنوز هم اگر آدم نشوند، عقبگرد میکنند به همان جانوری که قبلاً بودهاند!
🔸بنابراین بیشتر از این وراجی نکنم... تنها جایی که در قرآن کریم خداوند یازده بار پشتسرهم سوگند یاد میکند سوره شمس است؛ از آیه اول تا آنجا که میفرماید پس شک نکنید: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکاهَا ﴿۹﴾ که هر کس آن را پاک گردانید قطعاً رستگار شد. وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿۱۰﴾ و هر که آلودهاش ساخت قطعاً درباخت. این «خاب» یعنی اوج بدبختی و خسران و خرابی و ناامیدی. بدبخت شد کسی که دچار «دسّاها» شد! «دسّاها» از همان ریشه کلمهایست که «دسیسه» را با آن میسازیم. دسیسه ساختن و دسیسهچینی کردن یعنی پنهان کردن واقعیت، برای اینکه کسی را بدبخت کنیم.
🔹با مثال توضیح بدهیم؛ آدم آن اوایل که سیگار میکشد، یا مشروب میخورد، مدام سرفه میکند و یا بالا میآورد. چرا؟ چون دود سیگار با ریه و مشروب با دستگاه گوارش ما سازگار نیست. اما وقتی این عمل تکرار میشود، بدن چه خاکی توی سرش بریزد؟! نمیشود که یارو الکلی باشد و هر روز هی بالا بیاورد! پس بدن از مکانیسم «دسّاها» استفاده میکند. یعنی این حالت تهوع را به تدریج کاهش داده و... نهایتاً یارو مثل اسب سیگار میکشد و مشروب میخورد و عین خیالش نیست. دیگر آن حالات طبیعی و فطری عوض میشود.
‼️وجدان آدمیزاد هم همینطور است. یک سال که گذشت، عادت میکند به وقوع جنایت روزانه در غزه. فراموش میکند که این کفتارهای صهیونیست برای خاورمیانه، بلکه کل جهان و انسانیت چقدر خطرناکاند. شعورش نمیرسد که فردا نوبت سوریه و اردن و عراق و عربستان و... هم خواهد شد! عادت کوری میآورد. کور میشود و نمیبیند که کل ارزشهای دمکراسی و حقوق بشر و اومانیسم و این خزعبلات... دارند در غزه دفن میشوند. نمیخواهد قبول کند که حرامزادهای مثل «ترامپ» دارد رسماً ادعای سلطنت میکند! (خودش را کینگ ترامپ معرفی میکند!) یعنی دیگر همان دیکتاتوری کثیفی که خود روشنفکران غربی سالهاست دارند با آن مبارزه میکنند و وعدهی آزادی میدهند و... حالا محمل فخر و مباهات این جانور شده!
✍ نعمتالله سعیدی
#شماره_دوم_سُـها #غزه
#هلیا_دوطاقی #فریاد_انسانیت
#بانوی_پیشرو #روایت_مقاومت
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6🔥1
🔅سخنانی از شهید دکتر امیرحسین فقهی؛ رئیس پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
🔸نکته مهمی که در سایه فضاسازیهای رسانهای غربیها، شاید خیلی از مردم ندانند این است که علوم و فنون هستهای، ارتباط زیادی با پیشرفت در تحقیقات سایر علوم و دستیابی به فناوریهای پیشرفته دارد. بهعنوان مثال یکی از مواردی که ما در سازمان انرژی هستهای ایران به سمت آن حرکت کردهایم، دستیابی به فناوری ساخت «#شتابدهنده» است. شتابدهندهها یک فناوری بسیار پایه و کاربردی هستند و کاربردهای آنها در صنعت و سلامت هم بسیار گسترده است.
🔹مثلا توسعه #فناوری_فضایی چگونه با فناوری هستهای گره میخورد؟ ماهواره در زمین ساخته میشود ولی پس از پرتاب، در خارج از جوّ زمین و تحت تابشهای کیهانی و خورشیدی قرار میگیرد و مواد سازنده ماهواره را به شکلی متفاوت تحت تأثیر مخرب قرار میدهند. بنابراین برای ساخت مواد مقاوم در برابر این تابشها، باید آزمایشگاههایی در زمین باشد که این پرتوها را بسازد و آثار آنها را شبیهسازی کند. تنها دستگاهی که این قابلیت را دارد شتابدهنده است.
🔸اما از نظر من یکی از مهمترین فواید آنها برای ایرانیان، تأثیر آنها در تقویت علوم پایه است. فارغالتحصیلان فیزیک، شیمی و زیستشناسی دانشگاههای برتر کشور، زمانی میتوانند شغل داشته باشند که تجهیزات و ابزارهای مورد نیاز برای تحقیقاتشان فراهم باشد. بنابراین برای حفظ این سرمایههای انسانی و رشد علوم پایه، باید ابزارهای تحقیقات پیشرفته را در اختیارشان قرار داد.
🔻امروز یکی از مهمترین و پیشروترین حوزههای تحقیقی علوم پایه، تحقیقات در مقیاسهای پیکو و نانو است و تنها راه درک آنها پروبهایی است که میتوانند ابعاد در این مقیاس را اندازهگیری کنند؛ این پروبهای آنالیز مواد از ذرات شتابدادهشده ساخته میشوند و ساخت آنها نیازمند شتابدهنده است.
⭕️ اینکه در مواردی از دستیابی ما به فناوری هستهای ممانعت می شود، بهخاطر سلاح نیست؛ بلکه همانطور که خودشان هم میدانند، به خاطر این است که علوم و فنون مرتبط با هستهای، دریچهای برای دستیابی به حاکمیت فناوری است.
✍ بخشی از سخنان شهید فقهی در رویداد ملی فرصت هستهای در ۲۹ آذر سال ۱۴۰۲
🇮🇷پرونده #فتح_علم
#شهید_فقهی #ساخت_آینده
#روایت_پیشرفت #روایت_مقاومت
#اراده_پیشرفت #حاکمیت_فناوری
#شهدای_هستهای #دانش_هستهای
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت | راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5
😍 از امروز، شما خوانندگان عزیز میتوانید مجله سُــها را از راههای زیر بهصورت حضوری و اینترنتی تهیه کنید.
📍تهران
▫️کتابفروشی حافظه تاریخی
خیابان انقلاب روبروی دانشگاه تهران پلاک ۱۲۴۸
▫️کتابفروشی کیهان
تهران، خ انقلاب اسلامی، بین خ فخررازی و خ دانشگاه، پ 1210
▫️ترنجستان سروش
تهران، خیابان انقلاب، بین خیابان ابوریحان و خیابان فلسطین.
📍اصفهان
کتابفروشی پاتوق کتاب آسمان
خیابان مسجد سید، خیابان ظهیرالاسلام کوچه شهید حیرت، بن بست شکوفه، سرای هنر و اندیشه.
📍مشهد
مشهد، بلوار شهید صادقی، شهید صادقی۱۹، مجتمع تابان، طبقه منهاییک، واحد۱۰، مجموعه کتابرسان
📍شبکه توزیع پستی کتابرسان
https://ketabresan.net/w/oVNwm
📍ارسال پستی به سراسر کشور از طریق پیام به آیدی ادمین کانال مجله @soha_magiran
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤2😍2
💠 بخشی از مطلب «هنرستان دخترانهای که بندرگز را متحول کرد»؛ مصاحبه با خانم مهندس زینب کاویان مدیر هنرستان مائده
🔸در شهر «بندرگز» که قدم میزنی، دریا را داری، آن هم با اینهمه زیبایی. فقط ده دقیقه که بروی، به جنگل میرسی. در روستاها زمینهای حاصلخیزی داریم که در یک فصل، چهار نوع کشت مختلف دارند. بندرگز، از اواخر دوران قاجار تا پهلوی، یکی از قطبهای اقتصادی منطقه شمال کشور بوده است. اما حالا شاهد یک رکود آزاردهنده و آدمهایی هستیم که شهرشان را دوست ندارند.
😔 هر کس که از نظر اقتصادی و اجتماعی به رفاه برسد، معمولاً از شهر مهاجرت میکند تا پیشرفت کند. رشد جمعیت منفی است، بافت شهری رشد نمیکند و پاسخگوی نیاز جمعیتیاش نیست. در ذهن بسیاری از مردم شهر، و حتی در ذهن خود من در نوجوانی و حتی تا چند سال پیش، این باور وجود داشت که اگر میخواهی کاری بکنی، باید از این شهر بروی تا بتوانی رشد کنی.
🔹خودم هم وقتی در هنرستان بهعنوان مدرس معماری تدریس را شروع کردم، معلمی بودم که به شهر خودم که دوستش نداشتم برگشته بودم. حتی فضای مدرسه را هم ابتدا دوست نداشتم؛ آنجا با نوجوانهایی مواجه بودیم که درگیر فقر و مسائل اجتماعی شهر بودند. تنها هدفشان این بود که دیپلمی بگیرند و بعد وارد یک جریان روتین و گاهی بینتیجه از زندگی شوند. خیلی وقتها در همین مسیر آسیب میدیدند؛ چون به آن چیزی که باید، نمیرسیدند و نمیتوانستند برای حال و آیندهشان زندگی باکیفیتی بسازند.
🔸چهار سال پیش، زمانی که تصمیم به تغییر و شروع دوباره داشتیم، در کارگاهی به نام «بندرگز، شهر خوب من» شرکت کردیم. حدود ۴۰ نفر بودیم. موضوع بحث این بود که آیا میشود برای این شهر اتفاقی رقم زد؟ مُدرّس کارگاه سؤال آخر را پرسید: «هر کسی که باور دارد میتوان در این شهر، با این شرایط و با این نوجوانها کاری کرد، بلند شود.» ۴۰ نفر از معلمان و مدیران هنرستانها در آن جمع حضور داشتند. تنها سه نفر بلند شدیم: من و دو نفر از هنرآموزهایم. از میان ۴۰ نفر، فقط سه نفر باور داشتیم که میشود کاری کرد.
🌱 آن شب گریه کردم، از تهِ دل. از خودم پرسیدم: «به کجا رسیدهایم که این تعداد معلم دیگر باور ندارند میشود تغییری ایجاد کرد؟» این یک کابوس بود. دردناک بود. ناامیدی مثل مُهری روی پیشانیمان خورده بود که «هیچ کاری نمیشود کرد.» من اما معلم بودم و نباید دست روی دست میگذاشتم. با همراهانم تصمیم گرفتیم بهجای غُر زدن و گفتن اینکه امکانات نداریم و کاری نمیشود کرد، راهی پیدا کنیم. راهی برای اینکه جریان زندگی، در این هنرستان و مهمتر از آن در بندرگز، تازه و پرشور شود.
#شماره_دوم_سها #هنرستان_دخترانه
#پیشرفت_بومی #بندرگز #امید
#روایت_پیشرفت #معلم_تحولآفرین
#روایت_زنان #بانوی_پیشرو
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6🥰1
🛰بخشی از مطلب «خانم مهندسهای ایرانی، ماهواره میسازند»؛ مصاحبه با خانم مهندس کشاورز از مهندسین ساخت ماهواره در شرکت «امیدفضا»
🔸برای پرتاب ماهواره کوثر، قرار بود یک تیم 4 نفره، دو هفته به روسیه بروند. تیم ماهواره هدهد هم دو نفر بودند. دو نفر خانم در تیم پروژه کوثر بودیم و من، نماینده تیم تجمیع ماهواره بودم. آنجا قرار بود ماهواره کوثر را برای تحویل به پرتابگر آماده میکردیم و تحویل شرکت پرتابکننده میدادیم. پرتاب هم ده روز بعد از تحویل ماهوارهها انجام میشد.
✳️سختترین شب و شیرینترین تشویق
🔹یکی از سختترین خاطرات من، مربوط به شبی میشود که فردا صبحش ساعت 8، باید ماهواره را به پرتابگر تحویل میدادیم. آن شب من باگی در یکی از زیرسیستمها پیدا کردم که انگار موقع ارسال به روسیه و در همان سایت رخ داده بود. خب باید آن را قبل از تحویل رفع میکردیم؛ من دستتنها بودم و هیچکدام از اعضای دیگر تیم خودم همراهم نبودند. هر راهحلی که به ذهنم میرسید انجام دادم و هیچ کدامش جواب نمیداد. ما باید ماهواره را میگذاشتیم آنجا و ساعت 8-9 شب میرفتیم و آنها هم فردا صبحش میآمدند ماهواره را تحویل میگرفتند.
😳وقتی مسئول سایت وستوچنی از ما پرسید: «شما کِی میروید؟»، گفتیم «ما نمیرویم.» بعد گفتند «یعنی چی نمیروید؟» گفتیم: «ما باید بمانیم تا این را درست کنیم. تا هر وقت هم که درست بشود میمانیم.» آنجا به ما گفتند: «ما اصلا چیزی تحت عنوان شیفت شب نداریم اینجا!» خُب سایت پرتاب ماهواره یک جایی به فاصله دو ساعت خارج از شهر وستوچنی بود و کارمندان آنجا هم هر روز میرفتند و میآمدند. آخرش یکی از مسنترین و با تجربهترین افراد آنجا خودش حاضر شد بماند تا ما بتوانیم تا صبح کار کنیم.
🔻ما تمام شب بیدار بودیم و در ارتباط با بچههای داخل ایران، سعی میکردیم مشکل را حل بکنیم. خیلی هم خسته بودیم چون 8 ساعت در پرواز بودیم و چندین عرض جغرافیایی هم جابجا شده و ساعتمان تغییر کرده بود و بعد هم بدون استراحت، رفته بودیم سایت پرواز. آنقدر خسته بودیم که دیگر بچهها موقع بستن پیچ هم داشت خوابشان میبرد! خدا را شکر بالاخره مشکل حل شد و به جای ساعت 8 صبح، ماهواره را ساعت 11 صبح آماده کردیم و تحویل دادیم. آمدند ماهواره را با جرثقیل بردند و عکس گرفتیم.
😍با خودمان گفتیم الان میگویند ایرانیها بینظم هستند و دیر تحویل دادند؛ ولی همان آقای خیلی پیری که یکی از مسئولین سایت وستوچنی هم بود، آمد و برای ما دست زد. گفت: «من باورم نمیشود که شما 30 ساعت است نخوابیدید و این کار را تحویل دادید.» خود دکتر شهرابی هم همیشه این حرف را به ما میزدند و میگفتند: «تا لحظه آخر بایست که نگویی من نایستادم و نشد، بگو من همه تلاشم را کردم و نشد.» همان تشویق خیلی برایمان ارزش داشت و روحیه ما را خوب کرد. متأسفانه در ایران از این برخوردها کمتر میبینیم؛ اینکه آدمهای باتجربهتر و مسنتر، بیایند و ما را تشویق کنند. به نظرم در زندگی من، این لحظات هستند که ماندگار خواهند شد و من هرگز آن تشویق کوچک را فراموش نمیکنم.
.
#شماره_دوم_سها #پرتاب_ماهواره
#روایت_پیشرفت #پیشرفت_دانشبنیان
#پایگاه_وستوچنی #دختران_فضایی
#پیشرفت_فضایی #امیدفضا #سایوز
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤8🏆2
💠 شهید دکتر طهرانچی از #مسیر_ما میگوید:
🔸زمانی که ما از قلههای علمی بزرگی مانند شهید شهریاری و شهید علیمحمدی نام میبریم، باید همواره توجه داشته باشیم نوک قله زمانی درخشان است که قاعدهی قله بزرگ باشد. اگر پایه و قاعدهات بزرگ نباشد، در نوک قله نمیتوان انتظار درخشندگی ستارهها را داشت. در سال ۲۰۱۶، یک مطلبی از یک سند آمریکایی در NSF نقل میشود که میگوید جمعیت در حقیقت تعیینکنندهی قدرت کشورهاست. در آن سند گفته میشود نیروی انسانی با مهارتهای علوم مهندسی، منشأ جمعآوری ظرفیت نوآورانهی ملتها و اقتصاد رقابتی هستند. ما امروز این نیروی انسانی بامهارت را داریم.
🔹حرکت علمی جمهوری اسلامی در سالهای پس از پیروزی انقلاب، سه ویژگی داشته است: یکی آموزش، یکی تحقیق و سوم فعالیتهای تجاری علم و مهندسی و اقتصاد دانش که شرکتهای دانشبنیان را بهوجود آورده است. اینها به معنی حضور ایران در یک دنیای چندقطبی فزاینده در علم و مهندسی است که پس از دههها رهبری علم توسط ایالات متحدهی آمریکا، اتحادیهی اروپا و ژاپن رخ داده است. جریانی که رهبری در همه این سالها برای شکوفا کردن جریان خودباوری علمی درونزا هدایت کردهاند، اکنون به مرحله تبدیل علم به فناوری و محصول رسیده است. برای همین هم میبینید که دیدار رهبری با اساتید چند سالی است که برگزار نمیشود، اما دیدار ایشان با فناوران، شرکتهای دانشبنیان و نخبگان همچنان ادامه دارد. این نشان میدهد که ایشان با اعتقاد و باوری که به «العلم سلطان» دارند، به نتیجه رسیدن این حرکت را با جدّیت پیگیری میکنند.
🔸خب دشمن از نیمه دهه هشتاد که متوجه رشد علمی ما شد، برنامهریزی کرد تا در این حرکت اختلال ایجاد کند. صریحاً هم میگوید که ما باید با ایجاد تحریمها و اغتشاشات سیاسی، بالهای حرکت پرسرعت ایران اسلامی را بگیریم. پیشرفت علم، نیازمند توجه و هزینهکرد و خرید تجهیزات آزمایشگاهی لازم است و تحریم، مستقیما این موارد را هدف گرفته است. متأسفانه مسئولین ما هم گاهی به دشمن کمک کردهاند؛ یعنی نگاهشان به دانشگاه صرفاً بهعنوان یک نهاد اجتماعی و فرهنگی بوده است و وظیفه توسعه علم را برای آن ندیدهاند. این در حالی هست که رهبری در رمضان گذشته بهطور صریح بیان کردند که وظیفهی اول دانشگاه این است که علم تولید کند و عالِم تربیت کند؛ بقیهی امور، در کنار اینها قرار دارد.
🔻من توصیه اصلیام به جوانهاست؛ باید به این کشور افتخار کرد. جوانهای این سرزمین باید بدانند این کشور بیش از چندین هزار سال سابقهی تمدنی دارد و همواره علم در این کشور حرف جدی زده است و علم را دانشمندان این سرزمین و جوانهایی که در مکتب فکر، نظر و اندیشه زانو زدهاند یافتهاند. همانطوری که فردوسی معطل نماند که پول بگیرد و شاهنامه را بسراید، دانشمند باید نقشآفرین باشد. آیندهی کشورمان به وجود جوانها در صحنهی علم نیازمند است. مواظب راههای فرعی باشید؛ راههایی که برای کشور اقتدار، عزّت و هویت نمیآورند.
✍️ بخشی از سخنان شهید طهرانچی در برنامه تلویزیونی «نگار» در سال ۱۴۰۴
🇮🇷 پرونده#فتح_علم
#خیزش_علمی #شهید_طهرانچی
#روایت_پیشرفت #روایت_مقاومت
#تحریم_علمی #خودباوری_ملی
#معرکه_علم #ایران_قوی
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7🥰2
💠 بخشی از مصاحبه با خانم مهندس بهاره کاویانی؛ مدیرعامل شرکت «پیامآوران نانوفناوری فردانگر»
🔸بارشهای کشور ما بهصورت ملموس کم شده و در نتیجۀ آن کمآبی جدی در کشور داریم. وقتی چالش کمآبی وجود دارد، منابع آبی زیرزمینی بسته به نوع خاک و شرایط لایههای زیرین، دچار مشکلاتی از قبیل شوری و افزایش املاح یا افزایش آلایندههایی نظیر فلزات سنگین میشوند. در حال حاضر افزایش شوری و سایر آلایندههای منابع آبهای زیرزمینی و سطحی، مشکلات زیادی را در تأمین آب شرب شهرها و بهخصوص روستاها ایجاد کرده است.
🔹چالش آب یک چالش جدی است که با گذشت زمان، پیچیدهتر و مشکلات آن جدیتر میشود. کمک به حل این مشکلات، نیاز واقعی کشور بوده و هست؛ وقتی دیدیم این نیاز بهطور جدی وجود دارد و توانایی ما، هرچقدر هم محدود، امکان حل بخشی از این مشکلات را دارد، از نظر انسانی تردیدی در ورود به این عرصه برایمان باقی نماند. با تلاش چندین ساله از تحقیق و توسعه تا اجرای پروژههای صنعتی، در حال حاضر اصلیترین حوزه فعالیت شرکت ما در صنعت تصفیه آب و پساب است.
🔸فناوریهای مختلفی برای نمکزدایی و کاهش آلایندههای منابع آب وجود دارد و تلاش ما، توسعۀ روشهایی بوده است که بتواند در فرایند تصفیه، موجب هدررفت کمتر منابع آبی شود. در روش حذف آرسنیک آب، ما با استفاده از فناوری نانو توانستهایم جاذبهایی تولید کنیم که نهتنها قدرت جذب آلایندههای آب را ارتقا میدهد، بلکه طول عمر جاذب را نیز افزایش میدهد. نانوجاذبهایی هم که به کارگرفتهایم، هیچگونه مشکل محیط زیستی ندارند. تعداد زیادی از دستگاههای حذف آرسنیک شرکت ما، در مقیاس شهری و روستایی، در استانهای مختلف کشور به فروش رفته و در حال استفاده است.
🔹سال 94 پروژهی نیتراتزدایی تهران به شرکت ما سپرده شد و تا سال 95 درگیر این پروژه بودیم. همکاران ما در شرکت واقعا زحمت کشیدند تا تکنولوژی الکترودیالیز که در حال حاضر کاربردهای قابلتوجهی در شیرینسازی و تصفیه پسابهای صنعتی دارد، در داخل کشور بومیسازی شود و توسعه صنعتی پیدا کند. دستیابی به دانش الکترودیالیز کار راحتی نبود؛ ما حتی یک پروژه اجراشده به این روش را از نزدیک ندیده بودیم. این کار نیاز به تمرکز و همکاری نزدیک بخشهای تحقیقاتی، فنی و مهندسی و اجرا داشت؛ در نهایت با همکاران توانستیم بعد از ۱۸ ماه، موفق به توسعه دانش فنی و بومیسازی تکنولوژی الکترودیالیز شویم. بعد از پروژه نیتراتزدایی، از این تکنولوژی برای شیرینسازی آبهای لبشور در استان خوزستان و بوشهر هم استفاده شد.
#شماره_دوم_سها #بحران_آب
#حل_مسئله_دانشبنیان #نانو
#تصفیه_پساب #نانوفیلتر_آب
#روایت_زنان #روایت_پیشرفت
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7👏1😍1
🔥دانشگاهم را به خاطر تیم والیبالش انتخاب کردم
💠 بخشی از مطلب «سَرگُل والیبال» در نشریه سُــها؛ مصاحبه با خانم دکتر سرگل علیزاده؛ سرمربی تیم ملی والیبال بانوان
🔹سه بار کنکور داده بودم و هر بار به خاطر اینکه فقط دانشگاه تهران را میزدم قبول نشده بودم. سالی که ازدواج کردم و از ارومیه به تبریز آمدم، چهارمین بارم بود. بیصبرانه منتظر جواب کنکور بودم که ببینم اینبار چه گلی کاشتهام. بالاخره روز موعود فرا رسید. سریع خودم را رساندم به نزدیکترین دکه روزنامهفروشی. روزنامه را خریدم و پهن شدم گوشه پیادهرو. رفتم سراغ ستون عینها.
- سرگل علیزاده ... سرگل علیزاده .... سرگل علیزاده
هر چه بالا و پایین کردم، اسمم نبود که نبود. «من که توی درس خوندن کم نمیذارم. آخه چرا قبول نمیشم؟» خیلی پَکَر شدم.
😀یک هفته با این ناراحتی گذشت. یک روز بعد از نماز آنقدر گریه کردم که روی سجاده خوابم برد. خواب دیدم که نابینا شدهام. یکهو از خواب پریدم. روزنامه کنارم بود. برداشتم و صفحه اولش را نگاه کردم. با دیدن صفحه اول روزنامه خیالم راحت شد که چشمانم کور نشده است. ناخودآگاه دوباره رفتم سراغ ستون عینها.
- عه! سرگل علیزاده
چشمانم را باز و بسته کردم. اسم من بود. خدای من! از خوشحالی بالا و پایین میپریدم. داد میزدم که من قبول شدم.
🏐 والیبال، آنقدر توی زندگیام ریشه دوانده بود که حتی اولویتهایم را هم تغییر داده بود. برای دانشگاه، رشته دبیری زبان انگلیسی را انتخاب کردم. منی که قبلتر به کمتر از دانشگاه تهران راضی نمیشدم، دانشگاه مرند را انتخاب کردم؛ فقط برای اینکه تیم والیبال دخترانش خیلی خوب بود. رباب ستاری آنجا بود؛ او تنها کسی بود که توی تمرینات استانی هوایم را داشت. قبل از آن معمولا توی تیمها نیمکتنشین بودم؛ با این حال از رو نمیرفتم و برای هدفی که توی والیبال داشتم میجنگیدم. توی تیم مرند ورق برگشت و بازیکن فیکس تیم شدم. چهار سالی که آنجا بودم، هشت بار قهرمان استان و کشور شدیم.
#شماره_دوم_سها #کنکور
#روایت_پیشرفت #ورزش_بانوان
#سرمربی_تیم_ملی #والیبال
#دکتر_سرگل_علیزاده #بانوی_پیشرو
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
💠 بخشی از مطلب «سَرگُل والیبال» در نشریه سُــها؛ مصاحبه با خانم دکتر سرگل علیزاده؛ سرمربی تیم ملی والیبال بانوان
🔹سه بار کنکور داده بودم و هر بار به خاطر اینکه فقط دانشگاه تهران را میزدم قبول نشده بودم. سالی که ازدواج کردم و از ارومیه به تبریز آمدم، چهارمین بارم بود. بیصبرانه منتظر جواب کنکور بودم که ببینم اینبار چه گلی کاشتهام. بالاخره روز موعود فرا رسید. سریع خودم را رساندم به نزدیکترین دکه روزنامهفروشی. روزنامه را خریدم و پهن شدم گوشه پیادهرو. رفتم سراغ ستون عینها.
- سرگل علیزاده ... سرگل علیزاده .... سرگل علیزاده
هر چه بالا و پایین کردم، اسمم نبود که نبود. «من که توی درس خوندن کم نمیذارم. آخه چرا قبول نمیشم؟» خیلی پَکَر شدم.
😀یک هفته با این ناراحتی گذشت. یک روز بعد از نماز آنقدر گریه کردم که روی سجاده خوابم برد. خواب دیدم که نابینا شدهام. یکهو از خواب پریدم. روزنامه کنارم بود. برداشتم و صفحه اولش را نگاه کردم. با دیدن صفحه اول روزنامه خیالم راحت شد که چشمانم کور نشده است. ناخودآگاه دوباره رفتم سراغ ستون عینها.
- عه! سرگل علیزاده
چشمانم را باز و بسته کردم. اسم من بود. خدای من! از خوشحالی بالا و پایین میپریدم. داد میزدم که من قبول شدم.
🏐 والیبال، آنقدر توی زندگیام ریشه دوانده بود که حتی اولویتهایم را هم تغییر داده بود. برای دانشگاه، رشته دبیری زبان انگلیسی را انتخاب کردم. منی که قبلتر به کمتر از دانشگاه تهران راضی نمیشدم، دانشگاه مرند را انتخاب کردم؛ فقط برای اینکه تیم والیبال دخترانش خیلی خوب بود. رباب ستاری آنجا بود؛ او تنها کسی بود که توی تمرینات استانی هوایم را داشت. قبل از آن معمولا توی تیمها نیمکتنشین بودم؛ با این حال از رو نمیرفتم و برای هدفی که توی والیبال داشتم میجنگیدم. توی تیم مرند ورق برگشت و بازیکن فیکس تیم شدم. چهار سالی که آنجا بودم، هشت بار قهرمان استان و کشور شدیم.
#شماره_دوم_سها #کنکور
#روایت_پیشرفت #ورزش_بانوان
#سرمربی_تیم_ملی #والیبال
#دکتر_سرگل_علیزاده #بانوی_پیشرو
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
❤6👍2👏2🥰1
💠 بخشی از مطلب «از تحصیل تا پیشرفت؛ در شهرم زنجان»؛ مصاحبه با خانم دکتر سقطچی مدیرعامل شرکت «نانو ایمن فام»
🔸دبیرستانی که بودم، تنها رشتهای که اصلا دوستش نداشتم، شیمی بود. یک معلم داشتیم که شیمی را جوری درس میداد که انگار علم استثناهاست. هر قانون شیمی را طوری توضیح میداد و نکته میگفت که قواعد استثنایی آن برایمان پررنگتر میشد؛ استثناهایی که باید حفظ میکردیم و هیچ منطقی برای فهمشان وجود نداشت. من هم که قدرت ذهنیام بیشتر استدلالی و منطقی بود تا حفظی، اصلا به ادامهدادن شیمی فکر نمیکردم. آن سالها پیشنهاد خانوادهام این بود که بروم رشته تجربی و پزشکی یا دندانپزشکی بخوانم؛ اما من بهخاطر علاقهای که به فیزیک و ریاضی داشتم، تا پایان سال سوم دبیرستان، رشتهام ریاضی و فیزیک بود.
🔹تابستان دیپلم نشستم و همه دروس تخصصی زیستشناسی و زمینشناسی را خواندم؛ امتحان دادم و اول مهر رفتم سر کلاس پیشدانشگاهی تجربی. آن تغییر رشته سال آخر، باعث شد در زمان کنکور دچار تضاد بشوم؛ با آن سابقه رشته ریاضی و علاقهام به یادگرفتن استدلالی، خیلی اهل این نبودم که روزی ده ساعت درس بخوانم. تستیبودن کنکور دقیقا برخلاف روحیه درسخواندن من بود؛ من مینشستم و برای فهمیدن و تحلیل دقیق مباحث وقت میگذاشتم؛ اما برای کنکور، فقط سرعت و تجربه تستزنی بالا میتوانست باعث موفقیت شود.
🔸پزشکی را دوست نداشتم، چون تحملش را ندارم که همیشه با آدمهای بیمار روبرو بشوم؛ اما در عوض به داروسازی فکر میکردم. سال اول کنکور، فقط رشتههای پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی دانشگاهها و شهرهای بالا را زدم و قبول نشدم. سال دوم خانوادهام به من گفتند که هرچه میتوانی و میخواهی بزن؛ چون اصلا روحیهات به پشت کنکور ماندن و اینجور درسخواندنها نمیخورد. خب قاعدتا با آن سابقه منفی که از درس شیمی در ذهنم بود، نباید سمت شیمی میرفتم؛ اما تحقیق کردم و دیدم با خواندن شیمی، میتوانم برای ارشد تغییر رشته بدهم و بروم داروسازی. نهایتا ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شدند و من را سر کلاسهای رشته شیمی دانشگاه زنجان نشاندند.
🔹دو ترم اول دانشگاه، اینقدر بیعلاقه بودم که اصلا سر کلاسها حاضر هم نمیشدم؛ آنقدری که از آموزش دانشکده با من تماس گرفتند که اگر همینطور غیبت کنی، حذف و اخراج میشوی و تا چند سال هم نمیتوانی کنکور بدهی. با این تهدید، با بیمیلی سر کلاسها شرکت میکردم و آن دو ترم را با بدترین معدل سپری کردم. ترم سوم که تازه درسهای تخصصیمان شروع شده بود، اتفاق تازهای افتاد؛ سر کلاس یکی از اساتید شیمیآلی، آنقدر به شیمی علاقهمند شدم که اصلا همۀ حال و هوا و اهدافم تغییر کرد. فهمیدم که شیمی صرفا حفظیات نیست و منطق زیادی در قانونها و حتی استثناهایش وجود دارد. بعد از آن، نمراتم سیر صعودی پیدا کرد. دیگر از رفتن به داروسازی هم منصرف شدم؛ فقط میخواستم درس شیمی را تا مقطع دکترا ادامه بدهم.
#شماره_دوم_سها #مکمل_نسل_سوم
#زنجان #فاطمه_سقطچی
#روایت_پیشرفت #پیشرفت_دانشبنیان
#روایت_زنان #کنکور #نانو
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5
💠 بخشی از مطلب «خانم دکترِ رویان، در جستجوی درمانِ جدید سرطان»؛ مصاحبه با خانم دکتر مرضیه ابراهیمی از اعضای هیئت علمی رویان
🔸راستش در تمام دوران تحصیل، درسم معمولی بود؛ ولی همیشه رؤیای این را داشتم که روی چیز عجیبی کار کنم یا یک چیز خارقالعاده بسازم که همه تعجب کنند و خوششان بیاید. بعدها که بزرگتر شدم، این آرزو که بخواهم خارق العاده باشم کمتر شد و در دانشگاه کاملا محو شد. بعد از آن بیشتر دوست داشتم یک آدم موثری باشم؛ یعنی یک کاری کنم که خوب باشد و باقی بماند؛ کاری که مثلا وقتی از این دنیا رفتم، بقیه بگویند خدا رحمتش کند، چقدر آدم خوبی بود و خدمات خوبی داشت.
🔻یادم است برای دوره فوق دکترا هم که به سوئیس رفته بودم، در یکی از مصاحبهها، پروفسوری که با من صحبت میکرد پرسید: «دوست داری به چه مقامی برسی؟» گفتم: «خیلی دوست دارم جایزه نوبل را بگیرم و دارم تلاشم را میکنم.» برایش خیلی جالب بود. الان که به خودم نگاه میکنم، میبینم شاید با شرایط خاص و موانع زیادی که بر سر راه کشور ما وجود دارد، رسیدن به جایزه نوبل، همت و تلاش خیلی بیشتری نسبت به سایر کشورها بخواهد؛ اما حتی اگر نوبل هم نشد، مهم این است که من بتوانم برای مردم کشورم مؤثر باشم. من همیشه به خودم یادآوری میکنم که تحصیلاتم رایگان بوده است و باید خدمت خاصی برای مردمم انجام بدهم.
#شماره_دوم_سها #سلول_درمانی
#روایت_پیشرفت #پیشرفت_دانشبنیان
#روایت_زنان #خانم_دکتر_ابراهیمی
#درمان_سرطان #جایزه_نوبل
#رویان #بانوی_پیشرو
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7🥰2👌1
💠 گفتاری از شهید دکتر طهرانچی درباره تجربیات #پسابرجام
❇️ جمهوری اسلامی ایران از سال 2000 تا 2010 در جوامع علمی خوش درخشید؛ بعد دشمن آگاه شد. قوانین غلط، حمایتهای بیتوجه، شعارهای اشتباه و مشغول کردن اساتید دانشگاه باعث شد حواسمان به دشمن نباشد و از خط خودباوری و تولید علم منحرف شویم. به همین دلیل است که اخیرا مقاممعظمرهبری فرمودند #خیزش_جدید نیاز داریم. نکته اینجاست که نباید با امید به غرب، از سرعت و تلاش در تولید علم غفلت کرد. نباید حوادث برجام و نتیجه دلدادگی و اطمینان به غرب را از یاد ببریم.
🛑 مجله ساینس متعلق به مجموعهای تحتعنوان asss انجمن پیشبرد علوم آمریکا و یک انستیتو مربوط به امنیت ملی، دیپلماسی عمومی و علم است. در دوران پسابرجام، فردی به نام ریچارد استون را که مسئول میز کشورهایی است که با آمریکا در میافتند، به نام دبیر سیاسی مجله ساینس به ایران آوردند. این فرد از مرکز گداخت هستهای دانشگاه آزاد و سازمان انرژی اتمی بازدید کرد و گفت «چرا شما ایرانیها میخواهید کار هستهای انجام بدهید؟ به فرانسه بروید و در پروژه گداخت آنها شرکت کنید.»
🚫رئیس سازمان انرژی اتمی با معاون علمی رئیسجمهور وقت به فرانسه رفتند تا ایران را در پروژه ITER وارد کنند؛ اما هیچاتفاقی نیفتاد. من در پسابرجام رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودم؛ از آلمان و اتریش با بیش از ۸۰ رئیس دانشگاه برای بازدید آمدند، اما فقط سرگرم کردند. همهشان وعدههای سرخرمن زیادی دادند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. بعد در حالی که اروپاییها در سالهای اجرای برجام هیچ کاری نکردند، مسئولین ما گفتند اروپا میخواست رابطه برقرار کند اما آمریکا بلاک کرد!
⚠️زمانی که رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودم، یکروز دیدیم برای شاگرد شهید شهریاری که خودش استاد شده بود و یک نفر دیگر، از یک انستیتوی فرانسوی دعوتنامه برای پزشکی هستهای آمده است. گفته بودند هزینه پرواز، اقامت و… را پرداخت میکنند و میخواهند با دانشگاهشان کار کنند. من به این عزیزان گفتم این دعوت تله و توطئه است، اما معاون بینالملل وقت گفت دعوت از سوی یک انستیتوی #فرانسوی_معتبر است. من گفتم پس حتماً موضوع را به سفارت اعلام کنید. اینها رفتند و بهمحض اینکه به فرودگاه فرانسه رسیدند به اتاق بازجویی فرستاده شدند و در آنجا یک منافق، یک روانشناس و یک بازجو شروع به سؤال پرسیدن و بازجویی کردند. با ورود سفارت ایران بعد از 45 دقیقه، این دو استاد به سفارت ایران رفتند و سپس به ایران بازگشتند.
🔻واقعیت این است که غربیها هیچ کمک واقعی برای رشد علمی کشورهای دیگر نمیکنند. در زمان مرحوم رکنآبادی، دانشگاه شهید بهشتی در دانشگاه لبنان یک آزمایشگاه بیوتکنولوژی کشاورزی راهاندازی کرد. فرانسویها به لبنانیها گفتند: «ما چه کم گذاشتیم که رفتید با ایرانیها رابطه برقرار کردید؟» درحالی که فرانسویها سالها در دانشگاههای لبنان حضور داشتند، ولی حاضر نشده بودند چنین کاری را در لبنان انجام دهند. بعد از آن هم هیئت پنجنفرهای از دانشگاه تونس، المنار و... به دانشگاه شهید بهشتی آمدند. وقتی پرسیدم برای چه به ایران آمدید، گفتند: «ما عمری است با فرانسویها کار میکنیم اما هیچی نشدیم، آمدیم ببینیم شما ایرانیها چه کار میکنید که رتبه 15 جهانید؟»
✍️ بخشی از سخنان شهید طهرانچی در چهاردهمین یادواره شهید شهریاری در آذرماه ۱۴۰۳
🇮🇷 پرونده #فتح_علم
#خیزش_علمی #شهید_طهرانچی
#شهید_شهریاری #غفلت_علمی
#روایت_پیشرفت #روایت_مقاومت
#تجربیات_برجام #خودباوری_دانشگاه
#معرکه_علم #ایران_قوی
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤11👏2👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱 نانو، درخت بالندهای است که امروز به بار نشسته. مسیری که ۲۴ سال پیش آغاز شد تا ماموریتی متفاوت از الگوهای مرسوم توسعه علم در دانشگاهها را محقق کند؛ پیوند زنجیره دانش تا ثروت از طریق فناوری.
🔻این مسیر، حلقه گمشده بین تولید علم در دانشگاه و کاربردیسازی آن بود: علمی که مسائل واقعی را حل کند و به توسعه اقتصادی بینجامد.
🔹امروز، زیست بوم مرتبط به فناوری نانو به شجرهای پربار تبدیل شده است:
🔸 اقتصادی بالغ بر ۶۰ هزار میلیارد تومان
🔸 دهها محصول هایتک که به بازارهای جهانی صادر میشوند
🔸 تاثیری ملموس در صنعت و زندگی مردم
💪 این دستاوردها، ثمره تلاش هزاران فناور، مدیر و متخصص نخبه در ستاد نانو و زیستبوم فناوری نانو کشور است. این مسیر پرشتاب همچنان ادامه دارد...
🎥 فیلمی که میبینید، خبر ساخت «ایمپلنت جدید استخوانی» است. فناوران ایرانی باز هم موفقیتی جدید را برای ایران عزیزمان به ارمغان آوردهاند.
#نانو #فناوری #پیشرفت #دانشبنیان
#ایران_قوی #ساخت_آینده #تجربه_موفق
#دانش #استقلال #روایت_پیشرفت #علم
.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4👏3👌1
🚀 میگفتند این لوله بخاری است یا موشک؟
روایتی از نظارت رهبری بر روند پیشرفتهای موشکی
🔸یکی از مشکلاتی که در دوران جنگ داشتیم تانکهای عراقی بود. متخصصان موشکی پیگیر ساخت سلاحی برای مقابله با تانکها بودند. بهاینترتیب گروهی برای ساخت موشکهای ضدتانک تشکیل شد. فرصت کوتاهی برای ساخت موشک به ما دادند، درحالیکه خود آمریکاییها برای ساخت این موشک نزدیک به ده سال زمان صرف کرده بودند. ضمن اینکه ما باکسانی وارد این حوزه شدیم که سطح دانششان از علوم هوافضا بسیار پایین بود؛ اما با جدیت کار را شروع کردیم. در آن روزها بسیاری از مقامات برای بازدید از روند کارآمدند. بدنه موشک شبیه یک استوانه بود. برخی از مسئولان که برای بازدید آمده بودند میگفتند:«اینها لوله ساختهاند و مدعی هستند که موشک میسازند»!
🔻خرداد سال ۶۵ بود که آقای خامنهای از مراحل طراحی و ساخت موشکهای ضدتانک «تاو» بازدید کردند. در جریان آن بازدید گزارشی از روند کار به ایشان ارائه کردم؛ برخلاف اظهارات مأیوسکننده برخی از مسئولان، رهبر انقلاب پس از بازدید از مجموعه گفتند: «اینجا چشمهای جوشیده که بعدها تبدیل به جویبارها خواهد شد».
💪 سال ۷۳ دوباره ایشان بازدیدی از مجموعه داشتند که آن موقع من عرض کردم شما چند سال پیش گفتید: «اینجا چشمهای جوشیده و بعدها تبدیل به جویبار خواهد شد» امروز چه نظری دارید ایشان با بیان شیرینی فرمودند: «این دیگر جوی نیست، بلکه تبدیل به نهر شده است!»
🔅راوی: منوچهر منطقی؛ از مدیران ارشد صنایع دفاعی در دهه شصت و هفتاد
🇮🇷پرونده #فتح_علم
#دفاع_دانشبنیان #موشکی #صنایع_نظامی
#پیشرفت #استقلال #خودکفایی #فناوری #رهبری #روایت_پیشرفت #خودباوری #امواج_ارادهها #امید
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
روایتی از نظارت رهبری بر روند پیشرفتهای موشکی
🔸یکی از مشکلاتی که در دوران جنگ داشتیم تانکهای عراقی بود. متخصصان موشکی پیگیر ساخت سلاحی برای مقابله با تانکها بودند. بهاینترتیب گروهی برای ساخت موشکهای ضدتانک تشکیل شد. فرصت کوتاهی برای ساخت موشک به ما دادند، درحالیکه خود آمریکاییها برای ساخت این موشک نزدیک به ده سال زمان صرف کرده بودند. ضمن اینکه ما باکسانی وارد این حوزه شدیم که سطح دانششان از علوم هوافضا بسیار پایین بود؛ اما با جدیت کار را شروع کردیم. در آن روزها بسیاری از مقامات برای بازدید از روند کارآمدند. بدنه موشک شبیه یک استوانه بود. برخی از مسئولان که برای بازدید آمده بودند میگفتند:«اینها لوله ساختهاند و مدعی هستند که موشک میسازند»!
🔻خرداد سال ۶۵ بود که آقای خامنهای از مراحل طراحی و ساخت موشکهای ضدتانک «تاو» بازدید کردند. در جریان آن بازدید گزارشی از روند کار به ایشان ارائه کردم؛ برخلاف اظهارات مأیوسکننده برخی از مسئولان، رهبر انقلاب پس از بازدید از مجموعه گفتند: «اینجا چشمهای جوشیده که بعدها تبدیل به جویبارها خواهد شد».
💪 سال ۷۳ دوباره ایشان بازدیدی از مجموعه داشتند که آن موقع من عرض کردم شما چند سال پیش گفتید: «اینجا چشمهای جوشیده و بعدها تبدیل به جویبار خواهد شد» امروز چه نظری دارید ایشان با بیان شیرینی فرمودند: «این دیگر جوی نیست، بلکه تبدیل به نهر شده است!»
🔅راوی: منوچهر منطقی؛ از مدیران ارشد صنایع دفاعی در دهه شصت و هفتاد
🇮🇷پرونده #فتح_علم
#دفاع_دانشبنیان #موشکی #صنایع_نظامی
#پیشرفت #استقلال #خودکفایی #فناوری #رهبری #روایت_پیشرفت #خودباوری #امواج_ارادهها #امید
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
❤9
💠 در گفتوگو با خانم دکتر سحر کیانی مسئول مرکز آموزشهای دانشآموزی پژوهشکده رویان
🔸هر گروه سنی واکنش خاص خودش را دارد. در مقطع دبیرستان، شور و اشتیاق بچهها واقعاً چشمگیر است. مثلاً در کارگاه علوم اعصاب، وقتی آزمونهای رفتاری روی موشها را نشان میدهیم یا وقتی سلولهای بنیادی را در اختیار دانشآموزان قرار میدهیم تا خودشان کِشت دهند، چنان ذوق میکنند که گویی بزرگترین کشف زندگیشان را انجام دادهاند! دانشآموزان دبستانی هم با خلاقیتهایشان ما را شگفتزده میکنند؛ مثلاً در برنامه تابستانی سال گذشتهمان در پژوهشسرا، بعد از یک جلسه درباره حشرات، نقاشیهای زیبایی از لانه مورچهها کشیدند که هنوز آنها را نگه داشتهایم. حتی بعضیها کاردستی درست کردند و به پژوهشسرا هدیه دادند.
🔹وقتی انواع سلولها را زیر میکروسکوپ به بچهها نشان میدهیم، خیلی ذوق میکنند و واکنشهای جالبی دارند. خیلی ذهن بچهها باز میشود و سؤالات خوبی میپرسند و میتوانند بین علم و مسائل واقعی زندگی پیوند ایجاد کنند. مثلاً یکی میگوید مادربزرگ من فلان بیماری را دارد، میتوانیم از این سلولها در درمانش استفاده کنیم؟ یا در آینده میتوانیم به داروی آن برسیم؟ به نظرم وقتی بچهها در برنامههای ما شرکت میکنند، نسبت به امکانهای بیشمار دنیای سلولی و تأثیرگذاری کاربردی آن در آینده، دید بسیار خوبی به دست میآورند. امیدوارم به روزی برسیم که دانشآموز فکر نکند که فقط باید پزشکی یا مهندسی بخواند که بتواند تأثیرگذار باشد و به انتخاب مسیر پژوهشگری و دانشمندی هم فکر کند.
#شماره_دوم_سها #ترویج_علم
#سلولهای_بنیادی #رویان_دانشآموزی
#زیست_فناوری #رویان
#روایت_پیشرفت #پیشرفت_دانشبنیان
#روایت_زنان #بانوی_پیشرو
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4🥰3
💠 بخشی از مطلب «سه نسل، یک عشق»؛ گفتوگو با خانم شهین شهرکی مؤسس تعاونی کارآفرینی زنانه در سیستان و بلوچستان
🔸هنرستان را از تهِ دل دوست داشتم. هر چه معلمها یاد میدادند، برایم آشنا بود. از بچگی پای کار مادرم بزرگ شده بودم و سررشتهای از بیشتر هنرها داشتم و بیشتر یاد میگرفتم. بعد از پایان دبیرستان، آزمون دادم و استخدام آموزش و پرورش شدم؛ قرار شد برای معلمی به روستای «گوردر» از توابع سرباز بروم. اوایل اسفندماه بود که اسباب و وسیله زندگی یکنفرهام را بار ماشین ون پدر کردیم و راهی شدیم. پدرم یک اتاق در خانه کدخدا اجاره کرد. خانواده کدخدا به من لطف زیادی داشتند و نمیگذاشتند احساس غربت و تنهایی کنم.
🔹معلم دبستان شده بودم؛ از کلاس اول تا پنجم با من بود. روزها سرگرم درسدادن به بچهها بودم و بعدازظهرها هم کنار زنان روستا مینشستم و دوختهای مربوط به منطقه سرباز را یاد میگرفتم. چند وقت بعد، یک چرخخیاطی بردم آنجا و شروع کردم به دوختودوز؛ برای معلمهای روستاهای اطراف مانتو میدوختم یا برای زنان لباس میدوختم تا سوزندوزی کنند. زنان روستا چند ماه وقت میگذاشتند و یکدست لباس را سوزندوزی میکردند؛ اما دلالها حاصل ماهها زحمتشان را، با قیمتهای بسیار پایین میخریدند.
🔸برای تعطیلات عید که برگشتم زاهدان، به مادرم گفتم: «با وجود دلالها چیزی دست زنها را نمیگیرد.» مادرم که چند سالی بود یکی از اتاقها را به کارگاه خیاطی تبدیل کرده بود، گفت: «سوزندوزیها را با هر قیمتی که خودشان گفتند، بخر و بیار اینجا.» آنجا با قیمتی خیلی بهتر از آنچه انتظارش را داشتیم فروختیم. کارمان رونق گرفت و خیلی زود سفارشهای دیگر گرفتیم. بیعانه میدادم تا دیگر هنرشان را به دلالها نفروشند.
🔥این قضیه به مذاق دلالها خوش نیامد. چند بار پیغامپسغام فرستادند که «پایت را از کفش ما بیرون بکش!» یک روز که توی مدرسه بودم، چند موتورسوار دور مدرسه میچرخیدند و تیر هوایی میزدند. بچهها را دور خودم جمع کردم؛ حسابی ترسیده بودند. کدخدا پیرمحمد، با شنیدن صدای تیراندازی، همهی برادرها و خواهرزادههایش را جمع کرده و آورده بود جلوی مدرسه. بهشان گفت: «خانم معلم مال همین منطقهست، غریبه نیست. هر اتفاقی برایش بیفتد، با ما طرفید.» دلالها هم راهشان را گرفتند و رفتند. بعدها، موضوع را به اداره آموزشوپرورش گزارش دادم. گفتند: «تو با چه جرأتی این کار را کردی؟ معلمیات را بکن» ولی من ترسی نداشتم؛ پشتم گرم بود به حمایت مردم.
#شماره_دوم_سها #سوزندوزی
#هنرستان #کارآفرینی_زنانه
#روایت_پیشرفت #روایت_زنان
#تعاونی_زنان #بانوی_پیشرو
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4👏2👌1
خاطراتی از دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری
🔸همیشه میگفت اگر میخواهی چیزی را خوب یاد بگیری، به دیگران یادش بده. خودش واقعا اینطور بود. بههیچوجه در انتقال آنچه که بلد بود، بُخل و حسد نداشت. مرتب کارگاه آموزشی میگذاشت و از همین طریق نیروهای بسیاری تربیت کرد. پشت در اتاق دکتر همیشه تعدادی دانشجو ایستاده بودند؛ از همۀ دانشگاهها میآمدند و درباره مسائل مختلف علمی با دکتر صحبت میکردند. دکتر هم با روی گشاده از همه استقبال میکرد و بین دانشجویان فرق نمیگذاشت.
🔹 برای پاسخ به سؤالات دانشجوها، بدون منّت، وقت زیادی میگذاشت و معتقد بود که همین یاد دادنهاست که به دانش او برکت میدهد. یکی از شاگردانش تعریف میکرد که: «سؤالی از او پرسیدم و از من خواست که اجازه بدهم فکر بکند؛ دو هفته روی آن سؤال وقت گذاشت تا یک جواب دقیق و کامل به من بدهد.»
🔸زمانی که استادتمام شد، دانشجویانش مراسم گرفتند. در بخشی از صحبت کوتاهش در آن مراسم گفت: «اگر در این مدت ثمرۀ علمیای بوده و کاری بوده، واقعا باید بگم که تکتک دوستان و همکاران و هم خود شما دانشجویان در آن نقش داشتید. به هر حال برای جواب دادن به سؤال شما بوده که ما کاری کردهایم و به نتیجهای رسیدهایم.» بسیار فروتن بود.
🔹بعضی وقتها دانشجویانش میآمدند و در مورد افراد دیگر اعتراض میکردند؛ مثلاً میگفتند که فلان کس یا فلان گروه از زحمت ما استفاده میکنند تا برای خودشان اسمورسمی دستوپا کنند. دکتر در مواجهه با چنین مواردی همیشه میگفت: «سعی کنید مثل شیر باشید که شما شکار بکنید و دیگران از شکار شما ارتزاق بکنند.»
✍ برگرفته از کتاب «شهید علم»
🇮🇷 پرونده #فتح_علم
#خیزش_علمی #شهید_شهریاری
#روایت_پیشرفت #روایت_مقاومت
#شهید_علم #ایران_قوی #هستهای
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤9🥰1
💠 بخشی از مطلب «دانش و طلاهایم را خرج کشاورزی بیولوژیک کردم»؛ مصاحبه با خانم زکیه احمدی
🔸سال ۷۰ در روستای زوارم شهرستان شیروان خراسان شمالی، در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم. چهار خواهر و چهار برادریم و من آخرین فرزند بودم. طبیعی است یک مقدار لوس و شیطون بودم و توی کل فامیل، ریاست میکردم! به همین خاطر هم پسرداییهایم من را با لقب «سردار» صدا میکردند. پدرم در روستا یک شرکت تعاونی داشتند؛ ولی کار اصلی ما کشاورزی بود. با اینکه آخرین فرزند خانواده بودم، باز هم کم و زیاد در کارهای کشاورزی به پدرم کمک میکردم. کشت خیار و باغ گیلاس داشتیم و من هم در چیدن و بستهبندی محصولات کمکدست خانواده بودم.
🔹روستای ما یک منطقه سرسبز و بهشتی است. من دوره ابتدایی را در همان روستا گذراندم و درسم هم خوب بود. آن زمان منطقه ما مدرسه تیزهوشان نداشت، ولی یک آزمون برای ورود به مدرسه راهنمایی نمونه دولتی برگزار میشد. من این آزمون را دادم و با اینکه نمره ریاضیام مقایسه با بچههای درسخوان کلاس پایین بود، قبول شدم. یادم است معلمم که من را توی روستا دیده بود، به شوخی گفت: «فکر میکنی واقعاً با نمره ریاضی 17 قبول میشوی؟» من هم با اطمینان گفتم: «بله!» و خدا را شکر قبول هم شدم. مدرسه نمونهدولتی در شهر بود و من باید در خوابگاه شبانهروزی زندگی میکردم.
🔸خیلی کوچک بودم که از فضای خانواده جدا شدم و این غربت برایم خیلی سخت بود. دوره دبیرستان را هم باز در مدارس نمونه قبول شدم و باز هم بهخاطر دوری از خانواده سخت گذشت. توی خوابگاه دوستان زیادی داشتم. همه با هم تصمیم گرفتیم رشته تجربی بخوانیم. رشته پزشکی خیلی محبوب بود و من هم دوست داشتم پزشک بشوم یا در رشتههای مرتبط با پزشکی تحصیل کنم. حتی یک درصد هم فکر نمیکردم که رشتههای مرتبط با کشاورزی را انتخاب کنم. وقتی کنکور دادم، اول رشتههای پزشکی و بهداشت را زدم، بعد هم گیاهپزشکی و در نهایت کشاورزی.
🔹قبل از تأیید نهایی، یکی از برادرانم که همیشه از مشورتش استقبال میکردم، به من گفت: «حالا پزشکی و اینها که بالاتر زدهای درست است، ولی کشاورزی را زودتر از بهداشت بزن.» من زدم و از قضا در رشته گیاهپزشکی دانشگاه بیرجند قبول شدم. به رشته گیاهپزشکی هیچ علاقهای نداشتم. فکر میکردم تغییر رشته بدهم؛ ولی قانون این بود که باید حداقل یک ترم در همان دانشگاه و رشته میماندم. گفتم میروم یک سال میخوانم و بعد میروم سراغ رشتههای پیراپزشکی. اما چند وقتی که گذشت، دیدم که واقعاً گیاهپزشکی را بیشتر از هر رشتهای دوست دارم. الان هم خدا را شکر میکنم که در همین رشته ماندم و به پیراپزشکی نرفتم.
#شماره_دوم_سها #کشاورزی_بیولوژیک
#شیروان #شکارگر_زیستی
#روایت_پیشرفت #پیشرفت_دانشبنیان
#روایت_زنان #کنکور
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤9👏1👌1
💠 گفتاری از شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی
🔸مقاممعظمرهبری این موضوع را خیلی دقیق ترسیم میکنند که دانشگاه زمانی در ایران بهوجود آمد که دوران تسلط سیاستهای غرب بود. در آن زمان رضاخان را که انگلیسها سرکار آورده بودند، دانشگاهی درست کرد که هیچ رأیی مقابل آرای غربیها نداشت. برنامه آنها این بود که در ایران نخبههایی تربیت کنند که این نخبهها مطیع و مصرفکننده غرب باشند. مقام معظم رهبری، به سبب این جهتگیری که دانشگاه داشت، میفرمایند «این دانشگاه، دانشگاه تقلید علمی بود و نه تولید علم.».
🔹بااینحال، میتوان عالِم خودباخته یا عالِم خودباور بود. شخصیت شهیدان علیمحمدی و شهریاری از این جهت ویژه است که هر دو نمایانگر تغییر موقعیت دانشگاه ایران از خودباختگی به خودباوری هستند؛ هر دو شهید بزرگوار دانشآموخته کشور بودند و غرب نمیتوانست مدعی باشد این شهدا در غرب علم خود را آموختهاند. هر دوی آنها مقاطع تحصیلی لیسانس، فوقلیسانس، دکترا و مراتب علمی استادیاری، دانشیاری و استاد تمامی را در کشور گذرانده بودند.
🔸شهیدان علیمحمدی و شهریاری، هر دو بر علم هستهای بهشدت عالم بودند و چون در سمینارهای غربی شرکت نمیکردند، غربیها نمیتوانستند به آنها دست پیدا کنند. وقتی این دو بزرگوار به پروژه «سزامی» رفتند، رژیم صهیونیستی در هاآرتص مقالهای نوشت که اینها افراد سختی بودند. چرا که این دو شهید کسانی بودند که دانشگاهی را که مبتنی بر تقلید بود، تشویق به تولید میکردند و استقلال در اندیشه و خودباوری داشتند.
🔻جمهوری اسلامی ایران به همت جوانانی مانند شهریاری و علیمحمدی به دو قدرت هستهای و فضایی که دو مؤلفه اصلی قدرت در قرن پیشین بودند، دست پیدا کرد. اما غربیهایی که میخواهند همه دنیا سلطهپذیر آنها باشد، احساس خطر کردند. از نظر غربیها نه کاربرد این علوم، بلکه نفس #وجود افرادی مانند مجید شهریاری، به معنای کسب قدرت واقعی است، خودِ شخصیت شهیدان علیمحمدی و فخریزاده قدرت هستند نه محصول آنها. برای همین هم این عزیزان را ترور کردند.
✍️ بخشی از سخنان شهید طهرانچی در چهاردمین یادواره شهید شهریاری در آذرماه ۱۴۰۳
🇮🇷 پرونده #فتح_علم
#خیزش_علمی #شهید_طهرانچی
#شهید_شهریاری #شهید_علیمحمدی
#روایت_پیشرفت #روایت_مقاومت
#خودباختگی_دانشگاه #خودباوری_دانشگاه
#معرکه_علم #ایران_قوی
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤7👌2